اسرار مدرسه شطرنج شوروی
کتاب آموزش استراتژی شطرنج
نویسنده آلکسی سوئیتین
فرمت pdf نسخه اصلی
تعداد صفحات 242
اتحاد جماهیر شوروی درتاریخ شطرنج قدرت خود را به همه ثابت کرد حتی در در قرن 21 هنوز هم قوی است با یک نگاه در لیست رتبه بندی فیده به راحتی ثابت می کند.که هنوز هم در شطرنج حرف اول را میزند
فاش کردن استراتژی شطرنج شوروی توسط آلکسی Suetin
اسرار مدرسه شطرنج شوروی.
و برای سال های بسیاری از یکی از محترم ترین و بهترین مربیان در مسکو بود
او هدایت استراتژیست هایی مانند ، تیگران پتروسیان، در مسابقات نهایی قهرمانی جهان
، و واسیلی ایوانچوک را بر عهده داشت
استراتژی شطرنج شوروی مجموعه ای از بهترین کتابهای Suetin است.
Suetin دستور خواننده در تمام جنبه های کلیدی بازی استراتژیک،
از جمله مرکز، پویایی، ارزیابی دقیق، حمله و
دفاع، و ارتباط بین استراتژی و تاکتیک.
کاسپاروف توانست با استراتژی رایانه را شکست دهد
قدرت وسط بازی و استراتژی خود را با کمک این کتاب بالا ببرید
پس از مطالعه این کتاب میتوانید منتظر بردهای بیشتر و لذت بالاتری در بازی شطرنج باشید.
The Soviet Union is history, but its influence on chess is still strong
in the 21st century, as a glance at the rating list proves.
The late Alexey Suetin was perfectly qualified to reveal the strategic
secrets of the Soviet chess school. Suetin was a strong grandmaster
and for many years one of the most respected coaches in Moscow –
he guided the ultimate strategist, Tigran Petrosian, to the World
Championship, and numbered Vassily Ivanchuk among his many
other pupils.
Soviet Chess Strategy is a collection of Suetin’s finest writing.
Suetin instructs the reader on all the key aspects of strategic play,
including the centre, dynamism, accurate evaluation, attack and
defence, and the relationship between strategy and tactics.
It is not too late to become a pupil in the Soviet chess school!
ISBN: 978-1-906552-20-6 - 240 pages - Published 28 May 2010
موضوع فارسی :فرهنگ و تنظیم مهاجران سالمند از اتحاد جماهیر شوروی سابق: یک زندگی دامنه دیدگاه
موضوع انگلیسی : Acculturation and adjustment of elderly émigrés from the former Soviet Union: A life domains perspective
تعداد صفحه : 11
فرمت فایل :pdf
سال انتشار : 2014
زبان مقاله : انگلیسی
چکیده
مهاجران شوروی سابق در ایالات متحده به طور متوسط بزرگتر از سایر گروههای مهاجر هستند، با بزرگسالان
بیش از 65 شامل بخش بزرگی از جمعیت روسی زبان. با وجود خطرات شناخته شده مرتبط با
مهاجرت سن، با این حال، محققان و ارائه دهندگان مشکلات را دست کم گرفته اند برای تنظیم
روسی زبان سالمندان در آمریکا این بزرگسالان مسن تر تمایل برای به دست آوردن یک فرهنگ جدید را با مشکل و باقی می ماند
نسبت به فرهنگ میراث خود بسیار گرا. با این حال، تحقیقات محدودی به بررسی چگونگی به هر دو فرهنگ
فرهنگ مبدا و فرهنگ میزبان به سلامت کمک برای این گروه مهاجر. این مطالعه
ارزیابی ارزش انطباقی میزبان و فرهنگ میراث در سراسر حوزه های مختلف در زندگی قدیمی تر
مهاجران از اتحاد جماهیر شوروی سابق اسکان در بالتیمور و واشنگتن DC مناطق در ایالات متحده
ایالت ها.
تعداد صفحات :13
حول قوانین و مقررات مربوط به اطفال بزهکار در کشور شوروی (روسیه سابق ) تقریبا\" نظیر تحولات مربوط در کشورهای مترقی جهان بوده و به طور کلی مجازات اطفال بزهکار در ادوار مختلف خفیف تر از کیفر بزرگسالان در قوانین پیش بینی می شد. طبق قانون 1742 شکنجه بدنی و شلاق زدن و مجازات اعدام در مورد اطفال کمتر از 17 سال ممنوع گردید .
در سال 1765 کاترین دوم با صدور فرمانی اطفال کمتر از10 سال تمام را غیر مسئول اعلام و در صورت ارتکاب هر جرمی به ولی یا سرپرست و یا کارفرمایش سپرده می شود و اطفال 10 تا 14 سال تمام را از مجازات با اعمال شاقه معاف نمود. تخفیف مجازات با اعمال شاقه در مورد اطفال بزهکار کمتر از 17 سال تمام در فرمان اجباری اعلام شد .
طبق قانون 1864 دادرسی اطفال بزهکار از 10 سال تمام تا 17 سال تمام به دادگاههای بخش محول گردید و نگهداری اطفال محکوم به حبس ، دارلتادیب پیش بینی شد. قانون مذکور عملا\" از 1909 اجرا گردید .
طبق قانون 14 ژوئیه 1918 که با اقتباس از قوانین دادرسی اطفال بزهکار در کشورهای مترقی (آمریکا - انگلستان - فرانسه - بلژیک و غیره ) تدوین شده بود دادرسی اطفال بزهکار و در حالت خطرناک تا سن 14 سال تمام به کمیسیون خاص اطفال محول گردید و اطفال مذکور از مجازات معاف شدند .
در سال 1919 اطفال تا 14 سال تمام غیر مسئول اعلام شدند.
در 30 آوریل 1921 اولین (کانون تربیت با کار ) در مسکو تاسیس شد در اولین قانون جزای شوروی که در سال 1922 به تصویب رسید سن کبر کیفری از 17 سال تمام به 16 سال تمام تقلیل یافت در صورت محکومیت ، دادرسان مخیر بودند که مجازات اطفال از 14 سال تا 16 سال تمام را تا یک دوم مجازات پیش بینی شده در قانون مذکور تخفیف دهند .
در سال 1929 کمیته مرکزی حزب کمونیست پیشنهاد نمود که کمیسیون خاصی مرکب از نمایندگان : وزارت دادگستری - وزارت آموزش و پرورش - سندیکای کارگران - یک نفر مددکار اجتماعی - یک نفر پزشک به جرائم ارتکابی اطفال تا 16 سال تمام رسیدگی نموده و روشهای اصلاحی یا تربیتی یا درمانی اتخاذ نماید .
در سال 1935 قوانین مربوط به اطفال مورد تجدید نظر قرار گرفت 0 سن اطفال غیر مسئول از 14 سال تمام به 12 سال تمام تقلیل یافت و برای اطفال بیش از 12 سال تمام تا 16 سال تمام که مرتکب جرائم : سرقت - ضرب و جرح - قتل می شدند مجازات تعیین گردید .
در سال 1940 به تعداد جرائم فوق الذکر ، جرائم خرابکاری راه های ارتباطی و بی انضباطی نیز افزوده گردید .
در سال 1943 برای پیش گیری از بزهکاری اطفال و ارتکاب بزه به طور دسته جمعی ( تشکیل باند ) موسسات مختلف و تربیتی با کار در اکثر جمهوری های شوروی تاسیس شد اطفال یتیم - ترک شده - بی سرپرست - بی مسکن - بی انضباط و سارقین اشیاء کم ارزش در موسسات مذکور نگهداری شدند
گروه ها دو نوع هستند :
- گروه اطفال قابل تربیت
- گروه اطفال سر سخت
تعداد هر گروه 25 نفر است یکی از جوانان گروه سرپرستی گروه را بر عهده دارد .
پس از اشتغال به کار ، مربی اخلاقی گروه به مدت یک ماه محکوم تازه وارد را تحت مراقبت دقیق قرار داده و وضع او را به شورای کانون گزارش می دهد .
4 - برنامه روزانه
برنامه روزانه به شرح زیر اجرا میشود :
- ساعت 6 و 20 دقیقه صبح بیدار باش - 5 دقیقه آماده باش برای ورزش - 15 دقیقه ورزش - 20 دقیقه برای مرتب و تمیز نمودن خوابگاه و اصلاح صورت .
- از ساعت 7 و 45 دقیقه صرف صبحانه 0
- از ساعت 8 تا 13 کار در کارگاه و یا شرکت در کلاس های آموزشی .
- از ساعت 13 یک دوم صرف ناهار در دودسته شروع می شود دسته اول کسانی هستند که در کارگاه کار می کنند. دسته دوم کسانی که در کلاسهای آموزشی شرکت دارند .
از ساعت 14 تا 19 شرکت در کلاسهای آموزشی و یا برنامه های هنری برای کسانی که صبح در کارگاه ها کار می کنند و کار در کارگاه ها برای کسانی که صبح ها به تحصیل اشتغال دارند .
- ساعت 19 صرف شام
- ساعت 22 و ربع سکوت و خاموشی 0
نظافت خوابگاه ها و تمام محوطه کانون با خود محکومین است.
5 - روش کانون
روش کانون ، تربیت با کار است. هدف از اجرای این روش ، تربیت کارگر متخصص می باشد 0 برنامه های کانون تحت نظم و انضباط خاص نظامی اجرا می شود و پس از گذراندن دوره کار آموزی به محکومین مزد کارگر عادی پرداخت می گردد که یک سوم آن به حساب بانکی آنان واریز و دو سوم آ; به کانون تعلق دارد .
3
بخشی از متن اصلی :
کانون تربیت با کارایکشا شوروی
حول قوانین و مقررات مربوط به اطفال بزهکار در کشور شوروی (روسیه سابق ) تقریبا\" نظیر تحولات مربوط در کشورهای مترقی جهان بوده و به طور کلی مجازات اطفال بزهکار در ادوار مختلف خفیف تر از کیفر بزرگسالان در قوانین پیش بینی می شد. طبق قانون 1742 شکنجه بدنی و شلاق زدن و مجازات اعدام در مورد اطفال کمتر از 17 سال ممنوع گردید .
در سال 1765 کاترین دوم با صدور فرمانی اطفال کمتر از10 سال تمام را غیر مسئول اعلام و در صورت ارتکاب هر جرمی به ولی یا سرپرست و یا کارفرمایش سپرده می شود و اطفال 10 تا 14 سال تمام را از مجازات با اعمال شاقه معاف نمود. تخفیف مجازات با اعمال شاقه در مورد اطفال بزهکار کمتر از 17 سال تمام در فرمان اجباری اعلام شد .
طبق قانون 1864 دادرسی اطفال بزهکار از 10 سال تمام تا 17 سال تمام به دادگاههای بخش محول گردید و نگهداری اطفال محکوم به حبس ، دارلتادیب پیش بینی شد. قانون مذکور عملا\" از 1909 اجرا گردید .
طبق قانون 14 ژوئیه 1918 که با اقتباس از قوانین دادرسی اطفال بزهکار در کشورهای مترقی (آمریکا - انگلستان - فرانسه - بلژیک و غیره ) تدوین شده بود دادرسی اطفال بزهکار و در حالت خطرناک تا سن 14 سال تمام به کمیسیون خاص اطفال محول گردید و اطفال مذکور از مجازات معاف شدند .
در سال 1919 اطفال تا 14 سال تمام غیر مسئول اعلام شدند.
در 30 آوریل 1921 اولین (کانون تربیت با کار ) در مسکو تاسیس شد در اولین قانون جزای شوروی که در سال 1922 به تصویب رسید سن کبر کیفری از 17 سال تمام به 16 سال تمام تقلیل یافت در صورت محکومیت ، دادرسان مخیر بودند که مجازات اطفال از 14 سال تا 16 سال تمام را تا یک دوم مجازات پیش بینی شده در قانون مذکور تخفیف دهند .
در سال 1929 کمیته مرکزی حزب کمونیست پیشنهاد نمود که کمیسیون خاصی مرکب از نمایندگان : وزارت دادگستری - وزارت آموزش و پرورش - سندیکای کارگران - یک نفر مددکار اجتماعی - یک نفر پزشک به جرائم ارتکابی اطفال تا 16 سال تمام رسیدگی نموده و روشهای اصلاحی یا تربیتی یا درمانی اتخاذ نماید .
در سال 1935 قوانین مربوط به اطفال مورد تجدید نظر قرار گرفت 0 سن اطفال غیر مسئول از 14 سال تمام به 12 سال تمام تقلیل یافت و برای اطفال بیش از 12 سال تمام تا 16 سال تمام که مرتکب جرائم : سرقت - ضرب و جرح - قتل می شدند مجازات تعیین گردید .
در سال 1940 به تعداد جرائم فوق الذکر ، جرائم خرابکاری راه های ارتباطی و بی انضباطی نیز افزوده گردید .
این فایل با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :13
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:56
فهرست مطالب:
علت اتحاد روسیه شوروی و انگلستان در طی جنگ جهانی دوم چه بود؟ 2
سابقه تحقیق 4
((تئوری موازنه قوا)) 8
نظام امنیت دسته جمعی : 12
اهداف و وظایف نظام امنیت دسته جمعی: 14
حفظ صلح: 14
احیای صلح: 15
ایجاد صلح: 15
((تئوری واقع گرایان)) 17
مفروضات امنیتی واقع گرایی: 18
همکاری دریک جهان واقع گرا: 19
اقدامات آلمان در جهت افزایش قدرت 25
ویژگی هیتلر تا جائیکه به این بحث مربوط میشود به دو نحو بوده است: 26
بهبود وضع قوای سه گانه 27
ب)اقتصاد رایش سوم 31
1-مقدمات جنگ وآغاز تهاجم وسیع هیتلر 41
2-جنگ و تحولات آن 43
ج)تشکیل جبهه ضد هیتلری 46
د) دگرگونی در آرایش نیروها 48
3- توافق متفقین در دنیای پس از جنگ 50
نتیجه گیری: 52
منابع درون متن 53
سوال پژوهش
علت اتحاد روسیه شوروی و انگلستان در طی جنگ جهانی دوم چه بود؟
((فرضیه))
تهدید آلمان و مقابله با حملات آن, در طی جنگ جهانی دوم علت اصلی اتحاد انگلستان و شوروی در آن دوره بوده است.
در طی جنگ جهانی دوم از سال 1939 تا 1945 دو کشور آلمان و روسیه شوروی در دورانی متحد بودند (1939 تا 1941) و گاهی در مقابل یکدیگر قرار داشتند.
از جمله زمانهای اتحاد این دوکشور عبارتند از حمله به لهستان .هردو کشور با توافق لهستان را اشغال کردند و بسیاری از سربازان لهستان را با هم به اسارت گرفتند.
از سویی آلمان به تنهایی نروژ را گرفت و نروژ پایگاه خوبی بود برای همه به انگلستان . از تابستان 1940 جنگ شدید علیه انگلستان شروع شد در حالیکه انگلستان در مقابل آلمان تنها بود.هرچند انگلستان هم با استفاده از انحصار رادار توانست صدمه زیادی به نیروی هوایی آلمان بزند. و در همین مدت فتوحات هیتلر در دیگر کشورها هم در حال گسترش بود از جمله بلژیک,هلند , لهستان و ...
موسولینی که دچار حسادت شده بود تصمیم گرفت به یونان حمله کند ولی یونانی ها از انگلیس ها کمک گرفتند و قوای موسولینی را به آلبانی پس راندند و او هم مجبور شد از هیتلر کمک بگیرد که به دنبال حمله هیتلر به کرت نیروهای انگلیسی این منطقه را ترک گفتند.
در همین زمان نیروهای شمال آفریقا که هیتلر و موسولینی به منظور سدکردن راه انگلستان به چاههای نفت خاور میانه و نیز هندوستان و همچنین ممانعت از استفاده از کانان سوئز آغاز کرده بودند با موفقیت نسبی نیروهای انگلیسی و برقراری توازن قوای نظامی به حالت رکورد درآمده بود در چنین حالتی هیتلر در یک اقدام عجیب به شوروی حمله کرد.
از طرفی قبل از آن بعد از اشغال شدن فرانسه توسط آلمان , انگلستان در مقابل آلمان تنها ماند و در تابستان 1940 اتفاقاتی که بطور مختصر بیان شد , اتفاق افتاد.
ذکر این موضوع هم قابل توجه است که هیتلر از سال 1940 تدارک حمله به شوروی را به عهده یکی از ژنرالهایش گذاشته بود و این برنامه نشان میدهد که هیتلر از آغاز قصد سازش با شوروی را نداشته است و مسائل بالکان (در مرز سالهای 1940و 1941 کم کم مرکز ثقل جنگ به حوزه بالکان منتقل شد) حمله به شوروی را به تاخیر انداخت.
در هر صورت ورود شوروی به جنگ و متعاقب آن حمله ژاپن به بندر((پرل هاربور)) و ورود نظامی آمریکا به جنگ, اوضاع جنگ به کلی عوض شد بطوری که از سال 1942 آلمانها قدم به قدم در مقابل نیروهای متفقین عقب نشینی کردند و در این جریان اتحاد انگلیس تنها در سال 1940 با شوروی وضع را تغییر میداد و تا پایان جنگ و شکست آلمان ادامه داشت.
بسم الله الرحمن الرحیم
سابقه تحقیق
آنچه که مشخص است این است که در قرن بیستم, وقوع دو جنگ , بسیاری از جریانات طبیعی را تحت تاثیر قرارداد و به گونه ای عجیب دنیا و به خصوص کشورهای شکست خورده در دو جنگ را به عقب راند. صرفنظر از بحثهای مربوط به جنگ جهانی اول که در این مقال , جایگاهی ندارند, جنگ جهانی دوم هم وضع آشفته ای را که از بقایای جنگ جهانی اول باقی مانده بود , آشفته تر کرد .
محققان و نویسندگان متعددی به بررسی علل, عوامل, ریشه ها , اهداف,استراتژی و ... جنگ جهانی دوم پرداخته اند. آنچه که ساختار کلی این نظریات را تشکیل میدهد این است که در هر حال این جنگ هم مثل هر جنگ دیگری و چه بسا بدتر از آن. خساراتی به بار آورد بدون آنکه عاملان اصلی آن به اهداف قطعی خود برسند.
جان پل کندی در کتاب خود به نام ((پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ )) پیرامون وقوع و نتیجه جنگ میگوید:
((عامل اساسی در این دوره بکارگیری گسترده علوم و تکنولوژی درامور نظامی بود که ماهیت و شکل سیستم تسلیحاتی را در همه ارتشهای دنیا دگرگون ساخت; مثلا در مدت زمان کوتاهی هواپیماهای جنگی از مدل دوموتوره که قدرت مانور داشتند (ولی سلاح سبک در آنها کارگذارده شده و بدنه آن با فلز کم وزن پوشانده شده بود) و تا دویست مایل در ساعت پرواز میکردند, به یک موتوره با بدنه آلومینیومی تبدیل گردید.در هواپیماهای بمب افکن نیز تغییراتی به وجود آمد.
هواپیماهای دو موتوره با برد کوتاه و متوسط به هواپیماهای چهارموتوره گرانتر تبدیل شدند. کشتیهای جنگی که بعد از عهدنامه واشنگتن ساخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفت, سریع السیرتر,مسلحتر از کشتیهای قبلی بوده و با سلاح قوی تری مجهز بودند , ناوهای هواپیمابر جدیدتر, بزرگتر شده بودند و .. و این در حالی بود که وضع اقتصادی کشورهایی مثل ایتالیا و بعضا ژاپن و بسیاری از کشورهای دیگر, بسیاز پایینتر از سطح قابل قبول قرارداشت و حال سئوال اینجا بود که این تسلیحات چگونه خرج خود را درمی آورند؟ این خودنوعی گره خوردن دربعد مالی و تسلیحاتی بود که به تنهایی انگیزه ای برای جنگ و فتح نقاط جدید برای به دست آوردن اموال و دارایی ها وغنیمتهایی که بتوانند مخارج این تقویت نظامی را تامیین کنند.
از بعد دیگر دکتر نقیب زاده در بیان علل و عوامل وقوع جنگ جهانی دوم میگوید:
(( پس از پایان جنگ جهانی اول در سال 1918, کشورهای فاتح نتوانستند روابط بین الملل را بعد از جنگ جهانی اول بر اصول معتبری پایه گذاری کنند و مشکلات بعد از جنگ نیز فرصت مناسبی برای طرح یک چهارچوب اصولی و محکم که ناظم روابط بین کشورهای بزرگ و تامین کننده نظیات آنها باشد, پیش نیاورد. کشورهای مهمی چون آلمان, شوروی و ایتالیا از بنایی که صلح ورسای پی افکنده بود, ناراضی بودند. در چنین وضعیتی که اوضاع بین المللی با آشفتگیهای داخلی آلمان همخوانی داشت, هیتلر با استفاده از این اوضاع به قدرت رسید و از اولین روز به قدرت رسیدن , پایه های متزلزل بین المللی را یکی پس از دیگری نشانه گرفت. در همین حال کشورهای غربی خطای بزرگ را مرتکب شدند و آن عدم مقاومت در مقابل خواستهای هیتلر بود و انگلستان از این نظر بیشترین بار مسئولیت را به دوش میکشد))
نویسنده کافی که به این موضوع پرداخته اند گاه یکی از دو سه عامل فوق را بهای بیشتری بخشیده و گاه نیز یکی را عنوان تنها عامل مطرح کرده اند.
پیرامون اتحاد روسیه و انگلیس هم نظرات مختلفی مطرح است.
عده ای بر این عقیده اند که هیتلر حتی در زمان صلح با شوروی هم, قصد ادامه صلح را نداشتند و به عبارتی از همان ابتدا خواستار حمله به آن بوده که اینکار را در 1941 صورت میدهد. خصوصا که هیچگاه برنامه هایی مندرج در را از یاد نبرده بود. بر این قضایا باید احساس شخصی هیتلر و شکستن آلمان در مقابل انگلستان در جبهه های شمال آفریقا , خاورمیانه و مقاومت مردم انگلیس را نیز افزود.این مسائل فرضیه های حیاتی را دوباره در ذهن هیتلر جانی تازه بخشید و به بهانه همدستی بلشویکها با یهودیان به شوری حمله کرد و از سویی انگلستان هم که خود را از تابستان 1940 در اثر اشغال فرانسه بوسیله آلمان و امضای قرارداد ترک مخاصمه بین دو کشور تنها دید, با شوروی که از آلمان رکب خورده بود, همدست شد و اتحادی تشکیل داد که این علیرغم اختلاف در ایدئولوژی های دو کشور بود, در واقع اتحادی بود بر علیه((خطر آلمان)) !
از دید کندی توزیع نامتوازن قدرت بعد از جنگ جهانی اول یافتن جایگاه ((مناسب)) آلمان در اروپا مشکل پیچیده ای شد. بعد از سال 1919, آلمان علی رغم اینکه سرزمینهای زیادی را از دست داده بود و محدودیتهایی بر ارتش آن کشور اعمال گردیده بود, و اقتصادی بی ثبات هم داشت, اما هنوز یک قدرت بالقوه بود ,هنوز جمعیت آن به مراتب بیشتر از فرانسه بود و ظرفیت تولید آهن و فولاد آن هم به سه برابر فرانسه میرسید وبسیاری از تواناییهایش مثل شبکه ارتباطی و دانشگاهها و ... دست نخورده باقی مانده بود و همانطور که تیلور اشاره میکند, موازنه قدرت که از قدیم در اروپا وجود داشت و از توسعه طلبی آلمان جلوگیری میکرد, اکنون دیگر از میان رفته بود و اینها عواملی بودند برای قدرتیابی آلمان و حمله های مکرر به نقاط مختلف و برانگیختن واکنش کشورها مثل شوروی و انگلیس بصورت اتحاد که بتوانند از طریق اتحاد با یکدیگر به منابع و قدرتی همانند آنچه آلمان داشت و چه بسا بیشتر از آن برسند تا جلوی توسعه طلبی ارضی آلمان را در مقابله به مثل بگیرند.
هنری میشل هم در کتاب خود تحت عنوان ((تاریخ جنگ جهانی دوم)) میگوید: برای شروع جنگها همیشه بهانه وجود دارد. در آلمان متفقین پس از جنگ جهانی اول معاهده شرم آوری بنام ورسای را به ملت آلمان تحمیل نمودند. مقداری از سرزمین آن را به زور گرفتند; البته تا 1939 مقداری از خساراتی که در جنگ اول به آلمان وارد شده بود ترمیم گشته بود ولی در هر حال آلمانها به خاطر جمعیت زیاد و کمبود زمین , آنها مجبور بودند برای خود یک ((فضای حیاتی)) فراهم نمایند وبه این طریق نداشتن مستعمرات را جبران کنند و بتوانند مواد اولیه و غذایی را تهیه کنند و اصولا شوروی بیشتر از کشورهای دیگر مورد تهدید قرار گرفته بود. زیرا آلمانها تصمیم داشتند کمونیسم را از بیخ و بن برکنند و ((فضای حیاتی)) در اروپای شرقی جستجو نمایند و این مزید بر علت شد که انگلستان و شوروی در یک حرکت شگفت انگیز متحد شوند , شگفت انگیز به این دلیل که این دو کشور از مدت ها پیش به لحاظ تئوریک و استراتژیک اختلاف داشتند و حالا در مقابل یک خطر مشترک بنام ((آلمان)) متحد شدند.
عده ای دیگر از جمله عزیزالله حاتمی در کتاب بیست سال آشوب علت جنگ و سپس ایجاد اتحاد را عامل ((رقابت بازرگانی )) دانسته اند . به این ترتیب که مرکز انقلاب صنعتی , انگلستان بود و به همین جهت این کشور از رقیبان خود پنجاه سالی جلوتر بود و با کمک وسایل شگرفی که در دست داشت , بر نقاط ثروتمند زمین تسلط یافته و پایه بازرگانی وسیع و اقتصادی بسیار محکمی برای خود بنهاد. کشور فرانسه هم در همین حال به توسعه نقاط متصرفی خود مشغول بود و در بسیاری از جاها مثل کانادا و هندوستان مجبور شد جای خود را به انگلیس ها بسپارد.
انقلاب صنعتی در نقاط دیگر دنیا نیز آثار معجزه آسای خود را به ظهور رساند. نخست نزدیکترین کشورها به انگلستان یعنی آلمان از آن استفاده کرد و سپس در نقاط دیگر.پس کشورهایی که بدین ترتیب عنوان ((صنعتی)) یافته بودند, محلی برای به دست آوردن مواد اولیه جهت صنعت و بازاری برای فروش مصنوعات خود لازم داشتند. از یک طرف در داخل آلمان محلی برای فروش محصولات و به کار بردن ماشین های عظیم نبود و از طرف دیگر صنایع تمام دولتهای جزء آلمان متحد شده و رو به ترقی سریع نهاد پس عاملی شد برای دست اندازی آلمان به نقاط دیگر از جمله شوروی که خودش محیط مناسبی فراهم می کرد برای توسعه طلبی آلمان و در مقابل شوروی و انگلیس سعی کردند با هم یک واحد اقتصادی و بازرگانی جدید شکل دارند تا بتوانند جلوی این گسترش فضای حیاتی را بگیرند. خود هیتلر در ((نبرد من)) نظرات خود را مطرح کرد و گسترش داد و به ویژه درباره این مساله نظر داد که مقام آلمان مغلوب شوریده حال نه تنها بار دیگر به ماه و ثریا و به منزلتی بزرگتر از آنچه در گذشته داشت رسید بلکه کشوری نو, بنیاد کند. مملکتی که بر پایه نژاد استوار باشد و تمامی آلمانهایی را که آن زمان خارج از مرزهای رایش میزیستند در برگیرد و در آن حکومت مطلقه ((پیشوا)) -خود او- مستقر گردد و این پیشوا, گروهی رهبر کهتر زیر دست داشته باشد که از او فرمان گیرد و فرمانها را به زیردستان خود ابلاغ کند. هیتلر در نخستین جلد ((نبرد من)) در مورد این مساله فضای حیاتی با شرح و بسط بسیار سخن میگوید و فضای حیاتی موضوعیت که تا واپسین دم حیات, در خاطرش وجود داشت.
آنچه که از این بررسی برمی آید, این است که محققین و نویسندگان مختلف به عوامل متعددی اشاره کردند عواملی که در تحلیلهای بعدی بعضا قابل قبول است. مثلا در جاییکه عزیز الله حاتمی علت بروز جنگ را مسائل اقتصادی و بازرگانی میداند و به طبع آن علت اتحاد انگلستان و شوروی را هم از همین دیدگاه بررسی میکند که به دلیل بهبود وضع بازرگانی و یافتن بازار برای کالاها و ... متحد شدند و به این ترتیب به شکلی کلی اصل موضوع جنگ را از حالت سیاسی و نظامی خارج کردند و در بعد اقتصادی و سیاسی قرار داده است. در حالی که اصولا علل وقوع جنگها سیاسی است که ابعاد کوچکتر اقتصادی, فرهنگی و ... را نیز در برمیگیرد و محدود کردن علت جنگ به مسائل اقتصادی و بازرگانی تبیین چندان درستی از زمینه های وقوعش بدست نمیدهد.
ولی پیرامون یافتن ((فضای حیاتی)) در بین علل جنگ جهانی دوم, میتوان ارزیابی بهتری داشت و تا حدودی آنرا پذیرفت چون آلمان در طی قرارداد ورسای بخشهایی از سرزمین خود را از دست داده بود و از طریق ساماندهی به این جنگ در صدد بازیابی بخشهای ازدست رفته و نیز دستیابی به منابع اولیه و فضاهای جدیدتری برای بهبود وضعیت خود داشت و این دید را میتوان با دیدگاه کندی همراه کرد که در این امر دستیابی به تکنولوژی و علوم از سویی و دستیابی به منابع و امکاناتی برای هزینه کردن در راه جمع آوری و بهبود کیفیت صنایع و تسهیلات اشاره میکند.
در هر حال آنچه که مشخص است این است که علت اصلی وقوع جنگ سیاسی بود نه اقتصادی و از سویی علت اتحاد انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی هم , علیرغم اختلافات دیرینه ایدئولوژیس و استراتژیک , بهبود وضعیت و تقویت جبهه خودشان در مقابل آلمان بود که سرانجام هم توانستند در جبهه نورماندی جلوی آلمان را گرفته و آنرا وادار به تسلیم کنند.
البته همانگونه که قبلا هم اشاره شد نباید علل و عوامل دیگر(اقتصادی, فرهنگی, اجتماعی و ...) را نادیده گرفت بلکه باید در راستا و در زیرمجموعه علت اصلی و سیاسی جنگ آنها را مورد بازشناسی قرارداد.
در حوزه گسترده تر نیز عده ای از محققین به تلفیقی از دو جریان اقتصادی و سیاسی دست میزنند و گاها یکی را بردیگری ترجیح میدهند .اما آنچه که از مجموع این تحقیقات و تفکرات که ذهن محقق را ساخت این است که میبایست تمامی عوامل را در بررسی پیرامون بوجود آمدن ((خطر آلمان)) و ((اتحاد انگلستان با اتحاد جماهیر شوروی))در نظر گرفته و تعدادی را از جمله مسائل اقتصادی , فضایی حیاتی و ... برجسته تر کنیم. آلمان در پی قرارداد ورسای, شکست تلخی را در محیط بین المللی تجربه کرد که این شکست برای آلمانی که به لحاظ قدرت و جمعیت و معادن و تسلیحات ,توانایی بالقوه ای داشت , بسیار گران تمام شد, این با شعارهای نژاد پرستانه هیتلر تلفیق شد و زمینه ای فراهم کرد که هیتلر به بهانه یکدست کردن آلمان و پاک کردن نژاد آلمانی از یکسو و از بین بردن کمونیسم از سوی دیگر, دست به حمله بزند. البته حمله ای که از قبل مقدماتش به خوبی فراهم شده بود , با یک برنامه دوستی و مدون که شامل نازی کردن تمام آلمان بود از ابعاد مختلف, ابعاد فرهنگی و ایجاد آموزش و پرورش با اهداف نازیسم, نظارت بر مطبوعات و صدا و سیما و ...) اقتصادی(مقابله با بیکاری و ایحاد اردوگاههای کار اجباری ) صنعتی(کارخانجات و ایجاد صنایع سنگین) و ... و از سویی همانطور که قبلا هم ذکر شد عامل اتحاد دو کشور انگلستان و شوروی شد.
پس آنچه مهم است برررسی چند بعدی است چون اصل حرکت هیتلر, چند بعدی بود نه تک بعدی و به عبارتی میتوان با کنار هم قراردادن تکه پازل حرکت هیتلر, به جمعبندی صحیح و واقع بینانه ای دست یافت.
جمع بندی که از ابعاد مختلف به بررسی این موضوع بپردازد; همانطور که نویسنده این تحقیق در صفحه قبل به آن پرداخت.