فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:82
فهرست مطالب
تاریخچه، نامگذاری، و اهمیت اقتصادی گندم 1
تاریخچه 2
نامگذاری و طبقهبندی 7
گندمهای هگزاپلوئید 17
گندمهای تتراپلوئید 17
گندمهای دیپلوئید 18
اهمیت اقتصادی 19
سطح زیر کشت گندم و میزان محصول آن در دنیا گیاهشناسی گندم 25
اندامهای گندم 25
خواص ظاهری گونههای مختلف گندم 38
الف) گروه گندمهای دیپلوئید 39
ب) گروه گندمهای تتراپلوئید 42
ج) گروه گندمهای هگزاپلوئید 51
آفات و بیماریهای گندم 53
آفات گندم 53
سوکهای قهوهای غلات 54
آ. لئوکاسپیس 56
مگس گندم 57
زنبور گندم 60
سنهای زیانآور گندم 61
گونه اول 62
گونه دوم 68
شتههای غلات 68
بیماریهای گندم 71
مقدمه 71
تعریف بیماری 72
مراحل مختلف ایجاد یک بیماری 72
نهفتگی 73
باروری 74
تاثیر عوامل محیطی در تولید آلودگی 74
منابع سرایت 77
سرایت از طریق میزبان مبتلا 78
سرایت از طریق بقایای مرده میزبان مبتلا (کودچسب) 79
سرایت از طریق اسپورهای دائمی (مقاوم) 80
راههای سرایت 80
سرایت بر اثر تماس یا سرایت طبیعی 81
سرایت از راه گل 82
سرایت از راه نشا 82
تاریخچه، نامگذاری، و اهمیت اقتصادی گندم تاریخچه
در زمانهای قدیم، بشر متوجه بذر علفهای گندمیانی بود که با جمعآوری آنها بتواند علاوه بر امرار معاش روزانه، ذخیره غذایی خود را در مواقع مهاجرت تامین کند. برای این منظور، درصدد برآمد که در انتخاب بذر انواع و فرمهای مختلف گیاهان نامبرده بکوشد ودانههایی را انتخاب کند که نیازهای غذایی او را بیشتر برآورده سازد. به همین لحاظ، انتخاب صحیح دانههای با مقدار آردینه بیشتر، منجر شده به اینکه گونههای غ لات و به خصوص ارزن برگزیده شوند. قدم به قدم و به تدریج اثر خاک، رطوبت،تهیه زمین، و آب و هوا، مورد توجه بشر آن روز قرار گرفت و منجر به کشت صحیح گونههای غلات امروزی گردید.
با اطمینان میتوان گفت که کاشت علفهای وحشی تیره گندمیانی که دانه آنها محتوی مواد آردینه زیادی بود، به مرور موجب گسترش غلات بدوی شد. در همان زمان، بشر با فکر و اندیشههای آن روز خود کشت و زرع گیاهان را آغاز کرد و برای این کار کشت برنج و ارزن وحشی را برای مناطق گرم،گندم و جوعلوفهای (وحشی) را برای مناطقی با گرمای کمتر، و بعد از چندی چاودارو یولاف علوفهای (وحشی) را برای مناطقی با آب و هوای نسبتا سرد انتخاب کرد.
برای تکتک غلات، تاریخچه کاملا صحیح و روشنی در دست نیست ولی آنچه مسلم است در قدیمالایام این گیاهان را به صورت وحشی کشت میکردهاند. عمر کشت و کار را برای گندم و جو حدود 10000 سال تصور میکنند. برای گندمهایی که از حفاریهای ژارمو نزدیک سلیمانیه در عراق بدست آمده است، به کمک کربن رادیواکتیو توانستهاند در حدود 10000 سال عمر تعیین کنند. در مزارع گندم و جو،دو گیاه دیگر یعنی یولاف و چاودار به صورت علف هرز ظاهر میشدند؛ این دو گیاه نیز برای بشر آن روز شناخته شده بود.
معمولا، این گونه گیاهان وحشی و نیمهوحشی دارای پوشینههای دانه یا گلوم و گلومل و همچنین محور اصلی یا سنبله شکننده بودند که به تدریج واریتههای بدون پوشینه و با محور اصلی محکم و غیرشکننده جانشین آنها شد. گذشته از دخالت مستقیم، یعنی انتخاب مثبت که منجر به تولید واریتههای موردنظر میگردید، میتوان انواع دورگهای طبیعی یا جهشهای ناگهانی را یکی دیگر از راههای تولید خواص مختلف موردنظر به حساب آورد. آب و هوای نسبتا گرم عصر حجر موجب کشت غلات گوناگونی مانند گندم، جو و ارزن شد؛ آب و هوای نسبتا سرد دوره برنز نیز سبب به وجود آمدن شرایط مساعد کشت غلاتی مانند چاودار و یولاف گردید. مسلم است که بشر اولیه غلات را مطابق روشهای امروزی مورد استفاده نانوایی قرار نمیداده است بلکه برای استفاده غذایی، از دانههای گیاهان نامبرده فوق به صورت برشته یا دمی و از دانههای خردشده و یا آردشده آنها به صورت حریره استفاده میکرده است. غلاتی که از آنها برای نانوایی استفاده میشد در مرحله نخست گندم و در مواقع ضروری جو بود؛ ارزن و ذرت را اصولا به صورت حریره و دمی مصرف میکرده است.
حدس زده میشود که جنوب غربی آسیا مبدا گندم است؛ در 15 تا 10 هزار سال قبل از میلاد مسیح در این مناطق برای تغذیه انسانها از گندم استفاده میشده است. در سال 1984 ، باستانشناسان دانشگاه شیکاگو در حفریات یکی از دهات عراق که قدمت آن به 6700 سال قبل میرسید توانستند دو نوع گندم به دست آورند، که مشابه گندمهای امروزی بوده است.
روی تابلوهای برنزی قرن 19 قبل از میلاد که از سوریه به دست آمد طریقه خردکردن گندم و تبدیل آن را به نان به دست آوردهاند. هرودوت تاریخنویس یونانی،در گزارشهای مربوط به قرن پنجم قبل از میلاد خود به تهیه نان در مصر اشاره کرده است. گروهای امتداد رودخانه نیل دیوارهایی دارد که طرز کشت و کار، برداشت، آسیابکردن گندم، و بالاخره تهیه نان را در آن زمان نشان میدهد.
چینیهای قدیم، کشت و کار گندم را در 2700 سال قبل از میلاد گزارش کردهاند: امروزه در بعضی از نواحی چین گندم را یک گیاه مقدس میدانند.
تئوفراستوس یونانی در 300 سال قبل از میلاد، به انواع مختلف گندم که در حوالی دریای مدیترانه کشت میشده اشاره کرده است. حفاری شهرهای قدیمی، پیشرفت بشر را در طرز آسیابکردن و طریقه پختن نان دریونان وایتالیا تا قرون وسطی نشان میدهد.
مصریان قدیم تصور میکردند که خدایان آنها گندم، آسیابکردن، و تهیه نان را آفریده است. در کتابهای مقدس تورات وانجیل از کشت و کار، بذرپاشی، درو، آسیابکردن، و مصرف گندم سخن به میان آمده است. در تاریخ نوشته شده است که مسامسون به علت تنومند و نیرومندبودن، آسیابان لقب گرفت و زمانی که در زندان بود او را وادار میکردند تا گندم را خرد و تبدیل به آرد کند.
از دیر زمان و در حال حاضر در ایران و بیشتر کشورها (به خصوص در کشورهای اروپایی به علت احترامی که برای نان قائلاند اعتقاد دارند که اگر تکه نانی روی زمین بیفتد گناه است، بدن لحاظ آن را برمیدارند و در جای محفوظی قرار میدهند. نان را در کشور ایران برکت خدا و در کشورهای غربی مایه زندگی میدانند.
هربت هوور در سال 1943 راجع به اعمیت نان در جنگ چنین گفته است «اولین کلمهای که در جنگ از آن سخن به میان آمده است اسلحه وآخرین آن نان بوده است».
در مواقع صرف صبحانه، نهار، و شام، ملاحظه میشود که هیچ نوع غذایی نیست که گندم یا فرآوردههای آردی گندم در آن بکار نرفته باشد. بنابراین، نان ارزش و اهمیت غذایی خود را از قدیم تا به حال کاملا حفظ کرده است.
طبق آمار کشاورزی، بیش از 70 درصد سطح کشت نباتات در جهان اختصاص به غلات دارد که 22 درصد آن را گندم و 13 درصد را برنج در برمیگیرد. چنانکه در تمام زمینهای قابل زراعت گندم اقدام به کشت این گیاه شود، در مقایسه با تولید فرآوردههای غذایی غیر از غلات مانند گوشت، شیر، ومرغ، میتوان برای جمعیت بیشتری غذا به دست آورد. از طرف دیگر باید در نظر داشت که تقریبا برای تولید یک کیلوگرم گوشت حدود چهار کیلوگرم غلات موردنیاز است. امروزه بشر از دو سوم جمعیت دنیا از تغذیه بد رنج میبرند؛ ذخیره گندم یا مواد غذایی دیگری که نیازهای افراد جهان را مرتفع کند وجود ندارد.
آمار فروش در امریکا نشان میدهد که روزانه قریب 40 میلیون قرص نان به فروش میرود و در بعضی نانواها حدود 200 نوع مختلف نان تهیه میشود. فرآوردههای خیلی زیادی از آرد گندم به دست می آید که به فرم واشکال مختلف قابل مصرف هستند. از این انواع میتوان بیسکویت، کیک، نان روغنی، شیرینیتر، رولت، کلوچه، انواع ماکارونی، و غیره را نام برد.
نامگذاری و طبقهبندی
شارل لینه دانشمند سوئدی، طریقه خاصی را برای نامگذاری نباتات در سال 1753 میلادی بنیادگذارد و حدود 500 نام را جهت گونههای گندم انتشار داد. امروزه دیگر این تعداد گونه مورد استفاده قرار نمیگیرد، زیرا بعضی از گونهها فرمهای مشابهی دارند. البته، این مسئله مهم مطرح است که عدهای از گیاهشناسان نقاط مختلف جهان اسامی مختلفی را به یک گونه نسبت دادهاند. روی این اصل که اولین اسم را به عنوان اسم معتبر موردقبول علمای گیاهشناسی و اسامی بعدی را برای همانگونه خاص به عنوان مترادف شناختهاند.
دراوایل نامگذاری گیاهان، تعداد زیادی از نباتات را جزء جنس گندم تخصیص میدادند، ولی تحقیقات بعدی نشان داد که ممکن است این گونه نباتات از جنس Agropyron یا Aegilops باشند. مطالعات اساسی و علمی روی گونههای مختلف گندم، که به تعداد زیاد پیشنهاده شده بود، امروزه محدود شده است. از جنبه گیاهشناسی سلسله مراتب برای گندم را میتوان چنین خلاصه کرد که گندم جزء شاخه گیاهان گلدار و زیر شاخه نهاندانگان ودر رده گیاهان تکلپه و راسته Glumiflorea و جنس Triticum است.
متخصصان، گندم را به 16 گون تقسیم میکنند؛ و بر حسب اینکه سلولهای به وجود آورنده دارای 7، 14، یا 21 جفت کروموزوم باشند آن را به سه گروه تقسیم میکنند. بنابراین، جنس گندم 16 گونه دارد دو گونه وحشی با 7 جفت کروموزوم و 14 گونه آن زراعتی است که از این تعداد 8 گونه آن 21 جفت کروموزوم دارند (به جدول 1.1 مراجعه کنید). عدهای از دانشمندان عقیده دارند که دو گونه گندمی که دارای 7 جفت کروموزوم هستند به یک گونه تعلق دارند، زیرا این دو را به خوبی میتوان با هم دورگگیری کرد و هیبرید باروری به دست آورد.
دورگ شدن این دو گونه گندم، به همان سهولت و ترتیبی است که درهر یک از دو گونه فوق به تنهایی انجامپذیر است. شش گونه از گندمهای 21 جفت کروموزومی، به علت قابل دورگبودن برای هر ترکیب دوتایی، هیبریدهای باروری را به وجود میآورند که کروموزومهای آنها به صورت عادی جفت میشوند. براساس این نظریه، پیشنهاد شده است که تمام گندمهای هگزاپلوئید دارای ژنوم AABBDD هستند. اغلب، گونههای گندم تتراپلوئید متداول را میتوان دورگ کرد و یک هیبرید بارور از آنها به دست آورد ولی بعضی از دورگ هیبریدها را به سختی میتوان بین آنها انجام داد؛ نتیجه آن، نامنظم جفتشدن کروموزومها و درصد عقیمی بیش از اندازه اوست.
تجدید نظری که در خصوص طبقهبندی گندمهای گروه هگزاپلوئید به وسیله ماککی شده است نشان میدهد که تمامی تیپهای گندم گروه هگزاپلوئید را جزء زیرگونهةای T.astivum میدانند، در حالی که شیمن فقط گونه compactum را جزء زیرگونه گندم مذکور به شمار میآورد. همانطور که اشاره شد، ماک کی معتقد است که تیپهای این گروه به سهولت با یکدیگر قابل تلقیحاند و جفتشدن کروموزومهای آنها به راحتی صورت میگیرد. بنابراین، امروزه گندمهای هگزاپلوئید را به عنوان شش گونه T.aestivm میشناسند. البته با توجه به تاریخچه و نظر ماککی، باید توجه داشت که تلونگ (سال 1918) اولین کسی بود که گندمهای هگزاپلوئید را جزء گونه T.aestivum شناخت.
بنا بر نظریه ماککی، گندمهای هگزاپلوئید را که جزء زیر گونههای T.aestivum شناخته میشوند چنین میتوان نوشت:
گندم، از سالها قبل به عنوان یک گیاه آلوپلی پلوئید شناخته شده است. هیبریدهای بین هگزاپلوئید و تتراپلوئید و بین تتراپلوئید و دیپلوئید، نشان میدهند که فقط سه ژنوم مختلف در سه گروه فوق شناخته شدهاند. این سه ژنوم باعلامت A، B و D مشخص میشوند. بدین ترتیب ملاحظه میشود که گونه دیپلوئید، AA ؛ تتراپلوئید، AABB؛ و هگزاپلوئید، AABBDD است.
دانشمندان پی بردهاند که ژنوم D مربوط به گونهای از Aegilops است. پس از چندی، از هیبرید بین یک حالت آمفی پلوئید پدیدار شد که نشانهای بود از جفتشدن کروموزومها؛ هیبرید حاصل با T.aestivum ssp. Spelta شباهت زیادی داشت. از این بررسی چنین برمی آید که شاید ژنوم D مربوط به A.squarrosa باشد.
برخی عقیده دارند که گندمهای تتراپلوئید، از حالت اتوتتراپلوئید به وجود آمدهاند. با فرض اینکه گروه تتراپلوئید مبدا آلوتتراپلوئیدی دارد مسئله اختلاف ژنوم B حل نخواهد شد زیرا در حالت اتوتتراپلوئید بعید به نظر میرسد T.boeoticum (که به صورت AAAA است) در حالی که 7 جفت کروموزوم آن تغییر نکرده است در 7 جفت کروموزوم دیگر (ژنوم B) تغییراتی پدید آمده باشد. هیچگونه مکانیسمی برای تغییردادن کروموزومهای هومولوگ شناخته نشده است که بتواند به طور منظم و دقیق 7 کروموزوم از 14 کروموزوم را تغییر دهد ودر 7 کروموزوم دیگر بدون تاثیر باشد.