فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:127
فهرست مطالب:
مقدمه
هدف تحقیق
فایده واهمیت تحقیق
بیان مساله
موضوع تحقیق
فرضیه
تعریف مفاهیم و واژه ها
تعریف عملیاتی اضطراب
تعریف عملیاتی افسردگی
تاریخچه اضطراب
تاریخچه افسرد گی
تعاریف و نظریه های اضطراب
تعاریف و نظریه های افسردگی
افسردگی از دیدگاه روان پویایی
افسردگی از دیدگاه رفتار گرایان
افسردگی ا زدیدگاه شناختی
افسردگی از دیدگاه اجتماعی
نظریه ملانی کلاین
نظریه کامرون
نظریه ادوارد بیبرنیک
نظریه الکساندر لوئی
انواع اضطراب
انواع افسردگی
ملاکهای تشخیص اضطراب DSMIV
ملاکهای تشخیص دوره افسردگی عمده DSMIV
درمان اضطراب
انواع درمانهای اختلالات افسردگی
انواع درمانهای افسردگی
جامعه آماری
آزمودنیها
نمونه و روش نمونه گیری
ابزار تحقیق
خصوصیتهای آزمون افسردگی « بک »
روش نمره گذاری
تجزیه وتحلیل داده ها
افسردگی مدارس عادی
افسردگی مدارس استثنایی
اضطراب مدارس عادی
آزمون فرضیه
فرمول محاسبه واریانس
فرمول محاسبه t استودنت
خلاصه مراحل تحقیق
محدودیت ها
پیشنهادات
پرسشنامه آزمون
آزمون افسردگی بک
منابع
مقدمه :
در دنیای امروزه هیجانات ، تنش ها ، عصبیت ها وعوامل متعددی از این قبیل حاکم بر زندگی روزمره افراد هستند .
هر کدام از افراد جامعه امروزی در برخورد مستقیم با انواع استرسها و شرایط عصبی قرار دارند .محیط زندگی اجتماعی ، خانواده وهر آنچه فرد با آن در ارتباط است میتواند بعنوان عامل تنش زا جریان زندگی اورا به سمت بحرانها ونگرانیها سوق دهد .
امروزه تجارب تنش زا ناخواسته عکس العمل افراد را تعیین می کنند . بدین ترتیب که وقتی فردی یک تجربه ناخوشایند واسترس همراه با آن را دریافت می کند واکنش منفی بصورت اضطراب خود کم بینی ، افسردگی وغیره را از خود بروز می دهد . زیرا قدرت برخورد مقابله طبیعی با مشکلات را در نیافته وشاید نمی تواند که دریافت صحیحی ا زموقعیت خود داشته باشد .
از معضلات جامعه امروزی وشاید از بزرگترین آنها مسائل اضطراب است وافسردگی که هر کدام را به اختصار بیان می داریم .
اضطراب ، دلشوره ، تشویش ، نگرانی ،دلهره ، دلواپسی ، بی قراری ، دل آشوبه ونابسامانی حالاتی هستند که هر انسانی خواه وناخواه آنرا تجربه کرده است . می توان با اطمینان گفت که امکان ندارد انسان در این جهان زیسته باشد وتجربه اضطراب را نداشته باشد ( معانه ، 1370).
ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان وبه هم ریختن تعادل موجود می گردد و چون بشر دائما به منظور برقراری تعادل کوشش می کند بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک قوی است .
امکان دارد این محرک مضر باشد واین خود بستگی دارد به درجه ترس ومقدار وخطراتی که متوجه فرد است (شاملو 1369).
در برخی از دیدگاهها گفته می شود که هنگامی احساس اضطراب دست میدهد که فرد با موقعیتی روبرو شود که کنترلی بر آن ندارد بطور کلی کنترل ناپذیر بودن آنچه روی می دهد واحساس درماندگی در برابر آن باعث میشود که فرد در موقعیتی فشار زا قرار گرفته احساس اضطراب نماید .
هر آدمی برای رویارویی با موقعیت فشار زا روش خاص خود را دارد گاهی فرد هیجان را در مدار توجه قرار می دهد وبجای درگیری با مساله اضطراب زا سعی می کند ، به طرق دیگری از اضطراب خود بکاهد ، گاهی خود مساله را در مدار توجه قرار می دهد .
موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می کند وسپس دست به کاری می زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب نماید .( هیلگارد به 1369)
اگر چه مقدار محدودی اضطراب برای رشد بشر ضرروی است ولی مقدار آن نیز باعث اختلال رفتار می شود واغلب اوقات شخص را مجبور به نشان دادن رفتار نوروتیک یا پسیکوتیک می نماید (شاملو ، 1369).
موقعیتهای گوناگون زندگی خانوادگی اجتماعی تحصیلی ، شغلی همگی میتوانند عوامل تنش زا را ایجاد ویا تشدید نمایند .
چنانچه فردی در یک موقعیت خاص شغلی قرار گرفته باشد که همواره استرس ، نگرانی ترس ویژگی شغلی او را تشکیل دهد خود او نیز حالتهای اضطراب را تجربه می کند واین موقعیتهای اضطراب زا تا حدودی بهداشت روانی فرد را بر هم می زند .
بدین ترتیب می بایست با تحقیق هر چه بیشتر در زمینه عوامل اضطراب زا وغلبه بر آنها به نحو طبیعی وصحیح موقعیتهای تنش زا را کاملا درک نموده وراه مقابله با آنرا ایجاد نمائیم تا شاید بتوان تا حدود زیادی معضل بزرگ جامعه امروزی که مسائل ناشی از اضطراب است را از بین ببریم .
افسردگی بیماری بسیار شایعی است که با وجود تحقیقات دامنهدار درمورد
علل ، علائم وطرق درمان آن متاسفانه در بیشتر جوامع امروزی و از جمله جامعه خود ما توجه به آن مبذول نشده است . علائم افسردگی را تا مدتها به عوامل دیگری چون ضعف اعصاب ، عصبانیت هیپوکندریاک وغیره نسبت میدادند به همین سبب تشخیص صحیح ودرمان آن به تعویق می انجامید ( امانت 1338).
بیماری افسردگی بیماری است که خصوصیت اول وعمده آن تغییر خلق است وشامل یک احساس غمگینی است که ازیک ناامیدی خفیف تا احساس یاس شدید ممکن است نوسان داشته باشد . این تغییر خلق نسبتا ثابت وبرای روزها ، هفته ها ، ماهها یا سالها ادامه دارد. افسردگی بر روی کل ارگانیسم اثر می کند و تمام حوزه های زندگی یک فرد را تحت تاثیر قرار می دهد این اثر در احساسات ، نیرو ،کشش ،فکر کیفیت ، علائق فرد نمایان می شود (وهابزاده ، 1364).
منظور از اختلالات عاطفی گونه هایی از سازمان یافتگی های مرضی است که در وهله نخست دگرگونی وفروریختگی خلق وخوی در آنها بصورتی بارز به چشم می خورد ، رفتارهایی که در این حالات مشاهده می شود در دو قطب کلی شادی غمگینی مشارکت دارند ، وجود بی نظمی هایی در تفکر منطقی ومحتوای آن در افسردگان بدون توجه به نوع آنان به ثبت رسیده است
( منصور ودادستان ، 1368).
در روانپزشکی ، افسردگی را تغییر خلق در جهت غمگینی می دانند ، بارزترین علامت بیماری افسردگی همانا خلق افسرده ایست که به درجات مختلف ممکن است پدید آید . در پاره ای از موارد خلق افسرده ممکن است تنها علامت بیماری باقی بماند به هر حال در این بیماری کلیه اعمال حیاتی متناسب با خلق افسرده تغییر می کند. (اخوت وجلیلی ، 1363).
همانطور که میدانیم افسردگی تنها علامت عاطفی نیست وهمراه با افسردگی ، بیخوابی وبی اشتهایی ، خودکشی ، احساس بی ارزش و فراوان دیده می شود . حدود افسردگی گاهی با موقعیت موجود متناسب نیست و گاهی حتی خود فرد از آن آگاهی ندارد .( پور افکاری ، 1364).
تقریبا هر کس گهگاه احساس افسردگی می کند اکثر ما گاهی وقتها احساس غم ورخوت می کنیم وبه فعالیتهای لذت بخش علاقه ای نشان نمی دهیم . افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است . عدم موفقیت در تحصیل یا کار از دست دادن یکی از عزیزان و آگاهی از اینکه بیماری یا پیری توان ما را به تحلیل می برد از جمله موقعیتهایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی می شوند افسردگی تنها زمانی نابهنجار تلقی می شود که با واقعه ای که رخ داده متناسب نباشد ویا فراتر ازحدی که برای اکثر مردم نقطه آغاز بهبود است ادامه یابد ( براهنی وهمکاران ، 1368).
افسردگی واکنشی است که در نتیجه پیدایش موقعیتهای نامساعد ایجاد می گردد واز لحاظ پزشکی یک نوع آزردگی است که فعالیت وقابلیت حیاتی جسمانی وعقلانی فرد را کاهش می دهد . وبطور خلاصه می توان گفت کاهش یافتن نیرو وفعالیت جسمانی روانی موجب آزردگی می باشد .( آگاه ، 1355).
افسردگی طبیعی ومتعادل در انسان واکنش است یک عامل بیرونی که فرد از آن آگاه است ومحرومیت آن را آگاهانه درک می کند .
باید بدانیم که واکنش افسردگی با واکنش نوروتیک آن از دو جنبه فرق میکند یکی اینکه افسردگی در فرد نوروتیک از لحاظ شدت نامناسب با محرک بیرونی است ودوم اینکه در افرادی ظاهر می شود که بعلت خصوصیات خاص شخصیتی آمادگی وزمینه ابتلاء به آن را داشته اند .(شاملو 1364).
همه ما معنای غم وافسردگی را می دانیم وگاه بی گاه دچار این حالت شده ایم . نا امیدی عشق ، مرگ وشرکت در عزا و بعضی از مسائل مردم را غمگین می سازد . در بیماران افسرده نیز افسردگی بعلل همین مسائل ایجاد می شود ولی چون شخص قبلا به سبب احساس حقارت وعدم کفایت مستعد بیماری است به کلی مغلوب می گردد وافسردگی ایجاد می شود ( بیرجندی ، 1364).
مشاهدات بین الملی بدون ارتباط با کشور تحت مطالعه با افسردگی یک قطبی را در زنها 2 بار شایعتر از مردها نشان داده است .هر چند علل این اختلاف معلوم نیست این تفاوت را ناشی از استرس های متفاوت زایمان ، درماندگی آموخته شده و آثار هورمونی نهفته می دانند ( پورافکاری ، 1368).
با توجه به افسردگی فراوان در جامعه کنونی ما ، پژوهش حاضر در این زمینه تدوین شده ، باشد تا گامی هر چند کوچکتر در راه شناخت انواع درمان آن برداشته شود .
پژوهشگر امیدوار است که گرچه این پژوهش ممکن است نتواند آنطورکه باید افسردگی را معلمان مدارس مورد سنجش قرار دهد ، ولی حداقل گامی است که در این راه برداشته می شود وانگیزه هایی را برای ادامه پژوهش های آزمایشی در این زمینه در ذهن علاقمندان بر انگیزد.
هدف تحقیق
انسانها در جامعه امروزی در معرض انواع تنش ها و فشارها قرار می گیرند . فشارهایی که با پیشرفت جوامع در زمینه تکنولوژی وصنعت به مراتب بیشتر شده وموجبات بروز مشکلات جسمی و روحی فراوانی را برای افراد فراهم می آورد . فشارها ومعضلات عدیده اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی سبب می شود که وجود انسان سریعتر از گذشته فرسوده گردد وروان حساس آدمی زودتر در معرض انواع بیماریها قرار گیرد بخصوص دراین میان تولد کودکان استثنایی مشکل را دو چندان کرده است .
د راین راستاست که مسئله ای بنام تربیت و آموزش وتحت الشعاع آن مدارس استثنایی و کادر آموزشی مطرح می شود .
شاید یکی از مهمترین عوامل ترقی در زمینه آموزش این کودکان در هر جامعه ای ، وجود معلمان ودبیران کار آزموده و مجرب است که با مراقبتهای دقیق و آموزش و روش دلسوزانه توام باشد .
ودر آموزش وتربیت این کودکان ،اگر مثلثی را فرض کنیم که یک زاویه آن کودک در زاویه دیگر والدین باشند ، در راس آن معلمان ودبیران قرار دارند .
معلمان علاوه بر اینکه در دروس کتب را به کودکان می آموزند نقش تربیت
کردن آنان را برای ورود به جامعه ای بزرگتر را به عهده دارند وچه بسا در این راستا خود نیز به مرور زمان دچار معضلات عدیده جسمی و روحی شود . چرا که برخورد دائمی با مشکلات روحی وجسمی کودکان می تواند وجود هر فردی را تحت تاثیر قرار دهد .
بدین تربیت از آنچه گفته شد در می یابیم که سلامت روانی کادر آموزشی از درجه اهمیت بالایی برخوردار است وهدف از این پژوهش درک ودریافت پدیده افسردگی واضطراب ومسایل ناشی از آنها وارائه راه حلهای مناسب در جهت یاری نمودن به کادر آموزشی مدارس است .
فایده واهمیت تحقیق
« فرانسیس الکساندر » در کتاب در« تاریخ روانپزشکی » نوشت که : از نظر تاریخی ، روانپزشکی قدیمی ترین تخصصهای پزشکی است زیرا که طب بروی ، بیشتر به جنبه های روانشناختی وذهنی توجه داشت .
ولی در واقع عمر روانپزشکی نوین ، شاید به دو قرن نرسد وتازه به بیشترین دانش ما در این حیطه حاصل دست آوردهای علمی دو سه نسل پیشیناست از آنجا،دانشما پیرامون افسردگی،بیشترنتیجهتلاشهای پژوهندگان
واندشیمندان این حوزه درسی وچند سال گذشته بوده است .
با آنکه قدرت این فراگیری ، در مقایسه با توجهی که پزشکان در همه اعصار به آن داشته اند هنوز دانش ما از چند وچون افسردگی واضطراب گرچه اندک نیست .
ولی کاستیها ونقاط کور فراوان دارد . البته این شاید در مورد اکثر آشفتگیهای ذهنی ونیز بسیاری از بیماریهای جسمی صادق باشد . از اینرو هنوز پزشکان فراینده درکند وکاو وپژوهش اند .
ارسطو نوشته است : « آنها د رفلسفه ، سیاست ،شعر وهنر به جایگاه والایی میرسند ، همه گرایشی به ملانگولی دارند » پس افسردگی واضطراب به تنها بیماری مردمان شکست خورده وداغدیده ودرمانده وناتوان و آواره یا ساکنین تیمارستانها وزندانها نبوده ونیز گریبانگیر ، گرانمایگانی از آن دسته که ارسطو بر می شمرد .
درسمپوزیدی که درژنو برگزار شده بود ، روانپزشکان وپزشکان باارائه تحقیقات مورد تاکید بیان نمود که بحث « بیماری ومرض » دو حیطه قلمرو جداگانه را می طلبد چه آنچه حالات نفسانی انسانی گو آنکه در برخی حالاتشان با حالات جسمانی به ارتباط تنگاتنگ دست می یابند . نمادها وسیمایه هایی متفاوت با حالات جسمانی نسبی نوع بشر را متظاهر می سازند وبا لطبع حالات مرضی روانی نیز با حالات مرضی جسم تظاهراتی دو گانه را بروز میدهند واین مساله در نوع تلقی ما از روان که جوهری عاجز از ماده ویا منعبث ا زحرکت ودگرگونی ساده است ، تفاوتی نمی نهد اگر چه شایسته آن است که برای روان اصالتی غیر مادی قائل باشیم واین گوهر را با ارزشی دیگر ارزش نما کنیم .
بیان مساله
باتوجه به گسترش روز افزون کودکان استثنایی ودچار مشکل بعلت مسائل عدیده ای که در زندگی امروزی وجود دارد ، کادر آموزشی مدارس یکی از با اهمیت ترین جنبه های آموزشی را تشکیل می دهد که با لطبع موقعیت جسمی وروانی آنان از اهمیت بسیاری برخوردار است .
در این تحقیق سعی بر آن شده تا اضطراب وافسردگی معلمان مدارس استثنایی ومعلمان مدارس عادی بررسی شود ومورد مقایسه قرار گیرد .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:67
فهرست مطالب:
فصل یکم
معرفی پژوهش
چکیده :
- بیان مسأله (اضطراب)
بیان مسأله (افسردگی)
تصویرگری از مغز
ملاحظات کالبد شناسی اعصاب (نورآناتومیک)
ب) عوامل روانی – اجتماعی :
عوامل شخصیتی قبل از افسردگی :
بررسی علایم افسردگی :
فرضیه پژوهشی :
متغیرهای پژوهشی :
فصل دوم نظریه های اضطراب
دیدگاه شناختی
دیدگاه اصالت وجود
دیدگاه زیست شناختی
نظریه های افسردگی
روان تحلیل گری
شناخت درمانی
پیشینه پژوهشی
نظریه های انسان گرایی –هستی گرایی
فصل سوم
روش شناسی
روش پژوهش
-مواد آزمون
-نمره گذاری
-روش اجرا
پیشنهادها
فصل یکم
معرفی پژوهش
چکیده :
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه اضطراب و افسردگی دانش آموزان دوره متوسطه منطقه 7 انجام گرفته است که در آن از دانش آموزان متوسط منطقه 7 با استفاده از روش نمونه برداری غیر تصادفی، نمونه برداری شده است دراین پژوهش از 2 ابزار اندازه گیری برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است این ابزار شامل پرسشنامه حالت- صفت اضطراب اسپیگبرلر و تست افسردگی بک است. نتایج این پژوهش نشان داده است که بین اضطراب و افسردگی رابطه معنادار وجود دارد و فرضیه پژوهش تاکید شد.
- بیان مسأله (اضطراب)
اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، یکی از مؤلفه های ساختار شخصیت او را تشکیل می دهد و از این زاویه می توان آن را بهنجار دانست اضطراب در حدی اعتدال آمیز، به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی می شود، چه تأثیر مثبتی رمز آند تحویل دارد اضطراب در این حد به مثابه شیوه های سازش با محیط طبیعی، این فرصت را برای فرد فراهم می آورد تا مکانیزم های سازشی با خود را برای مواجهه با منابع تنیدگی زا و اضطراب آور گسترش دهد (دادستان، 1370- به نقل از نعمت طاووسی 1379)
امّا اگر چه حدی از اضطراب می تواند سازنده و مفید باشد، این حالت ممکن است جنبه فرض و مداوم را بیابد که در این صورت نمی توان آن را یک پاسخ سازش یافته دانست اضطراب مرضی با یک حالت استیصال یا درماندگی عمیق و یک احساس تنش گسترده همراه است که اگر به گونه ای مزمن و شدید تداوم یابد، می تواند طیف وسیع اختلال های اضطرابی را که از اختلال های شناختی و بدنی تاترس های غیرموجه و وحشت زدگی ها گسترده اند، به وجود آورد. (همان منبع)
فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه را مواجه گرداند: اضطراب است که ما را وا می دارد که برا معاینه کلی به پزشک مراجعه کنیم، کتاب هایی را که از کتابخانه به عاریت گرفته ایم باز گردانیم، در یک جاده لغزنده با احتیاط رانندگی کنیم و بدین ترتیب، زندگی طولانی تر، سازنده تر و بارورتری داشته باشیم (دادستان، 1385)
یکی از گسترده ترین قلمروهای تحقیق در چند دهه اخیر، اضطراب و حوزه های وابسته به آن است. اضطراب، اغلب خاستگاه مبهمی دارد به طورکلی عوامل آن می تواند هم محیطی مانند جنگ، تورم اقتصادی، بحران های اجتماعی، و مسائل سیاسی و ... باشد و هم درونی مانند آشفتگی درونی، سطوح تعارض، سردرگمی در ایفای نقش، بحران هویت، نگرانی از آینده و ... باشد به این ترتیب عوامل محیطی و درونی می تواند تحول شخصی را دچار دگرگونی یا توقف گرداند (میبدبان، 1381)
نویسندگان، قرن هفدهم را عصر روشن بینی، قرن هجدهم را عصر منطق ، قرن نوزدهم را عصر پیشرفت و قرن بیستم را عصر اضطراب نام نهاده اند. (همان منبع)
بررسی تحول اضطراب این نکته را برجسته می سازد که از آغاز زندگی، نوزاد انسان با یکی از شایع ترین رنج های روانی یعنی اضطراب دمساز است کودک با جهان درونی و برونی خویش، بر اساس اضطرابی که جنبه سازشی دارد به منزله «علامت هشدار دهنده» در برابر خطرها به شمار می آید، مواجه می شود. (آژوریاگرا ، 1982 به نقل از دادستان، 1384)
به ندرت اتفاق می افتد که خلال فرایند نوجاونی، بحران های اضطراب مشاهده نگردند، گاهی این اضطراب به طور ناگهانی و گاهی به طور تدریجی ظاهر می شود، زمانی فراگیر است به احساس مبهم و پراکنده ای محدود می گردد، گاهی هفته ها طول می کشد و زمانی بالعکس فقط در خلال چند ساعت پایان می پذیرد اما صرفه نظر از چگونگی بروز، شدت و مدت آن، اضطراب یک احساس بنیادی است که کمتر نوجوانی آن بیگانه است (دادستان، 1370 به نقل از نعمت طاووسی 1379)
بنابراین اضطراب به منزله بخشی از زندگی کودکان و نوجوانان، یکی از مؤلفه های ساختار شخصیت آنها مرا تشکیل می دهد و از این زاویه است که پاره ای از اضطراب دوران کودکی و نوجوانی را می توان بهنجار تلقی کرد و تاثیر مثبت آنها را برفرایند تحول پذیرفت چون این فرصت را برای افراد فراهم می آوردند که مکانیزم های سازشی خود را در جهت مواجهه با منابع تنیدگی زا و اضطراب آور گسترش دهند پس می توان گفت که اضطراب می تواند در پاره ای از مواقع، سازندگی و خلاقیت را در کودک و نوجوانان به وجود آورد، امکان تجسم موقعیت ها و سلطه آن ها را بر می انگیزد تا به طور حدی با یک مسئولیت مهم مانند، آماده شدن برای یک امتحان یا پذیرش یک وظیفه اجتماعی مواجه شوند بالعکس، اضطراب مرضی نیز وجود دارد که به منزله منبع شکست و سازش نایافتگی به شمار می آید و طیف اختلالاتی را که از اختلالات شناختی و بدنی قاترس های غیر موجه و وحشت زدگی ها گسترده اند، به وجود می آورند فرد را از بخش عمده ا از امکاناتش محروم می کند (نعمت طاووسی، 1379)
اضطراب، عموماً یک انتظار به ستوه آورنده است، به منزله چیزی است که ممکن است در تنشی گسترده و موحش و اغلب بی نام، اتفاق افتد این حالت که به شکل احساس و جربه کنونی مانند هر اغتشاس هیجانی در دو سطح همبسته روانی و بدنی پدید می آید ممکن است به یک تهدید عینی «اضطراب آور» (تهدید مستقیم یا غیرمستقیم مرگ، حادثه شوم شخصی یا مجازات) نیز وابسته باشد (لافون 1973 به نقل از دادستان، 1384)
اضطراب عبارت است از واکنش فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز، یعنی موقعیتی که زیر تاثیر بالاگرفتن تحریکات اعم از بیرونی یا درونی واقع شده و فرد در مهار کردن آنها ناتوان است (چاپلین ، 1975 به نقل از دادستان 1374)
مازلو مضطرب را کسانی می دانست که نیازهای سطح پایین تر، خصوصاً نیازهای مربوط به تعلق داشتن و «حرمت خود» آنها کارمروا نشده است و بنابراین از رسیدن به خود شکوفایی بازمانده اند (ساراسون ، 1987 به نقل از حجت خواه، 1375)
اضطراب حالتی با اثرات روان شناختی و فیزیولوژیکی عموماً، حالت هجانی ناخوشایندی همراه با برانگیختگی فیزیولوژیکی و اجزای شناختی تشویش، گناه و احساس یک بلای قریب الوقوع است، از یک واکنش هیجانی به شی یا قبل شناسایی است متمایز است (ساراسون، 1987 به نقل از حجت خواه 1375)
از نظر راجرز ، اضطراب مربوط به ناراحتی، پریشانی و یا تنشی است که فرد از ناهماهنگی بین ادراک واقعی خویشتن و آرمان هایی که دوست دارد به آنها برسد می شود (شفیع آبادی، ناصری، 1383)
- اختلالات اضطرابی : گروهی از اختلال های روانی که مشخصه همده آنها اضطراب شدید و نیز رفتارهای غیرانطباقی به منظورهایی از اضطراب است. برخی از این اختلال ها عبارتند از : اضطراب فراگیر، اختلال های وحشت زدگی (هراس)، اختلال های وسواس فکری- علمی. در راهنمایی تشخیص و آماری اختلالات روانی (DSM)، طبقه عمده ای است شامل انواعی از اخا=تلال هایی که سابقاً زیر عنوان روان رنجوری ها می آمد اتکینسون و هیلیگارد 1983 به نقل از دادستان، 1384)
- اختلال اضطراب فراگیر : اضطراب مستمری که حداقل یک ماه طول بکشد و شامل چند علامت از علایم زیر باشد: تنش حرکتی، بیش فعالی خود به خودی، بیمناکی، گوش به زنگی، و دقت بیش از حد. (سارسون 1987 به نقل از دادستان 1384)
- اختلال وحشت زدگی (هراس) : علامت اصلی اختلال هراس دوره های خود به خودی و شدید اضطراب است که معمولاً کمتر از یک ساعت طول می کشد حملات هفته ای دوبار در افراد مبتلا ظاهر می گردد، هر چند ممکن است بیشتر یا کمتر از آن نیز باشد (پوافکاری، 1373 به نقل از دادستان، 1384)
- اختلالات وسواس فکری – عملی : از افرادی که اختلال وسواس فکری – عملی دارند احساس می کنند مجبورند درباره چیزی که خوش ندارند بیندیشند یا کارهایی را انجام دهند که از آنها بیزارند افراد مبتلا به اختلال های وسواس فکری- عملی وقتی سعی می کنند در مقابل اعمال اجباری خود مقاومت کنند به شدت مضطرب می شوند و پس از اجرای اعمال اجباری احساس رهایی از تنش می کنند (اتکینسون، هیلگارد، 1383)
از آن جا که اضطراب، هیجان بسیار ناگواری است نمی توان آن را مدت درازی تحمل کرد در این موارد سخت تمایل داریم کاری کنیم که حتی تخفیف پیدا کند در هر آدمی در طول زندگی روش های گوناگونی برای کنار آمدن با موفقیت های اضطراب زا و احساس اضطراب، تکوین می یابد برای کنار آمدن با اضطراب دو خط مبتنی اصلی وجود دارد در یکی از آن ها نمود مسأله در مدار توجه قرار می گیرد: شخص موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می کند و سپس دست به کاری می زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب، نمایند در خط مشی دیگر، خود هیجان در مدار توجه قرار می گیرد: شخص به جای درگیری مستقیم با مسأله ای که اضطراب زا است می کوشد تا از راههای گوناگونی از اضطراب خود بکاهد (همان منبع)
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:43
فهرست مطالب:
چکیده
تقدیر
فصل اول
بیان مسئله
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
اهداف کلی
اهداف جزیی
سوالات پژوهش
متغیر ها
فرضیه ها
فرضیه های اصلی
فرضیه های فرعی
تعاریف واژه ها
تعاریف مفهومی
تعریف عملیاتی
فصل دوم
پیشینه پژوهش
نقش خانواده
نقش پدر
عوارض فقدان پدر
زنان سرپرست خانواده
ازدواج مجدد مادر و حضور ناپذیری
مواضع لازم جهت کاهش اثرات منفی ازدواج مجدد
اضطراب
علائم هیجا نی
علائم جسمانی
علا ئم روانی
علائم ادارکی
علائم اجتماعی
مروری بر سابقه پژوهش
فصل سوم
طرح پژوهش
روش پژوهش
جامعه آماری
نمونه و روش نمونه گیری
شیوه جمع آوری اطلاعات
اعتبار وروایی پرسشنامه اضطراب کتل
روش اجرای آزمون
روش آماری
فصل چهارم
بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری
محدودیت های پژوهش
پیشنهادها
فهرست منابع
پیوست ها
چکیده:
موضوع پژوهش حاضر و بررسی و مقایسه میزان اضطراب کلی دانش آموزان دختر و پسر محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آن هایی که مادرشان بعد از فوت پدر ازدواج مجدد نکرده اند و همچنین دانش آموزان دختر و پسر دارای هر دو والد اصلی، میباشد که این افراد در پایه سوم راهنمایی و در محدوده سن 16-14 سال قرار گرفته اند و نمونه گیری به صورت تصادفی از کلیه مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه شهر تهران انجام گرفته است. بررسی و مقایسه به وسیله اجرای آزمون اضطراب آر.بی.کتل صورت گرفته است و همچنین پرسشنامه ای به منظور تفکیک دانش آموزان محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و دانش آموزان محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند همچنین بررسی نظارت آن ها دراین امر تهی شده و از دانش آموزان خواسته شد که پس از اتمام پاسخگویی به آزمون به سوالات این پرسشنامه جواب دهند.
سرانجام این که فرض کلی پژوهش مبنی بر معنادار بودن تفاوت میزان اضطراب دانش آموزان محروم از پدر که مادرشان ازدواج مجدد کرده اند و آن هایی که مادرشان ازدواج مجدد نکرده اند تایید نشد. البته بین میانگین این دو گروه تفاوت وجودداشت به طوری که میانگین اضطراب گروه اول کمتر از میانگین اضطراب گروه دوم بود. ولی دو فرض دیگر پژوهش مبنی برتفاوت میزان اضطراب دو گروه ذکرشده در بالا با دانش آموزان دارای هر دو والد تایید شد. همچنین مطابق با نتایج پاسخ های دانش آموزان به پرسشنامه دوم این طور گزارش میشود که اکثرا باامرازدواج مجدد مادر مخالف بوده وآن هایی که مادرانشان ازدواج مجدد کرده اند دلیل این امر را بیشتر اصرار اطرافیان میدانند.
مقدمه:
ازدواج مسئله مهمی است که بسیار سفارش شده است زن و مرد آفریده شده اند تا در کنار یکدیگر قرار گرفته و آرامش یابند. زن و مردی که هر کدام تنها زندگی میکنند میتوانند باازدواج به افق تازه ای از زندگی دست یافته و با مشارکت یکدیگر بسیاری از مشکلاتشان را که شاید به تنهایی از عهده حل آن ها بر نمی آمد ند را حل کنند و همچنین از نظر سلامت روانی نیز تامین میشوند. هر چند ممکن است بعضی از ازدواج ها سرانجام خوشایندی نداشته باشد.
و کانون به علت های مختلف از هم به پاشد ولی در مجموع میتوان گفت که در روزگار پر کشمکش امروز، شاید تنها جای امنی که میتوان یافت محیط خانه و زندگی در کنار افراد خانواده است .
در خانواده علاوه بر حضور زن و مرد که بعدها نقش مادر و پدر را بر عهده میگیرند، فرزندانی نیز وجود دارند که تربیت و پرورش آن ها بسیار حائز توجه و اهمیت است و پدر و مادر در قبال این امر نقش اساسی برعهده دارند که باید با مشارکت یکدیگر این نقش راایفا کنند. حال اگر هر یک از آن ها در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند یا اینکه در محیط خانواده حضورنداشته باشد عوارض ناگواری در پی خواهد داشت که دامن گیر همه اعضای خانواده مخصوصاً فرزندان خواهد شد، چرا که فرزنان والدین خود را تنها تکیه گاه خویش دانسته و درغیاب آن ها ممکن است دچار آسیب های جبران ناپذیری شوند.
عدم حضور والدین میتواند علل های مختلفی همچون طلاق مرگ آن ها سفرهای طولانی و… داشته باشد که واکنش فرزندان در قبال هر کدام متفاوت است. آن ها ممکن است از والد تنها انتظار زیادی داشته و دائم نگران باشند که آینده آن ها چه خواهدشد. وظیفه والد تنها نیز بسیار مشکل میشود چرا که باید در یک لحظه هم نقش پدر را بازی کند و هم مادر را و تمام مسئولیت های زندگی را به تنهایی به دوش بکشد. او باید تصمیم بگیرد که چگونه ازعهده وظایف خود برآید و کوچک ترین تصمیم او در مورد اداره زندگی میتواند تاثیرات عمیقی بر کل ساختار خانواده مخصوصا فرزندان و سلامت روانی آن ها داشته باشد. والد تنها ممکن است تصمیم به ازدواج مجدد بگیرد تا بتواند با مشارکت همسر جدید خود مشکلات رابهتر حل کند. فرزندان در قبال این امر واکنشهای متفاوتی خواهند داشت که البته بر اساس سن و جنس آن ها متفاوت میباشد.
البته کیفیت تاثیر ازدواج مجدد هنوز به طور مطلق بیان نشده و احتیاج به بررسی و تحقیقات گسترده ای دارد.
با توجه به میزان و تعداد زیاد خانواده های تک سرپرست و واکنش های اطرافیان و جامعه در قبال این مسئله به نظر میرسد بایستی ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گیرد تا شاید نتایج این پژوهش ها بتواند پشتوانه تصمیم زنان و مردان همسر از دست داده جهت اخذ مناسب ترین تصمیم ها و تامین بهترین شرایط برای خود و فرزندانشان و همچنین روشن شدن وظایف ناپدری و نامادری در برابر فرزندان باشد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
عنوا ن صفحه
اضطراب امتحان 1
اضطراب امتحان چیست ؟ 1
رابطۀ اضطراب امتحان و پیش رفت تحصیلی 2
علل اضطراب امتحان 5
1ـ اضطراب عمومی 5
2 - عزت نفس 6
3ـ هوش 6
4ـ ارزیابی شناختی 7
5- عدم آمادگی 8
6- توجه و تمرکز 9
7- روش های نادرست مطالعه 9
8- انتظارات دانش آموز 10
1- انتظارات معلمان 11
2- رقابت 12
3- نظام آموزشی حاکم بر مدارس 13
4- نوع درس 14
5- موقعیت و مراقبان امتحان 15
راه بردهایی برای پیش گیری از اضطراب امتحان 18
منابع: 21
اضطراب امتحان اضطراب امتحان چیست ؟
اضطراب امتحان از دو کلمۀ اضطراب (ANXIETY) و امتحان (TEST) تشکیل شده است. منظور از اضطراب نوعی حالت هیجانی ناخوشایند و مبهم است که با پریشانی، وحشت، هراس، تپش قلب، تعرق، سردرد، بی قراری، تکررادرار و تشویش همراه است. آن چه این حالات را از هراس یا ترس شدید مجزا می کند این است که در اضطراب معمولاً به طور دقیق منبع و علت اضطراب را نمی دانیم، اما در ترس شدید اغلب علت هراس برای ما مشخص است. اما امتحان نوعی ارزش یابی است که طبق اصول معین انجام می گیرد و وسیله ای است برای توصیف و اندازه گیری تغییر رفتار دانش آموزان در جهت اهداف آموزش و پرورش و کمک به بهبود یادگیری آن ها. امتحان، به ویژه امتحاناتی که از دانش آموزان گرفته می شود معمولاً دارای هفت هدف اساسی است: 1- کمک به یادگیری دانش آموز، 2- کمک به دانش آموز برای آشنایی با هدف های آموزشی – درسی، 3- برانگیختن رغبت و علاقۀ دانش آموزان به یادگیری، 4- تصمیم گیری برای شروع مراحل بعدی تدریس، 5- اصلاح روش تدریس، 6- ارتقا و طبقه بندی دانش آموزان و 7- تصحیح نتایج فعالیت های دانش آموزان و دادن باز خورد به وی.
با تعریف کوتاه این دو اصطلاح، حال به اضطراب امتحان می پردازیم. هنگامی که فرد نسبت به کارآمدی عمل کرد، توانایی و استعداد خود در شرایط امتحان و یا در موقعیت هایی که در آن ها مورد ارزش یابی قرار می گیرد دچار نگرانی، تشویش و تردید شود می توان از اضطراب امتحان سخن گفت. در واقع برخی از دانش آموزان در هنگام امتحان، به ویژه امتحانات سرنوشت ساز دچار تشویش شدید شده ، ضربان قلبشان تند می شود، دست هایشان می لرزد و عرق می کند و احساس می کنند که ذهنشان خالی شده است. وقتی که سؤالات امتحانی را می خوانند احساس می کنند که گیج شده اند، منظور سؤال را متوجه نمی شوند و گویی همۀ آن چیزهایی را که خوانده بودند فراموش کرده اند. در نهایت، بعد از این که فشار زیادی به ذهن خود می آورند، سؤال را بدون پاسخ رها می کنند یا پاسخ بی ربط و نادرستی می نویسند. در این جا آنها به اهمیت امتحان و عدم موفقیت خود می اندیشند و همین نکات اضطراب آنان را بیش تر می کند و عمل کردشان را بیش تر تحت تأثیر قرار می دهد.
رابطۀ اضطراب امتحان و پیش رفت تحصیلی
باید مقدمتاً خاطر نشان کرد که وجود اضطراب در انسان به عنوان یک حالت عاطفی و هیجانی، نه تنها تا حدی طبیعی است، که فقدان آن ممکن است مشکلات جدی برای انسان به وجود آورد و در واقع بقای انسان به آن وابسته است. به عنوان مثال، اضطراب است که موجب می شود در یک جادۀ لغزنده با احتیاط رانندگی کنیم، با مشاهدۀ یک ناراحتی جسمانی به پزشک مراجعه کنیم، مطالعه کنیم و به موقع سر کلاس و جلسۀ امتحان حاضر شویم، و ... اما همین اضطراب که چاشنی زندگی استو انسان را به کار و کوشش و تکاپو وا می دارد، اگر از حد اعتدال خود تجاوز کند بسیار زیان بخش خواهد شد. وجود مقدار کمی از اضطراب در دانش آموزان در مورد مدرسه وانجام تکالیف آن ضروری است و موجب احساس مسئولیت ، برنامه ریزی و مطالعۀ بیش تر آن ها می شود. حتی در مواردی که برخی از دانش آموزان نسبت به درس، امتحان و مدرسه هیچ گونه مسئولیتی احساس نمی کنند گاه لازم است که معلمان و یا اولیا با تشریح عواقب قصور و کوتاهی و تنبلی دانش آموزان مقداری اضطراب در آن ها ایجاد کنند. اما از طرف دیگر، مطالعات متعددی نشان داده است که اگر اضطراب شدید باشد کاهش پیش رفت تحصیلی دانش آموزان را به همراه خواهد داشت. به بیان دیگر، یکی از علل اساسی افت تحصیلی و یا مردودی دانش آموزان، اضطراب امتحان است که در برخی مطالعات سهمی در حدود20-15 درصد داشته است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:50
چکیده:
اضطراب عبارت است از یک احساس ناراحتکننده و مبهم ترس، وحشت، یا خطر با منشای ناشناخته که بر فرد مستولی میگردد. برای بعضی از افراد این حالت ممکن است ناگهانی روی دهد و بر طرف شود، اما برای بعضی دیگر این حالت به صورت مزمن در میآید. اضطراب از نظر علمی چندین نوع دارد: اضطراب حاد ناشی از موقعیتی خاص، اختلال در تطابق یافتن با شرایط تازه، اختلال اضطرابی عمومی شده، اختلال هراس، اختلال تنشزای پس از حادثه، ترس مرضگونه و اختلال وسواسی ـ جبری.
احساس اینکه یک اتفاق نامطلوب یا زیانبار به زودی رخ خواهد داد.
خشک شدن دهان، مشکل در بلع، یا خشونت صدا
تندشدن تنفس و ضربان قلب، تپش قلب
حالت لرزش یا پرش عضلات
انقباض عضلات، سردرد، کمردرد
عرق کردن
مشکل در تمرکز
منگی یا غش
تهوع، اسهال، کاهش وزن
خوابآلودگی
تحریکپذیری
خستگی
کابوس
مشکل در حافظه
ناتوانی جنسی
فعال شدن مکانیسمهای دفاعی بدن برای مبارزه یا فرار. ترشح آدرنالین از غدد فوقکلیوی افزایش مییابد، و موادی که از تجزیه آدرنالین در بدن جمع میشوند (کاتکول آمینها) نهایتاً بخشهای مختلف بدن را تحتتأثیر قرار میدهند. تلاش برای پرهیز از اضطراب خود موجب اضطراب بیشتر میشود.
استرس با هر منشاء (مثلاً مشکلات اجتماعی یا مالی)
سابقه خانوادگی اضطراب
خستگی یا کار زیاد
وقوع مجدد موقعیتهایی که قبلاً استرسزا بودهاند یا طی آنها به فرد آسیب رسیده است.
بیماری جسمانی
تکاملطلبی غیرمنطقی
ترک اعتیاد یا الکل
از روشهای کسب آرامش یا مراقبه برای کاهش استرس بهره بگیرید.
به فکر تغییر شیوه زندگی خود باشید تا استرس کاهش یابد.
اضطراب عمومی شده را میتوان با درمان کنترل کرد. غلبه کردن بر اضطراب اغلب موجبات زندگی بهتر و رضایت بخشتری را فراهم میآورد.
بروز اختلال در روابط اجتماعی و شغلی
افزایش ناگهانی میزان اضطراب ممکن است موجب بروز حمله هراس و فرار از موقعیت شود.
وابستگی به داروها
نامنظمی ضربان قلب
بهتر است تحت بررسی و درمان از نظر موارد خاص تهدیدکننده یا منشاء استرس که در ناخودآگاه شما است ولی وجود دارد، قرار بگیرید.
به فراگیری روشهای کاهش انقباض ناخودآگاه عضلانی مثل بازخورد زیستی و روشهای کسب آرامش بپردازید.
به ورزش هوازی (آئروبیک) به طور منظم بپردازید تا روح و جسمی آماده داشته باشید.
امکان دارد داروهای ضداضطراب مثل بنزودیازپینها برای مدتی کوتاه تجویز شوند.
امکان دارد از داروهای ضدافسردگی برای اختلال هراس استفاده شود.
فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری
فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ کنید. فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری بدنی به کاهش اضطراب کمک میکند.
هیچ نوع رژیم خاصی توصیه نمیشود. تنها باید از کافئین و سایر مواد تحریککننده، و نیز الکل پرهیز کرد.
درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟
اگر شما یا یکی از اعضای خانواده تان علایم اضطراب را دارید و خوددرمانی نتیجهای نداده است.
اگر شما دچار احساس ناگهانی هراس بیش از حد شدهاید.
اگر دچار علایم جدید و بدون توجیه. داروهای مورد استفاده در درمان ممکن است عوارض جانبی به همراه داشته باشند.
http://www.irteb.com/bimariha/conditions-step.asp-t=27.htm
اضطراب چیست
همة انسانها اضطراب را در زندگى خود تجربه میکنند و طبیعى است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهاى تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امرى غیرعادى است.
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگى و برانگیختگى فیزیولوژیکى است. بهطور کلى اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسى است که با یک یا چند حس جسمى مانند احساس خالى شدن سر دل، تنگى قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.
بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادى مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علائم و نشانه های اضطراب
عصبى بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگى
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بیحالى
ـ تنگى نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانى و دلهره
ـ بیخوابى
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
اضطراب در کودکان و نوجوانان
بسیارى از کودکان هنگام قرارگیرى در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و بهطور خجالتآورى به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» میشوند.
معمولاً والدین میتوانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضى از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمیپذیرند. بهمنظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافى داشت بهطوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافى جهت مقابله با مسائلى که به نظرشان مشکل مى آید، را کسب کنند.
بسیارى از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزى که آنان به مشکلى برخورد میکنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته میباشد. اغلب ترکیبى از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشى از شرم و خجالت زمینة بسیارى از اضطراب کودکان را تشکیل میدهد.
بسیارى از شکایتهاى کودکان در دوران ابتدائى مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهاى پراکنده دیگر، ناشى از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانى در پدر و مادر میتواند از علل آن باشد که این نگرانى مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز مى کند.
شایعترین اختلالات اضطرابى در کودکان و نوجوانان عبارتند از:
ـ اضطراب جدایى (Separation Anxiety)
ـ اضطراب امتحان (Exam Anxiety)
ـ اضطراب اجتماعى (Social Anxiety)
ـ ترس از مدرسه (School Phobia
عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ به خصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ به خصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:
نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان بتدریج می پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :
رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فرآهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرند، ولو اینکه اشتباه کنند. و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.