561 اسلاید
آشنایی کلی با زندگی، شعر و سبک شاعری خاقانی
مابین سالهای 500 تا 528 ه. ق. کودکی پای به حیات گذاشت که نام او را ابراهیم گذاشتند. پدرش نجیب الدین، نجاری بیش نبود و مادرش کنیزی طباخ از رومیان مسیحی که بعداً مسلمان شده بود و جدّش جولاهه. با وجود چنین خاندان بی نام و نشان هنوز بیست سالش نشده بود که به یکی از شاعران ممتاز عصر خود تبدیل شد و آنچنان شهرت و محبوبیتی به دست آورد که همۀ شاهان پدر بی نام و نشان او را فراموش کردند و در دربارهای خود پذیرای وجود وی شدند. »»
««
تربیتها و حمایتهای عموی وی کافی الدین عمر بن عثمان خاقانی را به جایی رساند که به حسان العجم یا افضل الدین ملقب شد.
ابو العلاء گنجه ای شاعر دیگر همین دوران استعداد خاقانی را کشف کرد و در تربیت شاعری اش کوشید و به دربار خاقان شروان معرفی کرد.
»»
««
شعر خاقانی در قصیده و قطعات و ترکیب بندها بسیار پیچیده، مشکل یاب، از حیث دریافت معنی بسیار سخت و گاه ناممکن است و این ویژگی شامل اکثر قصاید وی می شود. همین ویژگی در کنار سایر مختصات لغوی و بیانی وی را در کنار سایر قصیده سرایان ماقبل و مابعد صاحب سبک ساخته است.
پاورپوینت گزیدۀ قصاید خاقانی
561 اسلاید
در زیر به مختصری ازعناوین و چکیده آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است
هدف کلی کتاب:
آشنایی با شعر و سبک قصاید خاقانی
جایگاه درس:
درس گزیدۀ قصاید خاقانی از دروس پایۀ دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی است.
هدفهای رفتاری:
آشنایی کلی با زندگی، شعر و سبک شاعری خاقانی
شرح ابیات مشکل قصاید 10-1
آشنایی کلی با زندگی، شعر و سبک شاعری خاقانی
مابین سالهای 500 تا 528 ه. ق. کودکی پای به حیات گذاشت که نام او را ابراهیم گذاشتند. پدرش نجیب الدین، نجاری بیش نبود و مادرش کنیزی طباخ از رومیان مسیحی که بعداً مسلمان شده بود و جدّش جولاهه. با وجود چنین خاندان بی نام و نشان هنوز بیست سالش نشده بود که به یکی از شاعران ممتاز عصر خود تبدیل شد و آنچنان شهرت و محبوبیتی به دست آورد که همۀ شاهان پدر بی نام و نشان او را فراموش کردند و در دربارهای خود پذیرای وجود وی شدند. »»
تربیتها و حمایتهای عموی وی کافی الدین عمر بن عثمان خاقانی را به جایی رساند که به حسان العجم یا افضل الدین ملقب شد.
ابو العلاء گنجه ای شاعر دیگر همین دوران استعداد خاقانی را کشف کرد و در تربیت شاعری اش کوشید و به دربار خاقان شروان معرفی کرد.
شعر خاقانی در قصیده و قطعات و ترکیب بندها بسیار پیچیده، مشکل یاب، از حیث دریافت معنی بسیار سخت و گاه ناممکن است و این ویژگی شامل اکثر قصاید وی می شود. همین ویژگی در کنار سایر مختصات لغوی و بیانی وی را در کنار سایر قصیده سرایان ماقبل و مابعد صاحب سبک ساخته است.
قصیده 1
در توحید و موعظه و مدح حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه
1- جوشن صورت برون کن در صف مردان درآ
دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا
جوشن: نوعی از لباس جنگ که غیر از زره است. جوشن صورت، اضافه تشبیهی است به معنی روپوش محکم و پولادین.// مردان: کنایه از عارفان و اهل معنی.// دل: مهبط اسرار الهی و نقطه عروج انسانی.// دار: به عربی خانه و محله و سرای.//
معنی بیت: شیفتگی به ظاهر را رها کن و در رده اهل معنی درآی و برای رسیدن بدین منظور رجوع به دل کن، چون از این طریق سلطنت مطلق قابل دریافت است.
2- تا تو خود را پای بستی باد داری در دو دست
خاک بر خود پاش کز خود هیچ نگشاید ترا
باد در دست داشتن: کنایه از تهیدست و بیحاصل بودن.// خاک بر خود پاشیدن: کنایه از ترک منیّت است.// معنی بیت: تا ظاهرپرستی، پای خود را از حرکت به سوی معنی بستهای و تهیدستی، بنابراین ترک خودپرستی و منیّت کن زیرا از خود(منیّت) گشایشی بر تو حاصل نیست.
3- با تو قرب قاب قوسین آنگه افتد عشق را
کز صفات خود به بعدالمشرقین مانی جدا
4- آن خویشی،چندگویی کآن اویم آن اوی
باش تا او گوید از خود کان مایی آن ما
نکته: فایلی که دریافت میکنید جدیدترین و کاملترین نسخه موجود از پاورپوینت می باشد.
(فایل قابل ویرایش است )
فرمت PowerPoint
تعداد صفحات :561 اسلاید
2- مستان صبح چهره مطرا به میکنند
کاین پیر طیلسان مطرا برافکند
مستان صبح : صبوحی کنندگان . مطرا(مطری) : تازه و تازگی کرده شده، گاهی مجازا به معنی مصفا و آبدار.(غیاث) باطراوت. به می:با می، با شراب . پیر: کنایه از چرخ و آسمان است. طلیسان :معرب تالسان، نوعی از ردا و فوطه که عربان و خطیبان و قاضیان بر دوش اندازند. (غیاث)
«« طلیسان مطرا، کنایه از شب است که ردای سیاه بر تن کرده است. معنی: آن گاه که این چرخ ردای [سیاه] خود از دوش بردارد(صبح سپیده بزند) صبوحی کشان چهرةخود را به وسیله صبوحی زدن با طراوت میکنند.
3- جنبید شیب مقرعة صبح هم کنون
ترسم که نقره خنگ به بالا برافکند
شیب: به کسر شین: دوال باریک که بردنبالة تازیانه وصل کنند تا به وقت زدن آواز برآید.(غیاث)// مقرعه: تازیانه، شیب مقرعه در مجموع رشتههای تازیانه و شیب مقرعة صبح، کنایه از تیغهای نور آفتاب است. »»
««
شاعر نخستین تلألوء تیغهای خورشید را به حرکت تازیانه و تکان خوردن دنبالة تازیانه تشبیه کرده است و با توجه به مصراع بعدی (نقره خنگ) بیمناسبت نیست. ترسم:بعید نمیدانم. نقره خنگ: اسب نقره گون، استعاره از خورشید. بالا افکندن: به بالا جهاندن که کنایه از بالا آمدن خورشید است. معنی: تیغههای نور آفتاب به حرکت درآمد، بعید نیست به دنبال خورشید بالا بکشد.
4- در ده رکاب میکه شعاعش عنان زنان
برخنگ صبح برقع رعنا برافکند
رکاب: پیالة هشت پهلوی دراز: (شرح سجادی ص 204) عنان: لگام: عنان زنان: شتابان. خنگ: اسب سفید موی یا سیاه و سپید؛ خنگ صبح: اضافه استعاری کنایه از خورشید است.// برقع: روبند، نقاب.// رعنا:زیبا.بین رکاب، عنان و خنگ مراعات النظیر است. »»« در واژه «رکاب» ایهام تناسب است:الف) پیاله ب) از لوازم زین است.// معنی: جام میهشت پهلو را بده که شعاع آن شتابان، برخورشید نقاب زیبا براندازد. دلیل انداختن شعاع می برخورشید انعکاس نور خورشید بر محتوی جام است که بس شفاف و آینهوار میباشد نور را منعکس میکند.
5- گردون یهودیانه به کتف کبود خویش
آن زرد پاره بین که چه پیدا برافکند
یهودیانه: یهودی+ آنه= یهودی وار.// زرد پاره : غیار و آن پارچة زردی بود که جهت مشخص بودن جامعة یهودی از مسلمان، باید یهودیان برجامه خود بدوزند کنایه است از قرص خورشید .
معنی: چرخ همچون یهودیان زرد پاره دوخته است، ببین آن زرد پاره (خورشید) را که چقدر آشکار میسازد . بواقع خورشید با چنین دمیدنی در میان آسمان، نظیر یهودی در میان مسلمانان استثنا میشود.
6- چون برکشد قوارة دیبا زجیب صبح
سحرا که برقوارۀ دیبا برافکند
قواره: پارة هر چیز دیبا: نوعی از جامة ابریشمی و منقش. جیب: گریبان . سحرا: با الف تاکید سحرهای بسیار. مراد از قواره دیبا. در مصراع دوم مراد خورشید است که نوع دیگری از دیبای منقش آسمان است. معنی: زمانی که گردون از گریبان صبح لباس منقش شب را بیرون میآورد( شب به اتمام می رسد و میخواهد صبح شود) سحرهای بسیار دیگری(مرارد خورشید است) آشکار میسازد. بیت بعد این معنی رات تأیید میکند.
7- هر صبحدم که برچند آن مهرهها فلک
بررقعه کعبتین همه یکتا برافکند
برچند: برچیند. مهرهها :استعاره ازستارگان است. رقعه: صفحة شطرنج یا نرد. کعبتین :طاس نرد. کعبتین یکتا، کنایه از خورشید است. معنی :هر بامداد که فلک آن ستارگان را برمیچیند برصفحة آسمان تنها خورشید را پدید میآورد و نگه میدارد.