لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
توریسم و فرهنگ
مقدمه:
با توجه به فضای جهانی که از پیامد های تحولات تکنولوژیک است،صنعت توریسم نیز مانند بسیاری از دیگر عرصه های زندگی فرد دچار تغییر و تحول شده است. در واقع شبکه ای شدن ارتباط میان افراد و مؤسسات مختلف و رشد تکنولوژیک اطلاعات، مرز میان ملتها و افراد را کاهش داده است که این امر باعث ایجاد شکل جدیدی از صنعت توریسم شده است. با ایجاد شدن سیستم های جدید حمل و نقل امکان سفر برای افراد با شرایط مناسب تری فراهم شده است.بر طبق آمار گزارش شده 715 میلیون نفر در سال 2002 سفر کرده اند و پیش بینی می شود که تا سال 2020 این رقم تا 6/1بیلیون نفر نیز افزایش پیدا کند.در سال 2002درآمد ناشی از صنعت توریسم 3500 بیلیون دلار امریکا بر آورد شده است که این رقم 10 درصد تجارت جهانی را شامل می شود.کامپیوتری شدن اطلاعات ،ایجاد سیستم های رزرواسیون،کاهش نرخ سفرهای هوایی و رسیدن به مقصد با کمترین هزینه از اثرات جهانی شدن بر توریسم است.کامپیوتری شدن اطلاعات این امکان را برای توریست فراهم می کند تا بتواند نسبت به جزئیات سفر خود آگاهی کسب کند. در حال حاضر فرد می تواند پیش از سفر نسبت به مقصد مورد نظر خود اطلاعات توریستی به صورت جزئی و کامل کسب کند. امکان رزرو هتل،وسیله حمل و نقل داخلی و بلیط مکانهای توریستی پیش از سفر با استفاده از سیستم های کامپیوتری قابل انجام است و مسافر می تواند با آرامش خاطر بیشتری سفر کند.پس از دهه 80 امکانات اقامتی در شهر های توریستی نیز افزایش پیدا کرده است و بسیاری از شرکت ها در این زمینه سرمایه گذاریهای بزرگی انجام داده اند.در مدت زمان بین 1980 تا 1998 گنجایش امکانات اقامتی از 8 میلیون به 4/15میلیون تخت افزایش پیدا کرده است.در اروپا 5/38 درصد ، امریکا 5/33 درصد و در آسیای شرقی و اقیانوسیه 45 درصد این آمار را به خود اختصاص می دهند. بنابراین جهانی شدن جریانی است که صنعت توریسم را به سمت فرا ملی شدن سوق داده است و با ایجاد امکانات و شرایط مناسب مرزهای ملی و بومی را محدود کرده است. با ایجاد شدن صنعت همزمان ارتباطات و رشد و انتقال تکنولوژیک اطلاعات،همزمان با پیدایش اقتصاد،سیاست و فرهنگی جهانی مواجه هستیم که در همه این عرصه ها حضور عوامل فراملی در فضای ملی قابل مشاهده است و بر صنعت توریسم نیز اثر گذار است. در آغاز قرن بیست و یکم ذهنیت مردم نسبت به صنعت توریسم تغییر کرد. رشد تعداد توریست در سالهای اخیر بسیار قابل توجه بوده است اما عوامل بحرانی در کاهش نرخ آن بسیار مؤثر بوده است.حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001،جنگ امریکا و عراق،رکود بودجه خطوط هواپیمایی و توسعه ویروس سارس عواملی هستند که مسائل امنیتی صنعت توریسم را تحت تاثیر قرار داد و در تصمیم گیری دولتها در این زمینه بسیار اثر گذار بودند.(هال،2004).البته توریسم در اینجا به معنای هرگونه حرکت و جنبشی است که موجب دوری از خانه می شود،مانند سفر برای کار،تحصیل وهمچنین دلایل پزشکی.توریسم در واقع شامل هر فعالیتی می شود که توسط توریست یا فرد بازدیدکننده انجام می شود و میان توریسم،سرگرمی و مهاجرت تفاوت وجود دارد.(بل،2000)آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، ذهنیت ایرانی ها نسبت به توریست و اهمیت این مسئله نسبت به گسترش صنعت توریسم در کشور است.
تعاریف توریسم:
اولین بار در سال 1937 صنعت توریسم به صورت جهانی تعریف شد.کمیته آماردانان اتحادیه ملت ها[1] توریست بین المللی را به عنوان فردی تعریف کردند که کشور دیگری را برای بیشتر از 24 ساعت بازدید می کنند و شامل کارگران،دانش آموزان و مهاجران نمی شد. در سال 1950 اتحادیه بین المللی سازمانهای مسافرتی رسمی[2] تعریف قبلی را تکمیل کرد و در مطالعات توریستی دانشجویان را به عنوان توریست معرفی کرد.IUOTO همچنین دو اصطلاح جدید نیز مطرح کرد:گردشگر بین المللی [3] که عمدتاَ به صورت انفرادی کشور دیگری را به منظور تفریح و سرگرمی برای مدت کمتر از 24 ساعت بازدید می کند.اصطلاح دیگر مسافران ترانزیت[4] است که منظور مسافرانی هستند که سفر می کنند اما در کشور مربوطه اقامت نمی کنند. در سال 1963 کنفرانس UN که پیرامون توریسم تشکیل شده بود میان توریست هایی که 24 ساعت یا بیشتر در کشوری اقامت می کنند با گردشگران یا بازدید کنندگان روزانه[5] که حداقل 24 ساعت در کشوری اقامت می کنند تفاوت قائل شدند و در سال 1968 کمیسیون آماری اتحادیه ملت ها[6] مسافران ترانزیت را نیز جزو بازدیدکنندگان روزانه یا گردشگران قرار داد که شامل توریست ها نمی شوند(اسمیت،2000). در فرهنگ آکسفورد واژه توریسم به معنای مسافرتی است کوتاه مدت که در آن از مکان یا مکانهای متعدد دیدن می کنند. به طور کلی واژه توریسم از واژه تور مشتق شده و به معنای سفری دایرهوار است که از جایی مشخص شروع می شود و سرانجام به همانجا بازمی گردد و از برنامه خاص سفر پیروی می کند. در کل حرکت و جنبش توریست را می توان در دو جزء خلاصه کرد:جزء مقصد و ترانزیت که در واقع عواملی وجود دارند که حرکت توریست را متعادل می کند و شامل اثرات مستقیم فاصله بر تقاضا، فرصت های واسطه ای قابل دسترس، بودجه کلی زمان توریست و چگو.نگی صرف این زمان،متغیر های زمان و فرهنگ اجتماعی توریست می شود(مکرچر،2002).آنچه پیرامون بحث توریسم قابل طرح است این مسئله است که مقصد و فرهنگ توریست هر دو تغییر می کنند و در توریسم تولید می شوند.توریسم بخشی از فرایند انعکاسی است که همه عاملان به آن از تجربیات خوب یا بد خود یاد می گیرند. بنابراین همزمان با رشد و گسترش توریسم ذائقه و خواسته های توریست نیز تغییر می کند. هویت و شخصیت توریست در جریان هویت سازی و خودسازی در طول سفر شکل می گیرد. این خودسازی در جهت خلاف بومی گرایی و در راستای از بین بردن مرزها صورت می گیرد. در واقع بسیاری از ویژگی های هویتی فرد توریست پس از ورود به کشوری دیگر تغییر می کند و البته این عدم ثبات نتایج منفی در پی نخواهد داشت بلکه فرصتی است برای تغییر،منازعه و کشمکشی مثبت. جغرافیای فرهنگی توریسم محدود به نقشه ثابت مقصد ها نیست بلکه پیرامون مجموعه ای از عاداتی است که در هر کجا تغییر می کند.(کرانگ،2002)
فرهنگ و توریسم
توریسم بدون فرهنگ وجود نخواهد داشت،زیرا فرهنگ است که از اصلی ترین انگیزه های حرکت مردم است و بنابر این هر شکلی از جهانگردی مسبب تاثیری فرهنگی بر بازدیدکننده و میزبان خواهد بود.جهانگردی بخصوص برای جوانان ابزاری ممتاز برای تبادل فرهنگی و مدرسهای برای آموختن تحمل که در آن هرکسی می تواند با دنیایی منحصر بفرد و متنوع روبرو شود.ضربه فرهنگی[7] که با ضربه اجتماعی پیوند دارد غالباَ از تفاوت استانداردهای زندگی میان بازدیدکنندگان و میزبانان حاصل می شود.این امر می تواند به نتایجی نامطلوب و حتی تهدید هویت های فرهنگی منجر شود. پدیده فرهنگ پذیری[8] و تقلید از خصوصیات و شیوه زندگی بازدیدکنندگان عارضه ای است که از تماس میان جهانگردان و مردم محلی پدید می آید.توریسم می تواند تسهیل کننده این تهدید باشد یا برعکس به جوامع کمک کند که با بهتر شناساندن خود و افتخار کردن به فرهنگشان دوباره هویت های فرهنگیشان را تصدیق کنند.بنابر این صنعت توریسم می تواند در حمایت از حقوق همه مردم برای حفظ سهمشان در فرهنگ جهانی مؤثر باشد.
اهمیت توریسم در سیاست گذاری فرهنگی
در زمینه سیاستگذاریهای فرهنگی توریسم، بعضی معتقدند که باید به خواسته ها و نیازهای میهمان توجه شود و در واقع میزبان تابع فرهنگ میهمان است.در این حالت فرهنگ بومی در برابر فرهنگ غیر بومی تسلیم می شود و ارزشها و تمایلات توریست در ارجحیت قرار می گیرد. مخالفان این نظریه بر این باورند که آنچه همیشه توجه توریست را به خود جلب می کند مکان ها، فضا ها، فرهنگ و ارزشهایی است که ناشناخته و مرموز هستند و توریست در جستجوی کشف آنها است و در واقع به تعبیر جان اری[9] هدف آن شکار لحظه ها است.از نظر مک کانل نیز سنت ها اهمیت بسیاری برای توریست دارند و چنانچه بخواهیم مکانی توریستی ایجاد کنیم باید به آن شکل تاریخی و قدیمی دهیم تا برای توریست جذابیت داشته باشد. بعضی دیگر در زمینه سیاستگذاریهای فرهنگی توریسم معتقدند آنچه اهمیت دارد آداب و رسوم،سنت ها،ارزش ها و باورهای بومی هر ملتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. آنها معتقد هستند که جهانی شدن حضور عوامل فراملی در فضای ملی است که این مفهوم به معنای از بین رفتن ارزشهای ملی نیست. در واقع توریست به دنبال چیزی است که با تجربه روزانه اش متفاوت است.عده ای دیگر از محققان نیز بر این عقیده تکیه می کنند که توریسم فرهنگی به معنای هنر همزیستی در بستر فرهنگی دیگر است(سعیدی،1382).آنها معتقدند که باید زمینه ای را فراهم کرد تا بتوان در حین توجه به ارزشهای میهمان،فرهنگ بومی و ملی نیز دچار خدشه نشود و در واقع حضور توریست عاملی جهت انتقال ارزشهای بومی شود.
دانلود تحقیق کامل درمورد توریسم و فرهنگ