34 ص
رویکرد اکثر کشورهای جهان در دهههای اخیر به موضوع کارآفرینی و توسعه آن، موجب گردیده موجی از سیاستهای توسعه کارآفرینی در دنیا ایجاد شود. کشورهای مختلف راه حلی راکه در سه دهه گذشته برای فائق آمدن بر مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی به آن روی آوردهاند، توسعه فرهنگ کارآفرینی، انجام حمایتهای لازم از کارآفرینان، ارائه آموزشهای مورد نیاز به آنان و انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم در این زمینه بوده است. تأمل در وضعیت اقتصادی و روند مراحل پیشرفت و توسعه در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه که به موضوع کارآفرینی توجه نمودهاند، نشانگر آن است که این کشورها توانستهاند به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند و یا حداقل بحرانهای پیشآمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهایی که وقوع آنها را در آینده پیشبینی میکردند را مهار نمایند. از جمله این کشورها میتوان به ایالات متحده، کشورهای اتحادیه اروپایی، کشورهای جنوب شرق آسیا، چین، برخی از کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی و اقیانوسیه را نام برد
از آنجا که مفاهیم مطرح در علوم انسانی همانند مفاهیم مطرح در علوم تجربی قطعی نیستند، لذا ارائه تعریف قطعی و مشخصی برای آنها دشوار یا غیر ممکن است. کارآفرینی هم که از واژه های مطرح در علوم انسانی است، از این قاعده مستثنی نیست. دانشمندان و محققین علوم مختلف اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریت که در مورد کارآفرینی مطالعه و نظراتی ارائه کردهاند، تعاریف مختلفی از کارآفرینی مطرح نمودهاند که تفاوتهای گاه مغایر و متناقضی دارند. تعریفی از کارآفرینی که تقریباً شامل همه تعریفهای ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از :
«کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه میگردد.»
در دایرهالمعارف بریتانیکا ، کارآفرین اینگونه تعریف شده است:
« شخصی که کسب و کار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آنرا میپذیرد»
واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگلیسی) میباشد که در سال 1848 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد.
مفهوم کارآفرینی:
با تحولات سریع و شتابان محیط بینالمللی و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و مواجة اقتصادهای ملی با اقتصاد جهانی و مطرح شدن پدیدههایی همانند «جهانی شدن اقتصاد» و «فنآوریاطلاعات» ، مباحث اساسی درخصوص راهکارهای مختلف برای تسریع فرآیند رشد و توسعة پایدار و رفاهاقتصادی مطرح میگردد. یکی از این مباحث جدید، نقش کارآفرینان در این فرایند میباشد. کارآفرینی ازمفاهیم جدیدی است که حداقل در محدود ه علم اقتصاد ، مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی و سایرمقولههای مرتبط با این موضوع قدمتی بسیار کوتاه داشته و از مفاهیم رو به گسترش میباشد. به دلیل آنکه معنای تحتالفظی «کارآفرینی» نمیتواند عمق محتوی و مفهوم این واژه را مشخص نماید و برای جلوگیری ازفهم نادرست این موضوع یا واژه با سایر واژهها و برای رسیدن به فهم و فرهنگ مشترک از آن، معرفی وشناساندن این واژه بسیار مهم مینماید . این که کارآفرینی چیست؟ کارآفرین کیست؟ فرآیند کارآفرینی چگونهاست؟ نقش و تاثیر کارآفرینی و کارآفرینان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادی و متغیرهای کلان اقتصادی هماننداشتغال چیست؟ نقش آموزش و تجربه در رشد کارآفرینی چه میزان است؟ سوالهایی هستند که باید برای رسیدنبه این فرهنگ مشترک به وضوح و مبسوط پاسخ داده شود.
13 ص
کنترل گیاه هرز به روش بیولوژیکی:
نخستین منظورازکنترل بیولوژیکی کاهش آلودگی گیاهان هرزدرسطحی غیراقتصادی
است.این منظور بابکارگیری مستقیم یا غیر مستقیم موجودات زنده ای مانند گیاهان زراعی،انگلها،شکارگرهاوعوامل بیماریزا برآورده می شود.
کنترل بیولوژیکی شامل دو روش اصلی است: 1)استفاده ازرقابت گیاه زراعی و گیاه هرز، 2)استفاده از انگل،شکارگر و عوامل بیماریزا.
در این روش برای جلوگیری،کنترل یا کاهش استقرار گیاه هرز از استعدادهای تغییر پذیرگیاه مانند رشد،عادتها،سازشها و توانایی رقابت گیاهان هرز استفاده می شود.گیاه
ماده ای زنده و دارای فعالیتهای زیست شناختی است،بنابراین رقابت آن با گیاه دیگر به عنوان یکی از روشهای بیولوژیکی مورد بحث قرار می گیرد.
رقابت گیاهان.توانایی رقابت و نیرومندی گیاه یکی از معیارهای مهم انتخاب و پرورش ارقام اصلاح شده گیاهی است.گیاهان دارای توانایی رشد سریعتر،نسبت به گیاهان کند رشد و حساس در برابر گیاهان هرز،مزیتهایی دارند.گیاهان دارای توانایی رقابت،که گیاهان خفه کننده نامیده می شوند،ارزش گرانبهایی درهربرنامه ی
کنترل گیاه هرز دارند.اینها،بر سر ذخیره مواد غذایی،رطوبت خاک،نور خورشید،و
کربن دی اکسید به خوبی با گیاهان هرز رقابت می کنند.ذرت،ذرت خوشه ای،سویا،
و لوبیا چشم بلبلی از گیاهان مهم دارای توانایی رقابت با گیاهان هرزند و بسیار سریعتر از آنها رشد می کنند،بلندتر می شوند و زودتر فضای بین ردیفها را سایه می اندازند.در نتیجه،رشد گیاه هرز را خفه می کنند.محدودیت بسیار جدی این روش در آن است که نیازمندیهای محیطی گیاهان زراعی و گیاهان هرز حمراه آنها بسیار شبیه است.این روش را می توان با روشهای ریگر کنترل گیاه هرز ترکیب کرد.
تناوب زراعی.تناوب درست با گیاهان زراعی می تواند رشد گیاه هرز را کاهش دهد.کشت مداوم یک گیاه زراعی به افزایش چشم گیر توده ی گیاهان هرز می انجامد.
به علاوه،کشت مکرر یک گیاه زراعی موجب افزایش احتمال وقوع بیماریها و آفات گیاهی و تنک شدن مزرعه و در نتیجه هجوم گیاهان هرز می شود.در برنامه ریزی تناوب گیاه زراعی،گیاهان هرز و چرخه ی زندگی آنها را نباید نادیده گرفت.معمولا کشت گیاه دارای رشد عمودی بر کشت گیاهی کهسطح خاک را می پوشاند یا خوابیده است ترجیح دارد.تناوب مطلوب زراعی تناوبی است که هیچ گروه گیاه هرزی امکان ایجاد مزاحمت در آن را نداشته باشد.
تراکم گیاهی.با کاهش فاصله ی کشت گیاه زراعی ترکم آن در واحد سطح بیشتر می شود و امکان رقابت با گیاهان هرز را بوجود می آید.این تراکم گیاهی در واحد سطح اثر خفه کننده دارد و سر از خاک در آوردن و استقرار گیاه هرز را کاهش می دهد.استانی فورت(1962) گزارش داده است که تراکم 43 تا50 بوته ی سویا در هر متر بهتر از رشد گیاه هرز جلوگیری می کند و با تراکم 23 تا 30 بوته در متر سویا کمتر زیان می بیند. تراکم بوته های گیاه را می توان بوسیله کم کردن فاصله خطوط
کشت و فاصله بین بوته های ردیفها افزایش ئائ.این کار در مورد گیاهانی که فاصله خطوط آنها زیاد است و به گیاهان هرز امکان رشد فراوان می دهد مفید است.
55 ص
تمام اطلاعات ژنتیکی مورد نیاز برای ساختن و به کار انداختن یک گیاه در هرسلول انفرادی حمل می شود . این اطلاعات ژنتیکی در DNA های هسته ، میتوکندریا ، و پلاستیدها به صورت کد آمده اند. در طی زندگی یک گیاه،این اطلاعات ژنتیکی به کار می روند تا افزایش ها در اندازه ( رشد ) وتغییرات در فرم کنترل و هدایت شوند . همان طور که در مطالعه سلول ها ، بافت ها ، واندام ها در فصول پیشین دیده ایم ، این رشد ونمو تیاز به تقسیم کار در میان سلول ها ، بافت ها و اندام ها دارد . تشکیل این اختلاف تمایز نامیده می شود .
موضوع رشد و نمو گیاه وبرگ این مساله است که چگونه واحدهای اطلاعاتی بخصوصی از آن اطلاعات ژنتیکی انتخاب می شوند تا رشد وتمایزیک سلول به یک فرم بالغ طرح ریزی شود ، فرمی که ممکن است در بسیاری جهات از سلول مریستمی تمایز نیافته ، که نهایتا از آن منشاء گرفته است ، متفاوت باشد . چگونه تفسیر اطلاعات ژنتیکی صورت می گیرد به نحوی که منجر به یک سلول قرمز رنگ در گلبرگ رز یک سلول برگ سبز ، یا یک تراکئید می گردد؟ چرا یک بذر دفن شده در اثر جوانه زنی ، برگ های بزرگ در زیر زمین تشکیل نمی دهد ؟ درحالی که ما ممکن است گاهگاهی فرایندهای تمایز را در سطح سلولی تاکید کنیم ، زیرا سلولها واحد کاری پایه هستند ، می بایست درک گردد که تمایز می تواند در سطح بافت و اندام نیز هماهنگ شود .
در این اطاعات ژتنیکی ذخیره شده می بایست کتابخانه ای از تسلسل های برنامه ریزی شذه تمایز و نمو وجود داشته باشد . یک مثال آشکار از یک چنین تسلسل، فرایند میتوز است که دراثر بعضی علامت ، یک سری دقیقا هماهنگ شده رویدادهای بیوسنتزی ، حرکات اورگانل ها ، و تغییر شکلهای غشاء آغاز می گردد . اینکه انتخاب هایی ازکدام برنامه به دنبال می آید ، از چه موقع چه انجام می دهد، دریک واکنش به عوامل مناسب صورت می گیرند . چه چیزعامل مناسب را تشکیل می دهد ؟ عوامل مناسب ممکن است (1) علاماتی از محیط، (2) علامات هرمونی از قسمتهای دیگر گیاه یا سلولهای مجاور ،(3) فعالیتهایی از سلولها یا بافتهای مجاور ، (4) عوامل موقعیتی که محل را در تنه گیاه مشخص می کنند ، و (5) عوامل تغذیه ای و عوامل دیگر باشند . یک عامل برای اینکه یک تسلسل پیچیده ای است نمو را آزاد سازد لازم نیست اطلاعات زیادی در خودش حمل نماید . یک دوره حرارتهای کم ممکن است در انتهای شاخه تغییری ایجاد کند که آغازبرگ را متوقف نماید و اجازه دهد برنامه گل سازی تفسیرگردد . همان عامل حرارت کم ممکن است بکاررود تا تغییرات متابولیکی ای آغازگردد تا جوانه ای که به یخبندان حساس است وتوسط 5 درجه سانتی گراد کشته خواهد شد،
61 ص
تنش آبی
تنش آبی در گیاهان (Water stress) با کمبود آب به وضعیتی اطلاق می شود که در آن سلول ها از حالت آماس خارج شده باشند. دامنه تنش آبی از کاهش جزئی پتانسیل اب در اواسط روز تا پژمردگی دائم و خشک شدن گیاه متغیر است. به عبارت ساده تر تنش آبی زمانی رخ می دهد که سرعت تعرق بیش از سرعت جذب باشد با کاهش مقدار آب در خاک و عدم جایزگزینی آن پتانسیل آب در منطقه توسعه ریشه ها کاهش یافته و پتانسیل آب در گیاه نیز به طور مشابهی تقلیل می یابد و اگر شدت تنش آب زیاد باشد این امر باعث کاهش شدید فتوسنتز مختل شدن فرآیندهای فیزیولوژیکی و سرانجام خشک شدن و مرگ گیاه می گردد.
علت اصلی ایجاد تنش آبی در گیاهان تعریق یا کافی نبودن جدب آب و یا ترکیبی از این دو می باشد. در اواسط روز همیشه بین تعرق و جذب تاخیروجو دارد و علت این تاخیر همانطور که قبلا گفته شد مقاومت گیاه در مقابل حرکت آب است. می دانیم که تعرق به وسیله عواملی مانند ساختمان و سطح برگ ها اندازه منافذ روزنه ها، تعداد روزنه ها و دیگر عوامل موثر بر شیب فشار بخار بین گیاه و هوا کنترل می گردد. حال آنکه جذب آب به سیستم ریشه ای گیاه هدایت موئینگی خاک و مفاومت سلول های ریشه بستگی داشته و مسلم است که بین فرآیندهایی که با عوامل مختلف کنترل می شوند هماهنگی وجود ندارد و لذا تعرق و جاذب نمی توانند دقیقا منطبق بر یکدیگر باشند.
چگونگی پیدایش تنش آبی
اگر تعرق زیاد باشد تنش آبی ممکن است در طی کمتر از یک ساعت در گیاه ظاهر شود ولی اکثر صدماتی که به گیاه وارد یمآید در اثر تنش هایی است که تداوم آنها بیش از چندین روز است چنانچه فرضا یک گیاه را آبیاری و سپس به مدت چند روز تا رسیدن به مرحله پژمردگی خود رها نمائیم در روز نخست پتانسیل آب در خک صفر بوده و پتانسیل آب ریشه نیز در همین حد است. پتانسیل آب برگ در یکی دو روز پس از آبیاری در اواسط روز پائین آمده و سپس در شب همگی بر هم منطبق می شوند. تا 5 روز اول هر چند تمام پتانسیل ها نسبت به روز اول کاهش نشان می دهند اما تفاوت بین پتانسیل آب برگ و خاک در طول روز در حدی است که باعث جذب آب می گردد. تا این که بسته به نوع خاک تقریبا از روز ششم به بعد پتانسیل آب برگ و خاک و ریشه همگی در حدود 15- بار بوده و هیچ گونه اختلاف پتانسیلی برای این که آب به داخل گیاه وارد شود وجود نخواهد داشت. از این مرحله به بعد گیاه قادر به ادامه حیات نمی باشد. البته تاثیر تنش در قسمت های مختلف گیاه یکسان نمی باشد. یعنی اگر تنش آبی از حد معینی فراتر رود نمی توان انتظار داشت که کل گیاه یک دفعه خشک شود زیرا در داخل خود گیاه نیز رقابت برای آب وجود دارد. مثلا برگ های جوان آب مورد نیاز خود را ا ز برگ های مسن می گیرند و هنگامی که گیاه با تنش آبی مواجه می شود ابتدا برگ های مسن از بین می رود و راس ساقه تا آخرین مراحل که تمام برگ ها پژمرده شوند به نمو خود ادامه می دهند. همچنین در پاره ای از گیاهان آب جمع شده در میوه به سایر قسمت های گیاه منتقل می شود از جائی که رشد میوه ها در بسیاری از گیاهان در شب که تعرق گیاه کم است صورت می گیرد چنانچه ملاحظه شود میوه رشد چندانی ندارد. باید متوجه شد که گیاه با تنش آبی مواجه است ولو این که ظاهرا امر در برگ ها مشخص نباشد.
31 ص
روابط آب و خاک و گیاه
پتانسیل آب
آب قابل استفادهٔ خاک
جذب و حرکت آب
تبخیر و تعرق (Evapotransopiration)
عوامل محیطی مؤثر بر تبخیر و تعرق
عوامل گیاهی مؤثر بر تبخیر و تعرق
تبخیر و تعرق بالقوه(Potential evapotranspiration)
تنش کمبود رطوبت
تنظیم فشار اسمزی Osmotic adjustment
عکسالعمل روزنهها به تنش رطوبت
اثرات تنش آب بر عملکرد
بازده مصرف آب
خاک گیاه علفى سریعالرشد عمدتاً از آب تشکیل شده است. محتوى آب گیاه بین ۷۰ تا ۹۰% مىباشد که بسته به سن گیاه، گونه گیاه، بافت موردنظر و محیط، متفاوت است. آب براى بسیارى از فعالیتهاى گیاهى لازم است:
۱. حلال بوده و محیطى مناسب براى واکنشهاى شیمیائى فراهم مىنماید.
۲. محیطى مناسب براى انتقال مواد آلى و معدنى مىباشد.
۳. موجب تورم سلولهاى گیاهى مىشود. آماس باعث بزرگ شدن سلول، ساختار گیاه و شکلگیرى آن مىگردد.
۴. باعث آبگیرى (Hydration)، خنثىسازى (Neutralization)، بار الکتریکى روى مولکولهاى کلوئیدى مىشود. در مورد آنزیمها، آبگیرى موجب حفظ ساختمان آنزیم و تسهیل فعالیتهاى کاتالیزورى آن مىگردد.
۵. ماده خام فتوسنتزى فرآیندهاى هیدرولتیکى و سایر واکنشهاى گیاهى را تشکیل دهد.
۶. تبخیر آب (تعرق) موجب خنک شدن گیاه مىگردد.
در شرایط مزرعه، ریشهها در خاک نسبتاً مرطوب نفوذ مىکنند، درحالىکه ساقه و برگها در محیط نسبتاً خشک رشد مىنمایند. این امر موجب جریان مستمر آب از طریق خاک به داخل گیاه و به اتمسفر مىگردد که در جهت کاهش انرژى پتانسیل صورت مىگیرد. مقدار آبى که روزانه از این طریق جریان مىیابد حدود ۱ تا ۱۰ برابر مقدارى است که بافت گیاهى در خود نگه داشته و ۱۰ تا ۱۰۰ برابر مقدار آبى است که براى توسعهٔ سلولهاى جدید مصرف مىشود و ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ برابر مقدار آبى است که در فتوسنتز به مصرف مىرسد. بنابراین در اولین مرحله، آب از طریق خاک به برگ حرکت مىکند تا مقدار آبى که از طریق تعرق از دست رفته را جبران نماید.