30 ص
چکیده :
در این مقاله راجع به گامهای مورد نیاز در نمایه سازی بحث می شود و درضمن بحث، مشخص می گردد که امروزه رویکرد متداول در نمایه سازی رویکرد مدرک مدار است. با این حال این رویکرد دارای مشکلات بسیاری است زیرا عوامل زمینه وابسته را در فرآیند نمایه سازی نادیده می انگارد.
در این مقاله به جای رویکرد فوق، رویکرد حوزه مدار در نمایه سازی پیشنهاد می شود و راجع به گستره وسیع تجزیه و تحلیلهای مورد نیاز، نیازمندی به مجموعه جدیدی از فعالیتها، تجزیه و تحلیل حوزه، نیازهای کاربران و نقشهای نمایه سازان در این رویکرد بحث می شود. در پایان مقاله نیز چنین نتیجه گرفته می شود که رویکرد دو مرحله ای نمایه سازی برای تشریح فرآیند نمایه سازی ناکارآمد است و رویکرد حوزه مدار به عنوان راهکاری کارآمد پیشنهاد می شود که در آن نمایه سازان برای موفقیت در فرآیند پیچیده نمایه سازی بصورت گام به گام راهنمایی می شوند.
کلیدواژه ها : نمایه سازی، تجزیه و تحلیلی حوزه ای، تجزیه و تحلیل موضوعی
مقدمه
هدف از نمایه سازی تعیین محتوای موضوعی مدارک و بیان آن در قالب واژه های نمایه ای ( مانند توصیفگرها، سرعنوانهای موضوعی، شماره های راهنما، کدهای رده بندی و... ) است تا بازیابی موضوعی ممکن شود. اغلب چنین تصور می شود که محتوای موضوعی مدارک برای یک نمایه ساز روشن است و نمایه ساز می تواند با یک بررسی و تحلیل ساده مدرک، محتوای موضوعی آن را مشخص کند. یکی از رویکردهای موجود در نمایه سازی، نمایه سازان را بر آن می دارد که مدارک را با توجه به نیازهای اطلاعاتی موجود در ذهن کاربران تجزیه و تحلیل کنند. در این رویکرد چنین استدلال می شود که محتوای موضوعی مدارک زمینه وابسته است. در این مقاله سعی می شود مفهوم تجزیه و تحلیل در نمایه سازی با ترکیب تجزیه و تحلیلهای حوزه ای و درنظر گرفتن دیدگاهها و نیازهای کاربران در فرآیند نمایه سازی تشریح شود.
نمایه سازی اغلب به دو رویکرد اصلی تقسیم می شود : رویکرد مدرک گرا[3] و رویکرد کاربرگرا[4].
(Albrechsten, 1993; Andersen & Christensen, 2001; Fidel, 1994; Hjørland, 1992; Mai, 2000; Soergel, 1985; P: 227 )
رویکرد مدرک گرا بر یک موجودیت و توصیف صادقانه آن تمرکز دارد((Soergel, 1985, P.227 و به نمایه سازان توصیه می کند که به متن و مطالب نوشته شده توسط یک مؤلف تکیه کنند (Lancaster, 2003, P.227 ). ایده اصلی در این رویکرد آن است که یک نمایه ساز محتوای موضوعی یک مدرک را تنها بر اساس بررسی و تحلیل خود آن مدرک انجام دهد و البته هدف از این کار، بازنمون مدرک به صادقانه ترین شکل ممکن و مطمئن شدن از اعتبار بازنمون موضوعی برای مدت زمانی طولانی است. پژوهشهای اخیر راجع به فعالیت نمایه سازان نشان می دهد که بسیاری از آنها در کار خود، کاربردهای متفاوتی را که یک فرد ممکن است از یک کتاب داشته باشد نادیده می انگارند ( Sauperl, 2004, P.61 ) و واژگان نمایه را تنها بر اساس بررسی و تحلیل مدرک انتخاب می کنند. گونه دیگری از این رویکرد با عنوان رویکرد مدرک مدار[5] مطرح می باشد. در این رویکرد نیز نمایه ساز یک مدرک را به عنوان هسته اصلی بررسی و تحلیل خود در نظر می گیرد لیکن به منظور انتخاب واژگان نمایه ای، سؤالاتی را برای خود مطرح می کند ( ISO, 1985, Section 6.3.3 ) . البته در هر دو رویکرد فوق – رویکردهای مدرک گرا و مدرک مدار- محتوای موضوعی یک مدرک را می توان بدون در نظر گرفتن هر گونه زمینه و یا کاربرد احتمالی خاصی تعیین نمود. این دو رویکرد تنها در مرحله انتخاب واژگان نمایه ای با یکدیگر تفاوت دارند. در رویکرد مدار واژگان نمایه بر حسب نیازها و پرسشهای کاربران انتخاب می شوند حال آنکه در رویکرد مدرک گرا در هنگام انتخاب واژگان نمایه ای نیازهای کاربران مورد توجه قرار نمی گیرد. در حقیقت در رویکرد مدرک گرا، یک نمایه ساز در زمان نمایه سازی یک مدرک از خود می پرسد که " چگونه باید این مدرک را برای کاربران قابل رؤیت کنم ؟ و یا چه واژه هایی باید برگزینم تا بتوانم دانش موجود در این مدرک را به علاقمندان آن منتقل سازم ؟" ( Albrechtsen, 1993, P.222 )
ایده اصلی در این رویکرد آن است که یک نمایه ساز می بایست در تعیین محتوای موضوعی یک مدرک و همچنین انتخاب واژگان نمایه ای، نیازهای اطلاعاتی کاربران و واژگان مورد استفاده توسط آنها را در ذهن داشته باشد. در این رویکرد، نمایه ساز نیازمند است تا دانش لازم را برای شناخت نیازهای کاربران بدست آورد تا بتواند محتوای موضوعی مدارک را تعیین کند حال آنکه در رویکرد مدرک مدار، نمایه ساز باید تنها در زمان انتخاب واژگان نمایه ای، نیازهای کاربران را در ذهن داشته باشد.
در این مقاله تلاش بر این است تا رویکردی برای نمایه سازی طراحی شود که در آن، ضمن توسعه سنت کاربرگرائی به عامل اساسی و با اهمیتی با عنوان حوزه در تحلیل و بررسی مدارک توجه شود. رویکرد حوزه مدار در نمایه سازی بر مبنای تفسیر رویکرد تحلیلی - حوزه ای از علوم اطلاع رسانی که توسط هژرلند و آلبرچتسن Hjørland and Albrechtsen, 1995) ) و هژرلند Hjørland, 2002) ) توصیف و مطرح شده است می باشد. نقطه قوت رویکرد حوزه مدار در نمایه سازی آن است که در آن، تحلیل مدارک بر پایه تحلیلها و یافته هایی که از مطالعه حوزه و کاربران بدست می آید انجام می شود. این بدان معناست که تحلیل محتوای موضوعی مدارک بر اساس شناخت حوزه های موضوعی و نیازهای کاربران صورت می پذیرد. البته نکته بحث انگیز هم همین است که نمایه سازان بر مبنای این رویکرد می بایست اهداف، مقاصد و فعالیتهای کاربران و حوزه های موضوعی مورد نظر را شناسایی و درک کنند تا این توانایی را بدست آورند که محتوای موضوعی مدارک را به بهترین شکل تعیین کنند.
در این مقاله، نخست شمه ای از طرز تفکر موجود در رابطه با نظریه ها و پژوهشهای حوزه نمایه سازی، البته با مد نظر قرار دادن مراحل موجود در این فرآیند مطرح می گردد و محدودیتهای تجزیه و تحلیل مبتنی بر ساختار و ویژگیهای مدارک مورد بحث قرار می گیرد. همچنین راجع به نقش زمینه در نمایه سازی نیز بحث و حوزه به عنوان جزئی از زمینه که می تواند در راهبری فرآیند نمایه سازی مورد استفاده قرار گیرد معرفی می شود.
در پایان مقاله نیز رویکرد حوزه مدار[6] در نمایه سازی معرفی شده و مورد بحث قرار می گیرد. این رویکرد با در نظر گرفتن تمام تحلیلها و نظرات پیشین، مراحل جدیدی را برای فرآیند نمایه سازی تعریف می کند. همچنین پیش داشته های یک نمایه ساز را برای تعیین محتوای موضوعی مدارک تعیین می نماید.
نمایه سازی و رهنمودهایی برای آن
نمایه سازی اغلب به عنوان فرآیندی چند مرحله ای توصیف می شود. در ساده ترین شکل، برای نمایه سازی دو مرحله تعریف می کنند. مرحله اول : تجزیه و تحلیل مدرک توسط نمایه ساز به منظور تعیین محتوای موضوعی آن و مرحله دوم : تبدیل محتوای موضوعی به واژگان نمایه ای.
30 ص
مقدمه:
اگر بخواهیم گذشتهی عشایر ایران را مورد مطالعه قرار دهیم بدون شک باید مطالعه را از منطقهی فارس آغاز کنیم. زیرا این منطقه از آغاز دوران اسلامی و حتی قبل از آن عشایر نشین بوده است و ایلات و عشایر در آن زندگی می کردند. ما این نوشته ها را از کلمه هایی شروع می کنیم که ممکن است برای شما ناآشنا باشد.
زموم کردان
منشأ این کلمه از اینجا گرفته شده است که در گذشته عشایر ایران برای بهرهوری بهتر از مراتع سردسیر و گرمسیر دو تا ده سیاه چادر را در جایگاه مشخصی کنار هم بر پا میداشتند که در مناطق کردنشین به جمع این سیاه چادرها که واحد مستقلی را تشکیل می دهند زومه گفته می شود و عشایر کرد هنوز این واژه را به کار می برند.
در سالهای کم باران و خشک تعداد خانوارهای هر زومه به حداقل و در سالهای پرباران به حداکثر می رسد ولی معمولا تعداد سیاه چادرهای در هر زومه از ده تجاوز نمی کند. معمولاً خانوارهای هر زومه با هم خویشاوند هستند و سرپرستی هر زمه به دست یک نفر به نام سرزومه است که زیر نظر سرپرستان رده بالاتر خود انجام وظیفه می کند.
زومه آخرین تقسیمات در رده بندی کردهای جلالی است که به طور متوسط درهرزومه 9 خانوار زندگی میکنند وهرخانوار دارای حدود 135 رأسدام است.
کردان فارس
کردان فارس نامی است که جغرافیدانان قدیم (سدههای پیشین) به عشایر فارس داده اند ومنشأ این نام این است که در سال شانزدهم هجری قمری وقتی عربها جلگه های جنوبی عراق کنونی را تخسیر کردند و باز هم پیشروی کردند، هنگام عبور به سمت شرق ایران کردهای کوچنده را در سیاه چادرهایی می دیدند و وقتی به فارس رسیدند دیدند عشایر این منطقه نیز در سیاه چادرهایی این چنین زندگی می کنند. به همین علت آنان را کردان فارس نامیدند و هر که در این سیاه چادرها زندگی می کرد کرد خواندند.
«فهرست مطالب»
عنوان
صفحه
مقدمه
1
زموم کردن
1
کردان فارسی
2
ایلات فارسی
3
قشقایی ها
5
طوایف ایل قشقایی
8
ایلات خمسه
10
پنج ایل خمسه
ایل اینانلو
10
ایل بهارلو
11
ایلات عرب
12
ایل باصری
14
ایل نفر
15
کهگلویه
15
ایلات کهگلویه
16
گروه آقاجری
16
گروه باوی
17
گروه جاکی
17
طایفه چهاربنیچه
17
طایفه لیراوی
19
ایلات و بلوک ممسنی
21
ایلات کوچندهی ممسنی
22
30 ص
انواع جهانگردی
براساس محدوده جغرافیائى
جهانگردى بینالمللى و گردشگرى داخل کشور بینالمللى و داخلى از دیدگاه سازمان جهانى جهانگردی، جهانگردى بینالمللى با گردشگرى داخلى (Internation tourism) متفاوت است و به محدودهٔ مرزى کشور مربوط مىشود. ولى این بدان معنى نیست که هر مسافر بینالمللی، یک بازدیدکننده تلقى شود. مسافر کسى است که براى خارج شدن از محل سکونت خود، سفر مىکند؛ براى مثال کارگرى که براى کار از مرز خارج مىشود بازدیدکننده محسوب نمىشود. جهانگردى بینالمللى همیشه، در وهله اول، از نظر اقتصادى مدنظر قرار مىگیرد، زیرا این شکل گردشگرى نقش مهمى در بازرگان و جریان ارزى ملتها بازى مىکند.
گردشگرى داخلى نیز تحتالشعاع جهانگردى بینالمللى است، با وجود این تصور بر این بود که اینگونه مسافرتها اثر بینالمللى ندارند و آمارهاى تجارى همان کشور مربوط بوده و اهمیت دارند. بدیهى است که این دو گردشگرى رابطه تنگاتنگى با هم دارند. مسافران تحت تأثیر شرایط محیطى قرار مىگیرند، و با توجه به عوامل خارجى مانند رشد نسبى درآمد واقعی، تفاوت قیمت بین کشورها و سیاست بینالملل، مسافرتهاى داخلى جاى خود را به جهانگردى بینالمللى مىدهند و یا برعکس. در چند دههٔ گذشته، در بسیارى از کشورهاى غربى روزهاى تعطیل تبدیل به سفرهاى بیرون شهرى شدهاند و این به علت بالا رفتن استاندارد زندگى و کسب درآمدهاى اضافى است؛ در حالى که در کشورهاى در حال توسعه گردشگرى داخلى افزایش یافته است.
مسافرتهاى منطقهاى
منطقه به بخش کوچک جغرافیائى از یک ناحیه گفته مىشود که با شاخصى معین یا با چارچوب مرجعى موثق مشخص مىشود. در حقیقت جهانگردى منطقه را به سه دسته تقسیم مىکنند. نخست، موقعیت جغرافیائى منطقه که براى مثال مىتوان به مناطق ”شمال“ یا ”شرق“ اشاره کرد. دوم، نواحى (مناطق) اداری، مانند ”استان X“. سوم منطقهاى که از نظر فیزیکى دربرگیرندهٔ طبیعت بیشترى است، براى مثال ”حوزه دریاچه“ یا ”حوزه اقیانوس آرام“. از نظر در دسترس بودن و قابل استفاده بودن مىتوان به چند دستهبندى دیگر اشاره کرد، براى نمونه ”منطقه روستائی“ یا ”منطقه ساحلی“. مقصود از مسافرتهاى بین منطقهای، مسافرتهائى است که بین مناطق مختلف صورت مىگیرد، حال این مناطق در یک استان یا ایالت، یک کشور و یا در مناطق مختلف دنیا باشد. از طرفی، مسافرتهاى درون منطقهاى به مسافرتهائى که در داخل یک منطقهٔ مشخص صورت مىگیرد، اطلاق مىشود (حال این منطقه بومى باشد یا در سطح بینالمللی). براى مثال، مىتوان به مسافرتهاى بین کشورهاى آسیاى شرقى اشاره کرد.
گردشگرى درونمرزى یا برونمرزى
در هر حوزهاى متناسب با منطقهٔ موردنظر (منطقهٔ بومی، کشوری، یا گروهى از کشورها) سه نوع جهانگردى دستهبندى مىشود:
- گردشگرى داخلی، به ساکنان منطقهاى خاص اطلاق مىشود که فقط در منطقهٔ مربوطه سفر مىکنند (مانند بازدیدکنندگان
- گردشگرى درونمرزی، به افرادى غیر از ساکنان منطقهاى خاص گفته مىشود که مانند بازدیدکنندگان از محل دیدن مىکنند.
30 اسلاید
30 اسلاید
عدس از قدیمی ترین منابع غذایی گیاهی بشر است و عمر آن به قدمت تاریخ کشاورزی است. از عدس هم در قرآن (سوره بقره آیه 61) و هم در انجیل نام برده شده است. وجود بقایای دانه های عدس در مقابر مصری به 2300 سال قبل از میلاد مسیح می رسد. کشت آن در مصر، جنوب اروپا و غرب آسیا در قدیم رواج داشته و از این مناطق بعداً به شمال اروپا، هندوستان، چین و بطرف غرب تا اتیوپی پراکنده گردیده است.
کشورهای عمده تولید کننده عدس در دنیا عبارتند از هندوستان، ترکیه، سوریه، پاکستان، اسپانیا و بنگلادش. در ایران کشت عدس بیشتر به استانهای شمال غربی و غرب کشور اختصاص یافته است.
منشاء عدس به نظر می رسد از کشورهای شرق مدیترانه مثل آسیای صغیر، یونان و مصر باشد که از آنجا به طرف هند گسترش یافته است. کشت آن بعداً در اروپا، آفریقا و آمریکا رواج یافته است.
عدس یکی از حبوبات است که از قدیم الایام در اکثر نقاط دنیا کشت می شده است . گیه شناسان اعتقاد دارند که عدس حتی قبل از تاریخ نیز وجود داشته است . عدس از نظر مقدر پروتئین بسیار غی است و دربین گیاهان فقط لوبیای سویا بیشتر از عدس پروتئین درد .
عدس گیاهی است یکساله که ارتفاع آن بیش از 30 سانتیمتر نیست . برگهای آن دارای 6 تا 14 برگچه می باشد که در انتهای آن پیچک قرار درد . گلهای عدس رنگ سفید و دارای رگه هایی به رنگ بنفش است . میوه آن غلاف کوچکی است و معمولا در هر غلاف 1 تا 3 عدس وجود دارد .
1)عدس رسمی که دانه آن گرد و سنبتا درشت است و رنگ آن سبز مایل به زرد است .
2)عدس ریز یا عدس قرمز که دانه های آن ریز و به رنگ قرمز می باشد .