
پاورپوینت با موضوع فلسفه حج
.
.
.
.
.
.
نکاتی که در این پروژه مشاهده خواهید کرد :
تلبیه
فلسفه حج از دیدگاه امام علی (ع)
همراه با تصاویری از مکه و مدینه و معرفی اماکن
دارای 23 اسلاید
تصویری از کار :
پاورپوینت فلسفه حج
پاورپوینت با موضوع فلسفه حج
.
.
.
.
.
.
نکاتی که در این پروژه مشاهده خواهید کرد :
تلبیه
فلسفه حج از دیدگاه امام علی (ع)
همراه با تصاویری از مکه و مدینه و معرفی اماکن
دارای 23 اسلاید
تصویری از کار :
فرمت فایل : word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 98 صفحه
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
1-6. دیندارى همراه با غیرت و حمیّت
3-1-11. مهلتخواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن
3-2-1. نامشروع دانستن خلافت یزید:
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
بحران اختلالى است که از جهت سطح، کل
سیستم و از جهت نوع فیزیکى یا نمادى، سیستم را
تهدید کرده و به مخاطره مىاندازد. بحران ممکن
است به دو صورت در جامعه به وجود آید، یکى در
زمانى که کل سیستم از جهت مادى و فیزیکى تحت
تاثیر قرار گرفته و حیات آن به مخاطره افتاده
باشد؛ دیگر آنکه سیستم به جهت مسائل اعتبار و
حیثیت اجتماعى و به طور نمادین دچار بحران
گردیده و به ورطه سقوط کشانده شود. بحران کربلا
از نوع دوم محسوبمىشود.
در این مقاله توضیح داده شده است که در
مدیریت بحران موفق، سه عامل، نقش تعیین کننده
دارد که در نهضت کربلا به رهبرى امام حسین (ع)
به روشنى نمایان است:
ویژگىهاى رهبرى چون قاطعیت، هدف روشن،
عقیده همراه با بصیرت، مشورت در امور و...
ویژگىهاى پیرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعت
و... استراتژى و سیاسیتهاى مقابله چون داشتن
اطلاعات و خنثى کردن توطئهها... نویسنده معتقد
است امام حسین (ع) پس از عدم بیعت با یزید و
حرکت از مدینه به دنبال شرائط مناسبى براى
مبارزه با یزید بود که با توجه به مرکزیت شیعه در
کوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت به
سمت عراق حرکت کرد و با درایت و مدیریت خود
این هنر را داشت که مشکل بحران را با موفقیت
پشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلایى تبدیل کند
و در جهت اهداف خود به کار گیرد، به گونهاى که
زمینه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامى
انقلابهاى مردمىگردید.
|36|
در دل هر مشکلى فرصتهاى بزرگتر و عالىترى نهفته است که انسانهاى بزرگ قادرند
مشکلات را به فرصتهاى بزرگ تبدیل نمایند.[1]
براى خاندان رسول خدا(ص) و شیعیان آن خاندان مظلوم ،روزى مصیبت بارتر و پر
اندوهتر از روز عاشوراى امام حسین(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و یارانش نبوده و در
تاریخ اسلام ثبت نشده است. در حدیثى از امام زینالعابدین(ع) نقل شده که فرمود: روزى بر
رسول خدا(ص) سختتر از روز اُحد نبود که عمویش حمزه فرزند عبدالمطلب و شیر
رسول خدا(ص) به شهادت رسید و پس از آن روز موته بود که عموزادهاش
جعفرابنابىطالب در آن روز کشته شد، آنگاه فرمود:
«و روزى همانند روز حسین(ع) نبود که سى هزار مرد که خود را از این امت مىدانستند به
سوى آن حضرت هجوم برده و هر کدام با ریختن خون آن حضرت مىخواستند به خدا
نزدیکتر شوند، و آن حضرت آنان را به یاد خدا مىانداخت ولى اعتنا نکرده تا آنکه آن بزرگوار
را از روى ستم و دشمنى کشتند.»[2]
زندگى امام در برههاى از زمان که با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زیادى رو به رو
شده و تمامى وقایع گواه آنند که او مردى پولادین بود و با تکیه بر نیروى غیبى الهى هیچگاه
تسلیم نشد. روح بزرگ او بسان دریاى ژرفى بود که همه ناگوارىها را در خود جاى مىداد و
آنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت که هیچ قدرتى نتوانست در او خللى
ایجاد کند.پیروان راستین اسلام هر کدام به نوبه خود و به مقتضاى شرایط زمان و مکان، در
طول تاریخ، در راه عمل به تکلیف و انجام وظیفه الهى حماسهها آفریدهاند و ثمرات
گرانبهایى را براى اسلام و مسلمین از خود به یادگار گذاشتهاند.بررسى تاریخ انبیاى الهى و
پیشوایان معصوم ،این امر را روشن مىسازد که سراسر حیات پربرکت آنان، تلاش و
استقامت در راه اداى وظیفه تبلیغ رسالت الهى بوده است. و در این راه، هیچ چیز مانع انجام
وظیفه آنان نگردیده است.
یک بحران ضمن آنکه حامل جنبههاى مخرب و منفى است ولى از جهات دیگرى
مىتواند منشأ اثرات سازندهاى باشد و خلاقیت و نوآورى و تلاشها و چالشهاى جدید را
ایجاد کند.[3] با مرگ معاویه و روى کارآمدن یزید بحران بهوجود آمد،اثبات فسق و فجور و
|37|
بىبند و بارى و بىدینى و کفر یزید نیز براى افراد بىغرض نیاز به استدلال زیادى ندارد.
دوران خلافت یزید سه سال و شش ماه بیشتر طول نکشید، ولى در اثر بىسیاستى و پاىبند
نبودن به مقدّسات اسلام و پردهدرى، در همین مدت کوتاه سه جنایت هولناک و بىسابقه
انجام داد که براى همیشه نه تنها تاریخ بنىامیه را ننگین ساخت بلکه تاریخ اسلام را سیاه و
مشوّه کرد. اجمال آنها این گونه بود:
یزید بعد از به حکومت رسیدن سریعاً خواستار بیعت امام حسین(ع) با خود شد. در نقلى
که یعقوبى در تاریخ خود آورد متن نامه یزید به ولید بن عتبه این گونه است:وقتى نامه من به
تو رسید حسین بن على و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت
نکردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست. امام حسین(ع) مىدانستند که
زمان شهادت نزدیک است (یا بیعت و یا جنگ و شهادت) در چنین محیطى ،شخص آزاده و
دیندارى مانند امام حسین(ع) نمىتواند دست بیعت به او بدهد. پس شِق دوم یعنى جنگ و
شهادت پیش روى حضرت قرار داشت. ابن اثیر و دیگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن
سلیمان ضبعى از امام حسین(ع) روایت کردهاند که فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهند
کرد تا وقتى که قلبم را از درونم بیرون آورند.[5]
در همان کتاب کامل ابناثیر نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن زبیر که علّت تصمیم او
را از حرکت جویا شد فرمود:
«براستى پدرم براى من حدیث کرد که شهر مکه را بزرگى است که به وسیله او حرمت این شهر
شکسته شود، و من دوست ندارم که آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بیرون
|38|
مکه کشته شوم بهتر دوست دارم تا یک وجب و هر چه دورتر باشم از مکه و کشته شوم، پیش
من محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از این جانوران باشم مرا بیرون آورده
تا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند.[6]»
در قسمتى دیگر امام فرمود: اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد[7] و بار دیگر فرمود:
بنىامیّه مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را
بریزند، گریختم.[8]
این نقلها شاهد صدق این گفته است که به هر روى، آنان تصمیم بر قتل او داشتند و امیدى
به زنده بودن، به صورتى که بیعتى صورت نگیرد، نمىتوانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر
قضیه رفتن به سمت عراق است.تا اینجا با قسمت یا روى منفى بحران مواجه هستیم (درد،
رنج، تشنگى، قطعه قطعهشدن، آوارگى و.....) روى دیگر بحران ،قسمت مثبت و هنر تبدیل
مشکل به فرصت طلائى است.که سالار شهیدان به نحو شگفت انگیزى بحران را با موفقیت
در جهت اهداف خود به حرکت درآورد و زمینهاى براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشأ
تمامى انقلابهاى مردمى گردید.
به همین علت است هنگامى که "ابنزیاد" به حضرت زینب(س) گفت: دیدى که خدا با
برادرت چه کرد، فرمود: من بجز نیکویى چیزى ندیدم.[9]
این حادثه مىتوانست با ماندن حضرت در مکه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پایان
برسد که اگر اینچنین مىشد اثرات آن نمىتوانست وسیع و ماندگار باشد و سرمشق رهبران
آتیه قرار گیرد. خط مشى و استراتژى برخورد حضرت با این بحران مىتواند راهنماى
رهبران در سوگیریىهاى آتى گردد.
عالمان وظیفهشناس، در طول تاریخ دین، به مقتضاى عصر خویش براى انجام این مهم
قیام کردهاند. اکنون این بار مسؤولیت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد.
شاید در برخورد اولیه با موضوع، مفهوم بحران بدیهى انگاشته شود، اما زمانى که در
مسأله بیشتر غور مىکنیم در مىیابیم که تعریف بحران کار چندان سادهاى نیست و
نویسندگان مختلف هر کدام بهگونهاى خاص آن را تعریف و توصیف کردهاند.
هرمان (Herman,1963) بحران را حادثهاى مىداند که موجب سردرگمى و حیرت افراد
شده، قدرت واکنش منطقى و مؤثر را از آنان سلب کرده، و تحقق اهداف آنان را به مخاطره
|39|
انداخته است.
پرو (Perrow,1984) قبل از پرداختن به تعریف بحران، حادثه یا رویداد جزیى را تعریف
کرده و آن را اختلال در یک جزء یا واحد از یک سیستم بزرگ مىداند، که کارکرد کل سیستم با
این حادثه مورد تهدید واقع نمىشود و با اصلاح و رفع نقص از آن جزء، سیستم به کار خود
ادامه مىدهد. اما بحران اختلالى عمده است که کل سیستم را از کار باز داشته و جامعه را با
اشکالات عمده رو به رو مىسازد و حیات آن را به مخاطره مىاندازد.
هابرماس (Habermas,1973) رویدادهاى مشکلآفرین و بحران را در دو سطح فیزیکى
یا ملموس و اجتماعى و نمادین مورد مطالعه قرار مىدهد. با تلفیق نظریات این دو عالم
مىتوان نتیجه گرفت که بحران اختلالى است که از جهت سطح کل سیستم و از جهت نوع
فیزیکى یا نمادى، سیستم را تهدید کرده و به مخاطره مىاندازد.
بدین ترتیب بحران ممکن است به دو صورت در جامعه به وجود آید؛ یکى بحران در
زمانى که کل سیستم از جهت مادى و فیزیکى تحت تأثیر قرار گرفته و حیات آن به مخاطره
افتاده است و دوم آنکه سیستم به جهت مسائل اعتبار و حیثیت اجتماعى و بطور نمادین دچار
بحران گردیده، و به ورطه سقوط کشانیده شده است. بحران بقاى جامعه و مشروعیت آن را
متزلزل ساخته و موجب محو یا تغییرات بنیادى در آن مىگردد.[10] که بحران کربلا از نوع
دومبود.
مطالعه قیام حضرت سید الشهدا(ع) به خوبى نشان مىدهد که عنصر اصلى این قیام
مقدس، امر به معروف و نهى از منکر است و حضرت نیز در مناسبتهاى مختلف به این دو
فریضه مهم، تصریح مىکرد. آن بزرگوار قبل از خروج از مدینه، علت قیام خویش را این
گونه بیان فرمود:
«إنّى لَم أخرُج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإِصلاحِ فی اُمَّةِ
جَدّى(ص)؛
من از روى خودخواهى، خوش گذرانى، فساد و ستمگرى قیام نکردم، بلکه براى اصلاح امت
جدّم به پا خاستهام».[11]
در حالى که بنىامیه این گونه وانمود مىکردند که آن بزرگوار بر خلیفه وقت و به ضرر
اسلام خروج کرده است، امام حسین(ع) با این سخن روشن، هرگونه فساد، ستمگرى و
خودخواهى را نفى مىنماید و در عوض، تأکید مىنماید که حرکت و قیام او یک حرکت
|40|
اصلاحى بر محوریت سیره و سخن پیامبر اکرم(ص) مىباشد. و نیز فرمود: هدف من امر به
معروف و نهى از منکر و حرکت بر اساس سیره جدّم رسول خدا(ص) و پدرم على بن
ابىطالب(ع) است.
مینتزبرگ (MINTZBERG) و همکارانش بحران را «وقوع ناگهانى و غیرمنتظره حادثه
و یا اتفاقى که توجه فورى و فوتى به آن، براى اخذ تصمیمى فورى، ضرورى
است»،مىدانند[12].
ایگور آنسف (ANSOFF) بحران را به «تغییر و تحولاتى که بقا و حیات جامعه را به
مخاطره انداخته و جامعه باید براى رهایى از نابودى و اضمحلال تلاشى فوقالعاده نماید»،
تعریف مىکند.[13]
رهبر معظم انقلاب اسلامى در این باره مىفرمایند:
اگر به تحلیل ظاهرى قضیه نگاه کنیم، این قیام، قیام علیه حکومت فاسد و ضد مردمى
یزید است؛ اما در باطن، قیامى براى ارزشهاى اسلامى و براى معرفت و براى ایمان و براى
عزّت است؛ براى این است که مردم از فساد و زبونى و پستى و جهالت نجات پیدا کنند؛ لذا
ابتدا که از مدینه خارج شد، در پیام به برادرش محمّد بن حنفیه - و در واقع در پیام به تاریخ -
این طور گفت: «إنىّ لم أخرُج أشِراً ولا بَطراً ولا مُفسِداً ولا ظالما»؛ من با تکبر، با غرور، از روى
فخر فروشى، از روى میل به قدرت و تشنه قدرت بودن قیام نکردم؛ «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ
الإصلاحِ فى اُمّةِ جَدّى» مىبینم که اوضاع در میان امّت پیامبر دگرگون شده است؛ حرکت،
حرکت غلطى است، حرکت به سمت انحطاط است، در ضد جهتى است که اسلام
مىخواست و پیامبر آورده بود؛ قیام کردم براى اینکه با اینها مبارزه کنم.[*]
گروه دیگر از محققان معتقدند که بحران ممکن است «در اثر وقوع حادثهاى غیرمنتظره و
یا بىتوجهى تدریجى به مسائل که باعث سراشیبى سقوط قرار گرفتن جامعه شده و تنها با
توجه فورى و اقدامات سریع و اضطرارى مىتوان آن را نجات داد»، باشد. در همین راستا در
تعریف دیگرى از بحران مىگویند: «واقعه پیشبینى نشده که به دلیل اضطرار و فوریت آن،
باید مورد توجه قرار گیرد، زیرا عدم توجه و رسیدگى بلافاصله به آن، به وخیمتر شدن
اوضاع مىافزاید. بدین ترتیب، روال عادى کار در جامعه متوقف و یا مختل مىشود و
[*]. از سخنان معظم له در ایام محرم سال 1378 و 1379.
|41|
رسیدگى به بحران، بر سایر مسائل در جامعه اولویت پیدا مىکند».[14]
با توجه به چهار تعریف اخیر مىتوان «بحران» را از دیدگاه مدیریتى چنین تعریفکرد که:
«وقوع ناگهانى پیشبینى نشده و یا غیرقابل پیشبینى و یا وقوع پیشبینى شده ولى غیرقابل
پیشگیرى که باعث به مخاطره افتادن هستى کل جامعه شود، بدین سبب تصمیم و اقدام
عاجل مدیران را براى نجات جامعه از سقوط، نیاز داشته باشد.»
در مدیریت موضوع بحران به صورتى محدود بررسى گردیده و برخى از علماى این
رشته بحران را از جهت آثار و تبعات آن مورد مداقه قرار داده و با افزایش کنترل به
چارهاندیشى پرداختهاند(Hermann,1963). از اینرو در بعضى از متون مدیریت مقابله با
بحران با مدیریت ایمنى و حفاظت در برابر سوانح کارى یکى انگاشته شده است. در حالى که
بحران را باید در سطحى وسیعتر بررسى کرد و آن را از جهت و جوانب مختلف مورد
ملاحظه قرار داد. یک بحران ضمن آنکه حامل جنبههاى مخرب و منفى است ولى از جهات
دیگرى مىتواند منشأ اثرات سازندهاى باشد و خلاقیت و نوآورى و تلاشها و چالشهاى
جدید را ایجاد کند.[15]
معاویه با تمام ترفندهاى تبلیغاتى و نیرنگها و فشارها نتوانست از امام حسین(ع) براى
ولیعهدى یزید بیعت بگیرد، و پیوسته نگران مخالفت و قیام آن حضرت بود.
امام(ع) نیز با آنکه با خلافت معاویه و اعمال ننگین و جنایتبار او به سختى مخالف بود و
در نامههاى مختلف و سخنرانىهاى خود پیوسته بیدادگریها و اعمال خلاف اسلام معاویه را
به خود مسلمانان گوشزد مىکرد، اما روى مصالحى که احیاناً اشاره به برخى از آنها مىکرد و
به دوستان و شیعیان خود تذکر مىداد قیام مسلحانه را در آن روزگار(شناخت شرایط) به
صلاح اسلام و مسلمین نمىدانست و پیوسته در پاسخ نامههایى که به آن حضرت مىنوشتند
یا حضوراً در خواست قیام مىکردند مىفرمود:
«تا معاویه زنده است من چنین کارى را مصلحت نمىدانم و شما نیز در خانههاى خود باشید و
منتظر فرصت باشید تا هر وقت مرگ معاویه فرا رسید در این باره تصمیم خواهیم گرفت.»[16]
با مرگ معاویه امام حسین(ع) با مسئله رو به رو نبودند ،بلکه با بحران رو به رو بودند.
حضرت مىفرمایند:
«إنّ القَومَ لا یَترُکونی و إن أصابونی و إن لَم یُصیبونی فَلا یَزالونَ حَتّى أُبایِعَ وأنا کارِهٌ أو یَقتُلونى؛
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت
تعداد صفحه:93
فهرست مطالب:امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
مهلتخواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن
ویژگیهاى رهبربحران اختلالى است که از جهت سطح، کل سیستم و از جهت نوع فیزیکى یا نمادى، سیستم راتهدید کرده و به مخاطره مىاندازد. بحران ممکناست به دو صورت در جامعه به وجود آید، یکى درزمانى که کل سیستم از جهت مادى و فیزیکى تحتتاثیر قرار گرفته و حیات آن به مخاطره افتادهباشد؛ دیگر آنکه سیستم به جهت مسائل اعتبار وحیثیت اجتماعى و به طور نمادین دچار بحرانگردیده و به ورطه سقوط کشانده شود. بحران کربلااز نوع دوم محسوبمىشود.در این مقالهتوضیح داده شده است که درمدیریت بحران موفق، سه عامل، نقش تعیین کنندهدارد که در نهضت کربلا به رهبرى امام حسین (ع)به روشنى نمایان است:ویژگىهاى رهبرى چون قاطعیت، هدف روشن،عقیده همراه با بصیرت، مشورت در امور و...ویژگىهاى پیرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعتو... استراتژى و سیاسیتهاى مقابله چون داشتناطلاعات و خنثى کردن توطئهها... نویسنده معتقداست امام حسین (ع) پس از عدم بیعت با یزید وحرکت از مدینه به دنبال شرائط مناسبى براىمبارزه با یزید بود که با توجه به مرکزیت شیعه درکوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت بهسمت عراق حرکت کرد و با درایت و مدیریت خوداین هنر را داشت که مشکل بحران را با موفقیتپشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلایى تبدیل کندو در جهت اهداف خود به کار گیرد، به گونهاى کهزمینه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامىانقلابهاى مردمىگردید.مشکلات را به فرصتهاى بزرگ تبدیل نمایند.براى خاندان رسول خدا(ص) و شیعیان آن خاندان مظلوم ،روزى مصیبت بارتر و پراندوهتر از روز عاشوراى امام حسین(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و یارانش نبوده و درتاریخ اسلام ثبت نشده است. در حدیثى از امام زینالعابدین(ع) نقل شده که فرمود: روزى بررسول خدا(ص) سختتر از روز اُحد نبود که عمویش حمزه فرزند عبدالمطلب و شیررسول خدا(ص) به شهادت رسید و پس از آن روز موته بود که عموزادهاشجعفرابنابىطالب در آن روز کشته شد، آنگاه فرمود:«و روزى همانند روز حسین(ع) نبود که سى هزار مرد که خود را از این امت مىدانستند بهسوى آن حضرت هجوم برده و هر کدام با ریختن خون آن حضرت مىخواستند به خدانزدیکتر شوند، و آن حضرت آنان را به یاد خدا مىانداخت ولى اعتنا نکرده تا آنکه آن بزرگواررا از روى ستم و دشمنى کشتند.
در سال ششم هجری پس از پیمان صلح حدیبیه ، قبیله خزاعه و بنی کنانه که با هم دشمنی دیرینه داشتند، هر کدام از ماده سوم قرارداد حدیبیه استفاده کردند. ماده سوم این قرارداد اجازه میداد مسلمانان و قریش با هر قبیله که بخواهند، پیمان ببندند. خزاعه با مسلمانان همپیمان شدند و بنی کنانه با قریش.
پس از جنگ موته و شهادت سه تن از فرماندهان لشگر اسلام، قریش تصمیم به توطئه گرفت و با توزیع اسلحه در میان قبیله بنی بکر ، آنان را تشویق کرد به قبیله خزاعه حمله کنند.
بنی بکر شبانه حمله کرد و اموال قبیله خزاعه را به غارت برد. قبیله خزاعه، رئیس خود، عمرو سالم، را برای دادخواهی نزد پیامبر فرستاد. پیامبر نیز در برابر مسلمانان به او فرمود:« تو را کمک خواهیم کرد.»
قریش از کار خود پشیمان شده بود؛ ابو سفیان با سفر به مدینه درصدد جلب رضایت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله برآمد و حتی به حضرت زهرا علیه السلام و علی علیه السلام نیز متوسل شد ولی نتیجهای عایدش نگشت. حتی ((ام حبیبه (رمله دختر ابوسفیان)|ام حبیبه ))،دخترش، که همسر پیامبر بود نیز به او بیاعتنایی کرد.
یکی از شهرهای تاریخی عربستان سعودی است و بخاطر قرار داشتن کعبه در آن قبله مسلمانان است.
ورود غیر مسلمان به این شهر ممنوع است.[نیاز به ذکر منبع]
شهر مکه در فاصله ۸۰ کیلومتری دریای سرخ واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا، ۳۳۰ متر است. به خاطر اتوبانی که اکنون ساخته شده، تا بندر جده تنها ۶۰ کیلومتر فاصله دارد و از طریق بزرگراه هجرت، ۴۲۵ کیلومتر با مدینه فاصله دارد.
مسلمانان معتقدند پس از آنکه به اذن خداوند چشمه زمزم زیر پای اسماعیل جوشید و در آن منطقه آب یافت شد، مردم در آنجا ساکن شدند و شهر مکه به وجود آمد.
این شهر در میان کوههای کوچک سنگی واقع شدهاست به طوری که اطراف مسجدالحرام را خانهها و هتلهایی فرا گرفته، که بر فراز این تپههای سنگی واقع شدهاند. برای سهولت رفت و آمد، تونلهای زیادی برای عبور ماشینها در نظر گرفتهاند، که مسافتها را بسیار کاهش میدهد.
مکه در میان کوهها واقع شده، فاصله بین دو کوه را اعراب شعب میگویند معروفترین آنها شعب علی یا شعب ابیطالب است، که اکنون در میان محوطه باز جلوی صفا و مروه قرار دارد و اثری از آن نیست.
برفراز کوه ابوقبیس، که در گذشته مساجد و اماکن زیارتی زیادی برفراز آن بود و گفته میشود قبر چند تن از پیامبران الهی در آنجاست، اکنون قصری بسیار مجلل ساخته شده، که به قصر الضیافه مشهور است و محل پذیرایی از میهمانان خارجی میباشد. این قصر مشرف بر مسجد الحرام است.
آب و هوای مکه گرم و کمی مرطوبتر از مدینهاست.
مزار ابوطالب و خدیجه، اکنون در قبرستان ابوطالب، زیر پل حجون قراردارد. در این محدوده در سال ۱۳۶۶ زائرین ایرانی که مراسم برائت از مشرکین را اجرا میکردند مورد حمله نظامیان سعودی قرار گرفتند و عده زیادی از آنان کشته و مجروح شدند.
مسجدهای مکه