این مقاله به متون تجربی در مورد تعیین کنندههای اصلی امکانات بالقوه ایجاد درآمد در 61 کشور کمک میکند. این مقاله از مجموعه وسیعی از دادهها و روشهای اقتصادسنجی استفاده میکند تا تحلیلی را شکل دهد که مناسب با درآمد بالقوه باشد. مطالعات اخیر بین درآمد بالقوه مبتنی بر پایههای اقتصادی کشورها و مبتنی بر توصیفات چارچوب قانونی، تفکیک قائل نشده بودند. این مطالعه از رویکرد دوگانهای به درآمد بالقوه برای بررسی موضوع استفاده میکند. دو مجموعه متغیر استفاده شده است یکی مرتبط با ساختار درونی اقتصاد و نقاط قوت کشورها است که درآمد بالقوه را تحت تاثیر قرار میدهد و دیگری با متغیرهای سیاست مالیاتی مرتبط است. بر اساس یافتههای تحلیل، دو مجموعه درآمد بالقوه وجود دارد: یکی میتواند «درآمد بالقوه اقتصادی» نامیده شود و دیگری «درآمد بالقوه حقوقی». تفاوت بین درآمد بالقوه حقوقی و درآمد واقعی جمعآوری شده، عموماً به عنوان شکاف مالیاتی شناخته میشود. تفاوت بین درآمد بالقوه اقتصادی و درآمد واقعی جمعآوری شده، جای خالی مالیاتی نامیده میشود. میزان درآمدی که یک کشور میتواند جمعآوری کند، نقطه قوت اقتصادی است که به آنچه که مجلس تصویب کرده بستگی ندارد. نتایج نشان میدهد که درآمد بالقوه تصویب شده قانونی در کشورهای اروپای شرقی و آسیای مرکزی اغلب بیشتر از درآمد بالقوه مبتنی بر پایههای اقتصادی کشور است که میتوان جمعآوری نمود. این مقاله همچنین از شاخص تلاش مالیاتی استفاده کرده و دریافت که اگر چه بسیاری از کشورها عملکردی نزدیک به درآمد بالقوه اقتصادی دارند، اما مطابقت داشتن با درآمد قانونی بالقوه بسیار مشکل است. رابطه بین درآمد بالقوه و اقتصاد سایه، بهرهوری مالیات بر ارزش افزوده و برخی دیگر از تعیینکنندهها مورد بررسی قرار گرفته تا آزمایش کنیم که آیا برخی از کشورها خارج از ابزارهای خود مالیات وضع میکنند یا خیر.
این مقاله، خلاصه کار تحقیقی بانک جهانی در سال 2014 بوده و اصل متن انگلیسی آن 40 صفحه می باشد که ترجمه آن با قیمت بسیار مناسب آماده دانلود می باشد.