فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:275
فهرست مطالب:
پیشگفتار 5
فصل اول : کلیات تحقیق 6
مقدمه: 6
2. انگیزه نگارش تحقیق : 14
3. اهداف تحقیق : 14
4. اهمیت تحقیق : 15
5. قلمرو تحقیق : 16
6. پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق : 16
7. سؤال اصلی تحقیق : 21
8. فرضیه اصلی تحقیق : 21
9. تعریف متغیرها، مفاهیم و عملیاتی کردن : 21
10. روش تحقیق : 24
11. سازماندهی تحقیق : 24
12 . موانع و مشکلات تحقیق : 26
منابع فصل اول 28
فصل دوم: دیدگاه های نظری : مباحث امنیت ملی و ژئواستراتژی 30
مقدمه بحث نظری 31
رهیافت آرمانگرایانه به امنیت ملی : 37
رهیافت واقع گرایانه به امنیت ملی : 38
امنیت از دیدگاه رئالیسم : 44
مسئله امنیت اسرائیل در پرتو رئالیسم : 49
محدودیتهای جغرافیایی و فقدان عمق استراتژیک اسرائیل : 54
تأثیر عامل جغرافیا بر قدرت و امنیت کشورها : 55
الف – وسعت کشورها و اثرات امنیتی آن : 56
ب – موقعیت کشورها و اثرات امنیتی آن : 57
جغرافیای اسراییل و اثرات امنیتی آن : 57
الف – ارزیابی اسرائیل از نظر وسعت جغرافیایی : 58
چکیده فصل دوم : 65
منابع فصل دوم: 68
فصل سوم: تاریخچه تاسیس اسرائیل و تکوین مناقشه اسرائیل و فلسطین 73
فلسطین و ارتباط تاریخی اقوام گوناگون با این سرزمین : 74
نخستین کنگره : 81
سازمان صهیونیسم : 86
اعلامیه بالفور : 88
مبارزات اعراب : 91
عزالدین قسام: 92
پایان قیمومت انگلستان: 101
جنگ1948 : 102
جنگ 1973 : 108
دکترین امنیتی اسرائیل : 116
عوامل مؤثر بر استراتژی امنیت ملی اسرائیل: 120
د. عوامل اجتماعی : 123
تأثیر اصول صهیونیسم برامنیت ملی اسرائیل: 124
تغییرات محیط امنیتی : 126
- تقویت بازدارندگی متقابل : 126
- راهبردهای دفاعی : 127
- اتحادهای منطقه ای : 127
چکیده فصل سوم : 128
منابع فصل سوم: 132
فصل چهارم: گفتار اول : شناخت دیدگاهها ی احزاب لیکود و کارگر گفتار دوم :پیشینه و روند مذاکرات صلح و بررسی عملکرد احزاب کارگر و لیکود در قبال فرایند صلح 142
جریان شناسی سیاسی در اسرائیل : 143
حزب لیکود : 145
حزب لیکود و مسأله صلح با فلسطین: 149
حزب کارگر: 151
طرح شیمون پرز: 154
طرح صلح فهد : 155
- آزادی عبادت برای کلیه مذاهب در اماکن مقدس . 156
طرح فاس : 156
طرح صلح ریگان : 157
طرح مبارک : 158
کنفرانس صلح مادرید: 162
قرارداد صلح غزه – اریحا ( اسلو 1 ) : 163
رأی دیوان دادگستری بین المللی : 179
طرح شارون مبنی بر خروج از غزه : 180
چکیده فصل چهارم : 182
منابع فصل چهارم 185
فصل پنجم: بررسی تأثیر رویکرد سنتی برتشکیل دولت مستقل فلسطینی 190
الف – مفهوم دولت : 191
ب – عناصر متشکله دولت : 192
1 . مردم یا جمعیت ( ملت ) : 192
- قوانین طبیعی . 196
مسئله دولت مستقل فلسطینی : 198
- مسئله بیت المقدس (قدس): 203
- مسئله شهرکها : 209
- مسئله پناهندگان : 212
اما چرا قطعنامه 194 الزام آور است؟ 213
چکیده فصل پنجم : 218
منابع فصل پنجم 222
Appendixes 236
متن کامل قرارداد غزه – اریحا : 236
ماده 1 – هدف مذاکرات : 236
ماده 4 – دامنه حاکمیت : 237
ماده 6 – انتقال مقدماتی قدرت و مسئولیتها : 238
ماده 7 – موافقتنامه انتقالی : 238
ماده 8 – امنیت عمومی : 239
ماده 9 – قوانین و مقررات نظامی : 239
ماده10 – کمیته تماس مشترک فلسطینی – اسرائیلی : 239
ماده 11 – همکاری فلسطینی – اسرائیلی در زمینه های اقتصادی : 239
ماده 12- ارتباط و همکاری با اردن ومصر : 240
ماده 13 – تجدید آرایش نیروهای اسرائیلی : 240
ماده 14 – عقب نشینی اسرائیل از نوار غزه و منطقه اریحا : 240
ماده 15 – تصمیمات و اختلافات : 241
ماده 16 – همکاری اسرائیلی – فلسطینی در طرحهای منطقه ای : 241
ماده 17 – موارد متفرقه : 241
پیوست شماره 1 - 242
پروتکل مربوط به نحوه و شرایط انتخابات : 242
پیوست شماره 2 - 242
پیوست شماره 3 – 244
پیوست شماره 4 - 246
متن کامل توافقنامه« وای پلانتیشن» : 247
قطعنامه 242 شورای امنیت( 22 نوابر 1967 ) 256
کتابنامهمنابع و مآخذ: 262
منابع و مآخذ: 263
منابع انگلیسی: 263
منابع فارسی: 266
کتب: 266
مقالات: 271
پیشگفتار
رساله حاضر ، گامی است در تداوم گامهایی که در جهت شناخت یکی از مهمترین مسائل خاورمیانه برداشته شده است.موضوعی که با سابقه ای در حدود نیم قرن به عنوان یکی ازمناقشه برانگیزترین مسائل منطقه خاورمیانه و جهان ، مطرح می باشد .
محققین و کارشناسان از زوایای مختلفی به بررسی ابعاد متنوع این موضوع پرداخته اند و هرکدام ،علل و دلایل ناکامی طرحهای صلح میان اسرائیل و فلسطین را از دریچه ای، به نظاره نشسته و تحلیل نموده اند. نگارنده نیز از زاویه ای خاص به تحلیل این موضوع پرداخته و در پرتو بازشناسی رویکرد سنتی امنیت ملی اسرائیل در خصوص مسائل مورد مناقشه طرفین،فرایند شکل گیری دولت مستقل فلسطینی را بررسی میکند .
قطعاً پرداخت به موضوع از زاویه ای خاص به معنای نگرشی یکسویه به مسئله نبوده و صرفا ً به منظوربسط و گشایش رویکردها و زوایایی دیگر به موضوع می باشد .
این رساله، آغازی است برای گام نهادن در فضای تحقیقات و کسب معرفت علمی و لذا تهی از اشکال نبوده و به معنای پایان کار نخواهد بود
فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه:
اصل حق مردم در تعیین سرنوشت و به دست آوردن استقلال ملی خود ، پیامد منطقی به رسمیت شناختن آزادی بشر و تفکر ملی است . این اصل بعد از جنگ جهانی اول به صورت رسمی در روابط بین المللی مطرح شد. در آن ایام آنچه درمورد حق تعیین سرنوشت واستقلال ملی در میثاق جامعه ملل و در حقوق بینالملل گنجانده شده بود ، چیزی نبود جز اصلی که به صورت ترجیحی و آن هم به طور تقریبا انحصاری در اروپا به کار بسته می شد . اما آنچه در این مورد در منشور سازمان ملل متحد در ماده اول ( بند 2 )و ماده هفتا د و سه قید شده بود ، به کمک کارهای سازمان ملل ، از سال 1952 و به خصوص از سال 1960 ، به صورت یک اصل بنیادی حقوق بین الملل با کاربرد وسیع جهانی و به منزله ضابطه مسلم حقوق بین الملل در آمده است .
امروزه علیرغم کمرنگ شدن حاکمیت دولتهای ملی ، حق تعیین سرنوشت و استقلال ملی دو مفهومی هستند که هم عرض یکدیگرشناخته می شوند،بطوریکه استقلال ملی محملی برای تحقق حق تعیین سرنوشت ملل تلقی می شود. یکی از نخستین کسانی که به صورت جدی به این مهم پرداخته ، «آلفرد کوبان» است . او در مطالعات خود به اینواقعیت رسیده است که در سیاست تئوری و عمل هرگز جدا از هم نیستند و زمانی که «ناسیونالیسم» تحت تأثیر تئوری حق تعیین سرنوشت به عنوان اساس نظم نوین بینالمللی اعلام شد، مسائلی به سبب تلقی یک چنین جدائی بروز کرد. بر همین اساس کوبان هیچگونه تردیدی درمشاهده هم عرضی میان استقلال ملی و حق تعیین سرنوشت ندارد.
سابقه ملی گرائی و شکل گیری هویت ملی فلسطینی به زمان قبل از قیمومیت بریتانیا بر می گردد . به عبارت دیگر یرای جستجوی ریشه های ناسیونالیسم فلسطینی باید به تاریخ دولت سازی امپراطوری عثمانی، که فلسطین زمانی جزئی از آن بود، توجهی ویژه شود .نیاز امپراطوری عثمانی برای سازماندهی نوین خود و متعاقبا توسعه سیستم آموزشی ،ازرهگذر رشد تضادهای میان نخبگان ترکان عثمانی و نخبگان پیرامونی، موجب به وجودآمدن بنیادهای حس ملی گرائی و هویت ملی نوین در میان اقوام مختلف این امپراطوری شد. بر همین اساس تولد هویت ملی فلسطینی را،آنگونه که برخی آثار جدید خصوصا با گرایشات صهیونیستی استدلال می کنند، نمی توان به مسئله مقابله با صهیونیسم تنزل داد.
تولد هویت ملی فلسطینی در دوران امپراطوری و تکامل آن در دوران قیمومیت بریتانیا و تضاد آن با صهیونیسم، موجب شد تا سازمان ملل در هنگام صدور قطعنامه 181 مصوب سال 1947 ، هویت ملی فلسطینیان و حق آنها در تشکیل دولت ملی مستقل را به رسمیت شناسد و رأی به تقسیم فلسطین دهد. با استناد به این قطعنامه و سایر قوانین اصولی بین المللی ، از جمله منشور سازمان ملل و اعلامیه حقوق بشر، موجودیت هویت ملی فلسطینی امری مسلم و انکارناپذیر است که باید در قالب یک دولت ملی مستقل و حاکم تجلی یابد.
قطعنامه های 181 مجمع عمومی و 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل از آن جهت مهم هستند که محدوده سرزمینی دولت موعود فلسطینی را مشخص می کنند. بر طبق قطعنامه های مذکور ، کرانه باختری، نوار غزه و قسمت شرقی بیت المقدس،مناطقی اشغالی به حساب می آیند واسرائیل باید آنهارا تخلیه نموده و به اقتدار فلسطینی اعاده نماید. ازاینرو این مناطق را باید به عنوان قسمتی از سرزمین دولت فلسطینی به شمار آورد و عدم تخلیه آن ویا تکه تکه کردن آن از طریق تخلیه ناقص و تضمین تداوم موجودیت شهرکهای یهودی، به مثابه فقدان عناصر لازم برای تشکیل دولت فلسطینی و متعاقبا نقض استقلال خواهد بود. همچنین اسرائیل باید بر طبق این قطعنامه ها از ادعاهای خود بر منابع زیر زمینی این مناطق به ویژه آب و کنترل هوایی آن مناطق دست بردارد . چرا که زیر زمین و فضا نیز از جمله قلمرو سرزمینی یک دولت به شمار میآید. ملت فلسطین باید در این سرزمین به طور آزادانه و بدون دخالت خارجی ( اسرائیل ) سازمان سیاسی مخصوص خودشان را به وجود آورند تا اراده خود را در قالب آن جاری ساخته و حق تعیین سرنوشت خود را تحقق بخشند. لازمه تحقق این فرایند ، بازگشت خیل عظیم پناهندگان فاقد تابعیت دولت مشخص از خارج است و این چیزی است که حقوق بین الملل نیز صراحتا بر آن تأکید نموده است . عدم امکان بازگشت پناهندگان و عدم توانائی آنها در به دست گرفتن حق تعیین سرنوشتشان و بالاخره تداوم بلا تکلیفی و آوارگی آنها ، به منزله گسیختگی انسجام ملی مردم فلسطین و متعاقبا نقصان یکی از عناصر تشکیل دهنده دولت ملی یعنی «مردم یا جمعیت » خواهد بود،چرا که عصاره اصلی این عنصر،تجمع مردمی که دارای دلبستگی سرزمینی، نژاد، زبان، تاریخ و سایر ویژگیهای مشترک میباشند ،تحت لوای یک حکومت است.
عدم توانائی کنترل قلمرو سرزمینی همراه باکلیت ارضی آن وعدم تحقق انسجام ملی فلسطین درچارچوب یک دولت ملی ، در کنار تسلیم اقتدار فلسطینی در برابر برخی خواسته های مداخله جویانه اسرائیل ، نظیر نظارت امنیتی بر مناطق فلسطین وعدم تشکیل ارتش فلسطینی درآن مناطق ، استقلال و حاکمیت دولت فلسطینی را زیرسوال میبرد.
با این اوصاف ،علیرغم آنکه ازطریق پروسه اسلو،فلسطینیان توانسته اند یک سازمان حکومتی ،هر چند شکلی، مخصوص خود را ایجاد کنند و قسمتهایی از سرزمینهایشان را از اشغال اسراییل خارج و حتی کنترل امنیتی آنها را در دست گیرند، هنوز برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی راه درازی ،همراه با موانع دشوار ،در پیش است. برای تحقق چنین فرایندی لازم است راه حلهایی را برای مسائل موکول شده به مذاکرات نهایی، شامل شهرکها، پناهندگان آب و بیت المقدس یافت که حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را نقض نکند و استقلال دولت موعودشان را،چنانکه قواعد حقوق عمومی و حقوق بین الملل بر آن حکم می کند،زیر سوال نبرد. از آنجائی که مواضع و عملکردهای حکومت های مختلف اسرائیل ، اعم از چپ و راست ، در خصوص مسائل فوق الذکر در تقابل با استقلال و حق تعیین سرنوشت فلسطینیان ارزیابی می شود . لذا این رساله آنها را به عنوان موانع شکل گیری دولت مستقل فلسطینی فرض کرده است و اعلام استقلال دولت فلسطینی قبل از ترفیع موانع فوق الذکر را، به صورت شکلی و صوری و فاقد معنای واقعی تلقی می کند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
مقدمه ........................................................... 1
جنبش جهانی صهیونیسم .............................. 2
جنگ اول و وعدهی استقلال اعراب ................... 3
توافق سایکس-پیکو .......................................... 4
اعلامیهی بلفور .............................................. 5
پایان جنگ اول و طرح قیمومیت ......................... 6
کمیسیون کینگ-کرین ..................................... 7
مسالهی مهاجرت یهودیان و تنشهای دههی ١٩٣٠ 8
نگرشی به ترکیب جمعیتی فلسطین در نیمهی اول قرن بیستم 9
جنگ دوم و تاثیر آن بر خاورمیانه ........................ 10
سنگین شدن وزنهی اعراب در سیاست خارجی بریتانیا .......... 10
یهود ستیزی در اروپا ........................................................ 10
پایان جنگ دوم و تشدید تشنج در فلسطین ....................... 11
حملات تروریستی یهود علیه نیروهای بریتانیا .................... 11
صهیونیسم و ایالات متحده ............................................. 12
پایان قیمومیت بریتانیا و اعلام وجود اسراییل ......................... 13
اولین جنگ اعراب و اسراییل ١٩٤٨-١٩٤٩ ............................. 14
برتری اسراییل و آتشبس ................................................. 14
احساس تحقیر اعراب و طوفان ملیگرایی عربی ................... 15
انقلاب مصر و ظهور جمال عبدالناصر ................................. 15
سرایت ملیگرایی عربی به دیگر کشورهای عربی ............. 16
ملی کردن آبراه سوئز و جنگ ١٩٥٦ ................................ 16
جنگ ششروزه ............................................................... 19
تضاد دولتهای عربی ....................................................... 19
وعدهی نابودی اسراییل در شعارهای انقلابی و وقوع جنگ .... 20
تفاوت سرزمینهای اشغالشده در ١٩٦٧ .......................... 22
جنگ رمضان (یوم کیپور) ................................................... 22
سلاح نفت ..................................................................... 24
وقایع دیگر ........................................................................ 25
سخن آخر ........................................................................ 26
منابع .............................................................................. 27
مقدمه:
نوشتهی حاضر کوششی است برای بررسی اجمالی ریشههای مسئلهی فلسطین. مهمترین هدف این بررسی، معرفی ریشههای اختلاف با نگاهی به سیر رویدادهای قرن گذشته است. اگر نسبت به پیوندهایمان با سرزمین مادری بیتفاوت نباشیم و به سرنوشت و مسیر حرکت آن حساس باشیم، نمیتوانیم وقایع کلان کشورهای اطراف ایران را نادیده بگیریم، چرا که بعضی از این جریانات تاثیر مستقیمی بر سرنوشت دیگر اهالی منطقه دارد. بدیهیترین این تاثیرات کم یا زیاد شدن ثبات منطقه و تاثیرات بهسزای اقتصادی آن است. بحث عدالت و جایگاه ما بهعنوان یک انسان عدالتمدار هم که جای خود دارد. یکی از مهمترین این مسائل منطقهای، بیتردید مناقشات اعراب و اسراییل است. شاید اکثریت خوانندگان این نوشته تابهحال بارها مجبور به موضعگیری در مورد این مناقشه شدهاند و همین گزاره من را از بیان اهمیت این موضوع بینیاز کند. نگارنده بر این عقیده است که علیرغم حجم عمدهی این موضعگیریها، سطح عمومی درک ما از تاریخ شکلگیری مشکل فلسطین مطلوب نیست و نوشتهی حاضر تلاش دارد تصویری مقدماتی از موضوع به دست دهد. داشتن اطلاعات لازم، اولین قدم برای یک قضاوت عادلانه در مورد هر مطلبی است و سعی من این است که نوشتهی حاضر را تا اندازهی ممکن ناقل اطلاعات کنم نه موضعگیریهای شخصی (به جز بخش آخر). قبل از هرچیز تاکید بر این نکته ضروری است که بههیچ وجه خود را متخصص تاریخ نمیدانم و پیشاپیش از کاستیهای مقالهی حاضر عذرخواهی میکنم.
بررسیمان را از سالهای پایانی سدهی نوزدهم میلادی و شکلگیری جنبش صهیونیسم آغاز میکنیم. چگونگی شکلگیری کشوری به نام اسراییل در ١٩٤٨، مرکز توجه این نوشته است. بررسی حتی اجمالی همهی رویدادهای مهم بعد از ١٩٤٨، نوشتهای بسیار مبسوطتر از یک مقاله در ماهنامهای الکترونیکی میطلبد، به جای اینکار چند رویداد مهمتر از دههی ٥٠ تا ابتدای دههی ٨٠ انتخاب شده و به شکل موردی بررسی شدهاند. به چند دلیل سالهای دههی ٨٠ را برای پایان انتخاب کردهام، اول اینکه احتمالا بسیاری از خوانندگان کموبیش با وقایع متاخرتر آشنایی مقدماتی دارند. دوم، تاکید بسیار دارم که وارد مباحث سیاست داخلی و خارجی حکومت ایران نشوم و شاید یک مولفهی عمدهی وقایع مربوط به فلسطین در چند دههی گذشته موضعگیری حکومت ایران در این مورد باشد. سومین دلیل هم نقصان شناخت شخصیم از وقایع متاخرتر به دلیل دسترسی نداشتن به منابع مدون تاریخی در مورد این وقایع است. حداکثر تلاشم را کردهام که تحلیلی بیطرفانه از مناقشه به دست دهم، هرچند بیطرفی محض در مباحث تاریخی، بهخصوص برای غیرمتخصصین دشوار است. بههرحال آرشیو مقالات سازمان ملل در مورد مشکل فلسطین، بهعنوان یک منبع بیطرف، برای مطالعهی بیشتر و جامعتر بر روی تور جهانگستر (World Wide Web) قابل دسترسی است (ر.ک. به مراجع).