لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 26
تعریف خرافات :
خرافات سخنان پریشان و نامربوط ، سخنان بیهوده و پریشان که خوش آیند باشند وسخنان خوش پریشان.1 در لغت نامه عمید خرافات جمع خرافه به معنای حدیث باطل ، سخن بیهوده و یاوه.2
تعاریفی دیگر از گوشه وکنار جهان از جمله ، خرافات عبارتند از معتقدات ، باورها یاانجام کارهایی که هیچگونه ریشه عقلانی ندارند. خرافات به اسطوره ها و پیشگویی ها مربوط می شوند .
خرافات عقاید وباورهای عامه مردم است که ریشه دیرینه دارد .
بعضی از معتقدات و آداب و رسوم همگانی مانند اعتقاد به نظر زدن یا اثر طلسم ها در بیشتر دوره های تاریخی و در اکثر نقاط جهان وجود داشته و دارد . پاره ای خرافات هم ممکن است مختص یک کشور ، منطقه یا دهکده ویا حتی گروه و خانواده خاصی باشد .
چند نمونه از خرافات:
₪ نظر زدن به این معناست که شخص حسودی – اغلب بطور ناخواسته – موجب بروز مشکل یا بیماری برای دیگران می شود .
₪ اگر کف دست راستتان بخارد پولی نصیبتان می شود و اگر کف دست چپتان بخارد پولی از دست می دهید.3
₪ بلند شدن از رختخواب از سمت چپ یا به پشت باعث بد خلقی در آنروز می شود.4
₪ دیدن یک گربه سیاه در صبح بد یمن است.5
₪ زیاد خندیدن باعث گریه و ناراحتی می شود.6
₪ دیدن کلاغ زاغی نشانه ای از غم و اندوه است.7
₪ اگر شخصی خوابی ببیند که دندانش افتاده است یکی از اقوامش خواهد مرد.8
₪ اگر در سطح فنجان تفاله چای شناور بماند نشانه ای از آمدن یک غریبه است.9
₪ اگر در روز اول سال نو لباس جدید به تن نداشته باشد تا آخر سال پول کمی به دست می آورد.10
منشاء خرافات:
1- از نظر روانشناسان ، خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد بر آینده بوجود می آیند . مثلاً در ارتباط با مسائلی چون تولد ومرگ و مرض و ... تا از این طریق از اضطراب و تشویش رها شده تسکین خاطری یابند . جادو و جنبل، دعا گرفتن برای علاج بیماران وسیله ای است برای تسکین و احساس آرامش .
اگر بپذیریم که خرافات عامل کاهش دهنده اضطراب است ، بنابراین روشن می شود که چرا طبقاتی از مردم که مدام در معرض خطر قرار دارند از بقیه مردم خرافی ترند و نیز طبق تحقیقات انجام شده افراد فوق العاده متعصب خرافی ترند . طبقات اجتماعی هر چه پائین تر باشند ، شخص خرافی تر است .اما هر چه تحصیلات عالی تر باشد خرافات کمتر و هر چه هوش بیشتر باشد فرد کمتر خرافی می باشد.11
2- از نظر قرآن : خداوند به همه مردم (اعم از مسلمانها و غیر مسلمانها ) فرموده و می گوید :
یا ایها الناس کلوا مما فی الارض حلالاً فی الارض حلالاً طیباً و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین (آیه 168 سوره بقره)
مضمون آیه حکمی است که محل ابتلای عموم مردم است ، مثلاً یک عده از مشرکین از چهار پایان ومواد غذایی را بدون جهت و از روی افتراء و دروغ بر خدا ، خود حرام کرده بودند چنانکه از طایفه ثقیف و خزاعه بنی عامر بن صعصعه نقل شده است و در میان مومنان هم بعد از اسلام نیز یک سلسله امور خرافی دیده می شود . که از بقایای دوران قبل از اسلام بود و مطابق قانون وراثت اخلاق وآداب اجتماعی در افکار آنها باقی مانده بود و البته جای تعجب هم نبود زیرا معمولا روشهای نوین دینی یا دنیوی که وارد محیط تازه ای می شوند.
ابتدا متوجه ریشه های روش کهنه شده و آنها را قطع می کنند و چنانچه حیات آن ادامه پیدا کند ( که آن هم در سایه حسن تربیت و حسن قبول میسر است ) به شاخ و برگها می پردازد و آنها را یکی پس از دیگری قطع می کند اما اگر این فرصت را نیابد اصول نوین با بقایای روش قدیم مختلط شده و معجونی می سازد که نه اینست ونه آن .
لذا خداوند متعال دستور داده که از آنچه در زمین است بخورند و با این بهانه ها و افکار خرافی آنها را بر خود حرام نکنند.12
3- منشاء اساسی همان روح و نفس بشر می باشد که در مقابل هیجانات مختلف واکنشهای متفاوتی از خود بروز می دهد و اگر بشر از قدیم الایام این قدرت را داشت که بطور منطقی هیجانات خود را کنترل کند مسلماً خرافاتی در کار نبود . بطور خلاصه می توان گفت که بشر سه عیب بزرگ داشت : یکی اینکه می ترسید دیگر اینکه زود خیره می شد و حیرت می کرد و سوم آن که نادان بود . (خوف ، حیرت ، جهل ) سه انگیزه اساسی و مهم در افکار و خیالات خرافی است.13
علل شیوع خرافات:
عقاید باطل ، بدعتهای خانمان برانداز ، مکتبهای باطل ، همه نتیجه دروغهایی است که بر خدا و رسول بسته اند ، تصور کنید در دروغهایی که علمای یهود و نصاری جعل کرده و مردم را از پیروی اسلام بازداشتند . دروغهایی که بوسیله معاویه ، ابوهریره ، سلاطین اموی و عباسی به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده شده تا حق را در صورت باطل و باطل را در صورت حق ظاهر نمودند ، در تاریخ مشهور است که معاویه پول کلانی به « سمره بن جندب » داد که روایت کرد : آیه « و من الناس من یشتری نفسه ابتغاء مرضات الله ....»14 درباره علی بن ابیطالب است.
قرآن مجید در آیات متعددی تابعان را که بدون تفکر از متوعان پیروی کرده اند اهل عذاب دانسته و عذرشان را قبول نمی دارد و می گوید : « فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ...»15 یعنی سخن را می شنوند ودرباره آنها فکر می کنند و بهترین آنرا اختیار می کنند . خلاصه : هر راهی و هر کاری و هر دینی که انسان اختیار می کند باید اول آنرا بفهمد و در اطراف آن تحقیق بکند ، سپس آنرا قبول کرده و در راه آن قد م بردارد و در این راه اگر اشتباه هم بکند پیش خدا معذور خواهد بود .
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود مقاله کامل درباره خرافات