فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:21
چکیده:
در چند سال اخیر از سوی دولت و دستگاه های ذی صلاح توجه خاصی به موضوع کارآفرینی و جنبه های گوناگون آن شده است. البته مانند تمام مسایل و موضوعات بدون کارشناسی و بررسی از سوی نخبگان جامعه همراه بود و بعد از گذشت چند سال و اجرای این مبحث در سطح جامعه از سوی برخی از کارشناسان مقرر گردیده که کار کارشناسی روی آن صورت گیرد. متاسفانه هنوز در جامعه تعریف درستی از واژه کارآفرینی وجود ندارد و اهداف و نحوه اجرای مطلوب آن در جامعه و تاثیرات آن بر روی اقتصاد و مسایل مربوط به کار به صورت کامل مشخص نیست.
مفاهیم کارآفرینی
واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای «متعهد شدن» نشات گرفته است. بنا بر تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر: کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. به عبارت دیگر کارآفرین باید از یک ویژگی های خاص همچون خلاقیت و ایده های نو و جدید برای ایجاد یک کسب و کار قابل قبول و ارایه خدمات جدید برخوردار باشد. اقتصاددانان از نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند. ژوزف شومپیتر کارآفرین را نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی می داند و می گوید: نقش کارآفرین نوآوری است. از دیدگاه وی ارایه کالایی جدید ارایه روشی جدید در فرآیند تولید، گشایش بازاری تازه، یافتن منابع جدید و ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت و... از فعالیت های کارآفرینان است. کرزنر که از اساتید اقتصاد دانشگاه نیویورک می باشد کار آفرینی را به این صورت تعریف می کند که کارآفرینی یعنی ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل بیشتر در عملیات بازارها. پس کارآفرینی طبق موارد فوق و تعاریفی که ارایه گردید فعالیتی جدید برای ایجاد زمینه های شغلی جدید می باشد.
حال کارآفرین چه کسی است و چه ویژگی ها و خصوصیاتی را باید داشته باشد؟ کارآفرین فردی است که مسئولیت اولیه وی جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کار را بسیج می نماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند محصول یا خدمات جدید می باشد. به عبارتی دیگر انسانی که دارای قدرت درک و پیدا کردن خلاءها و فرصت هاست و از طریق پرورش ایده و تبدیل فکر خود به یک محصول و خدمات جدید، در جامعه اقدام به ارزش آفرینی از هیچ می کند، کارآفرین نامیده می شود.
دیوید مک کلند از اساتید روانشناسی معتقد است که عامل عقب ماندگی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه مربوط به عدم درک خلاقیت فردی است بنابر عقیده ایشان با یک برنامه صحیح تعلیم و تربیت می توان روحیه کاری لازم را در جوامع تقویت نمود، به گونه ای که شرایط لازم برای صنعتی شدن جوامع فراهم آید. در جوامع سنتی که مردان نقش نان آوری و زنان نقش خانه داری و تربیت فرزندان را برعهده داشتند، انتقال ایده کسب و کار بیشتر از طرف مرد صورت می گرفت؛ ساختار جدی خانواده در جامعه امروز و به تبع آن خروج زن از خانه، ظهور جلوه های تازه ای از بروز خلاقیت و نوآوری را در هر دو جنس زن و مرد باعث شد. به دنبال این تغییر نگرش؛ شیوه تولید، سبک زندگی و نقش های والدین در درون خانواده نیز دچار دگرگونی شد. به شکلی که هر کدام از والدین با رفتار خود می توانند در رشد اعتماد به نفس، خلق ایده های جدید در خانواده و تعیین مسیر شغلی فرزندان، نقش های اساسی را ایفا کنند.
کارآفرینی عامل توسعه اقتصادی در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود و یکی از عوامل مهم بروز خلاقیت و آفرینش ایده های نو در کسب و کار و ایجاد فرصت های شغلی و از میان بردن بیکاری در جامعه است. کارآفرینی اکنون در تمامی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از موضوعات مهمی است که محققان بسیاری را در این کشورها به خود مشغول ساخته و دانشگاه های دنیا این موضوع را در اولویت های مورد بررسی خود قرارداده اند. متاسفانه این امر هنوز بین نخبگان و دانشگاه های کشور جا نیفتاده است.
اگرچه هر روز شاهد انتشار مصاحبه یا گزارش در این خصوص هستیم اما شواهد عینی بیانگر این است که کارآفرینی در جامعه ما بسیار ضعیف پیش می رود و برای تقویت و تعریف درست و علمی آن باید در جامعه یک برنامه ریزی اصولی صورت گیرد. شرایط جامعه ما و به خصوص اقتصاد ایران همواره تحت تاثیر درآمدهای نفتی بوده و از این اقتصاد تک بعدی صدمات بسیاری دیده است و علاوه بر آن موجب گردیده که فرصت های شغلی و مشاغل جدید با ریسک پذیری بالا در جامعه رو به رو باشند و همواره به دلیل عدم حمایت های دولت متضرر شوند.
بنابراین برای باقی ماندن در میان کشورهای در حال توسعه و جبران عقب ماندگی و توسعه اقتصادی کشور راهی به غیر از فعال نمودن بخش های خصوصی و حمایت از کارآفرینی نداریم. دکتر محمود احمدپور داریانی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر در خصوص این موضوع در مصاحبه با روزنامه کیهان می گوید: ما باید قبل از رشد کارآفرینی به فکر تربیت و پرورش و تقویت کارآفرین باشیم، زیرا بدون کارآفرین نمی توان کارآفرینی کرد. ما بعد از انقلاب به بخش خصوصی بی توجهی کردیم و بخش خصوصی در کشور ما رشد نکرد. بنابراین در ابتدای امر به کارآفرینی نیاز نداریم بلکه به کارآفرین نیاز داریم. نکته دوم این است که سیاست های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناسب برای امنیت سرمایه گذاری اقتصادی اتخاذ نکرده ایم. کارآفرینان نیاز به امنیت سیاسی و اقتصادی دارند. سیاستگذاری و پشتیبانی های مختلف در حوزه آموزش کارآفرینی، می بایست با فرهنگ سازی و ترویج روحیه کارآفرینی، اصلاحات ساختاری و نهادسازی ایجاد موسسات آموزش دولتی _ خصوصی و در نهایت آموزش کارآفرینی از طریق مدارس، دانشگاه ها و آژانس های دولتی همراه باشد و گر نه در همین ابتدای راه باید بحث کارآفرینی را تعطیل کنیم و به کناری بگذاریم.
به عقیده برخی کارشناسان کارآفرینان در ایران به سختی می توانند تسهیلات لازم را برای اجرای ایده های خود دریافت کنند و موانع زیادی برای کارآفرینان وجود دارد. به اعتقاد این کارشناسان بیشتر موانع پیش روی کارآفرینان ناشی از قوانین دست و پاگیر است و در سازمان های دولتی نیز از ایده های سرمایه بر حمایت نمی شود و حتی در برخی مواقع با تهدیدهایی نیز مواجه می شوند. البته نکته دیگری که جای بحث دارد موضوع آموزش و پژوهش در زمینه کارآفرینی است. اگر خواهان عملیاتی شدن و رفع چالش های انطباق آموزش با اشتغال هستیم. نباید از یکی از این دو به نفع دیگری دست بکشیم. دکتر احمدپور در این زمینه معتقد است: نظام آموزشی کشور اعم از مدرسه یا دانشگاه باید به دانش آموزان و دانشجویان راهکارهای ایجاد کسب و کار و تاسیس شرکت را بیاموزند تا آنها پس از فارغ التحصیل شدن از مدرسه یا دانشگاه تنها دارای دانش علمی نباشند، بلکه دانش ایجاد کسب و کار و کارآفرینی را نیز به همراه داشته باشند. زمانی که بچه ها در خانواده و مدرسه و دانشگاه درست تربیت شوند، کسب درآمد و کار و کوشش در ذهن آنها ارزش پیدا می کند. به عبارت دیگر ما باید با تربیت صحیح بچه ها شرایطی فراهم کنیم که کار کردن و پول درآوردن و درآمد داشتن و کار ساعتی و دریافت مزد در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی، هرچند با انجام کارهای کوچک باشد برای آنها باارزش شود تا فرزندان مهارت کار کردن و خرید و فروش را در بستر نوجوانی در خانواده و مدرسه و دانشگاه بیاموزند و تمرین کنند.