یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق و بررسی در مورد روزگار طاهریان

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد روزگار طاهریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

روزگار طاهریان

- طاهریان و فرهنگ

طاهر فرزند حسین بن مصعب بن رزیق است. این خاندان ایرانی، از قوالی طلحه بن عبدالله خزاعی، یکی ازچهره های برجسته قبیله عربی خزاعه بودند که زمانی حاکم سیستان بود. و این خود نوعی داخل شدن در نسب عربی بود. در این دوره 50 ساله، نشانی از اینکه آن ها به زبان فارسی توجهی کرده با زبان مزبور رشد و توسعه ای یافته باشد، وجود ندارد. در حالی که در دوره سامانی ها، آثار فراوانی در این باره یافت می شود. این زمان هنوز فارسی جدید به مرحله بلوغ نرسیده بود و زبان پهلوی نیز یارای مطرح شدن در عرصه ای فراتر از عرصه ی یک زبان خانگی و محلی را نداشت.

بنابر این باید از داشتن هرگونه اندیشه ای در این باره که سلسله طاهری یک سلسله ایران گرا و حتی ایرانی به معنای نوعی ملی گرایی است، پرهیز کرد. این زمان، هنوز ایران، به تمام معنا جزء ولاینفک دنیای اسلام بود و جنبش های ایرانی گرا، همگی توسط امویان و عباسیان سرکوب شده و طاهریان در این زمینه، از یاران عباسیان به شمار می آمدند. این مسئله تا به آن جاست که برخی گفتند که طاهریان دستور سوزاندن برخی از کتاب های عجمی مانند قصه وامق و عذرا را دادند.

- تمایلات مذهبی طاهریان

طاهرین از نظر مذهبی سنی بودند وهیچ تمایلی به مذاهب دیگر نداشتند. البته آن زمان، مذهب سنی به درستی شکل نگرفته بود، اما کلیات آن چه که از زمان امویان به ارث رسیده بود، به عنوان مذهب عمومی و رایج مطرح و مورد قبول آن ها نیز بود. به این نکته باید توجه داشت در تاریخ این دوران، به اختلافات مذهبی به عنوان برخورد آرا و عقاید در خراسان، اشاره ای نشده است. طبعاً حرکت و موضع مذهبی آن ها در ادامه و امتداد مواضع خلفای عباسی بوده است. زمانی که مأمون اظهار عقیده معتزلی کرد یا زمانی که متوکل دفاع از جناح مقابل آن ها، یعنی اهل حدیث کرده، طاهریان نیز همان را پیروی می کردند.

در این زمان، شیعیان امامی مذهب، در خراسان نفوذی داشته و عالمان برجسته ای از خود داشتند. تا اواسط قرن سوم که هنوز مسئله غیبت پیش نیامده بود، امامان (ع) وکلایی در خراسان داشتند که بیشتر در نیشابور اقامت می کردند. یکی از برجسته ترین عالمان شیعه در این دوران فضل بن شاذان نیشابوری است که پیش از سال 260 هجری در گذشته است.

- برانداختن طاهریان

یعقوب لیث صفاری که در سال 247 امیر سیستان شده بود، در اندیشه تصرف نیشابور برآمد. برای این کار به دنبال بهانه بود. در زمانی که یعقوب در هرات بود، فردی به نام عبدالله سگزی، به همراه برادرانش با وی درگیر شده از نزد وی گریخته و به نیشابور آمدند. یعقوب به بهانه باز پس گیری او به نیشابور آمد. عبدالله سگزی به دامغان گریخت اما یعقوب وارد نیشابور شد و همه طاهریان، از جمله محمد بن طاهر امیر خراسان را به اسارت گرفت. وی به همراه محمد، 160 نفر از افراد خاندان طاهری را نیز به اسارت گرفت و آن ها را هم همراه خود به سیستان برد. بدین ترتیب سال 295 پایان قدرت طاهری بود.

- گرایش مذهبی صفاریان

از نظر مذهبی، سیستان نیز از همان زمان فتح، بر مذهب سنت و جماعت بوده است. اما از سوی دیگر، پس از بیرون راندن خوارج از عراق و غرب ایران، آن ها به سیستان روی آوردند و طی چند قرن در آن جا قدرت و نفوذ داشتند. در عین حال علاقه به اهل بیت پیامبر (ع) در سیستان گسترده بوده است. نوشتند که وقتی امویان دستور دادند تا بر منابر به امام علی (ع) لعن کنند، مردمان سیستان با این دستور مخالفت کرده و هیچگاه اجازه چنین کاری را در دیار خود ندادند.

هم چنین در خبر دیگر آمده است که چون خبر شهادت امام حسین و اسارت زنان اهل بیت، به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند: نه نیکو طریقتی برگرفت یزید فرزندان رسول (ع) چنین کرد، و پاره ای شورش گرفتند.

دولت صفاری دو بنیاد خویش، بنیاد مذهبی نداشت و بیشتر بر جریان عیاری به عنوان دولتی ملی – در صورت عصبیت محلی و منطقه ای نه عنوان میهن دوستی و ملی گرایی که مفهومی نوع ظهور است- پایه گذاری شده بود.

- زوال صفاریان

دولت صفاری از عیاران خراسان پدید آمده بود. اما اندک اندک تنومند شده و مجموعه ای بزرگ را در اختیار گرفته بود. در روزهای نخست، مشروعیتش را از تیغ یعقوب به دست آورد اما این زمان، در دنیای بزرگتر، مجبور شده بود تا فرمان خلیفه را برای مشروعیت داشته باشد در غیر این صورت، جز تنی چند از سیستانیان از وی حمایت نمی کردند.

معتضد عباسی (289-279) با زیرکی تمام، از هر حیث می کوشیدند تا با ایجاد دشمنی میان امیران مختلف، راه را برای سلطه بیشتر عباسیان هموار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد روزگار طاهریان

دانلود مقاله روزگار طاهریان

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله روزگار طاهریان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله روزگار طاهریان


دانلود مقاله روزگار طاهریان

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:24

فهرست مطالب:

روزگار طاهریان
- طاهریان و فرهنگ
- تمایلات مذهبی طاهریان
- برانداختن طاهریان
- گرایش مذهبی صفاریان
- زوال صفاریان
روزگار سامانیان
- اسماعیل سامانی بنیان گذار سلسله
روزگار علویان طبرستان
سادات در ایران
-    محمد بن زید داعی کوچک
-    وضعیت مذهبی طبرستان در دوره علویان
روزگار غزنویان
غزنویان در خراسان
روابط محمود با قادر عباسی
باورهای مذهبی سلطان غزنوی
روزگار سلجوقیان
در آغاز راه

 

روزگار طاهریان
- طاهریان و فرهنگ
طاهر فرزند حسین بن مصعب بن رزیق است. این خاندان ایرانی، از قوالی طلحه بن عبدالله خزاعی، یکی ازچهره های برجسته قبیله عربی خزاعه بودند که زمانی حاکم سیستان بود. و این خود نوعی داخل شدن در نسب عربی بود. در این دوره 50 ساله، نشانی از اینکه آن ها به زبان فارسی توجهی کرده با زبان مزبور رشد و توسعه ای یافته باشد، وجود ندارد. در حالی که در دوره سامانی ها، آثار فراوانی در این باره یافت می شود. این زمان هنوز فارسی جدید به مرحله بلوغ نرسیده بود و زبان پهلوی نیز یارای مطرح شدن در عرصه ای فراتر از عرصه ی یک زبان خانگی و محلی را نداشت.
بنابر این باید از داشتن هرگونه اندیشه ای در این باره که سلسله طاهری یک سلسله ایران گرا و حتی ایرانی به معنای نوعی ملی گرایی است، پرهیز کرد. این زمان، هنوز ایران، به تمام معنا جزء ولاینفک دنیای اسلام بود و جنبش های ایرانی گرا، همگی توسط امویان و عباسیان سرکوب شده و طاهریان در این زمینه، از یاران عباسیان به شمار می آمدند. این مسئله تا به آن جاست که برخی گفتند که طاهریان دستور سوزاندن برخی از کتاب های عجمی مانند قصه وامق و عذرا را دادند.
- تمایلات مذهبی طاهریان
طاهرین از نظر مذهبی سنی بودند وهیچ تمایلی به مذاهب دیگر نداشتند. البته آن زمان، مذهب سنی به درستی شکل نگرفته بود، اما کلیات آن چه که از زمان امویان به ارث رسیده بود، به عنوان مذهب عمومی و رایج مطرح و مورد قبول آن ها نیز بود. به این نکته باید توجه داشت در تاریخ این دوران، به اختلافات مذهبی به عنوان برخورد آرا و عقاید در خراسان، اشاره ای نشده است. طبعاً حرکت و موضع مذهبی آن ها در ادامه و امتداد مواضع خلفای عباسی بوده است. زمانی که مأمون اظهار عقیده معتزلی کرد یا زمانی که متوکل دفاع از جناح مقابل آن ها، یعنی اهل حدیث کرده، طاهریان نیز همان را پیروی می کردند.
در این زمان، شیعیان امامی مذهب، در خراسان نفوذی داشته و عالمان برجسته ای از خود داشتند. تا اواسط قرن سوم که هنوز مسئله غیبت پیش نیامده بود، امامان (ع) وکلایی در خراسان داشتند که بیشتر در نیشابور اقامت می کردند. یکی از برجسته ترین عالمان شیعه در این دوران فضل بن شاذان نیشابوری است که پیش از سال 260  هجری در گذشته است.
- برانداختن طاهریان
یعقوب لیث صفاری که در سال 247 امیر سیستان شده بود، در اندیشه تصرف نیشابور برآمد. برای این کار به دنبال بهانه بود. در زمانی که یعقوب در هرات بود، فردی به نام عبدالله سگزی، به همراه برادرانش با وی درگیر شده از نزد وی گریخته و به نیشابور آمدند. یعقوب به بهانه باز پس گیری او به نیشابور آمد. عبدالله سگزی به دامغان گریخت اما یعقوب وارد نیشابور شد و همه طاهریان، از جمله محمد بن طاهر امیر خراسان را به اسارت گرفت. وی به همراه محمد، 160 نفر از افراد خاندان طاهری را نیز به اسارت گرفت و آن ها را هم همراه خود به سیستان برد. بدین ترتیب سال 295 پایان قدرت طاهری بود.
- گرایش مذهبی صفاریان
از نظر مذهبی، سیستان نیز از همان زمان فتح، بر مذهب سنت و جماعت بوده است. اما از سوی دیگر، پس از بیرون راندن خوارج از عراق و غرب ایران، آن ها به سیستان روی آوردند و طی چند قرن در آن جا قدرت و نفوذ داشتند. در عین حال علاقه به اهل بیت پیامبر (ع) در سیستان گسترده بوده است. نوشتند که وقتی امویان دستور دادند تا بر منابر به امام علی (ع) لعن کنند، مردمان سیستان با این دستور مخالفت کرده و هیچگاه اجازه چنین کاری را در دیار خود ندادند.
هم چنین در خبر دیگر آمده است که چون خبر شهادت امام حسین و اسارت زنان اهل بیت، به سیستان آمد، مردمان سیستان گفتند: نه نیکو طریقتی برگرفت یزید فرزندان رسول (ع) چنین کرد، و پاره ای شورش گرفتند.
دولت صفاری دو بنیاد خویش، بنیاد مذهبی نداشت و بیشتر بر جریان  عیاری به عنوان دولتی ملی – در صورت عصبیت محلی و منطقه ای نه عنوان میهن دوستی و ملی گرایی که مفهومی نوع ظهور است- پایه گذاری شده بود.
- زوال صفاریان
دولت صفاری از عیاران خراسان پدید آمده بود. اما اندک اندک تنومند شده و مجموعه ای بزرگ را در اختیار گرفته بود. در روزهای نخست، مشروعیتش را از تیغ یعقوب به دست آورد اما این زمان، در دنیای بزرگتر، مجبور شده بود تا فرمان خلیفه را برای مشروعیت داشته باشد در غیر این صورت، جز تنی چند از سیستانیان از وی حمایت نمی کردند.
معتضد عباسی (289-279) با زیرکی تمام، از هر حیث می کوشیدند تا با ایجاد دشمنی میان امیران مختلف، راه را برای سلطه بیشتر عباسیان هموار کند. نفوذ دینی عباسیان به عنوان خلیفه مشروع نیز همیشه به آن ها کمک می کرد تا از هواداری توده های مسلمان بهره مند باشند.
به هر روی خلافت عباسی در اساس، دلخوشی از صفاریان نداشت. دلیلش هم آن بود که یعقوب، هیچ احترامی برای خلیفه عباسی قائل نبود و عمر و نیز، گرچه رفتار بهتری با عباسیان داشت، اما زور تیغ را بر منشور خلیفه ترجیح می داد.
این بار مشکل اساسی صفاریان سلسله جدیدی بود که از چند دهه پیش از آن، در ماوراءالنهر به طور محدود قدرت را در اختیار داشتند. پیدایش سلسله جدید سامانی، زنگ خطری بود که تا جدی تر شدن خود، بانگ رحیل را برای دوست صفاری به همراه داشت. معتضد فرمان ماوراء النهر و بلخ را برای عمرو فرستاد و اعلام کرد که اسماعیل سامانی را به امارت نمی شناسد. این فرمان، عمرو را به عمق ماوراء النهر کشایند تا بتواند آن مناطق را نیز زیر سلطه خود درآورد.
حمله عمرو به ماوراءالنهر، از نظر سامانیان و مردمان این خطه یک تجاوز آشکار خارجی بود که تنها می توانست به قصد زیر سلطه درآوردن این منطقه و بردن غنائم صورت پذیرد.
در نبردی که به سال 287 در نزدیکی بلخ صورت گرفت، عمرو به اسارت درآمد و اسماعیل او را به بغداد فرستاد. در سال 289 عمرو در زندان بمرد یا کشته شد و امارت صفاری یکباره فرو ریخت. خلیفه که از این خبر سخت شادمان گشت فرمانی برای اسماعیل سامانی فرستاد و بخش شرقی ایران را به وی واگذار کرد. بدین ترتیب روشن شد که فرستادن منشور ماوراء النهر برای عمرو، دادن وی به دست شیر بوده است. البته خود عمرو هم در گرفتن این فرمان اصرار داشت.
روزگار سامانیان
- اسماعیل سامانی بنیان گذار سلسله
اسماعیل بنیان گذار دولت سامانی است. وی به سال 234 در شهر فارغانه متولد شد، در سال 278 بر صفاریان غلبه کرد و پس از 8 سال امارت مطلق در شهر بخارا، در چهاردهم صفر سال 295 هجری درگذشت. گذشت که اسماعیل، پس از شکست دادن برادرش نصر، قدرت بی چون و چرای ماوراء النهر را بدست آورد. پس از درگذشت نصر، فرمان تمامی ولایات ماوراءالنهر را از خلیفه عباسی گرفت و شروع به توسعه اسلام در نواحی دور دست شرقی کرد.
- زمانی که سامانیان به قدرت رسیدند، نزدیک به دو قرن از ورود اسلام به ماوراءالنهر می گذشت. در این مدت، بسیاری از مردم این منطقه به اسلام گرویده و در برخی شهر ها، مراکزی برای تعلیم و تربیت دینی ایجاد شده بود. بیشتر مراکز مقدسی که پیش از آن در اختیار بودائیان، مسیحیان نسطوری و زرتشتیان بود، به مسجد تبدیل شد و این نشان از کاهش پیروان آن ادیان و فزونی مسلمانان بود.
شهر بخارا در سال 89 هجری به دست قتیبه بن مسلم گشوده شد و سپاه اعراب همراه با مسلمانان غیر عربی که از خراسان بودند، در این شهر سکونت داشته اند. این سکونت وسیع، سبب شد تا اسلامیت بخارا تضمین شده و به سرعت به مرکزی برای دانش اسلامی در تمامی آن نواحی تبدیل شود.
- در آغاز فتح بخارا، مردم شهر هر بار با حضور اعراب تسلیم می شدند اما به محض آن که اعراب از آن جا دور می شدند، از اسلام بر می گشتند.  در این باره نرشخی عبارت زیبای دیگری دارد که تقریباً درباره سایر بلاد ایران و ماوراء النهر نیز صادق است. وی می نویسد:
" هر باری مردم بخارا مسلمان شدندی، و بازار چون عرب بازگشتندی، بازردت آورندی. قتیبه بن مسلم سه بار ایشان را مسلمان کرده بود، بازردت آورده کافر شده بودند. این بار چهارم قتیبه حرب کرده شهر را بگرفت و از بعد رنج بسیار اسلام آشکار کرد، و مسلمانی اند دل ایشان نشاند، به هر طریقی، کار بر ایشان سخت کرد و ایشان اسلام را پذیرفتند به ظاهر و به باطن بت پرستی می کردند. قتیبه چنان صواب دید که اهل بخارا را فرمود یک نیمه از خانه های خویش به عرب دادند تا عرب با ایشان باشند و از احوال ایشان با خبر باشند تا به ضرورت مسلمان باشند. بدین طریق مسلمانی آشکار کرد، و آثار کفر و رسم گبری برداشت و جد عظیم می کرد، و مسجد جامع بنا کرد و مردمان را فرمود تا نماز آدینه آورند تا اهل بخارا را ایزد تعالی ثواب این خیر ذخیره آخرت او کند"
در اواخر قرن دوم هجری، هنوز در بخارا، نامسلمانی بودند که مسلمانان را آزار و اذیت می کردند اما حضور طاهریان در خراسان و پی از آن قدرت یافتن سامانیان، منطقه را به طور کامل در اختیار اسلام قرار دارد. آیین سودایی به دلیل آن که یک آیین بت پرستی بود به سرعت از بین رفت زیرا مسلمانان به هیچ روی بابت پرستی میانه ای نداشته و اجازه زندگی به بت پرستان را نمی دادند. در حالی که آیین زرتشتی و مسیحی و یهودی برای مدت بیشتری دوام آوردند. البته، به دلیل عدم حضور ساسانی ها در این بخش، این آیین هم از قبیل پشتوانه درستی نداشت. به تدریج بخارا، به دلیل اهمیت مذهبی – علمی خود، روحانیون قدرتمندی یافت که در جریان دعوت اسماعیل سامانی به این شهر، نقش فعالی را به عهده داشتند و مردم فرمانبردار آن ها بودند. این خصلت شهر دقیقاً با ویژگی های مذهبی امیران سامانی سازگار بود. از یک سو آن ها اشراف بودند و توانستند طبقات بالای جامعه را با خود همراه کنند، از سوی دیگر، سخت متدین به اسلام بودند. این مسئله عاملی برای حفظ وحدت و یکپارچگی میان طبقات بالا و پایین جامعه بود.
بخارا در آستانه روی کار آمدن سامانیان، کشش تبدیل شدن به یک شهر بزرگ اسلامی را داشت، آن گونه که نامش در تمامی جهان اسلام برای قرن ها جاودانه شد. سامانیان، با بهره گیری از این فرصت تاریخی، و با همت خویش، بخارا را به اوج شهرت رساندند. در نیمه دوم قرن سوم هجری و پس از آن در نتیجه نخست قرن چهرام، اسلام به طور کامل، بر تمامی نقاط ماوراء النهر چیره گشت.

 

 


دانلود با لینک مستقیم