فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:119
فهرست مطالب:
فصل اول
مقدمه ۲
بیان مسئله ۶
هدف تحقیق ۸
اهمیت و ضرورت تحقیق ۱۰
فرضیههای تحقیق ۱۱
جامعه آماری ۱۲
نمونه آماری ۱۲
ابزار پژوهش ۱۲
تعریف اصطلاحات ۱۳
معلولیت ۱۳
معلولیت جسمی- حرکتی ۱۳
خلاقیت (تفکر خلاق) ۱۴
خودپذیری ۱۴
خود ۱۵
خودپنداری ۱۶
رواننژندی (روان رنجوری) ۱۶
خودشکوفایی ۱۷
توانبخش
۱۷
فصل دوم
پیشینه تحقیق ۱۹
بررسی تاریخی ۲۱
تعریف خلاقیت ۲۱
عوامل موثر بر خلاقیت ۲۷
رابطه خلاقیت و ویژگیهای شخصیتی ۲۷
دیدگاه روانکاوی از خلاقیت ۲۹
دیدگاه گیلفورد درباره خلاقیت ۳۰
دیدگاه تورنس درباره خلاقیت ۳۱
خلاصهای از تاریخچه نظریههای خود ۳۲
مازلو و نظریه خود ۳۳
چگونگی شکلگیری خود ۳۴
خودپنداری ۳۵
رشد خودپنداری در نوجوانی ۳۶
خودواقعی و خود آرمانی ۳۷
خودشکوفایی و خلاقیت ۳۸
نقش تصویر ذهنی بدن در خودپنداری نوجوان ۴۰
مروری بر دنیای معلولین ۴۱
معلول چیست؟ ۴۳
علل معلولیتها ۴۵
انواع معلولیت ۴۵
جنبههای روانی معلولیت جسمی- حرکتی ۴۶
معلولیت جسمی- حرکتی و خودپنداری ۴۷
مشکلات ناشی از معلولیت و نقایص بدنی ۴۸
تأثیر والدین بر شخصیت افراد معلول جسمی- حرکتی ۴۹
توان بخشی معلولین جسمی- حرکتی ۵۰
فصل سوم
موضوع تحقیق ۵۳
جامعه آماری ۵۳
گروه مقایسه ۵۳
روش نمونهگیری ۵۴
روش تحقیق ۵۴
ابزار تحقیق ۵۵
۱- آزمون خلاقیت تورنس ۵۵
نمرهگذاری پرسشنامه ۵۵
آزمون خودپذیری ۵۶
نمرهگذاری آزمون خودپذیری ۵۶
روش آماری ۵۷
نحوه اجرای آزمون ۵۷
فصل چهارم
نقد و اعتبار فرضیهها ۶۰
فرضیه شماره ۱ ۶۰
فرضیه شماره ۲ ۶۵
فرضیه شماره ۳ ۷۰
فصل پنجم
خلاصه فصول قبل ۷۶
تفسیر و نتیجهگیری ۷۸
پیشنهادات ۸۱
محدودیتها ۸۳
ضمائم
آزمون خودپذیری
پرسشنامه خلاقیت ۸۴
منابع مورد مطالعه ۸۵
فهرست جداول :
جدول ۱-۴: مقایسه میانگین خلاقیت نوجوانان دختر معلول جسمی- حرکتی و نوجوانان دختر غیرمعلول ۶۰
جدول ۲-۴: دادههای مربوط به خلاقیت نوجوانان دختر معلول جسمی- حرکتی و خلاقیت نوجوانان دخترغیرمعلول ۶۲
جدول ۲-۴: دادههای مربوط به خلاقیت نوجوانان دختر معلول جسمی- حرکتی و خلاقیت نوجوانان دختر غیرمعلول ۶۳
جدول ۳-۴: مقایسه میانگین خصوصیتهای منفی شخصیتی بین نوجوانان دختر معلول جسمی- حرکتی و غیر معلول ۶۵
جدول ۴-۴: دادههای مربوط به خصوصیتهای منفی شخصیتی بین نوجوانان دختر معلول جسمی- حرکتی و نوجوانان دختر غیرمعلول ۶۷
ادامه جدول ۴-۴: دادههای مربوط به خصوصیتهای منفی شخصیتی بین نوجوانان دختر معلول جسمی- حرکتی و نوجوانان دختر غیرمعلول+ ۶۸
جدول ۵-۴: مقایسه همبستگی پایین بودن خلاقیت نوجوان معلول با خود پذیری کمتر آنها ۷۰
جدول ۶-۴: دادههای مربوط به همبستگی پایین بودن خلاقیت نوجوانان معلول با خودپذیری کمتر آنها ۷۲
ادامه جدول ۶-۴: دادههای مربوط به همبستگی پایین بودن خلاقیت نوجوانان معلول با خودپذیری کمتر آنها ۷۳
چکیده :
تحقیق حاضر بررسی تأثیر معلولیت جسمی- حرکتی نوجوانان دختر بر خلاقیت آنها را مورد مطالعه قرار میدهد. هدف از این تحقیق نیز بررسی چگونگی تفکر خلاق در افراد معلول جسمی- حرکتی و نیز یافتن همبستگی اجتماعی صفات شخصیت و نیروی خلاق در این افراد است.
در این تحقیق بعد از تعاریف متعدد از خلاقیت، مراحل و عوامل مؤثر بر خلاقیت به رابطهی خلاقیت و ویژگی های شخصیتی اشاره شده است. همچنین با مطالعه مفهوم خودپنداری و نقش تصویر ذهنی بدن در خودپنداری نوجوانان این مسأله روشن میشود که به طور کلی تصویر ذهنی بدن به عنوان آگاهی کامل شخص از بدن خودش و امکانات آن برای حرکت و جنبش میباشد و محققان بر اهمیت نهایی تصویر ذهنی بدن بر سازگاری روانی و هیجانی تأکید کرده اند. اثر معلولیت فرد بر روی رفتارش بیشتر غیرمستقیم است تا مستقیم. همچنین سطح آرزوی فرد نهایتاً به خودپنداری او بستگی دارد. چگونگی واکنش افراد نسبت به یک فرد معلول مهمتر از معلولیت واقعی اوست. خودپنداری افراد بیشتر از ناتوانی آنها در رفتارشان تأثیر دارد.
از سوی دیگر مرور تحقیقاتی که درباره جنبه های روانی معلولیت جسمی- حرکتی به عمل آمده آشکار می سازد که در اکثر افراد معلول ادراک «خود» و «خودپنداری» و ارزیابی از خود تحت تأثیر معلولیت جسمانی قرار میگیرد.
جامعه تحقیق ما معلولان جسمی- حرکتی مراکز توانبخشی در مقطع نوجوانی است که 50 نفر بودند و برای مقایسه نیز 50 نفر از دانش آموزان دوره راهنمایی و دبیرستان شهر تهران انتخاب شدند. در این تحقیق آزمون مورد استفاده قرار گرفت. 1- آزمون خلاقیت تورنس که شامل 60 سؤال بود و 2- آزمون خودپذیری که شامل 30 سؤال بود.
مقایسه و تجزیه و تحلیل نمرات دو گروه نشان داد که گروه معلولان جسمی- حرکتی به طور معنی داری از گروه مقایسه پایین تر بودند همچنین نمرات خودپذیری گروه معلولان نیز پایین تر از گروه مقایسه بود. محاسبه همبستگی بین خلاقیت و خودپذیری نیز رابطه مثبت را بین خلاقیت و خودپذیری را نشان میدهد.
مقدمه:
تردیدی نیست که مهمترین نقشی که والدین میتوانند در تربیت کودکان خود ایفا کنند، پرورش توانایی خلاقیت آنهاست. زیرا خلاقیت به نحوی بلامنازع عامل کلیه پیشرفتهای بشری است و امکان بروز خلاقیت افراد وقتی مهارتها وانگیزه خلاقیت در کودکی پرورش یابد، بسیار بیشتر است. شاید از آن مهمتر این واقعیت است که، چنان که بسیاری از روانشناسان تأکید دارند، خلاقیت و صلاح روح و روان همراه و همگاماند. بدین ترتیب شاید به جرأت بتوان گفت خلاقیت کلید طلایی خوشبختی است.
خلاقیت حوزه افراد «تیزهوش» و «با استعداد» نیست. اگرچه آنها استعداد بالقوه بیشتری دارند که در راههای خلاق به کار برند. خلاقیت میتواند و باید جزئی از زندگی همه افراد، از جمله افراد تیزهوش، و با استعداد باشد. لیکن مهمترین عامل در خلاقیت، انگیزه برای انجام کارهای خلاق است. استعداد، ویژگیهای شخصیتی، و مهارت به والدین و مربیان نشان میدهد که کودک چه کاری را میتواند انجام دهد ولی انگیزه نشان میدهد که چه کاری انجام خواهد شد. چنانکه خواهیم دید انطباق انگیزهها با استعداد و مهارتهای کودک است که در خلاقیت کارساز میباشد.
برای کودک خود نوعی تصویر ذهنی از آنچه میخواهد شود به دست آورید. تصویری از بزرگسالی کودک که با ویژگیهای سازگار باشد. تصویی که او با شور و شوق درونی آن را به مرحله عمل درآورد آنچه باید تأکید گردد، آن است که تحمیل علائق پدر و مادر بر کودک به هیچ شکل منجر به نیل دستاوردهای اخلاق نخواهد گردید.
به منظور راهنمایی والدین و مربیان در شناسایی خلاقیت کودکان درهر زمینه به تفصیل سه جزء متشکله خلاقیت را که بعارت از مهارت در زمینه مربوط، مهارتهای تفکر و رفتار و عملکرد خلاق و انگیزه درونی است.
افراد در خلاقترین شرایط خود قرار خواهند داشت اگر در درجه اول به علت علاقه، لذت، رضایت حاصله و چالش کار مبادرت به انجام کاری میکنند و نه از طریق فشار خارجی یعنی انگیزه برونی این اصل را اصل انگیزه درونی خلاقیت مینامند.
خلاقیت واقعی بدون قدری شور و هیجان غیرممکن است.
(مترجمین: دکتر حسن قاسمزاده، پروین عظیمی)
پیشرفت بشریت با خلاقیت پیوندی محکم دارد. باید بتوان به چیزهای نو دست پیدا کرد و روشهای اندیشههایی را جستجو کرد که آدمی را در موقعیتهای اضطراری یاری دهد و راههای تازهای را برای شناختن و بارورتر کردن آفرینش پیش پای او بگذارد. خلاقیت در همه زمینههای فعالیت انسانی لازم است از دانش و کارهای مهندسی گرفته تا ادبیات. آنها که امروز در مدارس درس می خوانند به عنوان کارگر، نظامی، مهندس، دانشمند، طبیب و … زندگی مستقل خود را آغاز میکنند.
این کودکان و نوجوانان امروز نه تنها باید دستآوردهای گذشته و دانش و فرهنگ فعلی جامعه را حفظ کنند بلکه باید استعداد این را نیز داشته باشند که آنها را به پیش ببرد و
تکامل بخشد.
در عصر ما در سطح ملی و بینالمللی چه از نظر معلم و چه از نظر دانشآموز همهجا با اندیشههای واحدی برخورد میکنیم که همان اقتضای زمان ما یعنی تخیل، اختراع، ابتکار و خلاقیت است. مطمئناً همیشه افراد خلاق وجود داشتهاند، اما قرن بیستم هم از جهت لزوم آمادگی و هم از جهت حفظ وفاداری به انسان در مقابل دنیای ماشینی چنین ایجاب میکند که تمام قوای خلاقیت سازندهای را که بالقوه در افراد بشر وجود دارد به کار گرفته شود.
بیشک یکی از زیباترین ویژگیهای انسان قدرت آفرینندگی و خلاقیت است به واسطه همین ویژگی است که انسان میتواند اهداف آرمانگرایانه خود را پدید آورد و تواناییهای خود را شکوفا سازد، آنچه پیش از آن در مورد خلاقیت تصور میشد، براساس نگرش نبوغآمیز بنا شده بود و طبق این نگرش، خلاقیت به افراد تعلق داشت، افرادی که نبوغ استثنایی برخوردار بودند و توانایی ذهنی آنان فراتر از مردم عادی به شمار میرفت.
بنابراین خلاقیت موهبتی آسمانی پنداشته میشد که صرفاً در اختیار تعداد معدودی از افراد قرار گرفته است و همین افراد خاص که دارای خلاقیت هستند در شرایط مختلف آن را از خود بروز دهند وهمین افراد هستند که به اختراعات و اکتشافات نائل میشوند. با فراگیر شدن منطقگرایی اکثر باورهای انتزاعی و همینطور امور ما بعدالطبیعه دستخوش دگرگونیهای عدیدهای شد.
مقولهی خلاقیت و سایر قابلیتهای فکری نیز در همین راستا مورد بررسی دقیق دانشمندان قرار گرفت و با بررسی طیف وسیعی از نمونههای مختلف نتایج بسیار جالبی بدست آمد که با آنچه تاکنون پنداشته میشد تفاوت عمدهای دارد.
در مورد آموزش تا خلاقیت بخش مهمی از دورههای (تفکر خلاقانه) است که این تفکر در نتیجه فرآیندهای استثنایی تفکر بروز میکند که تا حدودی با تفکر عادی که ما در فعالیتهای روزانه خود به کار میبریم متفاوت است.
احیاء علاقه به روانشناسی خلاقیت قبل از هر چیز دلایل عمیق اجتماعی دارد. بررسیها نشان میدهد که فرهنگ امروزی استقلال با رفتار از لحاظ اجتماعی و اگر کمتر تحمل میکند و خطرات اجتماعی و فرهنگی همرنگی افراطی در قلمروهای رفتار آشکار ذهنی از طریق نظریههای اجتماعی مورد تأیید قرار گرفته است. پاداشهایی که برای همرنگی وجود دارد و نبودن نسبی پاداش برای تفکر و عمل مستقل یک مانع اجتماعی برای فرد و یک بازدارنده برای «ابراز وجود» است. به همین دلیل روانشناسان و معلمان جامعه ضمن اشاره به خطرات همرنگی افراطی و رفتارهای قالبی در رکوردی که در نتیجه آن جامعه را از پیشرفت بازمیدارد، به اهمیت نوآوری و تفکر خلاق برای جامعه را مورد تأکید قرار دادهاند (بودو، آلن، ترجمه خانزاده 1358)
افراد معلول جسمی- حرکتی دارای ویژگیهای شخصیتی معینی هستند که میتوانیم تأثیر آن را بر فعالیتهای روانی آنها از جمله تفکر خلاق این افراد، مورد بررسی قرار دهیم. معلوم شده است که معلولیت غالباً در خودپنداری افراد اثرات خاصی بر جای میگذارد. مثلاً وقتی میگوییم خانواده، والدین، دوستان و افراد دیگر در نظر و ادراکی که فرد از خود دارد موثر است (وابستگی به دیگران، دلسوزی و ترحم نابهجای افراد و نظرهای آن بر خودپنداری افراد تأثیر دارد و در افراد معلول امکان بوجود آمدن این شرایط بیشتر است.)
بیان مسئله:
هرچند روانشناسان در تمام دوران علمی شدن روانشناسی در آثار خود اشارههایی به خلاقیت داشتهاند ولی از اواسط دهه 1950 تغییری جدی در نگرش روانشناسان نسبت به خلاقیت دیده شده و از موضوعی فرعی و گاه حاشیهای به اصلی مهم در روانشناسی تبدیل شد.