
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
فهرست و توضیحات:
نئوریبرالیسم
نئوریبرالیسم چیست؟
شایستگی اخلاقی برابر برای افراد ، آزادی و حقوق فردی ، دولت محدود و مالکیت خصوصی از اصول کلی لیبرالیسم به شمار می روند. اما آنچه اندیشه ی نئولیبرالیسم را از اندیشه ی کلاسیک لیبرالیسم جدا می سازد تفویض شایستگی های فردی و آزادی ها و حقوق آن به بازار و استحاله ی فرد به مصرف کننده است. در این راستا، جامعه به افراد اتمیزه شده ای فرو کاسته می شوند که در گستره یک بازار جهانی در پی حداکثر رساندن سود شخصی خود و دستیابی به مطلوب ترین کالای مصرفی هستند. این امر اینگونه توجیه می شود که تحصیل سود افراد در آخر الامر به منافع جمع کمک می رساند.
همه تاکید نئولیبرالیسم بر این است که مکانیسم بازار باید اداره کننده سرنوشت بشر باشد. اقتصاد باید قواعدش را بر جامعه دیکته بکند و نه بر عکس.
پس از فروپاشی بلوک شرق، اندیشه ی نئولیبرالیسم بعنوان فاتح جنگ سرد با اعلام شکست عملی و نظری کمونیسم بر آن شد که ایدئولوژی خود و اقتصاد مبتنی بر بازار را بعنوان راهی بدون بدیل معرفی کند. از این منظر، دموکراسی لیبرال بعنوان شکل نهایی جوامع بشری و پایان تاریخ معرفی شد. در این راستا، نظریه پردازان نئولیبرال بر آن شدند که چارچوب نظری و شکل عملی این نظام جدید جهانی را ترسیم کنند.
نئولیبرالیسم را می توان ایدئولوژی در نظر گرفت که جهان را به مثابه ی مکانی در نظر می گیرد که در آن گسترش تجارت و سرمایه گذاری آزادی یگانه منبع توسعه و شکوفایی اقتصادی است
نئولیبرالیسم معتقد است که با به حداکثر رساندن دامنه دستاوردهای ناشی از معاملات مبتنی بر بازار و افزایش تعداد این معاملات، خیر اجتماع به حداکثر خواهد رسید. این امر مستلزم ایجاد فناوری های آفرینش اطلاعات و ظرفیت های انباشت، نگهداری، انتقال، تحلیل و استفاده از پایگاه های داده ها برای هدایت تصمیمات در بازار جهانی است.
نکات اصلی نئولیبرالیسم شامل موارد زیر است: 1. قانون بازار- رها کردن شرکتهای آزاد یا شرکتهای خصوصی از هر محدودیتی که توسط دولت وضع شده باشد ، آزادی بیشتر برای تجارت بینالمللی و سرمایهگذاری، عدم کنترل قیمتها و رویهمرفته آزادی برای حرکت سرمایه، کالا و خدمات.2. قطع هزینههای عمومی برای خدمات اجتماعی مانند آموزش و مراقبتهای بهداشتی- کاهش دادن خالص مقرری برای فقرا و حتا نگهداری جادهها، پلها، عرضهی آب و... به نام کاهش نقش دولت. البته آنها مخالف سوبسیدها و معافیتهای مالیاتی دولت برای شرکتها نیستند. 3. مقرراتزدایی- کنار گذاشتن آن دسته از مقررات دولتی که سود را کاهش میدهد شامل قوانین ایمنی و حفاظتی در محیط کار. 4. خصوصیسازی- فروش شرکتهای دولتی، کالاها و خدمات به سرمایهگذاران خصوصی. این شامل بانکها، صنایع کلیدی، راهآهن، عوارض بزرگراهها، برق، مدارس، بیمارستانها و حتا آب آشامیدنی نیز میگردد. گرچه این کارها بهنام افزایش کارایی انجام میشود، که اغلب هم مورد نیاز است، اما اثر خصوصیسازی اساسا متمرکز نمودن ثروت بیشتر در دست عدهی کمی و پرداخت بیشتر عموم مردم برای تامین نیازهایشان بوده است. 5. حذف مفهوم «نفع عمومی» یا «اجتماع» و جایگزینی آن با «مسؤلیت فردی»
تحقیق درباره نئوریبرالیسم