یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی

اختصاصی از یارا فایل توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی

برگرفته از سایت

http://qaraati.net/library/show.php?bn=1&start=18161

نیاز به دین بحث اصول عقاید را با طرح سوالی شروع می کنیم : آیا انسان به دین نیاز دارد؟قبل از پاسخ این سوال ، لازم است ابتدا نیازهای انسان را ذکر کنیم .هر انسانی سه نوع نیاز دارد:1نیاز شخصی 2 نیاز اجتماعی 3 نیاز عالی نیاز شخصی ، مثل نیاز به غذا، پوشاک ، مسکن ، همسر. نیاز اجتماعی ، اموری است که انسان چون در جامعه زندگی می کند به آنها نیاز دارد. مانند قانون ، مقرّرات و رهبر. نیاز عالی ، نیاز انسان به شناخت و معرفت است ، که بشر سوالات متعدّدی درباره خود و هستی دارد و می خواهد خیلی چیزها را بشناسد و بداند و درباره آنها اطلاعاتی داشته باشد. مثلا شناخت هستی و مبدأ آن ، شناخت هدف هستی و مقصد و پایان آن ، شناخت راه زندگی و شناخت حقّ و باطل ، از جمله نیازها وخواسته های هر انسانی است . اکنون بار دیگر سوال قبلی را تکرار می کنیم : انسان چه نیازی به دین دارد؟ پاسخ : در میان انواع نیازهای انسان ، دین ، پاسخگوی نیازهای عالی اوست . انسان ها برای پاسخگویی به نیازهای عالی خود به دین نیازمندند، و دین به سوالات فوق پاسخ می دهد. دین توضیح می دهد که سرچشمه هستی کجاست ، آفریدگار هستی کیست ، هدف هستی چیست ، معیار شناخت حقیقت کدام است و مسئولیّت ما در این مجموعه چیست . کدام راه ؟ما انسان ها، برای سعادت و رشد خود به برنامه و طرح نیازمندیم و از سه طریق می توانیم برنامه مورد نیاز خود را به دست آوریم . به عبارت دیگر سه راه پیش روی ماست :1طبق میل و سلیقه خود عمل کنیم .2طبق خواسته های مردم برنامه خود را تنظیم کنیم .3خود را تسلیم خدا نماییم و راه خود را فقط از او بگیریم . راه خود راه خود ساخته ، هرگز راه مطمئنّی نیست ، زیرا معلومات ، اطلاعات و دانش انسان بسیار محدود است . او شاهد صدها اشتباه و خطا در اعمال گذشته خویش است . وجود پشیمانی های بسیار در زندگی ما دلیلی است بر اشتباه بودن راهی که رفته ایم و چه بسیار از تصوّرات ، برداشت ها و قضاوت های ما، که بعدا معلوم می شود اشتباه بوده است . مضافا، طوفان غرائز هر لحظه انسان را از سویی به سویی می برد وخواسته های جدیدی را مطرح می کند، با این وضع آیا صلاح است باز هم در انتخاب راهی که به سعادت یا شقاوت همیشگی انسان مربوط می شود، طبق فکر ناقص وعلم محدود خود عمل کند!؟ راه مردم راه دوّم نیز در نامطمئن بودن ، دست کمی از راه اوّل ندارد، چون همان خطا و سهو و محدودیّت که در دانش و اندیشه من بود در نظریه دیگران نیز هست .همان گونه که من در دام هواها و هوس های خویش گرفتارم ، دیگران نیز همین گرفتاری را داشته و دارند و همان طور که من بارها پشیمان شده و می شوم ، دیگران نیز همین پشیمانی را داشته و خواهند داشت .از همه اینها گذشته ، هیچ دلیلی وجود ندارد که من از سلیقه خود صرف نظر کنم و دنبال سلیقه های گوناگون دیگران باشم . آزادی خود را رها کرده ، اسیر کسانی شوم که نه حقیقت مرا می شناسند، نه سعادت ابدی مرا می دانند و نه معلوم است که خیر خواهم باشند. راه دین یا راه برتر راه دین ، راهی است که آفریدگار برای ما قرار داده و بدیهی است که سازنده هر کالایی به مشخّصات و نیازهای آن از دیگران آگاه تر است و بهتر از هر کسی می تواند مقرّرات مربوط به نحوه استفاده و یا حفظ و نگهداری آن را مشخّص نموده ، اعلام کند. آیا وجود انسان ، از یک کالای ساخته دست بشر کمتر ویا ساده تر است !؟ راه ما و مقرّرات و قوانین زندگی ما را نیز باید سازنده وخالق ما یعنی خدای بزرگ بیان کند، زیرا او از هر کس نسبت به بندگان خود آگاه تر و مهربان تر است . انتخاب راه دین ، سفارش عقل است علاوه بر مطالب فوق ، انتخاب راه دین ، امری کاملا عقلانی ومنطقی است ; زیرا انسان عاقل همیشه احتمال خطر را خصوصا اگر مهم باشد، جدّی می گیرد. در جمعی که به مسافرت می روند، آن کسی بر مبنای عقل و خرد گام برمی دارد که هنگام سفر و احتمال خطر، چیزهایی با خود برمی دارد، طنابی برای بکسل کردن ، زنجیر چرخی برای یخبندان ، جک و زاپاسی برای پنچری ، چراغ قوّه ای برای تاریکی و چوب و چماقی برای حمله دزدی مسلح . انسان عاقل همواره به پیش آمدهای احتمالی سفر فکر می کند و این وسایل را همراه خود می برد، در مقابل ، افرادی که از عقل خود بهره ای نمی گیرند، سفر را آغاز کرده ، هیچ یک از وسایل مورد نیاز را برنمی دارند. در طول سفر چنانچه مشکلی پیش نیاید و خطری اتّفاق نیفتد. کسانی که این گونه امکانات را همراه خود برداشته اند ضرری نکرده اند; بلکه در طول سفر از احساس آرامش و اطمینان برخوردار بوده اند، امّا اگر نیازی به این وسایل پیش آمد، کسانی که همراه خود هیچ وسیله ای ندارند چه کنند؟ مانندهمین ماجرا برای کسانی که در این دنیا، دین را برگزیده ، دستورهای آن را اجرا می کنند با کسانی که دین را رها نموده و به آداب و اعمال دینی پایبند نیستند، اتّفاق می افتد. انسان عاقل ، بر اثر گفتار انبیا و بندگان صالح و صادق ، راه پر مخاطره ای را پیش روی خود می بیند، آنان به او گفته اند: روزی فرا می رسد که باید پاسخگوی اعمال خود باشد، پاداش کارهای نیکش را می بیند و به خاطر کارهای زشت و ناپسندش مجازات می شود. پیامبران الهی او را از ارتکاب گناهان باز داشته و انجام اعمال نیک را به او سفارش کرده اند. به او گفته اند: سالی یک ماه رمضان ، روزه بگیرد. به جای آنکه شراب بنوشد از خود انگور استفاده کند و روزی چند دقیقه در برابر خالق خویش نماز گزارد و به جای بی حرمتی به ناموس دیگران ، ازدواج کند و عفّت خود را حفظ نماید.حال اگر این وعده و وعیدها راست نبود و قیامتی به وجود نیامد و سوال و جواب و پاداش و مجازاتی در کار نبود، کسی که در دنیا دیندار بوده ، مقرّرات و دستورات دین را مراعات نموده ، هیچ ضرری نکرده است . بلکه حداکثر به اندازه ای که فرد بی دین ، اوقات خود را صرف کارهای بی ارزش نموده است ، فرد دیندار نماز خوانده ، یادستوری دینی را انجام داده است ، امّا اگر قیامتی در بین بود، که به هزار و یک دلیل هست آن وقت افراد بی دین ، و غیر مذهبی و لاابالی چه خواهند کرد؟! بنابراین مذهبی ها به هر حال برنده اند و افراد لاابالی و غیرمذهبی ، در معرض خطر و ضرر قرار دارند. البتّه روشن است که انجام اعمال دینی و پایبند بودن به آداب آن ، صبر و استقامت می خواهد، فرد دیندار برای انجام تکالیف دینی خود باید متلک های افراد لاابالی را تحمّل کند، بویژه افرادی که در میان خانواده ها و دوستان غیر مذهبی به سر می برند باید تحمّل بیشتری داشته باشند. قرآن کریم می فرماید: روش مجرمان و خلافکاران ، این است که به مومنان می خندند. و هرگاه از کنار دینداران می گذرند (آنها را مورد تمسخر قرار داده و) به یکدیگر چشمک می زنند. و زمانی که به نزد حزب و باند و گروهشان برمی گردند، مسرورند. (به اصطلاح پشت سر مومنان صفحه می


دانلود با لینک مستقیم


توحید در نظر حجت الاسلام قرائتی

دانلود پایان نامه درباره زندگانی معین الاسلام و فرهنگ جدید اصفهان

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه درباره زندگانی معین الاسلام و فرهنگ جدید اصفهان دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه درباره زندگانی معین الاسلام و فرهنگ جدید اصفهان


دانلود پایان نامه درباره زندگانی معین الاسلام و فرهنگ جدید اصفهان

فرمت:word قابل ویرایش

زادگاه و نیاکان

حاج سید محمد علی مازندرانی (معین الاسلام) در سال 1251 هجری شمسی=1290 هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. پدرش حاج سید عبداللهی و جدش سید امیر محمد علی نیز در همین شهر پا به عرصه وجود نهادند.

جد اعلایش سید محمد (مهاجر) است فرزند سید عبدالله موسوی مازندرانی، که در عالمی بزرگ و محتشم و در لاربحان وشاع زشت صاحب عشیره و مالک املاک بود.

سید محمد – نخست بار در سال 186 ه‍ ق – دراوان جوانی برای کسب علم به حوزه علمیه اصفهان آمد 9 سال در این شهر ماند و تا وصول به درجه اجتهاد دانش‌اند رفت سپس بدستور پدر و موافقت استادش آقا محمد به مازندران مراجعه کرد. او بعد از وفات پدرش سید عبدالله در سال 1214 هجری قمری از مازندران بقصد سکونت به اصفهان مهاجرت کرد. دریا شهر علمی فرهنگی اصفهان، چونان صدف زاینده، این در ثمین را پذیرا شد و باو مجال پرورش و تعلیم و تعلم بخشد. اولاد و احفادش نیز به برکت و یمن وجود و حضور علماء عامل و متقی و دانشمندان عدیم النظیر اصفهان رحمه الله علیهم اجمعین، به مدارج اعلای علم و تقوی عروج کردند و به سهم خود بر عزت و شأن این شهر افزودند.

سید محمد در سفر مهاجرت نیت کرده بود که نه تنها خود مادام العمر به مازندران معاودت نکند، بلکه به اولاد و اعقابش نیز چنین توصیه کرد. علت و جزئیات این مهاجرت را حفید او حاج سید محمد علی (صاحب عنوان) که بعدا ملقب به معین الاسلام شد، طی رساله ای شروح تحریر کرد و بچاپ رسانید.[1]

در این اوقات که سود این اوراق که نواده صاحب عنوان است. قصد کرد پیرامون زندگانی جد خود وجیزه ای بنگارد، به کتب و اوراق بازمانده از آن مرحوم رجوع کرد و متاسفانه امهات آن را نیافت، به ناچار به مختصر باقیمانده بسنده کرد و با کوشش بسیار آنها را از پس سالها پراکندگی، مجموع کرد و گرد و غبار چهل واندساله را از آنها بسترد دو آن مختصر را – که از تصاریف زمان و دستبرد ایام سلامت مانده بود- در مطالعه کشید. در خلال جستجوها، به مسوده چند برگ از نامه ای[2] برخورد به خط مرحوم معین الاسلام و خطاب به مرحوم آیه الله العظمی نجفی مرعشی، که شاید در پاسخ سوال معظم له بوده و حاوی مشروح احوال نیاکان او و علت مهاجرت و توطن جدش سید محمد بن عبدالله در اصفهان است. لذا بفال نیک گرفت و قسمت پائی از آن را درصدد متعال بیاورد.

بسم الله تعالی شأنه

حضور مبارک بندگان حضرت مستطاب شریفتمدار مقتدی الانام مروج الاحکام صافط انساب الذریه الطاهره من بنی الزهرا علیهاسلام الله الملک العلوم حجه الاسلام والمسلمین آقا نجفی امام جماعه سجد بالا سر حرم قم دام خلله علی روس الانام. عرضه داشت این جانب حاجی سید محمد علی بن حاجی سید عبدالله بن الامیر محمد علی بن آقای آقا سید محمد الموسوی المازندرانی اللاریجانی الشهاندشتی که پدر ایشان مرحوم آقا سید عبدالله بن السید اسماعیل بن السید حسین الموسوی المازندرانی اللاریجانی الشهاندشتی باشند، چهل و یک پسر و ظاهراً هفت دختر داشته …………….. اسباب مسافرت مرحوم آقا سید محمد جد را اعلی الله (مقامه) فراهم و (برای تحصیل علم) روانه به اصفهان می کنند.

و چون دوستی بوده فیما بین مرحوم آقا محمد سید آبادی با مرحوم آقا سید عبدالله، یک کاغذ توصیه هم می نویسند به مرحوم آقا محمد، ایشان هم آقا را می پذیرند. در منزلی که به صوابدید مرحوم آقا محمد بوده (ساکن و) مشغول (تعلم) می شوند. معقول را خدمت خود آقای آقا محمد و ادبیات را پیش مرحوم آقای میرزا ابوالقاسم رشتی در مدرسه سلطانیه نطق و معانی بیان …………….. و همه ماهه وضع تحصیلات ایشان را مرحوم آقا محمد بیدابادی برای مرحوم ابوی شان، آقا سید عبدالله می نوشته اند. چنانچه بعد از 9 سال تمام در اصفهان که مشغول بوده اند، مرحوم آقا محمد می نویسند به آقا سید عبدالله که الحمدالله آقا سید محمد فعلاً مستنبط و دارای درجه اجتهاد است و محتاج به تقلید نمی باشند و در این هنگام هم مرحوم آقا سید عبدالله سنشان هشتاد و دو سال بوده لهذا آقای آقا سید محمد (را) احضار می فرمایند از اصفهان ایشان هم اطاعت نموده و می روند هم به جهت افاضه و تدریس، هم خدمات مرجوعه ایشان را انجام می دادند. بعد از 19 سال از مراجعت (ایشان)، آقا سید عبدالله مرحوم فوت می شوند و لجنه جهت ایام مجلس برپا می شود و از دور تمام قریه ها که متعلق بخودشان و سائرین (بوده) اقامه عزا می شود. در شب سوم آقا زاده های ایشان از تمام قریه های (قریه ها) و هم جوارها دعوت می شود (می کنند). چند مجلس متعدد بوده که در یکی از آنها آقا زاده ها بوده اند و مشغول پذیرایی بودند. آقای آقا سید محمد در زاویه آن مجلس نشسته مشغول مطالعه کتاب معالم5 می شوند. اخوی بزرگ ایشان متعرض ایشان می شود با من بیان: «آقای اخوی شب سوم پدر و این ازدحام مردم که باید از همه پذیرائی کرد، کسی نمی نشید مشغول مطالعه شود» ایشان جدا مشغول می شوند و می گویند شماها که هستید پذیرائی کنید، بنده تحصیل را واجب می دانم و حاضر نیستم نه جهت پذیرائی و نه جهت تواضع جهت مردم. اخوی بزرگ با کمال تعرض می گویند: «بگذار کتاب را زمین و برو از این مجلس بیرون». ایشان می گویند چشم و با کتاب بلند می شوند بروند. اخوی بزرگ می گویند «کتاب را هم بگذار زمین، هنوز قسمت نشده کتابها که شما بسهم خود تصرف کنید». لهذا آن مرحوم با کمال تعرض کتاب را هم زمین گذاشته و در ظلمت شب با پای پیاده از خانه پدر بیرون می آید و می فرمایند بنده رفتم و دیگر به مازندران نخواهم آمد و دیناری هم از مال پدر نمی خواهم بلکه هر کجا رفتم همانجا توطن می کنم و وصیت می کنم که تا هفت پشت از اعقاب من به مازندران نیایند و دیناری هم از مال پدر نخواهند و بدون توقف و بیتوته شب می آیند به طهران. دربین راه وهله اول مصادف می شوند با مرحوم میرزا شفیع مازندرانی6 که صدر اعظم وقت بوده در زمان خاقان مغفور فتحعلی شاه و قبلا هم حاکم اصفهان بوده و خانه و بستان و بیوتات متعدد جهت خود آباد کرده و ساخته و از اصفهان احضار شده بود جهت صدارت، تمام اینها که حدودش تقریباً سی جریب شاه می شود چه از عمارت چه باغ چه اصطبل خالی بوده و چون سابقه کامل شناسائی در حق آقا داشته پیاده می شود جهت احترام آقا و مستفسر حال آقا می شود که جهت آمدن در ایام عزای پدر آن هم راجلاً چه بوده؟ ایشان شرح ماوقع را از اعراض و نرفتن به مازندران در مدت عمر و عاق نمودن اعقاب خود را بیان می فرمایند و لهذا بامر صدراعظم مرحوم، آقا را می برند در منزل صدارت و خود صدراعظم می رود دربار و جهت عظمت ایشان و خانواده و احترام پدر متوفاشان قضیه را بعرض می رساند. شاه فرمایش می کنند خوبست آقا را تا مجالس عزای پدرشان برپاست بفرستیم ایشان را با مصاحب محترمی که مراجعت کنند و بامر همایون ما التیام بدهند فیما بین اخوان، بیاورید شما ایشان را حضور تا با نصامح شاهانه و خلاع متعدده جهت اخوانشان مراجعت دهیم ایشان را» انتهی

این مسوده در همین جا ناتمام رها شده و معلوم نیست آیا مبیضه و کامل شده آن به مخاطب نامه ارسال شده است یا خیر؟


دانلود با لینک مستقیم