اختصاصی از یارا فایل
دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .
بررسی رابطه هوش هیجانی با تعارضات زناشویی
84 صفحه در قالب word
مقدمه
نظریه های اخیرروانشناسی وروان درمانی شناخت راعامل مهم وتآثیرگذاردررفتار،احساسات وعواطف می دانند به اعتقاد این نظریه ها،سلامت روانی،قدرت سازگاری،احساس رضایتمندی یا نارضایتمندی اززندگی تاحدی متآثرازچگونگی تفکروادراک فردازخود،ودیگران و رویدادهای زندگی می باشد.براین اساس بسیاری ازرویکردهای درمانی معاصردردرمان مشکلات روانشناختی افراد،زوجها وخانواده ها با این فرض که علت اصلی ایجاداختلال ادراک تحریف شده درتفکرغیرمنطقی است،محورفعالیت های خود را بر اصلاح ادراک و تفکرقرارمی دهند.
تحقیقات زیادی نشان داده اند که بین تفکر،احساس وعمل روابط متقابل وجود دارد به گونه ای که تفکربرعواطف و رفتاراثرمی گذارد وعواطف نیزدرچگونگی اندیشیدن و پردازش محرکها تاثیرمی گذارند.
این موضوع که شناخت عامل نخستین دراختلات روانی انسان است حرف جدیدی نیست.انسانهابراساس روشی که خود،محیط وآینده شان راادراک،تعبیر وارزشیابی می کنند و با آن با دیگران رابطه برقرارمی کنند و به آن پاسخ می دهند.(آلیس[1]،بک،1962،ترجمه جوادصالحی،1380)
اختلالات زناشویی معمولاٌچیزی بیش ازجمع صرف اختلالات هردوشریک است.ازاین رومشاوره زناشویی (منطقی هیجانی) آنجا که بحث از تعامل متقابل است،باروان درمانگران رویکرسیستمی هم عقیده اند.نظریه های سیستمی براین عقیده اندکه حدافل قسمتی ازمشکلات فرد ازمتن خانواده اش برمی خیزد.بنابراین اگر می خواهید اختلالات هیجانی و رفتاری خود را به حداقل برسانید بهتراست که خود را تغییر دهید وعلاوه برآن به بازسازی محیط و سیستم خانوادگی بپردازید.ازنظرگلمن هوش هیجانی
آگاهی ازاحساسات و استفاده ازآن و توانایی تحمل ضربه های روحی و مهارآشفتگی های روحی است.پس تواناییهای هیجانی در روابط بین فردی وعاطفی به خصوص درروابط زناشویی مشکل گشایی زیادی می کند.روند جاری در امر ازدواج و میزان تعارضات زناشویی و طلاق بیش ازهر زمان دیگری بیانگراهمیت هوش هیجانی است.ارائه تعریفی دقیق او واقعی ازeq و سپس معرفی راهکارها و روشهایی برای استفاد عملی ازآن در زندگی روزمره به ما کمک خواهد کرد تا بالاخره بتوانیم حاصل و دسترنج آن همه سال تحصیل ،مطالعه و بالاخره هوش واستعداد تحصیلی و تجربه را درعمل نیز ببندیم و از آن به عنوان اهرمی نیرومند بهره مند شویم.(برادبری وگریوز،به نقل از،تورجی زاده،89)
بیان مسئله
تاکنون تعاریف متعددی ازتعارضات زناشوئی شده است.درمانگران سیستمی تعارض زناشوئی ر اتنازع برسر تصاحب پایگاهها و منابع قدرت و حذف امتیازات یکدیگر می دانند.(هالفور[2]،2001به نقل ازناصرثنایی،1388).
درموردآشفتگی روابط زناشوئی به توصیف نارضایتی مهم و مداوم دراین رابطه پرداخته است.(کاهن[3]،1992،به نقل ازناصرثنایی،1388).هرجاعدم توافق،تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد تعارض پدید خواهد آمد.و نیزهمسران متعارض را کسانی می دانند که از عادات و شخصیت همسرخود ناراضی بوده و دارای مشکل ارتباطی در حوزه های گوناگون هستند.با مطرح کردن اصطلاح بهره برداری ازتعارض آنرافرایندی پویا و فعال جهت استفاده از تعارض و بسنده نکردن به حل مشکل میداند.سالوی و مایر هیجان را به عنوان توانائی درک هیجانات و به دست اوردن و ایجاد هیجانات به کمک افکار،فهم هیجانات و دانشهای هیجانی و منظم کردن برای بالابردن رشد وهوش وهیجان توصیف کردند.آنها معتقدند که هوش هیجانی به عنوان یک هوش صلاحیت دارد.زیرا مشکلات راحل میکند.افراد را متمایز و به آنها کمک میکند که هیجانات را درخود ودیگران بازبینی کنند.آنهاهم همچنین هوش هیجانی را به عنوان یک توانائی که برتفاوتهای بعضی افراد به طور طبیعی ازهوش هیجانی بالاتری برخوردارهستند یا به عبارتی باهوش هیجانی بالاتری متولد می شوند.اما این نیز واقعیت دارد که میتوان آن را بهبود و افزایش داد.حتئ اگر با آن متولد نشده باشید.(برادبری[4] وگریوز[5]،به نقل ازتورجی زاده،89).
اهمیت ضرورت پژوهش
ازدواج یکی ازمراحل چرخه زندگی محسوب می شودکه به طور طبیعی قابلیت فشارزا بودن را داراست.فینس اشاره میکند که هوش هیجانی یا حداقل برخی ازجنبه های ظرفیت غنی سازی یک ازدواج توام با رضایت و سازگاری مطلوب و باثبات را دارد و احتمال می رود که افراد دارای هوش هیجانی بالا درمقایسه با افراد دارای هوش هیجانی پایین رضایتمندی زناشویی بیشتر را تجربه کنند.در صورتی که یکی از زوجین یا هردوی آنها کاستی های خاصی از نظرهوش هیجانی داشته باشند.احتمال عمیق ترشدن شکافهای عاطفی بین آنها افزایش خواهد یافت و درنهایت موجب آسیب پذیری و گسست پیوندها می گردد.اما اگر زوجین از روابط عاطفی خود راٌی باشند با احتمال زیاد درسایر زمینه ها نیزاحساس رضایتمندی خواهد نمود(دانیل گلمن1،ترجمه:پارسا 1383).
فلاسفه و علمای علم اخلاق و جامعه شناسی در تعریف زناشویی عقاید مختلف بیان کرده اند که ما به بعضی از آنها اشاره می کنیم. علمای علم اخلاق گفته اند ،ازدواج عبارت است از اینکه مردی با زنی با سپردن تعهد اخلاقی زندگی مشترکی را آغاز می کنند تا درغم، شادی و لذت و رنج یکدیگر سهیم باشند و مشکلات زندگی را به یاری هم حل کنند.علمای جامعه شناسی گفته اند:ازدواج یعنی شریک فرار دادن جنس مخالف در زندگی تا این عمل به منظور تشکیل خانواده وتولید نسل انجام پذیرد.
عده دیگری ازعلما گفته اند،ازدواج عبارت است از نزدیکی دوجنس مخالف به هم برای استفاده ازشهوات به طور منطقی و تولید نسل و تربیت آن می باشد.ولی اگردرست توجه کنیم اینها نمی توانند تعریفی واقعی و جامع زناشویی باشند.چون اغلب اینها لوازم و نتایج ازدواج را به جای تعریف آن گرفته اند. زیرا چنانچه بعداَ خواهیم گفت همه این خصوصیات نتیجه،ثمره و لوازم نتایج ازدواج است نه خود ازدواج .پس لازم است ما برای تعریف کامل و روشن زناشویی نخست ازنظرمتافیزیک جدید همیشه به واقعیت وجودی موجودات توجه دارد و همه افعال واعمال بشری را ناشی ازعوامل فطری موجود در وجودش می داند.لذا در تعریف ازدواج دقت نظری کرده ومی گوید،به هم پیوستگی یک زن ویک مرد ادای وظیفه طبیعی و حتمی برای انسان هاست که اندیشه اخلاق جهان به منظور استمرار موجودیت و بفای نسل بشر به عهده زنان ومردان گذارده است که آن ها با به انجام این عمل هم نیازهای جسمانی وهم عاطفی خود را رفع می کنند وهم خلاءموجود در وجودشان را به کمک یکدیگر پرمی سازند وهم سهم خویش را در تشکیل جامعه در تولید نسل و تربیت آنها ادا می کنند بعد هم برای تکمیل این تعرف خود می گویند،اگر مرد و یا زن در مراحل حیات خود از انجام این تکلیف طبیعی سرباز زند نه تنها سلامتی جسمی سعادت روحی خویش رامختل سازند
اهداف پژوهش
اهداف اصلی:بررسی رابطه بین هوش هیجانی وتعارضات زناشویی درزنان شهرستان نجف آباد.
اهداف فرعی:
1ـ تعیین رابطه بین قدرت بین فردی وتعرضات زناشویی.
2ـ تعیین رابطهبین انعطاف پذیری وتعرضات زناشویی.
3ـ تعیین رابطه بین هدفمندی وتعارضات زناشویی.
4ـ تعیین رایطه بین آگاهی از خود وتعارضات زناشویی.
5ـ تعیین رابطه آگاهی ازدیگران وتعارضات زناشویی.
6ـ تعیین رابطه بین روابط افراد وتعارضات زناشویی .
7ـ تعیین رابطه بین ابزار عاطفی وتعرضات زناشویی.
8ـ تعیین راطه بین همدلی وتعارضات زناشویی.
فرضیه های پژوهش
فرضیه اصلی:بین هوش هیجانی وتعارضات زناشویی رابطه معنا داری وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
1ـ بین قدرت بین فردی وتعارضات زنا شویی رابطه معناداری وجود دارد.
2ـ بین انعطاف پذیری وتعارضات زناشویی رابطه معنا داری وجود دارد.
3ـ بین رابطه هدفمندی وتعارضات زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
4ـ بین آگاهی از دیگران وتعارضات زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
5ـ بین آگاهی ازخود وتعارضات زناشویی رابطه معنا داردی وجود دارد.
6ـ بین روابط بین افراد وتعارضات زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
7ـ بین ابزار عاطفی وتعارضات زناشویی رابطه معناداری وجود دارد.
8ـ بین همدلی وتعارضات زناشویی رابطه مناداری وجود دارد.
تعریف مفهومی وعملیات متغیرها:
مفهومی:هوش هیجانی
1- هوش هیجانی:قابلیت ها وتوانایی های هیجانی وعاطفی خود از جمله خوداگاهی،خودانگیزی،خودکنترلی،هشیاری،اجتماعی و مهارتهای اجتماعی را در مجموع هوش هیجانی می نامند(دانیل گلمن ،1995،ترجمه:پارسا،1383).
2ـ هوش هیجانی:هوش هیجنی ظرفیتی است که توضیح می دهد چگونه هیجانات هدف های زندگی را پیش می برید.(سالو.ی ومایر،1997،به نقل از تورجی زاده،1389).
تعارض زناشویی:
1ـ تعارض عدم تفاهم و ناسازگاری بین زوجین براثر عوامل مختلف می باشد.(به نقل از تورجی زاده،89).
2ـ تعارض زناشویی:تنازع برسر تصاحب پایگاه ها ومنابع قدرت و حذف امتیازات یکدیگر می دانند.(به نقل از حیدری وثنایی،88).
تعاریف عملیاتی:
هوش هیجانی: نمره ای که آزمودنی درپرسشنامه هوش هیجانی بارون کسب می کند.
تعارضات زناشویی: نمره ای که آزمودنی در پرسشنامه تعارضات زناشویی محقق کسب می کند .
ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است
متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است