بنا به گفته مشهور هابز :«زندگی بشر ، در انزوا و فقیرانه و بسیار کثیف و خشن و حیوانی و کوتاه خواهد گذشت».1
مسیحیت نیز با طرح نظریه «گناه نخستین»2 طبیعت انسان را دارای نقیصه ای ذاتی و مقدر می داند. گناهکاری داتی در الهیات مسیحی ، گناه آدم (ع) است ، که در نتیجه آن نوع بشر خود را از فیض خدا دور کرده است. مسیحیان این کیفیت را از طبیعت بشری می دانند که از اصل شرور است و باید به وسیله ای از آن جلوگیری شود و معتقدند که «غسل تعمید» ، این گناه اساسی را از انسان می زداید ، ولی همچنان تمایل به گناه کردن در انسان باقی می ماند.
معنای نظریه گناه اولیه در یک نگاه خوش بینانه تر به انسان ، عبارت از این است که هیچ یک از اعمال ما نمی تواند مطابق با معیارهای کامل الهی باشد ، نه اینکه ما انسانها کاملاً پلید هستیم و هیچ کار خوبی از ما صادر نمی شود.3
برخی روانشناسان انسانگرا ، نگاهی خوش بینانه به طبیعت انسان دارند. به عنوان نمون ، «کارل راجز» معتقد است که اگر انسانها به نوع خاصی از زندگی اجتماعی مجبور نشوند و همان گونه که خود می خواهند عمل و تجربه کنند و با اعمال مقررات و تحمیل ارزشهای اجتماعی در روند رشد آنها اخلال نشود ، گرایش به خوبی خواهند داشت و برای خود و جامعه عنصری مفید خواهند بود.
قرآن کریم درباره انسان دو گونه اظهار نظر کرده است. در برخی از آیات ، از کرامت و بزرگی او سخن به میان آمده و امیال و گرایشها و شناختهای مثبتی به او نسبت داده شده است :
شامل 10 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله نیک سرشتی بشر