یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج) از دیدگاه جامعه اسلامى

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج) از دیدگاه جامعه اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج) از دیدگاه جامعه اسلامى


دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج)  از دیدگاه جامعه اسلامى

بر پژوهشگران، صاحب نظران و ارباب دانش پوشیده نیست که مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان، یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام، و از اعتقادات قطعى عموم مسلمانان است، که شیعه و سنّى در طى قرون و اعصار متمادى همه بر این عقیده اتّفاق نظر داشته و آن را جزء عقاید قطعى خود مى دانند.

گرچه وجود این عقیده در اسلام به خصوص در میان شیعیان، از مسایل بسیار حایز اهمیّت، و از اعتقادات بنیادى محسوب مى شود، و از این رهگذر در میان همه مذاهب اسلامى، شیعیان بیش از همه با این عقیده شناخته شده اند، لذا برخى از افراد نا آگاه و بى اطّلاع، یا لجوج و معاند پیوسته کوشیده و مى کوشند تا این عقیده را در مذهب شیعه محصور کنند، ولى هرگز عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در اسلام اختصاص به شیعه ندارد. بلکه عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مورد اتّفاق و اجماع همه مسلمین بوده، و کلیّه فِرَق اسلامى در این عقیده باهم اتّفاق نظر دارند، و حتّى فرقه ساخته شده «وهّابیت» نیز آن را جزء عقاید قطعى و مسلّم خود مى دانند و به طور جدّى از آن دفاع مى نمایند، و معتقدند که: اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) بر هر مسلمانى واجب است، و جز افراد نادان و بى اطّلاع و بدعت گزار، منکر آن نخواهند بود.( )

به طور خلاصه، آنچه از مجموع منابع معتبر حدیثى و تاریخى شیعه و سنّى استفاده مى شود این است که: مسأله مهدویّت و عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)یکى از ضروریات دین مقدّس اسلام است که منکر آن از آیین اسلام بیرون است. از این رو، کلیّه مسلمانان از شیعه و سنّى ـ و به طور کلّى عموم اُمّت اسلامى ـ عقیده دارند، که بر اساس روایات وارده، ناچار باید در آخر الزمان (و تاریک ترین دوران تاریخ بشر) مردى از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به نام حضرت مهدى(علیه السلام) ظهور کرده، بر همه کشورها مسلّط شود، و دین را تأیید بخشد، و سراسر روى زمین را پر از عدل و داد کند، و او از دودمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و از نسل حضرت فاطمه(علیها السلام) است.

از نظر مسلمانان، مسأله «مهدویّت» و عقیده به ظهور مهدى موعود(علیه السلام)یک اعتقاد عمیق دینى و مذهبى، و یکى از مهمترین و حسّاس ترین فرازهاى عقیدتى اسلامى است.

این عقیده در اسلام و به خصوص در میان شیعیان، از اعتقادات بنیادى و تردید ناپذیرى است که هیچ گونه شک و تردید در آن وجود ندارد.

عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان عقیده دارند که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)از ضروریات مذهب است، و اخبار و روایات مربوط به آن حضرت، از طریق شیعه و سنّى به حد «تواتر» رسیده است.(

عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک مهدى موعود(علیه السلام)که در روایات متواتر اسلامى با اوصاف: «قُرشى، هاشمى، فاطمى، علوى، حسنى، و حسینى» معرّفى گردیده، و نویدهاى ظهور مبارک آن حضرت سالها پیش از ولادت با سعادتش از زبان مبارک پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و خاندان پاکش(علیهم السلام) براى اُمّت اسلامى بازگو شده، یک امر قطعى و مسلّم است.

عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان، وعده قطعى خداوند است، و نویدهاى ظهور آن موعود جهانى در قرآن کریم و روایات اسلامى به صورتى گسترده در نهایت وضوح و روشنى بیان شده است.

عموم مسلمانان عقیده دارند که طبق وعده هاى قرآن کریم و روایات اسلامى، در آینده تاریخ و در آخر الزمان، مردى از اهل بیت به نام حضرت مهدى(علیه السلام) ظهور خواهد کرد که دین را تأیید، و عدل و داد را آشکار خواهد نمود، و دشمنان دین و انسانیّت چه بخواهند و چه نخواهند، سرانجام او ظاهر مى شود، و بر همه کشورها و ممالک اسلامى مسلّط مى گردد.

در زمان او اسلام جهانگیر مى شود، سراسر روى زمین پر از عدل و داد مى شود، پرچم توحید و یکتاپرستى در همه جهان به اهتزاز در مى آید، دینى جز دین مبین اسلام باقى نمى ماند، نظام جهانى بر اساس ایمان به خدا و احکام اسلام استوار مى گردد، بر تمام جهان دین واحد، قانون واحد، نظام واحد، و رهبر واحد حکومت مى کند، و در همه جا صلح و صفا ایجاد مى شود، و حقّ و عدالت پیروز، و ظلم و ستم یکسره از بین مى رود.

عموم مسلمانان عقیده دارند که با جهانى شدن ظلم و ستم، فساد و تبهکارى و وجود حکومت هاى ظالمانه با معیارهاى غیر عادلانه در سطح جهان، از نقطه نظر رحمت الهى، ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که طبق وعده هاى صریح اسلامى آنچنان که در قرآن کریم واخبار اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، سرانجام باید ظاهر شود; کاخهاى ستمگران را برسرشان فرو ریزد، پرچم حقّ و عدالت را بر فراز گیتى به اهتزاز درآورد، ریشه ظلم و بیداد را از بیخ و بن برکند، و بر ویرانه هاى کاخ جبّاران و ستمکاران، جهانى آباد و آزاد بنیان نهد، و انسانها را از زیر یوغ استعباد، استثمار و استعمار رهایى بخشد.

آرى خواننده گرامى! عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان، عقیده دارند که ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) یک امر محتوم و مسلّم است که بدون تردید واقع خواهد شد، و کفر کافران، لجاجت منکران و سرسختى معاندان، در تحقّق اراده و مشیّت الهى، و ظهور منجى آسمانى، کمترین اثرى نخواهد داشت، و از این رو همه منتظر و چشم به راهند، و همه انتظار روزى را مى کشند که نداى نوید ظهور «منجى موعود» در سرتاسر جهان طنین انداز شده، همه ساکنان روى زمین، طنین آن نداى آسمانى را با گوش خود بشنوند، و از جان و دل اجابت کنند، و سر از پا نشناخته شتابان به سویش روان گردند.

اینک براى این که مهدى موعود اسلام را بشناسیم، و بدانیم که اسلام در زمینه ظهور آن یکتا بازمانده حجج الهى چه نویدهایى را به مسلمانان و مردم جهان داده است، فشرده مطالبى را که در دریاى ژرف و ناپیدا کرانه متون اصیل اسلامى آمده است در اینجا مى آوریم.

آنچه در مقام معرّفى مهدى موعود(علیه السلام)، در منابع معتبر شیعه و سنّى آمده، بدین قرار است:

«او، حجّت خدا، خاتم اوصیا، رهایى بخش اُمّت، مهدى، منتظر، قائم آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)، صاحب الأمر، صاحب الزمان، عدالت گستر، بقیّة اللّه، صاحب شمشیر، ظاهر کننده دین، خلف صالح، باعث، وارث، صاحب، خالص، صاحب الدار ( صاحب خانه ) مأمول، مؤمَّل، ( امید آینده ) نایب، برهان، باسط (گسترنده)، ثائر (انقلابى)، منتقم، سیّد، جابر (ترمیم کننده دین)، خازن (خزینه دار علوم الهى)، امیر امیران، قاتل تبهکاران، آقاى دو جهان، و امام منتظر براى تأسیس حکومت عدل الهى است».( )

پدرش گنج دانش ایزدى، امام حسن عسکرى(علیه السلام)، و مادر بزرگوارش نرجس خاتون بانوى کنیزان جهان از بیتى رفیع و خاندانى جلیل است که از امام حسن عسکرى(علیه السلام)فرزندى جز آن آخرین حجّت خدا از این بانوى بزرگوار نمانده است.( )

در سال 255 هجرى قمرى، در سپیده دم پانزدهم ماه شعبان در شهر «سامرّا» پایتخت عبّاسیان چشم به جهان گشود.( ) نامش، نام پیامبر ـ محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ و کنیه اش کنیه پیامبر ـ ابوالقاسم ـ است.

«ولادت با سعادتش از دشمنان پنهان ماند، و نام و نشانش از بدخواهان در نهان; زیرا حکومت خون آشام وقت و دستگاه ستمگر خلافت، سخت در پى او و مشتاق یافتن و نابود ساختنش بود، و تمام نیروى خود را در اطراف خانه امام حسن عسکرى(علیه السلام)متمرکز کرده و دهها جاسوس به کار گرفته بود، و بر هر جاسوسى، جاسوسى دیگر گمارده بود تا از ولادت ولىّ خدا حضرت بقیّة اللّه(علیه السلام)آگاه شده، نور خدا را خاموش کند، ولى مشیّت خداوند بر آن تعلّق گرفته بود که حجّت خود را از گزند دشمنان حفظ کند».( )

با شهادت پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى(علیه السلام) در شب هشتم ربیع الاول سال 260 هجرى قمرى، بار دشوار و توان فرساى امامت بر دوش او نهاده شد، و به فرمان حکمت آمیز پروردگار، از مردم «غیبت» اختیار فرمود.( )

دوران غیبت آن حضرت دو بخش متمایز دارد:

1 ـ غیبت صغرى یا کوتاه مدّت ـ سال 255 تا 329 هجرى ـ که در این دوره شیعیان مى توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند و با وى ارتباط برقرار کنند.

این چهار تن نایب خاص، که شیعیان مى توانستند در دوران غیبت صغرى توسط آنها با حضرت مهدى(علیه السلام) تماس بگیرند و مشکلات خود را به ناحیه مقدّسه برسانند و پاسخ هاى لازم را دریافت نمایند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعید عمروى، محمّد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختى و على بن محمّد سمرى، که با رحلت او باب «نیابت خاص» بسته شد.

2 ـ غیبت کبرى یا بلند مدّت که تا امروز ادامه یافته است. در این دوره سفیر و نایب خاصّى براى آن حضرت نیست، و راه تماس رسمى و آشکار براى مردم وجود ندارد. و بر آنهاست که از نوّاب عام امام(علیه السلام)ـ یعنى از فقهاى پارسا وخویشتن دار ـ پیروى کنند.( )

غیبت صغرى از همان لحظه ولادت حضرت ولى عصر(علیه السلام) آغاز مى شود( ) و تا روز وفات چهارمین سفیر حضرتش ادامه مى یابد( )ولى دوران سفارت، از رحلت حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام) آغاز شده و تا وفات على بن محمّد سمرى، امتداد مى یابد.( )

بنابراین، طول غیبت صغرى 74 سال تمام، و مدّت سفارت سفیران چهارگانه 69 سال و شش ماه و پانزده روز است.

به هر حال، نهان زیستى آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولى زیر همین آسمان کبود بسر مى برد. اگر برخوردى هم برایش پیشامد کند، اغلب ناشناخته مى ماند و دیدارهایش با شیعیان تنها به اذن خداست.

هم اکنون ـ سال 1414هجرى قمرى ـ نزدیک به 1159 سال از عمر شریفش مى گذرد و بنا به اراده و مشیّت حکیمانه الهى، هنوز شاداب، جوان و نیرومند است.( ) و این حالت کهنسالى و نافرسودگى او، بهترین محک براى رسوایى و سیه رویى دروغگویان و دروغ پردازان «مهدى نما» و مدّعیان مهدویّت است.

مهدى قائم(علیه السلام) وارث نهایى فضایل و کمالات انبیاء و اولیاء خداست. در خرد و دانش از همه پیشتر است، و در طاعت و عبادت و بندگى از همه پیشروتر، و در کرم و بخشش از همه پیشگام تر، و در شجاعت و شهامت و رشادت از همه پیشتازتر است.( )

از کنار خانه کعبه ـ مکّه مکرّمه ـ قیام شکوهمند خود را آغاز مى کند، نخبه ترین پارسایان دلیر، و برگزیده ترین جنگاوران پرهیزکار آن زمان که 313 نفرند ـ هم شمار یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در جنگ بدر ـ به دورش حلقه مى زنند، و چون دژى محکم و استوار او را در میان مى گیرند.

خبر ظهور او به سرتاسر جهان مى رسد، و چون ده هزار نفر از مردمان دیندار و یکدل و نیرومند ـ هم شمار یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در فتح عظیم مکّه ـ به یاریش بشتابند و فرمانش را گردن نهند از مکّه بیرون مى آید( ) و با نبردى آزادى بخش و سخت خونین، ملّت هاى اسیر و به دام افتاده را رهایى مى بخشد.

سپاه پیروزمند آن یگانه منجى عالم که در هیچ برخوردى شکست نمى خورد( ) سراسر گیتى را تسخیر مى کند، تمامى دولت هاى ستمگر و باطل را از روى صفحه زمین، بر مى اندازد، و حکومت واحد جهانى را بر اساس موازین عدالت اسلامى تشکیل مى دهد( )، فرمانروایى زمین به بندگان صالح، شایسته و نیک کردار خدا مى رسد، و ستمدیدگان و مستضعفان، وارث ثروتها، نعمت ها و قدرت ها در پهنه گیتى مى شوند چنان که خداوند متعال مى فرماید:

 

 

شامل 85 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج) از دیدگاه جامعه اسلامى

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج) از دیدگاه جامعه اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج) از دیدگاه جامعه اسلامى


دانلود مقاله ظهور حضرت مهدى(عج)  از دیدگاه جامعه اسلامى

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:100

فهرست مطالب:
انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى ۱۲
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود ۱۴
اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان ۱۸
اعتراف دانشمندان اهل سنّت به صحّت احادیث مهدى(علیه السلام) ۴۰
«بعد التحیّه; ۴۴
متن کامل بیانیّه علماى حجاز ۴۵
اینک دو جریان تاریخى: ۵۱
توضیح مختصرى پیرامون بشارت فوق: ۷۵
بشارت دیگرى از کتاب اشعیاى نبى: ۸۵
چند بشارت دیگر از کتاب اشعیا ۸۶

چکیده:

بر پژوهشگران، صاحب نظران و ارباب دانش پوشیده نیست که مسأله مهدویّت و اندیشه ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان، یکى از مسایل بسیار حیاتى اسلام، و از اعتقادات قطعى عموم مسلمانان است، که شیعه و سنّى در طى قرون و اعصار متمادى همه بر این عقیده اتّفاق نظر داشته و آن را جزء عقاید قطعى خود مى دانند.
گرچه وجود این عقیده در اسلام به خصوص در میان شیعیان، از مسایل بسیار حایز اهمیّت، و از اعتقادات بنیادى محسوب مى شود، و از این رهگذر در میان همه مذاهب اسلامى، شیعیان بیش از همه با این عقیده شناخته شده اند، لذا برخى از افراد نا آگاه و بى اطّلاع، یا لجوج و معاند پیوسته کوشیده و مى کوشند تا این عقیده را در مذهب شیعه محصور کنند، ولى هرگز عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در اسلام اختصاص به شیعه ندارد. بلکه عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مورد اتّفاق و اجماع همه مسلمین بوده، و کلیّه فِرَق اسلامى در این عقیده باهم اتّفاق نظر دارند، و حتّى فرقه ساخته شده «وهّابیت» نیز آن را جزء عقاید قطعى و مسلّم خود مى دانند و به طور جدّى از آن دفاع مى نمایند، و معتقدند که: اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) بر هر مسلمانى واجب است، و جز افراد نادان و بى اطّلاع و بدعت گزار، منکر آن نخواهند بود.( )
به طور خلاصه، آنچه از مجموع منابع معتبر حدیثى و تاریخى شیعه و سنّى استفاده مى شود این است که: مسأله مهدویّت و عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)یکى از ضروریات دین مقدّس اسلام است که منکر آن از آیین اسلام بیرون است. از این رو، کلیّه مسلمانان از شیعه و سنّى ـ و به طور کلّى عموم اُمّت اسلامى ـ عقیده دارند، که بر اساس روایات وارده، ناچار باید در آخر الزمان (و تاریک ترین دوران تاریخ بشر) مردى از خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به نام حضرت مهدى(علیه السلام) ظهور کرده، بر همه کشورها مسلّط شود، و دین را تأیید بخشد، و سراسر روى زمین را پر از عدل و داد کند، و او از دودمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و از نسل حضرت فاطمه(علیها السلام) است.
از نظر مسلمانان، مسأله «مهدویّت» و عقیده به ظهور مهدى موعود(علیه السلام)یک اعتقاد عمیق دینى و مذهبى، و یکى از مهمترین و حسّاس ترین فرازهاى عقیدتى اسلامى است.
این عقیده در اسلام و به خصوص در میان شیعیان، از اعتقادات بنیادى و تردید ناپذیرى است که هیچ گونه شک و تردید در آن وجود ندارد.
عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان عقیده دارند که اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)از ضروریات مذهب است، و اخبار و روایات مربوط به آن حضرت، از طریق شیعه و سنّى به حد «تواتر» رسیده است.(
عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک مهدى موعود(علیه السلام)که در روایات متواتر اسلامى با اوصاف: «قُرشى، هاشمى، فاطمى، علوى، حسنى، و حسینى» معرّفى گردیده، و نویدهاى ظهور مبارک آن حضرت سالها پیش از ولادت با سعادتش از زبان مبارک پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) و خاندان پاکش(علیهم السلام) براى اُمّت اسلامى بازگو شده، یک امر قطعى و مسلّم است.
عموم مسلمانان عقیده دارند که ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان، وعده قطعى خداوند است، و نویدهاى ظهور آن موعود جهانى در قرآن کریم و روایات اسلامى به صورتى گسترده در نهایت وضوح و روشنى بیان شده است.
عموم مسلمانان عقیده دارند که طبق وعده هاى قرآن کریم و روایات اسلامى، در آینده تاریخ و در آخر الزمان، مردى از اهل بیت به نام حضرت مهدى(علیه السلام) ظهور خواهد کرد که دین را تأیید، و عدل و داد را آشکار خواهد نمود، و دشمنان دین و انسانیّت چه بخواهند و چه نخواهند، سرانجام او ظاهر مى شود، و بر همه کشورها و ممالک اسلامى مسلّط مى گردد.
در زمان او اسلام جهانگیر مى شود، سراسر روى زمین پر از عدل و داد مى شود، پرچم توحید و یکتاپرستى در همه جهان به اهتزاز در مى آید، دینى جز دین مبین اسلام باقى نمى ماند، نظام جهانى بر اساس ایمان به خدا و احکام اسلام استوار مى گردد، بر تمام جهان دین واحد، قانون واحد، نظام واحد، و رهبر واحد حکومت مى کند، و در همه جا صلح و صفا ایجاد مى شود، و حقّ و عدالت پیروز، و ظلم و ستم یکسره از بین مى رود.
عموم مسلمانان عقیده دارند که با جهانى شدن ظلم و ستم، فساد و تبهکارى و وجود حکومت هاى ظالمانه با معیارهاى غیر عادلانه در سطح جهان، از نقطه نظر رحمت الهى، ظهور مهدى موعود(علیه السلام) یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که طبق وعده هاى صریح اسلامى آنچنان که در قرآن کریم واخبار اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، سرانجام باید ظاهر شود; کاخهاى ستمگران را برسرشان فرو ریزد، پرچم حقّ و عدالت را بر فراز گیتى به اهتزاز درآورد، ریشه ظلم و بیداد را از بیخ و بن برکند، و بر ویرانه هاى کاخ جبّاران و ستمکاران، جهانى آباد و آزاد بنیان نهد، و انسانها را از زیر یوغ استعباد، استثمار و استعمار رهایى بخشد.
آرى خواننده گرامى! عموم مسلمانان و به ویژه شیعیان، عقیده دارند که ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) یک امر محتوم و مسلّم است که بدون تردید واقع خواهد شد، و کفر کافران، لجاجت منکران و سرسختى معاندان، در تحقّق اراده و مشیّت الهى، و ظهور منجى آسمانى، کمترین اثرى نخواهد داشت، و از این رو همه منتظر و چشم به راهند، و همه انتظار روزى را مى کشند که نداى نوید ظهور «منجى موعود» در سرتاسر جهان طنین انداز شده، همه ساکنان روى زمین، طنین آن نداى آسمانى را با گوش خود بشنوند، و از جان و دل اجابت کنند، و سر از پا نشناخته شتابان به سویش روان گردند.
اینک براى این که مهدى موعود اسلام را بشناسیم، و بدانیم که اسلام در زمینه ظهور آن یکتا بازمانده حجج الهى چه نویدهایى را به مسلمانان و مردم جهان داده است، فشرده مطالبى را که در دریاى ژرف و ناپیدا کرانه متون اصیل اسلامى آمده است در اینجا مى آوریم.
آنچه در مقام معرّفى مهدى موعود(علیه السلام)، در منابع معتبر شیعه و سنّى آمده، بدین قرار است:
«او، حجّت خدا، خاتم اوصیا، رهایى بخش اُمّت، مهدى، منتظر، قائم آل محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)، صاحب الأمر، صاحب الزمان، عدالت گستر، بقیّة اللّه، صاحب شمشیر، ظاهر کننده دین، خلف صالح، باعث، وارث، صاحب، خالص، صاحب الدار ( صاحب خانه ) مأمول، مؤمَّل، ( امید آینده ) نایب، برهان، باسط (گسترنده)، ثائر (انقلابى)، منتقم، سیّد، جابر (ترمیم کننده دین)، خازن (خزینه دار علوم الهى)، امیر امیران، قاتل تبهکاران، آقاى دو جهان، و امام منتظر براى تأسیس حکومت عدل الهى است».( )
پدرش گنج دانش ایزدى، امام حسن عسکرى(علیه السلام)، و مادر بزرگوارش نرجس خاتون بانوى کنیزان جهان از بیتى رفیع و خاندانى جلیل است که از امام حسن عسکرى(علیه السلام)فرزندى جز آن آخرین حجّت خدا از این بانوى بزرگوار نمانده است.( )
در سال 255 هجرى قمرى، در سپیده دم پانزدهم ماه شعبان در شهر «سامرّا» پایتخت عبّاسیان چشم به جهان گشود.( ) نامش، نام پیامبر ـ محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم) ـ و کنیه اش کنیه پیامبر ـ ابوالقاسم ـ است.
«ولادت با سعادتش از دشمنان پنهان ماند، و نام و نشانش از بدخواهان در نهان; زیرا حکومت خون آشام وقت و دستگاه ستمگر خلافت، سخت در پى او و مشتاق یافتن و نابود ساختنش بود، و تمام نیروى خود را در اطراف خانه امام حسن عسکرى(علیه السلام)متمرکز کرده و دهها جاسوس به کار گرفته بود، و بر هر جاسوسى، جاسوسى دیگر گمارده بود تا از ولادت ولىّ خدا حضرت بقیّة اللّه(علیه السلام)آگاه شده، نور خدا را خاموش کند، ولى مشیّت خداوند بر آن تعلّق گرفته بود که حجّت خود را از گزند دشمنان حفظ کند».( )
با شهادت پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى(علیه السلام) در شب هشتم ربیع الاول سال 260 هجرى قمرى، بار دشوار و توان فرساى امامت بر دوش او نهاده شد، و به فرمان حکمت آمیز پروردگار، از مردم «غیبت» اختیار فرمود.( )
دوران غیبت آن حضرت دو بخش متمایز دارد:
1 ـ غیبت صغرى یا کوتاه مدّت ـ سال 255 تا 329 هجرى ـ که در این دوره شیعیان مى توانستند توسط سفیران چهارگانه اش با آن حضرت تماس بگیرند و با وى ارتباط برقرار کنند.
این چهار تن نایب خاص، که شیعیان مى توانستند در دوران غیبت صغرى توسط آنها با حضرت مهدى(علیه السلام) تماس بگیرند و مشکلات خود را به ناحیه مقدّسه برسانند و پاسخ هاى لازم را دریافت نمایند، عبارتند از: جناب عثمان بن سعید عمروى، محمّد بن عثمان بن سعید، حسین بن روح نوبختى و على بن محمّد سمرى، که با رحلت او باب «نیابت خاص» بسته شد.
2 ـ غیبت کبرى یا بلند مدّت که تا امروز ادامه یافته است. در این دوره سفیر و نایب خاصّى براى آن حضرت نیست، و راه تماس رسمى و آشکار براى مردم وجود ندارد. و بر آنهاست که از نوّاب عام امام(علیه السلام)ـ یعنى از فقهاى پارسا وخویشتن دار ـ پیروى کنند.( )
غیبت صغرى از همان لحظه ولادت حضرت ولى عصر(علیه السلام) آغاز مى شود( ) و تا روز وفات چهارمین سفیر حضرتش ادامه مى یابد( )ولى دوران سفارت، از رحلت حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام) آغاز شده و تا وفات على بن محمّد سمرى، امتداد مى یابد.( )
بنابراین، طول غیبت صغرى 74 سال تمام، و مدّت سفارت سفیران چهارگانه 69 سال و شش ماه و پانزده روز است.
به هر حال، نهان زیستى آن حضرت بدین معناست که دور از چشم مردمان ولى زیر همین آسمان کبود بسر مى برد. اگر برخوردى هم برایش پیشامد کند، اغلب ناشناخته مى ماند و دیدارهایش با شیعیان تنها به اذن خداست.
هم اکنون ـ سال 1414هجرى قمرى ـ نزدیک به 1159 سال از عمر شریفش مى گذرد و بنا به اراده و مشیّت حکیمانه الهى، هنوز شاداب، جوان و نیرومند است.( ) و این حالت کهنسالى و نافرسودگى او، بهترین محک براى رسوایى و سیه رویى دروغگویان و دروغ پردازان «مهدى نما» و مدّعیان مهدویّت است.
مهدى قائم(علیه السلام) وارث نهایى فضایل و کمالات انبیاء و اولیاء خداست. در خرد و دانش از همه پیشتر است، و در طاعت و عبادت و بندگى از همه پیشروتر، و در کرم و بخشش از همه پیشگام تر، و در شجاعت و شهامت و رشادت از همه پیشتازتر است.( )
از کنار خانه کعبه ـ مکّه مکرّمه ـ قیام شکوهمند خود را آغاز مى کند، نخبه ترین پارسایان دلیر، و برگزیده ترین جنگاوران پرهیزکار آن زمان که 313 نفرند ـ هم شمار یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در جنگ بدر ـ به دورش حلقه مى زنند، و چون دژى محکم و استوار او را در میان مى گیرند. ...

 

منابع:


ـ سوره نساء آیه 159.
ـ رجعت یا دولت کریمه، ص 28، جهت اطلاع بیشتر به تفسیر درّ المنثور، ج 2، ص 427 مراجعه فرمایید.
ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 237، باب 71.
ـ الفصول المهمّه، ص 295 ، باب 12.
ـ سوره نساء، آیه 159.
ـ تفسیر مجمع البیان، ج 3، ص 211، المحجة، ص 62 ; تفسیر برهان، ج 1، ص 426 ; تفسیر صافى، ج 2، ص 350 ; تفسیر قمى، ج 1، ص 165 ; تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 571، 662.
ـ تفسیر فخر رازى، ج 3 ص 505; درّ المنثور، ج 2، ص 241.
ـ در مورد نزول حضرت عیسى (علیه السلام) در بخش بعدى به تفصیل سخن خواهیم گفت.
ـ سوره انفال، آیه 39.
ـ ینابیع المودّة، ص 239، باب 71 ; تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 834.
ـ تفسیر عیاشى، ج 2، ص 60، ح 48 ; تفسیر البرهان، ج 3، ص 81، تفسیر صافى، ج 3، ص 340، و اثبات الهداة، ج 3، باب 32، ح 58 و با ترجمه فارسى، ج 7، ص 99، ح 558.
ـ جهان بعد از ظهور، ص 75.
ـ سوره توبه (برائت)، آیه 33 ـ سوره فتح، آیه 28 و سوره صف، آیه 9
ـ مستدرک حاکم، ج 4، ص 476، ح 8324 ; تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 38.
ـ المحجّة، ص 86.
ـ بحار الانوار، ج 51، ص 61.
ـ تفسیر مجمع البیان، ج 5 ص 38 و المحجة ص 87.
ـ بحار الانوار، ج 51، ص 60، ح 58 ـ ینابیع المودّة، ج 3، باب 71، ص 239 ; منتخب الاثر، فصل 2، باب 35، ص 294، ح 4 و کتاب المحجة، ص 85.
ـ سوره هود، آیه 86.
ـ نور الأبصار، ص 349 ; المهدی فی القرآن، ص 76 ; فصول المهمه، باب دوازدهم، ص 303 ; بحار الانوار، ج 52، ص 192 ح 24.
ـ سوره ابراهیم، آیه 5.
ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 242، باب 71.
ـ همان; المحجة ص 108.
ـ جهت آگاهى بیشتر به این کتابها مراجعه فرمایید: خصال شیخ صدوق، ص 108 ; معانى الاخبار، ص 366 ; تفسیر صافى، ج 4، ص 225 ; تفسیر نور الثقلین، ج 2، ص 526، و تفسیر برهان، ج 2، ص 305.
ـ درباره رجعت ـ دومین یوم الله ـ و بازگشت گروهى از بندگان شایسته خدا به دنیا، به کتاب «رجعت یا دولت کریمه» و سایر کتاب هاى مربوطه، مراجعه فرمایید.
ـ سوره حجر، آیه 36 ـ 38.
ـ فرائد السمطین، ج 2، باب 61، من السمط الثانی، ص 337 ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 387، باب 94 ـ بشارة الاسلام، باب 9، ص 187 ـ منتخب الاثر، فصل 2، باب 17، ص 220 ـ المهدى الموعود المنتظر، ج 1 ص 167 ـ کمال الدین صدوق، ج 2، ص 371، باب 35، ح 5.
ـ سوره اسراء (بنى اسرائیل)، آیه 33.
ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 243، باب 71، المحجة، ص 128.
ـ معناى این جمله از احادیث بعدى معلوم مى شود که چرا حضرت ولى عصر(علیه السلام) فرزندان کشندگان حسین(علیه السلام) را مى کشد و از آنان انتقام مى گیرد.
ـ تفسیر عیاشى، ج 2، ص 313، ح 67 ـ تفسیر برهان، ج 2، ص 419 ـ تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 163، ح 201 ـ بحار الانوار، ج 44، ص 218، ح 7.
ـ کامل الزیارات، ص 63، ح 5، باب 18.
ـ سوره انعام، آیه 164.
ـ عیون اخبار الرضا(علیه السلام) ، ص 212، ب 28، فیما جاء عن الامام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) من الاخبار المتفرقه، ح 5 ; الزام الناصب، م ج 1، ص 72.
ـ سوره مریم، آیه 75.
ـ کافى، ج 1، ص 431 ; بحارالانوار، ج 51، ص 63 ; الزام الناصب، ج 1، ص 73.
ـ سوره نور، آیه 55.
ـ منتخب الاثر، فصل 2، باب 1، ص 150 ، موعود قرآن ص 85.
ـ سوره قصص، آیه 5.
ـ تفسیر برهان، ج 3، ص 220.
ـ ینابیع المودّة، ص 302، باب 79.
ـ سوره سجده، آیه 29.
ـ ینابیع المودّة، ص 246، باب 71، منتخب الأثر، فصل 7، باب 1، ص 470 والمحجّة، ص 174.
ـ سوره فتح، آیه 28.
ـ البیان گنجى شافعى، باب 25 و استدلال به جواز بقاء مهدى، و نور الابصار ص 186.
ـ المحجة، ص 208 ـ تفسیر قمى، ج 2، 317 ـ بحار الانوار ج 51، ص 50، ح 22
ـ کسانى که طالب تفاصیل بیشترى هستند مى توانند به کتابهاى دیگرى که در این زمینه نگاشته شده، مانند: بحار الانوار، ج 51 باب آیات مأوّله، الزام الناصب، ینابیع المودّة، موعود قرآن و کتب تفاسیر مراجعه فرمایند.
ـ اوپانیشاد، ترجمه محمّد داراشکوه (از متن سانسکریت) ج 2، ص 637.
ـ غیبت شیخ طوسى، ص 111، ص 180; بحار الانوار، ج 51 ص 74، ح 25; اثبات الهداة، ج 3، ص 502، ح 294 ; منتخب الاثر، ص 169، ح 81. و در چاپ دیگر، ص 222، ح 81.
ـ عقد الدرر، باب 3، ص 39.
ـ دلائل الامامة، ص 250; منتخب الاثر، ص 171، ح 88 و در چاپ دیگر، ص 468، ح 454، باب الامام صاحب الزمان(علیه السلام)، ح 58.
ـ سوره اعراف، آیه 128 و سوره قصص، آیه 83.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 332، ح 58 ; اثبات الهداة با ترجمه فارسى، ج 7، باب 32، ص 35، ح 369 ; اثبات الهداة، ج 3، ص 516، ح 369; غیبت شیخ طوسى، ص 282، و در چاپ دیگر، ص 472، و با ترجمه فارسى ،ج 2، ص 359، ح 7.
ـ بحار الانوار، ح 51، ص 143، ح 3; منتخب الاثر، ص 169، ح 84.
ـ دلائل الامامة، ص 244 ـ منتخب الاثر، ص 519 ـ بحار الانوار، ج 52، ص 391، ح 214.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 325، ح 40 و ص 328 ح 48 ـ غیبت نعمانى، ص 309، ح 4.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 391 ، ح 214 ; الزام الناصب، ج 2، ص 297 ; غیبت نعمانى، ص 310، ح 5 ; بشارة الاسلام، ص 200.
ـ یأتی على الناس زمان، ج 2، ص 543، ح 95.
ـ فرائد السمطین، ج 2، ص 159، باب 35 ; بحار الانوار، ج 52، ص 311، ح 4 و ج 36، ص 208 ; الزام الناصب، ج 1، ص 204 ; کمال الدین صدوق با ترجمه فارسى، ج 1، ص 384، بشارة الاسلام، ص 12، اعلام الورى، ص 403.
ـ کفایة الاثر، ص 263 ; بحار الانوار، ج 52، ص 304، ح 72.
ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 208، باب 68; الزام الناصب، ج 2، ص 241; منتخب الاثر، ص 158; بشارة الاسلام، ص 85.
ـ غیبت نعمانى، ص 235، باب 13، ح 23.
ـ کمال الدین صدوق با ترجمه فارسى، ج 1، ص 438، باب 31، ح 5; منتخب الاثر، ص 300، ح 1; بحارالانوار، ج 51، ص 217، ح 4.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 353، ح 109 ـ غیبت نعمانى، ص 231 باب 13، ح 14.
ـ بحار الانوار، ج 51، ص 218، ح 6.
ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 338، باب 84.
ـ هر مدّ در حدود 750 گرم مى باشد.
ـ سوره بقره، آیه 261.
ـ عقد الدرر، ص 211، باب 7.
ـ سوره زمر، آیه 69.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 337، ح 77.
ـ بشارات عهدین، ص 246 ـ علائم الظهور کرمانى، ص 18 ـ لمعات النور فی کیفیة الظهور، ج 1، ص 19، نور الانوار، ص 86، نور هفتم.
ـ سوره حدید، آیه 25.
ـ سوره آل عمران، آیه 83.
ـ سوره اعراف، آیه 128.
ـ ارشاد مفید، ص 364 و بحار الانوار، ج 52، ص 338، ح 83.
ـ منتخب الاثر، ص 448، ح 4.
ـ عقد الدرر، ص 35 و منتخب الاثر، ص 449، ح 9.
ـ عقد الدرر، ص 156.
ـ بشارة الاسلام، ص 183 و منتخب الاثر، ص 163، ح 66.
ـ منتخب الاثر، ص 449، ح 12.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 322، ینابیع المودة، ج 3، ص 109، باب 78 و ص 164، باب 94، منتخب الاثر، ص 220، ح 1 ; کفایة لاثر، ص 271.
ـ منتخب الاثر، فصل 2، باب 1، ص 168، ح 78.
ـ مستدرک حاکم، ج 4، ص 559.
ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 296، باب 78 ; بحار الانوار، ج 51، ص 80، ح 12.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 280، ح 6.
ـ ارشاد مفید، ص 364.
ـ منتخب الاثر، ص 32، ح 48 ـ کشف الغمّه، ج 2، ص 507.
ـ الزام الناصب، ج 2، ص 246.
ـ بحار الانوار، ج 25، ص 173، ح 38.
ـ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 6.
ـ کافى، ج 1، ص 398، ح 2 و بصائر الدرجات، ص 12، ح 3.
ـ ینابیع المودّة، ج 3، ص 174، باب 89.
ـ کافى، ج 1، ص 388، ح 8 ; بحار الانوار، ج 25، ص 168.
ـ کافى، ج 1، ص 192.
ـ بحار الانوار، ج 51، ص 36.
ـ اختصاص مفید، ص 217 ـ بحار الانوار، ج 25، ص 367، ح 11.
ـ کافى، ج 1، ص 387، ح 2.
ـ بشارة الاسلام، ص 243.
ـ عقد الدرر، ص 26 و 160، آخر باب اول و باب هشتم; بحار الانوار،ج 51، ص 77، ح 35; غیبت نعمانى، ص 240 ح 34، باب 13.
ـ جگرنات به لغت سانسکریت نام بتى است که هندوها آن را مظهر خدا مى دانند.
ـ علائم الظهور کرمانى ص 17; لمعات شیرازى، ج 1، ص 18 ; نور الانوار، نور هفتم ; بشارات عهدین، ص 246 به نقل از کتاب زبدة المعارف، ذخیرة الالباب و تذکرة الاولیاء.
ـ بشارات عهدین، ص 272 ـ علائم الظهور کرمانى، ص 18.
ـ بحار الانوار، ج 51، ص 35، ح 4.
ـ بشارات عهدین، ص 245; او خواهد آمد، ص 66; علائم الظهور کرمانى، ص 18.
ـ سوره اسراء، آیه 33، جهت اطلاع بیشتر به کتاب المحجّة ص 127 ـ 129 مراجعه فرمایید.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 191، ح 24 ; بشارة الاسلام، ص 99 ; و منتخب الاثر، ص 292.
ـ ممتاطا: در زبان هندى به معنى «محمّد» است.
ـ علائم الظهور کرمانى، ص 18 ـ او خواهد آمد، ص 80.
ـ بحار الانوار، ج 6، ص 306 از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و ج 52، ص 254 از امام صادق(علیه السلام) ـ کافى، ج 8، ص 36، 42 ـ مهدى موعود، ص 1036، 1045 و بسیارى از منابع دیگر از تفسیر و حدیث.
ـ او خواهد آمد، ص 65 به نقل از کتاب ریگ ودا، ماندالاى 4 و 16 و 24.
ـ سوره سجده آیه 21.
ـ المحجة، ص 173.
ـ بشارات عهدین، ص 259.
ـ همان، ص 242 ـ علائم الظهور کرمانى، ص 17 ـ او خواهد آمد ص 65.
ـ بحار الانوار ،ج 52، ص 312.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 321.
ـ سوره انبیاء، آیه 105.
ـ عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بندهاى 9 ـ 38.
ـ همان، مزمور 96، بندهاى 10 ـ 13، ص 1247، کتاب مقدّس.
ـ عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 72، بندهاى 1 ـ 2، به نقل از بشارات عهدین، ص 248 و أنیس الاعلام، ج 5، ص 92، 93.
ـ براى توضیح بیشتر به کتاب انیس الاعلام فى نصرة الاسلام، ج 5، ص 92 الى 96 و ج 7 ص 387 الى 398 مراجعه فرمایید.
ـ به کتاب نفیس منتخب الاثر، ص 247 ـ 250 مراجعه فرمایید.
ـ یسىّ به معناى قوى، پدر حضرت داود و نوه «راعوت» است، و به طورى مشهور بود که داود را پسر «یسىّ» مى نامیدند، در صورتى که خود داود شهرت و شخصیت عظیمى داشته و از پیغمبران بزرگ «بنى اسرائیل» بوده است. (قاموس کتاب مقدس).
و اما «راعوت» زنى است از «مؤاب» که سر زمینى است در شرق دریاى لوط، که با «یوغى» وصلت کرد و از او صاحب فرزندى بنام عوید ـ عویبد ـ شد که جدّ حضرت داود(علیه السلام) باشد. (لغت نامه دهخدا، حرف راء، ص 86).
ـ تورات، کتاب اشعیاى نبى، باب 11، پندهاى 1 ـ 10، ص 1548، کتاب مقدّس.
ـ به بشارت دوم، عنوان هفتم، مراجعه فرمایید.
ـ بشارة الاسلام، ص 197، 247، منتخب الأثر، ص 474، مستدرک حاکم، ج 4 ص 514 و بحار الانوار، ج 52، ص 280، ح 6.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 71، منتخب الاثر، ص 483 و روضه کافى.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 352، ح 106 ; غیبت نعمانى، ص 239، ح 30; بشارة الاسلام، ص 242.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 352، ح 106 ـ غیبت نعمانى، ص 239، ح 30 ـ بشارة الاسلام، ص 242.
ـ در متن عربى حدیث کلمه «برید» آمده، که شامل پست، تلگراف، تلفن، تلویزیون و امثال آنها مى شود.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 72 ـ کافى، ج 8، ص 241 ـ منتخب الاثر، ص 483.
ـ منتخب الاثر، ص 483، ح 3 ـ حق الیقین شبّر، ص 229 ج 1.
ـ بحار الانوار، ج 52، ص 336، ح 73، الزام الناصب، ج 2، ص 307.
ـ در بعضى از نسخه ها در هر دو مورد روایت که کلمه (کف دست) آمده، کلمه «کتف» نوشته شده است.
ـ غیبت نعمانى، ص 319، باب 21، ح 8 ; بحار الانوار، ج 52، ص 365، ح 144.
ـ تورات، کتاب اشعیاى نبى، باب دوم، بندهاى 2 ـ 4.
ـ مستدرک حاکم، ج 4، ص 467.
ـ کتاب مقدّس، کتاب اشعیاى نبى، ص 1046 باب 32، بندهاى 16 ـ 18
ـ مستدرک حاکم، ج 4، ص 465 ـ عقد الدرر، ص 219، باب 8 ـ البیان کنجى شافعى، باب 1، ص 93، و بسیارى دیگر از منابع معتبر اهل سنّت. جهت آگاهى بیشتر به کتاب المهدى الموعود المنتظر عند علماء أهل السنّة والإمامیّة، باب 1، ص 18، ح 15. و کتاب نفیس منتخب الاثر، ص 247، فصل 2، باب 25 مراجعه فرمایید.
ـ الملاحم و الفتن، ص 147، باب 149 ; منتخب الاثر، فصل 7، ص 478، باب 7، ح 2 ; البرهان متقى، باب 1، ص 78،ح 19.ح 19.
ـ بحار الانوار، ج 51، ص 104 ـ عقد الدرر، باب 1، ص 38.
ـ مستدرک حاکم، ج 4، ص 588 ـ منتخب الاثر، فصل 7، ص 473، باب 4، ح 1.
ـ منتخب الاثر، فصل 7، ص 473، باب 3، ح 3 ; الحاوى للفتاوى، ج 2، ص 82


دانلود با لینک مستقیم