پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق
157 صفحه
چکیده:
هنگامی که جرمی واقع می شود. مسلماً خساراتی را بوجود می آورد که نه تنها به بزهدیده، بلکه به خانواده او و جامعه نیز وارد می شود و در ضرورت جبران آن جای هیچ گونه شک و تردیدی وجود ندارد و همگان به فواید جبران خسارت بزهدیده اذعان دارند. در گذشته و در دوره انتقام خصوصی، بزهدیده نقشی محوری در فرایند تعقیب مجازات جرم برعهده داشت؛ چنانکه ارسطو بیان می کند: «کیفر نخست باید مجنی علیه را ارضا کند و بزهکار باید بداند که به خاطر بزهدیده آزار می بیند»[1] اما با تشکیل دولتها و آغاز دوره دادگستری عمومی، نقش بزهدیده به انزوا کشیده میشود و به تدریج جرم، ماهیتی عمومی پیدا میکند و جامعه نیز از وقوع جرم متضرر می شود.
امروزه با بالارفتن آگاهی اندیشمندان و صاحب نظران و کسب تجربیات ادوار گذشته ونیز ظهور بزه دیده شناسی در دانش جرم شناسی، ضرورت و فواید جبران خسارت بزه دیده به خوبی آشکار شده است. و از آنجا که همیشه جبران خسارت توسط بزهکار به دلایلی مانند فرار ، خودکشی ، اعسار بزهکار و ... امکان پذیر نمی باشد و از طرفی منافع فراوانی که در جبران خسارت بزه دیده وجود داشت، باعث شد که نقش دولت در این زمینه مطرح شود ، با توجه به اینکه در فرایند وقوع جرم و عدم جبران خسارت بزه دیده بی تقصیر نبود .
این تحقیق به بررسی مبانی فقهی و حقوقی جبران خسارت توسط دولت (بیت المال) و موارد مصرح در قانون مجازات اسلامی می پردازد . همچنین اشارهای دارد به فواید و چالش هایی که در جبران خسارت توسط دولت وجود دارد.
[1] - ارسطاطالیس، اخلاق نیکو ماخوس، ص 118 به نقل از محمدرضا ظفر ، مبانی عدالت جزایی در حقوق اسلامی، تهران، امیر کبیر ، ج 1 ، 1377 ، ص 91.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
چکیده:
1598 ) بامدادان آمدند آن مادران خفته اُستا همچو بیمار گران
نثر : آن مادران بامدادان آمدند در حالیکه در حالیکه اُستا همچون بیمارگران خفته بود.
معنی : صبح مادران به خانه استاد آمدند و استاد مانند یک بیمار وخیم الحال خوابیده بود.
بامدادان : صبح اول وقت / گران :وخیم الحال / بیمار گران : بیمار وخیم الحال
1599) هم عرق کرده ز بسیاری لحاف سریسته،دو کشیده در سجاف
نثر : غم از بسیاری لحاف عرق کرده است و هم سرخود را بسته و دو را در سجاف کشیده است.
معنی: از بس لحاف روی او انداخته بودند عرق کرده بود و سرش را نیز بسته بود و صورتش را زیر لحاف پنهان کرده بود.
زبسیاری: از زیادی / سربستن: کناه از بیمار بودن/ سجاف : فاصله بین دو پرده ، باریکه ای که در حاشیه جامه می دوزند.
1600) آه آهی می کند آهسته او جملگان گفتند هم لا حول گو
نثر: او آهسته آه آهی می کند و جملگان نیز لا حول گو گفتند.
معنی :استاد آهسته آهسته زیر لحاف آه آهی می کرد و همه حضار نیز از تعجب لاحول و لاقوه الا باالله می گفتند.
آه آه : ناله کردن از درد بیماری / جملگان : حاضران – اطرافیان
1601) خیر باشد اوستاد این درویش جان تو ،ما را نبودست زین خبر
نثر :اوستاد این دردسر خیر باشد به جان تو قسم ما را از این حادثه هیچ خبر نبود
معنی : مادران به استاد گفتند : انشاء الله که خیر است قسم به جان عزیزت که ما از این موضوع بی خبر بودیم
خیر باشد: به نیکی و خیر سپری می شود / دردسر: بیماری ، گرفتاری / جان تو : قسم به جان تو
1602) گفت : من غم بی خبر بودم از این آگهم مادر غران کردند، هین
نثر : استاد گفت : من هم از این بیماری بی خبر بودم هم اکنون کودکان مادر غران مرا آگاهم کردند
معنی :استاد گفت : البته من هم از این مسأله خبر نداشتم بلکه آن بچه های مادر فلان مرا آگاه کردند.
این طرز تعبیر که مادران اطفال را در پیش روی خودشان غر و قحبه می خواند هم با طرز بیان معلم مکتب که به سادگی و کودک زبانی معروف است مناسبت دارد و هم ساده خیالی هنرمندانة گویندة مثنوی را رنگ بلاغت عام پسند ؟؟ می دهد *)
* سرنی : ج 1 ص 142.
غران : غر و قحبه شخصی در جلوی درویش
1603) من بدم غافل به شغل قال و قیل بود در باطن چنین مرنجی ثقیل
نثر: من به دلیل مشغول بودن به شغل قال و قیل (تدریس) از وجود چنین بیماری سختی در باطن خودم غافل بودم.
معنی : من مشغول قیل و قال و بحث و درس بودم و در نتیجه از این رنجوری و بیماری غافل بودم و نمی دانستم که باطناً دچار این بیماری سخت شده ام.