بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان
چکیده
مقالهی حاضر به بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان پایهی دوم دبیرستانهای شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای میباشد. جمعآوری اطلاعات به وسیلهی پرسشنامه شیوههای فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافتهها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانشآموزانی که والدین آنها شیوههای فرزندپروری متفاوتی داشتهاند، تفاوت معنیداری وجود دارد. سلامت روانی دانشآموزانی که شیوههای فرزندپروری متفاوتی را تجربه کردهاند، بصورت معنیداری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بین سلامت روانی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانشآموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانشآموزان در رشتههای مختلف متفاوت نمیباشد. دانشآموزانی که در رشتههای مختلف تحصیل میکنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنیداری باهم ندارند. بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنیداری وجود ندارد.
مقدمه
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود میآورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را دربارهی جهان فرا میگیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد مییابد، شیوههای سخن گفتن را میآموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شکل میگیرد و به عبارتی اجتماعی میشود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).
هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار میگیرد این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره میباشد (هاردی و همکاران، 1993).
شیوههای فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنهی گستردهای از موقعیتها توصیف میکند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود میآورد. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان بازی میکند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریهپردازان بر نقش والدین و شیوههای فرزندپروری تأکید میکنند، تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوههای فرزندپروری و آسیبشناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).
تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیلهی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگیهای رفتاری والدین به وسیلهی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفهی مثبت بین والدین و کودک میباشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت میکنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیلکننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).
نظریههای روانشناختی متعددی در خلال سالها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریهی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریههاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را میپرورانند که آنها را قادر میسازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).
بندورا با دیدگاههایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه میکنند و عوامل محیطی را نادیده میگیرند، مخالفت میکند و از دیدگاههایی که انسان را پاسخدهنده منفعل به رویدادهای محیطی میدانند نیز انتقاد میکند.
از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمیتوان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیینکنندهی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سهجانبه را جبر متقابل یا تعیینگری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).
بطور کلی، پژوهشها نشان میدهند که روشهای تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک میشوند. والدینی که اجازه نمیدهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او میشوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابیزاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوههای فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل میکنند و این امر در شکلگیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود میتواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیههای تحقیق پاسخ دهد.
پیشینه پژوهش
با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته میپردازیم:
تحقیقات معاصر در شیوههای فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانوادههای آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوههای فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپشناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواستهای بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخهای کودک به تاثیر والدین ایجاد میکند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).
شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهشهایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقهبندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی ـ کنترل (سهلگیری در مقابل سختگیری) و سردی ـ گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده میتوانند سختگیر یا آسانگیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار میبرند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال میکنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل میگیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین میتوانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).
زیگلمن روشهای ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:
1- والدین مقتدر 2- والدین مستبد 3- والدین سهلگیر 4- والدین مسامحهگر یا بیاعتنا.
با اندکی تأمل متوجه میشویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علیرغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترلکننده شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترلکننده شیفر، والدین سهلگیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحهگر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر میباشند (دهقانی، 1379).
بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرتطلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشهگیر و به دیگران بیاعتنایی میکنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگیهای والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگیهای پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.
ری و همکاران (1990) در پژوهشی کیفیت فرزندپروری والدین در نوجوانان مبتلا به اختلالات مقابلهای و کرداری را مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش نوجوانان بهنجار در مقایه با گروههای دو گروه دارای اختلال والدین خود را به عنوان کنترلکننده بیاحساس میدانستند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
بخشی از متن اصلی :
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول : کلیات پژوهش
مقدمه
طرح مسئله
ضرورت و اهمیت پژوهش
اهداف پژوهش
پرسشهای پژوهش
فرضیه های پژوهش
متغیرهای پژوهش
تعاریف پژوهش
فصل دوم
مقدمه
الف ) رشد اجتماعی
رشد اجتماعی در دوران های مختلف
رشد اجتماعی در دورهی پیش دبستانی
رشد اجتماعی در دبستان
رشد اجتماعی در نوجوانی
اهداف رشد اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی بندورا
مطالعات عروسک بلوبد
تاریخچهی فرزند پروری
شیوهی فرزند پروری ازنظر باوم مریند
شیوه مقتدرانه
شیوه سهل انگاری
شیوه خودکامه
الگوی جدید فرزند پروری بام مریند
نظریههای مربوط به شیوهی فرزند پروری
پژوهشهای انجام شده در خارج و داخل کشور
فصل سوم
مقدمه
جامعه آماری پژوهش
نمونه و روش نمونهگیری
ابزار پژوهش
الف) مقیاس شیوههای فرزند پروری
روایی
پایایی
تهیه نسخه فارسی
نمره گذاری
مقیاس رشد اجتماعی و ایلند
پایایی
اعتبار
روش جمع آوری دادهها
روش آماری
فرمول ضریب هم بستگی پیرسون
تحلیل دادهها
فصل چهارم
مقدمه
بخش اول : توصیف نمرات به دست آمده از آزمونهای رشد اجتماعی
وایلند و روش فرزند پروری باوم مریند
1- نتایج بدست آمده از روش فرزند پروری
2- داده های آماری مربوط به آزمون رشد اجتماعی وایلند
3- دادههای آماری مربوط به آزمون فرزند پروری سهل گیرانه
4- دادههای آماری مربوط به آزمون فرزند پروری مستبدانه
5-دادههای آماری مربوط به آزمون فرزند پروری آزاد منشانه
بخش دوم : بررسی فرضیههای پژوهش
1- بررسی فرضیه اول پژوهش
2- بررسی فرضیه دوم پژوهش
3- بررسی فرضیه سوم پژوهش
فصل پنجم :
بحث و نتیجه گیری
محدودیتهای پژوهش
پیشنهادها
فصل ششم
خلاصه پژوهش
فهرست منابع
چکیده :
در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر شیوههای فرزند پروری بر رشد اجتماعی کودکان ( )پرداخته شده است . در پژوهش تعداد 60 نفر به عنوان گروه نمونه به شکل انتخاب در دسترس دبستان کیمیای سعادت منطقه 3 تهران انتخاب شده است.
برای سنجش روش فرزند پروری از آزمون بامریند و برای سنجش رشد اجتماعی کودکان از آزمون وایلند استفاده گردیده است و بدین منظور هر دو آزمون توسط والدین پاسخ داده شده است و داده های آماری بدست آمده توسط روشهای آماری توصیفی و استنباطی محاسبه گردیده است .
نتایج پژوهش حاکی از آن است که در بین سه سبک فرزند پروری ( مستبدانه ، سهل گیرانه ، آزاد منشانه ) فقط بین سبک فرزند پروری آزاد منشانه با رشد اجتماعی ارتباط معناداری وجود دارد . به این معنا که انتخاب سبک فرزند پروری آزاد منشانه از سوی والدین به افزایش رشد اجتماعی کودکان منجر می شود .
فصل اول :
کلیات پژوهش
مقدمه :
خانواده پایه و اساس اجتماع وسلول سازندهی زندگی و حیات بشری است و در وسیعترین مفهوم کلمه ، خاستگاه اصلی اعضای خویش و پناهگاه آن است . پناهگاهی که نخستین تجربهی انسان برای « اجتماعی زیستن » در آن صورت می گیرد . از خانواده است که فرد بر میخیزد و به خانواده است که فرد روی می آورد ، تا در آنجا با گروهی که با یکدیگر پیوندی نزدیک و صمیمی دارد آرام گیرد .
خانواده از مهمترین و کهنترین واحدهای اجتماعی است که بر نهادی به نام ازدواج بنا نهاده شده است . ( جامعه شناسی مفاهیم کلیدی ، قنادان ، مطیع ، 1383)
شیوههای تربیتی ،کنترل و ادارهی کودکان توسط والدین ، بدون شک یکی از مهمترین عوامل به وجود آمدن مشکلات رفتاری کودکان است . اغلب والدین اطلاعات و آشنایی کافی در زمینهی شیوهی برخورد و تربیت فرزندان خود را ندارند و این امر هم به علت فقر فرهنگی و تربیتی والدین ، سرپرستی ناقص یکی از والدین ، نابسامانیهای خانوادگی یا دعوا و جدایی والدین است .
کودکان در جریان اجتماعی شدن مهر و صحبت ، فداکاری و گذشت ، خشم و نفرت ، حسادت و شک و کینهتوزی را در کنار والدین و خواهران و برادران خود تجربه میکنند . خانواده آن قدر به هم وابستهاند که هر نوع مشکل یا مساله یک عضو خانواده به طور مستقیم بر زندگی سایر اعضاء تاثیر میگذارد .
روان شناسان سالهاست با ابداع روشهای ویژه کوشیدهاند تاثیر خانواده را بر چگونگی رشد شخصیت روشن کنند .( احدی ، جمهوری ، 1380)
در ابتدا ، نوزاد ،موجودی است ناتوان متکی به دیگران و این والدین هستند که باید نیازها و احتیاجات جسمی و روانی او را تأمین کنند . اما با رشد و نمو جسمی ،ذهنی و روانی کودک آرام آرام روند دلبستگی و وابستگی خود را تغییر میدهد و به جای دیگران فقط به خودش متکی می شود . ( سیف نراقی ، نادری ، 1380)
طرح مسأله :
زندگی برای انسان از راه تعامل و ارتباط ممکن می شود و اصلیترین منبع ارتباط والدین هستند خانواده بیش از تمام محیطهای اجتماعی در رشد و تکامل فرد تاثیر دارد و کودک بیش از آن که از اوضاع اجتماع متأثر شود ،تحت تاثیر شیوه های تربیتی خانواده است .
این فایل به همراه چکیده، فهرست مطالب، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word در اختیار شما قرار
می گیرد.
تعداد صفحات:88
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:17
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
پیشینه پژوهش
جامعه و نمونه پژوهش
ابزارهای پژوهش
سوالات پژوهش
فرضیههای تحقیق
یافتههای پژوهش
بحث و نتیجهگیری
منابع
چکیده
مقالهی حاضر به بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان پایهی دوم دبیرستانهای شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای میباشد. جمعآوری اطلاعات به وسیلهی پرسشنامه شیوههای فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافتهها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانشآموزانی که والدین آنها شیوههای فرزندپروری متفاوتی داشتهاند، تفاوت معنیداری وجود دارد. سلامت روانی دانشآموزانی که شیوههای فرزندپروری متفاوتی را تجربه کردهاند، بصورت معنیداری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بین سلامت روانی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانشآموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانشآموزان در رشتههای مختلف متفاوت نمیباشد. دانشآموزانی که در رشتههای مختلف تحصیل میکنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنیداری باهم ندارند. بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنیداری وجود ندارد.
واژههای کلیدی: شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی، سلامت روانی
مقدمه
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود میآورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را دربارهی جهان فرا میگیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد مییابد، شیوههای سخن گفتن را میآموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شکل میگیرد و به عبارتی اجتماعی میشود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).
هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار میگیرد این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره میباشد (هاردی و همکاران، 1993).
شیوههای فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنهی گستردهای از موقعیتها توصیف میکند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود میآورد. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان بازی میکند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریهپردازان بر نقش والدین و شیوههای فرزندپروری تأکید میکنند، تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوههای فرزندپروری و آسیبشناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).
تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیلهی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگیهای رفتاری والدین به وسیلهی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفهی مثبت بین والدین و کودک میباشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت میکنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیلکننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).
نظریههای روانشناختی متعددی در خلال سالها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریهی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریههاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را میپرورانند که آنها را قادر میسازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:107
فهرست مطالب:
فصل اول
مقدمه و روش شناسی
بیان موضوع پژوهش
ضرورت و اهمیت پژوهش
اهداف پژوهش
هدف کلی:
اهداف اختصاصی:
جامعه آماری
نمونه آماری
روش اجرای پژوهش
روشهای آماری پژوهش
محدودیتهای پژوهش
ب: محدودیتهای تحت کنترل پژوهشگر
تعاریف و واژه های پژوهش
مدیر فضای ورزشی:
کارشناس ورزشی:
کارشناس بهره وری:
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
بخش اول: مبانی نظری پژوهش
تاریخچه بهره وری
تعریف لغوی بهرهوری
تعریف بهرهوری
تعریف کاربردی بهره وری
بهرهوری از دیدگاه سیستمی
ب ـ بهرهوری از دیدگاه ژاپنی
ج- رویکرد اقتصادی بهره وری
سطوح بهرهوری
الف ـ بهره وری فردی
پ ـ بهره وری در سازمان
ب ـ بهرهوری در خانه
ت- بهره وری در سطح ملی
ث- بهرهوری سبز
سطوح اندازه گیری بهره وری
الف ـ سطح بین المللی
ب ـ سطح ملی
۱- تحلیل بیرونی
۲-تحلیل درونی
ج ـ سطوح بخشی
کارآیی، اثر بخشی و بهره وری
شاخص
شاخص های اطلاعاتی
شاخصهای پیش بینی
شاخص های شناسایی مشکلات
شاخص های ارزیابی برنامه
شاخص های بهرهوری
شاخص بهرهوری عبارت است از:
ویژگیهای شاخصهای مطلوب
۱- قابلیت محاسبه، سهولت دسترسی به دادههای مربوطه.
۲-قابلیت محاسبه یکنواخت در طول زمان
۳-دقت
۴-عینی، مملوس و قابل فهم بودن
۵-جامعیت
۶-همگن و همسان بودن
۷-قابل تجدید بودن
۸-قابلیت کنترل
۹-به صرفه بودن جمع آوری دادهها
۱۰-قابلیت فهم مشترک و تعریف عملیاتی
۱۱- قابلیت تعیین کیفیت
۱۲- در راستای رسالتها بودن
۱۳- ارزش اطلاعاتی
۱۴- قابلیت تحلیل
۱۵- سادگی و عدم اغتشاش اطلاعاتی
نسبتها
انتخاب نسبتها
انواع شاخصهای اندازهگیری بهرهوری
بهرهوری کار:
۲- بهره وری سرمایه
۳- بهره وری مواد اولیه
۴- بهره وری کل عوامل
۵- بهره وری کل:
شاخص های ارزش افزوده
مزایا و محدودیتهای استفاده از شاخص های بهره وری
طراحی شغل و بهره وری
روش های طراحی شغل برای بهره وری
روش فرایندگرا
روش مردم گرا
کارسنجی و بهره وری
بهبود روشها و بهره وری
جلوههای بهره وری
استراتژیهای بهره وری
مدلهای بیانگر عوامل موثر بر بهره وری منابع انسانی
مدل هرسی وکلداسمیت
شیوههای مدیریتی و بهرهوری
الف- فلسفه مدیریتی
۱-روش نوآوری :
۲-روش بهبود تدریجی
ب- سبکهای مدیریتی
مقایسه مدیریت غربی و ژاپنی
مقایسه روشهای ژاپنی و غربی
اندازه گیری بهره وری
روشهای اندازهگیری بهره وری
ب- توابع تولید
الف- رویکرد شاخصی
ج- روش داده- ستاده
د- روش مطلوبیت
هـ ـ روش سرو- سیستم
و- رویکرد ماتریسی
ز- رویکرد نسبتهای مالی
ح- رویکرد بودجه بندی سرمایه
رویکرد هزینه واحد
مشخصات مطلوب سیستم اندازهگیری بهرهوری
دوره ارزیابی بهره وری
مبنای مقایسه در بهره وری
۱- مقایسه با سال پایه
تنوع دیدگاهها در اندازهگیری بهرهوری
دیدگاه حسابداران:
دیدگاه اقتصاد دانان:
دیدگاه رفتاریون:
دیدگاه مهندسین:
دیدگاه مدیران:
بهره وری را می توان از دو دیدگاه نیز بررسی کرد:
الف) دیدگاه تکنیکی (نگرش فنی)
ب) دیدگاه فرهنگی
مفهوم ارزش افزوده
برنامه های بهبود بهره وری
الف- روش های مبتنی بر تکنولوژی
ب- روش های مبتنی بر کارکنان
ج- روشهای مبتنی بر محصول
د- روشهای مبتنی بر کار (فرایند)
الگو (مدل):
فرآیند الگو سازی
انواع الگو (مدل)
الگوهای شمایلی
الگوهای تشبیهی
الگوهای ریاضی
مدلهای بهبود بهرهوری
مدل گودوین
مدل «هرشاور» و «راش»
استراتژی استوارت
مدل تحلیلی بهبود بهره وری (APIM)
مدل CREST
وجدان کاری و بهره وری
الف- متغیرهای علتی
ب- متغیرهای میانجی
ج-متغیرهای بازده (غایتی)
تعریف دادهها:
انواع مقیاس داده
عوامل موثر بر بهرهوری
الف- عوامل داخلی موثر بر بهرهوری سازمان
۱- عوامل نرم افزاری
الف- افراد (نیروی انسانی)
ب- سازمان و سیستم
ج- روشهای کاری
د- روشها و سبک مدیریت
۲- عوامل سخت افزاری
الف- محصول (خدمات)
ب- ماشین آلات وتجهیزات
ج- تکنولوژی
د- موارد و انرژی
ب- عوامل خارجی موثر بر بهره وری سازمان
۱- تغییرات ساختاری
الف- تغییرات اقتصادی
ب- تغییرات جمعیتی
ج- تغییرات اجتماعی
۲- منابع طبیعی
۳- دولت و زیرساختها:
الگوی ماهوارهای عملکرد سازمانی
الف- ساختار سازمان
ب- دانش
ج- موقعیت استراتژیک:
د- موقعیت استراتژیکی:
هـ- فرآیند انسانی:
عوامل موثر بر بهره وری از دیدگاه «ناکایاما»:
عوامل موثر بر بهره وری از دیدگاه وزارت کار ژاپن:
عوامل موثر بر بهره وری از دیدگاه سومانث در آمریکا
عوامل موثر بر بهره وری از دیدگاه پرفسور نایوداما
ملاحضات ویژه برای مقیاس های داده
ملاحضات ویژه برای مقیاس های داده
ضوابط اندازه گیری دادهها
انواع ضوابط متداول برای اندازه گیری دادهها
فنون اندازه گیری داده ها
تعریف نهادهها
هزینه های پرسنلی
هزینه های سرمایهای
هزینه های انرژی
هزینههای مادی
هزینه های خدماتی
ملاحظات ویژه برای مقیاسهای نهاده
اندازه گیری نهادهها
۱- تحلیل مدارک و پیشینهها
۱- ملاحظه و بازبینی مستقیم
۳-تحلیل گزارشهای بودجهها و پیش بینی هزینه
۴-گزارشهای شخصی، یادداشت شرح کار و یادداشتهای روزانه
۵-مصاحبهها و بررسیها
۶- شمارش و اندازه گیری
۷- تحلیل های صناعتی، و دیگر مقیاسهای بدون مزاحمت
رویکردهای پیاده کردن سیستم های بهره وری
رویکرد فراگیر سازمانی
رویکرد قدم به قدم
توسعه فلسفه شخصی در مدیران اماکن ورزشی
بخش دوم: پیشینه پژوهش
مقدمه:
بیان موضوع پژوهش
بهرهوری و کاربرد وسیع این مفهوم در عرصههای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی انسان روندی فزاینده داشته است. سوابق تاریخی نشان میدهد که برای اولین بار در سال ۱۷۶۶ میلادی در یک سند رسمی (Productiuity) با مفهوم بهرهوری، مورد استفاده قرار گرفته است. به طور کلی، بهرهوری را همان خارج قسمت ستاده به نهاده تعریف کردهاند. بهرهوری فقط در نسبت ستاده به داده خلاصه میشود و در صورتی رقمی و عددی به خود میگیرد که درک و مقایسه میزان رشد آن نسبت به قبل به مراتب سادهتر از وجوه دیگر است و از آنجا خود این نگرش هم تحت تاثیر قرار میگیرد و به بیان ساده بهرهوری می شود، “ نسبت ستاده به داده” به میزان تحقق اهداف تعریف شده، تغییر می یابد و مفهومی عمیق تر پیدا میکند. تلاش برای افزایش بهرهوری جدی ترین مبارزهای است که مدیریت در آستانه قرن بیست و یکم با آن روبروست و به نظر میرسد در عصر ما، کارآیی و بهرهوری بالاترین هدف و ارزشمندترین مقصد همه مدیران است. بهرهوری به طور معجزه آسایی موجب بالا رفتن شگرفت معیارها و کیفیت زندگی در کشورهای پیشرفته شده است و این حرکت از یک قرن پیش تا به حال همچنان ادامه دارد.
بکارگیری دانش و شیوههای ارتقا بهرهوری در بسیاری از عرصههای اجتماعی و در موارد گوناگون به منظور دست یابی به کیفیت های مورد نظر توصیه می شود. ورزش که یکی از پدیدههای محبوب عصر ما تلقی میشود نیز یکی از موضوعاتی است که در دانش بهرهوری مورد توجه میباشد. یکی از این دیدگاهها که زاویه تازهای از موضوع بهرهوری را مورد ارزیابی قرار می دهد، اندازه گیری بهرهوری در اماکن ورزشی است که کاری است تازه و بدیع.
ارتقا بهره وری اماکن ورزشی و بخش های خدماتی از این دست، نه تنها در کشور ما بلکه در سطح بینالمللی نیز در ابتدای راه خود میباشد و احتمالاً بزرگترین و دشوارترین چالشی است که مدیریت ورزشی در کشورمان در حال حاضر و در دهههای آینده باآن روبرو خواهد بود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:60
چکیده:
مقالهی حاضر به بررسی رابطهی شیوههای فرزندپروری با خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان پایهی دوم دبیرستانهای شهرستان مهاباد در سال تحصیلی 84-1383 پرداخته است. این تحقیق از نوع پیمایشی ـ همبستگی است. حجم نمونه موردمطالعه شامل 360 نفر، که 193 پسر و 167 دختر و از نوع نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای میباشد. جمعآوری اطلاعات به وسیلهی پرسشنامه شیوههای فرزندپروری شیفر، خود کارآمدی شرز و همکاران و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر انجام شده است. یافتهها نشان داد که: بین خود کارآمدی دانشآموزانی که والدین آنها شیوههای فرزندپروری متفاوتی داشتهاند، تفاوت معنیداری وجود دارد. سلامت روانی دانشآموزانی که شیوههای فرزندپروری متفاوتی را تجربه کردهاند، بصورت معنیداری باهم تفاوت دارد. بین سلامت روانی و خود کارآمدی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. بین سلامت روانی دانشآموزان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. شیوه فرزندپروری دانشآموزان با توجه به رشته تحصیلی آنها متفاوت است. خود کارآمدی دانشآموزان در رشتههای مختلف متفاوت نمیباشد. دانشآموزانی که در رشتههای مختلف تحصیل میکنند از نظر سلامت روانی تفاوت معنیداری باهم ندارند. بین دانشآموزان دختر و پسر از نظر خود کارآمدی تفاوت معنیداری وجود ندارد.
واژههای کلیدی: شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی، سلامت روانی
مقدمه:
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود میآورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را دربارهی جهان فرا میگیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد مییابد، شیوههای سخن گفتن را میآموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد میگیرد و سرانجام نگرشها، اخلاق و روحیاتش شکل میگیرد و به عبارتی اجتماعی میشود (اقلیدس؛ نقل از هیبتی، 1381).
هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار میگیرد این شیوهها که شیوههای فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره میباشد (هاردی و همکاران، 1993).
شیوههای فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومهای از رفتارها که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنهی گستردهای از موقعیتها توصیف میکند و فرض شده است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود میآورد. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیینکننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد کودکان بازی میکند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرشها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است. هرچند روانشناسان و نظریهپردازان بر نقش والدین و شیوههای فرزندپروری تأکید میکنند، تحقیقات خیلی کمی در مورد شیوههای فرزندپروری و آسیبشناسی روانی کودک به عمل آمده است (علیزاده و آندرایس؛ نقل از محرابی، 1383).
تأثیر محیط خانواده بر رشد کودک اغلب به وسیلهی مشاهده تعامل والد ـ فرزند مورد بررسی قرار گرفته است. در این مشاهدات معمولاً ویژگیهای رفتاری والدین به وسیلهی دو بعد ارزیابی شده است: الف) پذیرش (گرمی)، شامل حمایت و پرورش عاطفهی مثبت بین والدین و کودک میباشد. ب) کنترل، شامل آن دسته از رفتارهای والدین است که رفتار کودک خود را هدایت میکنند مانند: راهنمایی و کنترل، بازدارنده یا تسهیلکننده (پل کنین و همکاران؛ نقل محرابی، 1383).
نظریههای روانشناختی متعددی در خلال سالها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند. نظریهی شناختی اجتماعی نیز یکی از این نظریههاست. در سال 1986 بندورا این نظریه را در مورد عملکرد آدمیان مطرح کرد که در آن نقش باورهای خود را در شناخت، انگیزش، عاطفه و رفتار آدمی برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک نظم «خود» را میپرورانند که آنها را قادر میسازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند (نقل از علی نیا کروثی، 1382).
بندورا با دیدگاههایی که به عوامل درونی موثر بر رفتار توجه میکنند و عوامل محیطی را نادیده میگیرند، مخالفت میکند و از دیدگاههایی که انسان را پاسخدهنده منفعل به رویدادهای محیطی میدانند نیز انتقاد میکند.
از نظر بندورا شخص، محیط و رفتار شخص برهم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ کدام از این سه جزء را نمیتوان جدا از اجزای دیگر به عنوان تعیینکنندهی رفتار انسان به حساب آورد. بندورا این تعامل سهجانبه را جبر متقابل یا تعیینگری متقابل نامیده است (نقل از سیف، 1380).
B
E P
شکل (1) ـ تعامل سهجانبه شخص P، محیط E و رفتار B بر یکدیگر (اقتباس از هرگنهان، 1382)
بطور کلی، پژوهشها نشان میدهند که روشهای تربیتی والدین اثرات طولانی بر رفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلاً والدین سختگیر و دیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک میشوند. والدینی که اجازه نمیدهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعدادهای بالقوه او میشوند و در نتیجه این قبیل کودکان در آینده افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد (نقل از مهرابیزاده هنرمند و همکاران، 1379). با توجه به اینکه شیوههای فرزندپروری والدین، نحوة تربیت والدین را به کودکان منتقل میکنند و این امر در شکلگیری شخصیت فرد مؤثر است و نیز نظر فرد نسبت به خود میتواند بر سلامت روان تأثیر زیادی داشته باشد این پژوهش به بررسی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روانی دانشآموزان شهرستان مهاباد پرداخته تا به سوالات و فرضیههای تحقیق پاسخ دهد.
پیشینه پژوهش
با توجه به سه متغیر مهم تحقیق یعنی شیوههای فرزندپروری، خود کارآمدی و سلامت روان در این قسمت به بررسی نظرات ارائه شده و تحقیقات انجام یافته میپردازیم:
تحقیقات معاصر در شیوههای فرزندپروری از مطالعات «بامریند» روی کودکان و خانوادههای آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوههای فرزندپروری بر روی یک رویکرد تیپشناسی بنا شده است که بر روی ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواستهای بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخهای کودک به تاثیر والدین ایجاد میکند (دارلینگ و استینبرگ؛ به نقل از گلاسکو، 1997).
شیفر از جمله کسانی است که در این زمینه پژوهشهایی انجام داده است. او براساس مشاهداتی که از تعامل کودکان 1 تا 3 ساله با مادرانشان انجام داد، طرح یک طبقهبندی براساس دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی ـ کنترل (سهلگیری در مقابل سختگیری) و سردی ـ گرمی (پذیرش در مقابل طرد) ارائه نمود. او نتیجه گرفت که مادران پذیرنده یا طردکننده میتوانند سختگیر یا آسانگیر باشند. این دو بعد اساساً اشاره به سطوح حمایت عاطفی دارد که والدین در مورد کودکانشان به کار میبرند و نیز اشاره به کنترلی دارد که والدین در مورد کودکان خود اعمال میکنند. بدین ترتیب از ترکیب این دو بعد، الگوهای مختلف رفتار والدین شکل میگیرند. به طور کلی بسیاری از رفتارهای والدین میتوانند در چنین مدل چهاربعدی قرار گیرند (یعقوبخانی غیاثوندی، 1372).
یاری کننده با فاصله
بیاعتنا
دموکراتیک طردکننده
گرمی (پذیرش) سردی (طرد)
بیش از حد بخشنده متوقع
حامی و بخشنده متخاصم
افراد در حمایت مستبد و دیکتاتور
سختگیری
شکل (2) ـ شیوههای فرزندپروری شیفر (اقتباس از ماسن، 1377)
زیگلمن روشهای ارتباطی والدین و فرزندان را به چهار قسمت کلی تقسیم کرده است:
1- والدین مقتدر 2- والدین مستبد 3- والدین سهلگیر 4- والدین مسامحهگر یا بیاعتنا.
با اندکی تأمل متوجه میشویم که دیدگاه زیگلمن با دیدگاه شیفر تفاوت چندانی ندارد و تفاوت بیشتر در الفاظ است. در واقع باید گفت دیدگاه ارائه شده به وسیله شیفر علیرغم گذشت سالیان زیاد همچنان ثابت باقی مانده است، زیرا والدین مقتدر زیگلمن همان والدین گرم و کنترلکنندة شیفر، والدین مستبد زیگلمن همان والدین سرد و کنترلکننده شیفر، والدین سهلگیر زیگلمن همان والدین گرم و آزادگذار شیفر، و والدین مسامحهگر زیگلمن همان خانواده سرد و آزادگذار شیفر میباشند (دهقانی، 1379).
بامریند طی مطالعات خود در مورد ابعاد رفتاری والدین و تأثیر آن بر کودکان دریافت، والدین مستبد و قدرتطلب دارای فرزندانی هستند که از نظر خویشتنداری در سطح متوسط قرار دارند ولی تا حدود زیادی گوشهگیر و به دیگران بیاعتنایی میکنند (نقل از ماسن، 1377). شیک (1999) در تحقیقی تأثیر والدین را بر سلامت روانی نوجوانان مورد مطالعه قرار داد. او در تحقیق خود به این نتیجه رسید که ویژگیهای والدین بصورت همزمان و طولی با سلامت روانی نوجوانان همبستگی دارد، ولی بطور کلی ویژگیهای پدر تأثیر بیشتری بر سلامت نوجوانان داشت.