
شامل 57 سوال به همراه پاسخنامه
دانلود آزمون شخصیتی آیزنگ با فرمت ورد
شامل 57 سوال به همراه پاسخنامه
این مقاله در 40 صفحه و با فرمت word ارائه گردیده است.
اهداف تحقیق:
هدف از این تحقیق این است که بدانیم آیا از نظر زمینه های رفتاری و روانی وشخصیتی میان نوجوانان والد دار و بدون والد تفاوتی وجود دارد یا خیر؟
هدف دیگر این است که میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی را میان نوجوانان والد دار و بدون والد تعیین کنیم.
هدف دیگر این است که در صورت مشخص شدن تفاوتها، نتایج در اختیار موسسات و کسانی که در کار تعلیم و تربیت و آموزش نوجوانان هستند، قرار بگیرد تا گامی موثر باشد در تدوین برنامه های منظم برای رفع مسائل و مشکلاتی که ممکن است در میان نوجوانان وجود داشته باشد.
چکیده تحقیق:
در این تحقیق به بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI پرداخته شد و پس از اینکه دو گروه 85 نفری نمونه های تحقیق، زنان سردمزاج و زنان عادی گزینش شدند آزمون MMPI مورد اندازه گیری قرارگرفت. در نهایت پس از محاسبه شاخص های آماری، از آزمون t استودنت گروههای مستقل استفاده به عمل آمد و به آزمون 8فرضیه تحقیق مبادرت ورزیده شد. با توجه به فرآیند آزمون فرضیه مشخص گردید که همه فرضیه های تحقیق رد و فرضیه های صفر تحقیق تایید گردیدند.
بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمون MMPI
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:184
فهرست مطالب :
فصل اول
1-1:مقدمه
1-2: موضوع پژوهش
1-3: هدف پژوهش
1-4:فایده واهمیت پژوهش
1-5: فرضیه های پژوهش
1-6:تعریف عملیاتی متغیرها
فصل دوم:
پیشینه پژوهش
الف:مبانی نظری
ب:تحقیقات انجام شده
فصل سوم:
3-1: مقدمه
3-2:جامع آماری
3-3: نمونه و روش نمونه گیری
3-4:ابزار اندازه گیری
3-5:روش آماری
فصل چهارم:
تحلیل داده ها
فصل پنجم:
5-1: بحث و نتیجه گیری
5-2:محدودیت های تحقیق
5-3:پیشنهادات تحقیق
5-4: خلاصه تحقیق
منابع:
پیوست:
آزمون شخصیتی چندوجهی مینه سوتا(MMPI)
چکیده :
بی تردید میتوان گفت یکی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانکه با اندکی توجه در صحبت های روزمره متوجه فراوانی کاربرد این مفهوم می شویم. کاربردهایی که براساس معانی وتعابیر مختلف قرار دارند گاه دلالت بر صفات و ویژگی های بارز افراد اعم از مثبت معمولی و منفی می نمانید و گاه نشاندهنده مقام و مهارت های اجتماعی هستند.
کاربرد دیگر واژه شخصیت زمانی است که توانش های فرد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران مورد نظر است.موارد ذکر شده غالبا قضاوت های سطحی و محدود در مورد افراد را بدنبال دارند.اما نظر خبرگان این زمینه یعنی روان شناسان چیز دیگریست.
در تعاریفی که از شخصیت شده تنوع و اختلاف بسیاری به چشم می خورد که ناشی از نظریه های گوناگونی است که نظریه پردازان درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر،1373ص121)
ابتدا باید گفت تمام افراد صرفنظر از خصوصیات مطلوب و نامطلوبشان دارای شخصیت هستند. آنچه موجب تمایز آنها میشود چگونگی ومنحصر بفرد بودن شخصیتهاست. این تفاوت ها را با ابزارهای گوناگونی که در خود بحث خواهیم نمود میتوان شناسایی کرد.
شخصیت یک مفهوم انتزاعی است که معرف ترکیبی از اعمال افکار، هیجانات، و انگیزش های فرد به گونه ای بی همتاست و هیچ دو فردی دارای شخصیت یکسانی نیستند. هر چند که شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراکی نیز می باشند شخصیت یک فرد نسبتا ثابت باقی می ماند اما دو عامل رشد و تجربه می توانند آن را تغییر دهند.
شخصیت، مفهومی است که به ویژگی های مشخص و ملموس و واکنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود. واژه شخصیت ترجمه کلمه پرسونالیتی است که خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسک اقتباس شده است نقابی که بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است. در حالی که امروزه روانشناسان این مفهوم را به عنوان صفات معتبر و پایدار افراد آدمی به کار می برند.
منظور از شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر بفرد میکند. کیفیت های موروثی یا ذاتی تغییر ناپذیرند و فاقد جنبه اخلاقی بوده و مزاج نامیده می شوند در حالی که کیفیت های اکتسابی که منش می نامیم حاصل تجربیات فرد می بانشد و تاحدی تغییر پذیرند و تفاوت های این حوزه است که مشکلات اخلاقی را پدید می آورد و بیانگر مرحله ای است که فرد در هنر زیستن بدان رسیده است.
آلپورت که از او به نام بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت نام می برند معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین میکند.
گیلفورد، چنین اظهار می دارد که شخصیت الگوی منحصر بفرد صفات شخصیتی است. بالاخره کتل معتقد است که شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم میکند. در مجموع باید گفت این سه به ترکیبی از اعمال ،افکار هیجانات وانگیزش های مشخص که در تعامل او با دیگران نمایان می شود توجه داشته اند.
در این باب هنری مورد نظری متفاوت ارائه داده است و به جای اینکه مانند آلپورت و آیزنک به صنعت و تیپ توجه نماید موضوع نیازهای را مطرح نموده و معتقد است آچه موجب شخصیت وپدیداری آن میشود انگیزه ها هستند که این انگیزه ها را می توانیم در باب نیازها بررسی کنیم.شخصیت یک سازه است که نمی توانیم آن را ببینم یا تعریف شخصی برایش ارائه دهیم اما با شناسایی عناصری که به میزان و کیفیت متفاوت آن را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب تغییر و دگرگونی و رشد آن می گردند می توانیم به سنجش این سازه بپردازیم. برای این کار از روش های مختلفی چون تست های فرافکن و روان تحلیلی وآزمون های صفات شخصیت و آزمون های عینی استفاده می شود. معروف ترین آزمون فرافکن در جهان تست رور شاخ میباشد که تاکنون بش از هزار اثر تحقیقی در مورد آن در دنیا انتشار یافته است.
این ابزارها در طی فرآیند شناخت شخصیت افراد و تفاوت های فردی همچنین میتوانند نشان دهنده موارد اختلال ونابهنجاری نیز باشند. زیرا در بعد شخصیت نیز چون دیگر ابعاد وجودی انسان گاه شاهد نابهنجاری ها واختلالاتی هستیم.
وقتی صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه بوده واختلال کارکردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی بوجود می آورند تشخیص اختلال شخصیت گذارده می شود (سیاسی ،1371،ص 141)
بحث سبب شناسی و درمان و طبقه بندی اختلالات شخصیت در دیدگاههای مختلف تعابیر متفاوتی را داراست که در این مختصر نمی گنجد.
یکی از اساسی ترین مباحث روان شناسی نظریه های شخصیت است. تا نتوانیم یکی الگویی برای انسان ارائه دهیم نمیتوانیم روی آن کار کنیم. شخصیت یک سازه است که میتوان آن را در بطن نظریه های دیگر نگاه کرد و به همین دلیل براساس رویکردهای مختلف تعاریف متفاوتی هم برای آن ذکر کرده اند.
در اینجا تنها از نظریاتی چند از جمله فروید می گوئیم که شاید اولین واستوارترین ونافذترین تئوری منش را به منزله یک سیستم کوشش ها که ماخذ رفتار است پایه گذاری کرد.
دیدگاه روان کاوی بنا به شرایط خاص آن زمان که دوران اتمیزم یا تجربه گرایی بود شخصیت را به شکل تفکیک شده وعناصر متشکله مورد بررسی قرار داده است. فروید ابتدا شخصیت را متشکل از سه جزءخود آگاه، نیمه خود آگاه وناخودآگاه دانسته و سپس تجدید نظر نموده و آن را شامل سه ساخت بنیادی به نام های نهاد ، خود و فراخود عنوان کرد. هر یک از این بخش ها وظیفه خاصی را به عهده دارد. اما تاثیر متقابل آنها در یکدیگر مهمترین عامل در تعادل شخصیت است وتعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین کننده رفتار است(قرچه داغی، 1372،ص 98)
مروری گذرا نیز به دیدگاه رفتار گرایی داریم: الگویی که رفتارگرایان بر آن اساس شخصیت را توجیه می کنند همان الگوی یادگیری محرک-پاسخ و الگوی محرک-ارگانیزم-پاسخ است. در الگوی اول شخصیت فرد را صرفا ذاییده نوع پاسخ هایی می دانند که فرد در قبال محرک های مختلف محیطی از خود نشان میدهد. در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محرک ها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخ ها و چگونگی رفتار و شخصیت او به شمار می آید. در قالب نظریه رفتاری محرک ها وعوامل محیطی نقش قاطع و تعیین کننده ای در تغییر و تکوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد که در آن رشد می یابند.
جدای از تعاریفی که برای شخصیت ارائه شده در پاره ای دیدگاههای به طبقه بندی هایی نیز بر می خوریم که در اینجا برای رعایت ایجاز تنها به نمونه هایی بسیار اندک بسنده می کنیم. این تقسیم بندی ها گاه دارای پیشینه تاریخی کهنه هستند. از این جمله تقسیم بندی بقراط است که همان چهار مزاج معروف دموی،صفراوی، سوداوی و بلغمی میباشد. پس از وی جالینوس نیز بر همین پایه به نتایجی رسید. پس از بقراط معروف ترین طبقه بندی ها از آن کرچمر وشلدن میباشد. این تحقیقات همه مبتنی بر مشاهده تفاوت های فردی در ساختار بدنی وتلاش برای ارتباط دادن این تفاوت ها با شخصیت است. رویکرد دیگر مشاهده خصایص شخصیتی افرادد مختلف و تلاش برای طبقه بندی آنها بر اساس سنخیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی آنهاست. تقسیم بندی یونگ که مبتنی بر تیپ درونگرا و برونگرا است و تقسیم بندی آیزنگ که شخصیت فرد را در دو بعد درونگرایی-برونگرایی واستواری- نااستواری هیجانی تحلیل میکند از این دست می باشند.فروم،شخصیت را متشکل از دو عنصر مزاج و منش می داند و چنین عنوان میکند که قضاوت ارزشی در مورد مزاج ها تابعی است از متغیر سلیقه در حالی که منش ها جنبه اخلاقی دارند و چنانچه معتقد به نسبی گرایی باشیم خواهیم دید که تفاوت های منشی نیز مربوط به سلیقه اند و تفکیک میان این دو از اهمیت خاصی برخوردار است. فروم سنج های شخصیتی فوق را که هر یک دارای ویژگی های خاصی هستند مطرح میکند: تیپ پذیرا تیپ استثمارکننده،تیپ بازاری، تیپ احتکاری، تیپ مولد، و تیپ ناشیستیک. او معتقد است که شکل های مختلفی از این سنخ ها را ممکن است افراد داشته باشند اما یک تیپ بیشتر عمل میکند وآن شکل شخصیتی را می سازد. گوناگونی شکل های شخصیتی معلول عوامل چندی است این عوامل موجب دگرگونی و رشد شخصیت می شوند.
آدمی، تکامل و رشد خود را به صورت تغییرات محسوس یا نامحسوس نشان میدهد. انسان ها در اثر گذشت زمان و تبدیل موقعیت ها تغییر می کنند. دگرگونی هایی را که در اثر مرور زمان به وقوع می پیوندد به رشد نسبت می دهیم اما تغییراتی که در اثر موقعیت های گوناگون در انسان به وجود می آید نشان دهنده انعطاف پذیری شخصیت میباشد و سازگاری نام دارد(قرچه داغی، 1372،ص99)
رشد در اثر دگرگونی و شدن حادث می گردد و ما آنگاه می توانیم صحبت از رشد شخصیت نمائیم که به تغییر وانعطاف پذیری آن قائل باشیم. پس ابتدا می پردازیم به مسا له ثبات در برابر انعطاف پذیری.دو دسته اعتقاد هست که یکی ثبات شخصیت را مطرح میکند و معتقد است شخصیت فرد از همان کودکی شکل می گیرد مانند نظریات فروید. اما گروه دیگری هستند که انعطاف پذیری را قبول دارند و می گویند شخصیت ثبات ندارد مثل اریکسون که قائل به رشد در طول زندگی است.
رشد شخصیت از نظر بسیاری از دانشمندان متفاوت است.مثلا از دیدگاه فروید شخصیت به وسیله رویدادهای گذشته زندگی تعیین می شود واما یونگ اعتقاد د ارد که رویدادهای گذشته در تاریخچه نژادی و نوعی فرد و در زندگی او موثر بوده و به شخصیتش شکل می بخشد و نه تنها شخصیت انسان را محصول گذشته می داند بلکه آینده را با تمام اهداف و آرزوهایش در آن موثر می داند و به نظر او انسان همیشه در حال رشد بوده وکوشش وی جهت رسیدن به چیزی در آینده است(پارسا ،1371،ص107)
در مبحث عوامل بر شخصیت باز شاهد همان بحث قدیمی وراثت و محیط هستیم. از یک طرف وراثت گرایان هستند که می گویند نود درصد رفتارهای مان منتج از ژن های ماست که منظور اطلاعاتی است که از طریق DNA انتقال پیدا میکند یعنی سلول های متفاوت جنسی و در انتها ساخت یک انسان جدید و نمودار شدن یک صفات مشخص. از طرف دیگر محیط گرایان هستند و رفتارگرایان مانند واتسون که معتقدند هر چه هست محیط است و این ذهن لوح سفیدی است که به مرور به واسطه تاثیرات محیطی نقوشی روی آن بسته می شود. گفتنی است این گروه اختلالات شخصیتی را نیز نتیجه عوامل نامساعد محیطی و نابهنجاری های جامعه می دانند. این دو دیدگاه افراط و تفریط دارند ودیدگاه درست تر این است که تعامل بین این دو موجب می شود یک سری صفات از راه وراثت منتقل شوند و در اثر میان کنش با محیط شخصیت ساخته شود. از میان معتقدان به تعامل محیط و وراثت ریموند. بی .کتل را می توان نام برد.
شخصیت سازه ای است که با بالا رفتن سن آدمی پیچیدگی بیشتری می یابد به طوری که هر چه زمان می گذرد رفتارها و واکنش های کلی کودک شکلی اختصاصی تر به خود می گیرند و نهایتا شخصیت سازمانی پویا و پایدار می شود که حاکم بر رفتار فرد است و به نسبت انسجام و وحدت درونی خود در موقعیت های مختلف واکنش های مقتضی از خود نشان میدهد(شفیع آبادی، 1373،ص115)
در این فرآیند رشد و تحول عوامل بسیاری دخلیند که در بحث وراثت می توان مفاهیمی چون:هوش ،استعداد،یادگیری ،حافظه ،خلاقیت ،انگیزش پذیری و… را مطرح نمود.همچین نحوه عملکرد غدد درون ریز از اهمیت بالایی برخوردار است. در مجموعه عوامل محیطی، ابتدا محیط قبل از تولد را داریم که تحت تاثیر عواملی چون رحم مادر، تغذیه و بهداشت تن و روان مادر قرار دارد. سپس به محیط بعد از تولد می رسیم که عناصری چون: والدین، خانواده، تغذیه، مدرسه، فرهنگ و وضعیت اقتصادی اجتماعی را در بر می گیرد.
وقتی عوامل موثر بر شخصیت را در بعد محیط بعد از تولد مورد بررسی قرار دهیم بی شک یکی از برجسته ترین عناصر مسائل جنسی است و ما بنا داریم از میان این عوامل با تاکید بیشتری به این بخش بپردازیم:
بی تردید تمایلات جنسی شخص، چنان با کل شخصیت او در هم آمیخته و بر برداشت او از خود روابط او با دیگران والگوهای کلی رفتار او اثر می گذارند که صحبت از شخصیت منهای مسائل جنسی به عنوان پدیده ای مستقل در واقع غیرممکن است. تمایلات جنسی هر شخص بستگی به سه عامل پیوسته به هم دارد: هویت جنسی او، جنسیت او، و رفتار جنسی او. این عوامل که در رشد، پیشرفت، وعملکرد شخصیت و تاثیرپذیری آن توسط تمایلات جنسی، تاثیر می گذارند مجموعه عوامل روانی-جنسی نامیده می شوند. واضح است که تمایلات جنسی چیزی بیشتر از سکس فیزیکی، خواه با مقاربت و خواه بدون آن و چیزی کمتر از تمام وجوه رفتار معطوف به کسب لذت است. رفتار جنسی انسان گوناگون است و تحت تاثیر متقابل عواملی پیچیده قرار دارد.
رفتار جنسی را میتوان در دو حوزه بهنجار و نابهنجار بررسی نمود هر چه تعریف دقیق هر یک از این دو شکل به نظر می رسد اما رویهمرفته رفتار جنسی نابهنجار را آسان تر می توان توصیف نمود: یعنی رفتار جنسی که برای خود یا دیگری مخرب است قابل هدایت به سوی یک شریک جنسی نیست تحریک اعضا جنسی اولیه را مستثنی میدارد به طور نامتناسبی با اضطراب و احساس گناه همراه است و حالت جبری دارد. با این حال تعیین مرزی دقیق و قاطع خالی از اشکال نیست. مثلا گاه روابط جنسی خارج از محیط زناشویی.خود ارضایی، وانواع مختلف تحریکات جنسی که به اعضای غیر از از دستگاه جنسی اولیه مربوط می گردد، بسته به زمینه کلی، باز هم ممکن است در محدوده بهنجاری قرار بگیرد.
در طبقه بندی نابهنجاری های رفتار جنسی ابتدا پارافیلیاها و سپس اختلالات کنشی جنسی و سایر اختلالات جنسی هستندکه در فصول بعدی به تفصیل مورد بحث قرار خواهند گرفت.
1-2:موضوع پژوهش
بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج با آزمون MMPI.
1-3:هدف پژوهش
در پژوهش حاضر هدف عمده انجام یک تحقیق علمی است که مبتنی بر مسائلی فرهنگی-بومی ایران عزیزمان باشد و در حد بار علمی خود در مقام پاسخدهی به سوالات وابهامات موجوددر این زمینه برآید. در این پژوهش سعی خواهد شد با شناسایی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج، که به دلیل فقدان تجربه ارگاسم همواره دچار رنجی پنهان وخاموش بوده اند قدمی هرچند کوچک در راه شناخت و رفع این مفصل برداشته شود. باشد که تحقیقاتی از این دست بتوانند رهگشای راهی شوند که شادکامی جنسی را برای زنان مطلوب به ارمغان آورد.
همچنین تلاش در جهت هر چند پربارتر نمودن حیطه پژوهش های روان شناسی در ایران از جمله هدف های این تحقیق میباشد.
1-4:فایده و اهمیت پژوهش
بی تردید یکی از تمایلات اساسی انسان نیاز جنسی است و با اینکه عدم ارضا ی آن متضمن هیچ انحرافی از تعادل زیستی نیست و تا اندازه ای مستقل از محرومیت و سیری است اما علاوه بر اینکه متضمن بقای نوع است به طور غیرمستقیم می تواند بر مسائل و نیازهایی که موجب تعادل زیستی می باشند تاثیر بگذارد. ارضای صحیح غریزه جنسی نقش اساسی در آرامش روح و روان انسان دارد واگر این نیاز راضا نشود عوارض وناراحتی های روحی فراوانی را برای شخص ایجاد خواهد کرد. این مشکل غالبا در ناسازگارهای خانوادگی نقشی را در پشت پرده بازی میکند که با یک نگاه روان شناسانه می توان آن را کشف نمود.
چگونه است میان اشخاص که علی الوصول باید به هم علاقمند و دوستدار یکدیگر باشند مجادله در می گیرد و صحبت های تلخ رد و بدل می شود به نیروهای مختلفی میتوانند اسباب فرسودگی احساسات خوشایند را بعد از ازدواج فراهم سازند.
به جرات میتوان گفت یکی از عمده ترین این نیروها برآورده نشدن انتظارات در زمینه مسائل جنسی است در حالی که اگر همسران از آنچه خود و شریک زندگی هشان را راضی تر میکند اطلاع و درک بیشتر داشته باشند می توانند به روابط خود غنای بیشتری ببخشند.
موضوع مورد پژوهش ما یعنی سردمزاجی ما یعنی سردمزاجی زنان دقیقا در همین حیطه قراردارد.متاسفانه در جامعه ما در این مورد بررسی های لازم به عمل نیامدها است. به نظر می رسد این فقر پژوهشی را بتوانن با توجه به شرایط و ویژگی های خاص کشور ما تبیین نمود. برای مثال در جامعه مذهبی ماممنوعیت های خاصی در حوزه مسائل جنسی به معنای نیرویی که ظواهر و نمودهای آن بایستی آشکارا مورد بررسی قرار نگیرد ایجاد شده است . از جانب دیگر مردم خود به دلیل شرم و حیاء خاص جامعه ایرانی قادر به بیان صریح مسائل جنسی خود نیستند. در نتیجه نیاز مبرمی برای انجام تحقیقاتی که متکی بر فرهنگ خود میباشد احساس می شود.
مسلما راه حل هایی که در محافل پزشکی و غیره برای این معضل در نظر گرفته می شود چنانچه براساس تحقیقات مبتنی بر فرهنگ بومی ایران باشد بسیار سودمندتر و کاراتر از زمانی خواهد بود که از مدل های غربی استفاده شود. معضل فوق را کافی است تنها در بعد خانواده مدنظر قرار دهیم تا متوجه گستردگی ابعاد آن چه از لحاظ ایجاد محیطی آشفته برای فرزندان و لطمه به نقش تربیتی و سازنده خانواده و چه از لحاظ کاهش بازدهی اقتصادی و.. شویم.
و...
مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر رشتههای کامپیوتر روانشناسی و معماری
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:66
پایان نامه جهت اخذ کارشناسی در رشته روانشناسی عمومی
فهرست مطالب :
چکیده........................................................... 1
فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه.......................................................... 3
موضوع تحقیق.................................................. 4
مسالههای تحقیق........................................... 5
هدف و اهمیت تحقیق........................................ 5
فرضیه تحقیق................................................... 7
مشخص کردن متغیرها........................................... 7
تعریف مفاهیم و اصطلاحات....................................... 8
فصل دوم: ادبیات تحقیق
تاریخچه و تعریف................................................. 11
شکلگیری شخصیت............................................... 13
عوامل ارثی................................................... 14
عوامل محیطی................................................... 15
نظریههای شخصیت........................................ 21
نظریه روان پویایی............................................... 21
ارزیابی...................................................... 24
نظریه صفات................................................. 26
نظریه یادگیری................................................... 30
نظریه پدیدار شناختی.......................................... 34
دیدگاهی در مورد دیدگاهها................................... 40
ارزیابی شخصیت............................................ 41
طبقهبندی آزمونها........................................... 42
انواع آزمونها.................................................. 46
فصل سوم: روش تحقیق
روش و نوع تحقیق...........................................50
جامعه تحقیق.................................................... 51
نمونه و روش نمونهگیری.......................................... 51
ابزار تحقیق....................................................... 52
روش اجرا........................................................... 53
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
جدول خی دو........................................................ 57
تفسیر................................................................ 59
فصل پنجم: خلاصه بحث و نتیجهگیری
خلاصه بحث........................................................ 61
محدودیتها و مشکلات.......................................... 62
پیشنهادات................................................................. 63
فهرست منابع........................................................... 64
پیوست نمونه پرسشنامه اجرا شده...................................... 67
چکیده :
موضوع تحقیق حاضر عبارت است از مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر رشتههای کامپیوتر، روانشناسی، معماری. فرض تحقیق نیز عبارت است از اینکه بین ویژگیهای کامپیوتر، روانشناسی، معماری رابطه وجود دارد. جامعه مورد مطالعه تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در رشتههای کامپیوتر، روانشناسی و در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن است، و نمونه تحقیق از هر گروه تحصیلی به تعداد 30 نفر انتخاب شده که مجموعاً 90 نفر میباشند. ابزار مورد استفاده آزمون شخصیت آیزنک است بر طبق استف اده از روش آماری جدول خی2 فرض تحقیق شد بدین معنی که دانشجویان هر رشته ویژگیهای شخصیتی خاصی دارند.
1-1- مقدمه
برخی از روانشناسان اروپایی و آمریکایی هر وقت میخواهند از ریشههای اختلاف نظر دراره موضوعی حرف بزنند از داستان «پیلی در تاریکی» مولوی مثالی میآورند. داستانی که در آن سه نفر که تا به حال فیل ندیدهاند در اطاقی تاریک فیلی را لمس میکنند و براساسآن قسمت از بدن فیل که به دستشان میآید تصویری خاص و مطابق شناخت خود، از فیل عنوان میکنند.
این داستان، در مورد روانشناسان مصداق دارد. آنها بنا به اطلاعات اولیه خود و بنا به دیدگاه خاصی که دارند اشخاص را به صورتهای مختلف در نظر میگیرند. از آنجا که نمیتوان شخصیت را به طور عینی لمس کرد و کلیت آن را یکسان در نظر گرفت، مفاهیم مربوط به آن مانند داستان لمس فیل در تاریکی است. (گنجی، 1385).
نظریه پردزاان، شخصیت را به صورتالگوهای رفتاری تقریباً ثابت و الگوهای فکری و هیجانی تقریباً ثابت که از شخصی به شخص دیگر تغییر مییابند، تعریف میکنند. این رفتارها شیوه سازگاری فرد با الزامهای زندگی را نشان میدهند. پس میتوان گفت که شخصیت یعنی فرقهای رفتاری مشاهده شده در افراد. (گنجی، 1385).
از آنجا که رشتههای تحصیلی و در نتیجه رشتههای شغلی متفاوت دارای ویژگیهای متفاوتی هستند که هر کدام از آنها با جنبهای خاص از شخصیت یک فرد سازگار است، به نظر میرسد لازم است که بین ویژگیهای شغلی و ویژگیهای شخصیتی فرد هماهنگی وجود داشته باشد تا پیشرفت در کار حاصل آید. امروزه به موازات گسترش اجتماعات و رشد جمعیت، تعداد افراد لازمالتعلیم افزایش پیدا کرده و همچنین با پیشرفت علوم و تکنولوژی، تخصص و مهارت در کار نیز مورد تأکید قرار گرفته است و بنابراین برخلاف گذشته مشاغل از طریق استاد- شاگردی و توسط پدر به فرزند تعلیم داده نمیشود و به فردو خصایص ویژهاش توجه میگردد.
امروز اساس فلسفه راهنمایی برای تعیین شغل به دو اصل استوار است:
الف- تفاوتهای فردی
ب- نیازهای جامعه. (نیکزاد، 1383)
تفاوتهای فردی بر دو گونهاند: تفاوتهای بین فردی و درون فردی. همانطور که به ظاهر دو نفر را نمیتوان پیدا کرد که کاملاً شلیه یکدیگر باشند، افراد از لحاظ استعداد، رغبت و توانایی با هم یکسان نیستند و آنچه مدنظر این تحقیق است همین تفاوتهای درون فردی ناشی از شخصیت است و بررسی این مسأله که آیا در حال حاضر برای انتخاب رشتههای تحصیلی از گروههای تخصصی مختلف این مسأله مورد توجه قرار میگیرد یا خصوصیت شخصیتی دانشجویان رشتههای کاملاً متفاوت دارای توزیع یکسانی است، به عبارتی آیا متناسب بودن ویژگیهای رشته تحصیلی و شخصیتی به عنوان یک شاخص در انتخاب رشته درسی مدنظر قرار میگیرد یا خیر؟
2-1 موضوع تحقیق
موضوع تحقیق حاضر بعرت است از: مقایسه تفاوت ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر در گروههای تحصیلی کامپیوتر، روانشناسی، و معماری.
3-1 مسألههای تحقیق
مسألههای تحقیق حاضر به قرار زیر است:
آیا ویژگیهای شخصیتی میتواند در انتخاب رشته تحصیلی مؤثر باشد؟
آیا دانشجویان مشغول تحصیل در رشتههای خاص دارای ویژگیهای شخصیتی یکسانی هستند؟
آیا بین ویژگیهای شخصیتی دانشجویان رشتههای مختلف ارتباط معنیداری وجود دارد؟
4-1 هدف و اهمیت تحقیق
هر کسی شخصیتی دارد و شخصیت فرد به تعیین محدودیتها، موفقیتها، خوشیها و خرسندیها در زندگی و به شکلگیری بسیاری از جنبههای زندگی کمک میکند.
شخصیت فرد میتواند انتخابهای او را محدود کند یا آن را گسترش دهد و مانع از سهیم شدن فرد در تجربههای خاص با دیگران شود یا او را قادر سازد تا اکثر تجربهها را داشته باشد.
بسیار سادهلوحانه خواهد بود اگر بگوئیم میتوانیم کل ویژگیهای شخصیتی یک فرد را با بکارگیری اصطلاحات مبهمی مانند فوقالعاده جمعبندی کنیم. موضوع به قدری پیچیده است که نمیتوان با چنان توصیفات سادهای آن را بیان کرد، زیرا انسانها در شرایط گوناگون و در برابر شرایط متفاوت، بسیار پیچیده و تغییر پذیر هستند. (سید محمودی، 1387).
روانشناسان همیشه با دقت فراوان و در نظر داشتن آنچه گفته شد، سعی در شناسایی خصوصیات شخصیتی افراد دارند تا شاید بتوانند دلیل اعمال، گفتار و انتخابهای اشخاص را بهتر درک کنند. انتخاب رشته تحصیلی نیز یکی از انتخابهای مهم زندگی است. که اگر بتوان ارتباطی بین ویژگیهای رشته تحصیلی و خصوصیات افراد یافت، میتوان راهنمایی صحیحی به دانشآموزانی که در آستانه انتخاب رشته دانشگاهی هستند کرد.
تا قبل از انقلاب صنعتی و ورود ماشین به صحنه حیات اقتصادی انسان، تعلیم و تربیت بیشتر جنبه تفننی داشت و مشاغل اغلب از طریق اجدادی تعلیم میشد، نه به فرد و خصایص ویژهاش توجه میشد و نه جنبههای مختلف زندگی اقتصادی و اجتماعی تنوع و پیچیدگی امروز را داشت. اما امروزه با توجه به سطح وسیع نیازهای اجتماعی و رشد توقعات شخصی و ضرورت رضایت شغلی، یک انتخاب صحیح از اهمیت زیادی برخوردار شده است. (نیکزاد، 1383).
متأسفانه در کشورهایی نظیر کشور ما: روی سوابق تاریخی، در گذشته از کار یدی کمتر استقبال شده و ایدهآل هر شاگردی [در دورههای معاصر] درس خواندن و راه یافتن بهعرصهتحصیلات دانشگاهی است. درضمن، شناسایی ویژگیهای شخصیتی از طریق آزمونها امری امکانپذیر است و از آنجا که این ویژگیها، چنانچه گفته شد، شاخصی مهم در انتخابهای فرد است میتوان با درک صحیح از تأثیر و تأثر احتمالی این عامل بر انتخاب رشته تحصیلی، دانشآموزان و دانشجویان رادر این مهم به نحو ارزندهای یاری داد.
در این تحقیق سعی شده است تا حد امکان به روشن کردن ویژگیها و تعاریف و جنبههای مختلف شخصیت پرداخته شود تا دستیابی به اهداف امکانپذیر دست یافتنیتر گردد.
5-1 فرضیه تحقیق
فرضیه تحقیق حاضر به قرار زیر است:
بین ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر در رشتههای: کامپیوتر- روانشناسی، معماری و رابطه وجود دراد.
فرضیه صفر: یک ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر در رشتههای گرافیک- روانشناسی و معماری رابطه وجود ندارد.
فرضیه خلاف: یک ویژگیهای شخصیتی دانشجویان پسر در رشتههای گرافیک- روانشناسی و معماری رابطه وجود دارد.
6-1 مشخص کردن متغیرها
متغیر مستقل: ویژگیهای شخصیتی
متغیر وابسته: رشته تحصیلی
متغیر تعدیل کنند: در اینجا متغیر تعدیل کننده جنسیت پسر در نظر گرفته شده است.
متغیر کنترل کننده: در این تحقیق به دلیل در نظر نگرفتن محدوده سنی متغیر کنترل کننده وجود ندارد.
متغیر مزاحم: متغیرهای مزاحم در این تحقیق میتواند میزان تحصیلات والدین، سطح انتظار والدین از فرزندانشان در انتخاب رشته تحصیلی و طبقه اجتماعی- اقتصادی باشد.
7-1 تعریف مفاهیم و اصطلاحات
تعریف نظری برای شخصیت عبارت است از:
الگوهای رفتاری تقریباً ثابت- الگوهای فکری و هیجانی تقریباً ثابت- که از شخصی به شخص دیگر تغییر مییابد. (گنجی، 1375).
تعریف نظری برای ویژگیهای شخصیتی عبارت است از:
هر یک از الگوهای رفتاری، هیجانی و فکری از مجموعه الگوهای تشکیل دهنده شخصیت،که موجب بروز رفتار یا عقیده خاص میشود. ویژگیهای مدنظر این تحقیق صرفاً مجموعه شخصیتی است که توسط آزمون شخصیت سنج آیزنک سنجیده میشود و شامل این موارد هستند:
درونگرایی و برونگرایی:
احساس کنترل، ساکت بودن، گوشهگیری، مردم گریزی، دوستدار مطالعه بودن و ارزش و اهمیت قائل شدن برای موازین اجتماعی در مورد بعد درونگرایی و تحریک پذیری، فعال بودن، اجتماعی بودن، شوخ طبعی، حاضر جواب بودن و خوشبینی در مورد بعد برون گرایی.
هیجانپذیری و ثبات:
گرایش به پاسخهای هیجانی، تزلزل، عدم تعادل عاطفی، شکایت از دردهای جسمانی در مورد بعد هیجانی پذیری و ثبات و تعادل عاطفی- عدم پاسخهای هیجانی و آرامش در بعد ثبات.
تعریف عملیاتی برای شخصیت عبارت است از:
مؤلفهای است که توسط آزمون آیزنک برآورد میشود.
تاریخچه و تعریف
لفظ «شخصیت» به شیوههای مختلف تعریف شده است. از نظر ریشهای گفته شده است که کلمه شخصیت که برابر معادل کلمه personality انگلیسی یا personalite فرانسه است در حقیقت از ریشه لاتین persona گرفته شده است که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان قدیم بازیگران تأتر بر چهره خود میگذاشتند. این تعبیر تلویحاً به این مطلب اشاره دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که او بر چهره خود میزند تا وجه تمیز او از دیگران باشد. (کریمی، 1380، ص 5).
اما در زبان عامه واژه شخصیت در معانی گوناگون و متفاوتی به کار برده میشود. مثلاً وقتی در مورد کسی گفته میشود بسیار با شخصیت است، غالباً درجه کارآیی و جاذبه اجتماعی وی مدنظر است. در درسهایی که با عنوان پرورش شخیت تبلیغ میشود، سعی بر این است که به شخص برخی مهارتهای اجتماعی را یاد دهند و وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن او را بهبود بخشند. گاهی نیز کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی شخص به کار برده میشود، مثلا گفته میشود فردی شخیت پرخاشگر و یا شخیت خجولی دارد. (شاملو، 1375، ص 73) بعضی از اوقات هم میشنویم فردی بیشخصیت است که به معنای داشتن ویژگیهای منفی است که دیگران را در جهت منفی تحت تأثیر قرار میدهد. (کریمی، 1380، ص 6)
اما در روانشناسی، شخصیت به مفهومی متفاوت از آنچه ذکر شد بکار میرود. موضوع شخصیت به بیانی ساده، همان انسان واقعی است با همان وضعی که در خیابان، یا در کار، یا به هنگام فراغت دارد. شخصیت یک کلیت روان شناختی است که انسان خاصی را مشخص میسازد. در نتیجه یک مفهوم انتزاعی نیست بلکه تجلی همین موجود زندهایست که ما از برون مینگریم و از درون او را حس میکنیم، نگرش و حس کردنی که در مورد افراد متفاوت است پس در روانشناسی شخصیت همواره تفاوتهای فردی را مدنظر قرار میدهیم و هدف این نوع از روانشناسی تعریف هرچه صحیحتر این تفاوتها است. (منصور، 1379، ص 1) در اینجا برخی از تعریفهایی که از شخصیت شده است عرضه میشوند:
«شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیر آن خصایص بدنی و نفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص یا به عبارت دیگر، آن نقاب یا ماسکی است که فرد برای سازش با محیط، که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است، به چهره خود نهاده است.» (شخصیت از دیدگاه مکاتب، ایزدی، 1361)
«شخصیت سازمان پویای جنبههای ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی است». (شلدون، به نقل از نظریههای شخصیت، سیاسی، 1386).
«شخصیت عبارت است از الگوهای رفتار و شیوههای تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین میکند» (اتکینسون و هیلگارد،مقدمهای بر روانشناسی، 1993).
هنگامی که درباره رفتار بحث میکنیم به شخصیت اجتماعی اشاره داریم یعنی قسمتی از شخص که دیگران میبینند و میشنوند، همان تصویری که شخص از خود به دنیا عرضه میکند. با این حال شخصیت دارای جنبه خصوصی و ناآشکاری نیز هست جنبه خصوصی شخصیت شامل تخیلات، تفکرات و تجاربی است که شخص نمیخواهد دیگران را در آن سهیم سازد. اندیشهها و خاطرههایی که هنگام انتظار برای رفتن به کلاس درس یا قدم زدن از ذهن فرد میگذرد بخشی از شخصیت خصوصی است. از آنجایی که شخصیت خصوصی به دشواری قابل مطالعه است. لذا روانشناسان توجه خود را به مطالعه شخصیت اجتماعی متمرکز کرده و تحلیل و توصیف شخصیت خصوصی را [چنانکه از تعاریف ارائه شده برمیآید] به داستانسرایان و شرح حال نویسان محلو کردهاند، اگرچه روانشناسان براساس مطالعه تخیلات و شیوههای دیگر، روشهایی برای بررسی شخصیت خصوصی ابداع کردهاند. (شاملو، 1375، ص 74).
شکلگیری شخصیت:
نوزاد که با ماده ارثی خود به دنیا میآید، به سادگی از محیط تاثیر میپذیرد. ابتدا محیط خانواده به تدریج عوامل دیگر مانند بستگان، کودکستان، مدرسه و محیطهای دیگر در تشکیل و تحول شخصیت فرد اثر میگذارد. بنابراین شخصیت به عنوان کلیه فعالیتها و صفات روانی و بدنی فرد، که او را از دیگران متمایز میکند، تابع عوامل ارثی، محیط، تأثیر متقابل محیط و وراثت و سرشت جسمانی است. (نوری، 1382).
عوامل ارثی:
نوزاد همراه با یک رشته ظرفیتهای بالقوه به دنیا میآید. خصوصیات جسمانی مانند رنگ چشم و مو اساساً در هنگام بسته شدن نطفه تعیین میشود. هوش و بعضی استعدادهای خاص مانند استعداد موسیقی نیز تا حدی به وراثت بستگی دارد. شواهد روزافزون نشان میدهد که ممکن است تفاوتهای آدمیان از لحاظ پاسخدهی هیجانی نیز امری فطری باشد. (شاملو، 1375، ص 75)
در یک پژوهش 139 دوقلوی هم جنس (سن متوسط 55 ماه) توسط مادران خود از لحاظ چند صفت شخصیتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به نظر مادران، از لحاظ واکنش هیجانی و میزان فعالیت و مردمآمیزی، بین دوقلوهای یک تخمکی شباهت بسیار زیادتر وجود دارد تا بین دوقلوهای دو تخمکی. در بزرگسالی معمولاً دوقلوهای یک تخمکی نسبت به دوقلوهای دوتخمکی پاسخهای همسانتری به آزونهای شخصیتی میدهند و ارزیابی پژوهشهای مربوط به مقایسه آن دسته از دوقلوهای یک تخمکی که در یک دوره از زندگی جدا از هم بودهاند با گروه دیگری که با هم بزرگ شده بودند، نشان نمیدهد که جدایی موجب کاهش شباهت خصوصیات شخصیتی میشود. (شاملو، 1375، ص 77)
در مطالعات دیگری که با نوزادان، کمی بعد از تولد آنان صورت گرفته، از لحاظ خصوصیاتی مانند میزان فعالیت، فراخنای توجه، سازگاری با تغییرات محیط و خلق و خوی کلی، تفاوتهای پایایی بین آنها دیده میشود. این خصوصیات آغازین خلق و خوی در بسیاری از کودکان که مدت بیست سال رشد آنان مورد مطالعه پیگیر قرار داشت، پایدار مانده است. (شاملو، 1375، ص 75)
چنانچه از این پژوهشها درباره دوقلوها و نوزادان برمیآید، بعضی خصوصیات شخصیت ارثی است، لیکن هیچ شواهدی مبنی بر اینکه این صفات را ژنهایی خاص تعیین میکند وجود ندارد، و تحقیق در این زمینه به چند دلیل کاری مشکل است:
اول آنکه یک اتفاق نظر عمومی در زمینه شخصیت وجود ندارد و این مسأله تحقیقات را که نیاز به روشهای عینی اندازهگیری دارد، دچار مشکل میکند و دوم آنکه از نظر اخلاقی امکان ندارد بتوانیم آزمایشاتی انجام دهیم که لازمه آن تغییر دادن متغیرهای ژنتیکی است. در مورد حیوانات میتوان از تلقیح مصنوعی یا تولید مثل انتخابی استفاده کرد ولی انجام چنین کاری در مورد انسان امکانپذیر نیست و در این مورد چنانچه ذکر آن رفت تنها میتوان از مطالعه بر روی دوقلوها برای رسیدن به نتیجهای نسبتاً قطعی استفاده کرد. (جمالفر، 1385، ص 19)
عوامل محیطی:
اگر هر یک از ما موقعیتی کاملاً متفاوت با آنچه اکنون داریم، داشتیم و مثلاً به وسیله اسکیموها یا قبایل آفریقایی یا گروههای فرهنگی دیگری تربیت میشدیم، شخصیت ما با آنچه اکنون هست کاملاً متفاوت بود.
روانشناسان برای محیط فرهنگی- اجتماعی که فرد در آن پرورش مییابد، به حق اهمیت زیادی قایل هستند. این عوامل از لحظه تولد بر فرد اثر میگذارند و تأثیر آنها در همه روزهای زندگی او، ادامه مییابند بعضی از این عوامل محیطی در سالهای اولیه زندگی اثر بیشتری دارند و بعضی دیگر، در مراحل بالاتر مؤثر واقع میشوند.
محیط اجتماعی:
مهمترین برخوردها یا تماسهای کودک، آنهایی است که بین کودک و اولیاء (یا پرستار) برقرار میشود. اگر اولیاء یک کودک از همه اعمال فرزند خود جلوگیری کنند و به او محبت نداشته باشد به احتمال بسیار کودک درونگرا میشود. و در دنیای تخیلی و ساختگی خود فرو میرود. از طرفی دیگر وقتی اولیاء کودک او را آزاد میگذارند،یا بیش از حد به او محبت میکنند کودک بیش از نچه که هست برونگرا میشود. (سعتچی، 1385، ص 568).
البته باید مدنظر داشت که اثر موقعیتهای یکسان خانوادگی، در افراد مختلف، مشابه نیست. ممکن است کودک رفتار پدر و مادر خود را تقلید کنتد و یا در نقطه مقابل آن قرار میگیرد. با این همه کودکان اگر شباهتی هم به والدین خود نداشته باشند باز هم رفتار پدر و مادر خود را تقلید میکنند یا در نقطه مقابل آنها قرار میگیرند. احتمال به جا ماندن دو دسته تأثیر متضاد را میتوان از قول دو برادر در داستان «کار هُنَری» اثر سینکرلویس شنید. هر دو برادر شخصیت خود را ناشی از خانواده میدانند:
اورال میگوید: «پدرم پیرمردی کثیف و تنبل و میخواره بود. مادرم کاری جز آشپزی بلد نبود. بچههایی هم که با آنها بودم یک عده تنبل بیکاره بودند که با ولگردهای کنار منبع آب رفت و آمد داشتند... پرواضح است دلم بخواهد تنبل باشم و در مورد زن و مشروب اخلاقیاتی نشناسم.»
مایرون میگوید: «.. از ولگردهای کنار منبع آب یک مشت حرف زشت میشنیدم. شاید همینها باعث شده که برای پرداختن قرضهایم و در کارم این همه به خود سختی بدهم و از مشروب و زن بترسم.» (شاملو، 1375، ص 72).
علاوه بر موقعیت خانوادگی، عوامل دیگری مثل همسایگان، کودکستان، دبستان، گروههای همسن و غیره در شخصیت فرد مؤثر هستند. رفاقت و دوستی ممکن است در هر یک این موقعیتها، اثر مثبت یا منفی داشته باشد. ضمناً موقعیتها نیز، خود ممکن است اثرات پیشبینی نشدهای بر فرد بگذارند مثلاً مدرسه بعضی از کودکان را به درس خواندن علاقمند میکند، در حالی که ممکن است دیگران را از تحصیل و آنچه مربوط به آن است متنفر سازد. (ساعتچی، 1385، ص 571).
در مجموع میتوان گفت که قسمت اعظم یادگیریهایی که شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، در محیط بسیار پیچیده کهبه وسیله رفتار افراد دیگر خلق شده است انجام میپذیرد. یعنی محیطی متشکل از طبقه اجتماعی، شیوههای تربیتی کودکان، ساختار خانواده، سیستم آموزشی و... (جمالفر، 1385، ص 23). آنچه افراد از دوران کودکی خویش تجربه میکنند غالباً پایه و اساس شخصیت افراد در سنین بزرگسالی است و با مقاومت این الگوها در برابر موقعیتهای دوران بزرگسالی تغییرات کمتری در خصوصیات شخصیتی فرد ایجاد میشود.
و...