لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
هنر ایران
مقدمه
هنر در مشرق زمینِ افسونگر با آن همه سهم و اعتبار در پاگیری تمدن و فرهنگ جهانی بهگونهای مکاشفه و راز و نیاز هنرمند بوده است. هنرمند شرقی در خلوت خویش، گوشهگیر و منزوی، پنهان و ناآشکار، تلاش در ارائه ذوق و هنری بسیار تجریدی داشته است که چه بسا تنها خود به مفهوم و معانی آن آشنا بوده و دیگرانی که آشنایی و الفت با دنیای او را داشتهاند - خلاقیتی درست برخلاف آرمان هنری هنرمند مغربزمین که گریزان از درونگرایی، خلاقیت هنریش نموداری آشکار از نگاه مشتاقانه و تجربه عام، صرفاً در خدمت زیبایی محض بوده است.
هنرمندان ایرانی بانیان تعلیم و اشاعه تفکر درونگرایی و معنویت بخشیدن به جوهر هنر در شرق و استمرار این بینش در تاریخ هنری مشرقزمین هستند.
مدارک و اسناد کمی که از ایران باستان بجای مانده گواه و شاهد این ادعاست که هنرمند وارسته و متفکر ایرانی در پی شناخت و دریافت جهانی ماورای جهان مادی اطراف خویش، آفرینش هنری را همانند وسیله و ابزاری پرثمر در خدمت کشف و شهود و جستجوی خود میگیرد و به یاری نقش و رنگهایی انتزاعی و مختصر، شور و غوغای درون خود را آشکار میسازد، چه اگر جز این میبود، آن همه نقشهای پیچیده و پر ابهام را – که بیشک جدا از کاربردی صرفاً تزیینی – با قدرت متوازن قلم، بر تن ضروف سفالین کار نمیکرد. همان نقوش و رنگهایی که با توجه به تکرار و یکنواختی و هماهنگی در تن کاسه و کوزههای سفالین، این واقعیت را مسلم میسازد که خلاقیت و آفرینش هنری از ابتدا نزد هنرمندان ایرانی در محدودة تلاشی فردی و تفکری مجرد و شخصی دنبال نشده، بلکه مبتنی بر نیازی جمعی در گسترة بینشی همگانی بوده است.
هنر ایران با چنین جوهر و دستمایهای در گذر از دوران قبل از تاریخ و ورود به دوران تاریخی هر چند در ظاهر با شکلی منسجم و نظمیافته و تابع خواست و سلیقه صاحبان قدرت به حیات خود ادامه میدهد، اما هرگز سلیقههای تحمیل شده نمیتواند مانع از هماهنگی و توازن ضرب آهنگ نوای دل و اندیشة هنرمند ایرانی گردد. چه، هنرمند ایرانی با حفظ ایمان و اعتقاد خویش، بیاعتنا به فرامین صاحبان زر و زور، هنرش تجلی ستایش جهان نور است و خالق جهان نور. هنرمند ایرانی حتی زمانی که مانند اغلب هنرمندان جهان، برخلاف آرمانهایش از سرناگزیری در خدمت جلال و شکوهی حیرتانگیز در نمایش قدرت زمانه بود، فرمانبرداری نمیکرد.
هنر ایران بهنگام ظهور دین اسلام در ایران یکباره جان و تحولی تازه مییابد. قرآن کتاب آسمانی مسلمانان پیروان را به وحدت و یکپارچگی در تمام شئونات فکری و کرداری و اعتقادی فرا می خواند و به خلاقیت ایرانیان که تا پیش از ظهور اسلام با ریتم آهسته و گاهی پراکنده حیات و دوام داشت، وحدتی حیرتانگیز با شتابی فزاینده میبخشد. تاریخ هنری جهان از قرن نهم میلادی با شگفت و تحسین بسیار، شاهد بروز خلاقیتهای پرثمر ایرانیان میشود که هم در تحول معنای هنر و هم در کاربرد آفرینش هنری بیانی تازه و شکل و منظری نوین را در عرصة هنر جهانی آشکار میسازد.
تاکنون ارزیابی انتقادی از تحولات هنر در سرزمین ایران انجام نگرفته و چه بسیار رنسانسهای سرنوشتساز فرهنگی و هنری در ایران که ناشناخته و گمنام مانده است.
قائل شدن واژه "رنسانس" به دلیل بار معنای آشنای آن نزد ملل غربی کاربرد شایسته و بجایی است برای تحولات مکرر هنر در طول تاریخ هنر اسلامی ایران. چه با مدد از مفهوم گویای این واژه، به جای پراکنده گفتن و نگریستن، میتوان به تلاش هنرمندان ایران در تعالی و رونق هنر اسلامی و جهانی راه پیدا کرد.
رنسانسهایی همانند رنسانس هنری قرن نهم میلادی که جنبش هنری نوینی بود که در زمینههای گوناگون معماری و خوشنویسی و سایر هنرهای ظریفه، سرمشق و الگوی آفرینش هنری هنرمندان کشورهای مسلمان در جهان آن روزگار شد.
یا رنسانس قرن دوازدهم میلادی که هنر نقاشی ایرانی را بدان پایه از رونق و شکوه رساند که طی آن بسیاری از کتب نظم و نثر فارسی و حتی متون ترجمه شده از یونانی و عربی آذین نقش گرفت و باعث نشر شیوهای نوین از کتابآرایی و نقاشی کتاب شد.
مرحله بعدی، رنسانس قرن سیزده پس از حمله مغول به ایران و آشنایی هنرمندان ایرانی با هنر شرق دور و چین و تحول نقاشی و معماری ایران است. همان رنسانس هنری که کوتاه زمانی بعد با دستمایههایی غنی باعث اشاعه هنر و ذوق ایرانی به اطراف و اکناف جهان شد.
ایستادگی و اعتقاد و پایمردی ملت بعد از دورانی تحمل هجوم و کشتار و ویرانی به جای سر در گریبان گرفتن و اطاعت و تسلیم، قوم فاتح را وادار ساخت که در برابر هنر سرزمین ایران سر تعظیم فرود آورده عامل و مروج هنر و فرهنگ ایرانی گردد تا آنجا که بعد از گذشت دو قرن در اوایل قرن پانزدهم میلادی در زمان سلطنت شاهرخ و نوادگان او بزرگترین رنسانس هنری نه تنها در جهان اسلام که در جهان هنر آن روزگار را در تمامی رشتههای هنرهای ایرانی سبب شد و مقدمات ایجاد رنسانس هنری قرن شانزدهم میلادی را در عصر سلاطین صفوی در ایران مهیا ساخت و زمانی بعد در قرن هیجدم میلادی به رنسانس عارفانه هنری یعنی رواج "مکتب گل" و ستایش گل و گیاه و سبزه در عصر حکومت کریم خان زند انجامید.
هنر ایران از اواخر قرن هیجدم میلادی بتدریج با گسترش دامنه تقلیدهای ناقص از نقاشیها و حجاریهای اروپایی که سابقه آغازش به بیش از قرنی قبل از این زمان میرسد، دچار بحرانی ناخواسته و ناگزیر شد.حلقههای زنجیر بهم پیوسته اندیشهها و ذوقها و آرمان متحد هنرمند ایرانی با تقلید و تسلیم در برابر مظاهر هنر غربی از هم جدا شد. بحرانی که بتدریج باعث از رونق افتادن هنرهای اسلامی ایران گردید.
جای خوشوقتی است که در روزگار ما هنوز میتوان در آثار هنری بازماندگان هنرمند و شایستة کاروانیانِ عظیم هنرِ ایران، نشانههای آشکاری از تجلی معرفت و بروز سلیقه اصیل و پرقدمت ایران را بازیافت و بازشناخت.
مینیاتور
نقاشی اصیل و پرقدمت مینیاتور ایرانی بعد از وارد شدن به عرصة تاریخ هنر ایران، رازگشای اندیشههای عرفانی و ادبی و جلوهگاه نمایش نقشهای ظریف عارفانه و عاشقانه است.
نقاشی ایرانی، از نخستین ایام آفریدن نقش بر تن غارهای میرملاس در لرستان، قدمتی همچون سایر نقاشی غارهای تاریخی جهان دارد. نقاش ایرانی از ابتدا با پرهیزی آگاهانه و از سر اعتقاد، از رعایت اصول پرسپکتیو و عینی دیدن جهانِ پیرامون خود دوری گزید و با درهم شکستن قواعد، به آفرینشی
مقاله درباره هنر ایران