10ص
فرهنگ تشیع از همان ابتدا و بدو ظهور هیچ نسبتی با ظلم و ظلم پذیری نداشته است و همواره در طول تاریخ نهضتهای بسیاری را می توان یافت که با صبغه علوی در مقابل حکام ظالم قد علم کرده اند . در این میان ایران نیز بستر ظهور جریانات بسیاری از این جنس بوده که در برخی موارد حکومتهای جزیی و یا کوتاه مدت برپا کرده اند. از جمله این جریانات می توان به نهضت سربداران اشاره کرد که در منطقه خراسان ظهور و بروز یافت .خراسان از دیرباز از پایگاه های عمده تشیع در منطقه به شمار می رفت به ویژه آنکه حضور امام رضا(علیه السلام) و سادات در گسترش فرهنگ تشیع و معارف اسلامی در منطقه کمک شایانی کرد. حضور علویان پشتوانه اساسی و مهمی در جبهه سیاسی و فرهنگی بود و سبب تقویت مبانی اعتقادی تشیع شد.
باید مد نظر داشته باشیم که نهضتها و انقلابات در پی ظلمها و نابسامانیها شکل می گیرد و جنبش سربداران نیز از این قاعده مستثنا نبود.در دوران حکومت ایلخانیان مردم از نابسامانی و ظلم و ستم در رنج و عذاب بودند. وقتی ابوسعید به سلطنت رسید خراسان را ترک کرده و به سلطانیه رفت و بر تخت سلطنت نشست. وی چون فرزندی نداشت، خراسان را به چند بخش و ناحیه تقسیم کرد و به خاندان های بزرگ مغول و سرمایه داران سپرد که هر کدام از اینان برای خود سپاه و نیرویی داشتند و همین موجب تجزیه دولت او شد. آنان اداره امور را به طور مستقل در اختیار داشتند مانند: آل کرت .این امیران افزون بر استقلال، ازپرداخت مالیات و فرستادن آن برای دولت مرکزی خودداری می کردند. با مرگ ابوسعید آخرین ایلخان مغول، تلاش های استقلال طلبانه بیشتر شد. طوایف مغول و گروه های دیگر محلی به بهانه های گوناگون سر به شورش برداشتند.علاوه بر آن در آخرین سال های حکومت ابوسعید در خراسان یکی از بزرگان صوفیه به نام شیخ خلیفه مازندرانی، مبارزه با ایلخانیان ستمگر را درر راس همه برنامه های زندگی خود قرار داد. وی با نفوذ معنوی اش کم و بیش در مسائل اجتماعی و سیاسی دخالت و نظر خود را بیان می کرد. اظهار نظر او سبب خشم و نفرت بقیه صوفیان شد; زیرا آنان بر خلاف او به پرهیز از دنیا، زهد و تقوا و گوشه گیری از اجتماع مشغول، و با حاکمان جور همراه و گاهی آنان را تائید می کردند.
شیخ خلیفه مازندرانی که علوم دینی را در آمل آموخته بود، نزد شیخ بالوی زاهد از مشایخ بزرگ مازندران رفت و از مریدان او شد.
پس از یکصد و بیست سال استیلای قوم تاتار و مغول بر ایران و بسیاری از مناطق آسیا، قیامی مردمی در باشتین و سبزوار خراسان علیه ظلم و تعدی حاکمان مغول و عاملان آنان به وقوع پیوست. این نهضت که به قیام سربداران شهرت یافتهاست، از لحاظ وسعت، بزرگترین، از نظر تاریخی مهم ترین جنبش آزادی بخش خاورمیانه در قرن هشتم هجری بود. تلاش پیگیر رهبران آزاده این قیام، منجر به تشکیل حکومت مستقل ملی و شیعه مذهب ایرانی در خراسان شد. مهم ترین ویژگیهای این حکومت عبارت بود از: تنفر و انزجار از عنصر مغولی و تثبیت ایدئولوژی تشیع امامی. اولین رهبر آنها یک روحانی به نام شیخ خلیفه بود بعد از وی یکی از شاگردانش بنام شیخ حسن جوری رهبری سربداران برعهده داشت.
هنگامی که سربداران توانستند بر حاکم مغولی خراسان پیروز شوند حکومت مستقلی ترتیب دادند و سبزوار را مرکز خود ساختند.
قیام سربداران با آن که جنبشی محلی بود و مدت زیادی دوام نیافت، اما در تاریخ ایران اهمیتی خاص دارد، زیرا در پی این قیام و با نیرو گرفتن از پیروزی های آن بود که در نقاط دیگر نیز مردم روستاها سرکشی آغاز کردند. استقرار دولت مرعشیان در مازندران را باید یکی از بارزترین پی آمدهای حکومت سربداران دانست. امرای سربداران در اداره حکومت با یکدیگر اختلاف بسیار داشتند و بسیاری از آنان با توطئه یاران خود را از پای درآمدند. با این همه در مدت کوتاه حکومت ایشان، آبادانی بسیار صورت گرفت و خرابی های حمله مغول تا حد زیادی جبران شد. امیران سربدار در پی بهتر کردن زندگی روستائیان و طبقه محروم شهر بودند و به نوعی مساوات در تقسیم عواید و ثروت عمومی اعتقاد داشتند.