دانلود کنش پژوهی رابطه بین عزت نفس مدیران و اثر بخشی آنان در مدارس متوسطه اول با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات78
مقدمه
مدیریت اثربخش احتمالا عامل اصلی در کشورهای توسعه یافته و مورد نیازترین عامل برای کشورهای در حال توسعه است. (پیتردراکر)
هر سازمانی برای تحقق هدف یا هدفهایی بوجود می آید و تمامی کارکردها و وظایفی که برای نقش های مختلف در سازمان پیش بینی می شود به منظور تحقق همین هدفهاست.
عصر کنونی دوره شتابنده غیر قابل پیش بینی است. سازمانها برای مقابله با تهدیدات محیطی و استفاده از فرصت های احتمالی ، ناچارند ظرفیت ها و توانمندیهای دورنی خود را بشناسند. نقاط ضعف را ترمیم و به تقویت نقاط قوت بپردازند. سازمانها نباید در انتظار موج باشند ، بلکه باید خود منبع موج وتحول گردند و در جهت بهبودی خود بکوشند تا بتوانند پاسخ گوی نیازهای جدید تمدن امروزی باشند.
مهمترین عاملی که می تواند تحقق هدفهای سازمان را تعیین نماید اثر بخشی سازمانی است که این اثر بخشی به میزان زیادتر در گرو اداره موثر سازمان توسط مدیران سازمان می باشد. در هر صورت میزان اثر بخشی ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیر دارد و هنگامی که رفتار مدیر در جهت تحقق هدفها و نتایج مطلوب باشد می گوییم اثر بخشی تحقق یافته است. لذا ملاک اثر بخشی معمولا رفتاری است که مورد ارزشیابی قرار می گیرد.
در میان سازمانهای اجتماعی مختلف ، مدرسه از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است و به جهت ماهیت فعالیتها و اهداف آموزش و پرورش ، جامعه توجه و حساسیت خاصی نسبت به مدرسه و نحوه اداره آن نشان می دهد و همواره فعالیت ها و عملکرد مدرسه را تحت نظارت و ارزشیابی مستقیم قرار می دهد و در مورد آنها قضاوت می کند.
نظام آموزشی همواره به دنبال یافتن مناسب ترین ملاکهای گزینش مدیران مدارس و ارزشیابی از رفتار آنان بوده است تا از آن طریق با بکارگیری رهبران آموزشی واقعی بتواند معلمان را در انجام هر چه بهتر خدمات آموزش و پرورش یاری دهند.
در طول صد سال گذشته بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است وارزشیابی شخصی از خویشتن مهمترین عامل موثر در روند رشد روانی است. بنابراین نیاز به عزت نفس یا خود ارزشمندی یا احترام به خود از جمله نیازهای طبیعی انسان است. زمانی که نیاز به احترام به خود ارضاء شود ، انسان احساس خوشایندی از اعتماد به نفس و خود ارزشمندی ، توانایی ، قابلیت ، لیاقت، و کفایت پیدا می کند و وجود خود را در زندگی مفید و موثر می داند. میزان رضایت از خود یا ارزشی که انسان برای خود قائل است ، اهمیت بسیار زیادی در رفتار و پویایی دورنی فرد دارد و بیشتر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس(ارزیابی مثبت از خود) را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی – اجتماعی افراد می دانند.
با این مقدمه محقق قصد دارد در این پژوهش عزت نفس و رابطه آن با اثر بخشی مدیران را مورد بررسی قرار دهد.
بیان مسئله
انسان ها از نظر خصوصیات روانی ، جسمی ، رغبت ها ، و استعدادها با هم تفاوت هایی دارند. ارزشیابی شخصی از خویش اثرات برجسته ای در جریان فکری، احساسات، تمایلات ، ارزشها و هدفهای وی دارد که کلید فهم رفتار اوست. برای شناخت کیفیت روانی افراد و پی بردن به روحیات او باید به طبیعت و میزان عزت نفس و معیار قضاوت وی درباره خویشتن آگاهی یافت. انسان تمایل به داشتن عزت نفس را امری ضروری وا ساسی می داند. هیچ کس نمی تواند نسبت به داوری خود درباره خویشتن بی تفاوت باشد. انسان آنچنان مشتاق و نیازمند به داشتن نظر مثبت و مناسب درباره خویش است ، به گونه ای که ممکن است حقایق را تحریف یا انکار نماید. (کروکر48،35،25،1993)
دانلود کنش پژوهی بررسی نگرش معلمان و دانش آموزان به شیوه های ارزشیابی در مدارس متوسطه اول با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 40
بیان مسئله
هدف اساسی تعلیم و تربیت را می توان ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار دانش آموزان دانست و آموزش و پرورش از سه مرحلة اساسی تشکیل شده است عبارتند از:
1. تهیه و تدوین اهداف 2. آموزشی 3. ارزشیابی
آنچه مسلم است یکی از مهمترین عوامل احراز موفقیت در اصلاح نظام آموزشی شناخت فرآیند یادگیری یاددهی و نظام ارزشیابی و همسو نبودن آنها در راستای اهداف آموزش و پرورش است. امروزه ارزشیابی یادگیری های دانش آموزان یکی از مهمترین و در عین حال پیچیده ترین ارکان نظام تعلیم و تربیت است. چرا که ارزشیابی پیشرفت تحصیلی نه تنها به عنوان ارزشیابی از برنامه ها و محتوای کتاب های درسی و تعیین میزان تحقیق اهداف آموزشی امکان می رود بلکه به عنوان ابزاری مهم و اساسی جهت ارتقا دانش آموزان به پایه تحصیلی بالاتر به کار می رود. ارزشیابی به طور ساده به تعیین ارزشیابی برای هر چیزی یا داوری کردن ارزشها است.
چندین تعریف برای ارزشیابی آموزشی وجود دارد. تعریفی نسبتاً کاملتر را کرانباخ ارائه داده است، او ارزشیابی را «جمع آوری و کاربرد اطلاعات به منظور تصمیم گیری دربارة یک برنامة آموزشی» تعریف کرده است (کرانباخ، 1963) . منظور کرانباخ از «برنامه آموزشی» طیفی وسیع است که از مجموعه ای از مواد و فعالیت های آموزشی توزیع شده در سطح کشور تا تجارب آموزشی یک دانش آموز واحد را در بر گیرد.
گفته های کرانباخ، به قصد بالا بردن کیفیت آموزشی و یادگیری موضوعات مختلف درسی تهیه شده است.
کرانباخ به آزمایش و اصلاح دوره های درسی جدید توجه داشت که از مطالعة مختلف و آزمایش های آموزشی به وجود آمده بودند. کرانباخ باور داشت که فقط از طریق فعالیت های وسیع جمع آوری اطلاعات در موقعیت های واقعی کلاس درس می توان تعیین کرد که در کجا و چه اندازه موفق و یا ناموفق اند.
ارزشیابی پیشرفت تحصیلی عبارتند از: «فرآیند منظم برای تعیین و تشخیص میزان پیشرفت یادگیرندگان در رسیدن به هدف های آموزشی» (گران لاندل، 1971، ص8)
دانلود کنش پژوهی رابطه خویشتن پنداری و رضایت شغلی دبیران در سطح دبیرستان با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 102
مقدمه :
با پیشرفت جامعه امروزی و توسعه بروکراسی در نظامهای شغلی یکی از عمده ترین و شاید جنجال برانگیزترین مفاهیمی که از یک سو تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته و از سوی دیگر در تمامی سطوح مدیریت و منابع نیروی انسانی سازمانها اهمیت زیادی پیدا کرده رضایت شغلی است – اهمیت این موضوع از یک سو به دلیل نقشی است که این سازه در پیشرفت و بهبود سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از سوی دیگر علاوه بر تعاریف متعدد، سازه مشترک بسیاری از حوزه های علمی از جمله آموزش و پرورش، روان شناسی، مدیریت، جامعه شناسی، اقتصاد و حتی سیاست می باشد – جامعه جهانی به نهاد تعلیم و تربیت به عنوان نهادی ارزشمند می نگرد و می کوشد تا دامنه های سرمایه گذاری در این نهاد را گسترش و توسعه دهد بسیاری از متخصصان و مدیران آموزش به این مهم واقف گردیده اند که نظام آموزش همانند یک سیستم است که ایجاد خلل در هر بخش از این سیستم می تواند عملکرد کل سیستم را با مشکل مواجه سازد – بدیهی است با توجه به اهمیت شغل معلمی در پرورش استعدادها و تربیت نیروی انسانی کارآمد جهت ساختن آینده ای روشن و موافق، خودشناسی و بررسی جهانی بینی این گروه و در نتیجه رضایت شغلی حاصله از اهمیت خاصی برخوردار می باشد که این پژوهش سعی بر آن دارد به بررسی این مهم بپردازد.
بیان مسأله :
آخرین پدیده ای که در قلمرو تئوریهای مدیریت عرضه شده تئوری بروکراسی و یا دیوان سالاری است، بنیان گذار این تئوری ماکس و بربود که تکوین تئوری ساخت گرایان را قلمرو و تئوری بروکراسی می نامید. اصول و مفاهیمی را که ماکس وبر در این تئوری عرضه داشته همگی جهت کنترل اختیارات سازمانی بوده است که در این نظریه، مسأله سنجیدن رضایت شغلی کارکنان به دلیل نداشتن ارتباط رویاروی بین مدیران و کارکنان مسأله مهمی می باشد.
دانلود کنش پژوهی مقایسه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر مقطع ابتدای دارای معلم مرد و زن با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات95
مقدمه :
برای دست یافتن به نتایج مورد نظر در یادگیری ، تعیین و طبقه بندی اهداف آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت برای طبقه بندی اهداف آموزشی طرحهای مختلفی ارایه کرده اند . یکی از طبقه بندیهای مشهور در زمنیه اهداف آموزشی ، طبقه بندی بلوم (1965) است . وی اهداف آموزشی را به سه حیطه «شناختی» ، «عاطفی» و «روانی ـ حرکتی» تقسیم میکند . حیطه شناختی شش طبقه دانش ، نگهداری ، کاربستن ، تحلیل یا تجزیه ، ترکیب و ارزشیابی را در بر میگیرد و حیطه عاطفی بیشتر با مقوله های انگیزشی و هیجانی ، نگرش و قدردانی، ارزش دادن و نظایر آن سرو کار دارد . این طبقه بندی می تواند راهنمای تدریس و یادگیری باشد و می توان گفت که شناخت و عاطفه دو عنصر اساسی در یادگیری هستند .
اعتبار و ارزش بسیاری از پژوهشها انجام شده در موقعیتهای یادگیری به بررسی فرآیندهای شناختی در ارتباط با فرآیند انگیزشی دارد . عده زیادی از پژوهشگران فرآیندهای شناختی و انگیزشی دانشآموزان و رابطه آنها را با عملکرد تحصیل را هم به صورت مجزا و هم در ارتباط با یکدیگر مـورد پـژوهش قـرار داده اند . مرتبط کردن پژوهشها انجام شده بر روی انگیزش تحصیلی و مطالعات انجام شده بر روی شناخت دانشآموزان از کارهای مهم و ارزشمند روانشناسی تربیتی است (کرتور و دور کمپر 1985) .
در نظر عامه ، غالب معلمان و حتی برخی بررسی ها تمام مسئولیت شکستهای تحصیلی و در بعضی موارد پیشرفتهای تحصیلی بر عهده خود دانشآموزاست و به استناد داوریهای بدوی اتهام را تنها متوجه هوش یا همت دانشآموزمیکند . لذا سخنانی نظیر : «استعدادش کافی نیست» ، «در حد امکان کوشش نمیکند» ، «باهوش است ولی کار نمیکند» شنیده میشود. پس هوش یا شخصیت کودک بـدون تحلیل و توضیح و بدون آن که ارتباطهای مقابلشان روشن شود و بدون این که پرسشی درباره ریشه هـای عـدم کفایت یا فقدان آنها مطرح شود ، سخت در معرض اتهام قرار میگیرند و این خود شاهـدی بر فقـر آشکار روانشناسی و زندانی بـودن آموزش ها در چنین چاله ای است (توگال ترجمه شجاع رضوی 1380) .
برای برطرف کردن این مشکل باید به مسئولیت خطیر معلمان نیز پرداخته شود ، تعداد کثیری از معلمان آموزش ابتدایی برای تلاش آموزشی خود آماده نشده اند . لذا تجربه ثابت کرده است که صرفنظر برخی از استعدادهای شخصی و موقتی ، آوختن حرف معلمی آهنگی آرام دارد و بیشتر از مطالعات نظری از را سرمشق گرفتن دقیق و توضیحی از کلاسهای رسمی و با مدیریت مطلوب آموخته میشود.
پس استمداد از علم یا دانشی که روش آموزش مناسب را تعیین کند بدون تردید نخستین راه چاره خواهد بود . اما به رغم تلاشهای مقطعی و پراکنده ، این دانش (روانشناسی تربیتی) از دید کثیری از دست اندرکاران پنهان مانده است . واقعیت این است که در مورد بسیاری نکتههـا، روانشناسی تربیتی هنـوز ناگزیر به کنـار هم قـرار دادن نظـریه هـای آموزشی و روانشناسی بـه صورت مجمـوعه های نامنسجمی است که در عمل به دشواری در قلمرو یکدیگر جای میگیرند و مبـادله میشوند (نت 1979) .
معلمان خوب ، خوب به دنیا نمی آیند ، بلکه ساخته میشوند . نمی توان فرض کـردکـه هـرکس می تواند تدریس کند . بر این مهم، به دانش و مهارت وسیعی نیاز است تا آموزش و یادگیری دانشآموزتضمین شود، خود را در اختیار یک پزشک ، وکیل و ... قرار نمی دهیم مگر آن که حداکثر اعتماد را به مهارت او پیدا کنیم . بنابراین نباید تصور کرد که بدون آن که مهارت خود را اثبات کنیم . کودکان به ما اعتماد پیدا خواهند کرد . هیچ کس مایل نیست تحت آموزش معلمی قرار گیرد که فاقد کفایت است .
مـا اغلـب ، دربـاره این که معلمان برجسته چگونه مهارتهای خود را به دست می آورند و کامل میکنند فکر نمی کنیم . البته ، معلمان خوب ، غیر از مهارتهایی که در تدریس دارند از صفات فراوان دیگری نیز برخوردارند . آنها درباره دانشآموزان خود اطلاعات زیادی دارند . از کار با دانشآموزان لذت می برند و درباره موضوع درس خویش مطلع اند و به تدریس علاقه دارند . روانشناسی تربیتی برای این به وجود نیامده است که شما در یک موصوع درسی خاص صاحب تخصص شوید .
حرفه پیچیده و دشوار معلمی احتیاج به هنرمندی و اطلاعات علمی دارد . تدریس هنرمندانه مسلماً با عواطف و ارزشها ، و همان طور که برخی گفته اند با روح معلم خوب آمیخته است . برخی از معلمان چنان در کار خود غرق میشوند که به نقاشان درحالت خلق آثار هنری، شباهت پیدا میکنند . معلمان خوب خلاق هستند و مشکلات خود را با ابداع روشهای تدریس و تدوین مواد آموزشی مناسب حل میکنند . تعلیم و تربیت درمقام علم از روانشناسی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی ، عادت شناسی و بسیاری علوم دیگر بهره میگیرد تا موجبات تدریس کارآمد را فراهم سازد. معلمان در فرآیند تدریـس از روش هـای علمـی متعددی مانند تولید فرضیه ، آزمایش فرضیه و مشاهده نتایج استفاده میکنند . در تدریس خوب ، علم و هنر به طور پیچیده در هم تنیده اند .
تدریـس خـوب فقـط ایـن نیسـت کـه توانائی های ذهنی دانشآموزان رشد داده شود (اورتسون و اسمیلای 1987) . معلمان کارآمد می توانند از آغاز کار رابطه خوبی با دانشآموزان خود برقرار سازند . آنها با آزادی و به آسانی با عضای کلاس برخورد میکنند و دانشآموزان ، آنها را معلمانی صمیمی و قابل اعتماد می یابند (راجرز 1983) . آنها به جای رقابت ، بر همکاری که تجارب یادگیری مثبت تری را برای دانشآموزان در بردارد تأکید میکنند به جای محصول یادگیری ، فرآیند یادگیری مورد تأکید آنهاست (جانسون 1988) . هدف کلی و مهم معلمان کارآمد بهبود رابطه بین دانشآموزان و رشد دایمی عزت نقس در ایشان است . معلمان کارآمد رشد خود پنداره را در دانشآموزان خـود درک میکنند و فعالیتهای کلاس را به نحوی سازمان میدهند که موجب شکل گیری خود پنداره مثبت در ایشان شود .
از سوی دیگر علاوه برخود دانشآموزان و معلمان آنها مسایل دیگری هم هست که بر یادگیری تأثیر می گذارد مسایلی که در سالهای اخیر بیشتر بدان پرداخته میشود . مواردی از قبیل نابرابریهای اجتماعی و فرهنگی ، محیط داخلی مدارس ، محیط مدارس ، محیط اجتماعی کودک در آن مشغول یادگیری است و ... که از آن جمله است رابطه ای که کودک و معلم با یکدیگر برقرار می سازند .
پژوهشها مختلفی به بررسی رابطه میان فرآیندهای شناختی و همچنین ارتباط آنها با پیشرفت تحصیلی مبادرت کرده اند . بین درجه بندی که معلمان از آفرینندگی دانشآموزان به عمل آورده اند با همجنس بودن معلم رابطه داشته است (هولند 1959) و پژوهشها دیگری نشان می دهد که معلمان دانشآموزان همجنس خود را بهتر ارزیابی کرده اند ، البته در حیطه عاطفی (کروپلی 1967) . از طرف دیگر به نظر می رسد که فعالیتهای شناختی نظیر تبادل کلامی اطلاعات ، درک مطلب و ... بین دانشآموزان و معلمان همجنس او بهتر صورت میگیرد . از سوی دیگر کودکانی که دارای مشکلات عاطفی و روان شناختی بوده اند ، بهتر توانسته اند در مقابل معلمان همجنس پاسخهای خود را ارایه کنند تا معلمان غیر همجنس .
الف ـ بیان مساله :
موفقیت تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان در طی پژوهشها و پژوهشهای مختلفی که تاکنون صورت گرفته است به عوامل مختلفی چون: رابطه معلم با دانشآموزان ، برنامه درسی ، محتوی ، روش تدریس و از این قبیل نسبت داده شده است . اما در این میان رابطه دانشآموزان با معلم در این پژوهش بیشتر مورد بررسی قرار دارد .
دانلود کنش پژوهی بررسی میزان تفکر ابداعی دانش آموزان پایۀ سوم دبیرستان شهر تهران از دیدگاه دبیران با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 112
مقدمه
جهانی شدن رویدادی تاریخی است که از دهه 90 میلادی به منزله ی پدیده ای شگرف در غرب زاده شد. شعاع اثرگذاری این پدیده به همراهی فناوری اطلاعا و ارتباطات شتاب و گستره بیشتری می یابد به گونه ای که لایه های عمیق تر اندیشه، رفتار، نگرش ها و فرهنگ های ملل را تحت استیلای خود قرار می دهد ( فقیهی ، 1384 ).
فرآیند جهانی شدن به ویژه در قلمرو آموزش و پرورش به طور اجتناب ناپذیری متأثر از شرایطی است که در ممالک پیشرفته جهان برای توسعه و استقرار نظام آموزش نوی خود در جهت پاسخگویی به احتیاجات و حوائج منطقه ای کلی و به گونه ای فراگیر در سطح جامعه جهانی مهیا کرده اند. بدون توجه به چنین واقعیتی درک چگونگی منشاء و سرآغاز و سرانجام تکوین فرایند جهانی شدن آموزش و پرورش میسر نیست ( آقازاده، 1383 ) .
پیشرفت روزافزون تکنولوژی و اطلاعات باعث تغییرات بسیاری در عرصه حیات بشر شده است و این پیشرفت شتابنده تمامی جوانب زندگی انسانی را تحت الشعاع خود قرارداده است. آموزش هم یک امر جدائی ناپذیر از زندگی انسان نیست. پس این امر هم با دیگر عوامل تحت تاثیر این پیشرفتها و تحول ها قرارگرفته است. روزگار ما عصر تغییر و دگرگونی است! از خصوصیات این تغییرات شتابندگی، فراگیری و تاثیرگذاری است. بعبارت دیگر تکنولوژی جدید بر تمام عرصه های زندگی بشر نافذ و تاثیرگذار است (جهاد دانشگاهی،1384 ). ما می دانیم عصری که در آن قرارداریم، عصری ثابت و بی تحرک نیست. هرچند که انسان در طول حیات خود همیشه در حال تغییر و تحول بوده است اما تحولات آن دوران را هیچگاه نمی توان با تحولات سریع و شتابان این دوران مقایسه کرد ( همان ). می توان گفت حال که ارتباطات بر تمامی جوانب زندگی انسان تاثیر گذاشته است پس آموزش هم بی تاثیر نخواهدبود. می توان به جرات گفت در این عصر یکی از مهمترین نهاد اجتماعی که دستخوش تغییرات وسیع شده است. همین نهاد آموزش و یادگیری در سطح عمومی و عالی بوده است ( فقیهی ، 1383 ).