یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق و بررسی در مورد یهودیان اصفهان

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد یهودیان اصفهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

جایی که اکنون اصفهان نامیده می‏شود از نخستین کانون‏ های زندگی قوم یهود در ایران بوده است و تاریخ ورودشان به حدود 7 قرن پیش از میلاد برمی‏گردد. از عهد بسیار قدیم، یهودیان اصفهان می‏ گفته ‏اند این شهر را اسرای یهود که «بخت‏ النصر» از کشور یهودیه به بابل کوچ داده بود و پس از وی به ایران مهاجرت کرده ‏اند، تأسیس نموده ‏اند. و این مسئله در «دایرة ‏المعارف یهود» نیز مورد تاکید قرار گرفته است. نیاکان آنان هنگامی که به ناحیه «جبال» ایران رانده شدند، در مسیر خود، هیچ منطقه‏ ای را شبیه ‏تر از اصفهان به بیت ‏المقدس نیافتند و در این شهر ساکن شدند. طبق نوشت جغرافی ‏دانان و تاریخ ‏نگارانی همچون «ابن‏فقیه»، «استخری»، «ابن حوقل»، «مقدسی»، ... و «ابن‏خلدون» یهودیان چون به اصفهان رسیدند در مکانی که ترجمه عبری آن «اردو زدن» معنی می‏دهد («اشکهان»: در اینجا می‏نشینم) منزل کردند. و آب و خاک آن را هم ‏وزن با آب و خاکی که از اورشلیم همراه خویش آورده بودند، یافتند. همچنین در جلد سوم کتاب «اوصر نگینوت اسرائیل»، لغت اصفهان را عبری دانسته ‏اند و آن را مشتق از «سپان» به معنی پناهگاه می‏دانند.

ولی به نظر می‏رسد این تعابیر نادرستند و اصفهان امروزی همان شهری است که در زمان ساسانیان «سپاهان» نامیده می‏شد و پیش از آن نیز در تاریخ با نام‏های «شهرستان‌» و «گی» (جی) شناخته می‏گردید. یک سند بسیار روشن و در برابر دیدگان شهروندان اصفهانی، «مادی»های کنده شده در سطح شهر هستند که دیرینگی آن را به سلسله ماد می‏رساند. در ایران باستان برای رساندن آب روی زمین، جوی می‏کندند که در پاره‏ای از آنها هنوز آب روان است مانند مادی‏های اصفهان که باید زمان مادها کنده شده باشند. میرزا حسن خان در صفحه 37 «جغرافیای اصفهان» می‏نویسد: مادی به لفظ فرس قدیم، ممر و مجرای آب‏ها را گویند که از رودخانه کوچک‏تر و از نهر بزرگ‏تر است.

استقرار یهودیان در اصفهان را بایستی به کوروش بزرگ یا داریوش یکم نسبت دهیم. بدین ترتیب که، آن عده از اسرای یهودی که به سمت جنوب «کلده» کوچانیده شده بودند، پس از آن که به دست هخامنشیان آزاد گردیدند در اوایل این سلسله از طریق بصره کنونی به اطراف کارون – خصوصاً شوش – و بعدها «استخر» و «پازارگاد» مهاجرت نمودند و سپس تا اصفهان و ناحیه لنجان پیش رفتند دسته‏ای از یهودیان نیز در سال 79 میلادی به سبب حمله تیتوس، امپراتور روم، از طریق شوش و ایلام وارد ایران شده در اطراف اصفهان آرام گرفتند. اصفهان و مناطق گسترده ‏ای پیرامون آن به جایگاه سکونت یهودیان تبدیل گشته بود، چنان که از «گز» در شمال شرقی اصفهان تا آبادی‏های «پریشان»، «خیزان» و «بنه اصفهان» در غرب آن و از منطقه «زفره» در جنوب شرقی تا «لنجان» در جنوب غربی اصفهان یادگارهایی از این قوم برجای مانده است. برای نمونه در پیربکران، در فاصله 30 کیلومتری جنوب غربی اصفهان، قبرستان وسیع و باستانی یهودیان اصفهان قرار دارد که مقبره «استر خاتون» و یا به قول خود کلیمی‏ها «سارَح بَت آشِر» در آن است. قدیمی‏ترین سنگ نوشته یهودیان اصفهان، به طول 95 و عرض 75 سانتیمتر، در سال 1323 در آنجا یافت شد و اکنون بر دیوار یکی از تاق‏ نماهای داخل کنیسه نصب شده است. کتیبه این لوح به خط عبری برجسته مشتمل بر آیاتی از تورات بوده و تاریخ آن مربوط به عصر اشکانیان، از اوایل قرن دوم مسیحی، متعلق به شخصی به نام «داود بن یعقوب» می‏ باشد.

 

 

یهود اصفهانی در سلسله ساسانی

دانستیم که پیشینه زندگی یهودیان در اصفهان تا دوره هخامنشیان نیز به عقب باز می‏گردد و همچنین بنابر مستندات تاریخی، ورود آنان با فواصل زمانی، گاه طولانی و از مکان‏هایی گوناگون صورت گرفته است. چنان که «هرتسفلد» ورود یهودیان به ایران و به ویژه همدان و اصفهان را به اوایل سده چهارم میلادی، مقارن با پادشاهی یزدگرد یکم ساسانی (399-421 م.)، نسبت می‏دهد. و یا «سیلوستر دوساسی» برقراری یهودیان در شهر اصفهان را مربوط به زمانی می‏ داند که شاپور ارمنستان را فتح کرد.

این مسئله روشن است که در آن عصر، یهودیان اصفهان محله‏ ای مخصوص خود داشته ‏اند که پاره‏ ای از نویسندگان، ایجاد آن را به سفارش «شوشن‏دخت» (سوسن‏دخت)، ملکه یهودی یزدگرد یکم و مادر «پیروز» ساسانی، مربوط می‏دانند. شهرک یهود را ساسانیان «جهودانک» ‌(یهودیه) می‏نامیدند که در عین حال کانون فعالیت‏های بازرگانی آنان بود و جماعت یهود و کنیسه‏های آن تابع «راس الجالوت» بین‏ النهرین بودند. نام دیگر این محل «کوجهودان» یعنی محله یهود بود. ولی به نظر می‏رسد در آن دوره این محله رشد فراوانی داشته است. «حسین بن محمد العلومی»، مورخ اصفهانی سده چهاردهم میلادی در کتاب «احوال اصفهان» پیرامون این موضوع می‏ نویسد: شهر «جی» دوره ساسانیان مانند همه شهرهای ساسانی ساخته شده بود و چهار دروازه داشت که یکی از آنها به «دروازه جهودان» معروف بود که در آنجا جماعتی از قوم یهود سکونت گزیده بودند.

متأسفانه اسناد قابل توجهی از چگونگی اوضاع اجتماعی یهودیان آن عصر در اصفهان در دسترس نیست و تنها می‏توان به یافته ‏های پراکنده‏ ای اشاره کرد که شاید بتوان با پیوند آنها به دورنمایی از واقعیت پی برد.

قدر مسلم آن است که شاپور دوم یهودیه را گسترش داد و برخی از مورخین معتقدند پیش از سال‏های 364 یا 365 میلادی گروهی از یهودیان ساکن در ارمنستان توسط این پادشاه ساسانی به اصفهان منتقل شدند. در این دوره یهودیان در آسایش می‏زیستند و از امنیتی که حکومت نیرومند ساسانی فراهم کرده بود برخوردار بودند، هرچند سندهایی باقیمانده که به رفتارهای نامنظم و نهادی نشده ولی خشن بر ضد آنان مبتنی است. برای نمونه سرکوب بی‏رحمانه «پیروز» در سال‏های 457-458 میلادی، یهودیان اصفهان را ناچار به ترک وطن نمود. و یا گفته ‏اند در زمان خسرو پرویز، جامعه یهودی به قتل دو نفر از مغان متهم شدند و در نتیجه پادشاه دستور کشتن نیمی از یهودیان را صادر کرد.

 

خاندان ‏های پیش از صفویه و یهودیان اصفهان پس از اسلام

بنابر آنچه در «فتوح‏البلدان» بلاذری آمده است، «یهودیه»‌ نیز همچون جی در حدود سال 23 هـ . ق با انعقاد قرارداد صلح تسلیم اعراب شد. برای یهود اصفهان به جز ابتدای خلافت عمر و یکی دو مورد طی حکومت عباسیان، محدودیت خاصی ایجاد نشد.‌ در آن دوره بین دو محله مسلمان‏نشین «شهرستان» (جی) و یهودی‏نشین «یهودیه» دیوار کشیده شد، تا آن که سه سده پس از آن در زمان رکن‏الدوله دیلمی هر دو محله یکی شدند. نکته جالب توجه این است که با گذشت زمان، اندک اندک از بزرگی بخش کهن «جی» کاسته گردید و یهودیه بزرگتر شد چنان که ابن حوقل بغدادی در 941 میلادی می‏نویسد:‌ «میان دو بخش اصفهان دو میل فاصله است. این دو بخش متباین هر کدام منبری دارد و یهودیه حدود دو برابر بزرگتر از شهرستان است». و مقدسی با تکرار همین موضوع اشاره می‏کند که «یهودیه نه تنها با همدان همسری می‏کند بلکه بزرگترین شهر ایالت «جبال» است» و «ایوب بن زیلا» مساحت آن را هفتصد جریب می‏داند و می‏نویسد:‌ «مردم آن همه یهودی هستند و به کارهای... خود مانند حجامت، دباغی، گازری (رختشویی)، قصابی و .... مشغول بودند».

این وضعیت ادامه داشت و ظاهراً برای نخستین بار «حافظ ابونعیم» در «ذکر اخبار اصفهان» در سده چهارم هجری به جای یهودیه از «جوباره» نام می‏برد: «کوی جهودان» ساسانیان همان جایی است که امروزه جوباره نام دارد و کانون قسمت یهودی‏نشین اصفهان است. بخش یهودی‏نشین شهر و تعداد یهودیان به تدریج کمتر می‏شود تا آنجا که «ناصر خسرو قبادیانی بلخی» در 444 هـ .ق. (1052 م.) هنگام دیدار از اصفهان شمار یهودیان آنجا را 15000 نفر می‏نویسد. صد سال بعد در سال 547 خورشیدی (1168 م.) همین تعداد از سوی «ربی بنیامین میتودیلا (تودولایی)»، جهانگرد و تاریخ‏نویس یهودی اسپانیایی، برای جمعیت یهودی اصفهان ذکر می‏شود. در عصر سلاجقه، یهودیان اصفهان کم و بیش از آزادی بیشتری برخوردار بودند، ولی با پیدایش فرقه اسماعیلیه نهضت جدیدی علیه یهود آغاز گردید.

استیلای تازیان و تسلط ترکان اگر چه پدیده‏هایی خوشایند نبودند، اما به ویرانی و کشتار مناطق یهودی‏نشین و جمعیت آن نیز منجر نشدند. اتفاق دهشت‏بار با هجوم چنگیز و تیمور، و اساساً تجاوز مغولان، ‌رخ داد. می‏گویند پس از حملة تیمور به اصفهان، آنگاه که شهر آرام شد، در روز «روزه بزرگ یهود» در سال 1387 م. وی سوار بر اسب از محله یهودیان می‏گذشت، زمان نماز بوده و یهود «جمله توحید» را با صدای بلند می خوانند که موجب وحشت ناگهانی اسب‏ها می‏گردد، تیمور به زمین می‏خورد، پایش لنگ می‏شود و حکم به قتل‏عام آنها و تبدیل کنیسه به مسجد می‏دهد. عده تلفات یهود به قدری زیاد بود که یهودیه به خرابه و ماتمکده مبدل گشت، که برای آگاهی از فراوانی شمار یهودیان اصفهان باید به چهار گورستان بزرگ یهود این شهر توجه  کرد... . همچنین گفته شده است برخی اماکن مقدس یهودیان شهر اصفهان، از آن تاریخ به حکم تیمور، تغییر وضع یافتند. اگر بخشی از خرابی وارد بر ناحیه «لنجان» و پیربکران یا «صفه سید مشر»، واقع در محل «سارح بت آشر» را در زمان استیلای فرزندان چنگیز بدانیم، قطعاً‌ ویرانی تام و تمام و عدم سکونت یهودیان در آن به عصر تیمور برمی‏گردد. سنگ‏های مزار آن محل تا حمله مغول تاریخ دارد ولی غفلتاً قطع گردیده و مدت چند قرن مرده‏ای را در آنجا به خاک نسپرده ‏اند و این خود بزرگترین سند است که مغول‏ها یهودیان آن ناحیه را قتل‏عام نموده ‏اند، بعدها بار دیگر اموات را از اصفهان به آن محل می‏برند.

 

اصفهان، یهود و صفویان

دوره صفویه نیز برای یهودیان چندان خجسته نبود. پیش از ورود به شرح مطلب، چند نکته جالب که در خلال مطالعات برای پژوهشگر آشکار شد جهت آگاهی بیشتر ذکر می‏گردد. «هاروتون درهوهانیان» مورخ ارمنی سده نوزدهم میلادی، آن گاه که به کوچ اجباری قوم خویش از ارمنستان به اصفهان می‏پردازد، به این مطلب مهم اشاره دارد که در میان 20 هزار مهاجر ارمنی، تعدادی یهودی و زرتشتی نیز بودند. البته این یهودیان، بیشتر در کاشان مستقر شدند. اما به گزارش کاتف، جهانگرد روسی، که در سال  1633 م. به اصفهان آمده بود تعدادی کلیمی هم در جلفا به سر می‏بردند، که به نظر می‏رسد با توجه به حضور یهودیان اصفهان در جوباره، این دسته از همان مهاجران ارمنستان بوده‏ اند. ضمن اینکه هنگام بازدید از گورستان ارامنه در جلفا دست کم یک گور با آرم «ستاره داوود» (صیونیت)، ویژه یهودیان، مشاهده گردید که می‏تواند متعلق به یکی از این کلیمیان جدا افتاده باشد. از سوی دیگر «ژان باتیست تاورنیه»، سیاح فرانسوی متولد 1655 م. که 9 بار به ایران سفر کرده بود، می ‏نویسد: کشیشان سلسله «اکوستان» و «کارم» در میدان کهنه‏آباد خانه دارند، یهودی‏ها نیز در همان حول و حوش هستند. چنین بود که به پرسش پژوهشگر برای چرایی به خاک سپردن یک مسیحی خارجی در شمال شرق اصفهان پاسخ داده شد. پرسش از اینجا آغاز شد که یک پیش‏داوری و باور عام از بد بودن ارتباط یهودیان و مسیحیان اصفهان با یکدیگر گفتگو می‏کند و عدم نزدیکی سکونت‏گاه آنها در شهر نیز مزید بر علت می‏گشت. از سوی دیگر تنها 4 نفر از 219 خارجی که در اصفهان دفن شده‏اند در منطقه‏ای غیر از گورستان ارامنه و یا دو کانون دیگر مسیحیان به خاک سپرده شده‏اند و از این چهار نفر دو تن در کنار پل خواجو، به سفارش خود، و یک نفر در آرامگاه تخت پولاد، به سبب مسلمان شدن، خفته‏اند و چهارمین تن در سال 1696 میلادی در حوالی مسجد جامع دفن گردیده است. یعنی آن مسیحی از فرقه‏ای متفاوت با ارامنه جلفا بوده و در ضمن برای تبلیغ دینی به این بخش از شهر آمده است. فرجامین نکته هم به پایان دوره صفویه و حمله افاغنه می‏پردازد. آن جا که دکتر حبیب لوی می‏نویسد: یهودیان در سختی هولناک واقع شدند و عده‏ای از آنان نیز در جلفا بودند که «میناس» ارمنی به آنها کمک می‏کرد.یادآوری این نکته‏ ها ژرفای بیشتر به بینش ما می‏دهد تا به دور از عقاید قالبی خویش مطلب را دنبال نماییم. در آغاز پادشاهی شاه عباس صفوی، که قـــزوین پایتخت بود، اتفاق برجــسته‏ای علیه یهودیان رخ نداد. اما پس از انتقال پایتخت به اصفهان، مامورین اروپایی به بیدار کردن نفرت ضد یهود ادامه دادند و در نتیجه انزجار نسبت به یهود سراسر کشور و دربار را گرفت و کار و کسب آنان محدود گشت. محمود دانشور در صفحه 138 کتاب «دیدنی‏ها و شنیدنی‏های ایران» از زیارتگاه‏هایی در اصفهان یاد می‏ ‏کند که سابق از اماکن مقدس یهودیان بوده است و در دوران صفویه و پس از آن، به ویژه، در زمان سلطنت ایران بر باد ده ناصرالدین شاه و زعامت آقا نجفی در اصفهان رنگ امامزاده به خود گرفته‏اند. «بابایی بن لطف کاشانی» که از سرایندگان یهودی ایران است شعری در شرح آزار یهودیان اصفهان و مسلمان نمودن اجباری آنان در زمان شاه عباس دوم سروده است. یهودیان که حدود دو هزار سال در اصفهان تمرکز بیش

از پیش رو به وخامت نهاد تا جایی که آنان اغلب به کارهایی متوسل می‏شدند که مورد رغبت دیگر ایرانیان نبود. معذلک کار عده معدودی از آنها رونق داشت، مثلاً گروهی از راه طبابت یا طلافروشی به رفاه رسیدند ولی اکثراَ به خیاطی، بافندگی، رنگرزی، پیله‏وری، نوازندگی،... و دلالی آنتیک (عتیقه) رو آوردند. تاورنیه در همین زمینه می‏نویسد: عده یهودیان اصفهان زیاد نیست و آن طور که در انظار ذلیل و مفلوک بر قلم رفته ‏اند، نیستند، بلکه به اقتضای طبیعت و عادت فطری در اغلب کارها دسیسه‏کاری می‏کنند. اگر کسی بخواهد جواهر قیمتی بفروشد یا بخرد همین که به آنها اظهار کند کافی است. یک گزارش دیگر از آن عصر، هم تاییدکننده گفته تاورنیه است و هم روشن‏گر اوضاع کلیمیان در دوره صفویه؛ آنجا که تاریخ‏نگار یهودی، دکتر حبیب لوی، می‏نویسد: ‌هنگامی که خنجر شاه گم شد چون یک یهودی آن را خریده بود[!؟] اعتمادالدوله تصمیم به اخراج یهودیان از اصفهان گرفت. نزدیک کوه کلاه قاضی زمینی به آنها نشان داد که نه آب داشت نه گیاه، در جواب اعتراض یهودیان، آنها را به تخت پولاد راهنمایی کرد، در محله زرتشتیان نیز آنها را راه ندادند و در پاسخ بلاتکلیفی‏شان، وزیر به آنها گفت: «به جهنم بروید»، ناچار برای ادامه سکونت در اصفهان متوسل به دادن رشوه شدند.

در مجموع می‏توان سلسله صفوی را دوره‏ای تاریک برای یهودیان اصفهان دانست که در سرتاسر آن تحت فشار بودند، به ویژه در زمان شاه عباس دوم (1038-1077 هـ . ق) که تجاوزات و ظلم شاه و صدراعظم کینه‏جوی وی، محمدبیک، موجب گردید جمعیت یهودیان اصفهان که روزی دارالیهود نامیده می‏شد بر اثر قتل، گرایش به اسلام و یا ترک دیار به 600 نفر برسد. شادرن می‏نویسد در زمان صفویه یهود مجبور بودند علامتی به لباس خود الصاق کنند تا از مسلمانان بازشناخته شوند. کلاه آنان با کلاه مســـلمانان فرق داشــت و اجــازه نداشتند جوراب پارچه‏ای به پا کنند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد یهودیان اصفهان

موزه هنرهای یهودیان برلین

اختصاصی از یارا فایل موزه هنرهای یهودیان برلین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موزه هنرهای یهودیان برلین


موزه هنرهای یهودیان برلین

دانلود پاورپوینت موزه هنرهای یهودیان برلین

دسته محصول : نمونه موردی

فرمت فایل : پاورپوینت pptx

تعداد صفحات : 24 صفحه

حجم فایل : MB 1.98

موزه یهودیان برلین :

در اکتبر 1999 موزه یهودیان برلین مقدم نزدیک به 15000 بازدید کننده را پذیرا شد . البته این رقم چندان چشمگیر نیست ، مگر آدم مطلع باشد که موزه مذکور تا یکسال دیگر هم رسما افتتاح نخواهد شد . در این ساختمان چیزی برای دیدن وجود ندارد ... به جز خود ساختمان .

و...

 


دانلود با لینک مستقیم


موزه هنرهای یهودیان برلین

دانلود مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری


دانلود مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری

مهمترین مسأله در بررسی یهودیان در مسائل سیاسی نیم قرن اول هجری، فعالیت آنها به عنوان گروه های فشار حامیان و مشاور خلفا و توطئه گران سیاسی قابل بررسی است.

هدف یهودیان به دست گرفتن قدرت و حکومت نبود بلکه می خواستند به حکومتگران تأثیر بگذارند در اصطلاح سیاسی به این گروه ها «گروه های فشار» و‌«ذینفع»[1] یا «لابی»[2] گفته می شود. این گروه ها تشکیلاتی غیرسیاسی هستند که هدفشان گرفتن قدرت و اعمال قدرت نیست بلکه در حال که خارج از قدرت باقی می‌مانند، آن را متأثر می‌سازند و بر آن فشار وارد می کنند. گروه های فشار جامعه اسلامی در نیم قرن اول هجری از نظر نیرو، اندازه، میزان نفوذ و تأثیر و منافعشان متفاوت بودند. اما یکی از مهمترین آنها یهودیان تازه مسلمان بودند. آنها می کوشیدند تا برای پیش برد منافع خود بر حکومت تأثیر بگذارند.

توجه: افکار عمومی در نظام سیاسی صدر اسلام از جمله مسائلی بود که یهودیان تازه مسلمان در نظر داشتند و با اثر گذاران بر افکار عمومی خصوصاً از طریق قصاص، غیرمستقیم بر حکومت ابوبکر، عمر و عثمان و امویان تأثیر گذاردند. آنها این کار را از طریق تبلیغات دروغین توسعه دادند.

دو مسأله در بررسی رابطه این افراد با نظام سیاسی وقت قابل بررسی است یکی میزان نفوذی که آنها بر تصمیم گزیدگان اعمال کردند و دوم شیوه های اعمال این نفوذ و جهت گیری آن.

این دو مسأله در موفقیت آنها برای نفوذ بر تصمیم گیرندگان سیاسی اهمیت بسیاری داشت. در این زمینه منابعی که آنها در اختیار داشتند این امکان را برایشان میسر می کرد که تأثیری بر فرایند تصمیم گیری بگذارند. یک عاملی یا منبع مهم برای آن این بود که خواسته های آنها با ارزش های مسلط جامعه هماهنگ بود و حداقل در تعارض با آن نبود.

ماهیت نظام سیاسی حاکم پس از رحلت پیامبر(ص) و نوع تصمیمات سیاسی که در هر مرحله فرایند سیاسی گرفته می شد از نگرش ها، ارزش ها، ایدئولوژی ها و الگوی رفتاری جامعه متأثر بود. و فرهنگ مهمترین گزینه ای بود که زندگی سیاسی را شکل می داد. وفاداری مذهبی، قومی، محلی، تعهد نسبت به ارزش ها یا نهادهای دیگر و… همه نقش مهمی در رفتارهای سیاسی افراد داشت. یهودیان با تبلیغات و حربه ای خاص فرهنگی و پتانسیل جامعه عرب در پذیرش افکار جاهلی و بازگشت به برخی از آداب و رسوم جاهلیت، به عنوان الگوی جامعه جدید، نفوذ سیاسی خود را بر دستگاه خلافت تقویت کردند و ارزش های جامعه را به سمت قوم محوری، تعصب، بی تفاوتی، قصه گویی، عامه گویی، سنت ستیزی و ا جتهاد محوری هدایت کردند و تأثیر مهمی بر فرهنگ سیاسی داشتند.

فرهنگ سیاسی نشان دهنده سطح آگاهی و اداراک طبقاتی مختلف، گروه های اجتماعی و افراد از قدرت و سیاست بود و در شکل گیری و عملکرد حکومت وقت مؤثر بود. و نظام های ارزشی نقش مهمی در رفتار سیاسی داشت.

این نظام کلیت منسجم و به هم پیوسته ای از موضوعات حیات مادی و معنوی بود که فرد، گروه یا طبقه اجتماعی ارزش منفی و مثبت معینی به آن می داد و همین ارزش ها متقابلاً فعالیت آنها را کنترل می کرد و در جهت خاصی هدایت می شدند. با تغییر فرهنگ سیاسی و نظام ارزشی موجود یهودیان بر اوضاع سیاسی نیم قرن اول هجری مسلط شدند.

دین به بیراهه کشیده شد و اهل بیت و امام علی (ع) فراموش شدند. امام علی(ع) در این خصوص می فرمایند:[3]


[1] -interst groups , prssure roups.

[2] -loby.

[3] - ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20،ص 300.

 

شامل 76 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری

اختصاصی از یارا فایل تحقیق تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری


تحقیق تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری

 

 

 

 

 

 

تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری

 

مهمترین مسأله در بررسی یهودیان در مسائل سیاسی نیم قرن اول هجری، فعالیت آنها به عنوان گروه های فشار حامیان و مشاور خلفا و توطئه گران سیاسی قابل بررسی است.

هدف یهودیان به دست گرفتن قدرت و حکومت نبود بلکه می خواستند به حکومتگران تأثیر بگذارند در اصطلاح سیاسی به این گروه ها «گروه های فشار» و‌«ذینفع»یا «لابی گفته می شود. این گروه ها تشکیلاتی غیرسیاسی هستند که هدفشان گرفتن قدرت و اعمال قدرت نیست بلکه در حال که خارج از قدرت باقی می‌مانند، آن را متأثر می‌سازند و بر آن فشار وارد می کنند. گروه های فشار جامعه اسلامی در نیم قرن اول هجری از نظر نیرو، اندازه، میزان نفوذ و تأثیر و منافعشان متفاوت بودند. اما یکی از مهمترین آنها یهودیان تازه مسلمان بودند. آنها می کوشیدند تا برای پیش برد منافع خود بر حکومت تأثیر بگذارند.

توجه: افکار عمومی در نظام سیاسی صدر اسلام از جمله مسائلی بود که یهودیان تازه مسلمان در نظر داشتند و با اثر گذاران بر افکار عمومی خصوصاً از طریق قصاص، غیرمستقیم بر حکومت ابوبکر، عمر و عثمان و امویان تأثیر گذاردند. آنها این کار را از طریق تبلیغات دروغین توسعه دادند.

دو مسأله در بررسی رابطه این افراد با نظام سیاسی وقت قابل بررسی است یکی میزان نفوذی که آنها بر تصمیم گزیدگان اعمال کردند و دوم شیوه های اعمال این نفوذ و جهت گیری آن.

این دو مسأله در موفقیت آنها برای نفوذ بر تصمیم گیرندگان سیاسی اهمیت بسیاری داشت. در این زمینه منابعی که آنها در اختیار داشتند این امکان را برایشان میسر می کرد که تأثیری بر فرایند تصمیم گیری بگذارند. یک عاملی یا منبع مهم برای آن این بود که خواسته های آنها با ارزش های مسلط جامعه هماهنگ بود و حداقل در تعارض با آن نبود.

ماهیت نظام سیاسی حاکم پس از رحلت پیامبر(ص) و نوع تصمیمات سیاسی که در هر مرحله فرایند سیاسی گرفته می شد از نگرش ها، ارزش ها، ایدئولوژی ها و الگوی رفتاری جامعه متأثر بود. و فرهنگ مهمترین گزینه ای بود که زندگی سیاسی را شکل می داد. وفاداری مذهبی، قومی، محلی، تعهد نسبت به ارزش ها یا نهادهای دیگر و… همه نقش مهمی در رفتارهای سیاسی افراد داشت. یهودیان با تبلیغات و حربه ای خاص فرهنگی و پتانسیل جامعه عرب در پذیرش افکار جاهلی و بازگشت به برخی از آداب و رسوم جاهلیت، به عنوان الگوی جامعه جدید، نفوذ سیاسی خود را بر دستگاه خلافت تقویت کردند و ارزش های جامعه را به سمت قوم محوری، تعصب، بی تفاوتی، قصه گویی، عامه گویی، سنت ستیزی و ا جتهاد محوری هدایت کردند و تأثیر مهمی بر فرهنگ سیاسی داشتند.

 
 
این تحقیق در 108صفحه لملده شده است
 
 

دانلود با لینک مستقیم

مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری

اختصاصی از یارا فایل مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری


مقاله تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:76

چکیده:

تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری
مهمترین مسأله در بررسی یهودیان در مسائل سیاسی نیم قرن اول هجری، فعالیت آنها به عنوان گروه های فشار حامیان و مشاور خلفا و توطئه گران سیاسی قابل بررسی است.
هدف یهودیان به دست گرفتن قدرت و حکومت نبود بلکه می خواستند به حکومتگران تأثیر بگذارند در اصطلاح سیاسی به این گروه ها «گروه های فشار» و‌«ذینفع»  یا «لابی»  گفته می شود. این گروه ها تشکیلاتی غیرسیاسی هستند که هدفشان گرفتن قدرت و اعمال قدرت نیست بلکه در حال که خارج از قدرت باقی می‌مانند، آن را متأثر می‌سازند و بر آن فشار وارد می کنند. گروه های فشار جامعه اسلامی در نیم قرن اول هجری از نظر نیرو، اندازه، میزان نفوذ و تأثیر و منافعشان متفاوت بودند. اما یکی از مهمترین آنها یهودیان تازه مسلمان بودند. آنها می کوشیدند تا برای پیش برد منافع خود بر حکومت تأثیر بگذارند.
توجه: افکار عمومی در نظام سیاسی صدر اسلام از جمله مسائلی بود که یهودیان تازه مسلمان در نظر داشتند و با اثر گذاران بر افکار عمومی خصوصاً از طریق قصاص، غیرمستقیم بر حکومت ابوبکر، عمر و عثمان و امویان تأثیر گذاردند. آنها این کار را از طریق تبلیغات دروغین توسعه دادند.
دو مسأله در بررسی رابطه این افراد با نظام سیاسی وقت قابل بررسی است یکی میزان نفوذی که آنها بر تصمیم گزیدگان اعمال کردند و دوم شیوه های اعمال این نفوذ و جهت گیری آن.
این دو مسأله در موفقیت آنها برای نفوذ بر تصمیم گیرندگان سیاسی اهمیت بسیاری داشت. در این زمینه منابعی که آنها در اختیار داشتند این امکان را برایشان میسر می کرد که تأثیری بر فرایند تصمیم گیری بگذارند. یک عاملی یا منبع مهم برای آن این بود که خواسته های آنها با ارزش های مسلط جامعه هماهنگ بود و حداقل در تعارض با آن نبود.
ماهیت نظام سیاسی حاکم پس از رحلت پیامبر(ص) و نوع تصمیمات سیاسی که در هر مرحله فرایند سیاسی گرفته می شد از نگرش ها، ارزش ها، ایدئولوژی ها و الگوی رفتاری جامعه متأثر بود. و فرهنگ مهمترین گزینه ای بود که زندگی سیاسی را شکل می داد. وفاداری مذهبی، قومی، محلی، تعهد نسبت به ارزش ها یا نهادهای دیگر و… همه نقش مهمی در رفتارهای سیاسی افراد داشت. یهودیان با تبلیغات و حربه ای خاص فرهنگی و پتانسیل جامعه عرب در پذیرش افکار جاهلی و بازگشت به برخی از آداب و رسوم جاهلیت، به عنوان الگوی جامعه جدید، نفوذ سیاسی خود را بر دستگاه خلافت تقویت کردند و ارزش های جامعه را به سمت قوم محوری، تعصب، بی تفاوتی، قصه گویی، عامه گویی، سنت ستیزی و ا جتهاد محوری هدایت کردند و تأثیر مهمی بر فرهنگ سیاسی داشتند.
فرهنگ سیاسی نشان دهنده سطح آگاهی و اداراک طبقاتی مختلف، گروه های اجتماعی و افراد از قدرت و سیاست بود و در شکل گیری و عملکرد حکومت وقت مؤثر بود. و نظام های ارزشی نقش مهمی در رفتار سیاسی داشت.
این نظام کلیت منسجم و به هم پیوسته ای از موضوعات حیات مادی و معنوی بود که فرد، گروه یا طبقه اجتماعی ارزش منفی و مثبت معینی به آن می داد و همین ارزش ها متقابلاً فعالیت آنها را کنترل می کرد و در جهت خاصی هدایت می شدند. با تغییر فرهنگ سیاسی و نظام ارزشی موجود یهودیان بر اوضاع سیاسی نیم قرن اول هجری مسلط شدند.
دین به بیراهه کشیده شد و اهل بیت و امام علی (ع) فراموش شدند. امام علی(ع) در این خصوص می فرمایند:
« با تبلیغات دیگران و عده ای نزد مردم مشهور شده و دیگران به فراموشی سپرده شدند ما از کسانی بودیم که فراموش شده و آتش ما خاموش شد و صدایمان محو گردید. سالها به همین روش گذشت به طوری که اگر افرادی که ما را می شناختند وفات یافتند و کسانی که شناختی از ما نداشتند به وجود آمدند»
حربه های سیاسی یهودیان
یهودیان از حربه های چندی برای اعمال نفوذ بر جامعه سیاسی نیم قرن اول هجری استفاده کردند که با توجه به اوضاع زمانه متفاوت بود. حیله های سیاسی یهودیان عصر پیامبر(ص) با یهودیان دورا خلفا و امویان هیچ شباهتی به هم نداشت.
اولین روابط سیاسی یهودیان با جامعه اسلامی، پس از ورود پیامبر (ص) به مدینه و انعقاد پیمان نامه مدینه که مجموعه ای از چندین قرارداد بود، رسماً شکل گرفت. پیامبر(ص) با انعقاد پیمان برادری میان مسلمانان روابط آنها را بهبود بخشید اکنون باید بین یهودیان و مسلمانان پیمانی بسته می شد که پایگاه دین جدید از هر جهت محفوظ بماند و روابط پیروان هر دو دین به صورت مدرن ادامه یابد. با توجه به روحیه عهد شکنی یهودیان، این پیمان مکتوب شد و به امضاء رؤسای قوم یهود و مسلمانان رسید. عناصر ستیزه جو و غیرمتجانس شهر مدینه با هم پیوند خوردند به حقوق و تعهدات تمام گروه ها تعریف شد و هسته به ظاهر متجانسی از اقوام مدینه پدید آمد که باعث شد آورنده دین جدید با آرامش بیشتری به تبلیغ بپردازد. این پیمان با یهود به شرط مسالمت بسته شد و هر دو در ابتدای کار از انعقاد این پیمان راضی بودند. توازن قوا ایجاد شد و یهود با امید به اینکه پیامبر شخصیتی منفعل دارد و می توان به راحتی بر او تأثیر گذارد عهدنامه را پذیرفتند. آنها امیدوار بودند سروری یثرب را بر مکه ادامه دهند و به حیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود رونق بخشید و یا ملعبه گرفتن یک نفر قریش، بر قریش مسلط شوند.
یهودیان در طی سالهای گذشته با تفرقه افکنی بین دو گروه مهم اوس و خزرج با امنیت و آسایش در مدینه زندگی می کردند و اکنون این دو گروه در کنار عبد الله ابن ابی جمع شده بودند و قصد اتحاد داشتند و سرنوشت و آینده موهوم یهودیان آنها را به پیامبر جدید نزدیک کرد. یهودیان برخی قوانین و تعالیم دین جدید را نیز با دین خود هماهنگ می دیدند و قبله مسلمانان و یهود یکی بود. بنابراین اولین سیاست بزرگان یهود، همراهی و هر چند ظاهری – با پیامبر جدید بود.
انعقاد پیمان نامه با یهود و نشانگر آگاهی پیامبر (ص) نسبت به اوضاع سیاسی – اجتماعی آن عصر است. این پیمان نامه با توجه به اوضاع مدینه و خصوصیات روحی و اخلاقی یهودیان شاهکاری بود که در سرنوشت اسلام تأثیر به سزایی داشت.
« نظم عمومی و یثرب از طریق انعقاد قرارداد سیاسی سامان گرفت  و اتحاد یثرب و عقاید و آزادی طرفین محترم شمرده شد»
تمام حقوق مدنی و اجتماعی برای یهودیان در نظر گرفته شد و یثرب منظقه ای امن برای همگان شناخته شد. هیچ مسلمانی حق تعدی به قوم یهود را نداشت و پیامبر(ص) تضمین کرده بودند که جان و مال آنها تازمانی که به پیمانشان وفادارند محفوظ باشد. اما طبق بند آخر پیمان نامه از ستمکار و جنایتکار حمایت نمی کرد.
پیامبر(ص) در ادامه این سیاست پیمان های سیاسی دیگری نیز با یهودیان خیبر، مقنا، بنی عادیا و… داشت.
اما اولین کارشکنی یهودیان زمانی شروع شد که آنها پیامبر را دارای خصلت ها و خصیصه ویژه ای می دیدند که با آنها سرسازش ندارد. و در راستای تحقق اهداف آنها گام برنمیدارد حرف و حدیث ها شروع شد، طعنه به مسلمانان و تمسخر آنها، خصوصاً در ارتباط با قبله مشترک بود. یهود به مسلمانان می گفتند شما اگر دین واحد دارید پس چرا رو به قبله ما نماز می گذارید و این مسائل به پیامبر(ص) منعکس می شد این بحث و جدل ها هفده ماه پس از هجرت ادامه داشت تا اینکه تغییر قبله، تأثیر مهمی بر روابط مسلمانان و یهودیان بر جای گذاشت. ایرادات اهل کتاب شدت گرفت زیرا آنها تحولات خطرناکی را به دنبال این تصمیم می دیدند آنها سعی می کردند موقعیت را به نفع خود تغییر دهند و از پیامبر(ص) خواستند تا قبله را به سوی بیت المقدس بازگرداند. آنها دین اسلام را به خاطر تغییر قبله زیر سئوال بردند. اما با تغییر قبله اسلام نشان داد که مخالف نژادپرستی یهودی است، ناسازگاری یهودیان با پیامبر(ص) و مسلمانان شروع شد و گفتند این پیامبر از نسل بنی اسرائیل نیست و با مشرکان و با مشرکان هم نوا شدند. هنگام تحویل قبله علمای یهود  پیامبر(ص) را مورد تهمت قرار دادند و گفتند خداوند تو را به این موضوع امر نکرده است. عکس العمل دیگر یهودیان بیان فضایل بیت المقدس بود.
«شنیدم که یهودی می گویند بیت المقدس بر کعبه برتری دارد، چه آن محل هجرت پیامبران و در زمین مقدس است»
بر قول ابن سعد: یهودیان دوست داشتند که قبله همچنان به سوی بیت المقدس باشد و چون  پیامبر(ص) چهره خود را به سوی کعبه گردانید آن را سخت ناخوش داشتند»
با تغییر قبله جدایی کامل اعتقادی بین یهود و اسلام ایجاد شد و یهودیان به منافقین و مشرکین نزدیک شدند. منافقان برای محو اسالم با یهود هم قسم شدند و با یهود قدرتی را علیه اسلام تشکیل دادند «الیهود و الذین اشرکو» اشاره به ارتباط یهود و منافقان و مشرکان دارد نفاق در کنار یهود ذکر شده است. سیره ابن هشام را ببینید چه ابوابی دارد: باب الاعداء من الیهود، من اسلم من احبار یهود نفاقاً، من اجتمع الی یهود من منافقین، ما نزل من البقره فی المنافقین و الیهود و…
جدای از مسائل اعتقادی، اسلام با ورود به مدینه بسیاری از عادات و رسوم قبلی را ممنوع کرد و به منافع یهودیان لطمه زد، ربا تحریم شد و مساوات و برابری محترم شمرده شد، بنابراین در جامعه مدینه یهودیان ظاهراً مسلمان بودند و باطناً با کفار و منافقان در ارتباط بودند – این هشام تعدادی از یهودیان را نام می برد که شیوه دورویی و نفاق را پیش گرفته اند.
او می نویسد: منافقان با دشمنان یهودی  پیامبر(ص) جلسات مخفی و رفت و آمد داشتند. شیوه یهودیان در این زمان همکاری با منافقان و تفرقه افکنی بود. به دنبال این اقدامات جنگ سرد تشدید شد و یهودیان به هجو مسلمانان پرداختند. دشمنی یهود تبدیل به کینه شد.  و ابوعفک یهودی، کعب بن اشرف و… قریش را با اشعار تحریک آمیز و زننده به علیه مسلمانان تحریک می کردند.
رابطه منافقان و یهود به استناد پیمان نامه های جاهلیت مستحکم شد و با استناد به این پیمان نامه ها، منافقین در غزوه بنی قینقاع قول همکاری را به یهود دادند.
روابط مسلمانان و یهود به روابط نظامی کشیده شد و یهودیان آغازگر جنگ هایی شدند که باعث شد ارتباط آنها با مسلمانان قطع شود. مهربانی و سخاوت  پیامبر(ص) یهودیان را راضی نکرد و هیچ چیز نتوانست احساسات تلخی را که به نیروی ان زندگی می کردند تسکین دهد. آنها از اینکه نمی توانستند از او برای تبدیل عربستان به یهودیت استفاده کند و اینکه اعتقاد او از افسانه های قلمروی آنها بسیار ساده تر است به خشم آمده بودند و از سر حسادت و سخت دلی یک صف و متحد  پاشی و خیانت از هر جهت با  پیامبر(ص) مخالفت می کردند. «روح قدیمی طغیان» آنها احساس می کدند عظمت دیرین و نفوذشان از جزیره العرب در حال سستی است. کار یهود آسانتر از کار  پیامبر(ص) بر قریش نبود، و کینه شدیدی نسبت به  پیامبر(ص) داشتند.
 اولین رابطه نظامی با غزوه بنی قینقاع شروع شد. یهود بنی قینقاع:« فتنه جو، یاغی و همیشه آماده جنگ بودند…»
و خصیصه دیگرشان سهل انگاری در امور اخلاقی بود، بنا به قول امام علی(ع) پرچمدار غزوه بنی قینقاع بود که نتیجه آن تبعید آنها به اذرعات شام بود و به وساطت عبدالله ابن ابی، دوست و یاور یهودیان به اتمام رسید و یهودیان دانستند که در صورت پیمان شکنی کمترین مجازات آنها تبعید است. ادامه این درگیری ها به غزوات بنی نصیر، بنی قریظه و خیبر منتهی شد.
یهودیان تا قبل از این درگیری ها همانند سایر اهل ذمه از آزادی سیاسی برخوردار بودند. تعصب اسلامی مطرح نبود و اسلام دفاع از سایر ادیان آنها آسمانی را وظیفه خود می دانست. در حقیقت اصطلاح ذمی و ذمه به معنی حمایت شده و تحت حمایت قرار گرفتن است. این نکته خود بیانگر اصل خبر در برابر دفاع و حمایت از اهل ذمه است. آزادی دینی که در قرآن برای ادیان آسمانی تضمین شده بود، زمانی بود که آنها علیه حکومت اسلامی طغیان نکنند.
جنگ خیبر آخرین کانون سیاسی یهودیان را درهم ریخت و پس از فتح خیبر هر چند گاهی یهودیان، دست به دخالت های سیاسی می زدند و حتی زینب دختر حارث و خواهر مرحب، قهرمان خیبر به قصد کشتن  پیامبر(ص) را داشت.
اما آنچه مهم است اینکه اقدامات جمعی از یهودیان، به اقدامات فردی تبدیل شد و توطئه های مخفیانه به منظور تشدید اختلاف مسلمانان آغاز شد. به عنوان نمونه فنحاص یهودی در جنگ موته قصد منحرف کردن زیدبن حارثه، سردار جوان را داشت. عده ای از یهودیان در شناسایی افرادی که بتوانند با نفوذ بر آنها به مقاصد خود دست یابند را آغاز کردند. از جمله این افراد عمربن خطاب بود.


دانلود با لینک مستقیم