فرمت فایل : WORD , PDF
تعداد صفحات: 333
فهرست مطالب:
موضوع صفحه
فصل اول: کلیات
1-1- مقدمه
1-2- تعریف مسأله
1-3- زمینه نظری
1-4- زمینه های عملی
1-5- ضرورت و اهمیت تحقیق
1-6-اهداف تحقیق
1-7- چهارچوب نظری تحقیق
1-8- پرسش ها و فرضیه های تحقیق
1-9-جامعه آماری و روش تحقیق 6
فصل دوم :مبانی نظری
بخش اول :فمینیسم و تحولات مفهومی آن
2-1-1- مفهوم فمینیسم
2-1-2- سیر تحوّل فمینیسم
2-1-3- گرایش های فمینیستی در دوران معاصر
2-1-4- فمینیسم اسلامی
جمع بندی و نتجه گیری
بخش دوّم :جنبش زنان و فمینیسم در ایران
2-2-1- شکل گیری جنبش زنان در ایران
زنان و انقلاب مشروطه
زنان در دوران پهلوی اول و دوّم
انقلاب اسلامی و مبارزات زنان
حقوق زنان و فمینیسم در ایران
بخش سوّم: سینما، ارتباطات و نظریه های فمینیستی فیلم
2-3-1- فلسفه ارتباطی سینما
2-3-2-زنانه شدن هنر
2-3-3- نظریه های فمینیستی فیلم
تئوری فمینیستی فیلم
فیلم و نقش های جنسیتی
2-3-4- فمینیسم و نظریه های ارتباطی
نظریه کلیشه سازی
نظریه بازنمایی
رسانه ها و اجتماعی شدن
گفتمان پدر سالاری بازنمای جنسیت
فنای نمادین زنان
بخش چهارم: سینمای ایران
2-4-1- شکل گیری سینما در ایران
2-4-2-تحولات سینمای ایران و حضور زن
زن تماشاگر
زن به مثابه بازیگر
زن در سینما در دهه های چهل و پنجاه
تغییرات جدید اجتماعی و سینمای متأخر ایران
سینما و انقلاب اسلامی
اصلاحات و کم شدن رنگ نظارت
2-4-2- سینماگری پس از انقلاب و زنان ایرانی
زن و سینما از حذف تا حضور
زن، جامعه و سیاست
پخش پنجم: پیشنه تحقیق و چارچوب نظری تحقیق
پیشنه تحقیق
یکم: پژوهش های ایرانی
دوّم: پژوهش های خارجی
2-5-2- چارچوب نظری/ مفهومی تحقیق
2-5-3- سؤال ها و فرضیه های اصلی تحقیق
فصل سوّم : روش تحقیق و تعریف متغیرها
یکم: روش تحقیق
3-1- پژوهش اسنادی
3-2 - مصاحبه
3-3- تحلیل محتوا
دوّم : تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
فصل چهارم: بررسی یافته های تحقیق
بخش یکم: تحوّل مشارکت زنان ایرانی و شکل گیری سینما
4-1-1- تحول مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان در ایران
4-1-2- سینمای زنان در ایران
سینما و فمینیسم درایران
ظهور زنان کارگردان در سینمای ایران
تابو، محدودیت ها و سانسور
4-1-3- نگاه زن کارگردان ایرانی به موضوعات زنان و فمینیسم
بخش دوّم : تحلیل محتوای فیلم ها
4-2-1- معرفی فیلم های کارگردانان زن
4-2-2- تجزیه و تحلیل فیلم ها
بخش یکم: توصیف یافته ها
بخش دوّم: تحلیل یافته ها
فصل پنجم : جمع بندی و نتیجه گیری
5-1- چکیده ی مباحث
5-2- پاسخ به سؤال ها و فرضیه های تحقیق
5-3- تنگناهای تحقیق و پیشنهادها
فهرست مآخذ
ضمیمه (دستور العمل کد گذاری مضامین فمینیستی در فیلم های زنان سینماگر ایرانی)
چکیده :
مسأله مشارکت زنان ایرانی بعد از انقلاب اسلامی سال 1357 در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و پذیرفتن مسئولیتها از مباحث مهم تلقی میشود.جایگاه و نقش زن در جامعۀ معاصر ایران نگاه های متفاوتی را در داخل و خارج کشور به خود جلب کرده و تحلیلها و تفسیرهای بسیاری را به دنبال داشته است. از جمله چگونگی حضور زن در سینما نیز از این قبیل است. تلاش گسترده زنان ایرانی برای حضور و مشارکت در تمامی فعالیتهای اجتماعی و ورود به زمینه¬هایی که تا پیش از این غیر قابل دسترسی بوده حائز اهمیت فراوان است.
پژوهشگر در این تحقیق برآن است که دیدگاه فمینیستی زنان فیلم ساز ایرانی را با کمک ، بازنمایی فیلم هایی که با حضور زنان در سینمای ایران به تصویر کشیده شده و بررسی مضامینی فمینیستی آنچه توسط این فیلم سازان زن به نمایش درآمده را بررسی کند.
با مطالعه ی کتب و اسناد تاریخی مرتبط با مشارکت زنان ایرانی و سینمای ایران با 13 تن از صاحب نظران، کارشناسان و کاگردانان مطرح ایران به شیوه ی مصاحبه ی عمقی گفت وگو شده است، و یا تحلیل محتوا این نتیجه به دست آمده که زنان فیلمساز ایرانی ، فیلم با مضامین فمینیستی می سازند، وسینمای آن ها سینمای جنسیت محور دانست، زیرا که در آن شخصیت زن به عنوان کاراکتر اصلی همه فیلمهای آن است، قهرمان فیلم "زن" وضد قهرمان "مرد" است. این فیلم ها، روایت کننده قصه های زنانه است. شخصیت اصلی فیلم: زن مستقل، ،شاغل با سواد به تنهای مسئولیت زندگی را بر عهده گرفته و بیشتر فعالیت های زن بیرون از خانه شکل می گیرد.
واژگان کلیدی : سینما ، کارگردان زن ، مضامین فمینیستی، جنبش زنان، تحلیل محتوا ، ایران.
فصل اول: کلیــــــــات
فصل اول: کلیات
1-1- مقدمه
در سالهای پس از انقلاب اسلامی سال 1357 در ایران مسأله مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و پذیرفتن مسئولیتها از مباحث مهم در جوامع صنعتی تلقی میشود. از جمله چگونگی حضور زن در سینما نیز از این قبیل مباحث مهم است. تلاش گسترده و بی¬وقفه¬ی زنان ایرانی برای حضور و مشارکت در تمامی فعالیتهای اجتماعی و ورود به زمینه¬هایی که تا پیش از این غیر قابل دسترسی بوده حائز اهمیت فراوان است.
سینمای ایران که خود از عرصه های مهم وجدید در تغییرات اجتماعی و فرهنگی ایران است یکی از بارزترین عرصه های ورود هم مضامین زنانه وهم کنشگران زن ایرانی است.تا آنجا که بررسی های تاریخی نشان می دهد ؛ همانگونه که با ورود بازیگر زن ایرانی به سینما سرنوشت سینما با ماجراهای جدیدی رقم خورده است ، تاثیرات متقابل این دو بر یکدیگر نیز موجب روشن شدن و ثبت حقایقی در سینمای ایران شده است . ورورد زن به عرصه سینما سرانجام حرکت و رشد ذهنی زنان را برای فیلم سازی به دنبال داشته است که با وجود دوره های مختلف ومتفاوت ؛ اگر چه خیلی طول کشیده است اما امروز آرام آرام به عنوان واقعیتی چشمگیر شکل گرفته است .
از طرفی دیگر بالا رفتن سطح مشارکت اجتماعی وسیاسی زنان ایرانی و راه یابی آنان به مشاغل مختلف در جامعه؛ طرح خواستهایی برای احقاق حقوق زنان را درپی داشته که گاه رویکردی فمینیستی در برخی موارد فرهنگی همراه شده است. این رویکردی در حوزۀ سینما ودر حرفه فیلم سازی خود را بیشتر از عرصه های دیگر نشان داده است.با این ترتیب می توان گفت شکل گیری گونه های از نگرش فمینیستی میان بخشی از زنان به علت دست نیافتن به همه حقوق خود از سویی دستمایه ای برای فیلم سازان زن شده است ؛و از سویی دیگر دامن زدن به این قضیه باعث طرح پدیده ی زنان فیلم ساز فمینیست در جامعه ایران و برجسته شدن اهمیت ونقش آنان گردیده است.
این پژوهش برآن است که با تکیه بر مفهوم ارتباطی سینما به عنوان یک رسانه ی مهم و سیر تحوّل نگرش های زنان به عنوان عامل مؤثر هویت یابی آنان در ایران، مضامین فمینیستی را در قالب فیلم های زنان فیلم ساز ایرانی ،بررسی کند.
1-2- تعریف مسأله
با مطالعه وطبقه بندی دیدگاه های نو درباره ی نظریه هایی زن و سینما و نیز با مروری بر تاریخ سینمای ایران وچگونگی حضور زنان در آن و در آن دسته از فیلم هایی که به کارگردانی زنان فیلم ساز ایرانی تهیه شده اند، می توان رابطه ی میان اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران و نگرش فمینیستی فیلم سازان زن را در هر مقطع تاریخی از طریق نحوه حضور زن ایرانی و مضامین فمینیستی در فیلم ها پی گرفت. بر این اساس مسأله اصلی این تحقیق چگونگی بازتاب تحولات اجتماعی زنان ونگرش هایی مربوط به آن در فیلم های ساخته شده پس از انقلاب اسلامی (1388-1357)توسط زنان است.
روشن است که هر فیلمی که با موضوع زن یا درباره زنان یا بوسیله زنان ساخته میشود یک فیلم فمینیستی نیست ،چنانکه در ایران فیلمهایی هست که اگرچه درمورد یا توسط زنان ساخته شده اند ، اما همچون فیلمهای غیرزنانه مشمول نقدهای فیمنیستی قرار میگیرند که زنان را از چشم اندازی مردانه دیده اند و تصویر در آورده اند و در عین حال تفسیر کرده اند.
1-3- زمینه ی نظری:
به لحاظ نظری می توان به این مسأله تحقیق در چارچوب نظریه فمینیستی فیلم پرداخت که انتقادات ویژه ای را متوجه بازنمایی تصویر زن در فیلم می کند. بنا به این نظریه ، مسایل خاص زنان موجب تولید فیلمهایی با محوریت زن، پیچیدگیها و دلمشغولیهای ذهن زنان، تجربیات زنان در زندگی روزمره و اجتماعی، رنجهایی که به واسطه جنسیتشان از جانب جامعه مردسالار به آنان تحمیل میشود و مطالبات و مبارزات آنان شده است؛ که معمولاَ از آنها با عنوان فیلمهای فمینیستی یاد میشود. فیلمهایی که خوانش متفاوتی از زن ارائه می دهند.
امروزه سینما به عنوان یک هنر مدرن و «برتر»(استریناتی،1380: 121) نسبت به دیگر هنرها «با زمینه اجتماعیاش رابطه تنگاتنگی دارد» (دووینیو،1379: 6) و گرچه این هنر یک وسیله تفریحی برای مردم است اما بسیاری از هنرمندان از سینما برای بیان اندیشه هایشان و نیز مسایل و مشکلات جامعه بهره می گیرند. به این لحاظ میتوان گفت سینما « از یکسو فهم ضروریات حاکم بر زندگیمان را افزایش میدهد و از سوی دیگر، فضای کنش گسترده و فارغ از انتظاری را برای ما فراهم میسازد»(بنیامین،1936: 21).
بر این اساس این تحقیق با مطالعه ی تاریخ شکلگیری جنبشهای فمینیستی در جهان ، که زمینه ای برای تأسیس مکاتب نقد فمینیستی فیلم شد و با بهره گیری از نظریات اولین نظریه پردازان سینما که در این خصوص، نظریهپردازی کردند، مانند "مالی هاسکل" ، "مارجری روزن" و "جون ملن" و "لورامالوی" ؛ قصد دارد نحوه انعکاس و گسترش این نظریات را در ذهن فیلم سازان زن ایرانی بررسی کند.
در واقع از آنجایی که فیلم سازان برای بیان اندیشه هایی خود از مسایل و مشکلات جامعه بهره می گیرند و از این لحاظ که سینما میتواند بازنمای مسایل و واقعیات زندگی انسانی و شاخصی برای سنجش وضعیت فرهنگی و اجتماعی باشد؛ این تحقیق درپی تحلیل نگرش فمینیستی زنان فیلم ساز در فیلم های تولید شده توسط آنان نیز خواهد بود.
1-4 .زمینه های عملی
مروری بر روند فعالیت زنان فیلمساز ایرانی از آغاز حرکت فیلمسازیشان پس از انقلاب نشان می دهد که در طول این سه دهه حرکت های غیر یکنواختی وجود داشته است . در واقع حرکت آغازین و مؤثر فیلمسازان از دهه هفتاد به بعد شکل عمومی به خود گرفته و تا به امروز هم ادامه دارد.بررسی تاریخی فعالیت های زنان سینماگر ایرانی مبیّن آن است که شاید اگر فروغ فرخزاد فیلم "خانه سیاه است" را نساخته بود ،به راحتی می توانستیم بگوییم هیچ تفکر خاصی از سوی زنان در پشت دوربین های سینمای گذشته ایران دیده نشده است و بیشتر زن وسیله ای برای استفاده ابزاری در مقابل دوربین های بوالهوس و مردسالار به شمار می آمده که یا کنار سماور می نشیند و فرزندش را نصیحت می کند و یا در کافه ها می رقصد و هماغوش تازه طلب می کند.
پس از اثر سینمایی شهلا ریاحی بازیگر قدیمی سینمای ایران (مرجان،1355) و فروغ فرخزاد شاعر نو پرداز ایرانی (خانه سیاه است،1342) که در سال های پیش از انقلاب به عنوان نخستین فیلمسازان ایرانی مطرح شدند، میتوان پوران درخشنده، رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی ومنیژه حکمت را نخستین نسل زنان فیلمساز در سینمای ایران دانست که اغلب آثار ایشان تاکنون مضامینی اجتماعی - خانوادگی با محوریت زن داشته است.
واقعیت آن است که سینمای بعد از انقلاب در سال های اول بیشتر به دنبال ایجاد الگوی کلی و یافتن شکل و اساس فعالیت خود بود، اما آنگاه که مشخص شد در تفکر غالب در نظام جمهوری اسلامی ایران مخالفتی با سینما وجود ندارد، آرام آرام جریان های وابسته به تفکر و عقیده در فضای جدید به سینما و ادبیات و سایر هنرها راه یافتند. با این وجود حضور زن در سینما در ابتدا محدود و دشوار بود و فیلم ها عمدتاً رنگ مردانه، حماسی و انقلابی به خود گرفته بود، و با شروع جنگ ایران و عراق نیز سینمای انقلاب، به سمت جنگ حرکت کرد. در فیلم های اولیه سینمای جنگ زن ها عناصر اصلی داستان نبودند. در این فضا است که پس از گذشت چند سال، سینمای ایران اولین کارگردان زن بعد از انقلاب یعنی پوران درخشنده را به مخاطب معرفی کرد.
از این پس شاید کمتر کسی امروز در جشنواره های سینمای بین المللی حضور یابد و با آثار رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، پوران درخشنده، سمیرا مخملباف در مقام فیلمسازان ایرانی روبرو نشود. به این ترتیب می توان گفت سینماگران زن ایرانی ثابت کرده اند که علاوه بر کسب شایستگی هایی برابر با مرد در سینما، توانایی پرداختن به همه ی مضامین و روایت ها را دارند.
حرکتی که سینماگران زن ایرانی پس از انقلاب در ایران آغاز کردند، امروز حتی با وجود تمام محدودیتها ، حرکتی قابل توجه در عرصه های داخلی وخارجی بوده است. این حرکت که وجوه زندگی اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و عاطفی زن را بیشتر از پیش نشان داد، اکنون خود دارای سبک و ژانر ویژه ای شده است. در این مدت زنان سینماگر ایرانی به ارائه تصویری متفاوت و تأثیرگذار در سینما پرداخته اند؛ تصویری که زن را از کلیشه سنتی حضور زنان در محیط خانه و به عنوان عنصری وابسته به مردان، خارج کرده و آغازگر شکلگیری نگاه تازه به زن و نقش زن در سینما شده است. داستان خلاقیت زن ایرانی در حوزه کارگردانی بعد از انقلاب اسلامی چهره مؤثری پیدا کرد و زن سینماگر توانست خود را بیشتر از پیش نشان دهد.
در سینمای پس از انقلاب زنان سینماگر گام به گام توانایی ها وارزش های مورد نظر خود را پدیدار ساخته و نقش تأثیرگذاری درهنر هفتم وآفرینشگری سینمایی به خود اختصاص دادند، و از جایگاه فرعی ودرجه دو به جایگاه اصلی ونقش اول صعود کردند،در زمینه سینما از سویی زنان سینماگر مانند رخشان بنی اعتماد ، تهمینه میلانی،منیژه حکمت، سمیرا مخملباف، پوران درخشنده در عرصه ی کارگردانی واز سویی دیگر برخی چون رخشان بنی اعتماد و چند نویسنده ی زن در عرصهء فیمنامه نویسی دست به فعالیت زده اند.
به دنبال مشارکت بیش از پیش زنان در عرصه ی اجتماع و قرار گرفتن آنان در مرکز توجهات وتغییرات اجتماعی دهه هفتاد آثار سینمایی به نمایش درآمده است که بسیاری از آن ها قالب رایج زنانه را در سینمای ایران شکستند و زنانی روشنفکر و روشنفکرنما را به تصویر کشیده اند.به این ترتیب سینمایی که منتقدان پیش از این سینمایی مردانه مینامیدند،باختصاص مهمی به معضلات زنان در جامعه سهم مهمی را عملا به سینمای زنانه روی آورده و توجه طیف وسیعی از اقشار جامعه را به زنان و بررسی مسائلآنان جلب کرده است.
با وجود آنکه در سال اخیر، سینمای ایران زنی را به تصویر میکشد که قادر به تحول است و استعدادها و تفکراتش مورد توجه قرار میگیرد، اما برخی کارشناسان معتقدند هنوز این سینما با چهره واقعی زنان در جامعه فاصله دارد.آنان بر این باورند که با توجه به دایره وسیعی از محدودیتها که در نمایش موقعیت زنان در جامعه وجود دارد و در سال اخیر هم با شرایطی که نوعی سانسور را اعمال میکند، شدت گرفتهاست نمایش مسائل زنان را در جامعه با مشکل مواجه شده است(الستی،1387).
1-5- ضرورت و اهمیت تحقیق
پژوهش در باره ی چگونگی مشارکت اجتماعی وسیاسی زنان ایرانی ونیز وضعیت زنان در سینمای ایران ونسبت میان این دو از جمله ضرورت های مشهود در عرصه ی تحقیقات اجتماعی فرهنگی است . این ضرورت وقتی به حوزه ی ارتباطات می آید به نحو مضاعفی مطرح می شود. نظریه پردازان فمینیست در حوزه فیلم معتقدند که زنان در سینما در بهترین حالت به عنوان موجوداتی که مرد نیستند، به مثابه دیگری، تصویر شده اند و زن به عنوان زن فی نفسه در فیلمها حضور ندارد(هیوارد،1381: 377-388). در واقع به باور آنها زن حتی روی صفحه نمایش هم نامرئی است. فیلمها-حتی فیلمهایی که درباره زن/زنانگی ساخته میشود- حامل ایدئولوژی های مردسالارانهای هستند که سعی دارند تعریف خود از زن و زنانگی را حقیقی، طبیعی و جهانشمول نشان داده و آن را به تماشاگر بقبولانند: زنان چه در حاشیه فیلم باشند و چه در متن آن از تصاویر کلیشه ای مادران مهربان و مراقب، زنان زیبا و جذاب، زنان اغواگر، زنان گریان و ضعیف، زنان هیولاوش و خبیث و امثالهم بیرون نمی روند. نظریه پردازان فمینیست فیلم معتقدند فرهنگ مردسالار با استفاده از ابزارهایی نظیر فیلم تلاش میکند تا لباس دلخواه خود را بر تصویر خاموش زن بپوشاند. زن ها در اغلب فیلمها با بدن های اروتیزه شده موضوع نگاه خیره دوربین هستند که تنها برای مخاطب مرد لذت بصری ایجاد میکند(Mulvey , 1989:30-33).
این تصویر و تفسیر از چشم اندازی مذکر و برای چشمان مذکر بازنمایی میشوند.
در ایران فیلمهای زیادی درمورد زنان ساخته شده است اما فیلمهای فمینیستی در ایران به نظر بعضی منتقدان هنوز در همان پله اول تلاش توقف کرده اند، اغلب آنها در نمایاندن تصویر زنی ستمدیده، خیانت دیده، قربانی و معترض به مردان و شرایط اجتماعی و حقوقی مذکر باقیمانده اند. و زنان ایرانی چه از دوربین فمینیست ها و چه از غیر آن روایت شوند جز حداعلای بساطت ذهن چیز دیگری را نمی نمایانند،وهنوز موضوعاتی مانند پیچیدگیهای ذهنی زن و بحران معرفتی وهویتی آن مطرح نشده اند(الستی،1387).
بعد از انقلاب سینمای زنان ایران بخشی جدیدی از سینما تأثیر گذار ایران شده است . سینمای زن، امروز دیگر به واسطه تلاش متکی به تفکر و اندیشه زنان سینماگر، یکی از مطرح ترین گونه های سینمایی جهان است. امروز سینمای زنان ایران سینمای بالغی است، بطوری که کارگردان زن مطرحی دارد که غالبا فیلم هایشان هم تراز فیلم های کارگردانان جهانی ، صدرنشین جشنواره های داخلی و خارجی است.
تلاش محقق در این پژوهش به عنوان یک پژوهشگر غیر ایرانی اینست که اوّلاّ درک وروایت خود را از این تغییر تدوین وتبین کنم وثانیا بکوشم یک منبع مستند ومعتبر از سینمای زنان ایرانی برای علاقه مندان سینمای ایران به ویژه درجهان عرب فراهم نمایم. نقیصه قابل ملاحظه ای که به خصوص در حوزه دانشگاهی جهان عرب دیده می شود، فقدان پژوهش های معتبر و مقاله های تخصصی درباره موضوع سینماگران زن ایرانی است؛ امید که این پژوهش یک گام در راه گفتگوی فرهنگی بین ایران و جهان عرب به شمار آید.
1-6- اهداف تحقیق
این تحقیق درپی آن است که چگونگی حضور زن و مضامین زنانه را با توجه به زمینه نظری و عملی آن در سینمای زنان ایرانی از طریق تحلیل فیلم های کارگردانان برجسسته ی زن بررسی کند .چنانکه گفته شد هدف این تحقیق اولاً بررسی مضامین فمینیستی در فیلمهایی است که توسط سینماگران زن در ایران ساخته شده اند، و ثانیا دست یافتن به رابطه محتوای این نوع سینما با واقعیات اقتصادی واجتماعی و فرهنگی زن ایرانی. نیل این اهداف مستلزم ان است که نگرش کارگردانان زن و عرصه ی فرهنگی تأثیر گذار بر آنان مورد مطالعه قرار گیرد به گونه که روشن شود آیا فیلم سازان زن ایرانی توانسته اند فیلم های فمینیستی بسازند واین فیلم ها تلاش موفقی در نزدیک شدن به ذهنیت زنان داستان هایشان و ایجاد همدلی با آنها محسوب می شود یا نه؟.
1-7- چارچوب نظری تحقیق
چارچوب نظری این تحقیق با توجه به مطالعه،نقد وبررسی که در مورد نظریه های ذی ربط به انجام رسید. براساس تلفیقی دیدگاه های فرهنگی و اجتماعی وارتباطی درباره ی نقش جنسیتی و تلفیقی از نظریه پدیدارشناسی خواهد بود به گونه ای که،تصویرهایی که از زنان و مردان ارائه می شود ، ریشه در فرایند اجتماعی شدن داشته باشند.
توجه به نقش جنسیت کارگردان در بازنمایی زنان و مسائل آن یکی از ابعاد این تحقیق است که می تواند افق جدیدی در مطالعات مربوط به بازنمایی زنان در رسانه ها را روشن کند. در این تحقیق از نظریات فمینیستی رسانه ها و نظریة فیلم فمینیستی استفاده خواهد کرد.
در واقع این نظریه ها در حوزه ی این تحقیق وجه مشترکی دارند وآن این است که : جنسیت برساخته ی اجتماع است، در جوامع مردسالار چون مردان حاکم و مسلط برزنان هستند ، از طریق این سلطه بر زنان ظلم روا می دارند. فرهنگ مردسالاری حاکم بر جوامع از طریق نهادها و ابزار ایدئولوژیکی که در اختیاردارد نقش های جنسیتی را براساس فرادستی مردان و فرودستی زنان شکل داده و مستمرمی سازد و یکی از ابزار اعمال سلطه بر زنان در این جوامع رسانه های جمعی می باشد. برابری در نقش های جنسیتی از مهمترین نکاتی است که در این نظریه ها برآن تأکید می شود.
" نظریه ی بازتاب" که هنر را حاوی اطلاعاتی دربارة جامعه می داند نیز در این تحقیق مورد استفاده خواهد بود. بر پایه این نظریه علاقهمند به مطالعة وضعیت اقلیتهای قومی در جامعه باشیم با تماشای فیلمهای تلویزیونی از نحوة بازنمایی گروههای اقلیتی اطلاع خواهیم یافت. نظریه بازتاب مبتنی بر این فرض است که هنر آیینة جامعه است،همان طور که ویکتوریا الکساندر می گوید: «نمایش جنایت در تلویزیون نژادپرستی را بازتاب مینماید» (الکساندر،2003: 21). این رویکرد دارای پیشینة طولانی در جامعهشناسی است و با تمرکز بر نگاه جامعهشناختی به هنر، به مطالعه و آموختن دربارة جامعه میپردازد. نظریه بازتاب برای بررسی میزان انطباق محتوای پیامهای رسانهای (فیلم، تلویزیون و . . . ) با آنچه در واقعیت اجتماعی میگذرد، رویکردی مناسب به نظر میرسد چون آنچه را هنر و دیگر رسانه ها نمایش میدهند بازتابی از شرایط اجتماعی می داند.
از آنجا که رسانهها در نقش مولد فرهنگ تودهای ارزشهای مسلط در جامعه را در سطح فرهنگ بازتاب میدهند، بنابراین در جامعه مردسالار رسانهها نیز به تأسی از آن زنان را تحقیر و یا نقش آنها را تقلیل میدهند و در واقع وضعیت زنان را نمایش نمیدهند، بلکه کلیشه ها و تصورات قالبی را در مورد زنان بازنمایی میکنند.
این پژوهش از دو وجه رویکردی جامعه شناختی نسبت به فیلم را بر می گزیند. از یک سو به سبب آنکه معرفی حوزه سینما در ایران قرار دارد ، ناگریز از پرداختن به نسبت میان سینما، جامعه قدرت است، زیرا حوزه قدرت ودین برحوزه سینمای ایران تأثیر دارد و علاوه بر آن ، شکل گیری جنبش زنان نیز هم بر رویه فیلمسازی اثر گذاشته و هم محتوای فیلم ها را تحت تأثیر قرار داده است . فیلم پدیده ای چنین وسیع است، از نظر اجتماعی- سیاسی، نقش بسیار مهمی برعهده دارد.(موناکو، 1981: 265) .
به این ترتیب چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه های فوق معطوف به این واقعیت که: در نظام مردسالار رسانه های جمعی به عنوان ابزاری ایدئولوژیک در جهت ترویج و تقویت فرهنگ مردسالار به کار گرفته می شوند و نقش های جنسیتی در سینما بر اساس تبعیض و تفاوت میان دوجنس به تصویر کشیده در می آیند. این مسأله در این تحقیق توجه به این رویکی بررسی خواهد شد که فمینیست ها علاوه بر این که نابرابری جنسیتی و فرودستی زنان در جامعه را مورد انتقاد قرار می دهند، در سطح فرهنگ عامه نیزروابط ناعادلانه و استثمارگرانه میان زنان و مردان را رد کرده و خواهان ارائه تصویری برابری طلبانه از زنان و روابط شان با مردان در رسانه های جمعی هستند.
تئوری های فمینیستی در حوزه ی سینما بیشتر بر نظریه کسانی چون جانستن نظریهپرداز فمینیست سینما و مالی هاسکل نویسنده کتاب از تکریم تا تجاوز و لورا مالوی اندیشمند و نظریهپرداز سینما و فیلمساز انگلیسی متکی است که معتقدند سینما نوعی نظربازی جنسی و لذت بصری ایجاد می کند.
1-8- پرسش ها و فرضیه های تحقیق
بر اساس آنچه به عنوان مسأله،زمینه وچارچوب نظری تحقیق در این فصل آمد می توان مهمترین پرسش های تحقیق را در شمار مسایل ذیل دانست:
1. سینمای زنان ایرانی چه مراحلی را پشت سر گذاشته است ؟
2. مظاهر یا نمادهای فمینیستی در فیلم های زنان ایرانی چیست؟
3. مضامینی که زنان فیلم ساز ایرانی به آنها پرداخته اند چه ویژگیهای دارند؟
4. آیا بین دیدگاههای زنان فیلمساز ایرانی و دیدگاه های رایج در نظریات فمینیستی تفاوتی وجود دارد ؟
5. آیا خواسته های سیاسی واجتماعی زنان در سینمای زنان فیلمساز ایرانی مطرح شده است یا خیر؟
برای پاسخ به این پرسش های فوق الذکر این تحقیق فرضیه هایی دارد که مهمترین آن ها عبارتند از:
1 . سینمای زنان ایران رویکرد اجتماعی دارد
2. زنان فیلمساز ایرانی به موضوعات فمینستی پرداخته اند
3. بین خواسته های سیاسی و اجتماعی زنان در ایران و سینمای زنان ایرانی رابطه وجود دارد.
.
برای بررسی آین فرضیه ها مفاهیم ومقوله هایی چون "فمینیسم"، فیلم فمینیستی، "جنبش زنان"، "جنسیت"، "زنانگی"،"مردانگی"،"مردسالاری"، "سینمای ایران" و "سینمای زنان" باید مورد بررسی قرار بگیرند.
1-9- جامعه آماری وروش تحقیق
جامعه آماری این پژوهش ،تمامی فیلم های سینمایی است؛ که توسط زنان سینماگر ایرانی بین سال های 1359 تا 1387 ساخته شده اند و می توان این نمونه را نمایای سینمای زنان پس از انقلاب دانست. این مجموعه شامل فیلم های سینمایی پنج زن سینماگر ایرانی است که توسط کارشناسان معرفی شدند.
برای بررسی فرضیه ها و پاسخ گویی به سؤالات این تحقیق از روش های تحقیق کمی وکیفی استفاده خواهد شد .عمده ترین این روش ها علاوه بر مطالعه اسنادی ؛ تحلیل محتوا و مصاحبه عمیق خواهد بود.
برای تبین وتدقیق نظریه ها، فرضیه ها وپرسش ها، در فصل بعدی به این مباحث پرداخته خواهد شد.