دانلود اقدام پژوهی چگونه خصلت نیکوی احترام به شخصیت همدیگر و روابط مرسوم اجتماعی را در دانش آموزان پایه پنجم نهادینه کنم؟بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات29
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد
چکیده
از آغاز سال که دراین مدرسه مشغول تدریس شدم به مرور رفتارهایى را در دانش اموزان می دیدم که برایم بسیار نا خوشایند بودرفتارهایی مثل : دعواهای بیهوده – ناسزا گفتن به یکدیگر-تهدید کردن یکدیگربه دعوا ، صداکردن یکدیگر با صفات ناپسندوعدم کمک به یکدیگر و... در پایان از روشهای زیر استفاده کردم که بسیار مفید واقع شد : 1- روش گروه درمانی (مراجع محوری)راجرز 2-حضور مدیریت مجتمع وصحبت درمورد مهارتهای اجتماعی وارتباط دانش آموزان باهم در مدرسه ودر اجتماع 3- معاونت مدرسه وآموزگاران محترم در شیوه برخوردشان با دانش آموزان وهمچنین آموزگاران در روش تدریسشان تغییرات لازم را اعمال کنند. 4-خانواده درمانی نیز یکی از راه های تقویت وآموزش مهارت های اجتماعی می باشد. با توجه به اطلاعات گردآوری شده ومشاهده وضعیت دانش آموزان در مدرسه بهترین راه حلی که می توانست به من کمک کند تا مشکلات را برطرف کنم روش گروه درمانی(مراجع محوری) راجرز بود،بنابراین این راه حل را انتخاب کردم.
توصیف وضعیت موجود
از ابتدای سال تحصیلی که دراین مدرسه مشغول تدریس شدم به مرور رفتارهایى را در دانش اموزان می دیدم که برایم بسیار نا خوشایند بودرفتارهایی مثل : جدلهای بیهوده - فحش دادن به یکدیگر-تهدید کردن یکدیگربه دعوا درمسیرخانه صداکردن یکدیگر با القاب ناپسندوعدم کمک به یکدیگر و... اینگونه رفتارها رادر دفتر معلمان نیز با سایر همکاران در میان گذاشتم وآنها نیز باتاییدصحبتهای من و اهمیت زیاد تعاملات اجتماعی اینگونه رفتار ها را نگران کننده توصیف می کردند.لذا با توجه به حساسیت موضوع تصمیم گرفتیم تا جایی که برایمان امکان پذیراست در این وضعیت نامطلوب تغییروتحول ایجاد کنیم.
فهرست مطالب
چکیده 4 مقدمه 5 توصیف وضعیت موجود 5 شواهد1( گردآوری اطلاعات ) 6 مصاحبه بامعاونت مجتمع 6 معلمان 7 دانش آموزان 7 مهارت های اجتماعی 8 ارتباط جتماعی : 8 ناسازگاری : 8 ناسازگاری کلامی : 8 روابط اجتماعی : 9 سازگاری اجتماعی : 9 پیشینه تحقیق 10 یافته های علمی 13 ارتباط جتماعی : 13 مهارت های اجتماعی : 14 اهداف اجتماعی شدن 18 مهارت های اجتماعی در تقویت روابط مدرسه 21 تجزیه وتحلیل داده ها 27 انتخاب راه حل و پیشنهادات و گردآوری شواهد2 28 منابع 29
بررسی و مقایسه اختلال شخصیت ضد اجتماعی
میان نوجوانان دارای والد و بدون والد
مقدمه:
منظور از اختلالات شخصیت، الگوهایی از رفتار غیر انطباقی است. به طوری که هنگامی ویژگیهای شخصیت چنان انعطاف ناپذیر و غیر انطباقی شوند که کارکرد فرد را به میزان چشمگیری مختل کنند، در این صورت به اختلالهای شخصیت تبدل می شوند.
اختلالات شخصیت در واقع شیوه های نامناسب برای حل مسئله و کنار آمدن با فشار روانی هستند که اغلب در اوایل نوجوانی بروز می کنند و در سراسر بزرگسالی ادامه می یابند.
افراد مبتلا به اختلالات شخصیت معمولا ناراحتی یا اضطرابی احساس نمی کنند، انگیزشی برای تغییر رفتار خود نشان نمی دهند و برخلاف افراد اسکیزوفرنیایی تماس خود را با واقعیت از دست نمی دهند و نابسامانی چشمگیری در رفتارشان مشاهده نمی شود.
در III DSM از 12 نوع اختلالات شخصیت یاد شده است که یکی ازآنها اختلال شخصیت ضد اجتماعی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
افرادی که به اختلال شخیت ضد اجتماعی مبتلا هستند فاقد حس مسئولیت و درک اخلاقی هستند و توجهی به دیگران ندارند. رفتار آنها کم و بیش زیر سلطه نیازهای خود آنان است و به عبارت دیگر آنها فاقد وجدان هستند.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی الگوی رفتاری خاصی است مشخص با شرارت، اعمال ضد اجتماعی، جنایی که در کودکی و اوایل نوجوانی شروع می شود و منجر به اختلالات شدید در خیلی از زمینه های زندگی مثل روابط خانوادگی، تحصیل، شغل، خدمت سربازی و ازدواج می گردد.
علام اساسی این اختلال عبارتند از: بی قراری، میدان توجه کوچک، نزاعهای مکرر که اغلب منجر به درگیری با افراد دیگر می شود، سابقه تحصیلی خراب، فرار از منزل، سابقه شغلی ناموفق، درگیری با پلیس، دروغگویی، هرزگی، بی مبالاتی در رفتار جنسی، همجنس خواهی، عدم احساس گناه، فقدان محبت، اضطراب، عدم وجود شرم و حیا و غیره.
شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی میان نوجوانان بسیار دیده می شود. زیرا دوره نوجوانی مرحله حساسی از رشد یک انسان است و دوره نوجوانی در میان دوران رشد انسان، یکی از حقایق قطعی و غیر قابل سوال می باشد.
همانطور که در هر دوره جبر تاریخ جوی بوجود می آورد که باعث ظهور بعضی افراد می گردد، حوادث فرهنگی و اجتماعی نیز نوجوانی را به عنوان یک مرحله قطعی و مشخص در رشد انسان بوجود آورده است که زمینه ای است برای مطالعات وسیع.
چکیده :
های استاک سالیوان، اولین آمریکایی که نظریه جامعی ساخت، اعتقاد داشت که افراد شخصیت های خود را در بستر اجتماعی پرورش می دهند. او معتقد بود که انسانها بدون اطرافیان خود و افراد دیگر اصولاً هیچ شخصیتی نخواهند داشت «شخصیت را هرگز نمی توان از مجموعه روابط میان فردی که فرد در آن زندگی میکند و در آن موجودیت دارد، جدا کرد» (سید محمدی 1384)
سالیوان تأکید می کرد که مطالعه شخصیت تنها با بررسی روابط میان فردی امکان پذیر است. نظریه میان فردی او بر اهمیت مراحل مختلف رشد یعنی، نوبادگی، کودکی، مرحله بچگی، پیش نوجوانی، اوایل نوجوانی و بزرگسالی تأکید میکند. رشد سالم فرد در گرو توانایی او در برقراری رابطه صمیمانه با فردی دیگر است. اما اضطراب می تواند در هر سنی اختلالاتی در روابط بین فردی ایجاد کند. در نظریه سالیوان شاید مهمترین مرحله رشد، مرحله پیش نوجوانی است دوره ای که در آن کودکان برای اولین بار از توانایی ایجاد صمیمیت با اطرافیان خود برخوردار می شوند اما در عین حال هنوز به سنی نرسیده اند که بتوانند رابطه صمیمانه را با تمایلات شهوانی همراه کنند. از نظر سالیوان رشد سالم افراد زمانی تحقق می یابد که بتوانند هم صمیمیت و هم شهوت را به طرف مقابل خود احساس کنند. جالب توجه اینکه روابط سالیوان با اطرافیان خود چندان رضایت بخش نبود. و در کودکی در تنهایی و انزوا به سر می برد. در نوجوانی حداقل به یک دوره اسکیزوفرنی مبتلا شد. و در بزرگسالی از روابط میان فردی سطحی و متزلزلی برخودار بود. با این همه و با وجود این مشکلات میان فردی و یا حتی شاید به علت همین مشکلات سالیوان به شناخت شخصیت انسان کمک شایان توجهی نمود (سید محمدی ـ 1384)
زندگینامه:
هاری استک سالیوان در 21 فوریه، سال1892، در شهر کشاورزی خورویچ، ایالات نیویورک به دینا آمد (Britanica 2004) مادر او الااستک سالیوان، زمانی که با تیموتی سالیوان ازدواج کرد، 32 ساله بود و هنگامی که سالیوان به دنیا آمد 39 سال داشت و چون سالیوان تنهافرزند او محسوب می شد او را لوس و ناز پروده با آورد. پدر سالیوان، تیموتی سالیوان، مردی خجالتی، گوشه گیرو کم حرف بود که هرگز نتوانست رابطه صمیمانه بافرزندش برقرار کند. سالیوان جوان همواره حضور دو مادر را احساس می کرد. یک بار به هنگام غیبت یک ساله مادرش، مجبور بود تحت سرپرستی مادر بزرگ ایرلندی خود قرار بگیرد. و بعد ها هم خاله بی شوهرش در تربیت او به همراه مادرش مداخله می کرد. (سید محمدی 1384)
سالیوان در دوران کودکی خود همبازیها ودوستان همسنی نداشت. البته تعدادی دوست خیالی برای خود تصور می کرد. او بعد از شروع سن مدرسه همواره خود را یک غریبه کاتولیکی، در جامعه پروتستانی تلقی می کرد و از این وضعیت رنج می برد. لهجه ایرلندی او باعث می شد که چندان مورد توجه همکلاسیهای خود قرار نگیرد.
زمانی که سالیوان 5/8 ساله بود با پسر 13 ساله ای آشنا شد که تأثیر بسیاری در زندگی او ایجاد کرد این دوپسر با اینکه از لحاظ سنی باهم تفاوت داشتند اما به دلیل داشتن شباهتهای بسیار یکدیگر، به طرف هم جذب شدند، آنها از لجاظ اجتماعی، عقب مانده، اما از لحاظ عقلانی پیشرفته بودند. هر دو هم بعد ها روانپزشک شدند و هرگز ازدواج نکردند. بعضی معتقدند بین آنها روابط جنسی وجود داشت و البته بعضی ها هم این روابط را منکر می شوند در هر حال این دوستی در زندگی سالیوان بسیار تأثیر گذاشت و او برای اولین بار در دوره پیش نوجوانی توانایی برقراری صمیمیت را تجربه نمود. سالیوان هرگز به کشاورزی علاقه مند نبود و همواره از انجام کار در مزرعه طفره می رفت. او بعد از فارغ التحصیل شدن ازدبیرستان، در سن شانزده سالگی وارد دانشگاه کرنل شد. با این حال پس از یک سال از این دانشگاه محروم شد و بعد سه سال از صفحه روزگار محو شد پری (1982) اظهار داشت که امکان دراد او در این زمان به اختلال اسکیزوفرنی مبتلا شده و در بیمارستان بستری شده باشد. اما در این مورد تردیدهای زیادی وجود دارد. در سال 1911 سالیوان به کالج پزشکی شیکاگو وارد شد و تحصیلات پزشکی خود را در سال 1915 تمام کرد. سالیوان در سال 1921، به بیمارستان الیزابت در واشینگتن دی.سی. رفت و در آنجا فرصت کار کردن با تعداد زیادی بیمار اسکیزوفرنیک را پیدا کرد. او از این زمان به بعد تحقیقات بسیاری در زمینه اسکیزوفرنی انجام داد از جمله این که در یافت گفتار بیماران اسکیزوفرنی وسیله ای برای مقابله کردن با اضطرابی است که از محیط های اجتماعی و میان فردی ناشی می شود.
او پس از مدتی و با یک نارضایتی از بیمارستانی که در آن کار می کرد به نیویورک سیتی نقل مکان کرد. او در نیویورک با چند تن از روان پزشکان و دانشمندان اجتماعی با پیشینه اروپایی آشناشد. از جمله این افراد، کارن هورنای، اریک فروم که همراه با سالیوان، کلارا تامسون و چند تن دیگر گروه زودیاک را تشکیل دادند. این سازمان، سازمانی غیر رسمی بود که اعضای آن به طور منظم گرد هم جمع می شدند تا در باره دیدگاههای جدید در زمینه روانپزشکی و علوم اجتماعی مربوط، با یکدیگر بحث کنند با وجود اینکه روش درمان سالیوان تحت تأثیر فروید قرار داشت، نظریه میان فردی او نه روان کاوی و نه نوفرودیدی بود.
سالیوان در سال 1949 در اجلاس فدراسیون جهانی سلامت روان در آمستردام شرکت کرد. او در 14 ژانویه 1949 چند هفته به (57) پنجاه و هفتمین سالگرد تولدش، هنگام مراجعت به وطن در اتاق هتل پاریس در اثر خونریزی مغزی در گذشت او در آن زمان واقعاً تنها بود. سالیوان از مسایل جنسی خود ناراحت بود و همواره نسبت به ازدواج احساس مرددی داشت.
سالیوان نسبت به مذهب خود هم نگرش تردید آمیزی داشت. با وجود اینکه او این مذهب را ترک کرده بود و دوستان و آشنایان او را فردی غیر مذهبی و حتی ضد کاتولیک می دانستند اما در کمال شگفتی آنها، سالیوان به طور مکتوب در خواست کرده بود که او را طبق مراسم کاتولیک به خاک بسپارند شاید مهمترین خدمت سالیوان به نظریه شخصیت مراحل رشدی است که بسیار مورد تأکید خود قرار داده بود (سید محمدی 1384)
نکته آخر: سالیوان نسبت به همنوع خود بسیار علاقه مند بود واز ناراحتی و دردمندی بیماران خود رنج می برد. و این کیفیت در روش درمانی او کاملاً منعکس شده است. نظریه سالیوان به نامی معروف است که می توان در فارسی از آن به نظریه روانپزشکی تأثیر متقابل اشخاص نام برد. او در این نظریه خود ضمن بیان معنای شخصیت و مراحل مختلف آن درباره مفاهیم مختلفی از جمله تنیدگی، دلواپسی، خود، خویشتن سخن می گوید. (سیاسی، 1371)
«نظریه سالیوان و علم ارتباطات»
در زمانهای گذشته چندان اهمیت روابط بین انسانها در نظر گرفته نمی شد. اما با گذشت زمان این ارتباطات میان فردی بود که نظر صاحبنظران و متخصصان روانی، را به خود جلب کرد. چرا که تا حدی این مسئله پذیرفته شده که مشکلات و بیماریهای روانی تا حد زیادی ناشی از اختلال در روابط فرد و بیمار با دنیای پیرامون خود است. در اینجا یک دور باطل شکل می گیرد و آنهم به این صورت که از یک سو خرابی حلقه های ارتباطی محیط با فرد، سبب ایجاد اختلال روانی می شود و از طرفی دیگر این اختلالات روانی مانع از برقراری ارتباط موثر فرد با دنیای پیرامون خود خواهد شد. و این دورباطل به گسترش بیماری منجر می شود. بنابراین حتی در مواردی که به نظر می رسد بیماری یک فرد جنبه کاملاً سرشتی دارد اما باز هم می توان نشان داد جامعه و گروهی که که فرد در بین آنها زندگی میکند مرکز ناراحتی و اختلال است. سالیوان معتقد است که هر انسانی یک جزء از یک شبکه ارتباطی است وعلت اختلال در رفتارش را باید در این شبکه ارتباطی پیدا کرد. به عنوان مثال، دختری که نظر بد نسبت به مردان دارد و معتقد است مردان جز به ار ضای جنسی خود به چیز دیگر فکر نمی کنند و از این تفکرات خود رنج می برد، به دلیل مشکلات شخصیتی خود به گونه ای عمل میکند که نشان دهنده بی بندوباریهای جنسی است ولذا باز هم مردانی به طرف او کشیده خواهند شد که هدفشان صرفاً ارضای غریزه جنسی است. و بدین ترتیب باز هم نظر بد او نسبت به مردان تقویت می شود. سالیوان در تلاش های خود سعی کرده که دانش روانپزشکی را در زمینه بررسی هر چه بیشتر روابط میان انسانها استفاده کند تا آنجا که ممکن است روانشناسی مرضی و روانشانس اجتماعی را به هم نزدیک کند. به عقیده «شانول» و «ویور» ارتباط به کلیه راهها و فنونی گفته می شود که به وسیله آن یک فرد طرف مقابل خود را تحت تأثیر قرار میدهد. قسمت اعظم روابط کودک با والدین و اطرافیان خود غیر کلامی است سالیوان اعتقاد دارد که پایه واساس شخصیت انسان به وسیله نیروهای فردی و اجتماعی گزارده می شود و بنابراین در شکل گیری و تداوم شخصیت ارتباط افراد با یکدیگر حرف اول را می زند (ایزدی ـ 1369).
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
چرا ما ایرانیان چنین خصوصیات اخلاقی یعنی چنین رفتار و گفتار و کرداری را داریم؟ آیا اینها ارثی است؟ اکتسابی است؟ بیماری است؟ اگر بیماری است، چگونه بیماری است؟ آیا علاج دارد؟ ابتدا لازم است در مورد شخصیت انسان به طور اعم صحبت کنیم و سپس به طور خاص به شخصیت ایرانیان بپردازیم درطول تاریخ، موضوعی که برای شناخت انسان همیشه مورد بحث بوده، چند شخصیتی،چندچهره ای و یا چندخلقی بودن انسان ها بوده است. اکثر اقوام به وجود دو شخصیت در هر فرد، اعتقاد کامل داشته و هر کدام برای آن علتی تعیین کرده و آن را به نامی میخواندند. آنها اعتقاد داشتند که این دو شخصیت مظهر زشتی و زیبایی، خوبی و بدی در انسان هستند که همیشه در درون او به جدال می پردازند تا یکی بر دیگری فایق آید و وجود شخص را تحت سیطره و کنترل خود درآورد. اریک برن می گوید وقتی شما مردم را تماشا می کنید و به حرفهایشان گوش می دهید، چه بسا جلوی چشمانتان حالت شخصیتشان عوض می شود. تغییرات ناگهانی در قیافه شان، در کلماتی که ادا می کنند، در ژست و حالات بدنشان دیده می شود. گاه رنگ صورتشان تغییر می کند، قلبشان به تپش می افتد، و نفسشان سریع می گردد. شخصی که بدین ترتیب تغییرمی کند، هنوز همان شخص است، یعنی با همان استخوان بندی، همان پوست و همان لباس، چه چیز او را از داخل تغییر می دهد؟ او از چه چیز به چه چیز تغییر می کند؟ این سوالی بود که برن را به تفکر واداشت و بعد از سال ها به این نتیجه رسید که در هر انسانی سه حالت مختلف شخصیت موجود است. برن آنها را Parent (والد یا والدین)، child (کودک) و Adult (بالغ) نام گذاری کرد.
فهرست:
تحلیل شخصیت اخلاقی ما ایرانیان
حق به معنای واقعی کلمه برای ما مطرح نیست
ما ایرانیان عاشق شعر و دلباخته شاعریم
تابلوهای نصب شده در جاده ها و شهرها
ایرانی بسیار وطن پرست است!
منابع
در این فایل هدف از تحریف شخصیت و آرمانهاى امام خمینى ( ره ) به صورت کامل و از چند دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است و در قالب word و قابل ویرایش به شما عزیزان ارائه می شود
تعداد صفحات : 28
در این تحقیق سعى داریم به این نکات بپردازیم که تحریف شخصیت امام(ره) و انحراف از اصول مکتب ایشان به چه معناست؟
نظام سلطه و دشمنان انقلاب یک بار دیگر سناریوى پیچیده و بسیار خطرناکى را طراحى نمودهاند. طراحان و کارگزاران این سناریو با بهره گیرى از عوامل نفوذى، تجدیدنظرطلبان و منحرفین از مکتب امام خمینى تغییر و استحاله رامدنظر قرار دادهاند. براى شناخت تفسیر درست خط امام و جلوگیرى از تحریف وجود نازنین، رفتار، عملکرد و خط مشى امام راحل، دو مسیر وجود دارد که مراجعه به هر کدام از این دو مسیر، آفت تحریف را به حاشیه مى برد و بهره مندى از زلال خط درست امام را ممکن مى سازد. اولین و مطمئن ترین راه، اخذ مفهوم درست و تفسیر خط امام از کلام ولى فقیه زمان است؛ فردى که تقوا، عدالت، اجتهاد و تدبیر وى عوامل کشف ایشان به عنوان ولى فقیه و سکاندارى جامعه اسلامى بوده است. بدون تردید حضرت آیت الله العظمى امام خامنه اى به عنوان شاگردى امین، همراهى صدیق و یاورى انقلابى که سال هاى سال در کنار امام خمینى (ره) در کوران حوادث انقلاب طى طریق نموده اند و امروز ولایت نظام اسلامى را به عهده دارند، مرجعى قابل اعتماد براى تفسیر درست خط امام مى باشند
امروز مهم ترین تحریف و انحرافى که مى تواند نسبت به این شخصیت و مکتب به عنوان نقشه راه سعادت ملت و پیشرفت کشور - رخ دهد در کدام اصول است؟ و سهم طراحى دشمنان و غفلت و فراموشى یا لغزش دوستان در این انحراف و تحریف کدام است?
یکى از آفت هایى که در تداوم هر نهضتى ازجمله نهضت امام راحل خودنمایى مى کند و باید از آن صیانت کرد، تحریف شخصیت، افکار و اندیشه هاى بنیان گذار و مبدع نهضت است. به تدریج که از مبدأ انقلاب فاصله زیاد مى شود و نسل هایى که رهبر و بنیان گذار انقلاب خود را ندیده و با اندیشه هاى وى به طور مستقیم آشنا نشده اند، پا به میدان مى گذارند و حافظة تاریخى بزرگ سالان هم ضعیف شده و دیگر یارى نمى کند، زمینه براى تحریف شخصیت بنیان گذار نهضت فراهم مى شود و گروه هاى مختلف با انگیزه هاى گوناگون در این مسیر قدم برمى دارند.
نخستین گروهى که درصدد تحریف شخصیت بنیان گذار انقلاب حتى در زمان حیات او برمى آیند، دشمنان آن انقلاب هستند. دشمن تلاش مى کند چهره و شخصیت رهبر و بنیان گذار انقلاب را وارونه جلوه دهد تا پیروان آن انقلاب در زمان حیات یا ممات او با شخصیتى معمولى یا غیرجذاب و احیاناً آلوده مواجه شوند و مسیرى انحرافى را بپیمایند یا انگیزة خود را براى پیروى از آرمان هاى او از دست بدهند.
گروه دیگرى که ممکن است دست به تحریف شخصیت مبدع و پایه گذار نهضت بزنند، دوستان انقلاب و حتى همراهان بنیان گذار انقلاب هستند. این گروه با دو نوع انگیزه دست به این کار مى زنند؛ نخست، از سر ارادت و شدت علاقه به نوعى اسطوره سازى مى کنند و با تعاریف غلوآمیز و اغراق آلود، شخصیتى غیرواقعى از بنیان گذار نهضت ارائه مى کنند که در واقعیت مصداقى ندارد و گروه دوم، به ظاهر دوستانى هستند که ازطرفى، چرب و شیرین روزگار آن ها را از ادامة راه انقلاب خسته کرده است و از طرف دیگر، عظمت و ابهت شخصیت بنیان گذار نهضت اجازه نمى دهد آن ها به صراحت در مقابل او قرار گیرند و وامانده از انقلاب معرفى شوند. این گروه براى حفظ وجهة خود از سویى و توجیه تغییر مشى خود از سوى دیگر مى کوشند چهره اى از بنیان گذار نهضت ارائه دهند که با شخصیت و شرایط فرتوت و خستة آن ها سازگار باشد. به بیان دیگر، مثل این گروه به کسى مى ماند که جثة کوچک و نحیف او با پوشیدن ردایى فاخر ناسازگار است و سعى مى کند آن ردا را اندازة خود کند! البته هدف دیگر این گروه زیر سؤال بردن مسیرى است که انقلابیون راسخ و ثابت قدم درحال طى آن هستند تا از این راه در ادامة انقلاب خلل ایجاد کنند.