اختصاصی از یارا فایل
دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .
پایان نامه اخذ مدرک کارشناسی صنایع دستی
فهرست
فصل اول
بخش اول : مقدمه ۱
بخش دوم : واژه شناسی ۴
بخش سوم : تاریخچه ۶
فصل دوم
بخش اول : مواد اولیه ساخت قلمدان ۱۰
بخش دوم : کاغذ و کاغذ گری ۱۳
فصل سوم
ساخت قلمدان ۱۸
بخش اول : شیوه های سنتی ساخت قلمدان ۱۹
بخش دوم : ساخت و سازهای ابتکاری ۲۶
فصل چهارم
تزئینات قلمدان ۳۴
بخش اول : مراحل قبل از نقش آفرینی ۳۶
الف- آماده سازی سطح قلمدان (بوم سازی) ۳۶
ب- رنگ و رنگ سازی ۴۱
بخش دوم : مراحل نقش آفرینی ۴۸
انواع تزئین ۵۰
شیوه های دیگر تزئین ۷۳
بخش سوم : استادان مزین ساز ۷۶
بخش چهارم : مراحل بعد از نقش آفرینی ۸۳
بخش پنجم : بازسازی و تعمیر قلمدان ۸۸
فصل پنجم
تصاویر ۹۳
حسن ختام ۱۰۱
فهرست منابع ۱۰۳
فهرست منابع و ماخذ
۱ـ آریانپور کاشانی ، عباس و منوچهر . (۱۳۷۵) « فرهنگ فشرده انگلیسی به فارسی » چاپ بیستم، تهران ، انتشارات امیرکبیر.
۲ـ اینانلو، جهان و صدرالسادات ، مهران . (۱۳۷۲) ، گل و بوته در هنر اسلامی ، چاپ دوم ، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی.
۳ـ احسانی ، محمد تقی . (۱۳۶۸)، جلدها و قلمدانهای ایرانی ، چاپ اول ، تهران ، انتشارات امیرکبیر.
۴ـ «اشیاء منقوش ایرانی » ، فصلنامه هنر (۱۳۶۲) ، شماره ۴ ، صفحه ۱۸۲٫
۵ـ برومند (ادیب ) عبدالعلی . (۱۳۶۶) ، هنر قلمدان ، چاپ اول ، تهران ، انتشارات وحید.
۶ ـ حسن بیگی ، محمد رضا . (۱۳۶۵) ، مروری بر صنایع دستی ایران ، تهران ، انتشارات صنوبر.
۷ ـ ذابح ، ابوالفضل ، « نگاهی به موزه های تزئینی ایران » ، فصلنامه هنر (زمستان و بهار ۶۳ ـ ۱۳۶۲)، شماره ۵ ، صفحه ۱۳۲٫
۸ـ ریاضی ، محمد رضا (۱۳۷۵)، فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران ، چاپ اول ، انتشارات دانشگاه الزهرا (س).
۹ـ عمید ، حسن . (۱۳۵۷) ، فرهنگ فارسی عمید ، چاپ ۱۶، تهران ، انتشارات امیر کبیر.
۱۰ ـ گروهی از اساتید د انشگاهی ، (۱۳۷۸)، مجموعه دروس تخصصی کارشناسی ارشد هنر، جلد دوم ، چاپ اول اصفهان ، انتشارات هنروران ، ص ۱۵۵٫
۱۱ ـ مصور الملکی . (۱۳۷۶)، ناتورالیسم ایرانی ، چاپ دوم ، تهران ، انتشارات فرهنگسرا (یساولی).
۱۲ـ مجرد تاکستانی ، اردشیر (۱۳۷۲)، راهنمای نقاشی و کتاب آرایی در ایران ، چاپ اول ، انتشارات آستان مقدسه ی حضرت معصومه .
بخش اول
مقدمه
در مقوله هنرشناسی اولین سوالی که مطرح می شود این است که هنر چیست ؟!
البته مسلم است که نمی توان تعریف مانع و جامعی که دربرگیرنده تمامیت این واژه باشد ارائه نمود و علت اصلی عدم توانمندی ، همان تنوع و تکثری است که در سرتاسر این واژه سایه افکنده است. تنوع سلیقه ها و تکثر نظرها و عقاید از سویی و رفع نیازهای مادی و معنوی از سوی دیگر باعث گردید که هنر در قالبها، گونه ها ، شیوه ها و سبک های بیشماری به منحصه ی ظهور برسد که هرکدام به گونه ای ، دربرگیرنده بخشی از آمالها ، آرزوها و گاهاً خواسته های درونی خالقان و آفرینندگان آن می باشد.
با تکامل اندیشه های اجتماعی ـ زیستی انسان ، هنر نیز به رشد بالنده ای دست یافت که توانست خود را به تدریج از دیواره غارها بیرون کشد و در فضایی قرار گیرد که جنبه کاربردی تری را از خود به نمایش می گذاشت .
نیازها باعث ابدا شده بود و ابداعات نیز آراسته به سلیقه ، ذوق ، استعداد و در نهایت هنر بود.
هنری که روز به روز همگام با تکامل انسان به کمال ذاتی خود نزدیکتر می شد و همسان با این تکامل، تقسیم پذیری آن به شاخه های گوناگون و متفاوت نیز به وقوع پیوست . شاخه هایی که در عین وحدانیت هنری بودنشان هرکدام برای خود دارای سبک و سیاقی مشخص و هدفی معین وسازنده و ارزشی در خور توجه بود. این ارزشهای هنری که در قالبهای گوناگونی ظهور پیدا کرده بود، زمانی به اوج خود رسید که زندگی گروهی به زندگی قبیله ای مبدل گشت و سپس قومیت گرایی و ملیت های متعددی پا به عرصه حضور گذاشتند که هریک از اینها سابقه ی هنری خویش را سند معتبری در جهت عینیت بخشیدن به پیشینه تاریخی خود و سبقت از دیگر ملل، مطرح می کردند.
با بررسی سابقه هنری اقوام و ملل مختلف به وضوح می توان دریافت که هنر با تمامی کمی ها و کاستی های خود در سرزمینهای دور و نزدیکی چون بین النهرین ، مصر ، هند ، یونان ، رم باستان ، خاور دور، ایران و بسیاری از نقاط دیگر به مرحله ظهور رسیده است و در همین سرزمینها بوده که از خود آثاری ارزشمند و گرانبها به جای گذاشته است.
قلمدان و هنر قلمدان سازی یکی از همین آثار ارزشمند و ارزنده است که امروزه دیگر از آن سخنی به میان نمی آید و کمتر کسی پیدا می شود که به ساخت آن ، رغبتی نشان دهد و این در حالی است که این هنر زیبا و ظریف سالیانی نه چندان دور از این ، مورد استفاده ی دانش پژوهان و دانش دوستان و اصحاب ذوق و هنر و قلم قرار می گرفته است و در راه تشویق و ترغیب دانش اندوزی و فراگیری علم و ادب رسالت مهم و ارزشمندی را ایفا می کرده است.
اگرچه در این زمان از آن همه ظرافت و اهمیت و ارزش کمتر اثری باقی مانده است ولی امید می رود با یاری اندیشمندان هنر دوست و هنرمندان اندیشمند ، غبار فراموشی و غربت از وجود چنین هنرهایی زدوده شود.
در این مجموعه سعی شده است ضمن بزرگداشت مقام والای مجموعه هنرهای اصیل سنتی یادمانی از هنر ارزشمند قلمدان سازی شود تا شاید بدین وسیله ضمن شناسایی فنون قلمدان سازی که نزد بسیاری گمنام و ناشناخته مانده است، گامی گرچه کوچک و ناچیز نیز در راه اعتلای نام این هنر ارزشمند که زمانی مایه فخر و مباهات فرهنگ این مرزو بوم بوده است برداشته شود.
بخش دوم
واژه شناسی
« قلمدان قوطی کوچک دراز مقوایی یا چوبی یا فلزی است که در قدیم ، قلم ، قلمتراش ، قیچی قط زن و دوات را در آن می گذاشتند . »[۱]
این شا ید سلیس ترین تعریفی باشد که می توان از واژه ی «قلمدان » به لحاظ مفهوم کاربردی آن ارائه داد. در سایر فرهنگهای لغت نیز ، تعریفی نزدیک به آنچه نقل شد، آمده است. و با این تعریف از قلمدان به عنوان وسیله ای « جهت نگهداری » نام برده اند.
« قلمدان » در میان واژه های اروپایی معادل مشخصی ندارد ولیکن به لحاظ نوعیت ساخت شاید بتوان با پاره ای ملاحظات ، واژه ی انگلیسی lacquer و نیز واژه ی فرانسوی papier – mache را بدان اطلاق کرد. ا لبته ذکر این نکته ضروری است که واژه های مذکور هردو به یک فن اشاره داشته و در واقع هردو از یک منظر به «قلمدان و قلمدانسازی» نگریسته اند.
Lacquer که در فرهنگ لغت به معنای لاک و جلا ـ لاک و الکل زدن [۲] آمده است به همان هنر « لاکی » اشاره دارد که در قدیم برای ساخت و پرداخت جلاهای روغنی ، قلمدانها ، رحل ها ی قرآن و حتی قابهای آینه و نیز دیگر اشیاء مربوط به صنایع دستی ایرانی ، از آن استفاده می شده است و papier -mache «پاپیه ماشه » نیز که اساساً واژه ای فرانسوی است و در فرهنگ لغت به معنای کاغذ فشرده آمده است به همان معنا و مفهومی اشاره می کند که واژه ی انگلیسی lacquer آن را در بر می گرفت با این تفاوت که «پاپیه ماشه » اصطلاحی است که امروزه به جای واژه ی «لاکی» به کاربرده می شود و در واقع کاربردی امروزی دارد . اما به لحاظ دستوری «قلمدان » واژه ای مرکب است که از ترکیب کلمه قلم « pen » و پسوند « دان » به وجود آمده است که این ترکیب از جمله ترکیبات فرجی است و این بدان معناست که مرکب فرجی در حکم مفرد است و باید که مانند یک کلمه تلفظ شود و جدا نویسی آن به هنگام کتابت جایز و مطلوب نیست و بایستی آن را متصل به هم و به صورت تک کلمه ای نوشت .
بخش سوم
تاریخچه
قلمدان ـ چونان بسیاری از هنرهای پیشین ـ تاریخ تولد معین و روشنی ندارد . در میان کتبی که در آنان از قلمدان سخن به میان آمده است کمتر می توان مطلبی را در زمینه ی تعیین زمانی دقیق جهت ظهور این هنر بدیع پیدا کرد. اما آنگونه که مسلم است و از قرآین پیداست هنر قلمدان سازی از دیرباز در ایران زمین به گونه های خاص خود مرسوم بوده است به نحوی که از این ابزار به نیات و جهات خاصی از جمله تشویق و ترغیب به آموختن سواد و گسترش دایره ی دانش اندوزی ، نگهداری ابزار الات مربوط به کتابت [۳]، هدیه دادن به افرادی که یا مورد لطف و علاقه هدیه دهنده و یا باید به نوعی از آنان تقدیر و تشکر می شد [۴] و مواردی دیگر مورد استفاده قرار می گرفته است.
در اثر تحقیقات و تفحصات قابل توجهی که در این زمینه صورت پذیرفته است محققان توانسته اند، قلمدانهایی را بیابند که مربوط به دوران پیش از اسلام است. با این تحقیق مسلم شده است که در دوران ساسانیان پیش از آنکه اسلام ظهور پیدا کند قلمدان سازی نیز رواج داشته است. قلمدانهای آن زمان بیشتر از موادی چون فولاد و مفرغ بوده و به صورت مشبک و غیر مشبک ساخته می شده است و به جهت زیبایی هرچه بیشتر بدنه و رویه آن را ، نقره کوبی و گاهاً طلاکاری می کردند.
با اوج گیری هنر فلزکاری در عهد سلجوقیان هنر قلمدان سازی نیز پا به پای آن رشد کرد. اما این رشد تنها به خاطر بالندگی هنر فلز کاری نبود بلکه تا اندازه ی بسیار زیادی باید آن را مرهون تشویق رجال و بزرگان کشور و همچنین دستان توانا و سحر آمیز هنرمندان آن زمان دانست ، چه که همین دو عامل باعث گردید که این هنر ارزنده رشد صعودی خود را با عزتی خاص در عصر تیموریان ادامه داده و همچنان راه ترقی و پیشرفت خود را بهتر از پیش بپیماید.
این رشد و بالندگی بدان درجه از تعالی رسید که امروزه برخی از قلمدانهای برنجی و پولادین عهد سلجوقیان و تیموریان در ارزنده ترین موزه های جهان با دقت و وسواسی خاص نگهداری و محافظت می شود تا مبادا گزندی بر این گوهرهای هنری ارزشمند وارد آید. البته این پایان دوران افتخار آمیز هنر قلمدان سازی در ایران نیست.
بلکه با روی کار آمدن دوران صفویه ، صنعت ساخت قلمدان دچار تحول و دگرگونی عظیمی گردید چه که در این دوران بود که هنرمندان به اهمیت استفاده از کاغذ در ساخت ابزاری چون قلمدان پی بردند و توانستند با استفاده از این روش، مشکل عظیم قلمدانهای دوران پیشین را که همان سنگینی قلمدانها بر حکم فلزی بودنشان بود را از بین ببرند و باعث رونق و پیشرفت سریع و غیر قابل تصور این هنر شوند.
قلمدانهایی که از این پس به وسیله کاغذ ساخته شد به علت سبکی وزن و نیز به دلیل نقش و نگارهای بسیار بدیع و زیبایی که در روی آنها به کار رفته بود، پیش از هرزمانی دیگر نظر هنردوستان و هنرپژوهان و نیز دانش طلبان و ادب دوستان را به خود جلب کرد.
بیشترین تزئینات قلمدانهایی که به وسیله ی مقوا ساخته شده بود را نقشهای گل و بلبل، تصاویر انسان ، جانواران و مناظر و درختان و طبیعت تشکیل می داد که هریک از این نقشها دارای ظرافت و دل انگیزی منحصر به فردی می باشند که در نوع خود بی نظیرند، و درست در همان زمان بود که به واسطه ی جلوگیری از آسیب هایی که ممکن بود بعدها به این نقشها و نگارها وارد آید، سرتاسر قلمدان را به روغنی به نام روغن کمان[۵] آغشته می کردند، و بدین خاطر چنین قلمدانهایی را قلمدانهای روغنی نیز می نامیدند.
تکامل و تزئینات هنر قلمدان سازی بدان پایه از شکوه و ارزش و اهمیت خود رسید که دیگر از حکم ابزاری برای نگهداری قلمها و دواتها خارج شد و به وسیله ای کاملاً هنری و نفیس مبدل گشته که به تدریج توجه جهانگردان و سیاحان خارجی را به خود جلب کرد تا آنجا که بسیاری از جهانگردان از بردن قلمدانهای ایرانی به عنوان ارمغانی ارزشمند دربازگشت به کشورشان غفلت نمی ورزیدند.
در عصر قاجار، روند تکامل قلمدان سازی به اوج خودرسید، ولی در واقع باید این دوره را علی رغم پیشرفتهایی که در قلمدان سازی به وقوع پیوست دوره ی توقف و ایست این هنر دانست . چه که از این پس به علت تغییرات سیاسی و بروز برخی نابسامانی های اجتماعی ، اقتصادی و نیز ظهور تکنولوژیهای اولیه ای چون صنعت چاپ، سقوط تدریجی و در عین حال تاثر انگیز ارزش و مقام و اهمیت این هنر بدیع آغاز گردید و تا بدان جا ادامه یافت که به جز نامی و هراز گاهی یادی دیگر هیچ از آن باقی نماند. رشد روزافزون تکنولوژی و به عرصه آمدن ماشینهای چاپ و تحریر همه و همه باعث گردید که سرانجام در اواخر دوران قاجاریه شغل فروزان هنر قلمدان سازی آخرین نفسهای حیات ارزشمند خویش را بکشد و بعد از چندین قرن زندگانی با شکوه و سراسر تغییر و تحول و تکامل به ناگاه سر به زمین فراموشی گذاشت و اندک اندک چونان بسیاری از هنرهای دیگر، شمع وجودش به خاموشی گرایید و چونان نام و رسم صاحبانش، برای همیشه به تاریخ کهن هنرهای ملی این سرزمین پیوست.