فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:111
فهرست مطالب:
انتزاع یا تجرید (آبستره)
شیوه انتزاعی یا آبستره
انتزاع در سبکهای هنری سده بیستم
آبستره اکسپره سیونیسم
سبک بینالمللی
ایران در عصر نوسنگی
نوسنگی در جهان
2 – عصر نوسنگی: جان گرایی و هندسی گرایی
سفال
سفال به عنوان یک راهنما در تاریخ
سفال خشن
سفال منقوش
کوزه گری
موقعیت دشت خوزستان
منطقۀ سفلا
منطقۀ وسطا
منطقۀ علیا
منطقۀ شمال غرب
حفاری در شوش
سخنی درباره کاربرد و تصویرشناسی مهرهای شوش
سر چشمۀ الهام نقش تزئینی مهرها
سازمان و تشکیلات جامعة شوشان
فارس
آثار پیش از تاریخ جلگة مرودشت
پشتة دوقلوی باکون
سفالهای نقاشی شده باکون A
انواع طرحها
تزیین داخلی
نمونههای نواری شکل
کیفیات هنرمندانه
انتزاع یا تجرید (آبستره)
هنر همواره بین تجرید تا واقعیت در نوسان است. در واقع برای هر دو حد مطلقی وجود ندارد. هیچ هنرمندی نمیتواند به صورت صد در صد مدعی تجریدگرا یا صد در صد واقعگرا باشد. در نتیجه هر هنرمندی با توجه به بینش خود بیشتر واقعگرا یا تجریدگرا است.
هنر تجرید در میان نمایش هنرهای دیداری در طول تاریخ شایعترین و پرتداومترین هنرها بوده است و در تمام ادوار تاریخ حضوری فعال داشته است. تجرید هم در نزد جوامع ابتدایی و هم در نزد جوامع متمدن شهری دیده میشود.
امروزه آنرا شیوهای هنری که در آن جوهر و عصاره موضوع به صورتی خلاصه و ساده شده ارایه میشود و بنیان آن به ترکیب بندی (کمپوزیسیون) استوار است، مینامیم.
انتزاع یا تجرید جدا کردن صفت یا خاصیتی مکنون و مشترک در پدیدهها و موضوعات گوناگون و ضبط مفهوم کلی یا صورت انتزاعی آن در ذهن.
(فرهنگ فارسی عمید)
آبستره:
وجهی یا جلوهای از یک چیز که به تنهایی مورد توجه قرار گیرد.
انتزاعی، مجرد، صفت آنچه از واقعیت انتزاع شده، حسی یا غیر عملی.
« هربرت رید» در تعریف آبستره مینویسد:
منظور از انتزاع آن چیزی است که از طبیعت مشتق یا جدا شود:
این که چنین شکلهایی به عنوان نشانهها یا نمادهای عینی (کمپوزیسیونهای گوناگون خط، حجم، رنگ و غیره) نماینده میشود، استفاده از واژه انتزاعی را بی اثر نمیسازد.
«داندیس» میگوید:
هنر انتزاعی یعنی تبدیل کیفیت جنبشی رویداد بصری به مولفههای بصری اصلی و بنیادی خود تأکید بر روی وسایل پیام رسانی هر چه مستقیمتر و مهیجتر و حتی بدوی.
در واقع پیدایش هنر آبستره نمودار جنبشی اساسی از یک تمدن حسی بسوی یک تمدن ذهنی است.
شیوه انتزاعی یا آبستره
اگر آنچه را که میبینیم آن قدر ساده کنیم تا فقط عناصر اولیه آن باقی بماند و در واقع این همان عمل انتزاعی کردن تصویر است و اهمیت آن برای فهم وساختن پیامهای بصری بارها بیشتر است.
عمل انتزاعی کردن یک تصویر در واقع استرلیزه کردن یا پالودن آن است. به این معنی که عوامل بصری متعدد تصویر حذف میشوند و مهمترین و بارزترین جنبههای آن باقی میماند. مثلاً اگر منظورمان نشان دادن حرکت پرنده باشد، از جزئیات ثابت آن چشم پوشی میشود، و جزئیات تا حدی وجود دارد که بیننده بتواند شکل پرنده را تشخیص دهد ومثلاٌ حالت و پرواز آن را دریابد. خلاف جزئیات از اینجا به بعد دو راه مختلف میپیماید. نخست انتزاع کردن برای رسیدن به شکل سمبل یا رمز که به آن معنای خاصی داده میشود، دوم انتزاعی کردن برای رسیدن به عناصر اولیه ساختمانی خود ساده میشود و دیگر چیزی در تصویر باقی نمیماند که شباهتی به واقعیت خارجی داشته باشد. این نوع انتزاعی را که هیچگونه رابطهای با پدیدههای آشنای موجود در محیط نداشته باشد، انتزاعی خالص مینامند.
تاکنون مکرراً هنر آبستره افراد زیادی را از تشخیص خود بازداشته است و این عمدتاً بخاطر این است که آبستره نامربوط با دنیای ظاهر بنظر میرسد. مانند انواع دیگر هنرهای مدرن، آبستره دارای مشکلاتی از قبیل عدم فهم و قضاوت است غیر از نقاشیهای چهره و دورنما که نمایانگر دنیا واقعی است، نقاشی آبستره ظاهراً تنها مربوط به حالت نامرئی و حالتهای باطنی است.
در حقیقت هنر آبستره د ر درجات و شکلهای مختلف وجود دارد. بعضی از هنرهای آبستره از طبیعت گرفته شدهاند و نقطه شروع آن طبیعت حقیقتی است. یک هنرمند یکی از اشکال طبیعت را انتخاب و سپس آنرا تا حدی که شیرازه اصلی آن از بین نرود ساده میکند و یا آنرا تا ماورای تشخیص عوض میکند. این تمایل در هنر آبستره، در بسیاری از فرهنگها، در طول تاریخ آشکار بوده است.
تا اولین سالهای ابتدایی قرن بیستم خبری از آبستره نبود که بالاخره یک هنر آبستره با هیچ ارتباط ملموسی با محیط خارج شروع به ظهور کرد. این هنر جدید یک رقابت تمام و کمال را با سنت که در زمان رنسانس حاکم بوده است آغاز کرد و طی قرن بیستم به شکلهای گوناگون توسعه پیدا کرده است.
تکامل تدریجی این نوع از هنر خیالی در انزوا رخ نداد بلکه منظری بود از اجتماع، هوش و رشد تکنولوژیکی که هنگام تحویل قرن جایگزین شد.
انتزاع در سبکهای هنری سده بیستم
اصطلاح انتزاع به معنی چیزی جدا شده از طبیعت بوده است. انتزاعگرایی به طبیعت وابسته است اما طبیعت نما نیست: هنر آبستره هنر غیر نمایشی است و ... طبیعتگرایانه. ولی باید بین آن و واقعگرایی عکاسانه تمایز قایل شد.
هنر آبستره یا هنر تجریدی و یا انتزاعی، هنری است که به مضمون اثر هنری اعتقادی ندارد بلکه صرفاً به ارزشهای جمالشناختی فرم و رنگ تأکید میکند.
بر این اساس بسیاری از آثار هنری صرفاً تزئینی در حیطهی هنر آبستره قرار می گیرند. در هنر آبستره مساله استفاده از فکر ضرورت دارد.
این اصطلاح از مدتها قبل در یک طیف وسیع، توسط هنرمندان به کار برده میشد. اما شکل کلاسه شده آن در قرن 20، در قالب سبکهای فووسیم، کوبیسم، اکسپرسیونیسم و جانشینان آن ظاهر شد.
یکی از فرمهای هنر آبستره، نقاشی غیرفیگوراتیو است. که درآن خط، بافت، شکل و رنگ بدون رجوع به اشیاء شناخته شده، مطرح میشوند.
"از نقاشانی که در هنر آبستره نقش بسزایی داشته موندریان بوده است.
موندریان به دنبال واقعیتی نو بود. او معتقد بود که، دسترسی به واقعیت راستین، از راه حرکت پویا در حال تعادل مسیر میشود.
هنر تجسمی تأیید میکند که تعادل را فقط با ایجاد موازنه بین اضداد نابرابر، اما هم ظرفیت می توان ایجاد کرد. وظیفه هنر، نمایاندن واضح واقعیت است. بنابه نظر موندریان، هدف نهایی انتزاع، بیان واقعیت ناب است.
از آبرنگها واسیلی کاندینسکی نیز میتوان نام برد. که او از سردمداران هنر آبستره در دوران جدید بود. دو گونه تصویر سازی توسط کاندینسکی به وجود آمد که تأثیر بزرگی در هنر مدرن گذاشت. یکی هندسی است و دیگر ارگانیک یا تغزلی.
پیکاسو نیز در زمره هنرمندان این مکتب بود. سبک کار پیکاسو از اکسپرسیونیوم تا کلاسیک و شبه انتزاعی تا انتزاعی کامل گسترش یافت.
در هنر مدرن، انتزاعگرایی، واسطه روشهایی برای ساده سازی و تبدیل به عنصری شخصی شده و سعی میکند آنچه را که ما در واقعیت میبینیم به شکل گویایی بیان کند. این اصطلاح بیشتر در مورد نقاشیهایی به کار میرود که دارای تصاویر شناخته شده نیستند واز زبان تصویری و تجسمی خاصی بهره میگیرند.
میبینیم که انتزاعگرایی بخش وسیعی از تاریخ را در برمیگیرد و بسیاری از سبکهای هنری را شامل میشود. بنابراین آبستراکسیون یک سبک نیست و خاص هنر قرن 20 نمیباشد. هنرمندان همواره با «بینش انتزاعگرایانه» به بررسی طبیعت پرداختهاند.
آبستره اکسپره سیونیسم
ترکیبی است از هنر آبستره و اکسپرسیونیسم که از حد نقاشی اتوماتیک فراتر نمیرود. در این شیوه، با ابداع شکلها و لکههای تصادفی رنگ، به ضمیر نیمه خودآگاه اجازه داده میشود که خود را بیان کند. از این لحاظ تشابهی هست میان تکنیک نقاشی حرکتی (action Painting) و آبستره اکسپرسیونیسم. زیرا در نقاشی حرکتی هم اثر نقاش به واسطهی فعالیت ضمیر ناخودگاه بوجود میآید. اما در مجموع هنر حرکتی را نباید با هنر آبستره یکی دانست، چون در هنر آبستره مسألهی استفاده از فکر ضرورت دارد اما در نقاشی حرکتی همه چیز بعهدهی ضمیر ناخودگاه گذاشته میشود.