یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق در مورد سخنان دلنشین از سفر آخرت

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد سخنان دلنشین از سفر آخرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 62

 

مقدمه:

سخنان دلنشین از سفر آخرت

از مرگ سخن بسیار رفته است اما سختی دلنشین تر از گفته های مرد الهی شهید راه محراب آیت الله شهید عبدلحسین دستغیب قدس سره در 25 سال قبل سراغ ندارم با آن احاطه ای که به آیات و اخبار و کتابهای مذهبی داشت، یکماه مبارک رمضان درباره سفر آخرت سخن گفت، مرگ را دروازه حیات و ابتدای ملاقات رحمت حق شناسانید؛ از برزخ و نعمتهایش مردمان را بر سر شوق آورد و از عذابهایش ترسانید؛ با بیان آیات و اخبار شنودندگان را از گناه بازداشت و بخیرات مایل گردانید.

روانت شاد ای معلم اخلاق و بفرموده رهبر مرشد مردم را که در زندگیت این چنین راهنمای مردم به سوی حق و دوری از باطل شدن و با شهادت ترویج بیشتری نمودی بنوشه آن رفیق عزیز: خون آیت الله دستغیب از بیانش برای انقلاب رساتر بود و دشمن خورد کن تر.

بارها می گفت و فریاد می زد، می نوشت و منتشر می کرد که مرگ فنا نیست بلکه اول بقاء است. مکرر به خانواده های شهداء مژده می داد که قرآن مجید عزیزان شما را زنده خوانده است ما نسبت به آنان مردهن ایم در حالی که حیات حقیقی مال آنان و ادراک کاملتر از آن ایشان است.

گوهری که ناشناخته بود

روانت شادتر باد که با شهادتت این معنی را آشکارتر ساختی، اینک دو ماه بیش نیست از میان ما رفته؛ آنقدر کرامات از دیده و شنیده شده که همانرا از فقدانش ناراحت تر ساخته است و افسوس می خورند که چرا او را آن طوری که بود شناختند و از خرمن پرفیضش خوشه ها برنچینند.

اینجا به مناسبت این کتاب و بحث معاد، و همچنین فرموده خودش که بارها می گفت شهدا زنده جاویدند، قضیه ای که در هفتمین روز شهادتش پیش آمد و بیشتر اهالی شیراز از آن آگاه شدند و حتی در جراید تهران نیز به چاپ رسید بازگو نماییم:

گزارشی عجیب از یک واقعیت

با مداد اربعین حسین (ع) سال 1402 قمری طبق برناخه روزنامه ام به منزل پدر شهیدم رفتم. مسئول دفتر باستقبالم آمد. پس از سلام و تعارفات نخستین جملات را با گزارش خواب یک خانم علویه این طور شروع کرد:

«علویه محترمه ای که من او را می شناسم و خانه اش در نزدیکی خانه ما است می گوید دیشب مرحوم آقا را در خواب دیدم به من فرمودند قطعاتی از بدن من لای آجرهای دیوار کوچه باقیمانده است به من ملحق کنید.»

من نخست اهمیت ندادم و بسایر گزارشها گوش دادم و تا دو ساعت برنامه رفت و آمد افراد و کارهای معمولی ادامه یافت. سپس برای شرکت در مجلس فاتحه در مجلس فاتحه با جمعی بیرون آمدیم. نزدیکیهای محل شهادت که رسیدیم، بیاد آن خواب افتادم. به بعضی از همراهان جریان را گفتم که چنین خوابی نقل شده، ضرری ندارد نگاهی بکنیم. به همان نظر نخست همه دیدیم ذرات مفصل از گوشت لابلای آجرهای کوچه می باشد.

تشییع دوم برای یک جنازه

دو نفر از رفقا مأمور شدند که این ذرات قطعه قطعه شده از پیکر شهید محراب را جمع آوری نمایند (درد و کیسه پلاستیک آنها را جا دادند) قضیه به سرعت در شهر شایع گردید مخصوصاً که روز اربعین حسینی و هفتم شهداء بود و شیراز یکبارچه تعطیل بود. شب جمعه در مسجد طبق معمول و برنامه سالیانه شهید محراب مجلس دعای کمیل برقرار و انبوده جمعیت داغدار گزارش مزبور را شنیدند. در اینجا اعلام شد که در ساعت ده امشب تشییع دوم از باقیمانده پیکر آیت الله شهید به عمل می آید.

دستجات عزاداری تا پاسی از شب در صحن حضرت احمد بن موسی (ع) سرگرم عزاداری بودند و بالاخره بیاد ملحق کردن بقیه بدن ابی عبدلله الحسین علیه السلام بنابر روایتی در روز اربعین دو کیسه محتوی اجزاء قطعه قطعه شده را به میان جمعین آوردند. پائین قبر را شکافتند و به بدن شریفش ملحق نمودند.

دو نفر دیگر نیز همین خواب را دیدند

راستی که قضیه ای شفگت بود، فراموش کردم عرض کنم در همان روز ساعتی پس از کاوش لابلای آجرهای کوچه یکی از بستگان که در لباس روحانیت و مورد احترام است به من خبر داد دو نفر از آقایان که یکی از بستگان شهدا است چنین خوابی را دیشب دیده اند لذا قضیه صورت جدی تر بخود گرفت و من به دنبال آن مخدره علویه فرستادم که رؤیای خودت را با نام خود همسر و فامیل و آدرس دقیق بنویس. ایشان نیز اجابت نمود و هم اکنون آن نوشته پیش روی من قرار دارد و من با اجازه خوانندگان عزیزتنها به ذکر چند جمله آن برای ثبت در تاریخ و عبرت نسل فعلی و آینده دار در اینجا نقل می نمایم. این خانم چنین نوشته:

تکه گوشتم لای دیوار است

نحوه خواب:

«در باغ بزرگ بودم که آیت الله دستغیب در جلو می رفتند و من عقب ایشان بودم. آنجا باغ بود ولی آن قسمتی که آیت الله دستغیب بودند، در وسط چمن بودند که آقا عبای قهوه ای روی دوششان بود و به من گفتند که برو و به آنها بگو که تکه گوشتم لای دیوار است و چند دفعه تکرار کردند که وقتی من از خواب بیدار شدم خیلی نگران بودم.»

داستانی گویا تر از یک کتاب

اینک خودتنان داوری کنید چقدر این رؤیای صادقانه و داستانی واقعی گویا است؛ گویا تر از یک کتاب بزرگ. آنچه در این کتاب می گوید که مرگ فناء نیست بلکه دروازه زندگی جدید است. شهداء زنده اند و نزد پرودگارشان روزی داده می شود یا از احاطه علمی ارواح در بزرخ نسبت به جریانهای این عالم سخن می گوید از التفات روح بجسدش یاد می کند، همه واقعیت دارد خودش عملاً ثابت کرد، نشان داد که آری چنین است.

مطالب بسیار در حجم اندک

با در نظر اجمالی به مطالب این کتاب متوجه پر محتوی بودن آن با این حجم اندک می شویم، سفر آخرت را با شیرین ترین عبارات از مرک شروع و اقسام مرگ را برای نیکان و بدان بر می شمارد، حالت اختضار را طوری برای خواننده مجسم می کند که گویی خود در حال جان دادن است.

سپس وارد عالم برزخ گردیده از بهشت برزخی و نعمتهایش از روی ‌آیات و اخبار مشروحاً سخن می گوید و از طرف دیگر از دوزخ و عذابهای برزخی آن پرده بر می دارد ازداستانها و رویاهای صادقانه برای تأئید مطالب شاهد می آورد و با بیانی رسا خواننده را متوجه منزل های آینده اش می نماید.

آنگاه از مقدمات برپائی قیامت و دلیلهای معاد آیات و اخبار فشرده و کاملاً ساده سخن می گوید، از صراط و میزان بهشت و دوزخ نعمتها و غذابها طبق مدارک معتبر اظهار نظر می نماید رویه هم رفته می توان به خوبی ادعا کرد صدها مطلب جالب و خواندنی در این کتاب بخواننده عرضه شده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سخنان دلنشین از سفر آخرت

تحقیق درمورد سخنان دانشمندان

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد سخنان دانشمندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

آندره شینه: خداوند آزادی را آفرید و بشربندگی راجورج واشنگتن: وقتی نهال آزادی ریشه گرفت به سرعت رشد ونمو می‌کند بنجامین فرانکلین: کسی‌که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را نداردامرسون: وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد. گالیله: هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته‌ام بیاموزمگوته:زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است جرج برنارد شاو: مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدست‌آورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آورده‌اید دوست داشته‌باشید. آنتونی نیولی : دنیا را نگه‌دارید. می‌خواهم پیاده شوم. مارک تواین: وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر می‌آوردم، حالا می‌خواست اتفاق افتاده باشد یا نه! برنارد شاو: مردها را شجاعت به جلو می‌راند و زنها را حسادت. برنارد شاو: زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمی‌توانند خود را زیبا جلوه دهند. ویلیام شکسپیر:ما از جنس رویاهایمان هستیم. لارنس استرن: اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می‌کند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمی‌رسیموریس مترلینگ: هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمی‌سازد. امانوئل کانت: چنان باش که بتوانی به هر کس بگویی: «مثل من باش.بایزید بسطامی: یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که می‌نمایی.تولستوی: بدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند. ضرب‌المثل چینی: نمی‌توانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما می‌توانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند. ضرب‌المثل ‌جاپانی: حتی میمونها نیز گاهی از درخت می‌افتند.

جرج برنارد شاو: آزادی یعنی مسؤولیت؛ برای همین است که بیشتر انسان‌ها از آن وحشت دارند. جان د راکلفر: هر حقی یک مسؤولیت، هر فرصتی یک اجبار و هر مالکیتی یک وظیفه به همراه دارد.هلن کلر:تا زمانی که توده مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسؤولیت نکنند، عدالت اجتماعی تحقق نمی‌یابد.ابیگیل فون بورن: اگر می‌خواهید فرزندانتان روی پای خود بایستند، مسؤولیت‌هایی روی دوش آنها بگذارید.ماری کوری: نمی‌توانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید؛ مگر آن‌که تک‌تک افراد اجتماع پیشرفت کنند. به این منظور هر یک از ما باید علاوه بر این‌که به پیشرفت خود می‌اندیشد، در برابر عموم افراد بشر نیز احساس مسؤولیت کند. وظیفة ما این است که برای کسانی که می‌توانیم، مفید واقع شویم.خلیل جیبران: دوستی همواره یک مسؤولیت شیرین است نه یک فرصت.بیل کلینتون : بیایید نه تنها برای خود و خانواده‌مان بلکه برای کشورمان مسؤولیت بیشتری بپذیریم.هرمان هسه : آنان که نمی‌توانند مسؤولیت قبول کنند، به رهبر نیاز دارند و برای داشتن رهبر داد و هوار راه می‌اندازند.

انسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .در سفیدی چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سیاهی رسیدم.مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شد.حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .ننگ است که روشنایی دیدگان در ظلمات اندیشه غرق شود.یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند . آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد .من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !مهربانی را در کودکی یافتم که آبنباتش را به دریاچه نمک انداخت تا شیرین شود انقدر برای غربت تک دانه موی سفیدم غصه خوردم که تمام موهایم سفید شدبیچاره آن خروسی که با صدای ساعت شماطه دار از خواب برمی خیزدخوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .زن شکسته ترین و خمیده ترین ، ایستاده دنیا استچراغ راهنما از بس که چشمک زد، مژه هایش ریخت.تا دو کلمه حرف حساب زدم، چرتکه لبخند زد!وقتی بچه را از شیر گرفتند، عاشق بستنی شد.وقتی بهمن سقوط می کنه، اسفند بالا می ره!لامپ از ذوق روشن شدن سوخت.

برای اینکه صدای شکستن دلش شنیده نشود با صدای بلند می خندد.آنقدر تنهایی را دوست داشت که از سایه خودش هم بیزار بود.برای اینکه عشقش را از قلبش پاک کند، قلبش را فرمت کرد.خورشید عشق هم نتوانست قلب یخی او را گرم کند.نگاهم را زنده به گور کردمآنقدر برایت کوتاه آمدم تا اینکه ناپدید شدمبا دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد از فرط ناامیدی ،تمام امیدهایم را زیر پا له کردم مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شددر رقابت عقربه های ساعت با یکدیگر همیشه بازنده چشم من استوقتی که خارج از خانه چشمانت را باز می کنی ، عطر نگاهت در آسمان گم می شودماهیهای آپارتمان‌نشین، در تنگ آب زندگی می‌کنندماهی، هیچگاه برای تعطیلات به کنار دریا نمی‌رود.ماهی تنها جانوری است که به‌راستی دل به ‌دریا می‌زند.عکس جوانیم را روی آینه چسبانده‌ام تا گذر زمان را نبینم.مترسک رنجیده از کشاورز، با پرنده‌ها دست‌به‌یکی می‌کندعاشق دلشکسته، تکه‌های دلش را از روی زمین جارو می‌کند..با این‌همه خون دلی که خورده‌ام، در شگفتم که چرا دراکولا نمی‌شومچون از زندگی خسته شده‌بود، مرخصی گرفت و رفت به جهان دیگربیکاری هم، خودش یک کار است، افسوس که تعطیلی و مرخصی ندارد.پرنده‌ای که فریب مترسک را بخورد، از گرسنگی می‌میرد.ماهی تنها جانوری است که به‌راستی دل به‌دریا می‌زند.پرنده گوشه‌گیر، روی شانه مترسک لانه می‌سازد.گیاه توی گلدان، شبها خواب باغچه را می‌بیند.قلب تاکسیمتر، با دیدن مسافر به تپش می‌افتدگرمترین کلامها را از دستانت شنیدم .با تخیلم به تماشای لطافتها می نشینم .خورشید سلامم را با نگاهی منجمد کردی .دلم می خواهد که خاموشی شب را با هم جشن بگیریم .مرا ببخش، زیرا خانه قلبم ، در تیرس زبانت یزم قرار دارد .دلم می خواهد اولین کسی باشم که برای عروسی ماهی ها کل می زند .همدل ، همراز ، همصحبت و ....... از پیشوند ( هم) نایاب تر هم یافته اید ؟سایه ام عاشق سایه ات شده است ، می خواستم ببینم آیا می توانیم همسایه شویم ؟آن شب که دستم روی گوشش قرار داشت ، خندید و گفت : قلبت برای مغزت جوک تعریف می کند .دلم می خواهد تمامی خاطرات خوشم را هم به دیگران هدیه دهم ، تا دیگر این دنیا هیچ منتی بر سرم نداشته باشد .با نگاهت آرامش را به من می دهی،با کلمات آنرا می گسترانی و با بدرودت همه را ضایع می کنی .پایمال ترین، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالین خانه مان یافتم .نمی‌دانم چرا گل مریم را در هیچ چمنزاری نیافته ام ، فقط و فقط در گل فروشی ها .وسوسه انگیز ترین وسیله ای را که در این سالیان اخیر دیده ام ، پریز برق بوده .به عشق شنیدن صدای قور قور شکمم ، هر شب صدها قورباغه به کنار بسترم می آیند .اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم ،مطمئناً از گرسنگی خواهد مرد .ان روز که به من گفتی (ازت بدم می یاد) ، با حرارت غمگینی بخار شدم .آرزو دارم که روزی با چشمان خودم ، فاصله بین دو چشمم را ببینم .با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد .کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد .وقتی صفر جلوی اعداد دیگر می ایستد, احساس غرور می کند.بعضی ها به روحشان هم سفید کننده می زنند.با کاسه سرم,افکارم را آبکشی می کنم!تیر همیشه به راه راست می رود!دزد ناشی به جیب خود می زند!داس اجل آرزوهایم را درو کرد.پای افکارم را قلم کردم.کارتونک, از خانه تکانی بیزار است.ماهی خجالتی در موقع تحویل سال, سرخ شد!درختان با شاخه های پر شکوفه به استقبال بهار رفتند.بخاطر ماهی قرمز حوض, هفت سین را کنار حوض چیدچشمان سبزش, کمبود سین در سفره هفت سین را جبران کرد.باغبان کاملترین هفت سین را دارد, سوسن و سنبل و سرو و سیب و سنجد و سیر.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد سخنان دانشمندان

دانلود پاورپوینت در مورد سخنان بزرگان

اختصاصی از یارا فایل دانلود پاورپوینت در مورد سخنان بزرگان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت در مورد سخنان بزرگان


دانلود پاورپوینت در مورد سخنان بزرگان

دانلود پاورپوینت در مورد سخنان بزرگان 

فرمت فایل: پاورپوینت

تعداد اسلاید: 21

 

 

 

 

دانلود پاورپوینت در مورد سخنان بزرگان 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت در مورد سخنان بزرگان

تحقیق در مورد سخنان امام خمینی

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد سخنان امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سخنان امام خمینی


تحقیق در مورد سخنان امام خمینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:12

 فهرست مطالب

 

ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.

 

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.

 

ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سخنان امام خمینی

دانلود مقاله تجربه و سخنان بزرگان جهان

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله تجربه و سخنان بزرگان جهان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله تجربه و سخنان بزرگان جهان


دانلود مقاله تجربه و سخنان  بزرگان جهان

جیمز آلن ، اپیکتت ، ژوزف مورفی ، گوته ، مارک اورل ، دیپاک چوپرا ، امرسون ، ادیسون ، پوانکاره ، کیمبی ، دیل کارنگی ، سوزان کوئلیام ، آلن کار ، جودی تاتل بام ، جودی جیمز ، جودیت تینگلی ، خوزه سیلوا ، اندرو متیوس ، هربرت بنسن ، ریچارد کارلسون ، لئو بوسکالیا ، وین دایر ، پاسکال ، روسو ، امانوئل کانت ، ارسطو ، تولستوی ، نیچه ، ابراهام لینگلن ، اقلیدوس ، کلمنت استون ، فرانکین برد ، جک کنفلید ، شوپنهاور ، گراهام بل ، جان گری ، ژرژ هربرت ، گالیله ، سیسرون ، ناپلئون بناپارت ، اردشیر بابکان ، خوزه سیلو ، محمد حجازی ، اندرو متیوس ، بنجامین دیزرائیلی ، کالوین کولیج ، چرچیل ، زرتشت ، ابوعلی سینا  ، دهخدا ، چارلز دیکنز ، افلاطون ، ناپلئون ، فیثاغورث ، مترلینگ، فروید ، بتهون ، لقمان حکیم ، آنتونی رابینز ، بقراط ، سقراط ، گاندی ، چارلی چاپلین و …


مقدمه :

چه بسیار پیش آمده که در زندگی خواسته ایم با پیکار راه خود را بگشاییم . و با  این کار بر مشکلات غلبه کنیم و قبل از هر چیز به فکر افتاده ایم تا کتابی را باز کنیم و از جملات و محتوای آن درمان خویش را بیابیم . اما گرفتاریها و مشکلات عدیده زندگی و وقت کوتاهی که در اختیار داریم . اجازه چنین کاری را به ما نمی دهد . امروزه در عصر انفجار اطلاعات ، و دورانی که دهکدة بزرگ جهانی هر روز و یا به زبانی گویاتر هر لحظه با اطلاعاتی جدید تر و شگفت تر مواجه است . بشر بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش و کامیابی و شادمانی است ، تا روح خسته خویش را آرام بخشد .

کتابی که پیش روی شماست ، با عنایت به همین مطلب جمع آوری شده است .

وقت شما کم ، فرصتتان اندک ، گرفتاریهایتان روز افزون و نیازتان به شنیدن و آموختن جملات شیرین و دلچسب بسیار است .

این کتاب پر محتواترین و گویا ترین جملاتی را که در متنهای اصلی و تألیفات مختلف نویسندگان و صاحب نظران بزرگ دنیا از نظر دور مانده جمع آوری کرده ، و اینک این جملات که از متن اصلی بیرون کشیده شده ، مثل نگینهای ثمینند که با پیرایش و تراشی شایسته ، تابش تمام یافته اند .

در واقع شما برای خواندن هر کتاب این بزرگان باید ساعتها وقت می گذاشتید و ما این راه را برای شما کوتاه کردیم .

جانبخش ترین و دلنشین ترین جملاتی را که می تواند شما را از اندوه رهانیده و راه درست زندگی کردن و درست فکر کردن را به شما بیاموزد در این مجموعه گرد آمده است تا شما با صرف کمترین وقت گرانبهاترین هدایا را دریافت دارید . به هر صورت امید می رود خواندن این کتاب در جهت پربار کردن اوقات شما باشد ، نه در جهت پر کردن وقت شما . یقیناً خواندن این کتاب حاصلی نخواهد داشت مگر اینکه به
دانسته­ها و آموخته ها ی خود عمل کنید .

 

شامل 115 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم