لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه23
بخشی از فهرست مطالب
نخستین مدال طلای ایران در المپیک ناشنوایان
هلن کلر » این ناشنوا و نابینای نابغه را، بهتر بشناسیم
با زبان صبر وآگاهی با ناشنوایان سخن بگوییم
ناشنوا کیست؟
مشکلات ناشنوایی
آموزش و پرورش ناشنوایان
پیشگیری از ناشنوایی
قابل توجه مردم، مسؤولان و رسانهها ورزش ناشنوایان در انتظار حمایت
شناخت کودک ناشنوا
نخستین مدال طلای ایران در المپیک ناشنوایان
نخستین مدال طلای کاروان ورزشی ایران در نوزدهمین دوره بازیهای المپیک ۲۰۰۱ ناشنوایان توسط «امید سعیدی» در دو ۱۰ هزار متر به دست آمد.امید سعیدی با برجای گذاردن زمان ۳۰/۵۴ دقیقه موفق شد زودتر از حریفان خود به خط پایان رسیده و مدال طلای این ماده را از آن خود کند.همچنین سعیدی با ثبت این زمان موفق شد رکورد قبلی خود را به میزان ۵۱ ثانیه ترقی دهد.پس از سعیدی ورزشکاران کشورهای روسیه (قهرمان دوره قبل المپیک در این ماده) و آفریقای جنوبی به ترتیب با زمان ۳۱/۱۰ و ۳۱/۱۶ دقیقه صاحب عناوین دوم و سوم شدند.حبیب الله کیا دیگر عضو تیم دو و میدانی ناشنوایان ایران نیز در پرش طول با کسب حد نصاب ۶/۷۷ متر حایز مدال برنز شد.
هلن کلر » این ناشنوا و نابینای نابغه را، بهتر بشناسیم
هلن کلر در دوران کودکی به علت بیماری منیژیت ، بینایی و شنوایی خود را از دست داد اما با کمک « آنا سولیوان » ، معلم خصوصی اش یکی از محترم ترین زنان دنیا شد .
هلن کلر در بیست و هفتم ماه جون سال 1880 میلادی در مزرعه ای واقع در ایالت آلاباما متولد شد . دوران طفولیت او طبیعی بود تا اینکه در 5/1 سالگی بیماری مننژیت باعث شد تا او بینایی و شنوایی خود را ازدست بدهد . سالهای بعد برای خانواده هلن بسیار ناخوشایند بود . چرا که آنها به این مسئله واقف بودند که به دلیل ناتوانی دو گانه فرزندشان هیچ راهی برای برقراری ارتباط با او وجود ندارد . خود هلن هم به نوعی در بدن خود محبوس بود و به تنهایی قادر نبود احتیاجاتش را برطرف کند و یا در آرزوی شهرت باشد
.
الکساندر گراهام بل فقط مخترع تلفن نبود بلکه معلم ناشنوایان هم بود. خانواده کلر با او تماس گرفتند . وقتی گراهام بلر ، هلن را ملاقات کرد به هوش ذاتی او پی برد . او به خانواده هلن پیشنهاد کرد که معلمی جوان به به نام « آنا سولیوان » را استخدام کنند تا به هلن جوان درس بدهد . خانواده کلر از وضعیت مالی خوبی برخوردار بودند و قادر بودند که برای فرزندشان معلم خصوصی بگیرند ، بنابراین با خانم سولیوان تماس گرفتند .
آنا سولیوان خود نیز از بینایی نسبتا کمی برخوردار بود . او در انسیتیو پرکینز در بوستون که مختص نابینایان و ناشنوایان بود تحصیل کرده بود . خانواده کلر ( آنا ) را در 21 سالگی استخدام کردند تا با آنها زندگی کند و به هلن درس بدهد سولیوان روشی را اختراع کرد که هلن قادر به درک آن باشد . این روش شامل علاماتی بود و با فشار دادن این علامت ها روی کف دست کلر ، وی قادر به درک آنها می شد . با استفاده از این روش دختر جوان به طور بی نظیری ،قادر به یادگیری و برقراری ارتباط شد . او در هشتمین سال تولدش به شهرت رسد و این شهرت در سراسر زندگی اش گسترش یافت . « مارک توآین » هلن را یاری کرد و او را کارگر معجزه نامید .
هلن کلر به کالج (رانکلیف )رفت و با کمک سولیوان که سنخرانیها را روی کف دستش توضیح می داد ، توانست مدرک خود را بگیرد. هلن در طی سالهای تحصلیش توسط مجله خانوادگی زنان ترغیب و تشویق شد تا زندگینامه خود را بنویسد و از این طریق بتواند به کنجکاویهای بی انتهای مردم سراسر جهان پاسخ دهد . او زندگینامه خود را نوشت و آن را « داستان زندگی من » نامید . هلن همچنین آموخت که از طریق فشار دادن انگشتانش روی گلوی خانم سولیوان و تقلید ارتعاشات آن صحبت کند . او اولین نابینا و ناشنوایی بود که به عنوان دانشجوی برجسته از کالج فارغ و التحصیل شد
مقاله در مورد بازی در دنیای ناشنوایان