فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:42
فهرست مطالب:
بیان مسئله:
ضرورت و اهمیت تحقیق :
اهداف تحقیق :
فرضیه های تحقیق :
تعریف واژه های بکار رفته :
فصل دوم
پیشینه تحقیق
فصل سوم
روش تحقیق
فصل چهارم
یافته های تحقیق
بیان مسئله:
فرایندهای شناختی ، احساسات ، انگیزه ها،برقراری روابط فنی مابین، شیوه زندگی، تصمیم گیریها و انتخابهای ما قویا" متأثر از چگونگی احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس است. عزت نفس بعنوان یکی از ویژگی های مهم شخصیت در موضوع اساسی یعنی ایجاد و حفظ روابط گروهی و حفظ ارزش شخصی تبلور می یابد، که موفقیت فرد در این زمینه ها بیانگرعزت نفس بالای وی می باشد. برخورداری از احساس ارزشمندی به منزله یک سرمایه و ارزش حیاتی و عاملی عمده در شکوفایی استعدادها و خلاقیتها و تبلور شخصیت می باشد . کمک به دانش آموزان در امر تقویت و بهبود عزت نفس نه تنها وظیفه اولیاء مدرسه و آموزشگاه می باشد، بلکه والدین و دیگر مسئولین تربیتی نیز مسئولیتی بس سنگین در این زمینه بر عهده دارند.
اندازه خانواده و ترتیب تولد وارتباط انهابا رشد فرزندان درپژوهشهای متعددی موردمطالعه قرارگرفته است ونظربسیاری ازمتفکران و اندیشمندان علم شخصیت رابه خود معطوف کرده است به موجب تحقیقات بسیاری از روانشناسان که ترتیب تولد را بررسی کرده اند نشان داده شده است که تعداد وسیعی از حالتها و تواناییهای شخصیتی به ترتیب تولدارتباط دارند واولین فردی که دراین زمینه نظریاتی را ارایه کردالفرد آدلر بود واو رابه حق میتوان پدرعلم نهضت جدید روانشناسی اجتماعی وپسیکو آنالیزدانست . آدلر انگیزه اصلی رفتار بشر را جستجوبرای قدرت می داند یکی از یافته های پراهمیت آدلر ، کیفیت قرارگاه کودک در خانواده و تاثیر آن بر روی رشد روانی و شخصیتی کودک است ودر واقع وضعی که کودک در آن رشد می کند قالبی است برای چگونگی موضع زندگی او که خیلی زود آن را در می یابد ،به بیان می آورد وکم و بیش در طول زندگی مورد تجدید نظر قرار می دهد .
در نظریه آلفرد آدلر ترتیب تولد اهمیت بسزایی دارد او شخصیت فرزندان اول و دوم وسوم یک خانواده را، نظر به کم و زیادی محبت و توجهی که به آ نها می شود ورقابت و حسادتی که به هم دارند ،متفاوت می داند. وی معتقد است به اینکه: فرزند اول بعد از به دنیا آمدن فرزند دوم خود را کمتر مورد محبت میبیند و ممکن است که احساس نا امنی کند و نسبت به اشخاص تنفرحاصل کند؛ فرزند دوم نیز صفت قابل توجهش جاه طلبی اش می باشد . او پیوسته سعی دارد که از فرزند اول پیشی بگیرد و تمایل داردبه سرکشی، و حسادت نیز در او دیده می شود. امابهتر از فرزندان اول و سوم سازگاری دارد کوچکترین فرزند معمولا بچه ای لوس و پر توقع است و بعد از فرزند دار شدن احتمال اینکه دچار روان نژندی شود بیشتر است .
ضرورت و اهمیت تحقیق :
به نظر می رسد ترتیب فرزندان نقش مهمی در عزت نفس والدین دارد و افراد با عزت نفس بالا بیشتر از افراد با عزت نفس پایین احساس اطمینان، خلاق بودن و ابراز وجود می نمایند. در اهمیت عزت نفس همین بس که رضایت ما از زندگی شدیدا" به احساسات ما در مورد میزان ارزش خویشتن بستگی دارد، به طوری که هرگاه خانواده ای احساس کنند عزت نفس شان در معرض خطر قرار گرفته است سعی میکنند تا با استفاده از انواع رفتارها احساس خودارزشمندی را حفظ کرده و از خود دفاع کنند.
روشن است که انجام هر تحقیق و در هر زمینه اهمیت و ضرورت خود را دارد ، مطالعه و تحقیق در زمینه ی عزت نفس و ترتیب تعداد ورزندان به ما می گوید و نشان می دهد که کسانی از لحاظ عزت نفس در حد بالایی هستند در آنان خلاقیت ، استقلال و احساس ارزشمندی بیشتری وجود دارد و کمتر تحت تأثیر و نفوذ عاول های محیطی قرار می گیرند و جامعه ای که افراد آن از عزت نفس بالا و احساس مسئولیت برخوردار باشند ، در مقابل فشارهای روانی ، تهدیدها و واقعیت ها ، مقاوم و پایدار خواهند بود ، به ما می گوید که عزت نفس برای فرزندان و برای همه و همهی اهمیت اساسی دارد و باید در ارتقاء آن کوشا باشیم .
اهداف تحقیق :
هدف اصلی تحقیق حاضر پی بردن به تاثیر ترتیب فرزندان بر میزان عزت نفس خانواده می باشد ما ضمن دستیابی به این هدف اساسی به اهداف فرعی دیگری نیز دست خواهیم یافت از جمله اینکه با توجه به نتایج بدست آمده بتوانیم، به خانواده ها و مربیان آموزشی خاطر نشان سازیم که احساسات بر افکار ارجحیت دارند و اینکه چگونه احساسات کودکان رفتار و افکار آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد و اینکه آنها به مسئولیت خطیرشان در برار کودکان آگاه شوند.
می خواهیم رابطه ی و تاثیر ترتیب فرزندان بر عزت نفس والدین و خانواده را بدانیم . به نظر می رسد که رابطه ی بین ترتیب فرزندان یک خانواده و عزت نفس یک رابطه ی دو طرفه باشد . یعنی از طرفی داشتن عزت نفس موجب بهبود و نظم فرزندان می گردد ، چرا که در باور داشتن خود و برداشت مثبت از خویشتن در یادگیری ، انگیزه برای بهداشت و نظم خانواده و . . . و از طرفی دیگر موفقیت های تحصیلی فرزندان در رسیدن به اوج در کار آموزش موجب افزایش عزت نفس والدین می شود . بسیاری از روانشناسان معتقدند که بین این دو متغیر ( عزت نفس و ترتیب فرزندان ) رابطه ی تنگاتنگی وجود دارد ، طوری که می توان با افزایش یا کاهش در یکی از آنها متغیر دیگر را نیز دستخوش تغییر داد.
فرضیه های تحقیق :
1- بین تعداد فرزندان و میزان عزت نفس خانواده دانش آموزان رابطه معنی دار وجود دارد؟
2- بین سن والدین و میزان عزت نفس دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد؟
3- بین نوع خانواده دانش آموز و میزان عزت نفس دانش آموز رابطه معنی دار وجود دارد؟
5- بین ترتیب تولد فرزندان در خانواده و میزان عزت نفس خود خانواده رابطه معنی داری وجود دارد؟
6- بین سطح درآمدخانواده و میزان عزت نفس دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد؟
7- بین جنسیت تولد دانش آموزان و میزان عزت نفس خود دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد؟
8- بین میزان عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد؟
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:78
فهرست مطالب :
مقدمه
موضوع تحقیق
شرح موضوع تحقیق
اهمیت موضوع
اهداف تحقیق
طرح سوال تحقیق
فرضیه های تحقیق
نوع تحقیق
تعریف اصطلاحات
عزت نفس
تعریف عملی
پیشرفت تحصیلی
تعریف عملی
ادبیات تحقیق
عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
برنامه درسی
کتابهای درسی و مواد آموزشی
معلم
مدت زمان تحصیل در مدرسه و منزل
سازمان و تسهیلات مدرسه
مدارس شهری و روستایی
استفاده از وسایل کمک آموزشی
روابط انسانی
تحصیلات والدین
تاثیر فرهنگ
تاثیر حرمت نفس بر پیشرفت تحصیلی
اعتماد به نفس و نقش آن در زندگی
انگیزه پیشرفت
نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس
عوامل موثر در رشد عزت نفس
عزت نفس و عملکرد سودمند
آسیب شناسی روانی و عزت نفس
دیدگاه اسلامی
دیدگاه های نظری در مورد عزت نفس
گستره نظری
رشد خودپنداره
ابعاد خویشتن
خودایده آل
واکنش دیگران
مقایسه با دیگران
همانندسازی الگوها
نیاز به احساس ارزش و عزت نفس
کنترل خود و عزت نفس
زمینه های عزت نفس
عزت نفس اجتماعی
عزت نفس تحصیلی
عزت نفس خانوادگی
عزت نفس جسمانی
عزت نفس کلی
ابعاد عزت نفس
شکست و تردید درباره خود
تایید خود
فنون مشاوره ای برای افزایش عزت نفس
تحقیقات انجام شده در زمینه عزت نفس در ایران
تحقیقات انجام شده در زمینه عزت نفس در خارج از کشور
چکیده ای از تحقیقات انجام شده
چکیده
مقدمه
جامعه آماری
طرح تحقیق
ابزار تحقیق
مشخصات پرسشنامه
روش اجرای نمونه گیری
خلاصه گزارش تحقیق
محدودیت ها
پیشنهادات
منابع
مقدمه :
مردم معدن هایی هستند همچون طلا و نقره . پیامبر اکرم (ص)
در روان شناسی شخصیت و روان شناسی اجتماعی مباحث جنجال برانگیزی مطرح می شوند که این مباحث جذابیت خاصی را برای محقق ایجاد نموده و
زمینه های مساعدی را برای پویایی تحقیقات بنیادی و کاربردی فراهم ساخته اند .
یکی از موضوعاتی که همواره توجه روان شناسان را به خود جلب می کند بحث پیشرفت تحصیلی است و همچنین عدم پیشرفت تحصیلی (افت تحصیلی) که امروز یکی از موضوعات کنفرانس ها و سمینارها می باشد . در این پژوهش هدف آن است که عوامل متعددی که در پیشرفت تحصیلی موثرند نام برده شود و رابطه پیشرفت تحصیلی و عزت نفس مورد بررسی قرار گیرد .
در طول صد سال گذشته نیز بسیاری از روانشناسان این نظر را پذیرفته اند
که انسان دارای یک نیاز به عزت نفس می باشد (مانند آدلر ، آلپورت ،
راجرز ، سالیوان ، کارن هورنای ، جیمز ، مزلو ، مورفی ، رانگ ) از میان
این افراد کارن هورنای روشی را که افراد تلاش می کنند بواسطه آن یک
خود پنداره مطلوب از خود بدست آورده و از آن محافظت و دفاع نمایند را مورد بحث قرار داده است .
در ابتدای کودکی امنیت و آرامش کودکان در گرو توجه و مراقبت والدین است . آنها نیازهای کودکان خود را برآورده نموده و اضطرابهایشان را به حداقل می رسانند و بتدریج که کودکان رشد می کنند در آنها خودیاری نیز بوجود می آید و این شناخت برایشان حاصل می گردد که آیا دختران و پسران خوبی هستند ؟ کودکان از طریق والدینشان ( به نظر آنها قدرت مطلق هستند ) ، می خواهند پیامدهای خوب را دریافت کنند و در مقابل از پیامدهای بد در امان باشند ، همچنین یاد می گیرند که اگر دختران و پسران بدی باشند خطر از دست دادن مراقبت و توجه والدین وجود دارد و شاید اصلاً آنها را نابود کنند . پیامد آن چیزی که کودک ادراک می کند حتماً یک عزت نفس مثبت همراه با احساس گرمی و امنیت و یا یک عزت نفس منفی همراه با بیم و وحشت است .
موضوع تحقیق :
بررسی رابطه عزت نفس وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر سنین 15 تا 18 سال شهرستان نظرآباد .
شرح موضوع تحقیق :
عزت نفس یا خودارزیابی ، اثرات برجسته ای در جریان فکری ، تمایلات ، ارزشها و هدف های شخص دارد و کلید فهم رفتار اوست . شخصی که از عزت نفس برخوردار است خودش را به گونه ای مثبت ارزشیابی کرده ، برخورد مناسبی نسبت به نظریات مثبت خود و دیگران دارد . در مقابل کسی که به عزت نفس پایین مبتلاست اغلب نوعی نگرش مثبت مصنوعی نسبت به دنیا دارد . و در ناامیدی تلاش می کند تا به دیگران خودش نشان دهد که شخص لایقی است و یا ممکن است به درون خویش انزواگزیند و از ارتباط با دیگرانی که از آنها می ترسد اجتناب نماید . شخص مبتلا به عزت نفس پایین اساساً فردی است که احساس غرور کمی در خودش ادراک کرده است . عزت نفس بر اساس ترکیبی از مسائل و موضوعاتی که در زندگی برای ما اهمیت دارند ساخته شده است . تاثیر معلمان و والدین را در حصول عزت نفس و پیشرفت تحصیلی نباید از نظر دور داشت .
یکی از مفاهیمی که به مفهوم نگرش به آموزشگاه و یادگیری آموزشگاهی بسیار نزدیک است مفهوم نگرش به خود و عزت نفس تحصیلی در رابطه با یادگیری آموزشگاهی است .
موفقیت و تایید یا شکست و عدم تایید در تعدادی از تکالیف یادگیری و در مدت نسبتاً طولانی به عزت نفس کلی درباره آموزشگاه و یادگیری آموزشگاهی
می انجامد .
دانش آموزی که مرتباً در آموزشگاه موفقیت کسب می کند باید تاثیر مدرسه و معلمان را به خود تعمیم دهد و یک مفهوم کلی مثبت درباره خودش به عنوان یادگیرنده ایجاد کند (پیشین ص 76) .
با توجه به اهمیت این مقوله و تاثیر آن بر شئون زندگی در سنین شخص درصدد پاسخ به این سوال هستیم که آیا عزت نفس بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد یا خیر ؟
کوپراسمیت در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان با عزت نفس بالا افرادی هستند که احساس اعتماد به نفس ، استعداد ، خلاقیت و ابراز وجود دارند و به راحتی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند . در تحقیقاتی که بر روی نوجوانان اسرائیل انجام شده (هافمن و همکاران) مبین تاثیر ارتباط مادر با کودک در ایجاد تصور مثبت از خود و عزت نفس است .
در این مطالعه تاثیر منابع حمایتی پدر و مادر و دوستان بر عزت نفس مورد بررسی قرار گرفت یافته ها حاکی از وجود ارتباط تنگاتنگ و تعاملی منابع حمایت اجتماعی با عزت نفس در نوجوانان بوده و از سوی دیگر بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی نیز رابطه ای وجود دارد ؟
اگر کودک از اغلب تکالیف مدرسه تصور موفقیت داشته باشد و اگر بخاطر یادگیری این تکالیف از جانب معلم ، والدین و همسالان خود تشویق می گردد ، نگرش او به آموزشگاه و یادگیری آموزشگاهی مثبت خواهد بود و او مشتاق است تا تجارب بیشتری را در آنجا کسب کند . (بلوم ، ترجمه سیف ، 1363 ) .
در مطالعاتی که توسط استنگ صورت گرفت ارتباط متقابلی که بین عزت نفس و تصور فرد از توانایی خود وجود دارد ، مورد تایید قرار گرفت ، بدین معنی که اگر میزان عزت نفس کاهش یابد ، احساس ضعف و ناتوانی در فرد بوجود می آید و بالعکس با افزایش میزان عزت نفس ، احساس توانمندی و
ارزشمندی در فرد احیا می شود و تغییرات مثبتی چون افزایش پیشرفت
تحصیلی افزایش تلاش فرد را در کسب موفقیت ، داشتن اعتماد به نفس ،
بلند همت بودن ، متکبر و پرخاشگر بودن ، تمایل به داشتن سلامتی بهتر ، لذت
بردن از روابط با دیگران ، پیش بینی مثبت نسبت به موفقیت های بعدی ، ارتباط تنگاتنگ بین عزت نفس ابراز وجود ، از نشانه های بارز سطوح عزت نفس بالا در فرد است .
در مطالعات متعددی که بر روی دانش آموزان انجام گرفته است یافته ها
بیانگر این است که دانش آموزان ناموفق بدلیل نداشتن تجارب موفقیت آمیز
کافی دارای ارزیابی منفی نسبت به توانایی ها و استعدادهای خود می باشند و
میزان عزت نفس در چنین دانش آموزانی بسیار پایین است و سطوح عزت نفس (افزایش یا کاهش آن ) اسناداتی است که دانش آموز به موفقیت یا شکست های خود می دهد (بلو-سالیوان) .
با توجه به این نکته و به منظور اجتناب از احساسات وحشت آور افراد باید باور داشته باشد که خوبند (برای مثال ارزشمندند) در نتیجه افراد نیاز به عزت نفس دارند تا بتوانند اضطرابهایشان را به حداقل برسانند .
اهمیت موضوع :
دانش آموزان در فرآیند آموزش و پرورش رشد می نمایند و اساساً اینکه آنان نسبت به خویشتن و دیگران و نیز فعالیت های آموزشگاهی چه تصوراتی دارند و چگونه قضاوت می کنند بسیا مهم است . نحوه و کیفیت این قضاوت ها و ارزش گذاری ها می تواند تمام جنبه های زندگی کودک را تحت تاثیر قرار دهد و بر شرایط یادگیری و عملکردی نیز اثر می گذارد .
از سویی آنها هر لحظه با مسائلی روبرو می شوند که نحوه واکنش و پاسخ آنها نسبت به آن مسائل در ساختار شخصیتی آنان موثر است . هرکاری که توسط فرد انجام می گیرد توسط خانواده ، گروه همسالان و معلمان مورد ارزشیابی و قضاوت قرار
می گیرد .
بر این اساس عزت نفس و میزان آن تحت نفوذ این قضاوت ها و برداشت ها قرار می گیرد به طوری که گاه معیارها ، آنقدر دور از دسترس و دست نیافتنی است که بچه ها را از کسب تجربه موفقیت آمیز در محیط خانه یا مدرسه محروم می سازد و این لزوماً بر میزان ارزشمندی و احترام بر خویشتن تاثیر منفی دارد .
بنابراین ارزش وجودی عزت نفس به عنوان بعدی از ابعاد شخصیت انسان و ارتباط آن با موفقیت ها و شکستها و مقابله با مسائل قابل ملاحظه می باشد .
عواملی که در پیشرفت بشر موثر واقع می شوند متعدد هستند ولی کوشش و مساعی افراد در اعتماد بر خویشتن و اصلاح شئون زندگی که یکی از موثرترین عوامل به شمار می رود باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد تا چنانچه مشخص شد این عامل در شئون مختلف از جمله پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد ، موجبات افزایش آن توسط برنامه های مقتضی فراهم آید .
بررسی ارتباط بین دو متغیر عزت نفس و پیشرفت تحصیلی به لحاظ اهمیت ان از نظر بنیادی و کاربردی ، مورد توجه بسیاری از روان شناسان تربیتی ، اجتماعی ، شخصیت و آسیب شناسی روانی و متخصصان بهداشت روانی قرار گرفته است
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:62
فهرست مطالب:
عنوان
صفحه
فهرست جداول
چکیده
فصل اول:کلیات 1
مقدمه 2
بیان مسئله 4
اهمیت و ضرورت مسئله 7
اهداف تحقیق 10
سؤالات و فرضیات تحقیق 10
روش انجام تحقیق 10
تعریف واژهها و اصطلاحات 11
فصل دوم: ادبیات تحقیق 12
مقدمه 13
الف: پیشینه نظری تحقیق 13
عزت نفس بالا ، عزت نفس پایین 15
ب:تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از ایران 16
فصل سوم: روش تحقیق
20
عنوان
صفحه
مقدمه 21
روش تحقیق 21
جامعه و نمونه 22
روش نمونهگیری 22
ابزار اندازهگیری 23
چگونگی گردآوری دادهها 24
روش آماری 25
فصل چهارم: یافتهها و نتایج تحقیق 26
مقدمه 27
یافتهها 27
فصل پنجم: بحث یافتهها و تجزیه و تحلیل دادهها 30
محدودیتهای تحقیق 37
پیشنهادات تحقیق 38
فهرست منابع و ضمائم 39
ضمیمه الف: جداول نمرات هر دو گروه 40
1- جدول نمرات خام آزمودنیهای پسر 41
2- جدول نمرات خام آزمودنیهای دختر
43
عنوان
صفحه
فهرست منابع 45
ضمیمه ب: پرسشنامهها 46
1- پرسشنامه بدرفتاری فیدل 47
2- پرسشنامه عزت نفس جنیس فیلد 54
فهرست جداول
عنوان
صفحه
1- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس 28
2- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دخترها 28
3- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس پسرها 29
4- تفاوت میانگین بدرفتاری والدین پسر و دختر 29
چکیده:
هدف از پژو.هش حاضر، مطالعه تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان بوده است. تحقیق با شرکت 200 نفر دانشآموزان پسر و دختر از هر کدام 100 نفر از بین 4 مدرسه راهنمایی شهرستان ایلام که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام گرفت. تعداد آزمودنیها از هر مدرسه 50 نفر بوده است. دانشآموزان پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه بدرفتاری والدین را همزمان تکمیل کردند. بررسیهایی که در ارتباط با هدف این تلاش تحقیقی بود نتایجی بدست داده است که عبارتند از:
الف) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان «کل نمونه» 27/0- است که در سطح 1/0 معنیدار بوده است.
ب) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان در بین دخترها 245/0- است که در سطح 5% معنیدار بوده است.
ج) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان در بین پسرها 56/0- است که در سطح 1% معنیدار بوده است.
د) تفاوت تأثیر بدرفتاری والدین بر پسرها و دخترها بوسیله آزمون t بررسی شد که نشان داد میانگین تأثیر بدرفتاری والدین بر پسرها بیشتر از دخترهاست این تفاوت در سطح 1/0 معنیدار بوده است.
هـ) تفاوت میانگینهای عزت نفس در دختران و پسران معنیدار نیست.
فصــل اول
کلیات
1- مقدمه
2- بیان مسأله
3- اهمیت و ضرورت مسأله
4- اهداف تحقیق
5- سؤالات و فرضیات تحقیق
6- روش تحقیق
7- تعریف واژهها و اصطلاحات
مقدمه
مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در کشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس کودکان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.
بدون تردید خانواده عمدهترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شکلگیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در کودکان دارد. در خانوادهای که صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد کودک میتواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو کودک میتواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی میکند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شکلگیری بنیادین عزت نفس در کودکان متأثر از فضای کلی خانواده است.
میدانیم که اگر گویا فضای کل خانواده هر حرکت و رفتار کودک را علیرغم نادرست بودن پذیرا باشند، کودک به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار میگردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمیداند و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشکلات و درگیریهای اجتماعی او آغاز میگردد. در نقطه مقابل خانوادههایی وجود دارند که رفتارهای کودک را نمیپذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد کودک خود هستند در چنین فضای خانوادگی کودک نمیداند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران میگردد و کودک در هر امری دچار بلاتکلیفی است.
عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است که شخص درباره خصوصیات خود به عمل میآورد. روانشناسان و جامعهشناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی میدانند «اسلامی نسب، 1373».
تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأکید دارد بدین معنا که اگر عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد میشود و بالعکس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود میآید.
خانوادهها یا والدینی که بطور مستمر کودکان خود را مورد حمایت قرار میدهند، با آنها گرم و صمیمیاند و کنترل منطقی و متعادل را اعمال میکنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد میکنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای کودکان و نوجوانان خود فراهم میآورند. برعکس والدین آسان گیر که از کنترل کودکان خود پرهیز میکنند، کودکان آنها اشتیاقی ندارند که از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروههای مختلف جامعه اطاعت کنند.
والدینی وجود دارند که کارهای کودکان خود را در دوره طفولیت و کودکی به گونه صحیح کنترل نمیکنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز میمانند. این گروه دیر دست به کار میشوند و فقط در دوره جوانی اقدام به کنترل جوانان خود میکنند، دورهای که مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی کژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق میدهد.
بیان مسأله
یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور کلی عزت نفس (self esteem) میباشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است که برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شکوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب میگردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره (self concept) انسان میباشد که شامل تصویر خود از خود و احساسی که او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش میباشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373).
توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا که مورد تحقیق قرار گرفته که بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نمودهاند در این زمینه میتوان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11)
نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونهای رفتار کنند که کودک آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس کودک پایین میآید. زیرا یکی از راههای ارضای نفس، تکریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست.
فردی که در محیط خانواده به اندازه کافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیهای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعکس فردی که از پدر و مادر احترام و تکریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشتهاند عزت نفس او پایین شکل میگیرد و کودک در خود احساس پستی و حقارت کرده و شکست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشکلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی میگردد هیلز و کوپر اسمیت گزارش میدهد دختران و پسرانی که از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشتهاند. (بوشهری، 1373، ص 23).
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان دختر و پسر میباشد و قصد بر آن است که آیا رابطهی بین این دو وجود دارد یا نه. در مکتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یک تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانکه در یک دیدگاه کلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است که دارای ارزش و کرامت است که لازم است درک و احساس عمیق نسبت به عزت و کرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم که روشن کنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران کودکی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر میگذارد.
احساس ارزش درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس میکند (شاملو، 1372، ص 137).
اهمیت و ضرورت مسئله
عزت نفس از نظر روانشناسان به میزان ارزشی که فرد برای کفایت و صلاحیت خود در رابطه با اهداف کلی و ایدهآلهای خود در نظر میگیرد برمیگردد.
بنابراین ممکن است فردی از نظر دیگران بسیار موفق ارزیابی شود ولی هنوز در نظر خود او فردی ناموفق باشد. البته زیربنای این نوع تصور به خود پنداشت فرد مربوط است. قضاوت دیگران او را به احساس رضایت از خود نمیرساند. البته دیگران در شکلگیری این احساس در کودکی مؤثرند. پایین بودن عزت نفس همواره با تعریف بنیادی ناروشن فرد از آینده خود همراه است. برای مثال کسی که دارای عزت نفس پایینی است برای توصیف خود از اصلاحات دوسوگرایانه یا دوگانه استفاده میکند بنابراین خود را هم کمرو و بزدل و هم بیباک و جسور هم سرسخت و نامنعطف و هم انعطافپذیر و ملایم توصیف میکند. این درهم شدگی قضاوت با فقدان پایداری بیثباتی و بیاعتمادی نسبت به سرشت و سرنوشت بنیادین خود پیوند مییابد بر همین اساس این افراد احتمالاً نمیتوانند تصمیم بگیرند که در چه موقعیت اجتماعی شرکت کنند آنها حتی ممکن است خود رادر موقعیتهایی قرار دهند که پیامهای اجتماعی ضد و نقیض و منفی درباره ارزشمندی خود دریافت میکنند و بنابراین خود را در معرض در همشدگی بیشتر قرار میدهند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:46
فهرست مطالب :
چکیده
فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه ۲
بیان مسأله ۴
اهمیت و ضرورت مسأله ۵
اهداف ۶
سؤالات و فرضیهها ۶
متغیرها و تعاریف عملیاتی ۷
فصل دوم: پیشینه تحقیق
مبانی نظری ۹
مبانی تجربی ۱۸
مدل تحلیلی ۲۱
فصل سوم: روششناسی
روش تحقیق ۲۳
جامعه آماری ۲۳
نمونه آماری ۲۳
ابزارها ۲۳
روشهای آماری ۲۴
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها
فصل پنجم: نتیجهگیری
بحث بر یافتهها ۳۹
محدودیتها ۴۰
پیشنهادات ۴۱
منابع و مأخذ ۴۲
ضمائم
پرسشنامه ۴۳
مقدمه:
یکی از مهمترین صفات بشری برای رسیدن به هدفهایی که انسان در پیش دارد عزت نفس است برخورداری از اراده و اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیمگیری و ابتکار، خلاقیت، سلامت فکر و بهداشت روانی ارتباط مستقیمی با میزان عزت نفس و احساس خود ارزشمندی دارد.
منظور از عزت نفس، احساس و تصوری است که فرد به مرور زمان نسبت به خویشتن در ذهن میپروراند. به عبارت سادهتر، عزت نفس یعنی، ارزیابی فرد از خودش، حال این برداشت و ارزیابی میتواند مثبت و خوشایند باشد، یا منفی و ناخوشایند.
کودکانی که از عزت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً احساس خوبی نسبت به خود دارند و بهتر میتوانند اختلافات خود را با سایر کودکان حل کنند و در مقابله با مشکلات، ناملایمات و ناکامیها مقاومترند این کودکان اغلب خندهرو و خوشبین، منطقی و دارای خودپنداری مثبت هستند و از زندگیشان لذت میبرند. برعکس، کودکانی که دارای عزت نفس پائینی هستند، اغلب در مواجهه با مشکلات و سختیها دچار اضطراب فراوان و ناکامی میشوند. این گروه از کودکان معمولاً در حل تعارضات و اختلافات موجود با سایر هم سن و سالانشان مشکل دارند آنها دائم با افکار انتقادی از خویشتن، موجب اذیت و آزار خود میشوند(سلحشور، 1379).
برای اینکه کودکان و نوجوانان بتوانند از حداکثر ظرفیت ذهنی و توانمندیهای بالقوهی فرد برخوردار شوند میبایست از نگرش مثبت نسبت به فرد و محیط اطراف و انگیزهای غنی برای تلاش و کوشش بهرهمند شوند بیشک نوجوانانی که دارای عزت نفس قابل توجهی هستند، نسبت به همسالان خود در شرایط مشابه، پیشرفت تحصیلی و کارآیی بیشتری از خود نشان میدهند و نیز از بارزترین ویژگیهای صاحبان تفکر واگرا و افراد خلاق، داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس بالاست.
لذا پرورش عزت نفس در کودکان و نوجوانان از مهمترین وظایف اولیاء و مربیان میباشد که در این ارتباط بیشترین نقش برعهدهی الگوهای رفتاری است(افروز، 1373).
موفقیتهای تحصیلی و شکستهای تحصیلی فرد در مدرسه و مسائل مربوط به تحصیل متقابلاً بر عزت نفس و عزت نفس بر تحصیل تأثیر میگذارند که میزان تأثیر آن از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند. در تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان مقطع دبیرستان در شهرستان بیجار در سال تحصیلی 87-86 میپردازند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:62
فهرست مطالب:
عنوان
صفحه
فهرست جداول
چکیده
فصل اول:کلیات 1
مقدمه 2
بیان مسئله 4
اهمیت و ضرورت مسئله 7
اهداف تحقیق 10
سؤالات و فرضیات تحقیق 10
روش انجام تحقیق 10
تعریف واژهها و اصطلاحات 11
فصل دوم: ادبیات تحقیق 12
مقدمه 13
الف: پیشینه نظری تحقیق 13
عزت نفس بالا ، عزت نفس پایین 15
ب:تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از ایران 16
فصل سوم: روش تحقیق
20
عنوان
صفحه
مقدمه 21
روش تحقیق 21
جامعه و نمونه 22
روش نمونهگیری 22
ابزار اندازهگیری 23
چگونگی گردآوری دادهها 24
روش آماری 25
فصل چهارم: یافتهها و نتایج تحقیق 26
مقدمه 27
یافتهها 27
فصل پنجم: بحث یافتهها و تجزیه و تحلیل دادهها 30
محدودیتهای تحقیق 37
پیشنهادات تحقیق 38
فهرست منابع و ضمائم 39
ضمیمه الف: جداول نمرات هر دو گروه 40
1- جدول نمرات خام آزمودنیهای پسر 41
2- جدول نمرات خام آزمودنیهای دختر
43
عنوان
صفحه
فهرست منابع 45
ضمیمه ب: پرسشنامهها 46
1- پرسشنامه بدرفتاری فیدل 47
2- پرسشنامه عزت نفس جنیس فیلد 54
فهرست جداول
عنوان
صفحه
1- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس 28
2- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دخترها 28
3- جدول تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس پسرها 29
4- تفاوت میانگین بدرفتاری والدین پسر و دختر 29
چکیده:
هدف از پژو.هش حاضر، مطالعه تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان بوده است. تحقیق با شرکت 200 نفر دانشآموزان پسر و دختر از هر کدام 100 نفر از بین 4 مدرسه راهنمایی شهرستان ایلام که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام گرفت. تعداد آزمودنیها از هر مدرسه 50 نفر بوده است. دانشآموزان پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه بدرفتاری والدین را همزمان تکمیل کردند. بررسیهایی که در ارتباط با هدف این تلاش تحقیقی بود نتایجی بدست داده است که عبارتند از:
الف) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان «کل نمونه» 27/0- است که در سطح 1/0 معنیدار بوده است.
ب) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان در بین دخترها 245/0- است که در سطح 5% معنیدار بوده است.
ج) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان در بین پسرها 56/0- است که در سطح 1% معنیدار بوده است.
د) تفاوت تأثیر بدرفتاری والدین بر پسرها و دخترها بوسیله آزمون t بررسی شد که نشان داد میانگین تأثیر بدرفتاری والدین بر پسرها بیشتر از دخترهاست این تفاوت در سطح 1/0 معنیدار بوده است.
هـ) تفاوت میانگینهای عزت نفس در دختران و پسران معنیدار نیست.
فصــل اول
کلیات
1- مقدمه
2- بیان مسأله
3- اهمیت و ضرورت مسأله
4- اهداف تحقیق
5- سؤالات و فرضیات تحقیق
6- روش تحقیق
7- تعریف واژهها و اصطلاحات
مقدمه
مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در کشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس کودکان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.
بدون تردید خانواده عمدهترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شکلگیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در کودکان دارد. در خانوادهای که صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد کودک میتواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو کودک میتواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی میکند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شکلگیری بنیادین عزت نفس در کودکان متأثر از فضای کلی خانواده است.
میدانیم که اگر گویا فضای کل خانواده هر حرکت و رفتار کودک را علیرغم نادرست بودن پذیرا باشند، کودک به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار میگردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمیداند و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشکلات و درگیریهای اجتماعی او آغاز میگردد. در نقطه مقابل خانوادههایی وجود دارند که رفتارهای کودک را نمیپذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد کودک خود هستند در چنین فضای خانوادگی کودک نمیداند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران میگردد و کودک در هر امری دچار بلاتکلیفی است.
عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است که شخص درباره خصوصیات خود به عمل میآورد. روانشناسان و جامعهشناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی میدانند «اسلامی نسب، 1373».
تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأکید دارد بدین معنا که اگر عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد میشود و بالعکس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود میآید.
خانوادهها یا والدینی که بطور مستمر کودکان خود را مورد حمایت قرار میدهند، با آنها گرم و صمیمیاند و کنترل منطقی و متعادل را اعمال میکنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد میکنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای کودکان و نوجوانان خود فراهم میآورند. برعکس والدین آسان گیر که از کنترل کودکان خود پرهیز میکنند، کودکان آنها اشتیاقی ندارند که از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروههای مختلف جامعه اطاعت کنند.
والدینی وجود دارند که کارهای کودکان خود را در دوره طفولیت و کودکی به گونه صحیح کنترل نمیکنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز میمانند. این گروه دیر دست به کار میشوند و فقط در دوره جوانی اقدام به کنترل جوانان خود میکنند، دورهای که مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی کژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق میدهد.
بیان مسأله
یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور کلی عزت نفس (self esteem) میباشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است که برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شکوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب میگردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره (self concept) انسان میباشد که شامل تصویر خود از خود و احساسی که او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش میباشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد (میرزابیگی، 1373).
توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا که مورد تحقیق قرار گرفته که بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نمودهاند در این زمینه میتوان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود. (بیابانگرد، 1373، ص 11)