دانلودگزارش کامل کارآموزی رشته برق وقدرت مونتاژ تابلوهای فشارقوی بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات28
گزارش کارآموزی آماده,دانلود کارآموزی,گزارش کارآموزی گزارش کارورزی
این پروژه کارآموزی بسیار دقیق وکامل طراحی شده وقابل ارائه جهت واحد درسی کارآموزی
اینجانب مسعود فرجپور در زمستان 82 موفق به گذرندان دوره کاراموزی شدم و در این دوره موفق شدم تجاربی در امور فنی اخذ کنم .در این دوره با کارهای فنی سرو کار داشتم محلی که بنده مشغول به گذراندن دوره بودم اعم کارهایی که در آنجا انجام میشود به رشته برق شاخه قدرت ارتباط داشت و از هر چند گا هی با مدارات الکترونیکی نیز سرو کار داشتم . با توجه به این که من رشته الکترونیک را طی دروسی در دانشگاه یاد گرفته بودم شاخه قدرت را در کارگاه فرا گرفتم و حال نسبت به گذشته فعالیت فنی میبایستی انجام دهم ابتدا شروع به مطالعه چند کتاب در رشته فنی و تاسیسات کردم تا شکل زیادی متوجه بنده نشود . اعم کارهایی که در کارگاه صورت می گرفت ساخت و مونتاژ تابلوها ی فشار قوی و ضعیف بود و کابل کشی راه اندازی دستگاهها اجرای پروژههای تاسیساتی ....... بهترین و نوترین مرحلة فعالیت قسمت تعمیرات تابلو بوده . در برخی شعاعها از راه اندازیها و کنترهای الکترونیکی بود .در این خصوص تجارب موفقی کسب کردیم . حال میخواهم اموخته های تئوری وفنی این دوره را بازگو کنم . در ابتدای صنعت برق شبکه های کوچک برق تقسیم مورداستفاده بودندلیکن برق متناوب بدلیل سهولت تولید وانتقال به سرعت جانشین برق مستقیم گردید . بطوریکه میدانیم تولید انرژی الکتریکی امروزه در نیروگاههای بزرگ با راندمان بالا انجام میگیرد . بدلایل اقتصادی وفنی ولتاژ اکثر ناتورهابه حداکثر 20 کیلو ولت محدود است . بمنظور کاهش تلفات در انتقال انرژی به نقاط دور ولتاژ برق را با استفاده از ترانسفورماتورها افزایش میدهند واز طریق شبکه بهم پیوسته به نقاط دور منتقل میکنند . در نزدیکی شهرها ولتاژ را بکمک ترانسفورماتورها به حدود 63 کیلو ولت کاهش میدهند وخط 63 کیلو ولت بصورت حلقه ای شهر را دور میزنند . در نزدیکی مراکز بار ولتاژ را به 20کیلوولت یا 11 کیلو کاش میدهند که در پستهای توزیع به ولتاژ مصرفی 380 ولت تبدیل می شود در این فصل با پست توزیع شبکه های توزیع و مدارهای تک فاز و سه فاز آشنایی پیدا میکنیم. • پست توزیع خصوصی: پست توزیع خصوصی را در مراکز بار قرار میدهیم تا طول خطوط برق رسانی تلفات انرژی وافت ولتاژ به حداقل ممکن برسد . ظرفیت پست وتعداد ترانسفورماتورها را بر اساس شبکه توزیع قدیمی در ولتاژ 11 کیلوولت کار می کردند. امروزه در غالب شهر های بزرگ این شبکه ها به 20 تبدیل شده اند . میزان بار ضریب اطمینان لازم قیمت اولیه هزینه تلفات انرژی از بین اندازه ها استاندارد معین می کنیم بمنظور کاهش دادن وسائل ذخیره یا رزرو یدکی در صورت امکان از ترانس های هم ظرفیت یکسان استفاده می شد. کارخانه ایران ترانسفور بسیاری از این اندازه های استاندارد را در ایران تولید می کند. • شبکه های برق رسانی: توزیع برق از ثا نویه ترانسفور ماتور بوسیله خطوط هوایی کابلها زیرزمینی انجام میشود. در نقاط کم جمعیت بعلل اقتصادی خطوط هوایی مورد استفاده قرار می گیرند. لیکن در نقاط پر جمعیت بعلل زیبای و ایمنی از کابلهای زیرزمینی برای تغذیه بارهای صنعتی و خانه های مسکونی استفاده می شود توزیع زیرزمینی در حدوده 5 برابر توزیع هوایی هزینه دارد. بطوریکه گفته شد مشترکینی که دارایی مصرف ریاد هستند بجای استفاده از شبکه توزیع ولتاژضعیف شهری برق در ولتاژ قوی ( 11هزار یا 20هزار ولت )خریداری می کنند و در پست خصوصی خود ولتاژ را کاهش می دهند. در تغذیه بارهای کم اهمیت که قطع موقت برق آنها اشکال زیاد تولیدنمی کنند بعلل اقتصادی از شبکه های شعاعی که تنها از یکطرف تغذیه می شوند استفاده می شود. در این موارد هرگونه خطا در خط موجب قطع برق می شود. بارهای مهمتر که در آنها قطع موقت برق حتی به مدت کوتاه قابل تحمل نیست از شبکه های حلقه ای تغذ یه می شوند . در این موارد در صورت وقوع خطا در یک قسمت شبکه می توان قسمت معیوب را قطع کرد بارها را ازیک طرف تغذیه کرد .محاسبات افت ولتاژ در شبکه ها به سهولت قابل انجام است • لزوم اصلاح ضریب توان: یکی از مهمترین و بهترین کارهای که انجام گرفت و بنده از آن استفاده کردم اصلاح ضریب قدرت کارخانه ها بود . همانطوریکه در قسمت تئوری نیاز به اصلاح ضریب قدرت شبکه را فرا گرفته بودم در این دوره با قسمت عملی آن آشنا شدم و هردوی آنها را با هم مقا یسه کردم. نظر به این که بار سلفی دارای جریان پس فاز است و توان راکتو مصرف میکند در اکثر کارخانه ها از مو تو رهای سه فاز و لامپهای فلورسنت مصرف میشود باعث افزایش توان راکتیو و در نهایت قدرت مصرفی میشود . برای کاهش هزینه برق مصرفی بایستی از راکتورهای موازی استفاده میکردیم. با اندکی تجربه نسبت به کارهای قبلی و کارهای محاسباتی موفق به پیدا کردن خازن مورد نظر میشدیم و در تابلوهای کارخا نه وصل میکردیم . همانطور که میدانیم خازن جریانی از مدار میگیرد که بر خلاف خود القائ نسبت به ولتاژ تقدم فاز دارد . لذا با نصب خازن موازی با بار میتوان مولفه جریان آن را که نسبت به ولتاژ 90 درجه تاخیر فاز دارد خنثی کرد و به این ترتیب ضریب توان را به یک رساند و یا با حذف قسمتی از ان ضریب توان را به میزان دلخواه بهبود بخشید. بدیهی است اگر تعرفه یک قسمتی باشد اصلاح ضریب توان هزینه برق را کاهش نمیدهد . اگر تعرفه دو قسمتی باشد اصلاح ضریب توان هزینه جاری برق را کاهش میدهد لیکن چون نصب خازن خود مستلزم مخارجی هست و لازم هست هزینه برق و خازن توجه شود و اقتصادی ترین ضریب توان تعیین شود. • سیمهای عایق دار و کابلهای برق رسانی: برای برق رسانی به نقاط مختلف از سیمها و کابلها استفاده می شود که در ساختمان آنها فلزات هادی جهت حمل جریان برق به نقاط مورد نظر و عایقهای مناسب بمنظور جلوگیری از نشت جریان به نقاط دیگر بکار گرفته می شود . یک هادی با روکش عایق سیم روکش دار یا عایق دار نامیده می شود و در صورتیکه چند هادی عایق بندی شده در یک غلاف مشترک قرار گیرند این مجمووعه را کابل مینامیم . در برق رسانی هوایی از سیمهای بدون روکش استفاده می شود که سیم لخت نامیده می شوند . در این فصل می خواهم به شرح آنها بپردازم و نمونه هایی که استفاده می کردیم را باز گو کنم. • هادی های مورد استفاده در سیم ها و کابلها: از بین فلزاتی که بعنوان هادی در ساختمان سیمها و کابلها مورد استفاده قرار می گیرند مس از همه معمول تر است . و معمولاً از مس با درجه خلوص بالاتر از 99.5 درصد استفاده می شود تا از فعل و انفعالات شیمیایی نا خالصیها جلوگیری بعمل آید . مس در حرارت 20 درجه سانتیگراد مقاومت مخصوصی برابر 8-10*724/1 را اهم متر در مقبل جریان مستقیم از خود نشان می دهد . علاوه بر داشتن مقاومت الکتریکی کم ، مس در مقابل اثرات جوی مقاوم است و دارای استحکام مکانیکی مطلوب می باشد و بسهولت می توان آنرا به اشکال دلخواه در آورد . فلز دیگری که به این منظور مورد استفاده قرار می گیرد آلومینیوم است که مقاومت مخصوص آن 65/1 برابر مس است و وزن مخصوص آن سه برابر کمتر از مس می باشد و قیمت آن نیز کمتر است . لیکن عوامل جوی بخصوص رطوبت روی آن تاثیرات سوء، نظیر خوردگی می گذارد و در اثر اکسیده شدن آن اکسید آلومینیوم حاصل که جسمی عایق است . استحکام مکانیکی المینییوم و نرمش آن برای قبول اشکال دلخواه بخوبی مس نیست با این دلایل المینییوم کمتر مورد استفاده قرار میگیرد .لیکن در سالهای اخیر بعلت افزایش سریع قیمت مس آلمینییوم بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد . در خطوط انتقال هوایی بعلت وزن و قیمت کمتر المینییوم بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد جهت استحکام مکانیکی این سیمها به دور سیمهای فولادی پیچیده میشود و یا الیاژی از آلمینییوم و فولاد مورد مورد استاده قرار میگیرد. در سالهای اخیر برای رفع مشکلات ناشی از حسساسیت آلمینییوم نسبت به عوامل جوی مانند رطوبت سیمهای آلمینییومی را به جدار نازکی از مس مجهز میکند . در برق متناوب سیم بعلت خاصیت خود القائی و تقسیم غیر یکنواخت جریان در سطح مقطع سیم از مقدار آن برای برق مستقیم قدری بیشتر است. میزان افزایش مقاومت بستگی به فرکانس و ساختمان و اندازه سیم دارد .در فرکانس 50 سیکل ضریب افزایش برای سیم یک رشته ای 1.02 است که برای سیمهای افشان با تعداد رشته های زیاد تا 1.05 افزایش می یابد. به طوری که میدانیم در سیمهای افشان رشته ها بطور مار پیچ بهم تابیده میشوند و از طول رشته ها به اسنثناء رشته ای که در وسط آن قرار میگیرد از طول کابل با سیم عایقدار بیشتر است نظر به این که مقاومت را بر اساس طول سیم عایقدار با کابل محاسبه میکنیم برای محاسبات مقاومت واقعی استفاده از ضریبی برابر یک رشته ای تا 04/1 برای سیمهای افشان با رشته های زیاد ضروری است. • ساختمان سیم های عایقدار واندازه های استاندارد: ولتاژ مورد استفاده در برق رسانی که مورد نظر مااست 220 ولت تک فاز و380 ولت سه فاز است که به فشار ضعیف معروف است. سیم های عایقدار فشار ضعیف ساختمان ساده ای مطابق شکل زیر دارند و از رشته های بهم تابیده تشکیل شده و روی آن عایق pvc قرار می گیرد. سطح مقطع هادی طوری انتخاب میشود که بتواند جریان لازم را بدون افزایش درجه حرارت از حد مجاز عبور دهد و ضخامت پی وی سی طوری انتخاب می شود که بتواند ولتاژ موجود را تحمل کند و همچنین دارای استحکام مکانیکی کافی باشد. • علائم و مشخصه کابلها: در استاندارد آلمانی که در ایران معمول شده است ساختمان کابلها با حروف الفبا مشخص می شود در این روش حروف اول جنس هادی مشخص می کند . N علامت مس و NA علامت المینییوم است. حروف دوم عایق سیمها را مشخص میکند. Y علامت پلاستیک و G علامت لاستیک است در صورتی که حرفی وجود نداشته باشد عایق کاغذ R مورد نظر است. قسمت بعد معین کننده نوع علامت است . A غلاف بلاستیکیKL غلاف سربی وغلاف آلمینییومی است. قسمت بعد مشخص کننده نوع زره است.B مشخص کننده سیم های فولادی و GBمعین کننده سیم گالوانیزه است. با لا خره قسمت آخر جنس روپوش خارجی را مشخص می کند در آن تعیین کننده الیاف گیاهی میباشد. در ذیل علائم چند کابل ولتاژ ضعیف در برق رسانی مورد استفاده را مثال می زنیم. Nyy: کابل با هادی مس عایق و غلاف پلاستیکی NAyy: کابل با هادی آلمینییوم عایق و غلاف پلاستیکی NKBA: کابل با هادی مس عایق کاغذ و غلاف سربو زره وروپوش خارجی الیاف گیاهی • جریان مجاز سیمها وکابلهای فشار ضعیف: بطوری که میدانیم جریان برق در عبور از سیمها و کابلها ایجاد حرارت میکند که سبب افزایش درجه حرارت اجزاء تشکله آنها میباشد. در صورتی که این افزایش درجه حرارت ادامه یابد موجب خرابی عایقها می شود زیرا به طوری که دیدیم برای مثال حد اکثر درجه حرارت مجاز برای عایق پلاستیکی پی وی سی برابر 70 درجه سانتی گراد است. بنا برین برای حفاظت عایقها لازم است درحالت تعادل درجه حرارت آنها از حد اکثر مجاز تجاوز نگردد. لازمه ثابت ماندن درجه حرارت این است که حرارت تولید شده کلاً به محیط خارج منتقل گردد. انتقال حرارت به خارج از طریق هدایت کنواکسیون و تشعشع صورت میگیرد و تابع درجه حرارت نهائی به درجه حرارت محیط ضریب انتقال حرارت مساحت و وضعیت سطح خارجی کابل و وضعیت استقرار آن می باشد. بنا براین جریان مجاز سیمها و کابلها که عامل ایجاد حرارت است به عوامل فوق بستگی داشته و مضافاً تابع سطح مقطع سیمها و مقاومت الکتریکی آنها بوده و تعیین دقیق آن انتقال حرارت مربوط می شود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:38
مقدمه
مسأله روح، از قدیمی ترین زمان ها و شاید از پیدایش انسان، توجه آدمی را به خود مشغول داشته با مطالعاتی که در آثار اقوام بدوی به عمل آمده از روی تصاویری که در غارها به جای گذاشـته اند و از طرز تدفـین امـوات آنها، چنین برمی آید که اقوام مختلف ولو آنکه وحشی بوده اند به چیزی پس از مرگ عقیده داشته اند و کم و بیش برای انسانی که می مرده روح یا چیزی شبیه به آن قائل بوده اند.
به هر نسبت که انسان پیشرفت کرده، این عقیده راسخ تر شده و روح و معاد، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته. در آثار ظهور بشر، طبعاً اندیشه درباره روح یا چیزی از این قبیل، در ذهن انسان راه یافته، چون وقتی یک آدم، هم نوعش را می دید که ناگهان بی علت و یا به علتی خشک و سرد به زمین افتاده خواه از خود می پرسید چرا این فرد به این صورت درآمد؟ او هم اکنون چه فرقی با من دارد؟ و همین فرق –بین زنده و مرده- او را به این اصل هدایت می کرده: که چیزی وجود داشته و اینک از آن مرده گرفته شده و در نتیجه از همان اوایل این «چیز» به هر نام نامیده شود او را به اندیشه های دور و درازی فرو برده … بعدها در این خصوص جواب هائی به ذهنش رسیده که هنوز هم می رسد.
مردم عهد باستان برای این پدیده که با نبودنش انسان به مرده نبدیل می شود.تعبیرات و تشبیهات و فرضیاتی آورده بودند و مثلاً بعضی آن را مثل وزش باد می دانستند که وجود دارد، ولی دیده نمی شود و به هر حال می توان وجودش را حس کرد. و همین طور آن را مثل هوا می دانستند در قاره اروپا، زبان «سانسکریت» قدیمی ترین زبان است و در این زبان برای روح و هوا یا باد یک کلمه وجود دارد. یعنی در مورد این هر سه کلمه آلمان به کار برده می شود.
در جاوه در میان اقوام قدیمی غرب استرالیا و همین طور در بین سرخپوستان آمریکای شمالی نیز وضـع به همین منوال است یعنی چه بخواهند بگویند روح و چه هوا، یک کلمه را به کار می برند. بنابراین قدیمی ها، روح را عین هوا، یا چیزی شبیه به آن می دانستند.
در تمدن های قدیم قاره اروپا هم با چنین وضعی برخورد می کنیم. مثلاً یونانی ها از یک فعل که معنی تنفس کردن می دهد کلمه پسیک را مشتق کرده اند. که به معنی روح است. سپس از همین کلمه لفظ پیس کیکوس را گرفته اند که منی نفس یا روح را می دهد. و بعدها در زبان های اروپایی کلمه مشتق از معنی علم النفس یا روانشناسی می دهد. همچنین در اشتقاق لغات به یک کلمه دیگر لاتینی می رسیم که عبارت است از «پنوتو» که معنی (هوا) می دهد. و به معنی (روح) به کار رفته و در فلسفه کلمه ای از آن آمده که عبارت است از پنوتولوژی به معنی «علم روح».
در بیـان اینکه روح با هوا در نظر قدیمی ها وجه اشتراکی داشته اند یک لغت دیگر به کمک می آید و آن کلمه «دریح» به معنی باد است. که از نظر تلفظ با روح مناسبتی دارد. و این لغت ریشه عربی دارد. و به عربی وارد شده. خلاصه این مطلب، آنکه اسنان های اولیه با توسل به اندیشه و تجربه دریافتند که جسم انسان یک عنصر مادی است ولی زندگی، یک امر غیر مادی و چیزی است به سبک و هوائی مثل باد. (۱)
همین اندیشه انسان را به ادراک (روح) رهبری کرد و در این مرحله هم، مثل هر مسأله دیگر کم کم به مدارج ترقی رسید.
وجود روح از دیدگاه انسان های اولیه
۱- انسان از همان مراحل بدویت متوجه شد که گردا شده و نگهدارنده ی بدن چیزی است غیر مادی و از همان جا بود که برای آن تعبیرات و تشبیهاتی آورد.
۲- به این کشف قانع نشد و به هر نسبت که در فکرش پیشرفت حاصل آمد و فهمیده تر و متفکرتر شد به یک مسئله دیگر اندیشید و آن اینکه گرداننده بدن هر اسمی که داشته باشد و هر مشخصاتی که دارا باشد، ابدی است و این فکر به طور خیلی ساده در ذهنش حلول کرد و بیدار شد.
اما طول این مسأله فکر انسان به خاطر خوابها و رویاهایی بود که می دید و در بیداری آنها را نمی دید و این امر آدمی را به اندیشه فرو می برد که علت و منشأ چنین امری را دریابد. گاهی به خاطرش می رسید که این خواب و عوالم آن، مربوط به روح است که در جسدش دمیده و مستقل از بدن است. بر اثر این طرز فکر، بین جدا شدن روح از جسم در دو حالت مقارنه و پیوستگی می دید، ژیکی خواب و دیگری مرگ. به عبارت دیگر بر او ثابت می شد که روح بدن مرده را ترک می کند. همان طور که از بدن شخص در حالت خواب به بدن بازمی گردد. ولی پس از مرگ بازگشتی نیست. از همین جا انسان ابتدایی با عقل و خردی که خداوند به او داده بود، کم کم به یک مسأله پی برد و آن عبارت بود از: بقای روح؛ با پی بردن انسان به بقای روح متوجه شدند که بین روح و جسم هر کسی حتی پس از مرگ او رابطه ای است و ارواح در همان حفره ای که اموات به خاک سپرده شدند در کنار اجساد به سر می برند و حتی عقیده پیدا کردند که گاهی روح هر کسی به محل هایی مانند خانه او رفت و آمد می کند و از این رو بستگان هر کس بعد از مرگ او وظیفه داشتند در خانه را تا مدتی بعد از مردنش بار بگذارند که مانع ورود روح به خانه اش نشوند.
بدین طریق بود که انسان های اولیه نه تنها برار هر موجود زنده ای روح می شناختند و کارشان به عبادت روح رسیده بود، بلکه کم کم معتقد شدند که در دنیا هر چیزی که حرکت می کند و جنبشی دارد، دارای روح است و نیز عامل حرکت اشیاء بیجان روح می باشد. مثلا می گفتند درخت ها بعد از خشک شدن، باز سبز می شوند و این دلیل برداشتن روح است. حتی حرکاتی که ب برگها و شاخه ها به هر علتی وارد می شود. اگرچه از راه باد می باشد باز علتش روح است. رودخانه ها که بین صخره ها به حرکت می آیند.
صریح ترین جمله دربارة روح آیه ای است که متن آن این است . « یسالونک عن الروح ، قل الروح من امرربی » از ظاهر آیه چنین استنباط می شود که روح امری است که هیچ کس نمی تواند از حقیقت ونوع و چگونگی آن آگاه شود تنها خداست که ازآن اطلاع دارد. وآن را می شناسد .
ولی گفته اند : چنین استنباطی آن چنان درست هم نیست چون خداوند می فرماید : روح از امور خدایی است یعنی مربوط به خدای بزرگ است ولی در پایان یا در متن آیه تصریح نشده که انسان حق ندارد . ونباید ویا نمی تواند درباره روح به تحقیق بپردازد وکوشش کند آن را بشناسد ویا اینکه روح برای همیشه درنزد بشر یک امر مرموز ونشناخته وعجیب باقی خواهد ماند .
در قرآن مجید ، همچنین از نفس که خود در معرفت از روح بحث مفصلی دارد. سخن ها گفته شده .
باز در مورد روح خداوند به هنگامی که سخن از آدم به میان می آورد ، می گوید : «ونفخت فیه من روحی» پس روح خدایی در میان آدمیان ومیده شده وروح خدا است که موجب زندگی افراد است . وهمچنین پیامبر اسلام ، بارها سخن از عدالتی روحانی وخارج از حدود چشم وگوش انسان به میان آورده وبه طور مثال فرموده است «لی مع الله لا یحتملها ملک مقرب ولا نبی مرسل » : وبنابراین چنین فهمیده می شود که پیامبر می گوید از عوالم مخصوصی که آدمیان از آن بی خبرند ، خبر وارد والبته منظور عالم غیب وشهود : وامثال اینها مسئله معراج یعنی صعود پیامبر به آسمان ولقاد ذات خداوند ودریافت عوالم معنوی وغیر مادی نیز چیزی است که باروحانیت وعوالم غیبی ومسائلی که از دید و قدرت ودریافت انسان خارج است ، ارتباط دارد.
به هر حال شاید : بیش از هر چیز در قرآن واحادیث پیامبر (ص) وائمه (ع) سخن از روح و نفس وقیامت وعالم دیگر به میان آمده باشد . در مقام دلیل بر اینکه جز آن چه می بینیم واحساس می کنیم عوالم وچیز های دیگری نیز وجود دارد سراسر قرآن واقوال پیامبر و امامان پراز دلایل متقن است که نمی توان همه رادر این جا نقل کرد ، تنها کافی است یک دلیل که خود با سه دلیل همراه است از یکی از پیشوایان دین ذکر شود . او می گوید : به سه دلیل عالم دیگر وجود دارد . ودنیا ومخلوقات آن منحصر به همین عناصر حس کردنی نیست .
یکی از دلایل عالم روحانیت است که بسیار سابقه دارد به این معنی که اگر کسی از علائق مادی بگسلد ووارد عوالم روحانی شود . دلیل دوم بر وجود عالمی مارا خواب دانستند چنان که دراین نشاه آدمی به مسیر وحرکت می پردازد معاشرتها می کند چیزهای می بیند وبه عواملی وارد میشود که در بیداری مشاهده آن محال است .ولی دراین حال از جای خود حرکت نکرده ودر رختخواب بسر می برد . پس لابر عالمی جز عالم تن وجود دارد که شد حض می تواند به آن پا می نهد و وجود خود راازیاد می برد. وباز به عالم خود باز گردد. دلیل سوم دریافت علم ودانش است به این معنی که دریافتها واندیشه ها ، هیچ یک از امور مادی وزمینی مقصود نمی شود.
مثلاً غذا نیستند که شخص بخورد ویا چیزی لمس کردنی ودیدنی نمی باشد با این حال ، فردی که در ده آنها ست به همه می رسد . و بر معلومات خود می افزاید . بادی ، اسلام می گوید: (تن) چیز دیگری است و (روح) چیز دیگر ، این دو بهم وابسته اند ودر عین حال از هم جدا … روح در بدن جای دارد وبه هنگام رسیدن اجل محتوم از آن مفارقت می کند . واذا جاء اجلهم لا یستقدمون ساعه ولا یستاخرون . از نظر اسلام روح را عزرائیل یا ملک الموت به هنگام مردن قبض می کند یعنی این فرشته ماموراست که موقع مردن هر فرد ، جانش را بستاند واین سرنوشت از آغاز معین شده ومسافتی طی می کنندراهنما وبه حرکت در آورنده آنها روح است :
همین طور دریا با آن امواج خروشان ومتحرک روح دارد. وخلاصه حرکت در اشیاء پیا نمی شود مگر اینکه پای روح در میان باشد . حتی در این مورد کار را به افراط کشاندند وبطور مثال اگر سنگی از کوه رها می شود وبه زمین سقوط می کرد ، همین حرکت آن از بالا به پایین را دلیل برداشتن روح می دانستند ، یک دلیل از نظرآنها ، کوه آتش فشان بود که می دیدند گاهی طغیان می کند ، از آن دود به آسمان می رود واجسام مذاب را به اطراف پراکنده می سازد وبه هنگام آتش فشانی صداهایی از آن به گوش م یرسد . از نظر آنها ای ، دلیل بر آن بود که کوه روحی دارد.
حتی بیابان ها هم بعقیده آنها روح داشتند ودلیلشان ریگ های روان بود که «حرکت می کردند»وصدای باد که این ریگها را به حرکت در می آورد ، در واقع صدای ارواح بیابان ها بود.
اسلام وروح :
در اسلام نیز راجع به روح بحث های بسیاری پیش آمده قرآن کریم بارها کلمه «روح» اگر به میان کشیده همچنانکه از «نفس »سخن گفته واشارات بسیار به عالم غیب وآخرت وجن ومانند اینها دارد.
کسی را که در برابر آن چاره ای جز تسلیم نیست . پس از مرگ ، درست است که تن آدمی می پوسد واز میان می رود وجز استخوان چیزی از آن باقی نمی ماند ولی روح او تا ابد زنده است پس روح عنصری است جاوید که می توان با گرویدن به خدا وبا پیروی از تعالیم پیشوایان دین وهمچنین با نیکوکاری واجتناب از بن ها موجب صفا وشادی آن شد وپس از مرگ هم ، تا وقتی که روز رستاخیز می رسد ارواح مراحل کمال دارند ودر دنیایی جز دنیای مادی به سیر وارتقاء می رسند وبنابراین یک مسلمان حق ندارد پس از مرگ کسی را او بد بگوید : هر چند او در زندگی فرد شایسته ای نبوده باشد.
بیماریهای روح :
در مقام مقایسه جسم وروح بزرگان گفته اند همان طور که بدن دچار بیماری می شود روح نیز بیماریهایی دارد که عبارتند از صفات بد ، اخلاق رذیله ، بد اندیشی وبد کرداری ، حسد ، کینه ، خشم و امور نفسانی دیگر که روح را خسته وفرسوده وفاسد می سازد . برای این بیماری ها ، معالجه ای که در نظر گرفته شده اجتناب از بدن ها وخدمت به خلق واعتقاد راسخ به دین و توسل به خداوند و بی توجهی به امور دنیا است. که یک فرد مؤمن و مسلمان را رستگار می کند.
مرگ از دو دیدگاه :
بی شک یکی از واقعیت های بزرگ زندگی مرگ است . در طول اعصار وقرون این پدیده توجه بشر را به خود جلب کرده وبه موضع گیری ها ی گوناگون واداشته . به طور کلی می توان دو دیدگاه عمده ای درباره مرگ تشخیص داد :
۱- دیدگاه کسانی که یا مرگ را پایان بخش زندگی انسان می دانند ، ویا به علت غوطه ور شدن در هوسها همة ارزشهای انسانی را زیر پا گذارده ودنیا را معبود و معشوق خود قرار داده اند . این هر دو دسته مرگ را نا گوار می دانند و از آن هراس دارند. برای آنها مرگ پایان همه چیز است .
۲- دیدگاه دیگر ، دیدگاه الهیون است . از این دیدگاه ،ئ مرگ پایان بخش دفتر زندگی نیست ، بلکه غروب از یک جهان وطلوع در جهان دیگر است . مرگ نسبت به دنیا مرگ است و نسبت به جهان پس از دنیا تولد در نتیجه ، آدمی مطلق ندارد.
۳- پیامبر اسلام (ص) فرمودند :
« برای بقا خلق شده اید نه برای نابودی وفنا ، وبا مرگ تنها از عالمی به عالم دیگر منتقل می شوید.»
روح از دیدگاه قر آن :
قرآن برای مرگ وقبض روح انسان تعبیر خاصی به کار برده است که نشان دهندة غیر مادی بودن روح است .
قرآن در حدود بیست مورد از مرگ تعبیر به «توفی» نموده وفرموده است خداوند یا مأمورین او انسان را هنگام مرگ «توفی»می کند.
توفی در لغت یعنی دریافت چیزی بی آنکه کوچکترین نقصانی در آن روی وهر یا چیزی از آن بر جای ماند . وقتی گفته می شود وکسی تمام حق خود را توفی نموده واستیهای حق ، منظور این است که تمام حق خود را بی کم وکاست ، دریافت نمود.
آیه : « وگفتند آنگاه ما که (با مرگ )در زمین نا پدید شدیم آیا دوباره آفریده خواهیم شد ؟ حقیقت این است که آنها (ازروی غیا و) ملاقات پروردگار خویش را انکار می کنند . بگو فرشته مرگ که بر شما گماشته شوه ، جان شما را هنگام مرگ می گیرد پس به سوی پروردگار تان باز گردانده می شوید. »
آیا شما نیز که مکالمه انسان را در زمین مگ وبعد از آن با مامورین الهی بیان می کند ونیز آیه بالا مؤیداین مطلب است .