فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:33
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
حسابداری صنعتی : ماهیت ، هدفها و سودمندی 1
مقدمه 1
حسابداری از دیدگاههای گوناگون 2
حسابداری مالی در مقابل حسابداری مدیریت 5
حسابداری مالی 8
حسابداری مدیریت 10
مدیریت و حسابداری 15
وظیفه اقتصادی مدیریت 15
حسابداری صنعتی 20
تحولات حسابداری صنعتی 27
مقدمه
سازمانهای گوناگی بر زندگی روزمره ما اثر می گذارند. شرکتهای تولیدی و بازرگانی، موسسات خدماتی، شرکتهای دامپروری و کشاورزی، سازمانهای غیر انتفاعی و موسسات و ارگانهای دولتی هر یک کالاها و خدمات خاص مورد نیاز را برایمان فراهم می کنند. تمامی این سازمانها دو ویژگی مشترک دارند. نخست این که، هر سازمانی هدفها و مقاصدی دارد که به منظور دستیابی به آنها کوشش می کند. مثلاً، هدفهای یک شرکت هواپیمایی، ارائه خدمات مطلوب به مشتریان و کسب سود مورد انتظار است یا هدفهای یک شرکت تولیدی دولتی می تواند ساخت و تحویل بموقع کالای اساسی و مورد نیاز جامعه به قیمتهای مصوب باشد. دوم این که، مدیران کلیه سازمانها، صرفنظر از نوع فعالیتی که انجام می دهند، همگی در دستیابی به هدفهای سازمان، نیاز به اطلاعات دارند. نیازهای اطلاعاتی مدیریت در سازمانهای گوناگون بسیار گسترده و شامل اطلاعات مرتبط با زمینه های مختلفی نظیر تولید، بازاریابی و مالی است. به طور کلی، هر قدر سازمان بزرگتر باشد، نیازهای اطلاعاتی مدیریت آن گسترده تر خواهد بود.
حسابداری به طور اعم و حسابداری صنعتی یا مدیریت به طور اخص، که بخشی از سیستم اطلاعات مدیریت هر سازمان را تشکیل می دهد، قسمت قابل ملاحظه ای از نیازهای اطلاعاتی مدیریت را فراهم می آورد. مدیران برای مقاصد برنامه ریزی و کنترل عملیات سازمان، به اطلاعات حسابداری که خروجی یا ستانده سیستم حسابداری محسوب می شود، اتکا می کنند.
حسابداری از دیدگاههای گوناگون
وظیفه حسابداری به طور کلی، عبارت است از شناسایی، اندازه گیری ثبت، طبقه بندی و تلخیص آثار مالی معاملات، عملیات، فعالیتها، شرایط و دیگر رویدادهای مالی موثر بر واحدهای اقتصادی و سپس انتقال و گزارش این آثار در قالب اطلاعات مفهوم و آگاهی بخش برای استفاده اشخاصی است که در واحدهای اقتصادی حق، نفع یا علاقه دارند و انتظار می رود بر مبنای اطلاعات ارائه شده، درباره واحد اقتصادی قضاوت و تصمیم گیری کنند. با عنایت به آنچه در بالا بیان شد، حسابداری از لحاظ عملکرد و کارکردی که دارد، از زوایای گوناگون و متفاوت به شرح زیر مورد بررسی قرار گرفته است :
• برخی معتقدند حسابداری یک فعالیت خدماتی است، زیرا از طریق فراهم کردن اطلاعات مالی به منظور تصمیم گیری و قضاوت درباره چگونگی ایجاد، توسعه و مصرف منابع در واحدهای اقتصادی، به اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه خدمت می کند.
• برخی دیگر اعتقاد دارند حسابداری هنر تفسیر، اندازه گیری و انتقال نتایج فعالیتها، عملیات و دیگر رویدادهای اقتصادی است.
• برخی نیز بر این باورند که حسابداری زبان تجارت است. اصطلاحاتی نظیر دارایی، بدهی، سود خالص، گردش وجوه نقد و سود هر سهم نمونه هایی از واژگان فنی حسابداری است که در دنیای تجاری امروز به نحوی گسترده بکار برده می شود.
• برخی نیز حسابداری را ابراز پاسخگویی می دانند معتقدند حسابداری بهترین مکانیسم شناخته شده ای است که امکان حسابدهی و پاسخگویی را توسط مدیریت واحدهای اقتصادی، به ویژه سازمانهایی که در آنها مدیریت از مالکیت جداست، فراهم می آورد.
• عده ای نیز حسابداری را یک دانش توصیفی- تحلیلی می دانند، زیرا آثار مالی انبوه معاملات، فعالیتها و عملیاتی را که توصیف کننده رخدادهای اقتصادی است، شناسایی می کند و سپس این آثار را از طریق اندازه گیری، طبقه بندی و تلخیص، به اطلاعات نسبتاً معدود و محدود اما با اهمیت و مرتبط با یکدیگر تقلیل می دهد به گونه ای که اگر این اطلاعات به نحوی صحیح در هم آمیخته و گزارش شوند، گویای اوضاع مالی و نتایج عملکرد واحدهای اقتصادی خواهد بود .
• نهایت این که، عده کثیری نیز بر این جنبه حسابداری که یک سیستم اطلاعاتی است تاکید دارند و به حسابداری به عنوان سیستمی نگاه می کنند که اطلاعات اقتصادی راجع به رخدادهای مالی موثر بر یک واحد اقتصادی مشخص را به عنوان داده یا ورودی می پذیرد، پردازش می کند و نهایتاً به شکل گزارشهای مختلف که خروجی یا ستانده این سیستم محسوب می شوند، ارائه می نماید. به بیان دیگر، این گروه، حسابداری را به عنوان یک سیستم اطلاعاتی می دانند که انبوه معاملات و آثار مالی دیگر رویدادهای موثر بر واحدهای اقتصادی را شناسایی و براساس روشها و ضوابط منطقی و مدون خود، آنها را اندازه گیری، طبقه بندی، تجمیع و تلخیص می کند و به شکل گزارشهای مختصر و مفید در می آورد و نهایتاً با ارائه صحیح و مفهوم این اطلاعات، نیازهای اطلاعاتی اشخاص ذیحق و ذینفع را تامین می کند و اوضاع و احوال مالی و نتایج عملکرد واحدهای اقتصادی را به تصویر می کشد.
در مجموع، گزارشهایی که حسابداری به عنوان سیستم اطلاعاتی فراهم می آورد از یک سو، مدیریت را به اداره کارآمد و اثر بخش واحدهای اقتصادی قادر می سازد و از سوی دیگر، سایر اشخاص ذیحق و ذینفع به واحدهای اقتصادی را در اتخاذ تصمیمات مطلوب اقتصادی و اعمال قضاوتهای آگاهانه یاری می دهد. نقش حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی در شکل (1-1) نشان داده شده است .
شکل (1-1)
ضمن تایید و پذیرش تمامی دیدگاههای مطرح شده راجع به عملکرد و کارکردهای حسابداری از جنبه های گوناگون که در بالا توصیف شد، در این کتاب اساساً بر این دیدگاه که حسابداری یک سیستم اطلاعاتی است تاکید خاص شده است .
به طور خلاصه، می توان گفت هدف اولیه حسابداری، فراهم کردن اطلاعات سودمند به منظور تصمیم گیریهای اقتصادی برای تصمیم گیرندگان است. این تصمیمات به تخصیص و مصرف منابع کمیاب اقتصادی چون پول، زمین، مواد اولیه، ماشین آلات و نیروی انسانی مربوط می شود. شیوه ای که با اتکاء بر آن، این منابع اقتصادی تخصیص می یابد و به مصرف می رسد، اقتصاد جوامع را شکل می دهد. هدف اساسی این کتاب و به طور مشخص این فصل، بالا بردن آگاهی نسبت به اطلاعات حسابداری و افزایش توانایی در استفاده موثر از این اطلاعات در تصمیم گیریهای اقتصادی است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:37
روشهای هزینهیابی مؤسسات تولیدی ۱
مقدمه: ۴
روشهای هزینهیابی مؤسسات تولیدی ۵
انتخاب از بین بهایابی سفارشکار و مرحلهای ۷
چرا اطلاعات بهای تمام شده برای مدیریت فرآیندها از اهمیت برخودار است؟ ۸
هزینهیابی مرحلهای و جریان گردش محصول ۱۰
سیستم هزینهیابی مرحلهای ۱۰
گردش متوالی محصول: ۱۲
گردش موازی محصول: ۱۲
گردش انتخابی محصول: ۱۳
گزارش هزینه تولید ۱۳
جدول مقداری تولید ۱۴
حسابهای منظور شده به حساب دایره ۱۵
معادل آحاد تکمیل شده ۱۶
نحوه تخصیص هزینهها ۱۶
محاسبه معادل آحاد تکمیل شده و بهای تمام شده هر واحد ۱۷
روش میانگین موزون ۱۸
روش اولین صادره از اولین وارده (Fifo) 18
روش اولین صادره از آخرین وارده (Lifo) 19
ضایعات عادی ۲۱
حسابداری ضایعات عادی ۲۱
ضایعات غیرعادی ۲۲
حسابداری ضایعات غیرعادی ۲۳
افزودن مواد مستقیم به دوایر از دایره اول ۲۳
هزینهیابی سفارش ۲۵
دفتر هزینه سفارشها ۲۵
منظور کردن مواد به حساب سفارشها ۲۶
منظور کردن دستمزد به حساب سفارشها ۲۸
منظور کردن هزینههای سربار به حساب سفارشها ۳۰
سفارشهای تکمیل شده ۳۱
هزینهیابی پیمانکاری ۳۲
منـابع ۳۶
تعریف هزینهیابی: هزینهیابی عبارتست از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین بهای تمام شده محصولات و خدمات واحد تجاری و تنظیم و ارائه اطلاعات مربوطه به نحو مناسبی که برای راهنمایی مدیران و صاحبان واحد مزبور درجهت کنترل عملیات آن قابل استفاده باشد. به این ترتیب وقتی حسابداران صحبت از هزینهیابی میکنند منظورشان یک یا چند مورد از موارد زیر است:
الف – تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول، یا
ب – تعیین بهای تمام شده یک سرویس یا
ج – تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینهها را کنترل کرد
در حسابداری بازرگانی ابتدا به تشریح و بررسی دفاتر و حسابهای یک تاجر میپردازیم که کالای بازگانی را خریده و آن را به قیمتی که متضمن سود باشد میفروشد. در این قبیل موارد ترازنامه به انضمام حساب عملکرد و سود و زیان برای نشان دادن وضع مالی تاجر کاملاً کافی است. سپس به مرحله تهیه حساب کالا میرسیم و با استفاده از این حسابها میتوانیم بهای تمام شده کالای ساخته شده را تعیین کنیم. ولی در مواردی که چند نوع کالا ساخته شود لازمست حساب تولید یا ساخت کالا را طوری تجزیه کنیم که بتوان بهای تمام شده هریک از انواع کالا را از به دست آورد و این کار مستلزم تجزیه مفصلتر اقلام درآمد و هزینههای تولید خواهد بود. این تجزیه تفصیلی اقلام درآمد و هزینه به منظور تعیین بهای تمام شده هریک از محصولات ساخته شده یکی از هدفهای هزینهیابی را که در بالا ذکر شد تشکیل میدهد.
هزینهیابی چیست و چند نوع میباشد
روشهای هزینه یابی در واقع روشها و نظامهایی میباشند که منجر به انجام ثبتهای حسابداری و تهیه گزارشاتی میگردند که مدیریت را در ارتباط با کنترل هزینههای مواد، دستمزد و سربار کمک و یاری مینمایند. به طور کلی با توجه به نوع فعالیت موسسات تولیدی روشهای هزینهیابی که مورد استفاده قرار میگیرند ۲ نوع میباشند:
۱- هزینه یابی سفارش کار ۲- هزینهیابی مرحلهای
برخی از موسسات تولیدی سفارشپذیر یعنی در واقع تولیدات آنها و هزینههایی که در آنها صورت میپذیرد با سفارش و یا عقد پیمان ایجاد میشوند. بنابراین برای هزینهیابی در این موسسات از روش هزینهیابی سفارش کار استفاده میگردد. نمونهبارز این مؤسسات شرکتهای، پیمانکاری، کارخانجات کشتیسازی، هواپیماسازی، بیمارستانها، تعمیرگاههای اتومبیل و سایر موارد مشابه میباشد.
بعضی از موسسات تولید دیگر که دیگر که تولیدات آنها برای آنکه تکمیل گردد مراحل مختلفی را طی میکند و محصولات آنها به صورت انبوه و یکسان تولید میشود از روشهای هزینهیابی مرحلهای استفاده مینمایند. کارخانجات نساجی، مواد شیمیایی، صنایع نفت، کنش و موارد مشابه نمونههایی این نوع موسسات میباشند.
اساساً موسساتی که به صورت سفارش عمل مینمایند و یا آنکه تولیدات آنها با حجم زیاد و از نظر تعداد کم میباشند و گاهی تولیدات آنها قیمت تمام شده بالایی دارند از روش هزینهیابی سفارش کار استفاده مینمایند و موسساتی که تولیدات آنها باید از مراحل مختلفی عبور کند و به صورت انبوه، پیوسته، مداوم و یکنواخت و همگن تولید میشوند و بعضاً تولیدات آنها قیمت تمام شده پایینی دارند از روش هزینهیایی مرحلهای استفاده مینمایند. در این روش قیمت تمام شده تولید در هر مرحله از تولید تعیین میگردد.
در روش هزینهیابی مرحلهای محصولات تولید شده در هر مرحله به عنوان مواد خام مرحله بعد محسوب میگردد باید توجه داشتهباشید در این موسسات بهای تمام شده تولید، در هر مرحله از تولید تعیین میگردد.
در روش هزینهیابی مرحلهای محصولات تولید شده در هر مرحله به عنوان مواد خام مرحله بعد محسوب میگردد باید توجه داشتهباشید در این موسسات معمولاً تولیدات متنوع و گاهی همراه با تولید محصولات فرعی و جانبی میباشد.
در برخی صنایع تولیدات به شکلی است که استفاده از هر ۲ روش هزینهیابی امکانپذیر میباشد و عنوان مثال در کارخانه ساخت قطار، قطار به صورت سفارش برای مشتریان ساخته میشود و این در حالی است که قطعات موردنیاز به صورت انبوه و پیوسته در سایر دوایر تولید کارخانه تولید میشود و از روش هزینهیابی مرحلهای برای تعیین بهای تمام شده آنها استفاده میگردد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:37
روشهای هزینهیابی مؤسسات تولیدی ۱
مقدمه: ۴
روشهای هزینهیابی مؤسسات تولیدی ۵
انتخاب از بین بهایابی سفارشکار و مرحلهای ۷
چرا اطلاعات بهای تمام شده برای مدیریت فرآیندها از اهمیت برخودار است؟ ۸
هزینهیابی مرحلهای و جریان گردش محصول ۱۰
سیستم هزینهیابی مرحلهای ۱۰
گردش متوالی محصول: ۱۲
گردش موازی محصول: ۱۲
گردش انتخابی محصول: ۱۳
گزارش هزینه تولید ۱۳
جدول مقداری تولید ۱۴
حسابهای منظور شده به حساب دایره ۱۵
معادل آحاد تکمیل شده ۱۶
نحوه تخصیص هزینهها ۱۶
محاسبه معادل آحاد تکمیل شده و بهای تمام شده هر واحد ۱۷
روش میانگین موزون ۱۸
روش اولین صادره از اولین وارده (Fifo) 18
روش اولین صادره از آخرین وارده (Lifo) 19
ضایعات عادی ۲۱
حسابداری ضایعات عادی ۲۱
ضایعات غیرعادی ۲۲
حسابداری ضایعات غیرعادی ۲۳
افزودن مواد مستقیم به دوایر از دایره اول ۲۳
هزینهیابی سفارش ۲۵
دفتر هزینه سفارشها ۲۵
منظور کردن مواد به حساب سفارشها ۲۶
منظور کردن دستمزد به حساب سفارشها ۲۸
منظور کردن هزینههای سربار به حساب سفارشها ۳۰
سفارشهای تکمیل شده ۳۱
هزینهیابی پیمانکاری ۳۲
منـابع ۳۶
تعریف هزینهیابی: هزینهیابی عبارتست از طبقهبندی و تسهیم صحیح هزینهها به منظور تعیین بهای تمام شده محصولات و خدمات واحد تجاری و تنظیم و ارائه اطلاعات مربوطه به نحو مناسبی که برای راهنمایی مدیران و صاحبان واحد مزبور درجهت کنترل عملیات آن قابل استفاده باشد. به این ترتیب وقتی حسابداران صحبت از هزینهیابی میکنند منظورشان یک یا چند مورد از موارد زیر است:
الف – تعیین بهای تمام شده ساخت یک محصول، یا
ب – تعیین بهای تمام شده یک سرویس یا
ج – تعیین روشی که به وسیله آن بتوان هزینهها را کنترل کرد
در حسابداری بازرگانی ابتدا به تشریح و بررسی دفاتر و حسابهای یک تاجر میپردازیم که کالای بازگانی را خریده و آن را به قیمتی که متضمن سود باشد میفروشد. در این قبیل موارد ترازنامه به انضمام حساب عملکرد و سود و زیان برای نشان دادن وضع مالی تاجر کاملاً کافی است. سپس به مرحله تهیه حساب کالا میرسیم و با استفاده از این حسابها میتوانیم بهای تمام شده کالای ساخته شده را تعیین کنیم. ولی در مواردی که چند نوع کالا ساخته شود لازمست حساب تولید یا ساخت کالا را طوری تجزیه کنیم که بتوان بهای تمام شده هریک از انواع کالا را از به دست آورد و این کار مستلزم تجزیه مفصلتر اقلام درآمد و هزینههای تولید خواهد بود. این تجزیه تفصیلی اقلام درآمد و هزینه به منظور تعیین بهای تمام شده هریک از محصولات ساخته شده یکی از هدفهای هزینهیابی را که در بالا ذکر شد تشکیل میدهد.
هزینهیابی چیست و چند نوع میباشد
روشهای هزینه یابی در واقع روشها و نظامهایی میباشند که منجر به انجام ثبتهای حسابداری و تهیه گزارشاتی میگردند که مدیریت را در ارتباط با کنترل هزینههای مواد، دستمزد و سربار کمک و یاری مینمایند. به طور کلی با توجه به نوع فعالیت موسسات تولیدی روشهای هزینهیابی که مورد استفاده قرار میگیرند ۲ نوع میباشند:
۱- هزینه یابی سفارش کار ۲- هزینهیابی مرحلهای
برخی از موسسات تولیدی سفارشپذیر یعنی در واقع تولیدات آنها و هزینههایی که در آنها صورت میپذیرد با سفارش و یا عقد پیمان ایجاد میشوند. بنابراین برای هزینهیابی در این موسسات از روش هزینهیابی سفارش کار استفاده میگردد. نمونهبارز این مؤسسات شرکتهای، پیمانکاری، کارخانجات کشتیسازی، هواپیماسازی، بیمارستانها، تعمیرگاههای اتومبیل و سایر موارد مشابه میباشد.
بعضی از موسسات تولید دیگر که دیگر که تولیدات آنها برای آنکه تکمیل گردد مراحل مختلفی را طی میکند و محصولات آنها به صورت انبوه و یکسان تولید میشود از روشهای هزینهیابی مرحلهای استفاده مینمایند. کارخانجات نساجی، مواد شیمیایی، صنایع نفت، کنش و موارد مشابه نمونههایی این نوع موسسات میباشند.
اساساً موسساتی که به صورت سفارش عمل مینمایند و یا آنکه تولیدات آنها با حجم زیاد و از نظر تعداد کم میباشند و گاهی تولیدات آنها قیمت تمام شده بالایی دارند از روش هزینهیابی سفارش کار استفاده مینمایند و موسساتی که تولیدات آنها باید از مراحل مختلفی عبور کند و به صورت انبوه، پیوسته، مداوم و یکنواخت و همگن تولید میشوند و بعضاً تولیدات آنها قیمت تمام شده پایینی دارند از روش هزینهیایی مرحلهای استفاده مینمایند. در این روش قیمت تمام شده تولید در هر مرحله از تولید تعیین میگردد.
در روش هزینهیابی مرحلهای محصولات تولید شده در هر مرحله به عنوان مواد خام مرحله بعد محسوب میگردد باید توجه داشتهباشید در این موسسات بهای تمام شده تولید، در هر مرحله از تولید تعیین میگردد.
در روش هزینهیابی مرحلهای محصولات تولید شده در هر مرحله به عنوان مواد خام مرحله بعد محسوب میگردد باید توجه داشتهباشید در این موسسات معمولاً تولیدات متنوع و گاهی همراه با تولید محصولات فرعی و جانبی میباشد.
در برخی صنایع تولیدات به شکلی است که استفاده از هر ۲ روش هزینهیابی امکانپذیر میباشد و عنوان مثال در کارخانه ساخت قطار، قطار به صورت سفارش برای مشتریان ساخته میشود و این در حالی است که قطعات موردنیاز به صورت انبوه و پیوسته در سایر دوایر تولید کارخانه تولید میشود و از روش هزینهیابی مرحلهای برای تعیین بهای تمام شده آنها استفاده میگردد.
یک بساز و بفروش ساختمانی را در نظر بگیرید. در بهایابی سفارشکار بهای تمام شده باید برای هریک از ساختمانها انباشته شود. علاوه بر نگهداری سابقه مصالح ارسالی برای ساختمانهای متعدد، باید سابقهای نیز برای مصالح برگشتی از هر ساختمان نگهداری شود. چنانچه کارگران در چند پروژه ساختمانی مشغول باشند. باید سابقه زمان صرف شده توسط آنان برای هر ساختمان نگهداری شود. با این وجود بهایابی مرحلهای به سهولت به ثبت کل بهای تمام شده متحمله بابت تمام کارها میپردازد. برای این بساز و بفروش، بهایابی مرحلهای میانگین بهای تمام ساختمانهای ساخته شده را ثبت میکند اما او احتمالاً از بهایابی سفارش کار استفاده میکند. یک انبوه ساز ممکن است هر پروژه را یک سفارش کار در نظر گیرد اما از بهایابی مرحلهای برای آپارتمانهای متحدالشکل در قالب هر پروژه استفاده کند.
در بهایابی مرحلهای بهای واقعی متحمله برای هریک از واحدها گزارش نمیشود. در صورتیکه تمام واحدها مشابه میباشند، این فقدان اطلاعات احتمالاً اهمیتی نخواهد داشت. آیا به نظر شما برای شرکت زمزم اینکه بهای تمامشده محصول دههزار و یکمین نوشابه با دههزار و دومین نوشابه تفاوت دارد یا خیر، مهم است؟ پاسخ سؤال، خصوصاً چنانچه بهای تمامشده واحد برای ارزیابی موجودی کالا (جهت گزارشگری مالی برون سازمانی استفاده شود) احتمالاً منفی است. کنترل بهای تمام شده و ارزیابی عملکرد در سیستمهای مرحلهای توسط دایره (نه واحد تولید شده) صورت میگیرد. برای شرکتهایی نظیر زمزم که به تولید واحدهای مشابه اشتغال دارند، منافع مازاد حاصل از بهایابی سفارش کار، بهای تمام شده مازاد دفترداری این سیستم را توجیه نمیکند.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:154
فهرست مطالب:
چکیده ۱
فصل اول: کلیات ۲
۱-۱ مقدمه ۳
۲-۱ بیان مساله ۸
۳-۱ انگیزههای انتخاب موضوع تحقیق ۹
۴-۱ اهداف تحقیق ۱۰
۵-۱ اهمیت موضوع تحقیق ۱۰
۶-۱ سوالات اصلی تحقیق ۱۱
۷-۱ فرضیههای تحقیق ۱۱
۸-۱ نوآوری تحقیق ۱۱
۹-۱ تعاریف عملیاتی ۱۲
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق ۱۴
قسمت اول: مفاهیم حسابداری بهای تمام شده و انواع سیستمهای حسابداری ۱۵
۱-۲ حسابداری بهای تمام شده ۱۵
۲-۲ اهمیت بهای تمام شده و اقلام تشکیل دهنده آن ۱۵
۳-۲ نقش اطلاعات حسابداری در تصمیمگیری ۱۶
۴-۲ بخششهای سیستم حسابداری بهای تمام شده ۱۷
۵-۲ عوامل موثر بر سیستم حسابداری بهای تمام شده ۱۸
۶-۲ ماهیت حسابداری بهای تمام شده ۲۰
۷-۲ عناصر تشکیل دهنده بهای تمام شده ۲۲
۸-۲ سیستمهای هزینهیابی ۲۳
۹-۲ سیستمهای هزینهیابی سنتی ۲۳
۱۰-۲ سیستمهای هزینهیابی سفارش کار ۲۷
۱۱-۲ سیستمهای هزینهیابی مرحلهای ۲۸
۱۲-۲ هزینهیابی محصولات مشترک و فرعی ۳۳
۱۳-۲ هزینهیابی بر مبنای هدف ۴۹
قسمت دوم: هزینه یابی برمبنای فعالیت ABC و انواع سیستمهای هزینه یابی برمبنای فعالیت۵۵
۱۴-۲ مقدمه ۵۵
۱۵-۲ نقش و اهمیت هزینه سربار در تولید ۵۷
۱۶-۲ حسابداری مدیریت ۵۷
۱۷-۲ رویکردهای حسابداری مدیریت ۵۸
۱۸-۲ هدفهای حسابداری مدیریت ۵۸
۱۹-۲ تفاوتهای اساسی بین حسابداری مدیریت و حسابداری مالی ۶۰
۲۰-۲ روابط بین حسابداری مالی، سیستم حسابداری بهای تمام شده و حسابداری مدیریت ۶۱
۲۱-۲ طبقهبندی هزینهها ۶۲
۲۲-۲ هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) ۶۳
۲۳-۲ کاربرد استفاده از سیستم ABC ۷۸
۲۴-۲ مناسبترین زمان کاربرد سیستم ABC ۸۱
۲۵-۲ سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در مقایسه با سیستم سنتی ۸۲
۲۶-۲ مدیریت بر مبنای فعالیت ۸۳
۲۷-۲ نسلهای هزینهیابی برمبنای فعالیت ۸۹
۲۸-۲ هزینهیابی مبتنی بر فعالیت بر مبنای زمان ۹۴
۲۹-۲ قیمتگذاری برمبنای فعالیت
۳۰-۲ بودجهبندی بر مبنای فعالیت
قسمت سوم: ویژگیهای صنایع آلومینیوم و کاربرد هزینهیابی برمبنای فعالیت ۹۷
۲۹-۲ مشخصات قلمرو تحقیق ۹۷
۳۰-۲ شمای ارتباطی سیستم بهای تمام شده با سایر سیستمهای اطلاعاتی ۱۰۳
۳۱-۲ فرآیند تولید در شرکت ۱۰۴
۳۲-۲ مراحل تولید ۱۰۵
۳۳-۲ پروسه تولید ۱۰۶
۳۴-۲ روش محاسبه بهای تمام شده ۱۰۹
۳۵-۲ بهای تمام شده محصولات در سال ۱۳۸۳ ۱۱۵
۳۶-۲ طراحی و پیادهسازی سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت ۱۱۷
۳۷-۲ مقایسه پیادهسازی و نصب ۱۱۸
۳۸-۲ تعیین فعالیتها ۱۲۱
۳۹-۲ تعیین محرکهای فعالیت ۱۲۱
۴۰-۲ تخصیص هزینهها ۱۲۳
۴۱-۲ مقایسه هزینه سربار محصولات براساس سیستم سنتی و سیستم ABC ۱۲۴
۴۲-۲ مقایسه بهای تمام شده محصولات براساس سیستم سنتی و سیستم ABC ۱۲۴
قسمت چهارم: تحقیقات انجام شده ۱۲۵
۴۳-۲ پیشینه تحقیق ۱۲۵
فصل سوم: متدولوژی تحقیق ۱۳۳
۱-۳ مقدمه ۱۳۴
۲-۳ روش تحقیق ۱۳۴
۳-۳ ابزار تحقیق ۱۳۵
۴-۳ فرضیههای تحقیق ۱۳۵
۵-۳ قلمرو تحقیق ۱۳۵
۶-۳ دادههای تحقیق ۱۳۶
۷-۳ متغیرهای تحقیق ۱۳۷
۸-۳ روش جمعآوری دادهها ۱۳۶
۹-۳ روش تحلیل دادهها ۱۳۶
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل یافتههای تحقیق ۱۳۸
۱-۴ مقدمه ۱۳۹
۲-۴ آزمون فرضیهها ۱۳۹
۳-۴ فرضیه اصلی اول ۱۳۹
۴-۴ فرضیه اصلی دوم ۱۴۲
فصل پنجم: نتیجهگیری و پیشنهادات ۱۴۵
۱-۵ نتیجهگیری و پیشنهادات ۱۴۶
۲-۵ نتیجهگیری کلی ۱۴۶
۳-۵ پیشنهادات حاصل از تحقیق ۱۴۷
۴-۵ سایر پیشنهادات ۱۴۸
۵-۵ پیشنهاد برای تحقیقات آینده ۱۴۸
۶-۵ محدودیتهای تحقیق ۱۴۷
پیوست ۱۴۹
منابع و مأخذ ۱۵۰
چکیدة انگلیسی ۱۵۳
چکیده:
سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت یکی از سیستمهای نوین بهای تمام شده محصولات و خدمات میباشد که اطلاعات مورد نیاز مدیران را بهتر و دقیقتر فراهم میکند و استفاده کنندگان را در امر تصمیمگیری صحیح و مناسب یاری مینماید. این پژوهش جزء تحقیقات علمی و کاربردی است که در کارخانجات تولیدی نورد آلومینیوم انجام گرفته است که پس از بررسی و تجزیه و تحلیل روش موجود بهای تمام شده آن کارخانه و تشخیص نقاط ضعف و قوت آن به تبیین اهمیت سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت در کارخانه نورد پرداخته و سپس مراحل سیستم ABC شناسایی گردیده است.
چکیده:
سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت یکی از سیستمهای نوین بهای تمام شده محصولات و خدمات میباشد که اطلاعات مورد نیاز مدیران را بهتر و دقیقتر فراهم میکند و استفاده کنندگان را در امر تصمیمگیری صحیح و مناسب یاری مینماید. این پژوهش جزء تحقیقات علمی و کاربردی است که در کارخانجات تولیدی نورد آلومینیوم انجام گرفته است که پس از بررسی و تجزیه و تحلیل روش موجود بهای تمام شده آن کارخانه و تشخیص نقاط ضعف و قوت آن به تبیین اهمیت سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت در کارخانه نورد پرداخته و سپس مراحل سیستم ABC شناسایی گردیده است.
همانطور که از موضوع تحقیق برمیآید، محقق بدنبال تعیین اهمیت سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت کارخانجات تولیدی نورد آلومینیوم اراک بوده و برای اینکار در قلمرو زمانی سال مالی 83-84 شرکت مذکور، صورتهای مالی و اطلاعات مالی مربوط به آن دوره را مورد بررسی قرار داده و پس از شناخت سیستم حاکم بر شرکت و نحوه گردش عملیات حسابداری آن و شناسایی مراکز فعالیت عمده و تلفیق منطقی این فعالیتها، نهایتاً 13 فعالیت را بعنوان زیربنای سیستم ABC شناسایی کرده و محرکهای هزینه هرکدام از این فعالیتها را انتخاب کرده است.
نتیجه مطالعات و تحقیقات انجام شده چنین نشان داد، که استفاده از سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت نه تنها باعث تخصیص هرچه دقیقتر هزینههای سربار میشود بلکه باعث میگردد که مدیران داخلی شرکتها با استفاده از اطلاعات بدست آمده، در خصوص برنامهریزی و کنترل تولید تصمیمات بهتری را اتخاذ نموده و شرکت را در کسب سود یاری نمایند.
1 مقدمه:
تغییر و تحولات ایجاد شده در شرایط درونی و بیرونی کارکرد بنگاههای اقتصادی و سازمانها و تاثیر عواملی نظیر تشدید روند رقابت، اهمیت یافتن، اعمال مدیریت فعالیتها و حیاتی بودن پاسخگوئی به نیاز مشتریان از طریق تلفیق مناسب کیفیت و سود مورد انتظار، مسئولیت و نقش سیستمهای هزینهیابی را بطور ریشهای دگرگون کرده است.
نتیجه مطالعات و تحقیقات انجام شده چنین نشان میدهد که هر دو گروه تهیه کنندگان و استفاده کنندگان از اطلاعات مربوط به بهای تمام شده محصولات، از سیستمهای فعلی هزینهیابی ناراضی بوده و روش تخصیص هزینههای سربار کارخانه به محصولات نیز به نحوی موثر در ایجاد این نارضایتی مدیران موثر است. بهرحال، اغلب مدیران توجه دارند، که برآورد و پیشبینی هزینههای بلندمدت شامل تخصیص هزینههای سربار به بهای تمام شده محصولات، عمل مفید و قابل قبولی است که میتواند انجام دهند.
سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، نتیجه تلاش حسابداران مدیریت، برای فراهم نمودن نیازهای جدید اطلاعاتی در عصر اطلاعات و شناخت فعالیتهای دارای ارزش افزوده و به تبع آن حذف فعالیتهای بیارزش و همچنین افزایش دقت هزینهیابی است. این سیستم علاوه بر اندازهگیری صحیح بهای تمام شده، قادر به ارائه اطلاعات مفیدی در مورد عملکرد فرآیندهای کسب و کار سازمان است.
فراهم نمودن اطلاعات غیر مالی فعالیتها در کنار اطلاعات مالی موجب شده است که سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت به عنوان ابزار قدرتمندی در جهت بهبود کسب و کار سازمانها مورد استفاده قرار گیرد. این سیستم بعلت دارا بودن مزایایی مانند: توانائی تمرکز بر مشتریان، شناخت فرصتها، استقرار اقتصادی و تشویق اصلاحات قادر است بسیاری از نیازهای شرکتهای رده جهانی را به لحاظ تقویت موقعیت رقابتی، دستیابی به خشنودی پایدار مشتریان و کسب سود مورد انتظار برآورده کند.
هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) ادعا میکند محصولات و خدمات تولید شده، مستقیما مصرف کننده منابع نیست، بلکه مصرف کننده فعالیتهاست. از این نظر هزینهیابی بر مبنای فعالیت، سیستم تسهیم هزینه بر مبنای رسیدگی و تحقیق است، به نحوی که از طریق تجزیه و تحلیل واحد اقتصادی و فرآیندهای مورد عمل، محرکهای هزینه شناسایی میشود.
ضرورت انجام تحقیق بکارگیری سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، نیازمند وجوه شرایط بخصوصی است که این شرایط تحت عناوین زیر قابل طبقهبندی است:
1ـ شیوه کسب و کار انتخاب شده توسط مدیریت سازمانها و آگاهی آنها از مزایای ABC (Activity Based Costing) در جهت جوابگوئی به نیازهای اطلاعاتی منتج از این انتخاب.
2ـ وجود دادههای مورد نیاز جهت طراحی و استقرار سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در درون سازمان بعلت فقدان شناخت کافی از وجود شرایط لازم برای بکارگیری سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در شرکتهای مورد آزمون و همچنین عدم وجود یک الگوی مناسب جهت طراحی سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در ایران.
توسعه اقتصادی یکی از اهداف اصلی کشورهای در حال توسعه، منجمله کشور ما ایران میباشد.
توسعه پایدار به رشد و بالندگی صنایع کشور وابسته است، و کشور ما نیز در عرصه جهانی جایگاهی بزرگ دارد و برای حفظ این جایگاه نیاز به اطلاعات روز جهان برای رقابت در جامعه جهانی دارد و هزینهیابی بر مبنای فعالیت نیاز روز جامعه صنعتی ایران و جهان برای کاهش و مدیریت هزینهها میباشد که میبایستی تلاش زیادی برای تفهیم و بکارگیری آن در صنعت کشورمان انجام شود.
از آنجا که هزینهیابی بر مبنای فعالیت میتواند اطلاعات صحیح تری در خصوص هزینههای محصول ارائه دهد، طی سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. از دیدگاه حسابداری صنعتی، هزینهیابی بر مبنای فعالیت را میتوان بسط تکامل یافتهای از روش تخصیص دو مرحلهای هزینه تلقی کرد که شالوده سیستمهای نوین حسابداری بهای تمام شده است. در مرحله اول این روش، هزینههای غیر مستقیم منابع به مخازن هزینه تخصیص مییابد و در مرحله دوم، هزینههای انباشته شده در مراکز هزینه به محصولات تخصیص داده میشود. تخصیص طبق مرحله اول معمولا برای ارزیابی عملکرد مدیر مسئول مرکز هزینه و تخصیص طبق مرحله دوم برای تعیین بهای تمام شده محصولات بکار میرود.
در واقع جهت تعیین تخصیص هزینهی تولیدی به موجودیها و نیز به منظور دستیابی به سودآوری بلندمدت، سیستمها باید اهداف کنترلی و برنامهریزی را نیز تامین نمایند و از آنجائیکه ساختار هزینهها و تولیدات بسیاری از شرکتها در سالهای آخر تغییر یافته است به طوریکه دستمزد که بخش اعظم هزینههای تولیدی را به خود اختصاص میداد امروزه بخش اندکی از هزینه تولید را تشکیل میدهد و در مقابل سربار تولید بخش عمده هزینههای تولیدی را دربر گرفته است.
در بسیاری از موارد هزینههای سربار با تعداد فعالیتهای مربوط به یک محصول رابطه دارد نه با مقدار واحدهای تولید شده از محصول به عنوان مثال یک شرکت تولیدی را درنظر بگیرید که 2 محصول مشابه تولید میکند. محصول اول از 10 قطعه تشکیل شده است در حالی که محصول دوم از یکصد قطعه تشکیل شده است. هر قطعه قبل از نصب باید معاینه و بازدید شود بنابراین مشخص است که تحویل و دریافت یکصد قطعه در مقایسه با ده قطعه نیاز به فعالیت بیشتری دارد. در صورتی که همین هزینه در روش سنتی براساس مبانی جذب سربار هر محصول به طور کلی به محصولات تخصیص مییابد. بنابراین ضرورت بکارگیری روش هزینهیابی جدیدی که بتواند نحوه وقوع هزینه های سربار را در شرکت نشان دهد احساس میشود. این نگرش نسبت به وقوع هزینهها را مدیریت برمبنای فعالیت (Activity Based Managment) میگویند که به معنی استفاده از سیستم حسابداری برمبنای فعالیت میباشد. در این سیستم بر فعالیتها به عنوان موضوع اساسی هزینهها (مولد اساسی هزینهها) تأکید شده است.
براساس این سیستم هزینه مقادیر تولید براساس جمع هزینههای فعالیتهای صرف شده برای آن بدست میآید. ویژگی این سیستم این است که هزینهها با توجه به مناسبتهای مهمی که در طی زمان رخ میدهد اندازهگیری و ردیابی میشود و فعالیت به معنی روش یا فرآیندی که موجب انجام کار میشود تعریف میگردد.
هزینه یابی برمبنای فعالیتها مبتنی بر این مفهوم است که «منابع به مصرف فعالیتها میرسند و فعالیتها صرف تولید محصولات میگردند.»
برخلاف روش سنتی حسابداری که از یک نرخ کلی جذب سربار استفاده میشود و یا گاهاً نرخهای جداگانه برای هر دایره استفاده میشود، در این سیستم (ABC) برای هر فعالیت یک مبنای جداگانه به عنوان مولد اساسی هزینهها تعیین، و براساس آن یک نرخ جداگانه نیز محاسبه میگردد. هر فعالیت تنها یک مولد هزینه دارد.
عوامل موثر بر انتخاب مولد هزینه:
الف ـ درجه همبستگی بین هزینهها و آن رویداد با مبنا
ب ـ فزونی منافع بر مخارج به کارگیری مولد هزینه به عنوان مبنا (Measurement Cost)
ج ـ اثرات رفتاری که در تصمیمگیری و یا تعیین قیمتها و... دارد (Behavioral Effects)
مناسبت استفاده از ABC به قضاوتهای مدیریت بستگی دارد و ABC بجای تمرکز بر استفادهکنندگان از سیستم حسابداری بر قابلیتهای سیستم تمرکز مینماید. شرکتهایی که دارای خصوصیات ذیل هستند به کارگیری ABC برایشان بیشتر مفید است.
1ـ هزینههای سربار بالایی دارند.
2ـ تنوع فعالیت دارند.
3ـ تنوع محصولات دارند.
4ـ تغییرات مستمر در فعالیتها دارند بدون اینکه سیستم حسابداری تغییر یافته باشد.
5ـ تکنولوژی پیشرفته دارند.
همچنین با توجه به موضوعات مشروح قبل، بدیهی است که هرگاه شرکت از سیستم هزینهیابی سفارش کار استفاده نماید، به علت تنوع محصولات و سفارشات نسبت به سیستم هزینهیابی مرحلهای، استفاده از سیستم ABC کارآمدتر خواهد بود و همچنین در شرکتهایی که تنوع محصول ندارند، سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC) زمانی نقش خود را به عنوان یک ابزار کارا ایفا مینماید که مدیریت تصمیم بگیرد خط تولید خود را عوض نماید و یا بخواهد محصول فعلی خود را بهبود کیفی و تکامل ببخشد. در این صورت ABC با مقایسه بین کشش بازار و قیمت های فروش محصول تکامل یافته و هزینههای آن مدیریت را در تصمیمگیری یاری مینماید.