لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مسجد گوهرشاد؛ بنیانگذار و موقوفات آن
مهدعلیا، گوهرشادآغا یا گوهرشاد بیگم از اشراف زنان خراسان بوده است. وى زنى بسیار باتمکّن، باوقار، خردمند، باثروت و بااحتیاط بود که به کثرت رحم و اطعام و انعام و صدقات و خیرات و مبرات موصوف و در حسن تدبیر و سیاست و حیا، مقامى والا داشت. به گفته مرحوم حاج ملاهاشم خراسانى در کتاب منتخب التواریخ: مخدره گوهرشادآغا مسلما شیعه بوده و در کمال اخلاص و حسن عقیده مسجدى را در مشهد مقدس بنا نهاده، ومى توان گفت، که این مسجد مقدس قدیمى ترین مسجد موجود شیعه در این ناحیه است.
وى به سال 780 هـ.ق دیده به جهان گشوده است و در روز نهم رمضان سال 816 هـ.ق در سن هشتادویک سالگى بر اثر وسوسه جمعى ، میرزا سلطان ابوسعید بن سلطان محمد بن میر انشاه بن امیر تیمور که برادرزاده شاهرخ بود در هرات فرمان قتل او را داد و سرانجام، وى را به شهادت رساندند و پیکرش را در مدرسه گوهرشاد که خود، آن را ساخته بود در هرات، کنار مزار شوهرش به خاک سپردند. پسرش، میرزا بایسنقر نیز در این مدرسه، در جوار قبر مادر و پدرش مدفون گردیده است.
پدر گوهرشادآغا، امیر غیاث الدین ترخان است که یکى از امراى عهد تیمورى بوده، و در جنگهاى بزرگى شرکت داشته و چنگیزخان او را ـ ترخان ـ کرده بود. ترخان یا آغاجى یا آغجى ، عنوان منصب خاصى در دستگاه امراى ماوراِءالنهر وخراسان بوده است که صاحب این منصب، واسطه میان سلطان و رعیت بوده، و به خاطر حشمت و نفوذى که داشته، بدون التزام به رعایت نوبت و رخصت، نزد سلطان بار مى یافته است، اصولاً در دوره مغول، براى متصدى عنوان ـ آغاجى ـ غالباً لقب ـ ترخان ـ tarxan را به کار مى برده اند.
به نقل جوینى : ترخان، آن بوَد که از همه مؤونات معاف بوَد و در لشکر که باشد، هر غنیمت که یابد، وى را مسلم باشد، و هرگاه که خواهد در بارگاه بى اذن و دستورى درآید، و وى را لشکر و مرد و مرکب و تجملات چندان که در حد و حصر نیاید....
مادر گوهرشاد آغا، بانو خان زاده بیگم است که در ماه رجب سال 814هـ.ق در مشهد مقدس وفات کرده و در جوار مرقد مطهر حضرت رضا(ع) مدفون گردیده است.
همسر گوهرشادآغا، امیرزاده شاهرخ بن امیر تیمور گورگانى مى باشد که در روز پنج شنبه چهاردهم ربیع الثانى سال 779 هـ.ق متولد ودر سال هشتصد وپنجاه هـ.ق در شهر رى درگذشته که جنازه اش را به هرات حمل نمودند و در مدرسه گوهرشاد آغا دفن گردید، دوران سلطنت شاهرخ چهل وسه سال بوده است.
فرزندان گوهرشاد آغا: این بانوى محترمه داراى دو پسر بوده است؛ یکى به نام: میرزا ابراهیم یا ابراهیم سلطان که در ماه شوال سال 796هـ.ق متولد و در ماه شوال سال 837 هـ.ق درگذشته و پسر دیگر گوهرشاد ـ آغا به نام، میرزا بایسنقر بود که در سال 802 هـ.ق متولد شده و در سال 837 هـ.ق درگذشته است.
پسران گوهرشاد آغا هنرمند بوده اند: هر دو پسر این بانوى بزرگوار به حسن خط و سایر کمالات ممتاز بوده اند بدین شرح:
میرزا بایسنقر، خوش طبع و هنرمند و هنرپرور بود ودر خط ثلث، سرآمد خطاطان محسوب مى شد. در کتابخانه اش پیوسته چهل نفر از خوشنویسان و تذهیبکاران و نگارگران مشغول کتابت و تذهیب و تصویر بوده اند. کتیبه پیش طاق مسجد گوهرشاد مشهد به خط ثلث از همین میرزا بایسنقر پسر گوهرشادآغا است که در بیست سالگى آن را نوشته و از قدرت و قوت قلم، معجزه اى به یادگار گذاشته است در این مسجدى که از بناهاى مادرش مى باشد. همچنین، کتابت بزرگترین قرآن موجود که طول هر صفحه آن دو ذرع ونیم و عرض آن یک ذرع و دو گره است و به خط محقق، از جمله آثار ارزنده او است که هم اکنون برخى از صفحات آن در کتابخانه آستان قدس و کتابخانه آقاى على اصغر مهدوى در تهران موجود است و نگارنده این سطور موفق به زیارت آن شده است.
ترتیب شاهنامه و الحاق مقدمه معروف بایسنقرى بر آن توسط همین امیرزاده در سال 829 هـ.ق صورت پذیرفته است.
بایسنقر میرزا دوستدارترین و بانى زیباترین مکتب کتابسازى در ایران بوده است، و در هیچ دورانى به اندازه زمان او نسخه هاى نفیس و زیبا نوشته و تصویر نشده است، به طورى که کمتر کتابخانه اى در جهان هست که از کتاب هاى بایسنقر نسخه اى در آن یافت نشود.
جذب هنرمندان: این امیرزاده توجه خاصى به هنر نشان مى داد و هر کجا که هنرمندى سراغ داشت، با اجلال و تعظیم، او را به کارگاه خود جذب مى کرد، با آن که در هرات، صحافان و جلدسازان استاد به هم مى رسید، مع ذلک، به آنان اکتفا نکرده، در تبریز، استاد قوام الدین مجلد تبریزى که در صحافى و هنرهاى جلدسازى به غایت اشتهار داشت و صیت شهرت او به هرات نیز رسیده بود، را از تبریز به هرات آورده در کتابخانه گماشت و مورد توجه قرار داد. وى در صحافى انواع هنرنمایى مى فرمود از جمله، معرق را که تا آن عهد وجود نداشت، ابداع کرد. معرق سازى ، نخست، با اصطلاح آن روز منبت جلد خوانده مى شد. غیر از او، استاد ولى الله سمیعى نیشابورى ، سیف الدین نقاش و احمد بن محمود کمال مذهب، از آن جمله بوده اند.
پسر دیگر گوهرشادآغا، نواب میرزا سلطان ابراهیم بن میرزا شاهرخ برادر میرزا بایسنقر به غایت مستعد و هنرمند و فاضل بود و نیکو مى نوشت و فضلى به کمال داشت و از مولانا پیر محمد شیرازى تعلیم گرفت.
هم اکنون قرآنى به خط نسخ بسیار عالى از میرزا سلطان ابراهیم در موزه کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است به شماره 414 که آن را در سال 827 هـ. ق نوشته است و در همین سال وقف بر روضه منوره حضرت رضا (ع) کرده است. در آخر این قرآن آمده:
کتبه اضعف عبادالله الرحمن ابراهیم سلطان بن شاهرخ بن تیمور گورکان عفا الله عنهم، فى سنة سبع وعشرین وثمانمایة الهجریة... .
هم چنین، کتیبه سنگى به خط ثلث سه دانگ عالى با رقم ( کتبه ابراهیم سلطان) بر سر در مدخل صحن میرعلاءالدین در شیراز موجود است. قاضى میراحمد گوید: میرزا سلطان ابراهیم بن میرزا شاهرخ آیه: اِنَّ اْلمُتَّقینَ فِی جنَّاتٍ وَ نَهَرٍ، فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقتَدِرٍ را به خط ثلث بر سنگى نوشته به تبریز فرستاد تا سنگتراشان کنده به شیراز برده، بر در دکان عمارتى که وى در میان صحن مسجد جامع بزرگ شیراز که در زمان سامانیان احداث یافته و میرزا آن عمارت را در شهور سنه عشرین و ثمانمایه ساخته[است]، نصب نموده....
کتیبه هاى مدارسى که در شیراز در آن ایام، خود، احداث نموده مثل: دارالصفا و دارالایتام، به خط او بوده و در عمارت بقعه ظهیرى نیز به خط میرزا است و در صفحه مقبره شیخ العاشقین، شیخ سعدى شیرازى غُفرله، این غزل به خط آن بى بدل بر ازاره آن، به کاشى تراشى مسطور است:
به جهان خرم از آنم جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
نـه فلک راست مسلّم نه ملک را حـاصل آن چه در سرّ سویـداى بنى آدم از اوست
شادى و غـم برِ عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شـادى آن کاین غم از اوست
پادشـاهى و گدایى برِ ما یکسـان است که بدین در همه راپشت اطاعت خم ازاوست
سعدیـا گر بکنـد سیل فنا خانـه عمـر دل قوى دار که بنیاد بـقا محـکم از اوست
و در شهور سنه خمس وثلاثین و ثمانمایه نوشته و مصحفى به قطع دو ذرع در طول و یک ذرع و نیم درعرض نوشته (نظیر آن چه برادرش بایسنقر نوشته است) و وقف بر مزار بابا عماد الدین لطف الله نموده است.
میرزا سلطان ابراهیم ، هم چون برادارش، ارباب فضل واستعداد را دوست مى داشت و با ایشان محشور بوده، از جمله: اعلم المورخین، مولانا نور الدین لطف الله المشتهر به حافظ ابرو هروى ، متوفى 834 هـ.ق در زنجان ، که تاریخ موسوم به زبدة التواریخ بایسنقرى به اسم میرزا بایسنقر نگاشته، بعد از رحلت بایسنقر به شیراز رفته و در خدمت میرزا سلطان ابراهیم میرزا بود. هم چنین، عمدة الفضلا، مولانا شرف الدین على یزدى متوفى 853 هـ. ق نیز در خدمت ابراهیم سلطان در شیراز بود و تاریخ ظفرنامه را به عنایت و رعایت نواب میرزا ابراهیم سلطان و پرتو التفات و همراهى جمعى کثیر از فضل و ارباب استعداد که در آن اوان در آن مکان به واسطه نوشتن تاریخ مجتمع بودند نوشته است.
هرمان اته گوید: میرزا ابراهیم سلطان پسر شاهرخ با رنج زیادى ، کلیه مصالح و مواد مربوط به زندگى تیمور را به فارسى و ترکى جمع آورى و مقایسه و تدوین کرد و براى انشا و تحریر تحویل شرف الدین على یزدى داد.
خواندمیر مى نویسد: میرزا ابراهیم سلطان به وفور مکارم اخلاق و محاسن آداب و تربیت اهل فضل و هنر و رعایت هنرمندان دانشور، از سایر سلاطین دودمان صاحب قرآن ظفر قرین، امتیاز تمام داشت و در باب تقویت امور شریعت بیضا و ترویج مهام ملت غرّا، همواره علَم سعى و اهتمام مى افراشت و کتاب بلاغت آیات ـ ظفرنامه ـ که خامه هیچ کس از اهل فضل، هرگز، چنان تألیفى در سلک انشا نکشیده، به یمن التفات آن خسرو فرخنده صفات، به عرصه ظهور رسید و اشرف الفضلا و ابلغ الفصحا، مولانا شرف الدین على یزدى را به سبب تصنیف آن نسخه شریف به نوعى منظور نظر انعام و احسان گردانید که صیت آن در اطراف آفاق مشهور گردید.
این بود نمونه اى از دانش پرورى وتربیت اهل فضل و هنر توسط دو پسر گوهرشاد آغا.
آثار مهدعلیا، گوهرشادآغا
چنان که اشارت رفت، شخص مهدعلیا گوهرشادآغا نیز به هنر و دانش پرورى مشتهر بود، پیوسته گروهى از ماهرترین مهندسین، استاد قوام الدین شیرازى معمار بوده است. از جمله آثار گوهرشادآغا:
1 ـ مسجد جامع مهد علیا گوهرشاد بیگم: در هرات است که در غایت نزاهت و تکلف و نهایت عظمت ولطافت است وهر جمعه در آن مقام لازم احترام، جمعیت تمام دست مى دهد و به رفعت و وسعت مزین و محلّى است.
دانلود مقاله کامل درباره مسجد گوهرشاد