یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق در مورد علل پرخاشگری

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد علل پرخاشگری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن ‎

تعاریف پرخاشگری

روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.

گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.

پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.

این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.

پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.

تغییرات رشدی

کودکان در ۱۲ ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.

پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.

ثبات پرخاشگری

هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود.

بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد.

ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه

کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس های دوم، چهارم، ششم به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است.

تفاوت های جنسیتی

پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقریباً در همه سنین و نیز


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد علل پرخاشگری

پرخاشگری در کودکان

اختصاصی از یارا فایل پرخاشگری در کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

علل پرخاشگری ، بد دهنی و عصبانیت در کودکان و راه های کنترل آن

تعاریف پرخاشگری

روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد.

گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.

پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.

این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.

پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.

تغییرات رشدی

کودکان در 12 ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.

پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.

ثبات پرخاشگری

هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود.

بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد.

ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه

کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس های دوم، چهارم، ششم به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است.

تفاوت های جنسیتی

پسرها پرخاشگرتر از دخترها هستند. این تفاوت در غالب فرهنگ ها و تقریباً در همه سنین و نیز در غالب حیوانات دیده می شود. پسرهابیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند. از سال دوم زندگی این تفاوت ها آشکار می شود. براساس مطالعات مشاهده ای در مورد کودکان نوپای بین سنین 1 تا 2 سال تفاوت های جنسیتی از لحاظ تعداد پرخاشگری بعد از 18 ماهگی ظاهر می شود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص وقتی که به آنان حمله می شود یا کسی مزاحم کارهایشان می شود تلافی می کنند. در یک مطالعه مشاهده ای در مورد کودکان پیش از مدرسه پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند. شاید این که پسربچه بالقوه پرخاشگر است یا می تواند آن را بیاموزد علتی فیزیولوژیک داشته باشد. برای مثال پسران 1 تا 3 ساله در کلاس های پیش از دبستان از طرف بزرگسالان و همسالان بیش از دخترها به خاطر پرخاشگری مورد توجه قرار گرفتند. این توجه گاهی مثبت بود ( لبخند زدن، ملحق شدن به بازی کودکان) و گاهی تا حدودی منفی ( متوقف کردن کودک یا سر کودک را با چیزی گرم کردن). توجه نشان دادن به رفتار کودک، به هر نحوی که باشد، بیش از بی توجهی به آن باعث تشویق رفتار می شود.

الگوی خانواده و پرخاشگری

والدین کودکان به شدت پرخاشگر غالباً به هنگام اعمال قواعد و معیارها خشونت دارند و پرخاشگرند. یکی از پیچیده ترین و جامع ترین روش هایی که برای درک پرخاشگری در خانواده به کار رفته تحقیق «جرالد پاترسون» و همکارانش در مرکز یادگیری اجتماعی «شهر اورگون» بوده است. آنان برای مطالعه الگوهای کنش متقابل خانوادگی در خانه و مدرسه و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان مشاهدات مستقیمی انجام داده اند. افراد مورد مطالعه از خانواده هایی بودند که به


دانلود با لینک مستقیم


پرخاشگری در کودکان

دانلود مقاله کامل درباره عصبانیت والدین

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره عصبانیت والدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

عصبانیت والدین، آنها را بی‌اعتبار می‌کند

 

این مسئله غیر طبیعی نیست که مادری بعد از یک روز پرکار در خانه، از اقدامات ناگوار کودکش عصبانی و خشمگین شود. اما بهتر است در اوج عصبانیت به این نکته بیندیشید که کدام نحوه رفتاری در این موقعیت می تواند کارساز و مفید باشد؟

 

خشم، واکنشی هیجانی است که در اثر وقوع شرایطی که بر خلاف میل و خواسته افراد است، ممکن است بروز پیدا کند. خشونت از دیدگاه روان شناسی یعنی ناتوانی در کنترل خشم. بنابراین برخلاف آن که برخی خشونت را نشانه قدرت می‌دانند، نمایانگر ضعف و درماندگی فرد در مقابله با مشکلات و کنترل خود است و بدیهی است کسی که از کنترل حالات خود ناتوان است، فرد قدرتمند و موفقی در زندگی نخواهد بود.‌خشونت شیوه بروز خشم است و آموختنی است.

ظهور چنین احساسی در انسان، غیر طبیعی نیست اما آنچه مهم است نحوه کنترل و مدیریت کردن این احساس است. واکنش خشم و عصبانیت ممکن است بر هر انسانی عارض شود. این واکنش در برابر افراد مختلف رخ می دهد اما آنچه در این نوشتار مورد نظر است به چگونگی کنترل این واکنش در برابر کودکان مربوط می شود.

کودکان موجوداتی ظریف، حساس و باهوش هستند که از همان روزهای اول تولد و حتی در دوران جنینی، قادر به فهم خشونت و محبت، می باشند. محققان بسیاری بر این موضوع اذعان داشته اند که کودکانی که در دوران جنینی با مادری آرام، شاد و بامحبت زندگی کرده اند، در مراحل بعدی زندگی شان، افرادی بوده اند که کمتر با خلاء های شخصیتی مواجه شده اند. وقتی کارشناسان بر این عقیده اند که نوزاد در دوران جنینی، معنای کلمات محبت امیز و معنای خشم و عصبانیت را حس می کنند، مسلما باید توجه داشت که بعد از تولد یک نوزاد و در دوران کودکی، چگونه باید با او رفتار کرد.

آنچه مشخص است اینکه کودکان بیش از آنچه که ما تصور می کنیم، قدرت فهم و درک و تشخیص خوبی و بدی را دارا می باشند و تک تک رفتارهای والدین بر روح آنها تاثیرگذار است.

عوامل بسیاری ممکن است موجب خشم و عصبانیت والدین شود. این مسئله غیر طبیعی نیست که مادری بعد از یک روز پرکار در خانه، از اقدامات ناگوار کودکش عصبانی و خشمگین شود. اما بهتر است در اوج عصبانیت به این نکته بیندیشید که کدام نحوه رفتاری در این موقعیت می تواند کارساز و مفید باشد؟ برای شرح این موضوع به مثال زیر توجه کنید:

مامان در آشپزخانه مشغول تهیه غذاست، چون تا چند دقیقه دیگر پدر از راه می رسد. پسرکوچولوی دو ساله، دائما دوست دارد با چیز تازه ای سرگرم باشد. چون مامان به او توجه ندارد، به دنبال راهی است که توجه مامان را به سمت خود جلب کند. به سراغ مجسمه های کوچکی می رود که می داند مامان انها را دوست دارد. با شدت تمام، مجسمه را به کف آشپزخانه پرتاب می کند و مجسمه می شکند. در این لحظه عصبانیت مامان به نقطه اوج می رسد. مامان سر او فریاد می کشد و با عصبانیت جملاتی نثار او می کند و حتی او را تهدید می کند. نتیجه این عصبانیت این است که کوچولو درب کابینت را باز می کند و تمام ظروف را با عجله به بیرون می ریزد. مامان متوجه می شود که نتیجه واکنش عصبانیت چیزی نیست جز اینکه در برابر کودکش بی اعتبار شود. این بار خشم خود را فرو می دهد و با محبت کودک را در آغوش می گیرد. کودک مدتی بعد با آرامش به سراغ اسباب بازی هایش باز میگردد.

نتیجه عصبانیت و خشم در برابر کودکان، تبعات بسیاری دارد که بسیاری از انها در آینده بروز پیدا می کنند. یعنی اگر در دوران کودکی مراقب باشیم که چطور واکنش خشم مان را در برابر کودک مهار کنیم، قدمی مثبت در جهت شکل گیری شخصیت آینده او برداشته ایم

...این جملات داستان نبودند. این واقعیتی است که اغلب مادران با آن روبرو هستند و به خوبی آنرا درک می کنند. اگر باور کنیم که نتیجه عصبانیت ما در برابر فرزندانمان، چیزی جز بی اعتباری ما و ایجاد آسیب بر روح لطیف کودکمان نیست، شاید به گونه ای دیگر به این احساس بنگریم و بر روی این جمله که "نمی خواستم عصبانی شوم اما دست خودم نبود" تجدید نظری کنیم و بدانیم که کنترل احساسات ما در دستان خود ماست به شرط اینکه بخواهیم اینگونه فکر کنیم.

نتیجه عصبانیت و خشم در برابر کودکان، تبعات بسیاری دارد که بسیاری از انها در آینده بروز پیدا می کنند. یعنی اگر در دوران کودکی مراقب باشیم که چطور واکنش خشم مان را در برابر کودک مهار کنیم، قدمی مثبت در جهت شکل گیری شخصیت آینده او برداشته ایم.

دکتر فاطمه قاسم زاده (روانپزشک)، معتقد است که خشونت، همه ابعاد رشد و سلامت نوجوانان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. رشد جسمی آنان را به علت ایجاد استرس و تنش فراوان مختل می‌سازد. در رشد ذهنی یا شناختی آنها تأثیرات کاهش دهنده بر جای می‌گذارد و یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش می دهد. رشد عاطفی- روانی آنان را با مشکلات متعددی روبرو می‌سازد و سازگاری اجتماعی و ارتباط مناسب آنان را با دیگران - همسالان و بزرگسالان- دچار اختلال می‌سازد. از این رو، پرهیز از خشونت، نقش مؤثری در حفظ و تأمین سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی نوجوانان بر عهده دارد و به عنوان راهکار چه در سطح پیشگیری و چه از نظر درمان مطرح می‌شود.

نوجوانی ، سال‌های تغییر و تحول در همه جنبه‌های رشد جسمی، ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی است و آشنایی نوجوانان و کسانی که با آنها در ارتباط هستند، با معیارهای رشد و سلامت، به ایجاد زندگی سالم و پرنشاط برای آنان کمک فراوانی خواهد کرد.

آنچه مشخص است زندگی در حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی همیشه با مشکلات گوناگونی همراه است و خشونت هرگز نمی تواند روش سنجیده‌ای برای کاهش مشکلات، باشد، بلکه دشواری‌های دیگری را نیز ایجاد خواهد کرد و این را تجربه افراد بی‌شماری درطول زمان‌های زیاد و در مکان‌های مختلف، نشان داده است. ‌خشم از جمله هیجان هایی است که به طور طبیعی و ذاتی در همه افراد با تفاوت‌هایی وجود دارد و انسان در طول زندگی خود می‌آموزد و یا باید بیاموزد که هیجانات‌ را تحت کنترل خود درآورد.

 

کلام آخر

آنچه مشخص است اینکه خشم به طور کلی رفتاری است که نمی تواند تبعات خوبی را به دنبال داشته باشد. خشم حالتی نفسانی است که وقتی رخ می دهد، که نور عقل و تفکر در انسان خاموش شده است و یا اینکه در حالتی ضعیف قرار گرفته است.

 به همین خاطر است که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) فرمودند: غضب ایمان را فاسد مى‏کند چنان که سرکه عسل را فاسد مى‏کند.

بنابراین آنچه مشخص است اینکه خشم و عصبانیت رفتاری است که تبعات فردی و اجتماعی منفی به دنبال دارد. فردی که از این واکنش در برابر خانواده و اطرافیانش استفاده می کند، موجب بروز خلل در روابط عاطفی با همسر و فرزندانش شده است و از طرف دیگر موجب ایجاد احساسی مخرب و منفی در درون خود گشته است. اگر خشم را ابتدا به خاطر خود و سپس به خاطر دیگران، کنترل کنیم، قطعا طعم اتفاقات زندگی برایمان به گونه ای دیگر خواهد بود.

 

 

فاطمه ناظم زاده


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره عصبانیت والدین

تحقیق درباره کنترل خشم و عصبانیت ( جدید )

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره کنترل خشم و عصبانیت ( جدید ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

2 صفحه تحقیق درباره کنترل خشم

در این تحقیق 10 راه حل برای کنترل کردن خشم و عصبانیت ارائه شده است . این تحقیق ترجمه مقاله انگلیسی بوده و در هیچ کدام از سایت های ایرانی مشابه آن را پیدا نمی کنید

فرمت word و pdf آماده برای پرینت ، مرتب همراه با کادر بدون اشتباه املایی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره کنترل خشم و عصبانیت ( جدید )

دانلود مقاله کامل درباره راه های مقابله با خشم و عصبانیت

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره راه های مقابله با خشم و عصبانیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره راه های مقابله با خشم و عصبانیت


دانلود مقاله کامل درباره راه های مقابله با خشم و عصبانیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6

 

خشم و عصبانیت از عوامل مهم نه تنها اختلافات خانوادگی، بلکه مشکلات در محیط کار و در روابط اجتماعی است.  برای درک بهتر این مشکل بزرگ ابتدا ببینیم خشم و عصبانیت چیست. 

عصبانیت یک احساس طبیعی است

در بسیاری از جوامع و فرهنگ ها از جمله فرهنگ ایرانی، خشم و عصبانیت بعنوان یک حالت بد و یا نقطه ی ضعف دیده میشود.  در نتیجه شخص عصبانی کسی است که باید از او دوری جست و یا مورد سرزنش قرار داد.  مهمترین اصلی که در مورد خشم و عصبانیت باید بدانیم این است که یک احساس طبیعی و ذاتی است و مانند هر احساس دیگری مثل غم، ناامیدی، شادی و یا ترس در همه انسانها وجود دارد.  پس احساس عصبانیت بخودی خود بد و نادرست نیست، بلکه نحوه ی ابراز آن است که می تواند مشکل ساز باشد.  خشم و عصبانیت از احساسات اولیه ای است که حتا در حیوانات نیز دیده میشود.  در حقیقت، خشم و عصبانیت یکی از مکانیزم های دفاعی انسان است.  نوزاد انسان وقتی بدنیا میآید با صدای بلند گریه میکند و دست و پا میزند.  نوزاد با لبخند بدنیا نمی آید.  یکنوع خشمی در نوزاد است که در حقیقت نشانه ی سلامت او است. اگر نوزادی بدنیا بیاید و گریه بلند  نکند و حرکتی از خود نشان ندهد، باید نگران سلامت او بود.  پس نکته ی مهمی را که باید پذیرفت و این پیام باید به خود و به اطرافیان نیز داده شود این است که همه حق و اجازه دارند عصبانی شوند.  حتا انسان باید بتواند احساس خشم و عصبانیت خود را ابراز کند.  ابراز عصبانیت نباید همیشه بعنوان یک احساس بد تلقی شود.  زیرا ن تیجه این خواهد بود که بسیاری، احساس خشم خود را در درون پنهان کرده و خشمی که بدرونریخته شود، به اشکال بیمارگونه به تدریج بیرون خواهد آمد. 

رابطه ی خشم و افسردگی

از آنجایی که خشم و عصبانیت یک احساس قوی، طبیعی و لازم برای بقای انسان است انرژی زیادی به همراه خود دارد.  این انرژی می تواند نابود کننده و یا سازنده باشد.  چنانچه از کودکی عصبانی شدن و ابراز احساس خشم در خانواده منع شود و یا حتا کودک بخاطر ابراز این احساس طبیعی مثلاً تنبیه شود، پیامی که به او داده می شود اینست که احساس عصبانیت و ابراز آن خطرناک است.  نتیجه، به درون ریختن احساسات و ترس از ابراز هر نوع احساس است.  در برخی این به درون ریختن، بتدریج تبدیل به افسرگی های مزمن و یا دلشوره و نگرانی دائمی می شود.  
بسیاری از بیماری های جسمی، به دلیل افسردگی و یا نگرانی های مزمن است.  ترس از ابراز عصبانیت همچنین موجب میشود که در مقابل افراد عصبانی، فرد بتواند ابراز وجود کرده و در روابط خانوادگی و یا شغلی با مشکلات گوناگون روبرو شود.  برای مثال کسانی که علیرغم قابلیت های بسیار، دائم احساس کمبود می کنند و یا در مقابل کسی که حرف زور میزند نمی توانند ایستادگی کنند، در واقع از هر نوع ابراز عصبانیت ترس  دارند، چه ابراز عصبانیت خویش و چه ابراز عصبانیت اشخاص دیگر.  باین ترتیب، انرژی خشم و عصبانیت در این افراد به درون ریخته و موجب آزار درونی شخص می شود.  بسیاری از اوقات احساس خشم و عصبانیت می تواند به دلخوری، احساس نفرت و یا کینه تبدیل شود.  روزها، ماه ها و یا حتا سال ها این احساسات در درون جمع شده و مانند موریانه روح و جسم انسان را می خورد.  انباشته شدن این احساسات منفی و آزار دهنده، بشکلی و در زمانی بروز خواهد کرد.  آن خشم های قدیمی می توانند هیولاهای امروز زندگی باشند که به اشکال مختلف مانند بیماری های جسمی، روحی، اعتیاد و یا حتا خشونت علیه خود و دیگران خودنمایی کنند.  تحقیقات در این زمینه نشان می دهد که احساس دلخوری و کینه که برای سال ها در درون انسان باقی مانده ورشد می کند، بزرگترین دلیل فشارهای روحی و یا استرس است.

ریشه عصبانیت چیست؟

جالب است بدانیم خشم و عصبانیت یکی از راه های مقابله با فشارهای زندگی است.  زیرا در تحقیقاتی که در ریشه یابی عصبانیت شده،باین نتیجه رسیده اند که مهمترین نقش عصبانیت، جلوگیری از احساس درد و رنج  است.  
شاید این سئوال پیش بیاید که چگونه خشم و عصبانیت جلوی احساس درد را می گیرد.  پاسخ این است که خشم در حقیقت مانع میشود که انسان نسبت به احساسات دردناک  جسمی و روحی آگاهی پیدا کند.  بعبارت دیگر، خشم و عصبانیت بنوعی انسان را در مقابل درد بیحس می کند به این دلیل است که خشم یک مکانیزم دفاعی نامیده می شود.  در تراژدی های دردناک زندگی، انسان قبل از احساس درد، احساس خشم نسبت به انسان های دیگر، زندگی و حتا خدا پیدا می کند.
برخی از این حساسات دردناک عبارتند از دلهره های شدید، ترس، احساس گناه، احساس شکست و بی ارزش بودن.  معمولاً ریشه های عصبانیت را باید در وقایع کودکی و یا نحوه رفتار اطرافیان جستجو کرد. اگر چه خشم یک احساس طبیعی است، ولی نحوه ابراز خشم و عصبانیت در افراد مختلف متفاوت است و این بخش یعنی نحوه ی ابراز عصبانیت معمولاً یادگرفتنی است.  برای مثال اگر فردی در خانواده ای بزرگ شده که پدر و یا مادر خشم خود را با داد و فریاد، ناسزا گفتن،کوچک کردن دیگران، مشت کوبیدن به در و دیوار، شکستن وسائل خانه و بدتر از همه، حملات فیزیکی به افراد خانواده ابراز داشته اند، بدون شک کودکان نیز یاد می گیرند که خشم خود را از این راه ها ابراز کنند.  حتا در چنین مواردی، برای برخورد با درد و رنجی که رفتار خشونت آمیز در انسان بوجود می آورد، راه حل در خشم و عصبانیت بیشتر است.

راه های مقابله با عصبانیت

مهمترین نکته ای که در مقابله با خشم باید بدانیم اینست که عصبانیت یک احساس طبیعی و درونی است.  باین معنی که احساس عصبانیت درست و خوب است، ولی نحوه ابراز آن باید همراه با گفتگو و حتا بدون حمله لفظی به افراد دیگر باشد.  ریشه عصبانیت در درون شخص است.  باین گونه، صرفنظر از آنچه در اطراف انسان می گذرد، مسئولیت عصبانی شدن با شخص عصبانی است.  یکی از مشکلات برخورد با عصبانیت اینست که شخص عصبانی بطور معمول دیگران و یا شرایط خارج از خود را مسئول این حساس می داند و با سرزنش کردن اطرافیان، موجب ناراحتی بیشر میشود.  پس، اولین راه مقابله با عصبانیت، بعهده گرفتن مسئولیت این احساس است.  در بحبوحه عصبانیت، نمیشود با بحث و گفتگو مشکلی را حل کرد.  دومین راه مقابله اینست که بحث و گفتگو را متوقف کرد و با نفس عمیق کشیدن، از محل خارج شدن، دست و صورت را آب زدن و ایجاد سکوت و آرامش، آتش خشم را خاموش کرد.  وقتی می بینیم خودمان و یا دیگران عصبانی هستیم، بلافاصله باید بگوییم «من الان خیلی عصبانی هستم و احتیاج دارم که خودم را آرام کنم».  و یا به شخص عصبانی بگوییم «بنظر میرسد الان وقت خوبی برای ادامه این بحث نیست، بگذار کمی هر دو آرام شویم و بعد به گفتگو ادامه خواهیم داد». بی احترامی و داد و بیداد و ناسزا گفتن، به خشم می افزاید. 

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره راه های مقابله با خشم و عصبانیت