16 صفحه
ترور و تروریسم
«ترور» و «تروریسم»
اشاره
یکى از مهمترین و جنجالىترین موضوعاتى که امروزه در سطح جهان مطرح است و دامنگیر برخى ملتها شده موضوع «ترور» و «تروریسم» است که شاید در بدو امر، موضوعى شفّاف تلقّى شود و واکنش لازم در قبال آن نیز روشن به نظر برسد. اما آنچه موجب دشوارى کار مىشود، تحریفى است که قدرتهاى استکبارى در معناى «ترور» و «تروریسم» صورت دادهاند و به مبارزان آزادیخواه و استقلالطلبان و مخالفان خود برچسب «تروریست» مىزنند تا بتوانند از «تروریسم» به عنوان ابزارى براى پیشبرد اهداف شوم خود استفاده کنند. بنابراین، نقاب «مبارزه با تروریسم» به چهره زدهاند تا بتوانند در پسِ آن، نیّات پلید خود را محقق سازند.سردمداران این حرکت ضدبشرى ایالات متحده آمریکاست که اتفاقاً سینهچاکترین کشورِ ظاهراً طرفدار حقوق بشر نیز هست. جدیدترین نمونهها براى این بحث نیز جنگ در افغانستان و عراق است. اما نظرى کوتاه (از دید یک منتقد آمریکایى) به اقدامات و رفتار تناقضآمیز و منافقانه این کشور در باب حقوق بشر، ماهیت بحث «تروریسم و مقابله با آن» را بیشتر روشن خواهد کرد. (مترجم)
موضوع: بررسی قانون ضد تروریسم انگلستان
چکیده
عدالت کیفری و رعایت اصول حقوق بشر در مبارزه با تروریسم، نقش بسیار مهمی در کارآمدی اقدامات کشورها و نهادهای دستاندرکار مبارزه با پدیده شوم تروریسم دارد. به همین لحاظ بررسی قانون ضد تروریسم انگلیس و انتقادات وارد بر آن میتواند حاوی پیام مهمی برای مدعیان مبارزه با تروریسم باشد. در این مقاله نویسندگان سعی در طرح مجدد اصول و قواعد حقوق بشر در مبارزه با تروریسم در چارچوب قانون ضد تروریسم انگلیس دارند. شایان ذکر است که استفاده از آرای دیوان اروپایی حقوق بشر و تفاسیر عمومی کمیته حقوق بشر ملل متحد در خصوص این موضوع، جایگاه خطیر و غیرقابلتخطی رعایت اصول حاکم بر مبارزه با تروریسم را تبیین نموده است.
مقدمه
امروزه پدیده تروریسم به یکی از مهمترین دغدغههای امنیتی ملتها و دولتها در سراسر جهان تبدیل شده است. رواج پدیده تروریسم منحصر به منطقه و یا دولتهای خاصی نیست، بلکه از کشورهای کوچک کمتر توسعهیافته تا بزرگترین قدرتهای دنیا بهنحوی با این معضل امنیتی مواجه هستند. توجیهات تروریستها برای ارتکاب این اعمال و نیز نحوه مبارزه با تروریسم اگرچه اشکال متفاوتی به خود میگیرد اما بهنظر میرسد، هم تروریستها و هم مدعیان مبارزه با تروریسم خود را ملزم به رعایت اصول حقوق بشری نمیدانند.
این مقاله در پی آن است &#۱۷۰۵;ه روشن نماید قانون ضدتروریسم ۲۰۰۱ انگلیس &#۱۷۰۵;ه مدت اعتبار آن تا ۱۰ نوامبر ۲۰۰۶ میباشد تا چه میزان با اصول و موازین حقوق بشری منطبق است و مشخص نماید که چگونه میتوانیم میان نگرانیهای امنیتی دولتها در زمینه مبارزه با تروریسم از یکسو و رعایت اصول و موازین حقوق بشری از سوی دیگر تعادل برقرار نماییم.
در مبحث اول این مقاله به بررسی تعلیق میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون اروپایی حقوق بشر که بهموجب قانون ضدتروریسم صورت گرفته است میپردازیم و مشروعیت این اقدامات را براساس تعهدات انگلستان بهموجب حقوق بینالملل و رویه قضائی دیوان اروپایی حقوق بشر مورد ملاحظه قرار میدهیم.
در مبحث دوم به ارزیابی صدور تاییدیه* توسط وزیر کشور و گروههای تروریستی که مشمول صدور تاییدیه از جانب وزیر کشور هستند میپردازیم.
در مبحث سوم تبعیضآمیز بودن این قانون از لحاظ حقوقی و عملی را مورد بررسی قرار میدهیم.
در مبحث چهارم بازداشت مظنونان تروریستی را بهموجب قانون ضد تروریسم مطرح میکنیم و مشخص مینماییم که قانون ضد تروریسم تا چه میزان با استانداردهای حقوق بشری از قبیل ضرورت تفهیم اتهام و معقول بودن مدت بازداشت سازگاری دارد.
در مبحث پنجم کمیسیون ویژه استیناف مهاجرتی** را که بهموجب قانون ضدتروریسم بهمنظور تصمیمگیری در مورد مشروعیت تاییدیه صادره از جانب وزیر کشور ایجاد شده است از لحاظ اصول دادرسی منصفانه مورد مداقه قرار میدهیم.
در پایان دلایل مورد استفاده در رسیدگی به پروندههای تروریستی بهموجب قانون ضدتروریسم را مورد بحث قرار میدهیم و در این خصوص به موضع دادگاههای انگلیس راجعبه دلایل محرمانه اشاره مینماییم.
تعداد صفحات:50
پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق
گرایش جزا و جرم شناسی
170 صفحه
چکیده:
تروریسم به عنوان یکی از بحث برانگیزترین پدیده های اجتماعی معاصر از جنبه های گوناگونی مورد بررسی بوده از جمله بعد جرم شناسی آن مورد توجه حقوقدانان قرار گرفته است. در این تحقیق نیز از منظر جرمشناسی به بررسی یکی از ریشه های تروریسم یعنی ریشه های اقتصادی آن پرداخته شده است. دو عامل اقتصادی بر رشد و توسعه تروریسم موثر واقع شده اند. عامل اول فقر و نابرابریهای اقتصادی حاکم بر کشورهای محروم جهان در کنار سابقه استعمار و استثمار تاریخی در این کشورها است که آسیبهای جسمی، فکری و روحی خاصی را پدید آورده است که موجب گرایش گروهها و افراد این کشورها به رفتارهای خشونت آمیز و مبارزات تروریستی شده است. بنابراین یکی از گامهای اساسی در راستای مبارزه با تروریسم، بررسی و حل بحرانهای اقتصادی و محرومیت و نابرابری حاکم بر این کشورها است. عامل دوم سیر تحولات نظام سرمایه داری است. این تحولات، نظام سرمایه داری را به سمت هرچه بیشتر میلیتاریزه شدن پیش برده است و در دهه های اخیر وابستگی پیچیده ای میان توسعه و حتی بقای سیستم سرمایه داری با رشد و گسترش صنایع نظامی به وجود آمده است. وابستگی سرمایه داری به تولید تسلیحات و نیاز به بودجه های کلان نظامی از یک طرف و نیاز روزافزون جوامع صنعتی به موادخام و بازار فروش کشورهای در حال توسعه موجب شده است که رشد و توسعه تروریسم بین المللی بیش از آنکه موجب وارد آمدن آسیب و خسارت به نظام سرمایه داری شود؛ منافع خاصی را برای این نظام فراهم آورد. به این ترتیب تعامل پیچیده و خاصی بین تروریسم و سرمایه داری به وجود آمده است که این تعامل یکی از موانع اساسی در راستای مبارزه با تروریسم است.
172 صفحه
چکیده
امروزه تروریسم به یکی از مهمترین چالشهایی که اکثر کشور ها با آن مواجه هستند، تبدیل شده است. نگرانی در خصوص افزایش احتمال استفاده تروریست ها از ابزار ها و شیوه های نوین ارتکاب این جرم از قبیل تروریسم هسته ای، بیولوژیکی، شیمیایی و ... حساسیت این پدیده را در عصر حاضر به نحو چشمگیری بالا برده است. کشور ایران از جمله کشورهایی است که بیشترین لطمات را از حوادث تروریستی متحمل گردیده است و در معرض خطرات بالقوه بسیاری از این جهت می باشد. از این رو مبارزه همه جانبه با این پدیده و پیشگیری از وقوع آن امری ضروری و انکار ناپذیر می باشد. یکی از شیوه هایی که میتوان از طریق آن از وقوع اقدامات تروریستی پیشگیری نمود، استفاده از راهکارهای پیشگیرانه وضعی میباشد.
با مطالعه اقدامات تروریستی مشخص میگردد هر چند که تروریستها اعمال مجرمانه خود را در قالبها و شیوههای متنوع و متفاوتی مرتکب میشوند، اما به دلیل اهداف و انگیزههای خاصی که دارند غالباً آماج معینی را مورد هدف قرار میدهند. در این پایان نامه سعی شده به بررسی این مطالب پرداخته شود که چگونه میتوان با شناخت شیوهها و ابزارهای متفاوت و متنوع ارتکاب اقدامات تروریستی و آماجی که برای تروریستها دارای جذابیت میباشد، با اعمال راهکارهای پیشگیرانه وضعی متناسب با این اقدامات حول آماج مذکور، از طریق افزایش تلاش و خطرات و همچنین کاهش منافع قابل پیش بینی ارتکاب اقدامات تروریستی و ازبین بردن عوامل محرک تروریستها و حذف بهانههای توجیه کننده وقوع عملیات مذکور، از ارتکاب اقدامات تروریستی پیشگیری نمود یا آن را کاهش داد.
کلید واژه ها: پیشگیری، پیشگیری وضعی، تروریسم، شیوههای ارتکاب تروریسم
تعداد صفحات :46
چکیده
عدالت کیفری و رعایت اصول حقوق بشر در مبارزه با تروریسم، نقش بسیار مهمی در کارآمدی اقدامات کشورها و نهادهای دستاندرکار مبارزه با پدیده شوم تروریسم دارد. به همین لحاظ بررسی قانون ضد تروریسم انگلیس و انتقادات وارد بر آن میتواند حاوی پیام مهمی برای مدعیان مبارزه با تروریسم باشد. در این مقاله نویسندگان سعی در طرح مجدد اصول و قواعد حقوق بشر در مبارزه با تروریسم در چارچوب قانون ضد تروریسم انگلیس دارند. شایان ذکر است که استفاده از آرای دیوان اروپایی حقوق بشر و تفاسیر عمومی کمیته حقوق بشر ملل متحد در خصوص این موضوع، جایگاه خطیر و غیرقابلتخطی رعایت اصول حاکم بر مبارزه با تروریسم را تبیین نموده است.
مقدمه
امروزه پدیده تروریسم به یکی از مهمترین دغدغههای امنیتی ملتها و دولتها در سراسر جهان تبدیل شده است. رواج پدیده تروریسم منحصر به منطقه و یا دولتهای خاصی نیست، بلکه از کشورهای کوچک کمتر توسعهیافته تا بزرگترین قدرتهای دنیا بهنحوی با این معضل امنیتی مواجه هستند. توجیهات تروریستها برای ارتکاب این اعمال و نیز نحوه مبارزه با تروریسم اگرچه اشکال متفاوتی به خود میگیرد اما بهنظر میرسد، هم تروریستها و هم مدعیان مبارزه با تروریسم خود را ملزم به رعایت اصول حقوق بشری نمیدانند.
این مقاله در پی آن است &#۱۷۰۵;ه روشن نماید قانون ضدتروریسم ۲۰۰۱ انگلیس &#۱۷۰۵;ه مدت اعتبار آن تا ۱۰ نوامبر ۲۰۰۶ میباشد تا چه میزان با اصول و موازین حقوق بشری منطبق است و مشخص نماید که چگونه میتوانیم میان نگرانیهای امنیتی دولتها در زمینه مبارزه با تروریسم از یکسو و رعایت اصول و موازین حقوق بشری از سوی دیگر تعادل برقرار نماییم.
در مبحث اول این مقاله به بررسی تعلیق میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون اروپایی حقوق بشر که بهموجب قانون ضدتروریسم صورت گرفته است میپردازیم و مشروعیت این اقدامات را براساس تعهدات انگلستان بهموجب حقوق بینالملل و رویه قضائی دیوان اروپایی حقوق بشر مورد ملاحظه قرار میدهیم.
در مبحث دوم به ارزیابی صدور تاییدیه* توسط وزیر کشور و گروههای تروریستی که مشمول صدور تاییدیه از جانب وزیر کشور هستند میپردازیم.
در مبحث سوم تبعیضآمیز بودن این قانون از لحاظ حقوقی و عملی را مورد بررسی قرار میدهیم.
در مبحث چهارم بازداشت مظنونان تروریستی را بهموجب قانون ضد تروریسم مطرح میکنیم و مشخص مینماییم که قانون ضد تروریسم تا چه میزان با استانداردهای حقوق بشری از قبیل ضرورت تفهیم اتهام و معقول بودن مدت بازداشت سازگاری دارد.
بند دوم ـ علل توسل انگلستان به اعلامیههای تعلیقی
دلایلی را که دولت انگلستان برای توسل به اعلامیههای تعلیقی از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مطرح نموده بهشرح ذیل میباشد:
۱ـ دلیل حقوقی: یکی از موانع بازگرداندن مظنونان تروریست غیرانگلیسی به کشور ملیشان امکان استناد به « اصل سوورینگ» یا « اصل عدم عودت»[۳] میباشد.[۴] « اصل سوورینگ» برآمده از رویه قضائی کنوانسیون اروپایی حقوق بشر است که بهموجب آن یک دولت عضو کنوانسیون نمیتواند شخص حاضر در سرزمین خودش را، درصورتیکه آن شخص دلیل اساسی ارائه نماید که امکان دارد در کشور دیگر با خطر رفتار غیرمنطبق با برخی استانداردهای کنوانسیون مواجه شود، به کشور مزبور منتقل نماید.[۵] البته قضیه سوورینگ رفتار مغایر با ماده ۳ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر[۶] را شامل میشود؛ با این حال حمایتهای این اصل به مجازات اعدام و انکار آشکار دادرسی منصفانه نیز تعمیم مییابد.[۷]
همچنین حمایتهای ناشی از اصل سوورینگ به بند (و) ماده ۱ [۸] و بند (۲) ماده ۳۳ کنوانسیون راجعبه وضعیت پناهندگان ۱۹۵۱[۹] نیز تعمیم مییابد زیرا این حمایتها هیچگونه استثنائی را بر مبنای رفتار مظنونان نمیپذیرند.[۱۰]
در بخش ۲۳ قانون ضدتروریسم از « اصل سوورینگ» بهعنوان دلیل حقوقی برای عدم امکان انتقال مظنونین به کشور ملیشان یا هر کشور دیگری که متعهد به پذیرش آنها باشد، یاد شده است.[۱۱]
۲ـ دلیل عملی: دلیل دیگری که برای عدم امکان انتقال مظنونین تروریستی به کشوری دیگر مطرح گردید وجود ملاحظات عملی بود؛ ملاحظاتی از قبیل فقدان روابط سیاسی با کشوری که انتقال باید به آنجا صورت بگیرد و یا اینکه انتقال به دلیل عدم ثبات در آن کشور عملاً امکانپذیر نباشد.[۱۲]
۳ـ دلایل مصلحتی: سومین دلیلی که در خصوص عدم امکان انتقال اشخاص مظنون به تروریسم از جانب مقامات انگلیسی مطرح شده است، مربوط به مواردی است که اصولاً دولتی وجود دارد که مایل به پذیرش مظنونین میباشد و آن مظنونین نیز مایل هستند تا خاک انگلستان را ترک نمایند، ولی به دلیل آنکه احتمال دارد این اشخاص دارای اطلاعاتی باشند که بتواند برای اشخاصی که در کشور مقصد در صدد توسل به فعالیتهای تروریستی علیه انگلستان هستند ارزشمند باشد، انتقال آنها به مصلحت نمیباشد.[۱۳]
بدینترتیب دولت انگلیس با وضعیتی روبرو بود که براساس آن اتباع غیرانگلیسی که دولت انگلستان به دست داشتن آنها در فعالیتهای مخرب علیه امنیت ملی انگلستان مظنون بود، قابل تعقیب نبودند. به عبارت دیگر این دولت نه میتوانست آنها را به دولت دیگری منتقل نماید و نه این امکان وجود داشت تا آنها را بهموجب حقوق موجود بهعنوان مظنونان به جرم یا بهعنوان اشخاص در انتظار اخراج بازداشت نماید.
بنا به دلایل فوق، قانون ضدتروریسم ۲۰۰۱ اختیار بازداشت را مطرح نمود و بهخاطر اینکه ممکن بود این نوع بازداشت (بازداشت بدون چشمانداز فوری انتقال یا بازداشت پیشگیرانه) با بند (۱) ماده ۵ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر[۱۴] و ماده ۹ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی[۱۵]مغایرت پیدا کند، یک اعلامیه تعلیقی بهموجب بخش ۳۰ قانون ضدتروریسم[۱۶] در چارچوب ماده ۱۵ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و ماده ۴ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی صادر گردید.
اگرچه بهموجب قانون مهاجرت ۱۹۷۱ انگلیس اختیار وسیعی به مقامات انگلیسی برای بازداشت شخص غیرانگلیسی که حضور او در انگلستان بنا به دلایل امنیت ملی مساعد نیست داده شده،[۱۷] لیکن دیوان استیناف، بازداشت فردی که باید اخراج شود بدون آنکه هیچگونه چشمانداز روشنی از انتقال او وجود داشته باشد را نامشروع دانسته است.[۱۸]
بند سوم ـ ارزیابی مشروعیت تعلیق صورت گرفته از جانب انگلستان
در خصوص مشروعیت تعلیق صورت گرفته از سوی انگلستان، هم کمیسیون ویژه استیناف مهاجرتی و هم دیوان استیناف انگلیس طی احکام جداگانهای بر وجود یک وضعیت اضطراری عمومی که تهدیدکننده حیات ملت است صحه گذاردهاند.[۱۹] در هر حال لردهای حقوقدان پارلمان انگلیس در مورد وجود یک وضعیت اضطراری و اینکه آیا تعلیق در این مورد دقیقاً مورد نیاز میباشد یا خیر اختلافنظر دارند.[۲۰]