فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:235
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
پیشگفتار
فصل اول: کلیات
1- مقدمه
2- معرفی موضوع تحقیق
3- اهمیت تحقیق
4- انگیزه و هدف از تحقیق
5- روش تحقیق
6- موانع و مشکلات تحقیق
فصل دوم: ضرورت شناخت انسان و رهبری از دیدگاه اسلام
1- طرح بحث
2- ضرورت شناخت انسان از دیدگاه اسلام و قرآن
3- ضرورت شناخت رهبری و مدیریت برای انسان
4- تحلیلی از رهبری و مدیریت در اسلام
فصل سوم: ضرورت شناخت سازمان از دیدگاه اسلام
1- سازمان چیست؟
2- فلسفه وجودی سازمانها
3- مفهوم اسلامی سازمان
فصل چهارم: سیر تحول مدیریت در تاریخ زندگی انسان
1- رهبری و مدیریت در جوامع باستانی
2- نگرش بر جنبش مدیریت عملی
3- بررسی مکاتب و تئوریهای مدیریت
فصل پنجم: بررسی معیارهای شایستگی مدیریت از دیدگاه اسلام
1- طرح بحث
2- معرفی معیارها
الف - تعهد
ب- تخصص
ج - کفایت
فصل ششم: بررسی شرایط و اوصاف یک مدیر موفق از دیدگاه اسلام
الف) طرح بحث
1- اشراف مدیر
2- قدرت مدیر
3- قاطعیت مدیر
4- مدیر مجری قانون
5- کار امروز را به فردا نیداختن مدیر
6- ایجاد جو تشویق و تنبیه
ب) معرفی عوامل موثر در موفقیت مدیر
1- اختیار
2- اعتماد به نفس
3- تنظیم وقت و تقسیم کار
4- ایجاد روابط صمیمانه انسانی
5- گذشتهنگری
6- آیندهنگری
7- ابهامزدائی
منابع و مآخذ
پیشگفتار
سخن از مدیریت در دین مبین اسلام است، مدیریتی که متاسفانه باید اعتراف نمود که در طول تاریخ از آن سخن زیادی گفته نشده است.
جامعهای که نام اسلامی را به همراه خود یدکی میکشد، نمیتواند در وادی مدیریت اسلامی قدم نگذاشته و از چشمه پر فیضان سیراب نگردد.
هر چند بعضی از صاحبنظران معتقدند که امروزه دستاوردهای علومی که در خدمت مدیریت قرار دارد، نیاز را به الهام از رهنمودهای نظری کم کرده است، ولی دقت نظر در مفاهیم آیات و اخبار و احادیثی که مدیران به استفاده از این دستآوردها سوق داده و راه را برای موفقیت سازمانها هموار میکند، نظری تلقی نمودن رهنمودهای قرآن را کاهش میدهد، بطوریکه قرآن کریم دائماً اهمیت تدبیر را برای انسان یادآور میشود تا اینکه او بتواند در انجام هر کار و حل هر مشکلی موفقیت حاصل نماید.
تدبیر در امور اجتماعی که شئون زندگی انسانها رادر بر میگیرد از اهمیت خاصی برخوردار است، و به همین سبب خداوند نیز در کتاب انسان ساز خود که توسط حضرت محمد مصطفی (ع) نازل شده به تدبیر کنندگان قسم یاد مینماید و اهمیت این امر را برای انسانها روشن میسازد.
همانگونه که در سوره النازعات، آیه 5 به این موضوع اشاره کرد و میفرماید:
«فالمد برات امراَ»
«پس سوگند به تدبیر کنندگان»
ضرورت تدبیر، ضرورت مدیریت را آشکار می سازد، که در یک اهتمام جمعی، آن کس که زمام امور را با تمام اختیارات آن بدست میگیرد، چو نیکوست که از کیفیت اندیشه و تفکر نیز برخوردار باشد و برای بهبود حرکت جمعی بتواند تدبیر و اندیشه را در جامعهای که حرکت به سوی پیاده کرد احکام و فرآمین الهی دارد، بکار برد، تا بنای نظام خود را بر اسلام استوار سازد و بدینوسیله در انتخاب و انتصاب مدیران از هیچ تلاشی فروگذار نشود تا در عمل پیروز گردد.
اعمال مدیریت در سازمانهای اسلامی میتواند از خاصیت اجتماع شمول در هر جامعهای برخوردار باشد، بدینگونه که مدیران الگوئی نسبی از یک مطلق باشند تا با ارشاد به صحت، علاوه بر ایجاد، تولید و خدمت، در تربیت جامعه نیز عملاَ سهیم گردند. اما چگونه میتوان به این نیت مقدس جامعه عمل پوشاند؟
مصداق واقعی در این باره میتوان عملکرد مدیران الهی یعنی پیامبران باشند که اساس مدیریت را از سرچشمه پر فیض خالق خود آموختند و آنرا در میان امت خود بکار بردند و همچنین برای هدایت اساس و مبانی که بشارت دهنده، آن بودند، کتاب آسمانی بر جای نهادند، و برای توجیه و تعبیر آن در غیاب خود رهبرانی را پروراندند که نشانهی بارز آن در روش حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی(ص) به روشنی مشهود است.
ملاحظه مینمائید که مدیریت اسلامی یعنی مدیریت الهی، یعنی آنچه که خدا میخواهد و آنچه که منافع خلق را به دنبال دارد، که در آن نقصان، جائی و خودکامگی، مکانی ندارد.
حکومت، آمریت دانش است، دانشی که صدق و صداقت، رفق و رفاقت، صلح و صفا و ثمره، مطلوب را متفقاً دربردارد.
آیا اگراساس مدیریت را بر ویژگیهای فوقالذکر بنانهیم، نمیتوانیم در هر جایگاه کسی را که شایسته است قراردهیم، تا مراحل اجرای امورات دچار نقص و حرکت دچار لغزش نشود؟
بلی، به این دلیل است که تعهدی که باتلفیق علم و عمل حاصل شود در اسلام جایگاه خاصی دارد، و چون پذیرش مسئولیت برای یک فرد مسلمان باید آگاهانه صورت پذیرد، پس شایسته است که در خود تخصص را نیز جای دهد.
ودر یک کلام باید بگویم که برای پذیرش مسئولیت تئها تعهد به اسلام کافی نیست و فرد متعهد میبایست تخصص کافی نسبت به انجام امورات آن مسئولیت داشته باشد. پس به صرف عمل یک فرد به واجبات، که در ذمه هر فرد مسلمان است،نمیتوان به وی مسئولیت واگذار نمود، زیرا که بار امانت را کس میتواند به دوش بکشد که راه امانتداری را (آنچنانکه به امانت صدمهای نرسد) بداند، مدیر اسلامی خداجو، خداترس و عبدا.. است، و این عبد خدا بودن اوست که وی را در عمل و حرکت یاری میدهد.
جلوههای امکانات، مدیر اسلامی را بخود مشغول نمیکند، زیرا که او برای عمل صالح خود باید از خدوند، ساده زیستن را طلب کند تا از این راه جلب رضایت خدایش را نماید.در راستای اهمیت و ارزش مدیریت اسلامی و معیارهای انتخاب مدیر اسلامی،توفیق حاصل شد که در پروژه تحقیقاتی خود بیانگر مطالبی، هر چند ناقص بشرح ذیل باشم:
ما سعی داریم پس از بیان کلیات پروژه خود که در فصل اول ارائه خواهد شد، در فصل دوم، انسان را از دیددگاه قرآن توجیه نماییم و سپس در فصل سوم بحثی را برای شناخت سازمان اسلامی، که جایگاه مدیریت الهی در آن است، اختصاص دهم و آنگاه در فصل چهارم نگرشی بر تحول مدیریت در تاریخ زندگی انسان بیافکنیم و در ماقبل آخر فصول، رهبری و مدیریت را از دیدگاه اسلام بررسی نماییم و بالاخره در فصل ششم، شرایط و اوصاف یک مدیر، در نظام اسلامی را بازگو نماییم.
و نتیجتاً اینکه مدیریت اسلامی این نیست که این حقیر برداشت و به رشته تحریر درآوردهام بلکه این مجمل، نمایی است که از ذات و سرچشمه دستورات دین مبین اسلام نشأت گرفته است.