14 ص
قرن هاست که به مواد غذایط و نوشابه ها رنگ اضافه می شود. قبل از اینکه روش تولید رنگ های مصنوعی در سال 1856 کشف گردد, از عصاره های طبیعی حیوانی, گیاهی و معدنی استفاده می شد.
جاذبه مواد غذایی حاوی رنگ, اشتها را تحریک کرده و لذت خوردن غذا را افزایش می دهد. همچنین به سهولت می توان نشان داد که رنگ, اهمیت زیادی در احساس عطر و طعم دارد. اگر رنگ و عطر و طعم در مواد غذایی با یکدیگر هماهنگی نداشته باشند, به احتمال زیاد فرد آزمایش کننده غذا, آن را بیشتر از طریق رنگ, مورد ارزیابی قرار خواهد داد تا عطر و طعم واقعی آن.
رنگدانه های موجود در بسیاری از میوه ها و سبزی های تازه, روشن و شفاف بوده و در آنها کششی برای خوردن بوجود می آورند. ولی زمانی که فرآوری می گردند, محیط حفاظتی یافته آنها به هم ریخته و یا از بین می رود, و در این موقع, رنگدانه های طبیعی در معرض شرایط فیزیکی و شیمیایی نامطلوبی قرار می گیرند که می توانند باعث فساد نسبی و تغییر رنگ یا کاهش رنگ در آنها گردند. در انگلستان و آمریکای شمالی, حدود 75% مواد غذایی, به نحوی, قبل از رسیدن به دست مصرف کننده, فرآوری می شوند. تولید کنندگان مواد غذایی, درصورتی که بخواهند جاذبه ظاهری تولیدات خود را حفظ کنند, باید رنگ از دست رفته آنها را جبران نمایند . در ضمن, افزودن رنگ به مواد غذایی مانند نوشابه های غیرالکی, فرآورده های قنادی, دسرهای فوری و بستنی, همواره, مطلوب است, مگر اینکه بخواهیم بی رنگ و یا کم رنگ باشند.
از رنگ به عنوان مکمل ظاهری طبیعی مواد غذایی, و همچنین یکنواختی دفعات مختلف تولید, زمانی که رنگ مواد اولیه ثابت نیست, استفاده می شود.
رنگ هایی که در طی قرن گذشته, به مواد غذایی اضافه می شدند, از نظر مناسبت های فنی و بی زیانی براساس دانش و معلومات زمان, ارزیابی گردیده اند. این مسأله, تعداد رنگ های موجود را به منظور استفاده در مواد غذایی, کاهش داده است. بیشتر کشورها هم اکنون دارای فهرستی از رنگ های مجاز همراه با محدودیت های استفاده در برخی فرآورده ها می باشند. اگرچه تا حدودی هماهنگی وجود دارد, ولی در عین حال اکثر کشورها, هنوز هم دارای مقررات ملی خود هستند. در نتیجه, بررسی ویژگیهای یک رنگ قبل از استفاده آن در فرآورده های غذایی ضروری است.
14 ص
وضعیت دوران بارداری در زنان روزه دار و غیر روزه دار تفاوت معنی داری ندارد
نتایج پژوهشی درباره وضعیت زنان باردار در ماه مبارک رمضان نشان می دهد: بین وضعیت دوران بارداری در زنان روزه دار و غیر روزه دار در سه ماهه دوم و سوم اختلاف معنی داری وجود ندارد
به گزارش«شبکه خبر دانشجو»، فریده مصطفی زاده در پایان نامه خود باعنوان بررسی مقایسه ای وضعیت دوران بارداری و نتایج حاملگی در زنان روزه دار و غیر روزه دار مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی تصریح کرده است: بین نتایج حاملگی در زنان روزه دار و غیر روزه دار سه ماهه دوم و زنان روزه دار سه ماهه سوم اختلاف معنی داری وجود ندارد و مقایسه نسبت ها بین افزایش وزن طبیعی افراد دو گروه اختلاف معنی داری را نشان داد.
این پژوهش که در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شده است، خاطر نشان می کند: افزایش وزن در زنان روزه دار سه ماهه دوم بیشتر از زنان غیر روزه دار بود و افزایش وزن درسه ماهه سوم بارداری بین زنان روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری نداشت.
در این پژوهش آمده است: نسبت ابتلا به کم خونی در دوران بارداری، نسبت تولد نوزاد نارس و نسبت تولد نوزاد کم وزن در سه ماهه دوم و سه ماهه سوم در زنان روزه دار و غیر روزه دار اختلاف معنی داری وجود ندارد.
در پایان این پژوهش تاکید شده است: زنان باردار که از سلامتی کامل برخوردار هستند با کمک و مشورت تیم بهداشتی و مراقبت کافی در دوران بارداری می توانند در سه ماهه دوم و سوم بارداری در ماه مبارک رمضان روزه بگیرند و زنان باردار و غیر روزه دار باید مورد توجه کافی و دقیق قرار گیرند تا دچار مشکل و عوارض مربوط به آن نشوند
14 ص
مکانیزمهای اضطراری تداوم دهنده درد نوروپاتیک[1]
آسیب عصبی باعث براه افتادن چرخه مرگ سلولی و یا پروسههای بقاء در سلول خواهد شد که قدمتی در حدود 500 میلیون سال دارند. درک و احساس درد[2] که در طی تکامل به عنوان پروسهای مهم و ضروری حفظ میشود. اکثراً حتی بعد از آسیب سلولی نیز ادامه دارد. این هنگامی است که درد به نظر دیگر هدف وفانکش واضحاً مفیدی ندارد. چرا بعضی از دردهای مزمن خصوصاً آنهایی که همراه با عدم فعالیت درست عصبی هستند، بسیار سخت درمان میشوند؟ اگر بپذیریم که سیستم اطلاع رسانی درک درد که همراه آسیبهای عصبی است یکی از خصوصیات بارز و حفظ شده برنامه بقاء سلولهای عصبی است، پس عدم موفقیت ما در ریشه کن کردن این سیگنال نیز پذیرفته خواهد شد. به کلامی دیگر، هم آسیب عصبی و هم درمان داروییای که بدنبال این آسیب انجام میشود، هر دو میتوانند مکانیزمهای اضطراریای را فعال سازند که انتقال عصبی را حفظ نموده، تداوم بخشیده و اکثراً به تمامی تلاشهای انجام شده جهت بلوک انتقال این پیامها و در نتیجه کاهش درد غلبه میکنند. حتی جدیدترین و پیشرفتهترین نتایج علم فارماکولوژی نیز هنگامی که جهت سرکوب و از بین بردن یک پیام درد بکار میروند، ممکن است باعث فعال شدن مکانیزمهای اضطراریای شوند که در طی پروسه تحریک و پاسخ دچار تغییر، اصلاح و یا بهبود شدهاند. در این مقاله بطور اجمالی ایدهای بررسی میشود که بر اساس آن آسیبهای عصبی دقت و درستی انتقال پیام را در درون یک سیستم هوموستاز که ظرافت بالایی دارد بر هم میزنند. نتیجة چنین تغییری این خواهد بود که با وجود هرگونه تداخلی (بلوک کانالهای یونی یا گیرندههای، یا سنتز مدیاتورها) «پیام درد»[3] همچنان به مغز منتقل خواهد شد. به جهت اجمال و اختصار این مقاله بیشتر به کانالهای حساس به ولتاژ کلسیم (VSCC)[4] و فعالیت آنها در عصب آسیب دیده پرداخته و دیدگاههای نوین در رابطه با نقش VSCC به عنوان یک آشکارساز[5] و کامل کننده[6] پیامهای متعدد را بیان میدارد. سایر پیشرفتهای مربوط به دردهای پایا[7] (شاخت و تشخیص گیرندههای وانیلوئید[8] و کانالهای غیر طبیعی سدیم) در سایر مقالات توضیح داده خواهند شد.
کانالهای VSCC در واقع کانالهای یونی بسیار مهمی در غشاء سلولی پایانههای عصبی هستند. بدنبال دلولاریزاسیون، VSCC باز شده و به یونهای کلسیم اجازه ورود به داخل پایانه عصبی را خواهد داد. ترشح نوروترنسمیترها (مانند گلوتامات) از پایانه پیش سیناپسی توسط ورود کلسیم از VSCC بداخل سلول تحریک میشود. در بین انواع کانالهای VSCC کانالهای نوع N- و P- به نظر مهمترین نقش را در ترشح سریع نوروترنسمیترها ایفا میکنند. بلوک گیرندههای نوع N- در عصب پیش سیناپسی باعث کاهش ترشح نوروترنسمیتر شده و سیگنال درد را کاهش میدهد.
14 ص
تصویربرداری از مغذ در هنگام درد[1]
حجم بزرگ مغز در انسان در مقایسه با نخاع با نخاع حاکی از این موضوع مهم است که تاثیرات تعدیل کنندة نزولی در انسانها از سایر موجودات مهم تر هستند. در انسان مغز 85 درصد و نخاع 2 درصد حجم سیستم عصبی مرکزی را تشکیل می دهند در حالی که در موش ها این مقادیر به ترتیب 44 و 35 درصد می باشند. راه کورتیکوسپانیال انسان شامل تقریباً یک میلیون فیبر می شود در حالی که مثلاً راه اسپانیونالامیک فقط چند هزار فیبر دارد. متعاقباً تاثیر مغز روی نواحی پاین تر به نظر نقش بسیار مهمی در انسان بازی می نمایند. تصویربرداری از مغز فعالیت نقاط فوق نخاعی از ساقة مغز تا مغز قدامی را نشان می دهد. پردازش فوق نخاعی اطلاعات مربوط به حس ناخوشایند درد باعث فعال شدن رفلکس های اتونوم و سوماتیک، پاسخ های نورواندوکربن، هوشیاری، بیداری، ارزیابی خصوصیات فضای زمانی[2] و فیزیکی تحریک، تجارب لذت بخش، فعالیت های یادآورنده، پروسه هعای شناختی و نیز سیستم های کنترلی صعودی و نزولی که واسطه گر و نیز تعدیل کنندة این فعالیت ها و تداخلات هستند، خواهد شد. برای درک این مساله که چگونه تجمعات متعدد عصبی منجر به پاسخ های مشخصی و متمایز مربوط هب حس ناخوشایند و درد می شوند و این که چگونه آنها پیوسته و پاسخ های جامع و هماهنگ ایجاد می کنند، احتیاج به آنالیز مشترک رفتارهای هوشیاری[3] و نیز فعالیت های تجمعات سیلاپتیک متعدد دارد.
توصیربرداری از دردهای پاتولوژیک
اکثر دردهای حاد با ترمیم و التیام زخم تسکین می یابند اما در بعضی از جراحات مانند درد سندروم های درد مزمن موضعی کمپلکس (CRPS) [4] درد ممکن است تغییری پیدا نکند. در مدل های حویانی، فعالیت های مداوم آوران بطور خودبخود در فیبرهای عصبی آسیب دیده و اجسام سلولی آنها در گانگیون ریشه خلفی ایجاد می شوند. شواهد موجود همچنین حاکی از تغییرات بلند مدت در فیزیولوژی اعصاب نخاعی و یا فوق نخاعی است که احتمالاً در اثر ورودی های غیرطبیعی از اعصاب محیطی مجروح و آسیب دیده می باشند. آرایش فعالیتی مجدد اعصاب حسی در نخاع، تالاموس و قضر مغز در حیوانات پس از جراحات محیطی چه با و یا بدون تخریب عصبی بوجود می آید. Flor و همکارانش نشان دادند که مدت درد اندام مجازی که توسط افراد دچار قطع عضو تجربه می شود متناسب با آرایش فعالیتی مجدد قشر لوماتونسوری مغز می باشد. شواهد در بیماران دچار دردهای مرکزی نشان داده اند که ضایعات مرکزی می توانند بدون هیچگونه ورودی مربوط به حس ناخوشایند درد باعث بوجود آمدن درد مزمن شوند. این مثالها در واقع تاکیدی نیاز به اطلاعات بیشتر در رابطه با سیستم های فوق نخاعی شامل مغز برای شناخت بهتر مقوله درد مزمن پاتولوژیک با منشاء محیطی و یا مرکزی می باشند
14 ص
تکنیکهای تهیه و تولید کشت آگار
مقدمه
هوایی که از آن تنفس میکنیم مملو از موجودات بسیار ریز است که با باد به حرکت درمیآیند. قارچها، باکتریها، ویروسها و گیاهان برای انتقال گردههای خود به مناطق دیگر از باد کمک میگیرند. در صورت عدم رعایت نکات بهداشتی، این ذرات میتوانند چه در تهیه کشت خالص و چه در فرآیند تولید قارچ خوراکی خلل وارد نمایند.
به طور کلی منابع اصلی آلاینده محیط کشت عبارتند از
قارچها و تمامی موجودات زنده نسبت به مواد غذایی، رقابت تنگاتنگ و دائمی با یکدیگر دارند. هدف از ایجاد یک محیط استریل، حذف یا کاهش این گونه رقابت و در نهایت فراهم ساختن شرایط مناسب برای تکثیر قارچ خوراکی میباشد. اولین مرحله قبل از تهیه کشت خالص، احداث اطاقک تلقیح یا آزمایشگاه استریل است.
طراحی و احداث آزمایشگاه استریل
علت عمده شکست بیشتر پرورشدهندگان قارچ، عدم صرف وقت کافی به منظور احداث آزمایشگاه استریل است. کاری که چندان هم وقت و انرژی نمیبرد، بلکه فقط یک و نیم روز کافی است تا یک انباری کوچک یا یک آبدارخانه را به یک اطاقک تلقیح مفید تبدیل نمود.
برای شروع تمام قالیچهها، پتوها، پردهها و دیگر مواد پارچهای را که پناهگاه خوبی برای گرد و غبار و هاگهای مضر می باشند از محل دور کرده و تمامی دیوارها و سقف را با یک ماده ضد عفونی کننده کاملاً تمیز نمائید. اطاق را با یک رنگ روغنی براق یا اپوکسی بهداشتی رنگ زده تا شستشوهای بعدی راحتتر گردد. پنجرهها یا هر منبع ورودی هوا را با یک پوشش پلاستیکی مناسب بپوشانید. محل ورودی اطاق را با پلاستیک یا هر ماده دیگر بصورت یک محفظه انتظار درآورده تا مانع جریان مستقیم هوا بدرون اطاق گردد و طراحی این محفظه باید به گونهای باشد که هنگام ورود به آن؛ درب آزمایشگاه بسته باشد.
تجهیزات ذیل در هر آزمایشگاه ضروری است:
1- صندلی و میز محکم با سطح کاملاً صاف
2- چراغ الکلی، چراغ بنسن[1] یا یک شعله معمولی گاز بوتان برای تولید حرارت
3- بطری اسپری حاوی محلول سفید کننده 10 درصد
4- تعدادی پتری دیش استریل و لوله آزمایش
5- تعدادی برچسب ، یک دفتر و خودکار
6- یک چاقوی آگار و حلقه تلقیح[2]
7- یک دستگاه اتوکلاو یا زودپز معمولی (بخار تحت فشار)
8- pH سنج یا کاغذ تورنسل معمولی
9- الکل 96 درصد و دیگر مواد ضد عفونی همچون وایتکس، فرمالین…
10- قفسه برای ظروف کشت، جالولهای و…
تمامی این اجزاء بایستی درون آزمایشگاه بماند و در صورت خروج یکی از آنها به بیرون، هنگام برگشت آن به داخل آزمایشگاه باید از تمیز بودن آن، مطمئن شد.
به طور کلی برای طراحی یک آزمایشگاه باید علاوه بر تجهیزات و وسایل گفته شده اصول زیر نیز درنظر گرفته شود.