1,000,000 تومان خرید تنها با پرداخت 25000 تومان
درفضای اینترنتی فروشگاه های زیادی درحال ارائه محصولات آموزشی هستند که هر یک به شکلی درحال فعالیت بوده وخدمات یا کالایی را به شماعرضه می کنند.این بار قرارنیست شما چیزی بخرید و فقط استفتده کنید.طبق شعار مجموعه ما شما کالاهایی را که از ما خریداری میکنید را میتوانید به راحتی بفروشید و به درآمد های بالا دست پیدا کنید.
چگونه؟
وقتی حرف از فروش محصولات به میان می آید معمولا اولین سوالی که به ذهن مخاطب خطور می کند این است که چگونه بفروشم وقتی ن سایت دارم و ن منبع درآمدی برای تبلیغات.
آثار سید رضی پایان نامه 268 ص
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:31
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
پیشگفتار 1
مقدمه ( طرح تحقیقاتی ) 2
طرح موضوع 2
علل انتخاب مو ضوع 3
سؤال اصلی 3
سؤالات فرعی 3
فرضها 4
فرضیه تحقیق 4
روش تحقیق 4
سازماندهی تحقیق 4
فصل اول : زندگینامة سید قطب 5
شرح حال سید قطب تا پیش از پیوستن به اخوان المسلمین 5
سید قطب و اخوان المسلمین 7
منابع فصل اول 9
فصل دوم : اندیشه های بنیاد گرانه ی سید قطب 10
مبحث اول: جامعه ایده آل از دیدگاه سید قطب 11
«امت اسلامی » و ویژگی های آن 11
جامعه ایده آل صدر اسلام و تقابل آن با جاهلیت 12
فلسفه و تضاد آن با ایدئولوژی اسلامی 13
«عبودیت» و «الوهیت » زیر بنای ایدئولوژی اسلامی 13
دیدگاه قطب نسبت به مسلکها و ایدئولوژیهای دیگر 14
ناسیونالیسم 14
کمونیسم و سرمایه داری 14
مبحث دوم : «جاهلیت » از دیدگاه سید قطب 15
جاهلیت و غیر قابل اصلاح بودن آن 15
مبحث سوم : رستاخیز اسلامی راه حل سید قطب 16
دعوت و شرایط دعوت کننده به اسلام 16
جهاد از دیدگاه سید قطب 17
منابع فصل دوم 18
فصل سوم : تأثیر سید قطب بر جنبشهای اسلامی معاصر 19
جماعة المسمین (التکفیر والهجره) 21
منظمه التحریر اسلامی (سازمان آزادیبخش اسلامی ) 22
الجهاد 22
منابع فصل سوم 24
نتیجه گیری 25
منابع ومأخذ 28
پیشگفتار:
انسان بدون تعریف،تنها پوچی و از خود بیگانگی را تجربه می کند اما یک فرد مسلمان با یک پشتوانه فکری قوی ،بدون شک از خود تعریف دارد،تعریفی جامع و کامل که او را هدفمند می سازد .تعریفی که برای او چارچوب ارائه می دهد و راه کمال وسعادت را فرا راه او می گشاید،و او را به سوی هدف متعالی رهنمون می سازد.مشکل جوامع اسلامی امروزه آن است که وابسته به فرهنگهای بیگانه هستند و چرا خود را باور ندارند،به نظر نگرنده ناشی از همان فقدان (تعریف)می باشد. نه به این معنی که در اسلام تعریفی لز انسان وجود ندارد بلکه این فرد مسلمان است که تعریف خود را از خویشتن نمی داند،و همانطور که گفته شد،انسانی که از خود تعریف ندارد ، ناچار تعریف دیگران را بر خود پذیرفته و در چارچوبی خلاف ادعای خویش گام بر خواهد داشت.همه ادعای مسلمانی دارند اما همه به اسلام عمل نمی کنند بنابراین ملتهای مسلمان قبل از هر اقدامی وظیفه دارند ،تکلیف خود را ذست کم با خود رو شن کنند ،واین سئوال مهم را بی جواب نگذارند که آیا واقعا همانگونه که ادعا می کنند،هستند یا خیر؟و اگر نیستند ،آیا می خواهند بر طبق ادعای خویش عمل کنند یا نه؟بدون جواب به این سئوال ،انتظار هرگونه پیشرفت و کمال ،خیال خام واندیشه باطل بیش نخواهد بود.
مقدمه (طرح تحقیقاتی)
1- طرح موضوع:
به دنبال کاهش نفوذ استعمار غرب در اوایل قرن بیستم و گسترش موج استقلال طلبی در جهان سوم ، دیدگاههای متفاوتی نیز در مورد دین و سیاست در بین ملل اسلامی ظهور کرد. گروهی که مشحون پیشرفت غرب شده بودند اینگونه تصور می کردند که دین عامل عقب ماندگی مسلمانان است.در مقابل گروهی نیز عقب ماندگی ملل مسلمان را نه به خاطر اسلام، بلکه ناشی از عدم اجرای شریعت اسلام ،دور شدن از اسلام واقعی و روی آوردن به مکاتب بیگانه می دانستند.این طرز تفکر ایشان را وا داشت تا اسلام را دوباره به عنوان یک دین کامل و جهان شمول معرفی کرد و در کنار آن نیز برای بر قراری حاکمیت تعالیم شریعت واسلام بر زندگی سیاسی و اجتماعی خود وارد عمل شوند. تلاش این متفکران اصول گرا را می توان در جنبشهایی همچون اخوان المسلمین در مصر، جماعت اسلامی پاکستان و برخی جنبشهای اسلامی در ایران و دیگر کشورهای اسلامی مشاهده کرد.از جمله این متفکران می توان به حسن البناء، مودودی ،سیدقطب، امام خمینی و دکتر شریعتی اشاره کرد که نقش رهبری فکری و عملی این جنبشها را بر عهده گرفتند.
از طرف دیگر امروزه مساله بنیاد گرایی اسلامی و جنبشهای اصول گرایی اسلامی،نه تنها یک موضوع منطقه ای، یا مربوط به جهان اسلام نمی باشد بلکه موضوعی است جهانی و به خصوص بعد از وقایع یازدهم سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان و عراق،روزی نیست که خبری از آن در رسانه های گروهی جهان منتشر وپخش نگردد.ریشه های بنیاد گرایی اسلامی امروزی را بایذ در اندیشهه های اخوان المسلمین مشاهده کنیم.سید قطب رهبری تبدیل بنیاد گرایی محافظه کارانه اخوان المسلمین به افراط گرایی جوان سازمان آزادی بخش اسلامی (التکفیروالهجره)وسازمان (الجهاد)را بر عهده داشته است.بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که شناخت اندیشه های وی تا حدودی راه شناخت جنبشهای نوین اسلامی دهه 70به بعد راهموار می سازد.
علل انتخاب موضوع:
مهمترین مسئله ان است که تفکرات سید قطب وبرداشت های او از اسلام و تشکیل حکومت اسلامی (شیوه مبارزه با دستگاه حاکم) بسیار شبیه به تفکرات امام خمینی می باشد.به نظر اینجانب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مدتها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با تفکرات رهبران اخوان المسلمین به ویژه سید قطب آشنایی داشتند .از این لحاظ این موضوع برایم جالب و حائز اهمیت بوده است.
سئوال اصلی:
اندیشه سید قطب چه بوده و چه تاثیری بر جنبشهای اسلامی بعد از خود داشته است؟
سئوالات فرعی:
1- سید قطب در چه محیط سیلسی اجتماعی می زیسته ونقش آن در شکل گیری افکار و اندیشه های او چه بوده است؟
2- چارچوب ایدئولوژی اسلامی از دیدگاه سید قطب چیست؟
3- سید قطب چه تاثیری بر جنبشهای اسلامی اخیر در مصر و احیانا در دیگر بلاد اسلامی داشته است؟
فرضها:
این پژوهش شامل دو فرض است:
1- سید قطب از جمله متفکران اسلامی می باشدکه معتقد به لزوم رستاخیز یا احیای اصول اسلامی می باشد.
2- سید قطب از اعضای جنبش اخوان المسلمین بوده و همانطور که خود میگوید به اهداف وآرمانهای این جنبش وفادار است.
فرضیه تحقیق:
سید قطب نقطة انشعاب در جنبشهای اسلامی معاصر به حساب آمده ورهبری تبدیل جنبشها از یک شیوة محافظه کارانه به شیوة انقلابی و جهادی را برعهده داشته است.
چکیده
در این مقاله، نویسنده با نگاهی گذرا به دوران زندگی شهید آیتالله مدرس، فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی ایشان در دو دوره سلطنت قاجار و سلطنت پهلوی را بررسی کرده است. بخش اول مقاله به فعالیتهای ایشان در عصر مشروطه در قالب مبارزه با ظلم و ستم حکام، انتخاب بهعنوان مجتهدان ناظر بر قوانین مجلس شورا، مقابله با اقدامات زیادهخواهانه بیگانگان مانند اولتیماتوم روس، قرارداد 1919، تلاشهای ایشان در دوران جنگ جهانی اول و مقابله با زیادهخواهیهای رضاخان همچون جمهوریخواهی و تغییر سلطنت اشاره دارد. بخش دوم نیز به مقابله ایشان با اقدامات ضددینی و غیرقانونی رضاخان و مقابلههای رضاخان با این عالم بزرگوار تا مرز شهادت ایشان پرداخته است.
شهید آیتالله مدرس، مشروطه، قاجار، رضاخان، استبداد، سلطنت، مبارزه.
مقدمه
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی;، مرهون تلاشهای فراوان مبارزان و مجاهدان بزرگی است که در دورههای گذشته در برابر استبداد داخلی و استعمار خارجی ایستادند بهویژه علما و مجتهدان بزرگی که با وجود برخورداری از مقام شامخ علمی و اخلاقی، نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی عصر خود نیز بیتفاوت نبودند و در هر دوره بر حسب توان خویش، شرایط زمان خود و مصالح عمومی مسلمانان و کشور اسلامی ایران نقشآفرینی کردند؛ علمایی که هرکدام تیشهای بر ریشه استبداد و استعمار در ایران زدند و خشتی از دیوار بزرگ نهضت اسلامی را بر جای نهادند تا جایی که امام خمینی;، ضربه نهایی را به ریشه این سلطنت چندین هزار ساله وارد ساخت، بهگونهایکه آن را از بن برکند و با کوتاه کردن دست بیگانگان از کشور، خشت آخر را بر جای نهاد و نظام پرافتخار جمهوری اسلامی را برپا کرد. یکی از این علما و مجاهدان بزرگ که تلاش بسیاری در این راه از خود نشان داد و در نهایت نیز جان خویش را در راه حفظ اسلام و تشکیل نظام اسلامی فدا کرد، شهید آیتالله مدرس بود. در این مقاله، بهصورت گذرا بر فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی و مبارزات پیگیر ایشان بر ضد استعمار و استبداد، مروری خواهیم داشت.
1. فعالیتهای سیاسی در دوران قاجار
شهید مدرس; پس از مراجعت از نجف اشرف، در اصفهان اقامت گزید و تدریس و مباحثه علوم دینی را در رأس کارهای خویش قرار داد. (نک: امین، 1403هـ.ق: ج5، 21؛ دوانی، 1377: ج2، 398؛ گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، سند 5) وی ضمن تدریس در اصفهان، با حربه منطق و استدلال با عوامل ظلم و ستم به مبارزه برخاست بهویژه در راه بازپسگیری اموال موقوفه از غاصبان آنها، ستیز آشتیناپذیری در پیش گرفت.
در زمان مشروطه، اوضاع اصفهان دگرگون شد. مدرس در این دوره به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطهخواهان بسیار کوشید. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی اصفهان (که بعدها به نام انجمن ولایتی تغییر نام یافت) (نک: ترکمان، 1372: ج1) تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد. (نک: رجبی، 1382: 457؛ گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، 27؛ مکی، 1358: ج1، 60)
انجمن مقدس ملی اصفهان، اصلیترین نهاد و مهمترین ارگان سیاسی شهر و بیانگر ایدهها و تحققبخش آرمانهای جنبش مشروطیت در اصفهان بود. مذاکرات انجمن مقدس اصفهان نشان از آن دارد که مردمی تحت ستم و خسته و منزجر از استبداد و استعمار میخواهند با برادری و برابری، در محیطی آزاد، با انتخاب خود و به رهبری چهره محبوب و مجتهد شهرشان، سرنوشت خویش را به دست بگیرند و مشکلات و دشواریها را به دور از اعمال قدرتهای خارجی حل سازند و در جامعهای اسلامی بر پایه عدل و داد زندگی کنند. (نجفی، 1384: 132)
شهید مدرس; با مشروطهخواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت. (رجبی، 1382: 457) با دعوت و همکاری مدرس;، نیروهای مشروطهخواه بختیاری به رهبری صمصامالسلطنه به منظور شکست اقبالالدوله، حاکم مستبد اصفهان، وارد این شهر شدند. مدرس در میدان نقش جهان (میدان امام فعلی) سخنرانی کرد و پس از آن، به دلیل آنکه امکان حمله قشون دولتی به اهالی شهر بسیار بود، مردم مسلح و تفنگداران بختیاری بر بام و گلدسته مساجد و عمارتهای اطراف میدان موضع گرفتند. با آمدن افراد اقبالالدوله، جنگ میان قشون دولتی و مردم آغاز شد. در این جنگ، قشون دولتی به سختی شکست خوردند و شماری متواری و تعدادی اسیر شدند. اقبال الدوله نیز به قنسولخانه انگلیس پناهنده شد. در پی این پیروزی، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد.
پس از فتح تهران و پیروزی کامل مشروطهخوهان، صمصامالسلطنه که بهعنوان فرمانده نیروهای مسلح عشایر بختیاری، نقش مهمی در ماجرای مشروطیت داشت، در رأس حکومت اصفهان قرار گرفت. صمصامالسلطنه در مقام حکومت اصفهان، مخارج قوا و خسارتهایی را که در جنگ به ایشان وارد آمده بود، بهعنوان غرامت از مردم اصفهان مطالبه کرد. از این زمان، مدرس با وی به مخالفت برخاست و حتی بهعنوان اعتراض به اعمال او، از جلسه انجمن ولایتی خارج شد.
در یکی از روزها، به مدرس خبر میدهند حاکم اصفهان افرادی را بهخاطر اخاذی، شلاق زده است. مدرس با شنیدن این خبر بهشدت ناراحت میشود و میگوید: «حاکم چنین حقی نداشت؛ اگر شلاق زدن حد شرعی است، پس در صلاحیت مجتهد است. اینها دیروز به نام استبداد و امروز به نام مشروطه مردم را کتک میزنند». (باقی، 1370: 29) صمصامالسلطنه با مشاهده این وضعیت، کینه مدرس را به دل میگیرد و دستور توقیف و سپس تبعید او را صادر میکند. سواران بختیاری سر راه مدرس به وی اعلام میکنند برای خروج از اصفهان و اقامت در خارج شهر آماده شود. مدرس بدون تأمل کفشهایش را درمیآورد، زیر بغل میگذارد و با پای برهنه پیشاپیش سواران صمصام به راه میافتد و میگوید: «هر کجا میخواهید، میروم».
در طول مسیر، مردم با مشاهده چنین وضعیتی، با حالتی عصبانی، بر گرد مدرس و سواران حلقه میزنند. هر لحظه به شمار جمعیت افزوده میشود، بهگونهایکه سوران صمصام نگران میشوند. مدرس با پیشبینی درگیری خونین میان مردم و سواران، جمعیت را از ستیزه بر حذر میدارد و از آنها میخواهد پراکنده شوند. سپس میگوید: «من به تخت فولاد میروم تا تکلیف قطعی معلوم شود».
با انتشار خبر تبعید مدرس، مردم کسب و کار خود را رها میکند و برابر محل انجمن ولایتی جمع میشوند. آنها با وضع خاصی، خواهان تعیین تکلیف قطعی و بازگشت مدرس میشوند. خبر به حاکم اصفهان میرسد. او با حالتی پریشان به حاج آقا نورالله متوسل میشود. حاج آقا نورالله خود را در تخت فولاد به مدرس میرساند و از وی میخواهد به شهر بازگردد. مدرس در میان فریادهای پرخروش مردم که «زنده باد مدرس» میگفتند، به اصفهان بازمیگردد. در پی این ماجرا، صمصامالسلطنه ناچار میشود در وضع مالیات و رفتارهای خود تجدید نظر کند. (نک: مدرسی، 1374: 49 و 50؛ باقی، 1370: 29 و 30)
شهید مدرس در ایام تدریس در اصفهان، به وضع طلاب، مدارس علمیه و موقوفات آنها رسیدگی میکرد. او متولیان را تحت فشار قرار میداد تا درآمد موقوفات را برای طلاب خرج کنند. اقدامات مدرس بر گروهی سوددجو و فرصتطلب ناگوار آمد و تصمیم به ترور او گرفتند. در این ایام دو بار به جان مدرس سوءقصد شد که با شجاعت و رفتار شگفتانگیز او، این سوءقصدها نافرجام ماند. (نک: گروهی از نویسندگان، 1366: ج1، 29 و 213؛ مدرسی، 1358: 45 و 46؛ باقی، 1370: 130؛ دوانی، 1377: ج2، 372؛ نیکخواه و ...، 1368: 45 و 46)
برای دانلود کل تحقیق از لینک زیر استفاده کنید.
هرچند که شعراصیل با بال وهم و خیال به پرواز درمی آید ولی ابزار توانمندی است که با قدرت سحرآمیزش عقلها را می شکافد و کارگر می افتد.« فقیه شاعر» یا« شاعر فقیه» نیز در کنار استدلالهای عقلی و فقهی، سخنان رسا و شیوا را به خدمت گرفته و برای بیان مقاصد و تحقق اهداف از سلاح کارآمد شعر بهره ها جسته است. شاعری که نام و آوازه اش مدیون ذوق نثری اوست، همان ذوق وعلاقه ای که وی را وادار کرد تا خود را به اقیانوس بی کران بیان دراندازد: که صید گوهر بار آن نام صیاد را بر تارک ادب جاودان ساخت.« نهج البلاغه» که رشحاتی از کلام امیر بیان و مبین قرآن، امیر مؤمنان علی(ع) است ک رضی طوق افتخار آن را تا ابد به گردن آویخته است. رضی غواص خردمند دریای بی کران ادب خود مروادرید ناشناخته ی این دریاست که معرفی او به جهان علم و ادب، خود ارزش دیگری دارد. ما نیز در پی شناخت او دفتر آثار او را یک به یک ورق زدیم تا به« دیوان اشعار» که لوح ماندگار او در پهنه ادب وعرفان است ما را شیفته و شیدای خود ساخت. بررسی دیوان اشعاری که بازتاب آراء و افکار ادبی و عرفانی و نمایانگر چهره علمی ودر حقیقت عصاره ی مکتوب سیره عملی اوست می تواند در راههای پر پیچ و خم و تاریک کنونی برای جویندگان و تشنگان معرفت، رهگشایی مطمئمن باشد. اشعار نغز و دلنشین، مخصوصاً غزلهای عارفانه و عاشقانه ی او به ما می فهماند که شاعر دلسوخته خود ، اسیر کمند عشق الهی است که برای تفهیم در قالب عشق محسوس زمینی تبلور یافته است. رضی که خود سرمست« می باقی» است ولی هرگز لب به توصیف« باده ی عصیانگر» نمی گشاید و لذا اشعار و غزلهای او خالی از وصف« شراب» و « باده نوشی» است. رضی گرچه در ترانه های سرزمین یار (حجازیات) وصف آهوان بشری می کند و ازشکار و بدعت در حرم سخن می گوید ولی هیچگاه آلوده ی شکار غیرمجاز نشده است. و در این راستا همیشه شکوه از دیده ودل دارد که گویا دیده در عروسی و دل اندر ماتم است و چنین برمی آید که هرگز به مرادش نرسیده و کام دل برنیاورده است.رضی شاعر پاک سیرت، زمانی از عشق آمیخته به عفت سخن می گوید که تمام شاهکار غزل سرایان توصیف دقیق اندام برهنه ی معشوق است.