اثرات دما و کشش سطحی درمکانسیم های مختلف تولید
خلاصه:
موضوع این مقاله مطالعه اهمیت نسبی دو مکانیسم تکمیلی همچون جابجایی با آب و آشام طبیعی، ارزیابی تأثیر حالت های مختلف دما و کشش سطحی درنرخ تولید و برداشت نهایی نفت ازآزمایشهای آزمایشگاهی است. مکانیسم تولید به وسیله آشام طبیعی به طور تاریخچه ای باتولید درمخازن شکاف دار طبیعی همراه شده است. با وجود این اثر ناهمگونی ها و کانالی شدن، که معمولاً درمخازن غیرشکاف دار آرژانتین وجود دارد، نشان می دهد که مکانیسم آشام بطور قابل توجهی به تولید نفت کمک میکند.
ارزیابی همزمان هر دومکانیسم (آشام و جابجایی) به وسیله آزمایشهای آزمایشگاهی مشکل است. بنابراین آزمایشهای جابجایی و آشام به طور جداگانه انجام شدند.آزمایشهای جابه جایی با آب در دمای اتاق و در انجام شدند. درحالیکه آزمایشهای آشام درو سانتیگراد انجام شدند. هر دو مطالعه درابتدا با آب و سپس با آب و سورفاکتانت، با رسیدن به شرایط با کشش سطحی پایین انجام شدند.
زمانیکه پدیده به طور زیادی به ترکیب مولکولی سیالها و سنگ وابسته است، آزمایشها تا حدممکن عیناً به صورت شرایط مخزن طراحی شدند و به این علت آب ، نفت و سنگ همان سازند استفاده شدند. سنگ استفاده شده برای این مطالعه به طور زیادی Water wet است.
آزمایشهای جابجایی با سورفاکتانت بااستفاده از دو روش مختلف انجام شدند. A) شروع تزریق سورفاکتانت همزمان با شروع جابجایی است. B)تزریق سورفاکتانت بعد از تزریق یک حجم منفذی (pv) ازآب شروع می شود.
مطالعه اهمیت نسبی دو مکانیسم تکمیلی همچون جابجایی با آب و آشام طبیعی، ارزیابی تأثیر حالت های مختلف دما و کشش سطحی درنرخ تولید و برداشت نهایی نفت ازآزمایشهای آزمایشگاهی
. مکانیسم تولید به وسیله آشام طبیعی به طور تاریخچه ای باتولید درمخازن شکاف دار طبیعی همراه شده است. با وجود این اثر ناهمگونی ها و کانالی شدن، که معمولاً درمخازن غیرشکاف دار آرژانتین وجود دارد، نشان می دهد که مکانیسم آشام بطور قابل توجهی به تولید نفت کمک میکند.
ارزیابی همزمان هر دومکانیسم (آشام و جابجایی) به وسیله آزمایشهای آزمایشگاهی مشکل است. بنابراین آزمایشهای جابجایی و آشام به طور جداگانه انجام شدند.آزمایشهای جابه جایی با آب در دمای اتاق و در انجام شدند. درحالیکه آزمایشهای آشام درو سانتیگراد انجام شدند. هر دو مطالعه درابتدا با آب و سپس با آب و سورفاکتانت، با رسیدن به شرایط با کشش سطحی پایین انجام شدند.
زمانیکه پدیده به طور زیادی به ترکیب مولکولی سیالها و سنگ وابسته است، آزمایشها تا حدممکن عیناً به صورت شرایط مخزن طراحی شدند و به این علت آب ، نفت و سنگ همان سازند استفاده شدند. سنگ استفاده شده برای این مطالعه به طور زیادی Water wet است.
آزمایشهای جابجایی با سورفاکتانت بااستفاده از دو روش مختلف انجام شدند. A) شروع تزریق سورفاکتانت همزمان با شروع جابجایی است. B)تزریق سورفاکتانت بعد از تزریق یک حجم منفذی (pv) ازآب شروع می شود.
روش دوم به طور کلی زمانیکه پروژه های EOR متعاقب پروژه های تزریق آب هستند به کار گرفته شد. مشاهده شد که با تجمع سورفاکتانت و مستقل اززمان شروع تزریق، برداشت نهایی نفت افزایش می یابد.
پدیده آشام طبیعی یک مکانیسم مهم تولید درسنگهای water wet بدست آمد. استفاده از سورفاکتانتها و افزایش دما اثر مکانیسم آشام را مطلوب میکند. بازده مکانیسم جابجایی با کاهش کشش سطحی و افزایش دما بهبود می یابد.
یک روش جدید که ناهمگونی نمونه را به کمک مکانیسم آشام مشخص می کند به وجود می آید. روش براساس یک آنالیز کیفی منحنی های آزمایشی برداشت نفت دربرابر حجم منفذی (pv) است.
درپایان یک روش جدید اندازه گیری ثابت نفوذ پخش آشام به توصیف آشام به عنوان یک فرآیند انتشار پراکنده کننده توسعه وبرای داده های آزمایشی به کار گرفته می شود، یک راه ساده شده دیگر برای مدل کردن فرایند آشام است.
مقدمه :
اکثر مطالعه انجام شده برمکانیسم تولید نفت، جابه جایی است که درآن نفت ازمحیط متخلخل به علت فعالیت یک نیروی بیرونی برقرارشده ازگرادیان فشار جابجا می شود. این مکانیسم شامل نیروهای ویسکوز و موئینگی است اما نقش نیروهای موئینگی به طور کامل درتئوریهای حال حاضر تثبیت نمی شود.
مکانیسم آشام به طور کلی درفهرست کتب مربوط به قدرت تولید مخازن به طور طبیعی شکافدار مطالعه میشود. این مکانیسم، به وسیله تولید طبیعی نفت ازسنگهای درمعرض گرادیان های اشباع آب که نیاز به یک نیروی بیرونی ندارند و همیشه درسنگهای water wet وجود دارند مشخص می شود.
دربیشتر حالتها این دو پدیده به طور جداگانه مطالعه میشوند و اهمیت نسبی یکی یا دیگری درمکانیسم کلی تولید نفت مشکل شناخته می شود مگر اینکه درطراحی پروژه های نگهداری فشار یا برداشت ثانویه درمخازن به طور طبیعی شکافدار، فرایند آشام به طور کلی درنظر گرفته نشود.
اخیراً با پیشرفت آزمایشها و تکنیک های شبیه سازی و امکان ایجاد یک توصیف لیتولوژی دقیق تر، نقش آشام دربازیافت نفت به وسیله تزریق آب می تواند بهتر درک و قبول شود.
برای مثال، دریک مخزن water wet که با تنوع فراوان لایه بندی شده، آب تزریقی به طورترجیحی از میان مناطق با تراوایی بالا کانال خواهد زد و یک درصد جاروب عمودی کمی رامی دهد. درنظر گرفتن تنها مکانیسم تولید جابجایی،فرایند می تواند تمام شده به نظر برسد و آن احتمالاً متوقف خواهدشد. به هرحال، اگر تزریق آب ادامه یابد و ارتباط عمودی وجودداشته باشد، آشام طبیعی آب از لایه های باتراوایی بالاتر به لایه های باتراوایی پایین تر اتفاق خواهد افتاد و نفت رابه مناطق کانالی شده می فرستد و ازمیان آن به سمت چاههای تولیدی می فرستد. ولو اینکه فرایند آشام –جابجایی به زمان بیشتر و تولید و تزریق درباره حجم زیادی از آب نیاز خواهد یافت، افزایش نفت تولید شده به وسیله مکانیسم آشام می تواند به طور مشخص بازیافت نهایی نفت را بهبود دهد.
مکانیسم آشام یک پدیده پیچیده وابسته به تعداد زیادی ازفاکتورهاست . چندین نویسنده ، آشام و وابستگی اش به چندین پارامتر همانند مشخصات پتروفیزیکی، ترکنندگی، دما و تأثیر محصولات شیمیایی رامطالعه کرده اند. به طور دقیق تأثیر تکنیکهای آزمایشی مختلف به اندازه گیری آشام شامل اثرات قدمت، شکل،ژئوفیزیک نمونه و سطوح درمعرض آشام انجام شد.
هرچند، نتایج به دست آمده هنوز بعید هستند که یک روش به طور کلی قابل قبول و یکسان از اندازه گیری و مقیاس داده ای آزمایشگاهی به مطالعات مهندسی مخازن عملی بدهد. داده آزمایشی تازمانی که آنها به طور دقیق قابل قیاس نیست یک نتیجه قطعی را نمی دهد. علت اصلی این مشکل آن است که فرایند آشام به طور زیادی به مشخصات و ترکیب سه جزء سیستم: سنگ، آب و نفت بستگی دارد. آزمایشهای گزارش شده درنوشته ها مخصوص سیسیتم های ویژه ای هستند و درآن حالت اندازه گیری شده اند و درکل ارتباط بین آنها مشکل و دربعضی اوقات غیرممکن است.
درطی مطالعات ما فهمیدیم که درآزمایشهای آشام با تعییر تنهایک جزء (برای مثال نفت) یاتغییر دمای فرایند نتایج کمی مهمی بدست آورده شدند.
با درنظر گرفتن این حقیقت، ما نتیجه گرفتیم که مشکلات پیدا کردن ارتباط و بدست آوردن قوانین کلی از آزمایشهای مؤلفان مختلف، به علت مشخصات مختلف سیستم های مطالعه شده (محیط متخلخل و سیالها) و اختلاف گسترده متغیرها (دما، کشش سطحی و غیره) هستند.
وابستگی زیاد نتایج به مشخصات سیستم ما را مجبور می کند که ازنمونه های آزمایشی و شرایطی که تا حدممکن بیان کننده حالت مخزن است استفاده کنیم. به علاوه نتایج آزمایشی بدست آمده دراین مقاله تنهابرای نمونه های مخزنی ویژه، دما و محصولات شیمیایی مطالعه شده تحت موقعیتهای آزمایشگاهی معتبر درنظر گرفته می شوند. اثرات قدمت درطی آزمایشها مطالعه نشد.
مواد و روشها:
نمونه های استفاده شده متعلق به سازند Magallanes Inferior در Austral Basin آرژانتین است. آنها براساس مشخصات پتروفیزیکی شان به منظور به دست آوردن یک گروه با خواص همگون (جدول 1) انتخاب شده اند. نمونه ها ناهمگونی های لیتولوژیکی مشخصی با مشاهده بصری ندارند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:17
فهرست مطالب:
آبهای سطحی
منابع آبهای سطحی
تصفیه آبهای سطحی
دید کلی
ترکیب فیزیکی آب خام
هدف تصفیه
مشکلات نگهداری بعضی ذرات: انعقاد ، هماوری
مشکلات ویژه ناشی از پلانکتونها
مشکلات ناشی از آلوده کننده کوچک
روشهای مقابله با نقش زیانبار آبهای سطحی
روشهای مقابله با سیل
روشهای مقابله با فرسایش
ایجاد پوشش محافظ
ایجاد رسوبگیر
رابطه آب زیر زمینی و آب سطحی
منابع
آبهای سطحی
آب سطحی شامل آب باران، پساب، رودخانه دائمی و مانند آنها میباشد. فعالیتهای انسان میتواند منجر به افزایش میزان ترکیبات موجود در آب سطحی شوند.به عنوان مثال، فاضلابهای حاوی مواد آلی که به آب سطحی اضافه میشوند. بنابراین تشخیص کیفیت آبهای سطحی و اثرات فعالیتهای انسان بر روی کیفیت آبها از اهمیت بالایی برخوردار است. منظور از کیفیت آب خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی آن میباشد. پارامترهای فیزیکی شامل رنگ، بو، درجه حرارت، مواد جامد، کدورت، روغن و چربی میباشد. پارامترهای شیمیایی مربوط به مواد آلی شامل BOD ( اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی)، COD ( اکسیژن مورد نیاز شیمیایی)، TOC ( کل کربن آلی) و TOD ( کل اکسیژن مورد نیاز) میباشد. پارامترهای شیمیایی غیر آلی شامل شوری، سختی، PH، اسیدی بودن، قلیائیت، موادی شامل آهن، منگنز، کلرایدها، سولفاتها، سولفیدها، فلزات سنگین، نیتروژن و فسفرها میباشد و پارامترهای بیولوژیکی شامل کلیفرمها، کلیفرمهای مصنوعی، پاتوژنهای ویژه و ویروسها میشوند]Canter, L.W., 1996[.
منابع آبهای سطحی
منطقه 22 جزء حوزه آبریز دریاچه نمک و زیر حوزه کرج – جاجرود میباشد. رودخانه کرج به عنوان آبراهه اصلی زیر حوزه کل جریانات سطحی منطقه را زهکشی مینماید. این رودخانه از دامنههای جنوبی البرز و از ارتفاعات شمال کرج منشا یافته و پس از دریافت آبراهههای متعدد در راستای شمال به جنوب جریان می یابد .این رودخانه پس از عبور از شهر کرج وارد محدوده دشت شده در راستای شمال باختری، خط جنوب خاوری جریان مییابد. در طول مسیر رودخانههای کن واقع در منتهی الیه بخش شرقی محدوده مطالعاتی و پرندک، مسیلهای خروجی از تهران را دریافت داشته و نهایتاً از جنوب خاوری شهر تهران به رودخانه جاجرود پیوند میخورد.
رودخانه جاجرود نیز از بلندیهای شمال خاوری زیر حوزه منشا گرفته و پس از دریافت مسیلها و شاخههای متعدد در پشت سد لتیان ذخیره میگردد. رودخانه جاجرود پس از عبور از سد لتیان در شمال دشت ورامین از طریق بند انحرافی به مصرف کشاورزی میرسد. نهایتاً این رودخانه به رودخانه کرج میپیوند و تحت نام شور از زیر حوزه خارج میگردد.
رودخانه کن از دیگر جریانات سطحی زیر حوزه کرج – جاجرود است که از ارتفاعات حد فاصل رودخانه کرج و جاجرود منشأ گرفته و شمال باختری شهر تهران از طریق بندهای انحرافی سنتی به مصرف آبیاری باغات این منطقه میرسد. بستر این رودخانه در حد فاصل ورود به دشت تا محل تلاقی با جاده کرج – تهران خشک بوده لیکن از این پس با دریافت پسابهای شهری، جریانات مسیلهای متعدد نظیر ولنجک و فرحزاد و کانالهای خروجی فاضلاب تهران مجدداً جریان یافته و در جنوب خاوری شهر تهران به رودخانه جاجرود ملحق میگردد.
رودخانههای کرج، جاجرود، کن و ... که در زمره مهمترین جریانات سطحی زیرحوزه بوده و کلیه روانآبهای سطحی و مسیلهای جاری در زیر حوزه را دریافت میدارند، در درجه اول از طریق ذوب برفهای ذخیره شده درارتفاعات جنوبی البرز و بارشهای فصلی تغذیه شده و بهخودیخود دارای رژیم طبیعی همانند دیگر جزئیات سطحی که از ذوب برفها منشأ میکیرند، میباشند [ شرکت تماب ، 1359].
از زیر حوزه کرج – جاجرود سالانه جمعاً معادل 85/730 میلیون مترمکعب از رودخانههای جاری در محدوده زیرحوزه برای تأمین مصارف کشاورزی بهره برداری میگردد. این بهرهبرداری از طریق سدهای مخزنی لتیان و امیر کبیر، شبکههای آبیاری دشت ورامین و کرج و بندهای انحرافی سنتی و بتنی احداث شده بر روی رودخانههای کن، شور، سرخه حصار و همچنین نصب موتور تلمبههای متعدد در حاشیه رودخانههای مذکور صورت میپذیرد.
از کل حجم آب استحصال یافته از رودخانهها، 4/679 میلیون متر مکعب 93% کل برداشت از آبهای سطحی در محدوده اراضی دشتی و 45/51 میلیون مکعب معادل 7% کل برداشت از آبهای سطحی در اراضی غیر دشتی و کوهستانی به مصرف میرسد.
حجم آب برداشت شده در واحد هیدرولوژیک ورامین 35/508 میلیون مترمکعب ( معادل 6/69%) و حجم آب برداشت شده در واحد هیدرولوژیک دماوند برابر 02/19 میلیون مترمکعب ( معادل 6/2%) است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:57
فهرست مطالب:
آبیاری سطحی
توضیح :
آب حرکتی و دریاچهای(pond)و غرقابی
انواع روشهای آبیاری سطحی
کرت:
1-3 tabale
زمان آبیاری / زمان پیشروی= AR
آبیاری نواری
آبیاری نواری در امتداد خطوط تراز:
نوارهای شیب بندی شده:
نوارهای هدایت شده:
غرقاب مداوم(مزارع شالیکاری)
غرقاب (پر وخالی کردن)
فاروها
شیارها
نهرهای تراز بندی شده (سیل ناآرام)
توانایی ها و محدودیتها
معایب ابتدایی روش های اسمبل سطحی عبارتند از
راندمان
زمان بندی آبیاری
ملاحظات معمول
نیروی کار
فاکتورهای اقتصادی
هزینه نیروی کار
هزینه عملیات ونگهداری
فصل 4 آبیاری قطره ای / میکرو
چکیده:
آبیاری سطحی
توضیح :
آبیاری سطحی که گروه بزرگی از روشهای آبیاری که آب بوسیله نیروی ثقل برزمین توزیع میشود وابسته است. آب بطور کلی در نقطه بالایی یا درلبه بالایی مزرعه وجود دارد اجازه داده میشود که توسط جریان بالادست سطح مزرعه را بپوشاند.
تأثیر یکنواختی آب آبیاری که به یکنواختی خاک بالا دست، کیفیت تسطیح، توپوگرافی زمین ، و کنترل اندازههای بین جوژیچه ها نفوذیری خاک و مدت زمانی کارایی ،بستگی دارد.
یک تعریف ار روش آبیاری سطحی این است که خاک به عنوان یک عامل انتقال دهنده برخلاف (یک لوله یا مسبر هوا در آبیاری بارانی ) می باشد. خاک همچنین عمق نفوذ در زمان را کنترل میکند. (برخلاف میزان کارایی که توسط قطرهچکان با آبپاش کنترل شده است) با وجود این، نفوذپری و خصوصیات پیشروی مزرعه آبیاری شده سطحی با زمان تغییر میکند، و آن را برای پیشبینی و پیشنهاد مدیریتها غیرممکن می سازد.) آبیاری که توسط مدیریت مزرعه کنترل می شود ، برای آبیاری سطحی نسبت به سیستمهای مکانیزه که با مدیریتهای پیچیده تجهیز و طراحی شده اند بسیار مهم تر است.
روشهای آبیاری سطحی به 2 گروه کلی تقسیم میشوند:
آب حرکتی و دریاچهای(pond)و غرقابی
آب حرکتی احتیاج به مقدار رواناب برای اطمینان از کفایت نفوذ د رانتهای پایینی مزرعه دارد. سیستمهای جریان برگشتی آب اضافی که اغلب مورد نیاز هستند، توسط قانون در مقابل رواناب از مزرعه ها ممنوع شدهاند.
آنها همچنین لوازم باارزشی برای کاهش کارگران و افزایش یکنواختی فراهم میآورند در صورتی که به درستی طراحی شده باشند . جد.ول 1-3 لیستی از روشهای آبیاری سطحی که دراین فصل شرح داده میشود را توضیح داده است.
انواع روشهای آبیاری سطحی کرت:
آبیاری کرتی یک نوع روش غرقاب آبیاری است که آب را در زمینهای مسطح که توسط دیوارههایی محصور شده است بکار می برد (شکل 1-3) . سطح خاک همیشه غرقاب نگه داشته می شود. . روانابی وجود ندارد زیرا آب در سطح آنقدر نگه داشته می شود که نفود کند. مناطقی که بارندگی دارند باید توسط زهکشیهایی که آب اضافی را خارج می کنند مود حمایت قرار گیرند.
آبیاری کرتی با نامهای مختلفی شناخته می شوند، مانند level border , chech flaod- chech basin , check irr –dead - level irrو level – basin irr این روش از آبیاری می تواند برای محصولات ردیفی و زراعی استفاده شود، که اغلب قابل عوض شدن هستند، بابسته صاف و پهن . همچنین برای درختان و باغ مو نیز استفاده می شود. میزان نفوذ در خاک باید با هرکرت یکسان باشد همانگونه که یکنواختی نفوذ بسیار حساس به تغییرات میزان نفوذ است که تنها لازم نیست که مستطیلی یا مستقیم باشند و دیوارهها لازم نیست که دائمی باشند ، تحت یک مدیریت خوب، حجم قابل تعیینی از آب می تواند به سرعت به کرت تخلیه شود.
1-3 tabale
تغییرات این روش شامل بستر گیاهی و صاف کرت می باشد. (جویچهها و کانالها) محصولاتی که با موفقیت رشد کردهاند کرتهای تسطیح شده، تقریبا نامحدودند بجز مواردی که به خاک بستگی دارد. بستر کرتها بطور معمول برای محصولات ردیفی که حتما باید از آب گرفتگی اجتناب شود، استفاده می شود، با زمانی که عملکرد پایین برای شرایط بحرانی مورد نیاز است. بسترهای باریک و سخت یا بسترهای پهن اغلب برای محصولاتی چون سبزیجات ، خربزه ، پنبه، غلات، سیبزمینی، چغندرقند و بسیاری دیگر از محصولات ردیفی استفاده می شود.
کرتهای صاف مناسب ترین برای زراعت و محصولات ردیفی که به آب رفتگی برای مدت کم حساس نیستند ، می باشد. محصولات زراعی مانند یونجه ، گندم، نورگوم، پنبه و ... معمولا با این روش آبیاری می شوند. این گیاهان به خذف عناصر نمک و مشکلات شوری و سادگی کاربرد آبیاری سنگین کمک می کنند. محصولات باغی و باغستان مو، می تواند روی بسترها کشف شود. بستر کرت آبیاری بندی محصولات ردیفی که نیاز به کنترل رطوبت در داخل بسترها دارد مناسب است. برای مثال، بسترهای تسطیح شده به راحتی می توانند بطور یکنواخت مرطوب شوند و جوانه بزنند که ممکن است با روش جویچه ها بسیار سخت باشند. با وجود این اگر کرتها بسیار بزرگ باشند. میزان جریان زیادی در فاز پیشروی باید وارد شود که ممکن است ، باعث آبرفتگی محصولات و یا دانه ها شود.
محصولات در اثر آبگرفتگی آسیب می بینند، با استفاده از تسطیح خوب زیانشان کمتر می شود، آب باران و بارندگی اضافی بطور یکنواخت باعث ویران شدن کل منطقه می شوند و باعث زیان به محصول می گردد. با این وجود اگر رواناب نباشد، آب اضافی یا باران اضافی باعث آسیب به گیاه می شود. د رمناطقی که بارندگی زیاد است و نقوذ پذیری خاک کم می باشد سیستم سطحی باید مورد بررسی قرار گیرد.
کرتهای مزیتهایی در مقابل سایر روشهای آبیاری دستی دارند، سادگی وسایل ، نیاز به کارگر کم و توانایی استفاده درجریانهای ثابت، این روش عملکرد بالایی باخاکهای یکنواخت ، تسطیح دقیق، جریانهای بادی ؟ هیچ یک از موارد بالا لزوما مورد نیاز نیست اما باعث کارایی بهتر در کرتها می شود.
آبیار با ناظر باید مقدار جریان ورودی بداند، و عملکرد موردنیاز را بداند ، و از یکنواختی که با تعیین دور دقیق آبیاری بدست میآید و در دسترس است آگاه باشد. 6 دقیقه اشتباه در مدت 1 ساعت باعث ایجاد و 1% خطا می شود. یکنواختی به اندازه جویچهها بستگی دارد، سرعت پیشروی و نامنظمی سطح خاک ، و میزان نفوذپذیری . میزان پیشروی با رابطه زیر تعریف می شود.
زمان آبیاری / زمان پیشروی= AR
«زمان آبیاری » فرصت زمان لازم برای نفوذ SMD می باشد. در عمل، بعنوان کمترین زمان در کرت یا جویجه می باشد. « فرصت نفوذ» زمانی است که آب با سطح خاک در یک نقطه مزرعه تماس دارد.
نیاز به کارگر برای آبیاری که جریان زیاد است بسیار کم است. با این وجود، کارگر نوبتی برای بعضی مکانهای دیگر قابل استفاده است. کار فیزیکی شامل بارکردن دریچهها بدون تنظیم جریان است. برای سیستم طراحی شده خوب، مقداری مهارت و دانش توسط آبیار مورد نیاز است. اما ناظرباید دقیقا مراقب ارتباط بین میزان جریان، مدت و رطوبت حد کفایت خاک باشد.
با سیستم های کرتی مسطح، مخصوصا روی محصولات ردیفی با پشته و بستر سخت، کانالها ممکن است باز و از دو انتها با نهرهای درجه 2 به هم پیوسته باشد. حرکت آب در جویچهها باسرعت پیشروی بالا در نهرهای درجه 2 جمع می شوند و در کانالهای با جریانهای پیشروی آهسته باز می گردند. این مورد غیریکنواختی زمان آبگرفتگی را کاهش می دهد. آب همچنین می تواند از 2 انتهای کرت مسطح تامین شود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:9
چکیده:
نیتروژن دهی
نیتروژن دهی یک عملیات حرارتی نفوذی است که در آن نیتروژن در محدوده حرارتی 500-550 درجه سانتی گراد (محدوده پایداری فریت ) وارد سطح فولاد می شود . با توجه به اینکه نیتروژن دهی مستلزم حرارت دادن تا ناحیه آستنیت و سرد کردن سریع نیست ،احتمال تاب برداشتن حداقل و کنترل ابعاد بسیار عالی است . از آنجایی که نایترایدهای آهن در عین داشتن سختی بالا بسیار ترد و شکننده ، فولادهای مناسب برای نیتروژن دهی قرار نمی دهند. فولادهای ساده کربنی را معمولاً تحت عملیات نیتروژن دهی قرار نمی دهند. فولادهای مناسب برای نیتروژن دهی، فولادهای با کربن متوسط (در شرایط سخت و بازپخت شده) و حاوی عناصر نایترادساز قوی نظیر آلومینیوم، کرم، وانادیم، و مولیبدن اند.
خواص حاصل از نیتروژن دهی سطح قطعات فولادی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
-سختی و مقاومت به سایش زیاد سطح همراه با کاهش احتمال پوسته شدن؛
-مقاومت خوب در برابر بازپخت و کاهش سختی در دماهای بالا؛
-بهبود مقاومت خوردگی و خوردگی سایشی برای فولادهایی به جز فولادهای ضدزنگ؛
-پایداری ابعاد در ضمن عملیات سخت کردن سطحی؛
-بهبود مقاومت خستگی و یا افزایش عمر خستگی فولاد.
9-14-2-روشهای مختلف نیتروژن دهی
نیتروژن دهی به چهار روش گازی، مایع، جامد و پلاسما امکان پذیر است.
الف-نیتروژن دهی گازی
در نیتروژن دهی گازی، گاز آمونیاک از روی قطعات مورد نظر، که تا 510 درجه سانتی گراد گرم شده اند، عبور داده می شود. آمونیاک بر اساس واکنش زیر تجزیه می شود:
(9-27)
نفوذ به داخل فولاد جذب سطحی
بر اثر تجزیه آمونیاک، نیتروژن به صورت اتمی آزاد می شود که ابتدا جذب سطح فولاد می شود و سپس به داخل آن نفوذ می کند. در شکل پایین واکنش تجزیه آمونیاک و چگونگی جذب نیتروژن اتمی در فولاد نشان داده شده است. از نیتروژن دهی گازی موقعی استفاده می شود که عمق نفوذ در حدود 2/0 تا 7/0 میلی متر مورد نظر باشد.