یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان نهضت ترجمه، گفتگویى میان تمدن یونانى و تمدن اسلامى 14 صفحه word

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این مقاله می خوانیم:

مکه و مدینه در دوران زندگى پیامبر اسلام (570 ـ 632م) ـ على‏رغم آنچه تاکنون به طور گسترده‏اى مقبول واقع شده است ـ یکسره از جهان خارج برکنار و منتزع نبودند. [گویا] این دو شهر، خلاف آنچه امروزه به طور مکرر، اظهار یا (حداقل) تلویحا بدان اشاره مى‏شود، مراکز حیات فرهنگىِ مترقّى و شکوفا نیز محسوب نمى‏شدند. این حقیقت که عربستانِ مرکزى [در آن دوران] با تمدّن برتر هم‏عصرِ خود تماس بسیار اندکى داشته است، در خالى بودنِ قرآن از اشاراتى به علم طب و طبابت جلوه‏گر مى‏شود، چرا که از دیدگاه سنت دینى، چنین امورى مى‏بایست مُستظهر به حکم و فرمانى از جانب خداوند مى‏بودند. مى‏توان پذیرفت درمانگرانى بومى، که به طور علمى آموزش ندیده بودند، در آن عصر مى‏زیسته‏اند و [گاهى هم] ممکن بود تصادفا گذار یک پزشک واقعى به عربستان مرکزى افتاده باشد (نظیر موردى که در سر حد شمال غربى بیابان عربستان بدان برمى‏خوریم). البته چنین پزشکى نمى‏توانست دانشمند برجسته‏اى باشد. نه او و نه هیچ کس دیگر نمى‏توانسته‏اند انبوهى از آموخته‏ها را از جهان خارج به شهرهایى که به زودى مکان‏هاى مقدس اسلامى مى‏شدند، منتقل کرده باشند. از سوى دیگر، ساکنان این شهرها به واسطه‏ى تجارت کاروانى، این امکان را داشتند که با حیات فرهنگى هم‏عصر خود در جوامع بزرگ‏ترى چون فلسطین و سوریه آشنایى پیدا کنند. استفاده‏ى آنها از این فرصت در منابع ناچیزى که در دست داریم تأیید شده است.
همه‏ى پیوستگى‏هاى فرهنگى از این دست، به مناطقى معطوف مى‏شود که تمدن عصر باستان کلاسیک (در قالب هلنیسم و آنچه از آن در کسوت یونانى و تمدن رومى به شرق رسیده است) اثر خود را در آنها بر جا نهاده بود. در واقع مى‏توان ادعا کرد که در یک گفتمان فرهنگى، بخش غربى عربستانِ مرکزى، پاره‏اى از جهان هلنیستى باستان بود؛ اما پاره‏اى بسیار دورافتاده که در حقیقت بهره‏اى از دستاوردهاى عالى عقلانى جهان هلنیستى نصیب آن نشده بود. میراث معنوى و فکرى آسیاى جنوب غربى باستانى دوران قبل از هلنیسم، با پیشرفت موفقیت‏آمیز مسیحیت، گنوستى‏سیسم و یهودیت از جهات مختلف تداوم پیدا کرد و تجدید حیات و استحکام یافت. هلنیسم مترقى عربستانِ جنوبى و امپراتورى ساسانى در ایران نیز به شدت از هلنیسم متأثر شدند. پیروزى و غلبه‏ى هلنیسم، هم‏چنان که شائدر توصیف کرده، حقیقتى است که کشفیات جدید بارها و بارها آن را تصدیق کرده است.
با وجود این، در آغاز قرن هفتم میلادى، روند هلنیسم به گونه‏اى بود که به طور گسترده‏اى ارتباط خود را با زبان یونانى از دست داد؛ چرا که مبشران مسیحى و در زمان فترت آنان، مبلغان فرقه‏هاى گنوسى، از همان ابتداى دعوت خود به ناآموختگان و توده‏هاى عظیم عوام روى‏آوردند و [از این رو [اصرار داشتند. که در ادبیات [تبشیرى[ خود از زبان‏هاى بومى استفاده کنند. گذشته از این، هلنیسم در این دوران به گونه‏اى فعال نبود که سراسرِ فرهنگ عصر باستان کلاسیک را در بر بگیرد، بلکه عمدتا به واسطه‏ى نظریات و عقاید جدید دینى به یک انتخابِ نسبتا محدود، تقلیل پیدا کرد. موج اول فتوحات اسلامى (632 ـ 641م) سلطه‏ى کامل اعراب را بر سوریه و مصر و ـ به همین قیاس ـ بخش امپراتورى ساسانى که به شدت تحت تأثیر هلنیسم بودند، فراهم ساخت. شاید اقبالى که این فرصت را براى اعراب فراهم آورد که گوى سبقت را از فرهنگ عصر باستان کلاسیک ـ که همواره در حاشیه‏ى آن زیسته بودند ـ بربایند، به دور از خصومت‏ورزى‏شان هم نبود و در ابتداى امر نیز، آن را به طور مشخص درک و تصدیق نکردند. دین و زبان، اعراب مسلمان را از همسایگانشان ممتاز ساخت. نخستین وظیفه‏ى آنان کسب توفیق در این دو خصوصیت متمایز عصر جدید بود. وابستگى فرهنگى‏اى که از گذشته براى اعراب مسلمان به میراث مانده بود، موجب شکل‏گیرى یک مانع و حتى یک تهدید بر سر راه تحقق این وظیفه شد. با وجود این، تفوق دستاوردها و عناصرى از تمدّن هلنیستى در همه‏ى سطوح، مشهود بود و دائما این نیاز وجود داشت که حاکمان جدید آنها را براى خود حاصل کنند.
هنگامى که سلسله‏ى بنى‏امیه (660 ـ 750م) به قدرت رسید و دمشق به جاى مدینه پایتخت امپراتورى اسلامى شد، این تمایلات کشمکش‏آمیز به طور فزاینده‏اى خود را آشکار ساختند. اعراب به گونه‏ى مساعد و مطلوب به سمت فرهنگ مسلط آن زمان گرایش یافتند و از آنچه عرضه مى‏داشت، استفاده مى‏کردند، اما هنوز جرئت نمى‏کردند که بدان وابسته شوند. (به همین علت است که ادبیات عربى، کاخ‏هایى نظیر قُصیر عمره را نادیده مى‏گیرد و آنها را به رسمیت نمى‏شناسد.) بیش از نیم قرن پس از درگذشت پیامبر اسلام، پیش از آن‏که زبان عربى زبان رسمى دیوانى شود و حتى پس از این هم، بى‏تردید تفوّق فرهنگى اعراب هنوز به حصول نپیوسته بود، حکام اموى در خلال دومین موج فتوحات اسلامى (670 ـ 711م) که در فتح اسپانیا به حد اعلاى خود رسید، درگیر خصومتى سخت با بیزانس بودند (که بعدا در دوره‏ى اوج کام‏یابى و ایام خوش امپراتورى اسلامى، دیگر به همان اندازه‏ى سابق خطرناک به شمار نمى‏آمد)؛ از این رو کاملاً طبیعى بود که امویان نه مى‏توانستند کار مهم مطالعات رسمى فرهنگ یونانى را به عهده بگیرند و نه قادر بودند نسبت به آن تسامح ورزند؛ و شگفت‏انگیز نیست که در زمان حاکمیت آنان فعالیّت‏هاى ترجمه در مقیاسى وسیع صورت نگرفت.

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تمدن اسلامی 14 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان  تمدن اسلامی 14 صفحه word

 

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 

آینده­ی بشریت از آن اسلام؛
«مکتب اسلام، یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی _ معنوی است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام برای تهذیب انسان آمده است، ... همه­ی مکتب­های توحیدی برای انسان­سازی آمده­اند. ما مکلفیم انسان بسازیم ... شما خانم­ها ... مکلفید انسان بسازید ... مقصد اسلام و همه­ی انبیا این است که آدم­ها را تربیت کنند، صورت­های آدم را آدم معنوی و واقعی کنند ... اگر انسان تربیت شد، همه­ی مسایل حل است ... انسان آگاه مهذب، همه­ی ابعاد سعادت را برای کشور تأمین می­کند.»(1)
«سرنوشت حتمی، عبارت است از این که تمدن اسلامی یک بار دیگر بر مجموعه­ی عظیمی از دنیا پرتو خود را بگستراند، ... تمدن بر اساس یک فکر جدید، یک حرف جدید، یک نگاه جدید به مسایل بشر و مسایل انسانیت و علاج دردهای انسانیت است.
... با وضعی که امروز من در کشورمان مشاهده می­کنم، با ریشه­های عمیقی که تفکر اسلامی در کشور ما دارد، با حرکت بسیار وسیع و گسترده­ای که از اول انقلاب در راه تعمیق این اندیشه آغاز شده است و امروز به جاهای خوب هم رسیده است، به نظرم می­رسد که این آینده برای نظام اسلامی، یک آینده­ی قطعی و اجتناب ناپذیر است.»(2)
دیباچه
در شماره­های گذشته، به تاریخچه­ی پیدایش جوامع، وجود انبیا به عنوان پدیدآورندگان تمدن حقیقی، نقش روحیه­ی استخدام و منفعت طلبی انسان در سیر تمدن­ها، همچنین نقد و بررسی اهداف مادی و پایه­های اجتماعی غرب و تصویر کنونی این جامعه­ی برخاسته از ویژگی منفعت­جوی بشر اروپایی پرداخته شد، و بیان گشت که اگر چه این نگاه زمینی غربی­ها به عالم، موجبات توسعه و مدرنیته شدن مغرب زمین و دیگر ملل تابع را فراهم آورده است؛ اما فرجام چنین برداشتی صرفاً مادی، همان­ها را به سوی انحطاط و فروپاشی تنزل داده است.
همچنان­که شهید بزرگوار آیةالله مطهری در این زمینه می­نویسد:
«در حدود چهار قرن پیش، یعنی در قرن شانزدهم، تحولی در علم و منطق پیدا شد ... بیکن نظر جدیدی ابراز کرد و گفت: ... آن علمی خوب است که انسان را بر طبیعت مسلط کند، آن علمی خوب است که به انسان توانایی بدهد. این بود که علم جنبه­ی آسمانی خودش را به جنبه­ی زمینی و مادی داد. ... برای این­که انسان بیشتر بر طبیعت مسلط شود و بهتر بتواند زندگی کند و ... رفاهش را بهتر و بیشتر فراهم کند... علم برای قدرت و در خدمت قدرت، دانایی برای توانایی نه برای چیز دیگر ... تدریجاً بشر به جایی رسید که همه چیز در خدمت قدرت و توانایی قرار گرفت. الآن چرخ دنیا بر این اساس می­گردد که علم به طور کلی در خدمت قدرت­هاست... راهی که بیکن طی کرد، خواه ناخواه به آن­چه ماکیاول گفته است، منتهی می­شود.»(3)
از همین رو؛ دانشمندان و اندیشمندان متفکر امروز چنین تمدن ماده­پرستی از آینده­ی بشریت و پیشرفت و توسعه­ی علم و صنعت در نگرانی و حیرتند و علی­رغم تسلّط روزافزون خود بر طبیعت هیچ نقطه­ی روشنی را در افق فردای خویش نمی­توانند ترسیم کنند:
«در کتابچه­ای با عنوان « آیا در واپسین روزها زندگی می­کنیم؟» که آمباسا دور کالج کالیفرنیا آن را در سال 1982 منتشر کرده است، این پرسش مطرح شده که چگونه می­توان یقین داشت که این نسل، متعلق به واپسین دوره­ی تاریخ است؟ در پاسخ به این پرسش می­خوانیم که اوضاع جهان هر چه بیشتر به سوی بی­قراری و بی­عدالتی و عدم ثبات و ناهنجاری می­رود، بی­اعتمادی نسبت به پیش­بینی­های بدبینانه درباره­ی پایان جهان، کمتر می­شود... [و] این بار، بسیاری از اندیشمندانِ با اعتبار و سیاستمداران کهنه­کارند که در این باره هشدار می­دهند و وقوع خطری را پیش­بینی می­کنند که بسیار نزدیک است و در صورت بی­تفاوت ماندن انسان­ها در برابر آن و عدم چاره­اندیشی، ... آن را بدیهی و حتمی می­دانند، تنی چند از رهبران جهان کنونی، صریحاً گفته­اند که اگر ما نتوانیم دشواری­ها و مسایل کنونی جهان از قبیل جنگ، افزایش جمعیت و آلایش محیط زیست را چاره کنیم، شمارش معکوس پایان­یابی ­واپسین روزهای زندگی آدمی بر این کره­ی خاکی آغاز خواهد شد.»(4)
سیمون دو بووار نیز از علم و تکنولوژی جدید چنین شکوه می­کند:
«چه سوسیالیست و چه کاپیتالیست؛ انسان در همه­ی کشورها توسط تکنیک، خرد و شکسته شده است، در کارش هویت اصلی را از دست داده است، به زنجیر کشیده شده و خرف و احمق گردیده است، همه­ی گرفتاری و بدبختی و مصیبت، از این ناشی می­شود که نیازهای انسان، پیوسته رو به افزایش نهاده و آدمی باید همواره برای برآوردن این نیازهای روزافزون، تلاش کند و هیچ­گاه هم بی­نیاز نشود ... تا زمانی که برای آدمی نیازهای روزافزون پدید می­آید، گرفتاری و دشواری­های او نیز روزافزون است. این سقوط از کی آغاز شده است؟ از روزی که علم را بر حکمت برتری دادند و سودمندی را بر زیبایی برتر شمردند. این­ها همه با رنسانس، فردگرایی و با کاپیتالیسم و با علم زدگی پدید آمد. اینک که به این­جا رسیده­ایم چه باید کرد؟ باید کوشید که در خویشتن خویش و در پیرامون خویش حکمت و احساس زیبایی را پدید آوریم تنها یک انقلاب اخلاقی و نه اجتماعی و سیاسی و نه تکنولوژیک؛ می­تواند انسان را به حقیقت از دست رفته­اش باز گرداند.»(5)

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق درس تاریخ ، فرهنگ و تمدن سلامی با عنوان آسیب‌شناسی فرهنگ و آیین‌های تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر 23 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درس تاریخ ، فرهنگ و تمدن سلامی با عنوان آسیب‌شناسی فرهنگ و آیین‌های تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر 23 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ ، فرهنگ و تمدن سلامی با عنوان آسیب‌شناسی فرهنگ و آیین‌های تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر 23 صفحه word


تحقیق درس تاریخ ، فرهنگ و تمدن سلامی با عنوان آسیب‌شناسی فرهنگ و آیین‌های تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر 23 صفحه word

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

درآمد
تمدن اسلامی و فرهنگ یک‌پارچه و توحیدیِ آن در اندیشه ‌سید حسین نصر، اندیشه‌ورز سنت‌گرا و اسلام‌شناس برجسته مسلمان، از جایگاه محوری و مهمی برخوردار است؛ زیرا او فرهنگ را بنیاد تمدن اسلامی می‌داند. گرچه تمدن اسلامی در این روزگار به آسیب‌های فراوانی دچار شده، موجودیت و واقعیت فرهنگی و معنوی بسیار مهمش؛ یعنی مایه ماندگاری تمدن‌ها را نگاه داشته است. از این‌رو، سرزندگی اسلام و باور به جاودانگی آن در تمدن اسلامی، از این دید که اسلام، پدیدآورنده‌اش به شمار می‌رود ، موجب زنده ماندن تمدن اسلامی خواهد شد و اگرنه، تمدن اسلامی بر پایه دیدگاه بسیاری از شرق‌شناسان، روزگاری پیش از این منسوخ شده و تنها به موضوعی برای پژوهش‌های باستان‏شناختی بدل گشته بود .
تمدن پهناور اسلامی با گستره‌ای از کناره اقیانوس اطلس تا ساحل اقیانوس آرام و ساحل جنوبی هند تا سیبری و از بوسنی و آلبانی تا سین کیانگ چین و با بیش از یک میلیارد مسلمان از گروه‌ها و نژادهای گوناگون و به‌رغم گستردگی و گوناگونی فرهنگی آنان، از یک‌پارچه‌ترین فرهنگ‌ها با محوریت توحید به شمار می‌رود که در درازنای تاریخ، زنده و پویا مانده، اما پدیده‌هایی به‌ویژه در دو سده گذشته، به ماهیت فراگیر و منسجم این تمدن آسیب رسانده و از پای‌بندی و توجه مسلمانان به اصول ماندگار و جاودانه‌اش کاسته است. این جستار به بررسی برخی از آنها و تأثیرشان در فرهنگ و آیین ملت‌های مسلمان خواهد پرداخت.
الف) گُسست فرهنگی
تمدن اسلامی سرزمین‌های پهناور و دارای فرهنگ و آیین‌های گوناگون را در بر‌گرفته و در درازنای تاریخ گونه‌ای از هم‌بستگی فرهنگی بر پایه اسلام در آن بوده، اما در دو سده گذشته، ‌دو گُسست در حیات فرهنگی و پایداری سنت‏هایش پدید آمده است. نصر به روشنی از این گُسست‌ها سخن نمی‌گوید، اما از لابلای نوشته‌هایش، این گسست (انفصال) و گونه‌هایش را می‌توان کشف کرد و شناخت:
1. گسست زمانی (تاریخی)
تمدن اسلامی در درازنای تاریخ اسلام، به پشتوانه فرهنگش زنده مانده است و همه سرزمین‌های اسلامی از این پویایی فرهنگی استوار بر بنیادهایی مانند معرفت توحیدی و دانش‌های اسلامی، بهره برده‌اند، اما تمدن جدید (مدرن) که بنیاد فرهنگی‌اش با فرهنگ اسلامی ناسازگار می‌نماید، در دو قرن گذشته از دید زمانی (تاریخی) آسیب‌های بسیاری به تمدن اسلامی رسانده است. برای نمونه، انسان مسلمان امروز میان فرهنگ و آیین‌های کنونی و امروزی خود آشکارا چند سده گُسست می‌بیند؛ زیرا او برتری‌های فرهنگی گذشته‌اش را نه در قرن‌های نوزدهم و بیستم میلادی که دست‏بالا در سده‌های یازدهم و دوازدهم (چهارم و پنجم هجری) می‌جوید و از این‌رو، برای رفع چنین گُسست، متجددانه، از فرهنگ غرب پیروی می‌کند و فرهنگ اسلامی را به شمار نمی‌آورد یا دست‌کم افزون بر سنت اسلامی از فرهنگ و تمدن غربی کمک می‌گیرد. این کار آسیب‌های بسیاری به مسلمانان و فرهنگ و سیاستشان می‌رساند.
نصر با توجه به همین موضوع می‌گوید فرهنگ اسلامی به‌رغم اینکه در دو سده پیش آسیب‌های بسیاری دیده و کمابیش شادابی و پویایی‌اش را از دست داده، به دلیل زنده بودن ماهیت اسلام، ویژگی‌های معنوی‌اش را نگاه داشته است . وی از همین روی معتقد است که اندیش‌مندان مسلمان افزون بر توّجه به دگرگونی‌های آغازین تاریخ اسلام که پشتوانه ناب فرهنگ اسلامی را در بردارند، بیش‌تر به پژوهش به‌ویژه تحقیق تاریخی درباره روزگار کنونی و سده‌های نزدیک‌تر به آن باید بپردازند؛ زیرا این دوره‌ها در سنجش با آن روزگار آغازین بسی فراموش شده‌اند. رگه‌های این باور در آثار مکتوب او به‌ویژه کاوش‌هایش درباره تمدن اسلامی، آشکارا دیده می‌شود. نصر می‌گوید مسلمانان به جای بازی کردن در نقش غرب، از هویت و جایگاه ویژه خود باید پاس‌داری کنند؛ زیرا از آن در درازنای تاریخشان برخوردار بوده‌اند .
بر پایه این رهیافت، تفاوت جامعه اسلامی تاریخی با جامعه مطلوبِ توصیف شده در قرآن و حدیث باید روشن شود. اگر این دو مفهوم یک‌سان باشند، به گفته نصر «جامعه مدینةالنبی» پدید می‌آید . جامعه اسلامی در همه دوره‌های تاریخی از جامعه آرمانی (ایده‌آل) دور بوده، اما ویژگیِ مهمش؛ یعنی جست‌وجوی جامعه آرمانی (مدینةالنبی) را همواره با ضعف یا قدرت حفظ کرده است . ویژگی متفاوت تمدن اسلامی این روزگار با تمدن چند سده گذشته این است که آرمان‌ها (ایده‌آل‌ها) در این تمدن به‌رغم گذشته از دو منبع سرچشمه می‌گیرند: مدینة‌النبی6 و جامعة ‌غربی.
از این‌رو، امروز فرهنگ و آیین‌های رایج در تمدن اسلامی از هر دو منبع الگو می‌گیرند و تأثیر می‌پذیرند و شاید دوگانگی موجود در این تمدن، پی‌آمد همین پدیده باشد. نصر بر پاسخ‌گویی روش‌مند و عقلایی به پرسش‌های تمدن غرب بسیار تأکید می‌کند و می‌گوید اندیش‌مندان آشنا با تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی به‌ویژه تمدن قرن‌های متأخرتر، آن را با روی‌کرد اسلامی و سنتی باید تبیین کنند تا به پشتوانه آن از همه ویژگی‌های فرهنگ و آیین‌های اسلامی بتوان دفاع کرد. این نظر را از بنیادی‌ترین پیش‌نهادها درباره پاس‌داری از فرهنگ و سنن اسلامی می‌توان برشمرد .
2. گسست مکانی (جغرافیایی)
این گسست (آسیب) فرهنگ اسلامی را نیز از نظرهای نصر می‌توان استنباط کرد. اسلام به سرزمین‌های بسیاری رفت، اما هیچ‌گاه بر این نبود که بنیاد فرهنگ‌ها و آیین‌های گوناگون را برچیند؛ یعنی آن‌چه با اصول اسلامی سازگار بود، به شکل مطلوبی برای نسل‌های آینده حفظ شد و پی‌آمد این کار، پیدایی هویتی اسلامی بود . اسلام در سراسر تاریخ خود (چهارده قرن)، «فضای زندة» تمدن اسلامی را پر کرده و جایی برای عنصرهای «غیر اسلامی» نگذاشته و بنابراین، هر چیزی در جهان اسلام از قالب اسلام جدایی ناپذیر شده است . تمدن اسلامی از دیدگاه نصر، حقایق اسلام را در همه سطح‌های حیات بشری نمایان می‌ساخت و مسلمان فهیم می‌توانست با رفتن به هر یک از مراکز بزرگ نظام اسلامی،‌ به بصیرتی درباره همه این نظام دست یابد، اما اکنون کاهش این شناخت را درباره «تمامیت اسلام و تمدن اسلامی» حتی در میان کسانی که در مدرسه‌های سنتی درس می‌خوانند، آشکارا می‌توان دید . خود این واقعیت، زمینه را برای جدایی فرهنگ‌های گوناگون تمدن اسلامی از یک‌دیگر فراهم می‌آورد.
مهم‌ترین دلیل این گُسست فرهنگی، آسیب‌دیدگی فرهنگ‌ها از «جریان‌های» استعمار و غرب‌زدگی است. از سویی، این فرهنگ‌ها افزون بر استعمار سیاسی، سال‌ها از استعمار فرهنگی و نفوذ بخش‌های جداگانه‌ای از تمدن غرب در آنها، بی‏واسطه تأثیر پذیرفتند؛ بخش‌هایی که در درون خود از الگوهای فرهنگی و سیاسی متفاوت یا متضادی بهره می‌بردند. برای نمونه، مسلمانان هند از انگلستان، مصر از فرانسه،‌ جنوب شرق آسیا از هلند و اتریش و آسیای میانه از روسیه تأثیر پذیرفتند؛ این تأثیرپذیری را در همه جای زندگی آنان از آموزش و پرورش تا شیوه پوشش و مملکت‌داری‌شان می‌توان دید. از سوی دیگر، غرب‌زدگی و تجددگرایی موجب پایداری فرهنگ بیگانه در همه زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی آنان حتی پس از برچیده شدن استعمار سنتی شد و حتی در زمینه‌های نرم‌افزاری بیش‌تر ماند. نصر می‌گوید امروز جهان اسلام نه تنها از دید سیاسی، که حتی از دیدگاه وحدت دینی و فرهنگی، بر اثر فرسایش برآمده از غرب‌زدگی، به طور بی‌سابقه‌ای از میان رفته  و فراگیری تجددگرایی نه تنها بذر خبط و خطا را در ذهن‌های افراد متأثر از این اندیشه افشانده و از این‌رو، رشتة ‌اقتدار اسلامی‌شان را سست کرده، که در جداسازی بیش از پیش بخش‌های گوناگون جهان اسلام از یک‌دیگر تأثیر گذارده است. امروز از ارتباط‌های آسان بسیار سخن می‌گویند، اما ارتباط فکری ـ فرهنگی بخش‌های جهان اسلام با یک‌دیگر، نه تنها کم‌تر از دوران به یاد ماندنی خلافت اسلامی، که حتی از دوران تاخت و تاز مغول؛ یعنی روزگار کار کردن مراکشی‌ها در کنار ستاره‌شناسان سوری در مراغه به رهبری خواجه نصیرالدین طوسی، کم‌تر می‌نماید . 
دو ویژگی پیش‌گفته درباره گُسست مکانی تمدن اسلامی، موجب شده است که آگاهی مسلمانان امروز از فرهنگ و آیین‌های غربی (اروپایی و امریکایی) از شناختش درباره آیین‌ها و فرهنگ‌های گوناگون تمدن اسلامی بسی بیش‌تر باشد. برای نمونه، شاید مسلمانی در قاهره یا تهران، لندن را بیش از استانبول یا کوالالامپور بشناسد.
این پدیده حتی در کشورهایی که از دید فرهنگی در یک حوزه تمدنی زندگی می‌کنند، به‌روشنی رخ می‌نماید. برای نمونه، فردی لبنانی در بیروت از آن‌چه در پاریس می‌گذرد، بیش از روی‌دادهای قاهره آگاه است یا فردی تهرانی، ویژگی‌های شهرهای اروپایی و امریکایی را بیش از ویژگی‌های کابل یا دوشنبه می‌شناسد که حوزه فرهنگی اویند. این ناآگاهی، از کاستی‌ها و ویژگی‌های بد «کلیّت» تمدن اسلامی در روزگار ما شمرده می‌شود که شاید آسیب‌های فراوانی به این تمدن برساند. به‌گمان، این خصلت بر بنیاد ایدئولوژی‌های کهنه وارداتی مانند «ملت‌سازی در کشورهای اسلامی» استوار است؛ نظریه‌ای که ملت‌ها را بر پایه مرزهای ‌سرزمینی یا دسته‌بندی‌های نژادی، «الگوی انسجام جوامع اسلامی» می‌خواند. کشورهای مسلمان، حتی کشورهایی که در راه اسلامی کردن جامعه می‌کوشند، به پشتوانه این الگوی غربی که به‌روشنی با معیار اسلامی «ملت بر پایه امت واحدة اسلامی»، ناسازگار است ، در لایه‌های گوناگون و آگاهانه یا ناآگاهانه برای استوار شدن این الگوی بیگانه بسیار تلاش می‌کنند، اما همین الگو، در کشورهای مبدأ جایگاه گذشته‌اش را از دست داده است . نصر در این‌باره چنین می‌گوید:
به هر حال استقلال کشورهای اسلامی در شرایط کنونی، به معنای استقلال تمام عیار فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیست. ‌در حقیقت پس از استقلال سیاسی، از نظر فرهنگی بسیاری از بخش‌های جهان اسلام بیش از گذشته مقهور و منکوب شده‌اند، به ‌علاوه همان قالب «ملت ـ کشوری» که از سوی غرب بر جهان اسلامی تحمیل شده است، با طبیعت جامعه ‌اسلامی بیگانه شده و در بسیاری از حوزه‌ها، ‌تنش‌های داخلی عظیم را [در تمدن اسلامی] ایجاد کرده است . 
اختلاف‌های مذهبی نیز می‌توانند موجب دوری و جدایی فرهنگ‌های گوناگون کشورهای عضو تمدن اسلامی از یک‌دیگر شوند، اما این دعوی را نمی‌توان اثبات 
کرد؛ زیرا اختلاف‌های بدتری در تاریخ اسلام وجود داشته که هیچ‌گاه به حیات تمدنی 
آن آسیب نرسانده است. آن اختلاف‌ها از درون تمدن اسلامی سرچشمه می‌گرفت، 
اما ملی‌گرایی (مکتب ناسیونالیستی) که مرزبندی‌های امروزی را بنیاد نهاده است، از بیرون تحمیل می‌شود و گسترش همان چیزی به شمار می‏رود که ‌اسلام برای بیرون کردنش از زندگی انسان به صحنه آمد. بنابراین، تأثیر ملی‌گرایی و اختلاف‌های مذهبی را یک‌سان نمی‌توان دانست.
ب) آسیب نهادهای فرهنگی
دو آسیب را در تمدن اسلامی معاصر برای دین و شریعت می‌توان برشمرد: آسیب‌هایی که به خود آنها زیان می‌رسانند و آسیب‌هایی که دین‌داری ‌و تشرع (مسلمانی) یا ایمان دینی را ضعیف می‌کنند.
1. دین و شریعت 
دین در رهیافت نصر به‌ آسیب‌شناسی تمدن اسلامی، از اهمیت فراوانی برخوردار است. او دین را دارای دو رکن ذاتی و همه دین‌ها را از داشتن آنها ناگزیر می‌داند:
آموزه‌ای برای جدا ساختن وجود مطلق از وجود نسبی؛
راه و روشی برای راهنمایی انسان به وجود مطلق .
این معیار در تعریف نصر از تمدن اسلامی و تمدن‌های سنتی دیگر و برای آسیب‌شناسی آنها، به کار می‌رود. تمدن‌های سنتی از دید او بر پایه ‌دین استوارند و از این‌رو، شاید آسیب‌های فراروی تمدن‌ها، به دین و دین‌داری نیز زیان برسانند.
کمابیش خاستگاه سخنان نصر درباره آسیب‌های فراروی دین و شریعت، دگرگونی‌های درونی مسیحیت است. وی تمدن نو (مدرن) غربی را، سکولار و بی‌دین و منحرف از مسیحیت می‌داند و در تعریفش از تمدن غرب، آموزه‌های وجود مطلق و روشی برای رسیدن به آن (ویژگی‌های ‌دین) نیست. بنابراین، هر چیزی در تمدن غرب حتی آن‌جا که درباره دین سخن می‌رود، از نسبیت حکایت می‌کند و نصر به همین دلیل، این تمدن را عالَمی می‌خواند که واقعیت را توّهم و توّهم را واقعیت می‌نماید. وی افزون بر اندیش‌مندان مدرن و دنیاگرا، مسیحیت و عالمان مسیحی را در «غیردینی» شدن تمدن غرب مقصر می‌داند و مدعی است که همراهی و سر سپردن آنان به الگوها (مدل‌ها)ی فکری روز، مسیحیت و دین‌داری را بیش از پیش در غرب ناتوان ساخت . نصر بزرگ‌ترین آسیب مسیحیت را بی‌بهره بودن این دین از درون‌مایه قانونی (شریعت) می‌داند و می‌نویسد: «در واقع، فقدان قانون الهی [شریعت] در مسیحیت، ‌در سکولاریسم و غیردینی شدنی که طی دوره ‌رنسانس در غرب رخ داد، نقش کوچکی نداشت ».
نصر به‌‌رغم مسیحیت، نظر خوش‌بینانه‌ای به حقیقت‌های محوری سنت‌های دیگر به‌ویژه سنت اسلامی دارد و آنها را پایدار و استوار می‌داند و حتی چنین دگرگونی را در مسیحیت و جامعه غربی، زمینه‌ای ارجمند برای رویارویی دین با دنیاگرایی و شناخت ماهیت حقیقی افکار و طرز فکرهای دوران متجدد می‌پندارد .

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تجدید حیات فرهنگ و تمدن اسلامی 14 صفحه word

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تجدید حیات فرهنگ و تمدن اسلامی 14 صفحه word دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تجدید حیات فرهنگ و تمدن اسلامی 14 صفحه word


تحقیق درس تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی با عنوان تجدید حیات فرهنگ و تمدن اسلامی 14 صفحه word

 

 

 

 

 

در این درس نمره بیشتری بگیرید!

 

در بخشی از این تحقیق می خوانیم:

 

    آنچه‌ در ذیل‌ از نظر خوانندگان‌ ارجمند قبسات‌ می‌گذرد پیش‌ درآمد سلسله‌ بحثهایی‌ است‌ که‌ توسط‌ جناب‌ آقای‌ دکتر علی‌اکبر ولایتی‌ تحت‌ عنوان‌ «تجدید حیات‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی» در جمع‌ عده‌یی‌ از دانشجویان‌ و اهل‌ فضل‌ القأ می‌گردد که‌ مجموع‌ آنها پس‌ از تدوین، در فرصت‌ مناسب‌ منتشر خواهد گردید. امید است‌ درج‌ این‌ مطلب‌ کوتاه، از این‌ سلسله‌ مباحث‌ در این‌ شماره‌ که‌ به‌ بحث‌های‌ تمدنی‌ و فرهنگی‌ اختصاص‌ یافته‌ است، برای‌ فضلأ جوان‌ مفید افتد.

نزدیک‌ به‌ یک‌ قرن‌ و نیم‌ است‌ که‌ در میان‌ مسلمین‌ جهان، جنب‌ و جوش‌ جدی‌ و مجددی‌ برای‌ بازگشت‌ به‌ خود، پدید آمده‌ است. حوادث‌ گوناگون‌ جهانی‌ و فراز و نشیبها، نه‌ تنها این‌ حرکت‌ ریشه‌ای‌ را از بین‌ نبرده، بلکه‌ مسیر کلی‌ آن‌ همواره‌ رو به‌ صعود و کمال‌ داشته‌ است، آنچنانکه‌ گویی‌ تاریخ‌ مجد و عظمت‌ اسلام‌ در حال‌ تکرار است‌ و این‌ به‌ آن‌ معناست‌ که‌ کشورهای‌ اسلامی‌ و مسلمانها در پی‌ آنند که‌ خود، آینده‌ خویش‌ را ترسیم‌ کنند، در این‌ میان‌ دو نظریه‌ در خصوص‌ ترقی‌ و تنزل‌ جهان‌ اسلام‌ و رابطه‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ وجود دارد:

یک‌ نظریه، بین‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ تفکیک‌ قائل‌ می‌شود و اسلام‌ را رو به‌ افول‌ می‌داند اما اعتقاد دارد کشورهایی‌ که‌ به‌ نام‌ کشور اسلامی‌ شناخته‌ می‌شوند و در آنها مسلمانان‌ یا مسلمانانِ‌ شناسنامه‌ای‌ زندگی‌ می‌کنند، سرنوشتی‌ جدای‌ از سرنوشت‌ اسلام‌ دارند و ممکن‌ است‌ آیندة‌ خوبی‌ داشته‌ باشند. کما اینکه‌ در میان‌ کشورهای‌ آسیایی‌ کشورهایی‌ چون‌ کره‌ جنوبی، هنگ‌کنگ، چین‌ رو به‌ توسعه‌ هستند در بین‌ کشورهای‌ اسلامی‌ نیز کشورهایی‌ چون‌ مالزی‌ وجود دارد که‌ آینده‌ای‌ بهتر از حال‌ خواهد داشت‌ و این‌ آینده‌ به‌ سرنوشت‌ اسلام‌ مربوط‌ نیست، این‌ نظریه، سرنوشت‌ اسلام‌ و کشورهای‌ اسلامی‌ را همچون‌ سرنوشت‌ مسیحیت‌ و کشورهای‌ مسیحی‌ - که‌ سرنوشتی‌ کاملاً‌ جداگانه‌ دارند - می‌داند.

نظریة‌ دیگر وضعیت‌ اسلام‌ و کشورهای‌ اسلامی‌ را متفاوت‌ از وضعیت‌ مسیحیت‌ و کشورهای‌ مسیحی‌ ارزیابی‌ می‌کند. در این‌ نظریه‌ سرنوشت‌ مسلمانها از سرنوشت‌ اسلام‌ جدا نیست.

به‌ نظر ما نیز برخی‌ قرائن‌ نشان‌ می‌دهند که‌ سرنوشت‌ مسلمانها از سرنوشت‌ اسلام‌ جدا نیست‌ و وضعیت‌ آیندة‌ جهان‌ اسلام‌ وضعیتی‌ امیدوار کننده‌ است‌ اما در عین‌ حال‌ مراحل‌ سختی‌ را در پیش‌ روی‌ خود قرار دارد. در دهه‌های‌ اخیر شاهدیم‌ مسلمانها بعد از یک‌ دوره‌ رکود «یا با تسامح‌ اگر بگوییم، یک‌ دورة‌ افول) و در ادامه‌ یک‌ قرن‌ و نیم‌ بیداری‌ و تحرک، دوباره‌ وارد عصری‌ شده‌اند که‌ باید بر آن‌ نام‌ عصر احیأگری‌ اسلامی‌ بگذاریم. مسلمانان‌ از آن‌ زمان‌ به‌ بعد تلاش‌ کردند که‌ از جای‌ برخیزند و صدایشان‌ را به‌ گوش‌ دنیا برسانند و آنچه‌ را که‌ دارند پیراسته‌ و با احیای‌ پایه‌ها و ریشه‌های‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی، بنای‌ جدیدی‌ متناسب‌ با عصر حاضر برپا سازند. و ما امیدواریم‌ در آینده‌ به‌ لحاظ‌ اعتبار، به‌ گذشته‌ پرافتخار خود مانند شویم، و در آینده‌ وضعیت‌ قابل‌ مقایسه‌ای‌ با گذشتة‌ پرشکوه‌ خود داشته‌ باشیم.

برای‌ توصیف‌ بیشتر این‌ نظر، ضمن‌ اینکه‌ باید با تفصیل‌ بیشتری‌ به‌ سیر در فرهنگ‌ و تاریخ‌ اسلام‌ بپردازیم‌ باید ابتدا اجزای‌ قرینه‌سازی‌ مورد اشاره‌ را تبیین‌ کنیم. بدانیم‌ اسلام‌ چگونه‌ آغاز شده، چطور پیش‌ رفته‌ و به‌ چه‌ دلایلی‌ به‌ سکون‌ رسیده‌ است. به‌ عنوان‌ مثال‌ بررسی‌ تاریخ‌ ملتهای‌ اسلامی‌ می‌تواند این‌ قسمتی‌ از مسیر را روشن‌ سازد. و این‌ کمک‌ می‌کند تا فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی‌ را مرور کنیم.

در اینجا سئوالها و شبهاتی‌ مطرح‌ می‌شوند از جمله‌ اینکه‌ آیا اسلام‌ تمدنی‌ داشته‌ و یا تمدن‌ اسلامی‌ اصالت‌ دارد؟ و آیا مسلمانها نقشی‌ در تقویت‌ تمدن‌ بشری‌ و یا تسریع‌ حرکات‌ فرهنگی‌ و یا تمدنیِ‌ بشر داشته‌اند؟ هنگامی‌ که‌ آقای‌ هانتینگتون‌ موضوع‌ برخوردِ‌ تمدنها را مطرح‌ ساخت، برخی‌ از غربیها، ایرادهای‌ مختلفی‌ به‌ او گرفتند و انتقادات‌ مختلفی‌ متوجه‌ او شد. یکی‌ از انتقادات‌ این‌ بود که‌ او با این‌ حرف‌ خود در حقیقت‌ اغرأ به‌ جهل‌ کرده‌ و به‌ مسلمانها به‌ طور کاذب‌ این‌ باور را القأ کرده‌ که‌ آنها هم‌ تمدنی‌ داشته‌اند، در حالی‌ که‌ مسلمانان‌ اصولاً‌ تمدنی‌ نداشتند.

ملاحظه‌ می‌فرمایید این‌ که‌ «باید از ابتدا شروع‌ کنیم» برای‌ مباحث‌ ما یک‌ ضرورت‌ است. پس‌ شیوه‌ ما این‌ خواهد بود که‌ از رهگذر، گفت‌وگو پیرامون‌ گذشته‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی‌ به‌ پاسخگوئی‌ به‌ این‌ سئوال‌ دست‌ بیابیم‌ که‌ «آیا فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی‌ قابل‌ اعاده‌ است‌ یا خیر؟» لذا اگر بخواهیم‌ عنوانی‌ برای‌ بحثمان‌ انتخاب‌ کنیم، به‌ نظر می‌رسد عبارت‌ «تجدید حیات‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامی» تعبیر مناسبی‌ است.

 

برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.


دانلود با لینک مستقیم

نمونه سوالات رشته ی حقوق , فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

اختصاصی از یارا فایل نمونه سوالات رشته ی حقوق , فرهنگ و تمدن اسلام و ایران دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

نمونه سوالات رشته ی حقوق , فرهنگ و تمدن اسلام و ایران


نمونه سوالات رشته ی حقوق , فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

 

نمونه سوالات رشته ی حقوق , فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

جهت ارائه خدمات کامل به دانشجویان دانشگاه پیام نور رشته ی حقوق ، نمونه سوالات دانشگاه پیام نور را برای هر نیمسال تحصیلی

در اختیار شما دانشجویان قرار خواهیم داد.

دانلود 270 نمونه سوالات فرهنگ و تمدن اسلام و ایران همراه با پاسخ نامه + رشته ی حقوق

از نیمسال 90 – 89

نیمسال 91 – 90

نیمسال 92 – 91

نیمسال 93 – 92

نیمسال 94 – 93

در هر آزمون نیمسال حداقل هفت تا هشت نمره از نمونه سوالات ترم های قبلی داده می شود امیدواریم دانشجویان عزیز با مطالعه این نمونه سوالات نمره قبولی را خیلی راحتر از سایر دانشجویان کسب کنن و باعث پیشرفت تحصیلیشان شود.


دانلود با لینک مستقیم