فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:89
مقدمه:
تقریبا از حدود 50 سال پیش علاقه به حفاظت و حمایت از کودکان افزایش یافت . گروهی از صاحب نظران هر نوع رفتار خشونت آمیز بزرگسالان علیه کودکان و نوجوانان( از ضربه های خفیف گرفته تا حملات آسیب زای شدید )را نوعی کودک آزاری می شناختند . بر این مبنا رفتار خشن، عملی بود که از روی قصد و به طور عمدی انجام می گیرد و در شخص دیگر، درد یا صدمه جسمی ایجاد می کند . اما برخی معتقد بودند اعمال خشونت آمیز به دو دسته ی طبیعی و غیر طبیعی تقسیم می شود و چنان چه والدین یا مراقبان، به قصد کنترل یا هدایت رفتار کودک از اقدامات خشونت آمیز استفاده کنند، این رفتار, طبیعی بوده و کودک آزاری محسوب نمی شود .
در تقابل این دو دیدگاه، در نهایت قانون پا در میان نهاد و اعلامیه حقوق کودک به سال 1959 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید که نماینده ایران نیز به آن رای مثبت داد . هم چنین در سال 1372، جمهوری اسلامی ایران به عضویت پیمان نامه ی حقوق کودک، مصوب سازمان ملل متحد، در آمد و به این ترتیب، راه برای تصویب قوانین مربوط به پیشگیری از کودک آزاری در ایران هموار شده است .
کودک آزاری
درباره کودک آزاری تعاریف متعددی شده است. این تنوع و تعاریف متضاد سبب شده تا مقایسه میزان بدرفتاری در بین کشورهای مختلف غیرممکن گردد. به همین منظور سازمان بهداشت جهانی درصدد است تا در این زمینه تعریفی که حاصل وفاق جمعی است، ارائه دهد.
چرا کودکان مورد آزار قرار میگیرند ؟
1- نا آگاهی والدین : گاهی والدین یا افراد دیگر که به کودکان آزار می رسانند ، نمی دانند که رفتار آنها کودک آزاری است . و این گونه رفتار ها را عادی و معمولی می انگارند .
2- مشکلات اقتصادی : فقر باعث کیشود که کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود مانند آموزش ، بهداشت ، تغذیه و… محروم شوند و یا والدین به علت فشارهای مالی با رفتارهایی مانند پرخاشگری ، خشونت ، بی توجهی و… کودکان را مورد آزار قرار دهند .
3- اعتیاد : به علت خصوصیاتی که در افراد معتاد ایجاد میگردد مانند پرخاشگری ، بی مسئولیتی ، کاهش عواطف و …. سبب میشود که کودکان مورد آزار به ویژه از نوع سوء استفاده قرار گیرند .
4- بیماری های روانی : در صورتی که والدین به بیماریهای روانی مبتلا باشند ، با رفتارهایی مانند تند خویی ، خشونت ، ناسازگاری ، بی توجهی و… سبب آزار کودکان میشوند
5- مشکلات خانوادگی : مشاجرات شدید و طولانی والدین ، جمعیت زیاد خانواده ،شیوه های تربیتی نامناسب ، در برخی موارد وجود ناپدری و نا مادری و… سبب میشود که کودکان مورد آزار قرار بگیرند .
6- مشکلات کودکان : کودکانی که مشکلات نسبتا شدید و پایدار دارند بیشتر از سایر کودکان مورد آزار قرار میگیرند . مانند کودکانی که دچار بیماریهای جسمی مزمن و طولانی مدت یا مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری ، بی قراری ، بیش فعالی ، اظطراب ، شب ادراری و… هستند به علت مشکلاتی که برای بزرگسالان ایجاد میکنند و نیز به سبب نا آگاهی والدین ، اغلب مورد آزار جسمی و روانی قرار میگیرند .
7- مشکلات مدرسه : مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد میشود مانند انتظار بیش از حد ، ندیدن تفاوتها ، ایجاد اظطراب ، ترس و رقابتهای شدید ، تبعیض ، تنبیه بدنی ، تحقیر و توهین و… سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان میشوند.
چگونه میتوانیم کودک آزاری را کاهش دهیم ؟
1- کودکان را بهتر و بیشتر بشناسیم :شناخت کودکان و نیازهای آنها سبب میشود که رفتار بهتری نسبت به آنها داشته باشیم .برای این کار میتوانیم از روشهای مختلف مانند خواندن کتابهای مناسب ، شرکت در کلاسهای آموزشی ، مشورت کردن با افراد آگاه در این زمینه و… استفاده کنیم .
2- علت کودک آزاری را بشناسیم: کودک آزاری مانند هر رفتار دیگری علتی دارد . سعی کننیم علت آنرا پیدا کنیم و با بر طرف کردن آن ، کودک آزاری را کاهش دهیم.
گاهی ممکن است برخی مشکلات را نتوانیم از بین ببریم ، در آن صورت پذیرفتن آن بهتر از آزار دادن کودک است .
3- از دیگران کمک بگیریم : کمک گرفتن و مشورت کردن نشانه هوشیاری و آگاهی است ، نه ناتوانی . برای کاهش مشکلات خود می توانیم از مراکز مشاوره حضوری ، تلفنی ، سازمانهای غیر دولتی ، افراد آگاه و… کمک بگیریم .
4- آرامش خود را حفظ کنیم : زندگی همیشه با مشکلات همراه است ، سعی کنیم خشم خود را کنترل کرده و برای مشکلات چاره جویی نماییم .بسیاری از کودک آزاری ها در شرایطی انجام میگیرد که والدین قادر به کنترل خشم خود نیستند ، کنترل خشم ، آموختنی است و میتوانیم با تمرین بر خشم خود غلبه نماییم.
کودک آزاری چه زیانهایی برای کودک بهمراه دارد؟
کودکی دوران رشد و شکل گیری شخصیت انسان است . انواع کودک آزادی در این سالهای حساس و مهم ، به رشد و سلامت کودک آسیب جدی میرساند . کودکان آزار دیده در همه جنبه های رشد مانند رشد جسمی ، ذهنی ، روانی و اجتماعی با مشکلات و نارسای های فراوانی روبرو خواهند شد . بررسی های انجام شده نشان میدهد بسیاری از انسانهایی که در دوران کودکی قربانی آزار و بد رفتاری بوده اند در بزرگسالی خود به آزار کودکان پرداخته اند و این یکی از بزرگترین زیانهای کودک آزاری است که سبب تداوم آن میگردد .
کودک آزاری چیست وبه چه رفتارهایی گفته میشود ؟
کودکان به علت ویژگیهایی که از نظر سنی دارند بسیار آسیب پذیر هستند و نیاز به حمایت و مراقبت ما دارند . اما گاهی بزرگسالان به دلایل مختلف به جای حمایت و مواظبت از کودکان ، آنها را مورد آزار قرار میدهند .
کودک آزاری شامل رفتارهایی است که توسط افراد بزرگسال نسبت به کودکان صورت میپذیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب میرساند . رفتارهایی که به صورت تصادفی انجام میشوند(مثل تصادف با اتومبیل ) شامل کودک آزاری به حساب نمی آیند .
بدرفتاری با کودکان معمولاً در چهار حوزه مورد بررسی قرار می گیرد؛ کودک آزاری جسمی (physical child abuse)، کودک آزاری عاطفی (emotional child abuse)، کودک آزاری جنسی (sexual child abuse) و غفلت (neglect).
در تعریف گورملی و برودزینسکی (1989) از کودک آزاری، علاوه بر چهار حوزه فوق، کودک آزاری رفتاری تلقی می شود که در دامنه سنی زیر 18 سال اتفاق می افتد و این اصل با تعریف پیمان جهانی حقوق کودک نیز همخوانی دارد. به هر حال حوزه های دیگری وجود دارند که به آنها نیز اشاره می شود. اغلب بین انواع کودک آزاری یک نوع رابطه و همبستگی وجود دارد.
1- کودک آزاری جسمی: به طور کلی کودک آزاری جسمی آسیبی است که مواردی چون ضربه زدن، داغ کردن، آسیب رساندن به سر، شکستگی، آسیبهای درونی، زخمی کردن یا هر شیوه دیگر از آسیب جسمانی را شامل می شود. تحقیقاتی که در فاصله سال های 90 تا 92 انجام گرفته بیانگر این مطلب است که مرگ های ناشی از کودک آزاری جسمی 87 درصد در بین کودکان زیر پنج سال و 65 درصد در بین کودکان زیر یک سال بوده است. (تاور، 1996)
2- کودک آزاری عاطفی: بدرفتاری عاطفی آسیبی اساسی و قابل توجه است که کارکردهای روانشناختی، رفتار و رشد کودک را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و طرد، محرومیت عاطفی، برخورد خشونت آمیز خانواده (بی ثباتی خانوادگی)، انتقاد، تحقیر و انتظارات نامناسب از کودک، کودک آزاری عاطفی تلقی می شود. بدرفتاری عاطفی معمولاً با بدرفتاری جسمی و کلامی همراه است (کینگستون و پنهیل، 1995).
3- کودک آزاری جنسی: آلبرز (1994) کودک آزاری جنسی را این گونه تعریف کرده است: تماس یا تعامل بین کودک و فرد بزرگسال، هنگامی که از کودک برای تحریک جنسی شخص مرتکب (Perpetrator) یا فرد دیگری استفاده شود.
کودک آزاری جنسی دامنه وسیعی را در بر می گیرد که مواردی مثل نمایش آلت تناسلی فرد بزرگسال به کودک، مجبور کردن کودک به نشان دادن آلت تناسلی خویش به فرد بزرگسال، وادارساختن کودک به روسپی گری یا استفاده از کودک در حوزه هرزه نگاری (Pornography) را نیز شامل می شود (واکر، بونر و کافمن، 1988).
4- غفلت: عبارت است از حذف یا نادیده گرفتن کودک که ممکن است با آزار بدنی همراه باشد. غفلت به منزله الگوی پایداری است که بیانگر رابطه متقابل و اندک والدین و مراقبان با کودک، حذف و عدم تأمین نیازهای اولیه جسمی یا ؟؟؟؟؟ کودک مثل تغذیه، بهداشت، پوشاک، نظافت، تربیت، مراقبت های پزشکی، ؟؟؟؟ و ابراز عشق و علاقه می باشد.
5- بهره کشی اقتصادی (Economic abuse): کنترل بیش از حد در استفاده و بهره برداری از پول در حوزه بهره کشی اقتصادی قرار دارد. والد یا مراقبان برای کسب درآمد فشار زیادی به کودک یا حتی همسر خود تحمیل می کنند. در حالی که در مورد نحوه خرج کردن آن هیچ گونه اختیاری به آنها نمی دهند. عدم مشارکت کودک یا همسر در نحوه و چگونگی خرج پول نیر بهره کشی مالی تلقی می شود.
6- بدرفتاری آموزشی (Educational Abuse): فشار و آسیب های احتمالی که از طریق نظام آموزشی، معلمان، شیوه های تدریس، محتوای کتابها و … در کودکان ایجاد می شود، در حوزه بدرفتاری آموزشی قرار می گیرد. تأکید بر نمره گرایی، نادیده گرفتن تفاوت های فردی، ایجاد رقابت های شدید، تأکید بر یادگیری از راه حفظ کردن، ایجاد فشارهای روانی برکودکان به علت انتظارات بیش از حد از آنان و … در این گروه جای می گیرد. بدرفتاری آموزشی می تواند با سایر بدرفتاری های از جمله بدرفتاری جسمی همراه باشد...
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:39
فهرست مطالب:
1-1- مقدمه
2-1- بیان مسئاله:
3-1 – هدف تحقیق:
4-1- ضرورت و اهمیت تحقیق:
5-1- سؤالات تحقیق:
6-1- فرضیات تحقیق:
7-1- متغیرهای تحقیق:
8-1- واژگان تخصصی تحقیق:
متغیر وابسته: رضایت شغلی
10-1- محدودیتهای تحقیق:
1-2- پیشینه پژوهش:
9-1- قلمرو تحقیق:
2-1-2- آشنایی با اداره کل مالیاتهای غرب تهران
2-3-1-2-تحقیقات انجام شده در جهان:
2-2- مبانی نظری تحقیق:
2-1-2-2-ماهیت استرس:
3-1-2-2-انواع استرس:
6-1-2-2- علایم و نشانه های استرس:
7-1-2-2-طرق مقابله با استرس یا کاهش آن یا غلبه بر آن:
8-1-2-2- استرس شغلی:
1-2-2-2- تعریف رضایت شغلی:
2-2-2- رضایت شغلی:
2-2-2-2- اهمیت و ویژگیهای رضایت شغلی:
3-2-2-2- ابعاد رضایت شغلی:
4-2-2- منشأ رضایت شغلی:
5-2-2-2-مدلهی رضایت شغلی:
1-3- مقدمه:
2-3- منابع جمع آوری داده ها:
2-2-3- منابع اولیه:
3-3- روش تحقیق:
2-3-3- روش نمونه گیری:
1-3-3- جامعه آماری:
3-3-3- حجم نمونه:
4-3-3- ابراز جمع اوری داده ها:
1-4-3-3- روایی پرسشنامه:
2-4-3-3- پایایی پرسشنامه:
3-4-3-3- مقاسهای مورد استفاده:
مقدمه:
از آنجا که بیشتر عمر ما در محیط کار سپری می شود و بسیاری از روابط و مناسبات ما در طول ساعات کار شکل می گیرد، می توان از کار به عنوان بخش بسیار مهمی از زندگی یاد کرد. با توجه به اهمیت ابعاد مختلف کار در زندگی انسانها ، می توان گفت که رضایت شغلی و تمایل به انجام کار نیز تأثیر بسزایی در نحوه خشنودی انسانها از وضعیت زندگیشان دارد. از سوی دیگر، سلامت روانی انسانها نیز دز گرو همین رضایت شغلی است،چنانکه می توان گفت انسانهایی که دستخوش نارضایتی شغلی هستند، دچار استرسهای شدیدی در زندگی خانوادگی و اجتماعی می شوند. بررسیهای انجام گرفته، نشان می دهد که تقریباً در تمامی مشاغل استرس وجود دارد، اما میزان و تأثیر آن به لحاظ نوع و ماهیت استرس و خصوصیات شخصی افراد، در مشاغل گوناگون، متفاوت است ( پارکز ، 1992، ص 57 )
از جمله مشخصات یک سازمان سالم، این است که سلامت جسمی و روانی کارکنان، به اندازه تولید و بهره وری مورد توجه قرار گیرد. در جامعه سالم، مسئولیت سازمانهای تولیدی، منحصر به تولید هر چه بیشتر کالا و خدمات سود آور نیست و مدیران سازمانهای چنین جوامعی می دانند که تولید بیشتر، نتیجه و محصول مدیریت اثر بخش است. مدیریت اثر بخش نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روانی کارکنان حاصل نمی شود. در مورد اهمیت توجه به بیماریهای روانی در محیط کار، کافی است بگوییم که هیچ پدیده ای به اندازه سلامت روانی برای کارگر اهمیت ندارد ( ساعتچی، 1375، ص 91).
شیوع و گستردگی استرس در محیط کار، محققان را بر آن داشته است که به تحلیل گسترده این موضوع در سازمان و تأثیر آن بر عملکرد کارکنان بپردازند. عده ای از صاحبنظران رفتار سازمانی تا آنجا پیش رفته اند که استرس را « بیماری شایع قرن» نامیده اند و معتقدند دامنه این بیماری، به علت پیچیدگی روز افزون سازمانها، ابرازها و روشها، درصورت عدم برنامه ریزی صحیح افزایش خواهد یافت. این تحقیق شامل پنج فصل کلیات، پیشینه و ادبیات تحقیق، یافته و تجزیه و تحلیل داده ها و نتیجه گیری و پیشنهادات است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:45
مقدمه:
دیگان نویسنده کتاب "زنان در جامعه شناسی" معتقد است عبارت "پدران بنیانگذار" جامعه شناسی همواره شامل مردان بوده است و فقط برخی مانند هس، مارکسون و ستین ازعبارت "مادران بنیانگذار" استفاده کرده اند. از نظر اوبسیاری از زنان بنیانگذار جامعه شناسی، زندگی خود را وقف ازبین بردن نقش سنتی زنان و ستم گستره در پیرامون نقش مادری کرده اند. مادران همواره نقش سرویس دهنده و خادم پدران، شوهران و پسران را داشته اند. به نظر وی عبارت "خواهران بنیانگذار" در جامعه شناسی از اقتدار بیشتری نسبت به دو عبارت فوق برخوردار است بطوریکه از درگیری هردو جنس و محدوده های سنتی درحال تغییر جامعه شناسی و زنان سخن می راند. عبارت خواهران بنیانگذار با عبارت سیاسی فمینیستی "خواهری" بسیار درپیوند است (دیگان، ص٢).
او درتحقیق گسترده خود برای شناسایی زنان جامعه شناس از ٥ معیار اساسی بهره جسته است که دیرک کسلر برای مطالعه جامعه شناسان اولیه آلمان استفاده کرد
نقش زن در جامعه ایران باستان
رای درک وضعیت زنان در ایران و نقش آنها در زندگی سیاسی باید بستر تاریخی ـ اجتماعی و مسائل بنیادین، مانند مقام و منزلت زن در جامعه، ملهم از مجموعة ارزشها، اعتقادها و باورها، حضور تاریخی مستقیم و غیر مستقیم آنها در سیاست و نقشآنها در تحولات اجتماعی ـ سیاسی که همگی عناصر اساسی در پدید آوردن فرهنگ سیاسی جامعه است را مدّ نظر داشته باشیم، وضعیت حال هر پدیده اجتماعی بدون شناخت پیشینة تاریخی و عقاید و ارزشهای حاکم بر جامعه میسر نیست. کشور ایران که در طول تاریخ خود، همواره از مراکز مهم تمدن دنیا با فرهنگ و تمدنی شکوفا و غنی به حساب آمده است. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش مهم و اساسی در شکل گیری و گسترش تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... این مرز و بوم داشته اند. البته اطلاعات و دانستنی ها دربارة وضعیت زنان در ایران مانند همه نقاط جهان کم و گاهی متناقض است و از طرف دیگر، تاریخ سیاسی زنان از تاریخ سیاسی مردان جدا نیست و همه تواریخ حول محور پادشاهان نوشته شده است. در نتیجه درک شرایط تودة مردم و از جمله جامعة زنان ایران مشکل است. در تاریخ ایران باستان زنان از مقام و موقعیت بالایی برخوردار بوده اند. به عنوان مثال در دورة حکومت ایلامیان، مردانی که از وارثان ملکه نخستین بودند اجازه سلطنت داشتند. پرستش الهه های زنان متداول بود. زن جاودانه و قابل احترام بود و نسب خانواده را حفظ می کرد، الهة مادر در رأس خدایان ایلامی قرا رداشت و موجب باروری و سودبخشی همه پدیده های طبیعت می شد باستان شناسان پیکره های بسیاری از الهه های مادر را کشف کرده اند که حاکی از مقام و موقعیت زن بود و یا شاتن های زن (مسئولان امور دینی جامعه) که از جایگاه اجتماعی آنان خبر می داد. براساس منابع و ماخذ تاریخی، مقام و موقعیت و حرمت زنان در ایران باستان نسبت به سایر ممالک هم عصر خود، بهتر بوده است. زمانی که در یونان قدیم زنان، حتی شهروند هم به حساب نمی آمدند، در ایران پادشاهی همای و جنگ های گرد آفرید جزیی از تاریخ است. زمانی که اعراب دختران خود را زنده بگور می کردند، در ایران دختران خسروپرویز، آذرمیدخت و پوراندخت، فرمانروایی می کردند. در دوران بربریت اروپای شمالی، زنان مسلمان ایرانی مانند ریحانه، دختر حسین خوارزمی، در علم نجوم متبحر بودند. در بین النهرین (حکومت بابلیان) زن از شوهر ارث می برد، ارثیة او جهیزیه و مهریه اش بود. زن در حکومت آشور هیچ حقی نداشت اما در ایران در عصر ایلامی ها براساس گل نوشته ی به جا مانده از آن حکومت، مرد هنگام مرگ، مایملکش را با رضایت کامل به همسرش می بخشید و پس از آن تنها فرزندانی می توانستند وارد خانه شوند که حرمت مادر را نگه می داشتند. البته باید توجه داشت که اصولاً نوسانات مدارج حقوقی و مقام زن در هر دوره به مقتضیات زمان و وضعیت محیط و نوع مناسبات اجتماعی بستگی داشته است. پایه و ارزش مدارج نقش هایی که زن در جامعه ایفا می کرد، به نسبت آزادیی بود که در موقعیت های گوناگون اجتماعی برخوردار بوده است. بدین معنا که این حقوق و مقام زن در دوران ما قبل تاریخ، ایران باستان، پس از اسلام و امروز همواره تابعی از موقعیت عصر خود بوده است. دوره حکومت مادها در تاریخ ایران، دورة انتقال عصر مادرسالاری به پدر سالاری است، براساس اسناد و مدارک موجود دوران اولیة زندگی اجتماعی انسان (عصر حجر و عصر مفرغ) دورة مادر سالاری بوده اما پس از شروع عصر آهن و تکامل ابزار کار با یک تحول تاریخی نقش زن و مرد روبرو می شویم که مصادف با دورة حکومت مادها است. در این دوره حقوق زن و مرد در جامعه با هم مساوی بود. در امور سیاسی و حتی در حق توارث سلطنت نیز مساوری بودند. دیاکونف در کتاب (تاریخ ماد) می گوید:» در میان مادها و پارسیان و مصریان دختر پادشاه و داماد او می توانند به جای او بنشینند.« در عصر حکومت هخامنشیان زمینه اجتماعی مقام زن بر مبنای مفاهیم عدالت و مردمی عصر خود استوار بود. زن در این دوره در امورسیاست، تعلیم و تربیت و سرنوشت میدان جنگ نقش داشته است. مقام و منزلت زن در دورة هخامنشیان تا آنجا بود که چون اسکندر، داریوش سوم را شکست داد و مادر او اسیر شد، پادشاه ایران طی سومین نامه خود به اسکندر حاضر شد به خاطر آزادی مادرش گذشته از 30 هزار تالان پول، پسرش نیز نزد اسکندر به گروگان باقی بماند. در مورد مقام و موقعیت زن در دوره حکومت اشکانیان اطلاعا ت چندانی در دست نیست اندک اطلاعاتی که وجود دارد، حکایت از آن دارد که نقش ملکه های اشکانی زیاد نبوده و آنها در امور سیاسی و دولت زیاد مداخله نکرده اند. البته فقط در یک مورد از ملکه موزا، همسر فرهاد چهارم ذکر شد. که با پسرش فرهاد پنجم در سلطنت مشارکت داشته است. در عصر اشکانیان زن موهبتی برای برقراری صلح میان اقوام مختلف و ملتها بوده و پیوند زناشویی با آنها سبب اتحاد، وحدت و صلح، امنیت بوده است. در دورة ساسانیان، مقام و موقعیت زنان در جامعه اهمیت زیادی داشته است. زنان نقش موثری را در بین تمام طبقات جامعه ایفا نمودند و به بالاترین مقام رسیده و سلطنت کرده اند. البته فقط زنان طبقات بالای جامعه از امتیازات خاصی برخوردار بودند تاریخ دربارةوضعیت توده زنان سکوت کرده است و به این مقوله پرداخته نشده است. براساس منابع موجود، مذهب زرتشت در ایران قبل از اسلام زمینه ساز مناسبی برای حرمت زنان بوده است. زن در مذهب زرتشت و در کتاب اوستا از ارزش و کرامت و احترام والایی برخوردار است. زن نگهدارندة روشنایی آتش و رکن اساسی خانواده است. در اساطیر زرتشت زن و مرد هر دو شاخة یک ریواس هستند. در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) بارها و بارها بر تساوی حقوق زن و مرد تاکید شده است. مادر از احترام خاصی برخوردار است در دینکرت، به زنان حق مالکیت داده شده است و در مرگ شوهر معادل پسر متوفی ارث به او تعلق می گیرد. در نزد مانویان، زنان ارج و منزلت خاصی در جامعه داشته اند زن حتی می توانست جز طبقه برگزیدگان دینی قرار گیرد و به عنوان مبلغ مذهبی یا فقیه دینی به جامعه، دین و آیین خود خدمت کند. بنابراین زنان در طول تاریخ ایران در تحولات جامعه نقش مهم و اساسی داشته اند و همدوش مردان در صحنه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... حضور داشته اند در نتیجه بدون نگرش مثبت و بهره گیری از توان جمعیت زنان در جامعه نمی توان به آینده مطلوب اندیشید و به توسعه که فصل مشترک همه مطالعات علوم انسانی است دست یافت. منابع: 1ـ بارتلمه، کریستان، زن در حقوق ساسانی، ترجمه ناصر الدین صاحب الزمانی، بی جا، عطائی، 1337. 2ـ پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، دنیای کتاب، تهران، 1342. 3ـ دیاکونف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، امیر کبیر، تهران، 1343. 4ـ طلوعی، محمود، زن بر سریر قدرت، اسپرک، تهران، 1371. 5ـ منوچهریان، مهر انگیز، تربیت سیاسی و اجتماعی زن، یونسکو، تهران، 1348.
نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی
نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی در این کلام امام خمینی(ره) خلاصه میشود که فرمودند: «صلاح و فساد جامعه در گرو صلاح و فساد زنهاست» این مقاله در صدد است که جایگاه و نقش زنان مسلمان را به طور اجمالی در نظام اسلام مورد بررسی قرار دهد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:89
مقدمه:
تقریبا از حدود 50 سال پیش علاقه به حفاظت و حمایت از کودکان افزایش یافت . گروهی از صاحب نظران هر نوع رفتار خشونت آمیز بزرگسالان علیه کودکان و نوجوانان( از ضربه های خفیف گرفته تا حملات آسیب زای شدید )را نوعی کودک آزاری می شناختند . بر این مبنا رفتار خشن، عملی بود که از روی قصد و به طور عمدی انجام می گیرد و در شخص دیگر، درد یا صدمه جسمی ایجاد می کند . اما برخی معتقد بودند اعمال خشونت آمیز به دو دسته ی طبیعی و غیر طبیعی تقسیم می شود و چنان چه والدین یا مراقبان، به قصد کنترل یا هدایت رفتار کودک از اقدامات خشونت آمیز استفاده کنند، این رفتار, طبیعی بوده و کودک آزاری محسوب نمی شود .
در تقابل این دو دیدگاه، در نهایت قانون پا در میان نهاد و اعلامیه حقوق کودک به سال 1959 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید که نماینده ایران نیز به آن رای مثبت داد . هم چنین در سال 1372، جمهوری اسلامی ایران به عضویت پیمان نامه ی حقوق کودک، مصوب سازمان ملل متحد، در آمد و به این ترتیب، راه برای تصویب قوانین مربوط به پیشگیری از کودک آزاری در ایران هموار شده است .
کودک آزاری
درباره کودک آزاری تعاریف متعددی شده است. این تنوع و تعاریف متضاد سبب شده تا مقایسه میزان بدرفتاری در بین کشورهای مختلف غیرممکن گردد. به همین منظور سازمان بهداشت جهانی درصدد است تا در این زمینه تعریفی که حاصل وفاق جمعی است، ارائه دهد.
چرا کودکان مورد آزار قرار میگیرند ؟
1- نا آگاهی والدین : گاهی والدین یا افراد دیگر که به کودکان آزار می رسانند ، نمی دانند که رفتار آنها کودک آزاری است . و این گونه رفتار ها را عادی و معمولی می انگارند .
2- مشکلات اقتصادی : فقر باعث کیشود که کودکان از دسترسی به نیازهای اساسی خود مانند آموزش ، بهداشت ، تغذیه و… محروم شوند و یا والدین به علت فشارهای مالی با رفتارهایی مانند پرخاشگری ، خشونت ، بی توجهی و… کودکان را مورد آزار قرار دهند .
3- اعتیاد : به علت خصوصیاتی که در افراد معتاد ایجاد میگردد مانند پرخاشگری ، بی مسئولیتی ، کاهش عواطف و …. سبب میشود که کودکان مورد آزار به ویژه از نوع سوء استفاده قرار گیرند .
4- بیماری های روانی : در صورتی که والدین به بیماریهای روانی مبتلا باشند ، با رفتارهایی مانند تند خویی ، خشونت ، ناسازگاری ، بی توجهی و… سبب آزار کودکان میشوند
5- مشکلات خانوادگی : مشاجرات شدید و طولانی والدین ، جمعیت زیاد خانواده ،شیوه های تربیتی نامناسب ، در برخی موارد وجود ناپدری و نا مادری و… سبب میشود که کودکان مورد آزار قرار بگیرند .
6- مشکلات کودکان : کودکانی که مشکلات نسبتا شدید و پایدار دارند بیشتر از سایر کودکان مورد آزار قرار میگیرند . مانند کودکانی که دچار بیماریهای جسمی مزمن و طولانی مدت یا مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری ، بی قراری ، بیش فعالی ، اظطراب ، شب ادراری و… هستند به علت مشکلاتی که برای بزرگسالان ایجاد میکنند و نیز به سبب نا آگاهی والدین ، اغلب مورد آزار جسمی و روانی قرار میگیرند .
7- مشکلات مدرسه : مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد میشود مانند انتظار بیش از حد ، ندیدن تفاوتها ، ایجاد اظطراب ، ترس و رقابتهای شدید ، تبعیض ، تنبیه بدنی ، تحقیر و توهین و… سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان میشوند.
چگونه میتوانیم کودک آزاری را کاهش دهیم ؟
1- کودکان را بهتر و بیشتر بشناسیم :شناخت کودکان و نیازهای آنها سبب میشود که رفتار بهتری نسبت به آنها داشته باشیم .برای این کار میتوانیم از روشهای مختلف مانند خواندن کتابهای مناسب ، شرکت در کلاسهای آموزشی ، مشورت کردن با افراد آگاه در این زمینه و… استفاده کنیم .
2- علت کودک آزاری را بشناسیم: کودک آزاری مانند هر رفتار دیگری علتی دارد . سعی کننیم علت آنرا پیدا کنیم و با بر طرف کردن آن ، کودک آزاری را کاهش دهیم.
گاهی ممکن است برخی مشکلات را نتوانیم از بین ببریم ، در آن صورت پذیرفتن آن بهتر از آزار دادن کودک است .
3- از دیگران کمک بگیریم : کمک گرفتن و مشورت کردن نشانه هوشیاری و آگاهی است ، نه ناتوانی . برای کاهش مشکلات خود می توانیم از مراکز مشاوره حضوری ، تلفنی ، سازمانهای غیر دولتی ، افراد آگاه و… کمک بگیریم .
4- آرامش خود را حفظ کنیم : زندگی همیشه با مشکلات همراه است ، سعی کنیم خشم خود را کنترل کرده و برای مشکلات چاره جویی نماییم .بسیاری از کودک آزاری ها در شرایطی انجام میگیرد که والدین قادر به کنترل خشم خود نیستند ، کنترل خشم ، آموختنی است و میتوانیم با تمرین بر خشم خود غلبه نماییم.
کودک آزاری چه زیانهایی برای کودک بهمراه دارد؟
کودکی دوران رشد و شکل گیری شخصیت انسان است . انواع کودک آزادی در این سالهای حساس و مهم ، به رشد و سلامت کودک آسیب جدی میرساند . کودکان آزار دیده در همه جنبه های رشد مانند رشد جسمی ، ذهنی ، روانی و اجتماعی با مشکلات و نارسای های فراوانی روبرو خواهند شد . بررسی های انجام شده نشان میدهد بسیاری از انسانهایی که در دوران کودکی قربانی آزار و بد رفتاری بوده اند در بزرگسالی خود به آزار کودکان پرداخته اند و این یکی از بزرگترین زیانهای کودک آزاری است که سبب تداوم آن میگردد .
کودک آزاری چیست وبه چه رفتارهایی گفته میشود ؟
کودکان به علت ویژگیهایی که از نظر سنی دارند بسیار آسیب پذیر هستند و نیاز به حمایت و مراقبت ما دارند . اما گاهی بزرگسالان به دلایل مختلف به جای حمایت و مواظبت از کودکان ، آنها را مورد آزار قرار میدهند .
کودک آزاری شامل رفتارهایی است که توسط افراد بزرگسال نسبت به کودکان صورت میپذیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب میرساند . رفتارهایی که به صورت تصادفی انجام میشوند(مثل تصادف با اتومبیل ) شامل کودک آزاری به حساب نمی آیند .
بدرفتاری با کودکان معمولاً در چهار حوزه مورد بررسی قرار می گیرد؛ کودک آزاری جسمی (physical child abuse)، کودک آزاری عاطفی (emotional child abuse)، کودک آزاری جنسی (sexual child abuse) و غفلت (neglect).
در تعریف گورملی و برودزینسکی (1989) از کودک آزاری، علاوه بر چهار حوزه فوق، کودک آزاری رفتاری تلقی می شود که در دامنه سنی زیر 18 سال اتفاق می افتد و این اصل با تعریف پیمان جهانی حقوق کودک نیز همخوانی دارد. به هر حال حوزه های دیگری وجود دارند که به آنها نیز اشاره می شود. اغلب بین انواع کودک آزاری یک نوع رابطه و همبستگی وجود دارد.
1- کودک آزاری جسمی: به طور کلی کودک آزاری جسمی آسیبی است که مواردی چون ضربه زدن، داغ کردن، آسیب رساندن به سر، شکستگی، آسیبهای درونی، زخمی کردن یا هر شیوه دیگر از آسیب جسمانی را شامل می شود. تحقیقاتی که در فاصله سال های 90 تا 92 انجام گرفته بیانگر این مطلب است که مرگ های ناشی از کودک آزاری جسمی 87 درصد در بین کودکان زیر پنج سال و 65 درصد در بین کودکان زیر یک سال بوده است. (تاور، 1996)
2- کودک آزاری عاطفی: بدرفتاری عاطفی آسیبی اساسی و قابل توجه است که کارکردهای روانشناختی، رفتار و رشد کودک را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد و طرد، محرومیت عاطفی، برخورد خشونت آمیز خانواده (بی ثباتی خانوادگی)، انتقاد، تحقیر و انتظارات نامناسب از کودک، کودک آزاری عاطفی تلقی می شود. بدرفتاری عاطفی معمولاً با بدرفتاری جسمی و کلامی همراه است (کینگستون و پنهیل، 1995).
3- کودک آزاری جنسی: آلبرز (1994) کودک آزاری جنسی را این گونه تعریف کرده است: تماس یا تعامل بین کودک و فرد بزرگسال، هنگامی که از کودک برای تحریک جنسی شخص مرتکب (Perpetrator) یا فرد دیگری استفاده شود.
کودک آزاری جنسی دامنه وسیعی را در بر می گیرد که مواردی مثل نمایش آلت تناسلی فرد بزرگسال به کودک، مجبور کردن کودک به نشان دادن آلت تناسلی خویش به فرد بزرگسال، وادارساختن کودک به روسپی گری یا استفاده از کودک در حوزه هرزه نگاری (Pornography) را نیز شامل می شود (واکر، بونر و کافمن، 1988).
4- غفلت: عبارت است از حذف یا نادیده گرفتن کودک که ممکن است با آزار بدنی همراه باشد. غفلت به منزله الگوی پایداری است که بیانگر رابطه متقابل و اندک والدین و مراقبان با کودک، حذف و عدم تأمین نیازهای اولیه جسمی یا ؟؟؟؟؟ کودک مثل تغذیه، بهداشت، پوشاک، نظافت، تربیت، مراقبت های پزشکی، ؟؟؟؟ و ابراز عشق و علاقه می باشد.
5- بهره کشی اقتصادی (Economic abuse): کنترل بیش از حد در استفاده و بهره برداری از پول در حوزه بهره کشی اقتصادی قرار دارد. والد یا مراقبان برای کسب درآمد فشار زیادی به کودک یا حتی همسر خود تحمیل می کنند. در حالی که در مورد نحوه خرج کردن آن هیچ گونه اختیاری به آنها نمی دهند. عدم مشارکت کودک یا همسر در نحوه و چگونگی خرج پول نیر بهره کشی مالی تلقی می شود.
6- بدرفتاری آموزشی (Educational Abuse): فشار و آسیب های احتمالی که از طریق نظام آموزشی، معلمان، شیوه های تدریس، محتوای کتابها و … در کودکان ایجاد می شود، در حوزه بدرفتاری آموزشی قرار می گیرد. تأکید بر نمره گرایی، نادیده گرفتن تفاوت های فردی، ایجاد رقابت های شدید، تأکید بر یادگیری از راه حفظ کردن، ایجاد فشارهای روانی برکودکان به علت انتظارات بیش از حد از آنان و … در این گروه جای می گیرد. بدرفتاری آموزشی می تواند با سایر بدرفتاری های از جمله بدرفتاری جسمی همراه باشد...
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:25
چکیده:
زنان: فقر مضاعف
اگر چه مطالعات در باب فقر در جامعة انسانی، خصوصاً در ابعاد اقتصادی و اجتماعی، اندک نیست، اما موضوع شناخت فقرا و تفکیک و بررسی ابعاد فقر در آنها چندان فراوان نیست. یکی از مهمترین ویژگیهای مغفول در میان این نوع مطالعات، جنسیت و شناخت تأثیر آن در تعمیق و شدت فقر است. این مطالعه ضمن بررسی تعاریف و شاخصهای متعارف، با استفاده از تفکیک خانوارهای کشور به تفکیک جنسیت سرپرست خانوار و بررسی ویژگیهای کلی و بعد و ترکیب اعضای خانوارهای کشور، از متغیرهای وضع تأهل، وضع اشتغال، وضع سواد، وضعیت مسکن و نیز هزینه و درآمد آنها مسئله فقر و ابعاد آن را واکاوی کرده است.
اگر چه فقدان اطلاعات دقیق و یا محدودیت آنها امکان بررسی کامل مسئله را پدید نمیآورد، با این حال شواهد حاکی از «زنانه شدن فقر» و بالاتر رفتن سطح آن در میان خانوارهایی است که سرپرست آنها زنان هستند. هر چند که این مفهوم برای به تصویر کشیدن فقر زنان بسنده نیست.
کلیدواژهها: ایران، زنان، فقر
مقدمه
بررسی مسئلة فقر از جهات و ابعاد گوناگونی میسر است. اقتصاددانان به عوامل مؤثّر بر فقر و حدود و دامنة آن و جامعهشناسان به تأثیرات فقر در بروز آسیبهای دیگر اجتماعی ـ فرهنگی تأکید داشتهاند. با این حال، شناسایی و تفکیک میان فقرا و بررسی ابعاد فقر در میان گروههای مختلف اقتصادی ـ اجتماعی کمتر مورد توجه واقع شده است. یکی از بارزترین ویژگیهای مغفول در بررسی دامنة فقر، مسئلة جنسیت و تأثیر آن در تعمیق و شدت فقر است. پدیدة «فقر زنانه» از جمله مباحث جدید و کمتر مورد عنایت در مسئلة فقر محسوب میشود. این مقاله درصدد است که:
الف) به شاخصهای مطرح در سنجش فقر و شناخت ویژگیهای فقرا توجه کند؛
ب) نشان دهد که جنسیت مهمترین عامل در شناخت ویژگیهای فقرا در کشور محسوب میشود و فقری مضاعف را بر زنان تحمیل میکند؛
ج) به صورتی مقایسهای با مردان، ابعاد فقر زنان را ارائه کند.
1) تعاریف و شاخصها
از نظرگاه فلسفی، فقر و محرومیت زمانی حادث میشود که زمان احساس نیاز مقدم بر زمان ارضای نیاز باشد. لذا، با عنایت به مجموعة باز و بینهایت نیازهای انسان، جامعة انسانی همیشه فقیر و محروم باقی خواهد ماند (عظیمی، 1374: 197). با این حال، فارغ از مباحث فلسفی، فقر به محرومیت یا فقدان ضروریات اولیة زندگی نیز قابل ارجاع است. در بررسیهای مرسوم از فقر و حدود و دامنة آن، معمولاً گرایشی به استفاده از مفهوم «خانوار» وجود دارد. همانطور که نگارنده پیشتر نشان داده است (شادیطلب و کمالی: 1379) این گرایش دو نوع ابهام میآفریند:
الف) سبب میشود که گروهها و افراد درون خانوار کمتر مورد توجه واقع شوند و نیز سهم آنان به یکسان و به صورت سرانه تلقی شود؛
ب) همین سنجش نیز معمولاً بر مبنای اطلاعات آماری موجود برای «سرپرست خانوار» مورد بررسی واقع شود که خصوصاً در مورد زنان با کاستی و تعابیری دور از واقع همراه است.
منزلت فروتر زنان در خانواده و تفسیر جهان اجتماعی بر مبنای خصایل مردانه از روشن شدن ویژگیها و اقتضائات خاص زنان جلوگیری میکند. به این ترتیب شناخت مسائل زنان از دریچة خاص مردان، تصویری دور از واقعیات آنان را در بر دارد. برای مثال نمیتوان ابعاد درد و رنج زنی را دریافت که بر اثر زندانی شدن، معلولیت و یا بیمسئولیتی خانواده خود را در فقر و تنگدستی رها کرده است؛ زیرا در این موارد بنا به اقتضائات فرهنگی، همچنان مردان سرپرست خانوار محسوب میشوند. به رغم این اختلاط مفهومی و روشن نبودن مرزهای دقیق خانوارهای فقیر زنان، ضرورت استفاده از آمارهای موجود، تن دادن به این مفهوم را الزامی میسازد.
در بررسی مسئلة فقر به ویژگیهای متعددی برای شناخت فقرا اشاره شده است: وضعیت مسکن، اشتغال یا بیکاری سرپرست خانوار، فقدان عضو شاغل، وضعیت تأهل و بعد کوچک خانوار، بیسوادی و فقدان عضو باسواد، اشتغال در بخشهای ساختمان، کشاورزی، اشتغال در مشاغل حقوقبگیر و ... از جملة این ویژگیهاست. با این حال، در برخی از مطالعات نشان داده شده است که خصوصاً در دهههای اخیر افزایش فقر در بین خانوارهای زن سرپرست، یکی از عوامل افزایش نابرابری توزیع درآمد در میان خانوارها محسوب میشود
(پروین, 1372؛ جعفری، صمیمی: 1371). سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور نیز نشان داده است که احتمال ابتلا به فقر در خانوارهای زن سرپرست، در مناطق شهری 35 و در مناطق روستایی 65 درصد است (1379: 42).
لذا، با توجه به این مسئله، تا آنجا که اطلاعات محدود و اندک موجود امکان آن را فراهم میآورد، ابعاد فقر بر حسب بعد و ترکیب اعضای خانوار، وضعیت تأهل، وضع اشتغال، وضع سواد، وضع مسکن و وضع درآمد و هزینة خانوار با عنایت به تفکیک جنسیتی پژوهش و بررسی خواهد شد.
2) بررسی ویژگیهای خانوارهای کشور به تفکیک جنسیت سرپرست خانوار
1ـ2) ویژگیهای کلی خانوارهای کشور
نتایج آخرین سرشماری در 1375 نشان داده است که از مجموع 12/349/003 خانوار ایرانی، 1/035/067 خانوار (40/8 درصد) تحت سرپرستی زنان بوده است. اگرچه از آن زمان تاکنون اطلاع دقیقی از تعداد خانوارهای کشور وجود ندارد، اما نتایج آمارگیریهای نمونهای مختلف، نشان داده است که سهم نسبی خانوارهای زن سرپرست از 41/8 به 73/8 رسیده که نشانگر افزایشی 93/3 درصدی است. البته این افزایش معطوف به افزایش سهم نسبی زنان شهری سرپرست خانوار بوده است (77/6 درصد)؛ حال آن که در همین دوره سهم نسبی زنان روستایی سرپرست خانوار کاهشی معادل 79/11 درصد داشته است. نتایج حاصل در جدول 1 (مرکز آمار ایران، 1376؛ 1376ـ1382) همچنین نشان میدهد که سهم نسبی خانوارهای مرد سرپرست طی این دوره با کاهش مواجه بوده که عمدتاً معطوف به خانوارهای روستایی است. این مسئله در عین حال موجب کاهش سهم نسبی خانوارهای زن سرپرست در مناطق روستایی از 29/9 درصد در 1375 به 85/8 درصد در 1382 شده است و در مقابل افزایش سهم نسبی زنان سرپرست خانوار در مناطق روستایی از 30/8 به 64/8 در همین مدت مشابه است. این موضوع عوارض و آثار متعددی دارد که در بخشهای بعدی به آن پرداخته خواهد شد.
جدول 1: توزیع نسبی سرپرستان خانوار بر حسب جنس و منطقه، طی سالهای 1375ـ1382
سال
مرد
زن
کل
شهری
روستایی
کل
شهری
روستایی
1375
60/91
40/64
60/35
40/8
52/63
48/36
1376
62/92
24/60
76/39
38/7
46/58
54/41
1377
00/92
77/59
23/40
00/8
58/58
42/41
1378
83/91
09/58
91/41
17/8
73/56
27/43
1379
81/91
13/59
87/40
19/8
54/59
46/40
1380
36/91
22/59
78/40
64/8
54/58
46/41
1381
20/91
68/58
32/41
80/8
26/58
74/41
1382
27/91
59/68
41/31
73/8
82/67
18/32
میزان افزایش82ـ75
36/0ـ
51/6
77/11ـ
93/3
77/6
79/11ـ
2ـ2) بعد و ترکیب اعضای خانوارهای کشور
آمارهای کشور نشان میدهد که میانگین بعد خانوارهای مرد سرپرست از 99/4 (در سال 1376) به 39/4 و در خانوارهای زن سرپرست از 83/2 به 57/2 رسیده است. اگرچه این فرآیند را میتوان ناشی از برنامههای جمعیتی دولت و تغییر نگرشهای اجتماعی در تعداد فرزندان مطلوب قلمداد کرد، با این حال توجه به سهم نسبی خانوارهای تک نفره نشان میدهد که کاهش بعد خانوار و در عین حال تمایز شدید آن در میان خانوارهای مرد سرپرست و زن سرپرست را نمیتوان ناشی از تغییر الگوهای جمعیتی قلمداد کرد. در حالی که سهم نسبی خانوارهای مرد سرپرست در سال 1376 تنها 54/1 درصد کل این نوع خانوارها بوده و در نهایت در سال 1382 به 33/2 رسیده، سهم مشابه برای خانوارهای زن سرپرست از 18/35 به 81/38 ارتقا یافته است. باتوجه به ارقام جدول 2 (مرکز آمار ایران، 1376ـ1382) اگرچه خانوارهای تک نفره به طور کلی در دورة فوق افزایش یافتهاند، اما این افزایش برای زنان بیشتر بوده و نهایتاً در پایان دوره شکاف 64/33 درصدی سهم این نوع خانوارها را به 48/36 درصد رسانده است. (56/57 درصد در 1375 و 34/85 درصد در سال 1381). همچنین چنان چه صرفاً خانوارهای «خودسرپرست»، «سرپرست و فرزندان» و «سرپرست، فرزندان و سایرین» که از نوع خانوارهای معمول محسوب نمیشوند مورد توجه واقع شود، در حالی که سهم مورد نظر برای مردان از 77/2 درصد در سال 1375 به 78/1 درصد در سال 1381 رسیده، ارقام مشابه برای زنان 8/61 و 15/86 درصد بوده است. این به آن معناست که حداقل به صورتی اولیه سهم نسبی خانوارهای آسیبپذیر در میان مردان بسیار اندک و در میان زنان اکثریتی قاطع است.
جدول 2: میانگین بعد خانوار و سهم نسبی خانوارهای تکنفره برحسب جنس سرپرست خانوار در سالهای 1376ـ1382
سال
مرد
زن
میانگین
خانوار تکنفره
میانگین
خانوار تکنفره
1376
99/4
54/1
83/2
18/35
1377
80/4
83/1
73/2
65/37
1378
70/4
92/1
67/2
04/39
1379
64/4
01/2
68/2
36/38
1380
58/4
01/2
72/2
04/37
1381
56/4
83/1
68/2
58/37
1382
39/4
33/2
57/2
81/38
کوچک بودن بعد خانوار و سهم نسبی خانوارهای تک نفره به تعبیر حسین عظیمی (1374: 223) و به اذعان سازمان مدیریت و برنامهریزی (1379: 41) یکی از ویژگیهای اصلی خانوارهای فقیر است. بررسی نسبی بعد خانوار و ارتباط آن با فقر، حاکی از آن است که خانوارهای یک نفره و دونفرة روستایی به ترتیب با احتمال 90 و 60 درصد و خانوارهای مشابه شهری 60 و 25 درصد در معرض فقر قرار دارند. باید توجه داشت که خانوارهای یک نفره عمدتاً خانوارهایی هستند که سرپرست مسن و یا بسیار جوان دارند که گروه اول به دلیل عدم برخورداری از مزایای یک نظام جامع تأمین اجتماعی و گروه دوم به دلیل قرار گرفتن در ابتدای منحنی درآمد ـ سن با احتمال بیشتری در معرض فقر قرار میگیرند.
از این لحاظ، ترکیب اعضای خانوارها نیز میتواند مهم تلقی شود. نتایج بررسی ترکیب اعضای خانوار در جدول 3 (مرکز آمار ایران، 1381) نشان میدهد در حالی که بخش عمدة خانوارهای مرد سرپرست از «سرپرست، همسر و فرزندان» تشکیل میشود (94/73 درصد در سال 1375 و 83/75 درصد در سال 1381)، خانوارهای تک نفرة «خود سرپرست» و خانوادههای متشکل از «سرپرست و فرزندان» در میان زنان سهم اصلی و بیشتر را دارند.