چکیده:
در پژوهش حاضر به بررسی رابطة بین استرس با فرسودگی شغلی در کارمندان اداری و کارگران کارخانة ایران خودرو دیزل پرداخته شده است.
بدین منظور تعداد 60 نفر از شاغلین ( 30 نفر کارمند اداری و 30 نفر کارگر) با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. و سپس پرسشنامة فرسودگی شغلی با 22 ماده و پرسشنامه استرس با 10 ماده در مورد آنها اجرا شد. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و آزمون معنی داری تفاوت میانگینهای مستقل و آزمون معناداری ضریب همبستگی () مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که:
ـ بین فرسودگی شغلی کارمندان اداری و کارگران تفاوت معناداری وجود ندارد.
ـ بین میزان استرس کارمندان اداری و کارگران تفاوت معناداری وجود ندارد.
ـ بین فرسودگی شغلی و استرس رابطه معناداری وجود دارد یعنی بین استرس و فرسودگی شغلی همبستگی متوسط مشاهده شده.
ـ بین فرسودگی شغلی و سابقه کار رابطه معناداری وجود ندارد.
مقدمه:
گروهی از صاحب نظران رفتار سازمانی فشار روانی[1] را بیماری شایع قرن نامگذاری کردهاند شاید هم براستی دوران ما عصر فشارهای روانی است. دورهای که در آن انسان بشر از هر زمان دیگر در معرض عوامل فشارزا[2] قرارگرفته و مسائل ومشکلات بیشماری از هر سو او را احاطه کرده است.
این فشارها به طور حتم با پیچیدگی روز افزون سازمان ها و گسترش تفکیکها، ابزارها و دیگر ابعاد سازمان در صورت عدم برنامه ریزی صحیح و مناسب، افزایش هم مییابد.
فشار روانی یا استرس که واژه اصلی آن ریشه در زبان لاتین دارد در قرن هفدهم میلادی بسیار متداول بوده و به بعضی سختی، دشواری، فلاکت و محنت به کار رفته است. در اواخر قرن هجدهم معنی آن به نیرو، فشار، زور و تلاش بسیار متغیر یافته است ( تیموری، 1383).
فشار روانی برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد اختلاف نظر در مورد فشار روانی در پاسخهایی که مدیران به یک سوال مشابه تحت عنوان «منظور از اصطلاح فشار روانی یا استرس چیست» این موضوع را تائید می نماید. در این رابطه متداولترین جوابهایی که به این پرسش داده شده است عبارت بودند از: کار بسیار زیاد و زمان کم برای انجام آن احساس اضطراب و دلهره، فشار روحی و جسمی بسیار زیاد، فشارهای عاطفی احساسی، هیجانی، احساس خستگی، حساسیت و تحریک پذیری بوده است. فشارروانی را عکسالعمل فرد به عوامل جدید تا تهدید کننده در محیط کاری تعریف کردهاند
استرس و بهداشت روانی
تعریف استرس
پژوهشگرانی که استرس و رابطه آن با بهداشت روانی را مطالعه کردهاند، از استرس تعاریف زیادی ارائه دادهاند. در اینجا تعریف سلیه (1994)، فیزیولوژیست کانادایی آورده میشود. سلیه، که تحقیقات و نوشتههای او درباره استرس، از اهمیت ویژهای برخوردار است، استرس را چنین تعریف میکند: مجموعه واکنشهای غیراختصاصی ارگانیسم در مقابل هر نوع تقاضای سازگاری از آن. مثال زیر مطلب را روشنتر میکند. اگر در چله زمستان فوتبال بازی کنیم، بدن ما با سرعت بخشیدن به ضربان قلب و تنفس و با تحریک غدد مولد عرق، واکنش نشان خواهد داد. اگر ده دقیقه مانده به شروع کلاس، مطلع شویم که باید گزارش تحقیقی خود را همین امروز تحویل دهیم، تعداد ضربانهای قلب و آهنگ تنفس افزایش خواهد یافت و عرق سرد سرتاپای وجود ما را خواهد گرفت. بدین ترتیب، میتوان گفت: استرس عبارت از یک واکنش جسمیاست که به دنبال یک تحریک درونی(شناختی) یا بیرونی (محیطی) بوجود میآید. محرکی که استرس بوجود میآورد، عامل استرسزا نامیده میشود.
برای آن که استرس و عوامل استرسزا روشنتر تعریف شود، باز هم مثال میآوریم. فرض کنید درس سمینار دارید و از شما خواستهاند تا درباره موضوعی مطلب جمعآوری کنید و آن را در کلاس به صورت سخنران (کاری که در تخصص شما نیست) ارائه دهید. واکنشهای جسمی، مثل افزایش تعداد ضربانهای قلب و آهنگ تنفس، بالا رفتن فشار خون، درد معده، خشک شدن دهان، عرق کردن دستها و. . . . نشانههای استرس خواهد بود. عوامل استرسزا، که این واکنشها را راه میاندازد، عبارتند از: انتقاد درونی از خود، دلهره ناشی از نگاههای کنجکاوانه برخی دانشجویان، لب و لوچه آویزان کردن برخی دیگر، تفسیرها و واکنشهای استاد. بنابراین، عامل استرسزا، یعنی هر محرکی که استرس بوجود آورد.
استرس مثبت و استرس منفی
نباید از مثال بالا چنین نتیجه گرفت که استرس همیشه منفی است و باید از آن اجتناب کرد. اگر خوب توجه کنیم، خواهیم دید که تعریف سلیه، هرنوع تقاضای سازگاری از ارگانیسم را استرسآور میداند. بنابراین، میتوان گفت که تقریباً همه محرکهای بیرونی میتوانند استرس ایجاد کنند، چون همه آنها از ارگانیسم میخواهند که سازگار شود، مثلاً وقتی صدایی میشنویم، به طرف آن برمیگردیم و وقتی غذایی در دهان میگذاریم، بزاق ترشح میشود و همه این اعمال برای سازگاری با موقعیت است.
بدین ترتیب میتوان گفت که در موارد زیادی، استرس خوشایند و مفید خواهد بود، مثلاً ورزش، عامل استرسزای خوشایند و مفیدی است، زیرا اثربخشی دستگاه قلبی ـ عروقی را افزایش میدهد. سلیه (1974) بین استرس خوشایند یا مثبت، مثلاً ورزش ملایم و استرس ناخوشایند یا منفی، مثل بیماری بلندمدت، تفاوت قائل میشود. میتوان گفت که ارگانیسم همیشه در حال استرس است، خواه این استرس خوشایند باشد یا ناخوشایند، خواه ملایم باشد یا ناملایم. نبود کامل استرس هرگز امکانپذیر نخواهد بود، مگر اینکه تحریک بیرونی وجود نداشته باشد و آن زمانی است که فرد در زیر خروارها خاک خوابیده است. بنابراین، وجود استرس برای بقاء ضرورت دارد.
روانشناسانی که در زمینهی بهداشت روانی کار میکنند، اصولاً علاقه دارند پیامدهای منفی استرس را مطالعه کنند و به همین دلیل، آنها اصطلاح استرس را در معنای استرس منفی یا زیانآور بکار میبرند، حال آنکه استرس میتواند جنبه مثبت نیز داشته باشد.
علتهای استرس، دگرگونیها و گرفتاریهای زندگی
استرس در همه زمینههای زندگی و در همه جا با درجات مختلف، حضور دائمیدارد. علتهای اصلی استرس عبارتند از: دگرگونیهای زندگی، استرس بلندمدت، گرفتاریهای زندگی، ناکامیو تعارضها.
دگرگونیهای زندگی
رویدادهای مهمیکه زندگی را تحت تاثیر قرار میدهند، مثل ازدواج، فوت یکی از اعضای خانواده یا تغییر محل سکونت، میتوانند استرس به همراه آورند. طبق نظر هولمز و راهه (1967)، مواجه شدن با تعداد زیادی از موقعیتهای استرسزا، در یک زمان کوتاه، میتواند برای بهداشت روانی پیامدهای نامساعد داشته باشد. همه تغییرات زندگی، از جمله ازدواج، مرگ یکی از اعضای خانواده، تغییر در ساعات کار روزانه و حتی تغییر در ساعات حرکت وسایل نقلیه استرسزاست و اگر میزان استرس از توانایی سازگاری ارگانیسم قراتر رود، میتواند بهداشت روانی او را بخطر اندازد و حتی به بیماریهای جسمینیز منجر شود.
هولمز و راهه، مقایسهای تهیه کردهاند که 41 موقعیت استرسزا را به ترتیب اهمیتی که دارند، شامل میشود و میتواند رابطه دگرگونیهای زندگی با بهداشت روانی را پیشبینی کند. مولفان، برای هر یک از موقعیتها، ارزش عددی قایل شده و بدین وسیله مقیاسی بوجود آوردهاند که دگرگونیهای زندگی را ارزشیابی میکند.
مقیاس ارزشیابی دگرگونیهای زندگی
مقیاس هولمز و راهه در زیر آورده شده است. موقعیتها را بخوانید، دگرگونیهای زندگی خود را در دوازده ماه گذشته و امتیازهای مربوط به آنها علامت بزنید. جمع کل امتیازها را بدست آورید. اگر جمع کل امتیازها بین 200-150 شد، 37% احتمال خواهد داشت که در طول سال مریض شوید. اگر جمع کل امتیازها بین 200 تا 300 و بالاتر از 300 شد، احتمال بیماری شما به ترتیب، 50. 80% خواهد بود.
طبق نظر مولفان، اشخاصی که امتیازهای آنها بیشتر از 300 باشد، در مقایسه با افرادی که در حد متوسط قرار دارند، احتمالاً از نظر روانی افسردگی نشان میدهند و از نظر جسمی، به بیماریهای قلبی ـ عروقی و غیره نیز مبتلا میشوند. مولفان که افزایش جمع کل امتیازها میتواند پیش آگهی افزایش حوادث و رویدادهای ناگوار زندگی باشد.
البته، مقیاس هولمز و راهه انتقادهای زیادی بدنبال آورده است، زیر برخی متخصصان بهداشت روانی معتقدند که تعداد زیادی از این موقعیتها استرسزا نیست. پس میتوان پرسید که دقت این مقیاس تا چه اندازه لازم است؟
مقیاس هولمز و راهه برای ارزشیابی دگرگونیهای زندگی
موقعیتها را یک به یک بخوانید و دگرگونیهای خود در دوازده ماه گذشته و امتیازهای مربوط به آنها را علامت بزنید. جمع کل امتیازها را به دست آورید و برای تفسیر نتایج، به متن مراجعه شود.
لازاروس و فولکمن (1984) سه فرضیه ارائه دادهاند که اساس ارزشیابی استرس بر حسب موقعیتها را تشکیل میدهند. آنها ابتدا فرضیه استرسآور بودن هر دگرگونی را مورد تردید قرار دادهاند. این دو نظریهپرداز، برای بیان تردید خود، بر تحقیقاتی تکیه کردهاند که طبق یافتههای آنها، رویدادهای مهم و چشمگیر زندگی، مثل یائسگی و بازنشستگی، در اکثر افراد مسائل جدی به همراه نمیآورد (نوگارتن، 1970؛ روزوف، 1963).
همچنین آنها روی این اعتقاد تردید کردهاند که دگرگونی باید آنقدر مهم باشد که استرس بیماریزا ایجاد کند. آنها متوجه شدهاند که انسانها، در ادراک از رویدادها، تفاوتهای فردی زیادی دارند، به طوری که یک رویداد معین برای یکی استرس شدید ایجاد میکند، اما برای دیگری هیچ استرسی به همراه نمیآورد، مثلاً خانه و نقل مکان به محیط دیگر میتواند برای یکی کاملاً استرسآور و برای دیگری آْرزوی دیرینه باشد.
به عقیده لازاروس (1990)، موقعیت زمانی استرسزا خواهد بود که فرد وادار شود تا برای مقابله با آن از منابعی که در اختیار دارد، به شدت استفاده کند. او معتقد است که ما موقعیتها را ارزشیابی میکنیم تا ببنیم آیا در حال حاضر خطرناک هستند یا بالقوه میتواند خطرناک باشند یا رقابتی ایجاب میکنند که با خوشبینی و علاقه آن را دنبال میکنیم؟ ما این ارزشیابی را بر اساس افکار، استعدادها و تجربههای شخصی انجام میدهیم. بدین ترتیب، هر موقعیت بر اساس ارزشیابی خود شخص، میتواند یک آزمایش سخت یا یک موقعیت طلایی باشد.
بالاخره، لازاروس و فولکمن، معتقد نیستند که دگرگونیهای مهم زندگی میتوانند علتهای بیماریها باشند. درست است که استرس میتواند به طور معنیدار، به بیماریهای مختلف کمک کند، همبستگی بین ارزشهای دگرگونیها و بیمای نزدیک به 12/0 است. به دلیل این همبستگی ضعیف، به نظر میرسد که ارزشهای دگرگونیها برای پیشبینی بیماری مناسب نیست.
استرس بلندمدت
موقعیتهای استرسزا تنها به صورت رویدادهای کوتاهمدت، مثل مرگ یا تولد جلوه نمیکند، ازدواج با شکوه یا حقیرانه، موقعیتهای کاری نامناسب یا جو سیاسی خفقانآور نیز میتوانند به صورتهای عاملهای استرسآور بلندمدت جلوه کند. با این همه، خواه این عوامل کوتاهمدت باشند خواه بلندمدت، هر شخص به نحو متفاوتی در مقابل آنها واکنش نشان میدهد، مثلاً یک کارگر میتوان سالیان سال در زیر سلطه یک کارفرمای بداخلاق به کار خود ادامه دهد، اما کارگر دیگری حتی نمیتواند یک ماه نیز طاقت بیاورد.
واکنش هر کس در مقابل عوامل استرسزای بلندمدت، به ارزشیابی شناختی او از موقعیت وابسته است. از نظر شخصی، رویدادهای طلاق، از دست دادن کار، اعتیاد به الکل و مسائل اقتصادی میتوانند برای همه اعضای خانواده استرس شدیدی به همراه آورند. زندگی اجتماعی نیز میتواند استرسآور باشد، زیرا برای پیدا کردن چند دوست و نگاه داشتن آنها، اغلب به تلاش و انرژی زیادی نیاز داریم. این حالت مخصوصاً در مورد کسانی که کمرو هستند یا در مقابل بیگانگان راحت نیستند، بیشتر صدق میکند. حفظ دوستیهای بلندمدت نیز گاهی دشواریهایی بوجود میآورد، زیرا دوری مسافت، الزامهای اداری یا شغلی و ازدواج، ساعت فراغت را محدود و رفت و آمدها را دشوار میکند. همهی این عوامل استرسهای بلندمدت به همراه میآورد.
در تحقیقات مربوط به استرس بلندمدت، اغلب عوامل استرسزا در محیط کار یا در ارتباط با کار را مطالعه کردهاند. اشخاص معمولاً از این نظر استرس دارند که میخواهند شغل خود را حفظ کنند یا آن را تغییر دهند، زیرا نیاز به درآمد دارند یا نمیتوانند با همکاران خود کنار بیایند. بنابراین، در اجتماعی که امنیت شغلی وجود ندارد و مردم همیشه نگران از دست دادن کار خود هستند، یا نمیتوانند محل کار خود را تغییر دهند و در کنار افرادی باشند که با آنها راحت هستند، بهداشت روانی رخت میبند و به ناکجا آباد میرود.
استرس میتواند خود فرد و اعضای خانواده او را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. طبق تحقیقات، پدری که از نظر کاری استرس دارد، بیشتر آماده است که با خانواده و مخصوصاً با پسر خود درگیری پیدا کند. اثر این درگیری تا آنجا پیش میرود که پسر در ایجاد رابطه رضایتبخش با دوستان خود نیز ناموفق میشود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به استرس و پیامدهای آن هوشیار شده اند . بزرگسالان ، نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی محیط زیست امکان وقوع یک جنگ هسته ای به پایان رسیدن منابع طبیعی وجوه اافزوده های غذایی و مواد سرطان زا و …. سخن می گویند و تمامی اسائل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل می دهند . زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانواده ها پدر و مادر هر دو باید کار کنند تا بتوانند هزینه ای روز افزون را تامین نمایند . طلاق افزایش یافته ، ازدواج مجدد هم امری نا ممکن نیست افزون رسانه های گروهی ، افراد به مشاهده ی صحنه های جنگ خشونت ، تخریب ، بی رحمی و مرگ و کشتار عادت داده اند . استرس یکی از مفاهیم مهم در مطالعه روانشناسی و بهداشت روانی به شمار می آید و به کفیات گوناگون در زندگی اطلاق می شود و به عنوان علل بسیاری از درد ها ، ناراحتی ها و بیماری ها و بیماری ها تلقی می شود . مردم عادی آن را پدیده ای رنج آور و ناخوشایند ، پزشکان مسئله را از دید واکنش های فیزولوژیک روانپزشکان بنا را بر فشارهای عصبی و به کار بردن مکانسیم های سایکوفیزیولوژیک و بالاخره روانشناسان آن را تغییر رفتار و حالات هیجانی و بحرانی می دانند
کلمات کلیدی : تعریف استرس، نقش استرس در زندگی، اضطراب، پاسخ درونی، دانلود پایان نامه روانشناسی، مقابله با استرس، سیستم حمایتی، انحراف ذهن ،درمان استرس، دیدگاه روانشناسی، آمار استرس، دانشجویان مجرد، دانشجویان متاهل، مقالات رشته روانشناسی ، پژمان شکیبا، سایکوفیزیولوژیک، حالات هیجانی، بحران شخصیتی،
هدف این مقاله معرفی موارد زیر را دنبال می کند: مساله استرس که ممکن است کارکنان با آن مواجه شوند، تمایل شخصی به استرس، شیوه هایی اختصاصی برای کاهش استرس و مدل آموزشی محققان برای جلوگیری از استرس.
طرح/ روش شناسی/ رویکرد- این مقاله هم از رویکردهای توصیفی و هم از رویکردهای تحلیلی در تحقیق و انتشار استفاده کرده است. در رویکرد توصیفی از شیوه های متفاوتی استفاده شده است که شامل تکنیکهای گردآوری، مقایسه ای و توصیفی است، رویکرد تحلیلی شامل شیوه های قیاسی و استنتاجی می باشد. یافته ها- اینگونه به نظر می رسد که توانایی افراد در کنترل کردن استرس متفاوت است. ادراک خویشتن، منبع کنترل، نوع الگوهای رفتاری A یا B و انعطاف پذیری یا سخت بودن، تمام این موارد می تواند در کنترل کردن استرس تاثیرگذار باشد. استنباط های کاربردی- برخی از سازمانها می توانند با فراهم نمودن برنامه های آموزشی مربوطه به افراد در کنترل استرس کمک کنند. اصالت/ارزش- در این مقاله به مدلی آموزشی برای جلوگیری از استرس پرداخته می شود. این مدل طبق نیاز سازمانهای کوچک، متوسط و بزرگ قابل تغییر است.
فهرست :
تعریف استرس
تفاوتهای شخصی و استرس
نیرو و خودآگاهی شخصی
منبع کنترل
الگوی رفتاری نوع A و B
انعطاف پذیری و سختی
شیوه ها و استراتژی هایی برای کنترل استرس در محیط های کاری
شیوه هایی اختصاصی برای کاهش استرس
تنفس عمیق و ریلکسیشن تدریجی عضله
تکنیکهای شناختی-رفتاری
شیوه زندگی و مدیریت زمان
برنامه های آموزشی برای کنترل استرس کارکنان
شیوه های آموزشی برای جلوگیری از استرس
طراحی یک برنامه آموزشی
محتوای برنامه های آموزشی مختلف در کنترل استرس
نتایج حاصل
فایل زبان اصلی + ترجمه