50 ص
تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری ( ابتدای قرن شانزدهم میلادی ) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب می شود . پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز ، تامین گردد . گذشته از آن تاسیس و استقرار این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیتهای فرهنگی و هنری معماری ، تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور ( به ویژه در زمینه هنر و معماری ) پدید آید . با آغاز روابط سیاسی با دولتهای اروپایی و سرزمینهای همجوار ، بازرگانی توسعه یافت . لازم به ذکر است که این امر موجب تحول در اقتصاد داخلی گردید و این تحول در تولید و فروش ابریشم و ایجاد مراکز بزرگ بافندگی بسیار موثر افتاد .
در سال 907 ه.ق. شاه اسماعیل اول ( فرزند شیخ حیدر صفوی ) با کمک قزلباشان منتسب به خانقاه اردبیل ، پس از شکست فرخ یسار ( پادشاه شروان ) و الوند بیگ آق قویونلو ، شهر تبریز ( پایتخت دولت آق قویونلو ) را به تصرف درآورد . در همین شهر بود که دولت صفوی را بنیان نهاد و مذهب شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد . او در نخستین سالهای سلطنت خود تمامی قدرتهای خود مختار داخلی را برانداخت و زمینه ایجاد حکومت مرکزی را فراهم ساخت .
صَفَوی، صَفَویان یا صَفَویه حکومتی ایرانی و شیعه بودند که در سالهای ۸۸۰ تا ۱۱۰۱ هجری خورشیدی (۱۱۳۵-۹۰۷ قمری/۱۷۲۲-۱۵۰۱ میلادی) بر ایران فرمانروایی کردند. بنیانگذار سلسله پادشاهی صفوی، شاه اسماعیل یکم است که در سال ۸۸۰ خورشیدی در تبریز تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه حقیقی صفوی، شاه سلطان حسین است که در سال ۱۱۰۱ خورشیدی از افغانها شکست خورد.
دوره صفویه از مهمترین دوران تاریخی ایران محسوب میشود، چرا که پس از نهصد سال پس از نابودی حکومت ساسانیان، یک حکومت پادشاهی متمرکز ایرانی توانست بر سراسر ایران آن روزگار فرمانروایی کند. در حقیقت پس از اسلام، چندین حکومت ایرانی مانند صفاریان، سامانیان، آل بویه و سربداران تشکیل شد، ولی هیچکدام نتوانستند تمام ایران را زیر پوشش خود قرار دهند و وحدتی میان مردم ایران به وجود آوردند.
صفویان برای نخستین بار در تاریخ، مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران قرار دادند و آن را به عنوان عامل همبستگی ملّی ایران برگزیدند.گرچه ۶ قرن پیش از آنان دودمان شیعه بوییان بیش از یک قرن بر بخش های وسیعی از ایران حاکم بود.شیوه حکومت صفوی تمرکزگرا و قدرت مطلقه (در دست شاه) بود. پس از تشکیل حکومت صفویه، ایران اهمیتی بیشتر پیدا کرد و از ثبات و وحدت برخوردار شد و در عرصه جهانی مطرح شد. در این دوره روابط ایران و کشورهای اروپایی به دلیل دشمنی امپراتوری عثمانی با صفویان و نیز مسائل بازرگانی (به ویژه تجارت ابریشم از ایران) گسترش فراوانی یافت. در دوره صفویه (به ویژه نیمه اول آن) جنگهای بسیاری میان ایران با حکومت عثمانی در باختر و با ازبکها در خاور کشور رخ داد که علت این جنگها دست درازی ازبکان به شرق ایران و دشمنی عثمانی با شیعیان بود.
ایران در دوره صفوی در زمینه مسائل نظامی، فقه شیعه، و هنر (معماری، خوشنویسی، و نقاشی) پیشرفت شایانی نمود. از سردارن جنگی نامدار این دوره میتوان قرچقای خان، اللّهوردی خان، و امامقلی خان را نام برد که هر سه از سرداران شاه عباس یکم بودند. از فقیهان و دانشمندان نامی در این دوره میرداماد، فیض کاشانی، شیخ بهایی، ملاصدرا، و علامه مجلسی قابل ذکر هستند. هنرمندان مشهور این دوره نیز رضا عباسی، علیرضا عباسی، میرعماد، و آقامیرک هستند. ولی از نظر ادبی، در دوره صفویه شاعر یا نویسنده بزرگی از ایران برنخاست و تنها در زمینه ادبیات شیعی و مرثیهسرایی آثاری درخور توجه پدید آمد.
در تاریخ ایران پس از اسلام ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی است مهم؛ زیرا که پس از قرنها ، ایران توانست با دستیابی مجدد به هویت ملی ، به کشوری قدرتمند و مستقل در شرق اسلامی تبدیل شود. این کشور به رقابتی نزدیک به امپراطوری شمال برمی خیزد و دایره سروری و خلافت عثمانیان را بر ممالک اسلامی رد می کند. حکومتی که صفویان در اوایل قرن دهم هجری برپا کردند یک حکومت مذهبی و بر پایه تشیع بود، این دوره نزدیک به دو قرن و اندی طول کشید. با تأسیس این حکومت مقطع جدیدی در تاریخ ایران گشوده شد 0 زمانه ای که ایرانیان برای کسب هویت خود به تکاپو پرداختند، و لذا این دوران از اهمیت خاصی برخوردار شد . با توجه به تأثیر طولانی مدت دستاورهای صفویان تا عصر حاضر، می توان گفت که آنها در حل و فصل مشکلات برخاسته از امور نظامی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی تا حدود قابل ملاحظه ای موفق بودند . در این دوره ، نعمت و فراوانی حاصل شد، امنیت بر راهها سایر گسترد، تجارت و بازرگانی به شکوفایی رسید؛ اقلیتها محل تساهل و تسامح مذهبی قرار گرفتند؛ دشمنان خارجی عقب زده شدند؛ هنرها و صنایع در حد و حجم قابل اعتنایی شکوفان گردیدند و دانشمندان بزرگی در عرصه فلسفه پدیدار شدند. سلسله هایی که پس از صفویان بر سر کار آمدند در پیدا کردن راه حل برای مشکلات موجود جامعه به اندازه صفویان موفق نبودند. نظام صفویان به رغم فشارهای داخلی و خارجی به مدت دویست و بیست و پنج سال در ایران ثبات و استواری پدید آورد
فهرست:
چکیده
صفویه
ظهور صفویه و وحدت ملّی
صوفیان سپاهى و جانسپار صفوی
داعیه ایجاد سلطنت شیعی در اوایل عهد صفوی
تربیت شیخ حیدر توسط اوزون حسن
شیخ حیدر و دعوت در خروج دین حق
شیخ حیدر و غزو کرکس
فروپاشی دولت صفویه
شرح حال
وزارت سلطان محمد
تحصیل و تدریس
15ص
باسمه تعالی
حوزههای علمیه و روحانیت شیعه در سده دهم هجری
رسمیت مذهب تشیع اثنی عشری و اتحاد سیاسی ایران بر مبنای یکپارچگی مذهب شیعه امامیه اقتضاء میکرد تا جنبشی نیز در حوزه فرهنگ تشییع صورت گیرد و حرکت تألیف و ترجمه را تسریع وتقویت بخشد. تا زیر بنای اعتقادی و فکری و فقهی تشیع را در چارچوب مکتبی با پشتوانه کلامی و فقهی قوی در ایران عرضه کند و آموزههای عقیدتی مذهب جدید برای تثبیت و استحکام نومذهبان، تبیین و تقسیم گردد و قواعد و قوانین فقهی جهت راهنمای عمل به احکام شرعی ارائه شود.
از آنجا که بیشتر متون و منابع مذهبی شیعه به زبان عربی بود و نمایندگان فرهنگ شیعی قبل از صفویه عمدتاً عرب بودند و یا آثار خود را به زبان عربی به نگارش در میآوردند در آغاز تشکیل حکومت صفوی ترجمه و شرح کتب دینی در اولویت اساسی قرار داشت. بنابراین ترجمه و شرح و تفسیر متون در آثار مزبور عرصه آزمونی برای علمای شیعی مذهب بود تا خلاقیت و استعداد خود را در تبیین معرفت دینی از نوع شیعی آن در ایران بروز دهند.
گرایش فکری و علمی حوزههای تعلیمی ایران در آستانه خیزش نهضت صفوی به طور غالب حکمت(فلسفه) و عرفان بود و هر چند کورسویی از تفقه نیز از جانب برخی حکمای فقیه و عارف مشرب صورت میگرفت اما چون ضرورت علمی آن احساس نمیشد نمود چندانی نداشت اما اقوی آن است که گرایش به تصوف و عرفان و فلسفه در کل جهان اسلام بوده است نه فقط در شیعه.
28 ص
تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری ( ابتدای قرن شانزدهم میلادی ) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب می شود . پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازه ای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران بر اساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز ، تامین گردد . گذشته از آن تاسیس و استقرار این دولت زمینه ای را فراهم ساخت تا خلاقیتهای فرهنگی و هنری معماری ، تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونه های بدیعی از این امور ( به ویژه در زمینه هنر و معماری ) پدید آید . با آغاز روابط سیاسی با دولتهای اروپایی و سرزمینهای همجوار ، بازرگانی توسعه یافت . لازم به ذکر است که این امر موجب تحول در اقتصاد داخلی گردید و این تحول در تولید و فروش ابریشم و ایجاد مراکز بزرگ بافندگی بسیار موثر افتاد.
در سال 907 ه.ق. شاه اسماعیل اول ( فرزند شیخ حیدر صفوی ) با کمک قزلباشان منتسب به خانقاه اردبیل ، پس از شکست فرخ یسار ( پادشاه شروان ) و الوند بیگ آق قویونلو ، شهر تبریز ( پایتخت دولت آق قویونلو ) را به تصرف درآورد . در همین شهر بود که دولت صفوی را بنیان نهاد و مذهب شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام کرد . او در نخستین سالهای سلطنت خود تمامی قدرتهای خود مختار داخلی را برانداخت و زمینه ایجاد حکومت مرکزی را فراهم ساخت .
پیوندی با شکوه
نخستین حاکمان صفوی
همزمان با پایان حومت سی و شش ساله سلطان حسین با یقرا، پس از مرگش در سال 1506/912، نیروهای جدیدی از طرف شرق و غرب قلمرو تیموریان در خراسان سربرافراشتند. از فراسوی رود خانهJaxartes ازبک ها به سرکردگی محمد خان شیبانی مستقیما به طرف هرات پیشروی کردند و آن شهر را در سال 1507/913 به تصرف در آوردند و این در حالی بود که هنوز چند ماهی بیش از مرگ سلطان حسین نمی گذشت. در همین ایام، در گیلان، اسماعیل که نوه شجاع اوزون حسن قراقویونلو به شمار می رفت و دارای پیروانی به نام«قزلباش» بود سر به شورش برداشت. قزلباش ها به علت تاج یا دستار و سربند مشخص قرمز رنگشان به این نام معروف شدند. اولین ماموریت آنان انتقام وخونخواهی از قاتل پدر اسماعیل بود که از ائتلاف آق قوی نلو شیر وانشاه صورت گرفت. اسماعیل که در دامان شاهزاده ای شیعه در منطقه گیلان پرورش یافته بود، دنباله رو جدش شیخ صفی الدین پایهگذار یک فرقه از متصرفه در اردبیل بود که حدود نیمه قرن پانزده/ نهم از قدرت و توانیی خوبی برخوردار شده بود، بنابراین اسماعیل پیروانی را در اختیار داشت که در فرقه شیخ صفی آموزش یافته بودند و«صفویان» نامیده می شدند، شخصیت کاریزمایی و عقاید مذهبی شیعی پر شورش که به واسطه آن موقعیتی نیمه الهی به خود گرفت، ظاهرا حرکت و نیروی لازم را برای او و پیروان قزلباشش در شکست دادن سریع آق قویوئلو ها در سال 1501/907 در شرور آذربیجان فراهم آورد. ظاهراً با هدف کنترل همه قلمرو سابق ترکمن ها، اسماعیل همچنین موفق به تصرف غرب ایران، و شرق آناتولی در حدود سال 1508/914 شد و همین سال، بغداد و خوزستان را نیز به حوزه متصرفاتش افزود.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:33
فهرست مطالب:
مقدمه ۴
ملاحظات نظری ۶
دورة اول ـ از عصر صفوی تا پایان حکومت زندیه ۱۰
دوره دوم – عصر سلسله قاجاریه ۱۸
دوره سوم – عصر پهلوی ها ۲۳
دورة چهارم – از انقلاب اسلامی ایران تا فروپاشی شوروی ( ۸۹-۱۹۷۹ ) ۲۸
دورة پنجم – دورة پس از فروپاشی شوروی ۳۲
مقدمه
در صحبت ایران و همسایگان، روسیه از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.
ایران از عصر صفوی به عنوان یک واحد ملی منسجم ظاهر شده وبه لحاظ مجاورت با نواحی جنوبی روسیه به تعامل با آن کشور پرداخته است. بالطبع در تحلیل روابط خارجی این دو کشور باید به نقش متغیرهای مختلف داخلی، منطقهای و بین المللی توجه وافر داشت. شرایط قوت و ضعف داخلی معادلات و مناسبات منطقهای و نظام ساختار بین الملی همگی بر روابط ایران و روسیه تاثیر کذار بودهاند.
از عصر صفوی تا به امروز نشیب و فرازهای مختلفی برای روابط دوجانبه ایران و روسیه رخ داده و مناسبات آنها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین در پاسخ به این سوال که چه علل و عواملی در جهتگیریها وسیاست خارجی متقابل ایران و روسیه تأثیر داشتهاند، باید گفت که این نوشته تعامل و پیوند متداخل متغیرهای سطوح ملی، منطقهای وبینالمللی در دورههای مختلف تاریخی را فرض میگیرد که بر الگوهای رفتاری و روابط ایران وروسیه تاثیرگذار بودهاند.
در بیان مطلب حاضر، ابتدا یک درآمد مختصر به مسائل نظری به عنوان اساس تئوریک بحث خواهیم داشت.
دربخش دوم به مرور کلی و مختصر مسائل وحوادث روابط خارجی ایران و روسیه در مقاطع مختلف خواهیم پرداخت.
دورة اول به دوران صفوی تا پایان حکومت زندیه، دورة دوم به عصر قاجاریه، دورة سوم به عصر پهلوی، دورة چهارم به دوران پس از انقلاب اسلامی تا فرو پاشی شوروی و بالاخره دوره ششم به دوران پس از فروپاشی شوروی اختصاص خواهند داشت. درپایان هم یک جمعبندی از مباحث ارائه خواهیم داد.
ملاحظات نظری
ادبیات غرب محور روابط بین الملل، معاهده صلح وستفالیا ۱۶۴۸ را نقطه آغار شکلگیری روابط بینالمللی به حساب میآورد. براساس پیامدهای این نظام جدید، شاهد نوعی برابری ونابرابری میان واحدهای مختلف جامعه بین المللی بودیم. دولتهای ملی روس، پروس، پرتقال، اسپانیا، فرانسه، انگلیس اصلیترین مؤسسین این نظام بودند و از نظر حقوقی و براساس اصل حاکمیت ملی برابر تلقی میشوند. این دولتهای اروپایی مسیحی، برخی از واحدهای اروپایی مثل لهستان راهم سطح خود نمیدانستند و برای تنظیم روابط و منافع خویش، حتی به حمله و تجزیه این کشورها میپرداختند. از طرف دیگر ممالک غیر اروپایی وغیر مسیحی را نیزهمشأن خود تلقی نکرده و خود را مجاز به دست اندازی درآنها می دانستند، تا در فرآیند استعمار وآبادانی، آنها را نیز اجتماعی گروه و به جرگه واحدهای برابر وارد سازند. سیر تحولات و رقابت این دول اروپایی در ممالک آمریکای لاتین، آفریقا وآسیا، انعقاد قراردهای تحت الحمایگی و کاپیتالاسیون هم در همین راستا بوده است[۱].
نابرابری عملی میان دولتهای اروپایی آن دوره، برحسب مؤلفه قدرت و به صورت سلسله مراتبی تاهژمونی باعث شده بود تا هریک ازاین دولتها با ظهور خویش دورانی از عرصة رقابت را ساماندهی نماید. پرتقال، اسپانیا، هلند، بریتانیا، فرانسه و آلمان مهمترین واحدهایی بودند که درخارج از اروپا به فعالیت میپرداختند. روابط “ سطح تضاد و تعارض” بین اروپائیان به خارج از اروپا کشیده شد و آنها بین خود و در قبال غیراروپائیان روابط مبتنی بر رقابت ـ همکاری را بنیان نهادند.
براساس مؤلفههای قدرت در هردوره، توزیع تواناییها متفاوت بوده، اما در شرایط و موقعیتهای مختلف همواره سعی میشده است که به نوعی “ نظام موازنه” برقرار گردد. این توازن سیستیمی میتواند مبتنی بر توافقات مکتوب(عهدنامه، کنوانسیون و… ) و یا به صورت عرفی و نانوشته باشد. بنابراین، حالتی از رژیمهای بین المللی بین اعضا شکل میگرفت که آنها قادر به تأثیر گذاری بر یکدیگر بودند، ولی با واحدهای غیرتأثیرگذار روابط دیگری را دنبال می کردند.
با توجه به سطح و میزان قدرت و توانایی دولتها(نا برابری) بر حسب مؤلفههای نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، می توان ۵ سطح مختلف را در نظر گرفت : سطح ابر قدرت، سطح قدرتهای بزرگ ، قدرت متوسط، قدرت کوچک و بالاخره واحدهای ذره ای در کل جامعة بینالمللی مرکب از دولتها، تعدا د مختلفی از این ۵ دسته دولتها میتوانند در منا طق مختلف جغرافیایی وجود داشته باشند[۲].
برای بررسی و تبیین رفتار واحدهای نظام بین المللی، برخلاف برخی دیدگاههای تک سویه و تک بعدی که برخی یا افراد، یا دولتها و یا ساختار نظام بینالملل را عامل تعیین کننده در جهتگیریها، الگوهای رفتاری و پویشهای بینالمللی در نظر میگیرند، باید به دیدگاه پیوندی روی آوریم که تأثیر متقابل سطوح تحلیل مختلف را بر همدیگر، مد نظر دارد.