بیماری زایی ویروس آنفلوانزا
قدرت بیماریزایی ویروسهای آنفلوانزای طیور کاملاً متفاوت بوده و بر اساس میزبان اولیه تحت تیپ آنتی ژنی (HA) قابل پیش بینی نیست. ویروسهای پرندگان از تحت تیپ H7 , H5 در مرغ، بوقلمون، اردک با بیماری حاد همراه بوده است. مثل chicken/prnn/83(H5N2) و chicken/scotland/59 (H5N1) ویروسهای طاعون مرغی Tern/south Africa/61(H5N3)(H7N1) و turkey/ontario/7732/66(H5N6) . بهرحال موارد زیادی هم از H7 , H5 وجود دارد که بیماریزا نبوده اند بنابراین ماهیت آنتی ژنی به تنهایی تعیین کننده قدرت بیماریزایی نیست. همانند هر ویروس دیگری قدرت بیماریزایی حاصل تداخل اثر میزبان و ویروس است.
یک ویروس انفلوانزا که برای یک گونه پرنده عفونی است میتواند برای دیگر گونه های پرندگان بیماریزا نباشد. تمایل ویروس به بافتهای خاص نیز میتواند نقش مهمی در قدرت بیماریزایی آن داشته باشد، مثلا ویروسهای محدود به دستگاه تنفس یا گوارش در مقایسه با یک ویروس سیستمیک که خود را به ارگانهای حیاتی می رساند عوارض متفاوتی ایجاد می کنند.
برخی مطالعات دال برآن است که موتاسیون در محل های اتصال رسپتور در روی HA ویروس میتواند قدرت ویروسها را در آلوده کردن میزبانهای متفاوت تغییر دهد.
تاکنون اساس مولکولی قدرت بیماریزائی بطور کامل مشخص نگردیده است. یک فرضیه آن است که قدرت بیماریزائی چند عاملی بوده و میتواند در ارتباط با HA و NA باشد. از سوی دیگر شواهد دیگری وجود دارد که ژن HA و نیزقابلیت تقسیم آن در قدرت بیماری زایی کاملاً واجد اهمیت است.
ویروسهای بیماریزا واجد آنتی ژنهای HA هستند که به آسانی در سلولهای مختلف در شرایط invitro و invivo شکسته میشوند. قدرت پروتئازها در سلول میزبان جهت کمک به این تقسیم، در تعیین میزان تزاید، مهم بنظر می رسد. برای مثال ویروسهای بسیار بیماریزا دارای آنتی ژنهای HA هستند که در حد عفونت زایی به تعداد کافی از سلولهای مختلف تقسیم میشوند. در حالیکه HA ویروس های خفیف تا ملایم آنفلوانزا به اندازه کافی در سلول تقسیم نشده بطوریکه ویروس عفونی، تولید نمیشود.
ویروسهای بسیار بیماریزا دارای یک سری ازاسیدهای آمینه بازی در انتهای کربوکسی HA1 هستند در حالیکه ویروسهای غیرحاد فقط دارای اسیدآمینه منفرد در این محل هستند. بیشتر بنظر می رسد که اسیدهای آمینه قلیایی در جذب پروتئاز و تقسیم HA در ویروسهای بسیار بیماریزا نقش داشته باشد. (2)
مطالعات روی ویروسهای حاد و غیرحاد H5N5 در پنسیلوانیا نشان میدهد که این دسته از ویروسها دارای آرایش مولکولی محل تقسیم مشابه ویروسهای بسیار بیماریزا هستند اگر چه HA در نمونه هائی با قدرت بیماریزایی کم واجد یک محل گلیکوزیلاسیون در منطقه تقسیم بوده و وجود این ماده ممکن است از تقسیم مؤثر جلوگیری نماید. یک موتاسیون منفرد جهت برداشت این محل گلیکوزیلاسیون منجر به بروز سویه بسیار بیماریزا میشود. (2)
بدین ترتیب در این مورد، مشخص نمودن آرایش مولکولی اطراف محل تقسیم HA ماهیت خطرناک ویروس را نشان خواهد داد. مطالعه یک ویروس H5 بیماریزای دیگر بنام Turkey/Ontario/7732 نشان داد که تغییر در اپی توپهای خنثی کننده روی HA حدت ویروس را تغییر میدهد. بنابراین راههای مختلفی وجود دارد تا از آن طریق با ایجاد تغییر در HA ویروس را عفونی نماید.
علاوه بر ارزیابی ویروس جهت قدرت بیماریزائی آن در محیط طبیعی، مطالعات آزمایشگاهی اطلاعات مفیدی را برای ارزیابی حدت ویروس فراهم میکند.
Senne و همکاران وضعیت invivo , invitro تحت تیپ H5N2 مربوط به پنسیلوانیا را مقایسه کرده و نتیجه گرفتند که تزریق به جوجه جهت ارزیابی حدت این ویروسها ناکافی است. همانطوریکه در بالا اشاره شد، تقسیم HA یک شاخص مهم برای ویروسهای بسیار بیماریزا بوده و این امر میتواند در شرایط invitro مورد ارزیابی قرار گیرد. قدرت ویروسهای آنفلوانزا در تولید پلاک روی سلولهای کشت بافتی مثل فیبروبلاستهای جنین جوجه و Mdck[1] در غیاب تریپسین با قدرت بیماریزایی ارتباط دارد.
این امر نشان دهنده آن است که HA آن سویه به آسانی توسط پروتئاز سلولی تقسیم میشود. بالعکس ویروسهای خفیف تا ملایم نمی توانند در غیاب تریپسین تشکیل پلاک دهند زیرا HA بصورت تقسیم نشده باقی می ماند. اضافه کردن تریپسین به سلولها تقسیم را کامل کرده و اجازه تشکیل پلاک را میدهد ، نیاز به تریپسین بخوبی با قدرت بیماریزائی ارتباط دارد اگر چه استثناهائی در این مورد وجود دارد . مثلا جمعیت های ویروسی مخلوط کفایت این روش در پیش بینی قدرت بیماریزایی نمونه های ویروسی آنفلوانزا را محدود میکند. در مطالعات اخیر واریانتهای بسیار بیماریزا بوقلمون در فیبروبلاست جنین جوجه بدون تریپسین ایجاد پلاک کردند ولی در یک محیط کشت دیگر به تریپسین نیاز داشتند. این امر حاکی از ارزشمند بودن CEF[2] جهت ارزیابی این جنبه میباشد.
آزمایش دیگر تجزیه و تحلیل تقسیم HA توسط روش Radioimmuno precipitation روی این آنتی ژن در سولهای کشت بافتی است. تجزیه و تحلیل invitro , invivo میتواند یک سویه بسیار بیماریزای تیپیک را مشخص نماید. بهرحال حضور چندین اسید آمینه بازی در انتهای کربوکسی HA1 احتمالا میتواند قابل اعتمادترین شاخص دال بر بسیار بیماریزا بودن ویروس بطور بالقوه باشد.
ازنظر قدرت بیماریزایی ویروسهای آنفلوانزای پرندگان در دامنه وسیعی قرار می گیرند. عفونت با این ویروس ها میتواند از شکل بدون نشانه تا حالت مرضی شامل سندرم های خفیف و موقت تا ابتلاء و یا تلفات 100% متغیر باشد. علائم بیماری ممکن است به شکل تنفسی روده ای و یا تولید مثلی بوده و بسته به ویروس، گونه، سن، عفونتهای همراه، محیط و وضعیت ایمنی میزبان متغیر میباشد. از میان تعداد بسیار زیادی از ویروسهای انفلوانزای جدا شده از گونه های پرندگان، تعدادی که بسیار بیماریزا باشند خیلی کم است و تعداد زیادی از ویروسها بعنوان خفیف یا ملایم طبقه بندی شده اند. تشخیص چنین سویه هایی در بخش طبقه بندی آمده است. معمولاً ویروسهای جدا شده از پرندگان آبزی وحشی، خصوصا برای همان گونه غیربیماریزا هستند. در بسیاری مواقع ویروسهای آنفلوانزا اگر چه تحت شرایط طبیعی منجر به بیماری و تلفات شده اند، ولی در شرایط تجربی هیچ مسئله ای ایجاد ننموده اند و برخی مطالعات نشان میدهد که عفونت های باکتریایی همزمان نقشی عمده در بیماری ایجاد شده توسط ویروسهای آنفلوانزای خفیف تا ملایم ایفا می کنند . چنین امری محتمل است زیرا باکتریها آنزیمهایی تولید می کنند که HA ویروسهای خفیف تا ملایم را تقسیم کرده و به آنها اجازه تزاید و انتشار وسیع در میزبان می دهند. این امر یک نکته قابل توجه و جالب در مورد توانائی برخی سویه هاست که در فارم ایجاد بیماری قابل توجه کرده ولی در شرایط تجربی در پرندگان مورد تزریق، مشکلی ایجاد نمی کنند.
علائم بیماری :
علائم بیماری کاملاً متنوع و بستگی به گونه درگیر، سن، جنس، عفونتهای همراه، ویروس و فاکتورهای محیطی دارد. علائم ممکن است بصورت بروز عوارضی در دستگاه تنفس، گوارش، تولید مثل یا عصبی باشد. معمولترین علائم گزارش شده شامل کاهش فعالیت کاهش اخذ غذا و لاغری، افزایش کرچی و کاهش تولید تخم، علائم خفیف تا شدید تنفسی مثل سرفه، عطسه، رال و ترشح بیش از حد اشک و همچنین کز کردن، بهم ریختگی پرها، خیز سروصورت، سیانوزه شدن قسمتهای بدون پر پوست، عوارض عصبی و اسهال میباشد. هر کدام از این علائم ممکن است بصورت منفرد یا تواما اتفاق می افتند. در برخی موارد، بیماری ناگهانی و حاد بوده و پرندگان بدون هیچ علایم قبلی می میرند. برخی ویروسها تحت شرایط تجربی، بیماری حاد در یک گونه و عفونتهای نامشخص در گونه های دیگر ایجاد می کنند. در موارد مشابه ویروسهائی که از نظر آنتی ژنی یکسان هستند ممکن است خصوصیات بیولوژیکی کاملاً متفاوت از خود نشان دهند بطوریکه در یک گونه یک ویروس ایجاد بیماری حاد کند و ویروس دیگر فقط عفونت نامشخص ایجاد نماید. در مورد اخیر ویروس H5N8 در بوقلمونها و اردکها در ایرلند عوارض قابل توجهی در بوقلمون ایجاد نمود در حالیکه هیچ مسئله ای در اردک بروز نکرد.
بنابراین نوع گونه درگیر کاملاً واجد اهمیت است. جز در موارد تلفات کلی در بین پرستوهای دریائی، عفونتهای ویروسی انفلوانزا در پرندگان وحشی هیچ علائم مشخصی ایجاد نمی کند. (2)
در همه گیری مرغها در پنسیلوانیا در ابتدا یک بیماری تنفسی حاد با تلفات زاینده و کاهش تولید تخم مرغ بروز کرد به محض اینکه ویروس تبدیل به فرم بسیار بیماریزا شد، مشکلات دیگری مثل تلفات بالا (%50-89) ، کاهش معنی دار در مصرف آب و غذا و تولید تخم مرغ بروز کرد. علائم تنفسی، کمتر مشهود بود ولی پرندگان بشدت ضعیف و بیحال بوده و برخی دچار تومور یا لرزشهای غیرمعمول بودند. (1)
یافته های کالبد گشایی:
فهرست مطالب
مقدمه
بخش اول
تاریخچه و گزارشات بیماری
اپیدمیولوژی
بخش دوم
مورفولوژی ویروس
تزاید ویروسی
تنوع آنتی ژنی
تغییر آنتی ژنی
بخش سوم
بیماریزایی ویروس آنفلوانزا
علائم بیماری
یافته های کالبد گشایی
هیستوپاتولوژی
بخش چهارم
تشخیص آزمایشگاهی
آزمایشهای شناسایی تیپ
طبقه بندی تحت تیپها
تشخیص مولکولی و شناسایی آنها
جدول تشخیص افتراقی با ویروس نیوکاسل
بخش پنجم
درمان- کنترل- پیشگیری
منابع
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:82
فهرست مطالب
تاریخچه، نامگذاری، و اهمیت اقتصادی گندم 1
تاریخچه 2
نامگذاری و طبقهبندی 7
گندمهای هگزاپلوئید 17
گندمهای تتراپلوئید 17
گندمهای دیپلوئید 18
اهمیت اقتصادی 19
سطح زیر کشت گندم و میزان محصول آن در دنیا گیاهشناسی گندم 25
اندامهای گندم 25
خواص ظاهری گونههای مختلف گندم 38
الف) گروه گندمهای دیپلوئید 39
ب) گروه گندمهای تتراپلوئید 42
ج) گروه گندمهای هگزاپلوئید 51
آفات و بیماریهای گندم 53
آفات گندم 53
سوکهای قهوهای غلات 54
آ. لئوکاسپیس 56
مگس گندم 57
زنبور گندم 60
سنهای زیانآور گندم 61
گونه اول 62
گونه دوم 68
شتههای غلات 68
بیماریهای گندم 71
مقدمه 71
تعریف بیماری 72
مراحل مختلف ایجاد یک بیماری 72
نهفتگی 73
باروری 74
تاثیر عوامل محیطی در تولید آلودگی 74
منابع سرایت 77
سرایت از طریق میزبان مبتلا 78
سرایت از طریق بقایای مرده میزبان مبتلا (کودچسب) 79
سرایت از طریق اسپورهای دائمی (مقاوم) 80
راههای سرایت 80
سرایت بر اثر تماس یا سرایت طبیعی 81
سرایت از راه گل 82
سرایت از راه نشا 82
تاریخچه، نامگذاری، و اهمیت اقتصادی گندم تاریخچه
در زمانهای قدیم، بشر متوجه بذر علفهای گندمیانی بود که با جمعآوری آنها بتواند علاوه بر امرار معاش روزانه، ذخیره غذایی خود را در مواقع مهاجرت تامین کند. برای این منظور، درصدد برآمد که در انتخاب بذر انواع و فرمهای مختلف گیاهان نامبرده بکوشد ودانههایی را انتخاب کند که نیازهای غذایی او را بیشتر برآورده سازد. به همین لحاظ، انتخاب صحیح دانههای با مقدار آردینه بیشتر، منجر شده به اینکه گونههای غ لات و به خصوص ارزن برگزیده شوند. قدم به قدم و به تدریج اثر خاک، رطوبت،تهیه زمین، و آب و هوا، مورد توجه بشر آن روز قرار گرفت و منجر به کشت صحیح گونههای غلات امروزی گردید.
با اطمینان میتوان گفت که کاشت علفهای وحشی تیره گندمیانی که دانه آنها محتوی مواد آردینه زیادی بود، به مرور موجب گسترش غلات بدوی شد. در همان زمان، بشر با فکر و اندیشههای آن روز خود کشت و زرع گیاهان را آغاز کرد و برای این کار کشت برنج و ارزن وحشی را برای مناطق گرم،گندم و جوعلوفهای (وحشی) را برای مناطقی با گرمای کمتر، و بعد از چندی چاودارو یولاف علوفهای (وحشی) را برای مناطقی با آب و هوای نسبتا سرد انتخاب کرد.
برای تکتک غلات، تاریخچه کاملا صحیح و روشنی در دست نیست ولی آنچه مسلم است در قدیمالایام این گیاهان را به صورت وحشی کشت میکردهاند. عمر کشت و کار را برای گندم و جو حدود 10000 سال تصور میکنند. برای گندمهایی که از حفاریهای ژارمو نزدیک سلیمانیه در عراق بدست آمده است، به کمک کربن رادیواکتیو توانستهاند در حدود 10000 سال عمر تعیین کنند. در مزارع گندم و جو،دو گیاه دیگر یعنی یولاف و چاودار به صورت علف هرز ظاهر میشدند؛ این دو گیاه نیز برای بشر آن روز شناخته شده بود.
معمولا، این گونه گیاهان وحشی و نیمهوحشی دارای پوشینههای دانه یا گلوم و گلومل و همچنین محور اصلی یا سنبله شکننده بودند که به تدریج واریتههای بدون پوشینه و با محور اصلی محکم و غیرشکننده جانشین آنها شد. گذشته از دخالت مستقیم، یعنی انتخاب مثبت که منجر به تولید واریتههای موردنظر میگردید، میتوان انواع دورگهای طبیعی یا جهشهای ناگهانی را یکی دیگر از راههای تولید خواص مختلف موردنظر به حساب آورد. آب و هوای نسبتا گرم عصر حجر موجب کشت غلات گوناگونی مانند گندم، جو و ارزن شد؛ آب و هوای نسبتا سرد دوره برنز نیز سبب به وجود آمدن شرایط مساعد کشت غلاتی مانند چاودار و یولاف گردید. مسلم است که بشر اولیه غلات را مطابق روشهای امروزی مورد استفاده نانوایی قرار نمیداده است بلکه برای استفاده غذایی، از دانههای گیاهان نامبرده فوق به صورت برشته یا دمی و از دانههای خردشده و یا آردشده آنها به صورت حریره استفاده میکرده است. غلاتی که از آنها برای نانوایی استفاده میشد در مرحله نخست گندم و در مواقع ضروری جو بود؛ ارزن و ذرت را اصولا به صورت حریره و دمی مصرف میکرده است.
حدس زده میشود که جنوب غربی آسیا مبدا گندم است؛ در 15 تا 10 هزار سال قبل از میلاد مسیح در این مناطق برای تغذیه انسانها از گندم استفاده میشده است. در سال 1984 ، باستانشناسان دانشگاه شیکاگو در حفریات یکی از دهات عراق که قدمت آن به 6700 سال قبل میرسید توانستند دو نوع گندم به دست آورند، که مشابه گندمهای امروزی بوده است.
روی تابلوهای برنزی قرن 19 قبل از میلاد که از سوریه به دست آمد طریقه خردکردن گندم و تبدیل آن را به نان به دست آوردهاند. هرودوت تاریخنویس یونانی،در گزارشهای مربوط به قرن پنجم قبل از میلاد خود به تهیه نان در مصر اشاره کرده است. گروهای امتداد رودخانه نیل دیوارهایی دارد که طرز کشت و کار، برداشت، آسیابکردن گندم، و بالاخره تهیه نان را در آن زمان نشان میدهد.
چینیهای قدیم، کشت و کار گندم را در 2700 سال قبل از میلاد گزارش کردهاند: امروزه در بعضی از نواحی چین گندم را یک گیاه مقدس میدانند.
تئوفراستوس یونانی در 300 سال قبل از میلاد، به انواع مختلف گندم که در حوالی دریای مدیترانه کشت میشده اشاره کرده است. حفاری شهرهای قدیمی، پیشرفت بشر را در طرز آسیابکردن و طریقه پختن نان دریونان وایتالیا تا قرون وسطی نشان میدهد.
مصریان قدیم تصور میکردند که خدایان آنها گندم، آسیابکردن، و تهیه نان را آفریده است. در کتابهای مقدس تورات وانجیل از کشت و کار، بذرپاشی، درو، آسیابکردن، و مصرف گندم سخن به میان آمده است. در تاریخ نوشته شده است که مسامسون به علت تنومند و نیرومندبودن، آسیابان لقب گرفت و زمانی که در زندان بود او را وادار میکردند تا گندم را خرد و تبدیل به آرد کند.
از دیر زمان و در حال حاضر در ایران و بیشتر کشورها (به خصوص در کشورهای اروپایی به علت احترامی که برای نان قائلاند اعتقاد دارند که اگر تکه نانی روی زمین بیفتد گناه است، بدن لحاظ آن را برمیدارند و در جای محفوظی قرار میدهند. نان را در کشور ایران برکت خدا و در کشورهای غربی مایه زندگی میدانند.
هربت هوور در سال 1943 راجع به اعمیت نان در جنگ چنین گفته است «اولین کلمهای که در جنگ از آن سخن به میان آمده است اسلحه وآخرین آن نان بوده است».
در مواقع صرف صبحانه، نهار، و شام، ملاحظه میشود که هیچ نوع غذایی نیست که گندم یا فرآوردههای آردی گندم در آن بکار نرفته باشد. بنابراین، نان ارزش و اهمیت غذایی خود را از قدیم تا به حال کاملا حفظ کرده است.
طبق آمار کشاورزی، بیش از 70 درصد سطح کشت نباتات در جهان اختصاص به غلات دارد که 22 درصد آن را گندم و 13 درصد را برنج در برمیگیرد. چنانکه در تمام زمینهای قابل زراعت گندم اقدام به کشت این گیاه شود، در مقایسه با تولید فرآوردههای غذایی غیر از غلات مانند گوشت، شیر، ومرغ، میتوان برای جمعیت بیشتری غذا به دست آورد. از طرف دیگر باید در نظر داشت که تقریبا برای تولید یک کیلوگرم گوشت حدود چهار کیلوگرم غلات موردنیاز است. امروزه بشر از دو سوم جمعیت دنیا از تغذیه بد رنج میبرند؛ ذخیره گندم یا مواد غذایی دیگری که نیازهای افراد جهان را مرتفع کند وجود ندارد.
آمار فروش در امریکا نشان میدهد که روزانه قریب 40 میلیون قرص نان به فروش میرود و در بعضی نانواها حدود 200 نوع مختلف نان تهیه میشود. فرآوردههای خیلی زیادی از آرد گندم به دست می آید که به فرم واشکال مختلف قابل مصرف هستند. از این انواع میتوان بیسکویت، کیک، نان روغنی، شیرینیتر، رولت، کلوچه، انواع ماکارونی، و غیره را نام برد.
نامگذاری و طبقهبندی
شارل لینه دانشمند سوئدی، طریقه خاصی را برای نامگذاری نباتات در سال 1753 میلادی بنیادگذارد و حدود 500 نام را جهت گونههای گندم انتشار داد. امروزه دیگر این تعداد گونه مورد استفاده قرار نمیگیرد، زیرا بعضی از گونهها فرمهای مشابهی دارند. البته، این مسئله مهم مطرح است که عدهای از گیاهشناسان نقاط مختلف جهان اسامی مختلفی را به یک گونه نسبت دادهاند. روی این اصل که اولین اسم را به عنوان اسم معتبر موردقبول علمای گیاهشناسی و اسامی بعدی را برای همانگونه خاص به عنوان مترادف شناختهاند.
دراوایل نامگذاری گیاهان، تعداد زیادی از نباتات را جزء جنس گندم تخصیص میدادند، ولی تحقیقات بعدی نشان داد که ممکن است این گونه نباتات از جنس Agropyron یا Aegilops باشند. مطالعات اساسی و علمی روی گونههای مختلف گندم، که به تعداد زیاد پیشنهاده شده بود، امروزه محدود شده است. از جنبه گیاهشناسی سلسله مراتب برای گندم را میتوان چنین خلاصه کرد که گندم جزء شاخه گیاهان گلدار و زیر شاخه نهاندانگان ودر رده گیاهان تکلپه و راسته Glumiflorea و جنس Triticum است.
متخصصان، گندم را به 16 گون تقسیم میکنند؛ و بر حسب اینکه سلولهای به وجود آورنده دارای 7، 14، یا 21 جفت کروموزوم باشند آن را به سه گروه تقسیم میکنند. بنابراین، جنس گندم 16 گونه دارد دو گونه وحشی با 7 جفت کروموزوم و 14 گونه آن زراعتی است که از این تعداد 8 گونه آن 21 جفت کروموزوم دارند (به جدول 1.1 مراجعه کنید). عدهای از دانشمندان عقیده دارند که دو گونه گندمی که دارای 7 جفت کروموزوم هستند به یک گونه تعلق دارند، زیرا این دو را به خوبی میتوان با هم دورگگیری کرد و هیبرید باروری به دست آورد.
دورگ شدن این دو گونه گندم، به همان سهولت و ترتیبی است که درهر یک از دو گونه فوق به تنهایی انجامپذیر است. شش گونه از گندمهای 21 جفت کروموزومی، به علت قابل دورگبودن برای هر ترکیب دوتایی، هیبریدهای باروری را به وجود میآورند که کروموزومهای آنها به صورت عادی جفت میشوند. براساس این نظریه، پیشنهاد شده است که تمام گندمهای هگزاپلوئید دارای ژنوم AABBDD هستند. اغلب، گونههای گندم تتراپلوئید متداول را میتوان دورگ کرد و یک هیبرید بارور از آنها به دست آورد ولی بعضی از دورگ هیبریدها را به سختی میتوان بین آنها انجام داد؛ نتیجه آن، نامنظم جفتشدن کروموزومها و درصد عقیمی بیش از اندازه اوست.
تجدید نظری که در خصوص طبقهبندی گندمهای گروه هگزاپلوئید به وسیله ماککی شده است نشان میدهد که تمامی تیپهای گندم گروه هگزاپلوئید را جزء زیرگونهةای T.astivum میدانند، در حالی که شیمن فقط گونه compactum را جزء زیرگونه گندم مذکور به شمار میآورد. همانطور که اشاره شد، ماک کی معتقد است که تیپهای این گروه به سهولت با یکدیگر قابل تلقیحاند و جفتشدن کروموزومهای آنها به راحتی صورت میگیرد. بنابراین، امروزه گندمهای هگزاپلوئید را به عنوان شش گونه T.aestivm میشناسند. البته با توجه به تاریخچه و نظر ماککی، باید توجه داشت که تلونگ (سال 1918) اولین کسی بود که گندمهای هگزاپلوئید را جزء گونه T.aestivum شناخت.
بنا بر نظریه ماککی، گندمهای هگزاپلوئید را که جزء زیر گونههای T.aestivum شناخته میشوند چنین میتوان نوشت:
گندم، از سالها قبل به عنوان یک گیاه آلوپلی پلوئید شناخته شده است. هیبریدهای بین هگزاپلوئید و تتراپلوئید و بین تتراپلوئید و دیپلوئید، نشان میدهند که فقط سه ژنوم مختلف در سه گروه فوق شناخته شدهاند. این سه ژنوم باعلامت A، B و D مشخص میشوند. بدین ترتیب ملاحظه میشود که گونه دیپلوئید، AA ؛ تتراپلوئید، AABB؛ و هگزاپلوئید، AABBDD است.
دانشمندان پی بردهاند که ژنوم D مربوط به گونهای از Aegilops است. پس از چندی، از هیبرید بین یک حالت آمفی پلوئید پدیدار شد که نشانهای بود از جفتشدن کروموزومها؛ هیبرید حاصل با T.aestivum ssp. Spelta شباهت زیادی داشت. از این بررسی چنین برمی آید که شاید ژنوم D مربوط به A.squarrosa باشد.
برخی عقیده دارند که گندمهای تتراپلوئید، از حالت اتوتتراپلوئید به وجود آمدهاند. با فرض اینکه گروه تتراپلوئید مبدا آلوتتراپلوئیدی دارد مسئله اختلاف ژنوم B حل نخواهد شد زیرا در حالت اتوتتراپلوئید بعید به نظر میرسد T.boeoticum (که به صورت AAAA است) در حالی که 7 جفت کروموزوم آن تغییر نکرده است در 7 جفت کروموزوم دیگر (ژنوم B) تغییراتی پدید آمده باشد. هیچگونه مکانیسمی برای تغییردادن کروموزومهای هومولوگ شناخته نشده است که بتواند به طور منظم و دقیق 7 کروموزوم از 14 کروموزوم را تغییر دهد ودر 7 کروموزوم دیگر بدون تاثیر باشد.