یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

نقد جامعه شناسی در رمان سووشون سیمین دانشور

اختصاصی از یارا فایل نقد جامعه شناسی در رمان سووشون سیمین دانشور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نقد جامعه شناسی در رمان سووشون سیمین دانشور


نقد جامعه شناسی در رمان سووشون سیمین دانشور

  رمان سووشون بر پایة‌ جهان‌بینی‌ رئالیستی‌ بنا نهاده‌ شده‌ است‌ و به‌ لحاظ ‌ویژگی‌های‌ نثری‌، آن را زیباترین‌ اثر دانشور‌ دانسته‌اند. این رمان بر اساس زمان خطی داستانی (حوادث یکی پس از دیگری) گسترش می­یابد و که گاهی در میانة رمان با تکنیک بازگشت به گذشته که زری به شرح خاطراتش می­پردازد، انحراف­هایی را در زمان خطی به وجود می­آورد که در پی توجه جزئی به زمان است؛ ایان وات1 نیز درست همین عقیده را دارد و علاوه بر زمان، به جزئی­نگری در مکان که توسط رمان­نویس در پی توجه به توصیفات محل سکونت داخلی شخصیت زری و یوسف (و دیگر اشخاص رمان) انجام می­شود، اشاره می­کند. زری با نام مشخصی که دارد به هویت و فردیت خود دست می­یابد و دانشور او را به شیوه­ای ترکیبی (توصیفات مستقیم و غیر­مستقیم به وسیلة اعمال و رفتار) برای خواننده معرفی می­کند. معرفی شخصیت­ها بیانگر اعمال آنها است که نمود­های فرهنگی و اجتماعی جامعه نویسنده با استفاده از همین معرفی شخصیت­ها صورت می­گیرد و به نمایش گذاشته می­شوند. رمان تصویر­گر زندگی انسان معاصر امروزی است و ایان وات فردیت و هویت شخصیت رمان را نیز در پی همین اصل می­داند، توجه به جزئیات زندگی و پرداختن به زندگی، آن گونه که هست. در پی این توجه دیدگاه جدیدی در رمان پدید می­آید که به شخصیت اجازه می­دهد تا با تک­گویی درونی احساس و ذهنیت خود را نسبت به دیگر اشخاص رمان و محیط زندگی­اش بیان می­کند.

پروژه جامع نقد جامعه شناسی در رمان سووشون سیمین دانشور فایل word شامل 65 صفحه، دارای 3 فصل کامل به همراه نتیجه گیری و منابع، مناسب برای دانشجویان کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکترای رشته ادبیات جهت انجام پایان نامه و تحقیقات و مقالات علمی می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


نقد جامعه شناسی در رمان سووشون سیمین دانشور

دانلود تحقیق در مورد زندگی نامه سیمین دانشور

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق در مورد زندگی نامه سیمین دانشور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق در مورد زندگی نامه سیمین دانشور


دانلود تحقیق در مورد زندگی نامه سیمین دانشور

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

سیمین دانشور در سال ۱۳۰۱ ش. در خانواده ای تحصیل کرده در شیراز به دنیا آمد. بعدها تحصیل در ادبیات فارسی را تا دریافت درجه دکترای آن دریافت کرد و سالها به تدریس تاریخ هنر در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت.    

 

سیمین دانشور در سال ۱۳۰۱ ش. در خانواده ای تحصیل کرده در شیراز به دنیا آمد. بعدها تحصیل در ادبیات فارسی را تا دریافت درجه دکترای آن دریافت کرد و سالها به تدریس تاریخ هنر در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پرداخت.

▪ سیمین دانشور دو ویژگی عمده داشت:

۱) اول از همه اینکه، نخستین زن نویسنده ی جدی در ادبیات معاصر ماست.

۲) دیگر آنکه، اولین فارغ التحصیل دوره ی دکترای ادبیات فارسی و به جای اینکه به کاوش در آثار دیگران بپردازد خود اثر آفرید تا بیایند و در آن کاوش کنند.

در اینجا نویسنده ای ظهور می کند که زن است و از زنان می نویسد و این زمانی قابل اهمیت است که در آغاز راه او ادبیات ما به طور یک جانبه ای مردانه بود.

وی نخستین مجموعه ی داستان هایش را با نام آتش خاموش در سال ۱۳۲۷ منتشر کرد.

در داستان های این مجموعه نویسنده با کلی بافی احساسات زنانه و دخترانه را تصویر می کند. این اثر بی بهره از جنبه های هنری تنها زن بودن نویسنده اش واقعه ای است با این حال اکنون که سال ها از چاپ آن می گذرد می توان نقطه نویسنده آینده را در آن دید و در سال ۱۳۴۰ دومین مجموعه داستان هایش را با نام شهری چون بهشت گرد آورد.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword  در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 11

یونی شاپ


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق در مورد زندگی نامه سیمین دانشور

دفتر سبز بهاران نگرشی بر محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی

اختصاصی از یارا فایل دفتر سبز بهاران نگرشی بر محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دفتر سبز بهاران نگرشی بر محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی


دفتر سبز بهاران نگرشی بر  محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی

 

 

 

 

 

 

 

عنوان مقاله :

دفتر سبز بهاران نگرشی بر ساختار و محتوای اشعار و آثار سیمین بهبهانی شاعر معاصر

 به کوشش :

طاهره خبازی

 مقدمه و پیشگفتار

من دیده ام رنگین کمان را خندیده در ذرات باران

من خوانده ام رازی نهان را، در دفتر سبز بهاران

تغییر فصل بی بری را، سرسبزی و بار آوری را

حس کرده انگشتان سردم، در برگجوش شاخساران

کنکاش سرخ لاله ها را، در خلوت خاموش صحرا

دیدم که دارد داستانها، از چاره جویی های یاران

آن دانه ی خاکی چه بودا – پوسیدن تن را پذیرا-

از ساقه ی نو رسته فردا، چون خود پدید آرد هزاران

من دیده ام جبر زمان را، نابودی فرسودگان را

نادیده بگذشتند اما، از دیدنیها دیده داران

از راستی در گونه ی گل، رنگین شود خون تکامل

اما دروغین است و رسوا، سرخاب این صورت نگاران

از بوته ی خوشبوی گلپر، از پونه ی شاداب نوبر

آیا توان گفتن پیامی، با کرم های گنده زاران؟

ای روز خوب آفتابی، با آسمان پاک و آبی

آخر بگو کی می شتابی، تا مرز این شب زنده داران؟

( رستاخیز، ص 327 )

از سالهای آب و سراب

مقدمه و پیشگفتار

قرن معاصر بانوان شاعری را در دامان خود پرورده است که هر یک به سهم خود چنان ذوق و ابتکاری در کار سرودن شعر از خود نشان داده اند که روزگار، سخن ایشان را هرگز به فراموشی نخواهد سپرد و سیمین بهبهانی یکی از آنان است. سیمین بهبهانی ( خلیلی ) به سال 1306 ه.ش. در تهران متولد شد. پدرش عباس خلیلی نویسنده و روزنامه نگار و صاحب ده ها تالیف بود و مادرش فخر عال خلعتبری نیز شاعر و نویسنده و روزنامه نگار بود. وی تحصیلات دانشگاهی را در رشته ی حقوق قضایی به پایان رساند و از چهارده سالگی به شعر گفتن پرداخت. ابتدا با چهار پاره های نیمایی شروع نمود و بعد به گفتن غزل روی آورد ؛ اما درغزل تحولی عظیم به وجود آورد. زندگی سراسر نشیب و فراز و پرحادثه ی سیمین از کودکی تا نوجوانی شرحی بیش از حوصله ی این گفتار است و برای آگاهی از آن، می توان به شرحی که او با قلم شیرین و نثر دلاویز و روشن خود به عنوان مقدمه ای بر “ گزینه اشعار ” خود نوشته مراجعه کرد.

اما وی تنها شاعر نبود بلکه همچو پدر و مادرش به نویسندگی نیز می پرداخت؛ قصه و خاطرات و مقالات وی می تواند مطلب فوق را تایید نماید.

سیمین بهبهانی. شاعر معاصر، که در غزل سرایی و اشعار غنایی توانایی خود رانشان داده است در شعر خویش با انتشار دفترهای رستاخیز، خطی زسرعت و از آتش، دشت ارژن در عوالمی متفاوت با مجموعه های چلچراغ و مرمر سیر می کند، عوالمی گسترده تر از احساسات و عواطف فردی و رنج های تنهایی. در شعر او اینک غم وشادی دیگران بیشتر جلوه گر است و احساس او در خلال شعرش تپش دل وی را هم آهنگ با ضربان قلب مردم به گوش جان می رساند. خود او این تجربه ی معنوی بزرگ را در مقدمه ی دشت ارژن چنین تعبیر کرده است: “ دیری است تا شعرم به یک عاطفه ی همگانی بدل شده است گویی که زبان جمع است. و این نه ازان روست که خواسته ام تا از زبان جمع مستحیل شده ام.

سیمین بهبهانی آنچه را که هست می بیند و می گوید و آنچه را که می گوید به آن اعتقاد دارد.همان گونه که ذکر شد برای آشنایی بیشتر با شخصیت و حسب حال وی، بهتر است که به نوشته ها و سروده های ایشان مراجعه گردد که خود گویاتر است. در کتاب “ با قلب خود چه خریدم؟‌” ( گزینه قصه ها و یا دهای سیمین بهبهانی ) و نیز کتاب کلید و خنجر مطلب حسب حال ( جنینی که من بودم ) مطالبی به قلم توانای سیمین نوشته شده است که بسیار مفید خواهد بود.

آشنایی با شخصیت و افکار یک نویسنده و شاعر قدم نخست برای درک نوشته ها و سروده های وی است.

سیمین با نخستین شعری که در چهارده سالگی سرود در روزنامه ی “ نوبهار ” ملک الشعرا بهار چاپ شد نشان داد که دردهای جامعه و روزگار مردم پریشان حال تا چه اندازه اندیشه ی او را از نوجوانی به خود مشغول می داشته است.

سیمین اگرچه سرودن شعر را درقالب محمول عروضی آغاز کرد ولی شیوه ی نوین چهار پاره های به هم پیوشته را تا چند زمانی قالب بیشتر سروده های او را تشکیل می داد تا این که رفته رفته به غزل گرایش بیشتر یافت و توانست در این پهنه به آفرینش آثاری برجسته و چشم گیر و شهرتی شایسته دست یابد.

ویژگی هایی از شعر سیمین

گفتیم که سیمین در غزل تحولی عظیم را پدید آورد، به این صورت که آن را با مسائل روزمره و سوژه های نمایشی و گفت و گو ها پیوند داد. غزل وی دارای سبکی خاص است که باید آن را منحصر به فرد دانست. سیمین از سال 1352 ه.ش. و پس از انتشار کتاب رستاخیز خود شیوه ی تازه یی را در پرداختن غزل معاصر بنیاد نهاد که بدون هیچ تفاخری به لزوم آن سخت باور داشت. این شیوه ی تازه از هنگامی در شعر سیمین شکل گرفت که از دیدگاه دیگری به غزل نگریست و نه تنها در گزینش مضامین از هر دست ، به نوآوری پرداخت، که در استفاده از اوزان غزل روش دیگری به کار بست و وی بر این باور بود که “ ما امروز نیاز به اوزان تازه داریم، به جست و جو می رویم و در میان پاره های کلام آن را کشف می کنیم ”

وی از قالب کلاسیک غزل کناره گرفت که در آن توفیقی چشم گیر یافت. خود در این باره چنین می گوید:

“ می گویند: چرا سر به بیابان خشن و سنگلاخ گسترده اوزان ناشناس نهاده یی ؟ پای سمندت خواهد شکست و به سرخواهی افتاد. چشم کسی شیرین سواری تو را نخواهد دید، که پایی را پروای پی گرفتن بی پروایت دربادیه ی جنون نیست. به همان میدان پرتماشایی باز گرد، تا دیگر تاخ تاخ سم سمندت با صدای هلهله و آفرین در‌آمیزد. می گویم : بسیار در چنین میدان رانده ام که همه در عرصه ی بی خطرش، آشنا و چشم آموز، بی هیجان و بی حادثه، تسلیم تکاپوی سواران بوده است. کشف وطلب، اما، کوه و گداز می خواست، بیابان و ریگزار می جست، و همواری آن میدان، همه ی آن نبود که من می خواستم، این میدان، خود روزگاری، قطعه بیابانی ناشناخته و پرمانع است. انوری و عطار بارها و بارها راه نشان دادند و نشانه گذاشتند، سنگ برداشتند و سنگریزه کوفتند……. و آنک شما و عرصه ی آسان کرده ی ایشان. در این بیابان خواهم تاخت، تپه ها و گدارها خواهم شناخت، کوره راهی خواهم جست و زیر پویه ی مکرر ستورم چنان خواهمش کوفت که راهی شود ساده و هموار.

غزل قدیم خانه یی بود که در اجاق امنش آتشی می توانستم افروخت، اما نه آن بیابان که انفجار مکرر خمپاره ها را تاب آرد و پس از فرونشستن غبار، باز همان بیابان باشد با کوه های سربه فلک سوده، بی خدشه ی غبنی از جنبش پشه وار انفجاری که بر دامانش وزیده است.

و نیز خود درجایی دیگر آورده که:

“ تا اکنون نزدیک به چهل وزن تازه یا کم سابقه را آزموده ام. می پذیرم که درمیان آنها ممکن است دو سه تایی سنگین باشند یا اصلا خوشایند واقع نشوند، از یاد رفتن آنها به قبول و توفیق بقیه می ارزد. منتظر نیستم که همه ی تجربه ها نتیجه ی صد در صد درست داشته باشند. همچنین اگر بعضی به نتیجه نرسیدند، از ادامه ی تجربه نمی هراسم و گرنه هیچ ابداعی پدید نخواهد آمد.‌ ”

شعر سیمین ویژگیهای خود را دارد او براساس احساس عمل می کند و می داند که دیگر زمان گفتن غزل به سر آمده و این قالب شعر برای مردمش غیرقابل لمس و درک است و در مقتضای زمان آنان نیست. او غزل هایی می سراید که باغزل گذشتگان تفاوت داشته باشد. هدف عمده ی وی یکی وارد کردن مضامین اجتماعی در غزل است و دیگری دوری از تکرار مکررات در غزل هایش. اوضاع اجتماعی را بیان می کند و زبان اعتراض می گشاید.

شعر انتقادی آن هم در قالب غزل یکی دیگر از خصایص شعری اوست. سیمین، غزل را از حیطه ی گفت وشنود صرفاً عاشقانه یا وصف جمال محبوب به رخدادها و واقعیات موجود و منطبق با جامعه ی خود می کشاند و در این راه به موفقیت هایی در خور تحسین دست می یابد. شعر سیمین به ویژه غزل های او همه سرشار از تخیل و عاطفه در زبانی فاخر و استوار و باشکوه و دلپذیر است. زبان او در این گونه شعرها، زبانی درخور شعر با ترکیب های تازه و واژگانی شاعرانه است که همراه با پیوندی استوار مضامین عاطفی و تخیلات شاعرانه را بیان می کند و غزل های نوین او همه نمودار آزموده‌های دقیق و نگاه نکته یاب او به اجتماع است. او می نویسد:

“ شعرم تجربه ی لحظه هاست، گویی که زمان را و لحظه ها را جرعه جرعه، نوشیده ‌ام گاه شیرین و گاه تلخ. و همه جرعه ها به تدریج، با خون و گوشتم در آمیخته است؛ با جوانیم جوانی کرده و شور برآورده و آواز سرداده؛ با خشمم به خروش آمده، فریاد شده گاه رسا و گاه نارسا؛ تا گوش ها راه جسته و با اندوهم بالیده. و اکنون با گذشت عمر، جریان همه ی آن جرعه ها در ضمیرم به مصب رودی پیوسته که می‌خواهد به مردابی، دریاچه یی، یا ریگزاری فرو شود؛ و به آرام و گسترده و بی خروش، حرکتی به نهان داشته باشد. ”

شعرهای سیمین از نگرشی نو و زنانه برخوردار است. او غزل را در زمین می پرورد و غزلی برداشت می کند فراتر از غزل گذشتگان. غزل خود زائیده ی درخت کهن می‌داند اما با شاخه های جوان. سیمین بارها بیان می کند که هدف او تاثیرگذاری است او آرزو دارد که در شمار شعرای موثر باشد او شعر خود را سخن دل می داند وسخن دل از دید او سخنی است که از دردها و مشکلات مردمی بگوید که در میان آنان زندگی می کند نه تنها سخنی که از مغازلات و معاشقات افراد برخاسته باشد و در نهایت می توان سیمین را یک شاعر اجتماعی و مردمی نامید.

پاره ای از مضامین اشعار سیمین:

-عشق

هرگاه سخن از عشق به میان می آید، در مقابل، قالب غزل در شعر خود نمایی می کند. غزل قالبی است که اکثر افراد می پندارند، ایجاد شده تا سخن از عشق و دلدادگی و عاشق و معشوق بگوید؛ اما در مورد سیمین و اشعار او این مطلب صدق نمی کند او تحولی بسیار عظیم در غزل پدید آورد که سبب شهرتش نیز شده است هر چند خیلی ها او را به این کار متهم کردند و کارش را ناستوده دانستند. اما او با شجاعت و صراحت به جلو رفت تا در نهایت به موفقیت دست یافت و غزلش سخن دل شد، سخنی برخاسته از دردهای دل و از عشق واقعی.

سیمین در جواب آن افراد که او را نصیحت و شماتت کردند که دیگر از خشونت و زشتی نگوید و سخن دل بسراید، چنین پاسخ می دهد:

“ در جواب آنها می گویم شعر من سخن دل است و من جزء به آهنگ دل خود جواب نگفته ام و اصولاً نمی دانم منظورشان از سخن دل چیست، گویا آنها تنها مغازلات و معاشقات پیش پا افتاده و مکرر را که از بس شعرا، طی سالها و قرنها، دست به دامان آن زده اند، دیگر ناگفته و ناشنیده ئی ندارد، سخن دل می دانند. گویا هنوز گوشهای مشتاقشان از شنیدن وصف چشم و رخ و قامت یا لذت وصل و محنت هجو اشباع نشده و چشم های حریصشان در عقب تجسم صحنه های مستی و بی‌خبری می‌دود، اگر مطلب این طور است، که من فریاد می کنم و می گویم که من از این گونه سخنان دل بیزارم و از آنچه که از این قبیل تا به حال گفته ام پشیمان. البته من منکر عشق نیستم عشق، انواع مختلف دارد:

عشق به میهن، به همنوع، به خانواده و فرزند، به هنر و بالاخره یکی از انواع آن هم عشق مورد نظر آنهاست که یکی از مسائل ساده و طبیعی و غریزی بشر است و از ابتدای خلقت تا انتهای آن نیز در وجود هر شخص سالم و هر موجود زنده ای، با تمام مظاهر خود – که احیاناً زیبا و فریبنده هم هست – خود نمایی کرده و خواهد کرد؛ ولی این نوع اخیر آنقدرها بزرگ وارزنده نیست که کلیه ی عوامل زندگی را تحت الشعاع خود قرار دهد و همه ی هنرمندان هنر و نبوغ خود را یکجا، مصروف تجسم ریزه کاری های آن کنند و اگر کسی از این سنت تحمیلی و نامعقول سر باز زد او را محکوم کنند که به آهنگ دل خود پاسخ نگفته است. ”

در اشعار و نوشته های سیمین ردپای عشق دیده می شود نه به آن صورت که تا پیش از این بوده بلکه به صورتی نو و ابتکاری اما قابل لمس. وقتی زندگی و شرح حال سیمین مورد مطالعه قرار گیرد متوجه می شویم که با زنی بسیار با محبت و با انگیزه و حتی عاشق روبرو هستیم. او آن چنان عشق عمیق و مقدسی به همسرش دارد که یکی از مجموعه های شعریش به نام آن مرد، “ مرد همراهم ” را برای او اختصاص می دهد. او همسر خود را عاشق وار معرفی می کند. در نوشته ی «سالار قصه ی من» که در مورد مرگ همسر و یادآوری خاطرات شیرین آشنایی و ازدواج و همدلی آنان است، چه زیبا سخن سرایی می کند و به ذکر گذشته های زیبا و دلنشینی که با وی داشته است می پردازد. پس سیمین خود عشق را می شناسد در غیر این صورت نمی توانست به این زیبایی از عشق سخن بگوید. او خانه ی مشترکشان را نمادی ابدی از عشق و دوستی معرفی می کند؛ زیرا سالارخانه ی او همیشه رویی گشاده و چهره یی خندان برای پذیرایی مهمانانش داشت و نمادی بود از محبت و عشق.

او عشق را در همدلی و همدردی و گوش شنوا داشتن بر گفته های هم معرفی می‌کند. او عشق را در انتظار برای آمدن همسر و خوردن لقمه ای نان می داند. او عشق را در انتظاری که همسرش برای شنیدن شعرهایش پشت در اتاق می کشید معرفی می کند. پس چنین فردی از عشق بیگانه نیست. و عشق سیمین به همسر عزیزش منوچهر کوشیار نوعی از انواع متعدد عشق است. او شاعری مردمی و اجتماعی است که عشق به مردم و میهنش در آثار او خود نمایی می کند. او عشق را امید می داند و دست نیاز به سویش دراز می کند:

ای عشق تازه ، چشم امیدم به سوی توست

این دشت سرد غمزده را آفتاب کن

این برف از من است تو جسم را بسوز

این جای پا ازوست تو او را خراب کن

( جای پا، ص 194 )

او هستی و خلقت را زائیده عشق الهی می داند و عشق را عامل خلقت می داند در نظر سیمین عشق عامل زندگی و جان بخشی است:

این همچو ما دیر مانده

با نقش خود پیر مانده

گوید که تصویر عشق است

نقشی به عالم اگر هست

( یکی مثلاً این که، نوشیدنی گرم یا سرد، ص 135 )

قطره یی بی رنگ بودم، نور عشق از من گذشت

بر سپهر نام، چون رنگین کمان افتاده ام

وای سیمین نغمه های سینه سوز عشق را

این زمان آموختند کز زبان افتاده ام

( چلچراغ، زنجیر، ص 135 )

عشق است جمله هستی تو، جانت به نقد اوست گرو

انکار خویشتن چه کنی؟ بر شو به بام و جار بزن

( دشت ارژن، کولی واره، ص 47 )

زکار عشق پیوسته دمیده بودم و خسته

که ناگه و ندانسته رخ تو در ضمیر آمد

زعشق می کنم پروا که بی توان و بی یارا

زپا افتاده است اما بهار دستگیر آمد

هنوز عشق جان دارد بهار اگر توان دارد

به معجزش جوان دارد به سال اگرچه پیر آمد

( دشت ارژن، بهار شادشورافکن، ص 73 )


دانلود با لینک مستقیم

تصویر های شاعرانه سیمین بهبهانی و شفیعی کدکنی از منظـر نقد زن مدار

اختصاصی از یارا فایل تصویر های شاعرانه سیمین بهبهانی و شفیعی کدکنی از منظـر نقد زن مدار دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تصویر های شاعرانه سیمین بهبهانی و شفیعی کدکنی از منظـر نقد زن مدار


تصویر های شاعرانه سیمین بهبهانی و شفیعی کدکنی از منظـر نقد زن مدار

پایان نامه کارشناسی ارشد ادبیات

305 صفحه

چکیده

آن چه در این رساله گرد آمده، بحث و بررسی و تحلیل تصاویر موجود در اشعار دو شاعر معاصر سیمین بهبهانی و محمد رضا شفیعی کدکنی است که از منظر نقد زن مدار به شرح ذیل آمده است:

در فصل نخست به  طور کلی بحث در باب مذهب اصالت زن یا همان فیمینیسم می باشد.

فصل دوم با عنوان نگاهی گذرا به سیمای زن در ادوار مختلف شعر فارسی به بحث در باب زن به عنوان سوژه­ی اثر و زن به عنوان خالق اثر پرداخته است.

فصل سوم ذیل عنوان " زن بود شعر خدا مرد بود نثر خدا " نگاشته شده که نوع نگاه در ایجاد تصاویر را مورد بررسی قرار می دهد.

فصل پایانی به بررسی و تحلیل تصویر های زنانه پرداخته که خود دارای عناوین فرعی است؛ این عناوین مبین احساسات، عواطف، و ابزار مورد استفاده­ی بانوان در شعر هر دو شاعر است.

هدف از گردآوری این رساله بررسی و تطبیق تصاویر شعری از منظر نقد زن مدار است. روش تحقیق کتابخانه ای و بر پایه فیش برداری است و نتایج حاصل از آن این است که بیانگر دو دید گاه متفاوت نسبت به تصاویر زنانه در شعر شاعران مورد بحث است.

کلمات کلیدی: فمینیسم، زن، تصویر، سیمین بهبهانی، شفیعی کدکنی



دانلود با لینک مستقیم