فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
خلاصه .............................................................................................................................................................................5
مقدمه ...........................................................................................................................................................................7
بیان مسئله ................................................................................................................................................................10
سوء تغذیه پروتئین انرژی (PEM) .........................................................................................................10
کمبود ریزمغذیها
آهن .............................................................................................................................................................................11
ید ..................................................................................................................................................................................13
ویتامین A ....................................................................................................................................................................15
روی ................................................................................................................................................................................16
بیماریهای مزمن مرتبط با تغذیه
چاقی ...............................................................................................................................................................................17
بیماریهای قلب و عروق .........................................................................................................................................18
دیابت ............................................................................................................................................................................19
سرطان .......................................................................................................................................................................20
روش کار (طرحها و برنامه های در دست اجرا ) ........................................................................................22
یافته ها و نتایج ..........................................................................................................................................................26
بحث و نتیجه گیری .................................................................................................................................................29
سیاست ها و ابعاد برنامه های بهبود تغذیه جامعه
الف) در بخش بهداشت ........................................................................................................................................34
در سطح ملی ..........................................................................................................................................34
در سطح دانشگاه ...................................................................................................................................36
ب) برنامه های فرابخشی بهبود تغذیه جامعه ...............................................................................................37
منابع ...........................................................................................................................................................................39
ضمیمه ها:
نمودار شماره 1: شیوع سوء تغذیه کودکان در کشور
نمودار شماره 2: مقایسه شیوع سوء تغذیه در شهر وروستا - 1377
نمودار شماره 3: شیوع کوتاه قدی تغذیه ای در استانها - 1377
نمودار شماره 4: درصد کودکان زیر 5 سال مبتلا به سوء تغذیه متوسط و شدید بر اساس قد برای سن مناطق شهری - 1377
نمودار شماره 5: درصد کودکان زیر 5 سال مبتلا به سوء تغذیه متوسط و شدید بر اساس قد برای سن مناطق روستایی- 1377
نمودار شماره 6: درصد کودکان زیر 5 سال مبتلا به سوء تغذیه متوسط و شدید بر اساس وزن برای سن مناطق شهری - 1377
نمودار شماره 7: درصد کودکان زیر 5 سال مبتلا به سوء تغذیه متوسط و شدید بر اساس وزن برای سن مناطق روستایی - 1377
نمودار شماره 8: زمان شروع افت رشد کودکان - 1377
نمودار شماره 9: شیوع کم خونی در زنان سنین باروری بررسی کشوری سال - 1374
نمودار شماره 10: شیوع کمبود آهن در زنان سنین باروری بررسی کشوری سال - 1374
نمودار شماره 11: مقایسه شیوع گواتر قبل و بعد از اجرای برنامه
نمودار شماره 12: نمودار مقایسه ای درصد استفاده از نمک یددار خانوارهای شهری و روستایی کشور طی سالهای مختلف
نمودار شماره 13: درصد کل خانوارهای استفاده کننده از نمک یدداردر استانهای کشور (سیمای جمعیت و سلامت در جمهوری اسلامی ایران مهرماه - 1379)
نمودار شماره 14: میانه ید ادرار دانش آموزان 8 تا 10 ساله استانهای کشور (بررسی ملی سال- 1380)
نمودار شماره 15: پایش مستمر میزان ید در نمکها بصورت تصادفی (گزارش فیدبک های شش ماهه کل کشور)
نمودار شماره 16: وضعیت نمایه توده بدنی جمعیت 15 تا 39 ساله کشور (بررسی سلامت و بیماری- 1378)
نمودار شماره 17: وضعیت نمایه توده بدنی جمعیت 40 تا 69 ساله کشور (بررسی سلامت و بیماری - 1378)
نمودار شماره 18: وضعیت نمایه توده بدنی جمعیت 70 سال و بالاتر در کشور (بررسی سلامت و بیماری -1378)
نمودار شماره 19: فراوانی هیپرکلسترومی (بیش از 240 میلی گرم) به تفکیک استانهای کشور (بررسی سلامت و بیماری - 1378)
نمودار شماره 20: فراوانی هیپرکلسترومی (بیش از 200 میلی گرم) به تفکیک استانهای کشور (بررسی سلامت و بیماری - 1378)
نمودار شماره 21: نمودار فراوانی افزایش فشارخون بر اساس سن (بررسی ملی سلامت و بیماری - 1378)
نمودار شماره 22: مقایسه مصرف سرانه مواد غذایی با میزان مطلوب (مطالعات الگوی مصرف مواد غذایی -1377)
نمودار شماره 23: درصد توزیع خانوارهای ایرانی بر حسب دریافت انرژی و مواد مغذی در مقایسه با نیاز (مطالعه کشوری بررسی مصرف غذای خانوار (1374-1371)
خلاصه:
بر اساس آخرین تعریف امنیت غذایی که توسط سازمان جهانی بهداشت و FAO ارائه شده است، "دسترسی همه مردم در تمام اوقات و نقاط به غذای کافی و سالم به منظور زندگی سالم و فعال " چنانچه روندهای فعلی از ناامنی غذایی و سوء تغذیه ادامه یابند و مداخله موثر برای تغییر و اصلاح آنها صورت نگیرد پی آمدهای زیانبار و نامطلوب اقتصادی و سلامتی ناشی از آن در سالهای آینده ملموس تر خواهد شد.
کلیه شواهد حاکی از آن است که جامعه ایرانی در یک گذر شتاب زده تغذیه ای به سرعت بطرف یک مشکل مضاعف پیش می رود. به این معنی که از یکطرف سوء تغذیه پروتئین انرژی در کودکان زیر 5 سال کشور و کمبود ریزمغذیها (آهن، ید، روی، کلسیم، ویتامین A و D) در سهم بزرگی از جمعیت کشور مشاهده می شود. بطوری که بررسی ANIS توسط دفتر بهبود تغذیه جامعه در وزارت بهداشت در سال 1377 نشان داده است که 800 هزار کودک زیر 5 سال (4/15%) دچار کوتاه قدی تغذیه ای متوسط و شدید هستند که حاکی از سوء تغذیه مزمن و طولانی است. بررسی ملی تعیین وضعیت ریزمغذیها در سال 1381 نیز نشان داده است که از 15 تا 40 درصد کودکان، نوجوانان و زنان باردار دچار کمبود آهن هستند و کمبود روی در حدود 30 درصد کودکان و نوجوانان و 44 درصد زنان باردار کشور وجود دارد.
از طرف دیگر نشانه های هشدار دهنده از گسترش بیماریهای متابولیک از جمله بیماریهای قلبی عروقی، دیابت، چاقی و انواع سرطانها در شهرها و بخصوص شهرهای بزرگ دیده می شود. بر اساس آمار موجود از هر 800 مورد مرگ روزانه 300 مرگ به عـــلت بیــــماریهای قلبی عروقی است و یکی از دلایل عمده آن تغییر الگوی مصرف غذا می باشد.
باید خاطر نشان کرد که خطر ابتلای به بیماریهای متابولیک لزوما" منحصر به طبقات پردرآمد نیست بلکه طبقات کم درآمد نیز آسیب پذیری بالا دارند. از اینجاست که این روزها در حاشیه شهر تهران در میان خانوارهای کم درآمد یک کودک مبتلا به سوء تغذیه در کنار یک مادر فربه و در عین حال دچار کمبود ریزمغذیها فراوان دیده می شود.
تردیدی نیست که گسترش بیشتر دو پدیده مورد بحث در کنار یکدیگر از یک طرف بازده سرمایه گذاری در بخـــش آمــــوزش و کیفیت نیروی انسانی را تهدید می کند و از طرف دیگر هزینه های درمان را در سالهای آینده به شدت بالا خواهد برد. بالاخره بار بیماری و اقتصادی ناشی از مشکل گفته شده در گذر شتاب زده تغذیه ای روند فزاینده خواهد داشت.
گــرچــه مشکـــلات وسیع و پیچیده هستند، در مقابل فرصتها نیز جذاب و امیدوار کننده می باشند. از یک طرف تکنولوژی کم هزینه و موثر برای مقابله با سوء تغذیه در قالب مداخله هدفمند در سطح محله ها در دسترس است و از طرف دیگر قبل از اینکه بیماریهای متابولیک به یک معضل بهداشتی و سلامتی پرهزینه و کم نتیجه تبدیل شوند می توان با یک حرکت ملی در جهت پیشگیری، آن را مهار کرد.
حفظ سلامت تغذیـــه ای و تامین امنیت غذایی در سطح خانوار تابع چهار عامل، 1) درآمد و قیمت ها بعنوان یکی از مهمترین عوامل موثر در انتخاب و خرید غذا، 2) دسترسی به غذا در بازار و محل زندگی، 3) آگاهی و دانش خانواده در مورد غذا و تغذیه از نظر خرید، نگهدای، پخت غذا و توزیع آن در خانوار، 4) دستـــرسی به خـــــدمات بهداشتی درمانی برای پیشگیری و درمان بموقع بیماریها و سلامت افراد برای بهره گیری مطلوب بیولوژیک سلولی از مواد مغذی مصرفی است.
دفتر بهبود تغذیه جامعه در معاونت سلامت اقدامات متعددی را برای کاهش سوء تغذیه کودکان، کاهش کمبود ریزمغذیها، شناسایی وضعیت موجود و ارتقاء فرهنگ و سواد تغذیه ای جامعه، افزایش دانش و مهارت کارکنان بهداشتی درمانی در زمینه تغذیه صحیح گروههای سنی مختلف به اجرا در آورده است.
طرح مداخله ای بین بخشی کاهش سوء تغذیه کودکان، طرح حمایتی کودکان مبتلا به سوء تغذیه در خانوارهای نیازمند، غنی سازی آرد با آهن و اسید فولیک، غنی سازی سایر مواد غذایی (شیر، روغن، بیسکویت و کلوچه و ماکارونی) با انواع ریزمغذیها و ویتامین های A و D بصورت پایلوت، طرح آهن یاری هفتگی و آموزش تغذیه دختران دانش آموز دبیرستانی، آموزش پزشکان و متخصصین کودکان در زمینه رشد و تغذیه کودک، پایش ید ادرار دانش آموزان 10-8 ساله بطور سالانه و برنامه های مداخله ای دیگر با مشارکت و همکاری سایر بخش های توسعه از جمله جهاد کشاورزی، آموزش و پرورش، نهضت سواد آموزی، کمیته امداد امام، بهزیستی، بازرگانی و ...... در دست اجراست و آنچه که برای موفقیت برنامه ها و بهبود وضعیت تغذیه مردم در سطح استان ضروری و حائز اهمیت است، حمایت خاص از اجرای این برنامه ها بدلیل ماهیت چند بخشی بودن آنها و جلب همکاری مقامات و مسئولین استان می باشد.
مقدمه:
نقش تغذیه در سلامت و کارآیی و یادگیری انسانها و ارتباط آن با توسعه اقتصادی طی تحقیقات وسیع جهانی به اثبات رسیده و نشان داده شده است که سرمایه گذاری در تامین امنیت غذایی و سلامت تغذیه ای مردم نه تنها با صرفه و اقتصادی است بلکه از ضروریات غیر قابل اجتناب ملی بشمار می رود.
با وجود اینکه تلاشهای زیادی در سطح جهان در جهت بالا بردن سطح سلامت جامعه صورت گرفته و این اقدامات موجب کاهش مرگ و میر خصوصا" در اطفال و افزایش طول عمر در اغلب کشورهای جهان شده است، اما سوء تغذیه انرژی پروتئین در کودکان زیر 5 سال و کمبود ریزمغذیها (ید، آهن، روی، ویتامین A و .......) همچنان، مهمترین مشکلات تغذیه ای در اغلب کشورهای در حال توسعه و از جمله کشور ما می باشد. این در حالی است که آگاهی و تجربه کافی در زمینه پیشگیری از سوء تغذیه وجود دارد (1).
بر اساس اطلاعات موجود در سال 1995 حدود 200 میلیون کودک و یا به عبارتی 30% از کل کودکان زیر 5 سال دنیا مبتلا به سوء تغذیه هستند. در حال حاضر، 79% از کودکان سوء تغذیه ای دنیا در آســـیا، 17% در افریقــــا و 3% در امریکای لاتین هستند. بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی (WHO global data base)WHO روند شیوع سوء تغذیه در طی دهه های اخیر رو به کاهش بوده است (2).
سوء تغذیه پروتئین انرژی یکی از مشکلات تغذیه ای شایع در کودکان زیر 5 سال کشور است. بر اساس نتایج آخرین بررسی کشوری انجام شده که در آبانماه سال 1377 انجام شد، 7/13% کودکان زیر 5 سال در مناطق روستایی 6/9% در مناطق شهری بر اساس شاخص وزن برای سن دچار سوء تغذیه متوسط و شدید هستند و کوتاه قدی تغذیه ای که حاکی از سوء تغذیه مزمن و طولانی است در 8/21% کودکان روستایی و 11% کودکان شهری وجود دارد (3). بر اساس این بررسی، میزان شیوع سوء تغذیه در برخی از استانهای کشور از جمله سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خراسان، زنجان، کردستان، یزد، فارس، خوزستان، اصفهان، همدان و سمنان بالاتر از میانگین کشوری است (1). سایر کمبودهای تغذیه ای مانند کم خونی فقر آهن، اختلالات ناشی از کمبود ید، کمبود ویتامین A و B2 از دیگر مشکلات تغذی ای در جهان و ایران است.
بر اساس آخرین گزارشات سازمان جهانی بهداشت، دو میلیارد نفر از مردم جهان دچار کم خونی فقر آهن هستند (4)، تا 3 میلیون کودک زیر 5 سال از علائم بالینی کمبود ویتامین A رنج می برند و 250 میلیون کودک دچار کمبود تحت بالینی (Subelimical) متوسط و شدید هستند (5).
بــــررسی کشوری سال 1374 حاکی از آن است که یک سوم زنان در سنین باروری دچار کم خونی می باشند (6). بررسی کشوری تعیین کمبود ریزمغذیها در سال 1381 نیز حاکی از شیوع بالای کمبود آهن، روی، ویتامین A و D در گروههای سنی مختلف می باشد (7). مطالعه کشوری سال 1368 نشان داده اســـت که کمبود ید بصورت آندمیک در تمام نقاط کشور وجود دارد و 68% دانش آموزان 18-6 سال مبتلا به گواتر بودند(8). آخرین بررسی ملی انجام شده در سال 1380 شیوع گواتر را در کشور 9/9 درصد نشان داده است (9). بررسی های مصرف مواد غذایی که طی سالهای 74-1370 توسط انستیتــــو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور و وزارت کشاورزی انجام شد نشان می دهد که کمبود دریافت ویتامین B2 در کل کشور و کمبود دریافت ویتامین A در مناطق روستایی کشور وجود دارد (10). مطالعات پراکنده حاکی از کمبود روی و مس در نقاط مختلف کشور می باشد.
علاوه بر سوء تغذیه ناشی از فقر، شواهد موجود حاکی از آن است که جامعه ایرانی به سرعت دوران گذر تغذیه ای را پشت سر می نهد و نشانه های هشدار دهنده گسترش بیماریهای متابولیک نظیر قلب و عروق، دیابت، انواع سرطانها و چاقی در شهرها بخصوص شهرهای بزرگ دیده می شود. بر اساس آمارهای موجود از 800 مورد مرگ روزانه، 300 مورد مربوط به بیماریهای قلبی عروقی است که یکی از علل عمده آن تغییر در الگوی مصرف غذا و افزایش مصرف مواد قندی و چربی در کشور می باشد.
آمـــارها نشان می دهد که 30% افراد بیشتر از مقدار توصیه شــده روزانه چربی مصرف می کنند و مصرف مواد قندی 40% بیشتر از مقادیر توصیه شده روزانه است (11).
از عوامل ایجاد کننده سوء تغذیه می توان، بیسوادی والدین، ناآگاهیهای تغذیه ای، اعمال روشهای نادرست در تغذیه کودکان (زود یا دیر شروع کردن غذای کمکی، استفاده از غذای کمکی نامناسب و ......) دسترسی ناکافی به خدمات بهداشتی و آب آشامیدنی سالم، کمبود مواد غذایی، پایین بودن درآمد خانوار، افزایش بعد خانوار، رعایت ننمودن اصول بهداشتی و درگیر شدن کودک در زنجیره عفونت و سوء تغذیه را نام برد. روند روبه رشد شهرنشینی و تغییرات شیوه زندگی ناشی از آن بخصوص از نظر اقتصادی، کاهش تحرک جسمی، تغییرات عمده در رژیم غذایی و بروز چاقی از عللی هستند که خطر بروز بیماریهای متابولیک را افزایش می دهند. کنترل این بیماریها که با اصلاح الگوی مصرف غذا و شیوه زندگی قابل پیشگیری است نیاز به سرمایه گذاری و برنامه ریزی اصولی دارد. در این راستا، تنظیم سیاست های کلان و برنامه های اجرایی در زمینه ارتقاء فرهنگ و سواد تغذیه ای در سطوح ملی و استانی، اجرای مداخلات بین بخشی در زمینه افزایش دسترسی مردم به مواد غذایی، اجرای طرحهای اشتغال زایی، سواد آموزی بویژه برای زنان، تقویت برنامه های سلامت مادر و کودک از جمله تنظیم خانواده، تغذیه در دوران بارداری و شیردهی، ترویج تغذیه با شیر مادر، آموزش عملی مادران در زمینه تغذیه تکمیلی کودک، تغذیه کودک در دوران بیماری و نقاهت، رعایت تعادل و تنوع در برنامه غذایی روزانه، تاکید و تقویت پایش رشد کودکان، سالم سازی آب آشامیدنی، بهــــسازی محیط و بهداشتی کردن توالت ها، راه اندازی واحدهای مشاوره تغذیه در شبکه های بهداشتی درمانی به کمکهای غذایی و درمانی برای کودکان دچار سوء تغذیه با همکاری سایر بخش ها و...... ضروری است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
چکیده:
اسماعیل یزدانپور
از زمان تأسیس دانشگاههای قرون وسطایی در شهرهای بولونیا و پادوا تا ایجاد دانشگاههای تحقیقاتی امریکا، نهادهای آموزش عالی تصویر زندهای از فرهنگ را ارائه داده است و مهمتر از این، ابزار خوبی در شکل دهی به جامعه و فرهنگ بوده است. اما در سالهای اخیر گروههایی با دلایل مختلفی، ازجمله افزایش شهریه، زوال ضوابط معیار، پرداختن به تحقیقات غیر ضروری و ریختن علم به پای صاحبان قدرت و سرمایه، دانشگاه را نقد کردهاند.
با این وجود دانشگاه هنوز«خرابه» نشده است و نگاه جامعه برای یافتن پاسخ برای مسائل خود همچنان به دانشگاه است. با نزدیک شدن هزارهای نو، دانشگاه باید راه پاسخگویی به این چالشها را بیابد، چالشهایی که در همان محیطی بهوجود آمده است که دانشگاه در آن به تکاپو و تعالی مشغول است. هر گونه توجهی به تصویر و صورت عمومی فرهنگ و تاریخ بدون بررسی نقشها و تأثیرات دانشگاه ناقص خواهد بود. دانشگاه رابطة خاصی با جامعه دارد و نقش حساسی در بازنمایی و شکلدهی به فرهنگ و اثرگذاری بر جامعه ایفا میکند. در واقع دانشگاه رسالت چند جانبة مطالعة جامعه، به چالش کشیدن عقاید مرسوم، تولید اندیشههای نو، و تکثیر اندیشهها و ارزشهای اجتماعی در بین دانشجویان و بطور کلی جامعه دارد.
هنگامة تحلیل و نقد بنیادین
نزدیک شدن هزارهای نو، مثل همه انتقالهای بزرگ دیگر، ما را به عنوان یک ملت و به عنوان یک جامعه جهانی به تفکر درونی واداشته است. علاقه به تحلیل سیاستها و کنشهای جامعه افزایش یافته است، و تأملات زیادی درباره چالشهایی که نسل آینده پیش خواهند کشید انجام شده است. شکل فعلی حکومت، تأثیر سیاستها و کنشهای ما بر برخی امور داخلی از جمله فقر، خشونت، اشتغال، نقاط ضعف و قوت نظام آموزش ما، تأثیر چند فرهنگگرایی و جهانیشدن، عواملی که میتوانند رقابتهای اقتصادی را بارور سازند یا آنها را از بین ببرند، و اهمیت علم و فناوری برای آینده، از جمله موضوعات مورد نقد و تحلیل بوده است.
در حال حاضر شوق و اشتیاق جدیدی برای به نقد کشیدن دانشگاه به وجود آمده است. رهبران افکار، ویژگیها و ناکارآییهای دانشگاه را برشمردهاند که اغلب آنها را میتوان در زمره چالشهای آینده به حساب آورد. جدا از مسائل اجتماعی مورد بررسی، این عقیده یا تصویر نمادین وجود دارد که دانشگاه میباید به نمایندگی از جامعه به حل مسائل بپردازد. برخی از نویسندگان با جمعآوری بررسیها، کلیات و جزئیات انتظارات از دانشگاه را مشخص کردهاند.[2] برخی دیگر از دانشگاهیان خواستهاند که در آزادی و استقلال علمی خود، مسئولیت و وظیفه سنگین خویش را بپذیرند.[3]
دیگر منتقدان اظهار میکنند که دانشگاه تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار گرفته و «خرابه» شده است.[4] گرچه نمیپذیریم که دانشگاه خرابه شده است، اما قبول داریم که هم در درون و هم در رابطه با بیرون با عوامل ناخوشآیندی مواجه شده است. اخیراً برای بسیاری چنین نمودار شده است که دانشگاه از زوایای متعددی مورد حمله قرار گرفته است. برخی دانشگاه را به علت «خودفروشی» به پیشنهادات اقتصادی بخش صنعت و بازار به باد انتقاد گرفتهاند، برخی آن را مطیع اوامر حکام در رأس قدرت دانستهاند. از جهتی دیگر، دانشگاه به منزلة برج عاجی، جایگاه پرداختن به امور غیر عملی، باطنی و اثیری خوانده شده است. راستهای سیاسی به دانشگاه میتازند چرا که آنجا مرکز بدعت است، و چپها اکراه دانشگاه را در بررسی مسائل اساسی، محافظه کارانه میخوانند. در کنار اینها دانشگاه متهم به افزایش شهریه، پایین آوردن سطح معیارهای علمی و ارائه رشتهها و درسهایی -مخصوصاً در سطح دکتری- شده است که بازار به آنها نیازی ندارد. مردم به آینده میاندیشند و دراز مدت بودن تأثیرات و علائق دانشگاه توجه منتقدان بسیاری را به خود جلب کرده است. پس دانشگاه به عنوان واسط فرهنگ برای مردم چشم به راه هزارهای نو، کانون خوبی برای به تأمل و تفکر نشستن در اوضاع خویشتن است.
دانشگاه، چشمة دانایی و توانایی
بهرغم نقدهای تند، دانشگاه همیشه نهادی بوده است و خواهد بود که جامعه برای تحلیل و یافتن پاسخ مسائل مهم روز به آن مراجعه میکند. در قرون وسطا و در پاسخ به نیاز به آموزش کادری مجرب جهت خدمت در کلیسا، دانشگاه ایجاد شد. کلیسا در آن زمان بیش از هر نهاد دیگری منبع دانش، اخلاق و حکمت بود. فضای فرهنگی آن زمان به گونهای بود که مردم سئوالات و مسائل خود را با روحانیون مطرح میکردند. با افزایش نفوذ کلیسا، روحانیون و دانشگاه قدرت ترغیب و نفوذ اجتماعی یافتند. اعتماد شهروندان به روحانیون و به دانشگاه در اوضاع نابسامانی و نارضایتی اجتماعی بیشتر شد و در این میان دانشگاه به گسترش و تثبیت وجهة علمی و فکری خود پرداخت. گرچه وابستگی مذهبی دانشگاه تقلیل یافته است، اما این نهاد همچنان منبع دانش، تحقیق، و تأثیر باقی مانده است، و برای حفظ تصویر استقلال خود تلاش میکند.
در واقع، نقش برجستة دانشگاه در فرهنگ، تاریخ در اثر جایگاه امنی است که دانشگاه برای بررسی جامعه و هدایت کنشهای اجتماعی دارد. درک بوک رئیس سابق دانشگاه هاروارد در اثر خویش هزینه قریحه[5] شرح میدهد که دانشگاهها، استادان و محققان آن در آینده امریکا و هر ملت دیگری نقش حساسی دارند، چرا که دانشگاه منبع اصلی سه جزء اساسی پیشرفت و بالندگی ملتها می باشد: کشفهای نو، دانش تخصصی، و مردمی فرهیخته (ص 158). بوک همچنین اذعان میدارد که دانشگاهها و دانشگاهیان کارکردهای پویای دیگری هم دارند: آنها سنت و فرهنگ ما را تفسیر میکنند، انتقال میدهند و در راه شناخت جهان و جایگاه ما در آن کمکمان میکنند و نقش مهمی هم در ارزیابی و نقد حکومتها، نهادها، و سیاستهای عمومی دارند (ص 158). میتوانیم به فهرست آقای بوک بیافزاییم و بگوییم دانشگاهها از طریق دسترسی یافتن به جامعه و ارائه مستقیم مجموعهای از خدمات، تأثیراتی غیرقابل انکاری بر جامعه دارند، نقشی که در دوران معاصر توسط دیگر نهادهای اجتماعی همچون رسانهها و بازار ایفا میشود.
دانشگاه در فرهنگ همه جوامع موفق سرتاسر تاریخ نقشی ویژه و حتی مقدسی داشته است. .برای پاسخ به سئوالاتی که در برابر ملت قرار میگیرد به دانشگاهیان روی میآوریم. دانشگاه فرزندان ما را آموزش میدهد، در دوره گذر از نوجوانی تا بزرگسالی، و تا استقلال علمی در دورههای پیشرفته به آنها کمک میکند و در همة این امور به دانشگاه اعتماد داریم. به عنوان ناظر بر جامعه قبولش داریم و حتی امتیاز آزادی آکادمیک هم به آن دادهایم چرا که معتقدیم که «عقاید دیگراندیشان و رفتارهای غیرمتعارف علمی، در دانشگاه بیش از هر حوزه زندگی نیاز به حمایت ویژه دارد». این نهاد، با آنکه از پشتیبانی اعتماد ما برخوردار است، در صورتی که در پاسخگویی به نیازهای ما یا برآورده ساختن انتظارات ما به نوعی کوتاهی کند مورد انتقاد بنیادین و شدید قرار میگیرد.
تأثیر تاریخی دانشگاه بر فرهنگ ملی
از همان آغاز، دانشگاه به عنوان مرکز اصلی تأثیر بر عینیتدهی، استقرار و توزیع فرهنگ بوده است. همانگونه که قبلا اشاره شد، اولین دانشگاهها در اروپا، که در قالب دانشگاههای پادوا و بولونیا بودند، برای پرورش روحانیون استقرار یافتند. کلیسا روحانیون را برای فراگیری اصول اعتقادی دین، نقش خوددر کلیسا و ضوابط معیار لازم برای عمل به دانشگاه میفرستاد. این باور وجود داشت که اگر به روحانیون به صورت دسته جمعی تصویری واحد از نظریات و عمل مذهبی آموزش داده شود، کلیسا و تعلیماتش از عقاید و سنت اولیه جدا نخواهد شد. با رواج این عقیده که آموزش مشترک عامل مهمی در تقویت بنیة کلیسا است، روحانیت و به دنبال آن دانشگاه به این پیامد منطقی رسیدند که باید به دیگر ارکان واعضای جامعه توجه کنند. پادوا روحانی میساخت و روحانیون از طریق آموزش مبانی و تعلیمات دینی یکسان به نظام گستردة شهروندان، جامعهای یکدست میساختند و این فرایند حتی در دوران نارضایتیهای حاصل از جنگهای صلیبی هم ادامه داشت .
با چرخش توجه دانشگاه از دین به مخاطبان و امور پیرامونی دین، توجهی به ایجاد مقرراتی برای روابط متقابل اجتماعی و شهروندی بهوجود آمد. بدین معنا که دانشگاه در بررسی اعمال و آداب جامعه، ایجاد فهمی مشترک و استقرار مجموعه قواعد معیار برای آینده نقشی هدایتگر اتخاذ کرد. این موضوع چندین بار در نسلهای بعدی تکرار شد. یعنی دانشگاه بر این مبنا که آموزش مشترک، هماهنگی جامعه را تقویت میکند تلاش مینماید تا به قاطبة شهروندان دسترسی پیدا کند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:15
چکیده:
ادبیات جنگ را با معیارهای گوناگونی می توان طبقه بندی کرد. هریک از این طبقه بندیها ضمن این که مزایای خاص خود را دارد با محدودیت هایی نیز روبروست. برای مثال تقسیم بندی ادبیات جنگ به لحاظ مضمون ومشخص کردن شش دسته زیر :
۱ـ ادبیات جبهه (شامل جنگ داخلی وجنگ ملی ـ میهنی )،
۲ـ ادبیات زندان وبازداشتگاه (ادبیات اسارت)،
۳ـ ادبیات اردوگاهی (مهاجران وزندگی اردوگاهی)،
۴ ـ ادبیات اشغال یا مقاومت،
۵ـ ادبیات تبعید،
۶ـ ادبیات پشت جبهه (دوره جنگ وپس از جنگ)،
نظیر هرتقسیم بندی دیگر نسبی است وبستگی به معیارهایی دارد که به نظر نویسنده در گونه شناسی ادبیات جنگ مهم تلقی می شوند. مقاله حاضر صرف نظر ازاین که محتوا ومضمون داستانها به کدام یک از انواع تعلق داشته باشد، برخی از جنبه های جامعه شناختی داستانهای کوتاه مربوط به جنگ ایران وعراق را بررسی کرده است ، از آن رو که درمیان انواع ادبیات داستانی (داستان کوتاه، داستان بلند ورمان)، داستانهای کوتاه کمتر از دیدگاه جامعه شناختی تجزیه وتحلیل شده اند . اگر این موضوع در مورد گرایش جامعه شناسی ادبیات در جهان درست نباشد، درباره ایران عاری از حقیقت نیست. از میان آثاری که طی سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۷۵ به بررسی جنبه های اجتماعی ادبیات فارسی پرداخته اند، تعداد آثاری که به بررسی داستانهای کوتاه جنگ اختصاص یافته اند، شاید نزدیک به صفر باشد. باتوجه به رقم چشمگیر داستانهای کوتاه مربوط به جنگ ایران وعراق ونیز با درنظرگرفتن گرایش بیشتر رزمندگان نویسنده یا نویسندگان رزمنده وغیررزمنده به نگارش داستان کوتاه این پرسش هماره رویاروی ماست که چرا جامعه شناسان ادبیات تااین حد به داستان کوتاه بی توجهی کرده اند؟ درپاسخ به این پرسش بایدگفت که علاوه بردلایل عامی که موجب عدم اقبال جامعه شناسان وانسان شناسان فرهنگی به ادبیات جنگ شده است ونویسندگان مختلف هم به آنهااشاره کرده اند، برخی ویژگیهای خاص داستان کوتاه نیز دراین عدم اقبال مؤثر بوده است ، ازجمله آن که داستان کوتاه به دلیل اندک بودن مجال نویسنده برای صحنه آرایی، زمینه سازی حوادث، شخصیت پردازی وبه تصویرکشیدن جهان اجتماعی شخصیت ها وسرنوشت آنان دراین جهان، دشوارتر از داستان بلند یا رمان تن به بررسی های جامعه شناختی می دهد. آنچه در داستان کوتاه به خواننده عرضه می شود، تنها برشی از یک واقعیت است واین وظیفه خواننده است که به مدد تخیل خویش به همه واقعیت دست یابد به تعبیری دیگر داستان کوتاه بخشی از یک تابلوی نقاشی است که بقیه بخش های آن را بیننده به یاری نیروی تخیل در ذهن بازسازی می کند، یا جورچینی (پازلی) در هم ریخته است که فرد برای پی بردن به تصویر کامل آن ، ناگزیر است قطعات را بطور صحیح ومرتب کنار هم بچیند. وظیفه جامعه شناسی وانسان شناسی فرهنگی ازاین هم دشوارتر است ؛ زیرا در راه بازسازی واقعیت اجتماعی که بخش کوچکی از آن در داستان کوتاه عرضه شده با دشواری های بسیاری روبروست وهمین دشواری ها تا اندازه ای سبب رویگردانی جامعه شناسان وانسان شناسان از بررسی داستانهای کوتاه جنگ ایران وعراق شده است.
گرایش داستان نویسان جنگ ایران به نگارش داستانهای کوتاه
به رغم دشواریها وظرافت های بسیاری که در نگارش داستان کوتاه وجود دارد، داستان نویسان جنگ ایران گرایش بسیاری به نگارش داستان کوتاه داشته ودارند. علت این گرایش پرسش اساسی است که این مقاله درصدد پاسخگویی به آن است . البته پیش از پرداختن به دلایل این موضوع یادآوری می شود که حجم آثار ادبی تولیدشده در این زمینه پس از خاطره نویسی قرار می گیرد ودر واقع نخستین ژانر (گونه ) ای که نویسندگان جنگ به آن پرداختند، خاطره نویسی بود، که دلایل آن در جای خود قابل بررسی است.
به نظر می رسد دلیل اقبال داستان نویسان جنگ ایران به این گونه داستانی ، درمقایسه با سایر گونه های داستانی ، ناشی ازاین امر باشد که داستان کوتاه از چندجنبه با شرایط جنگی تناسب بیشتری دارد:
۱ـ نویسندگان جنگ برآن بودندتا در کوتاه ترین زمان، مکنونات قلبی وتجارب خویش را از جنگ به نگارش درآورند و بدیهی بود در فرصت های کوتاهی که پیش می آمد نه تنها امکان نگارش رمان،که حتی داستان بلند نیز به سختی وجود داشت واز آن جا که رزمندگان نویسنده یا نویسندگان رزمنده وغیررزمنده اغلب دل نگران از دست شدن فرصت ها ونیروی فرساینده ونسیان بخش زمان بودند، قالب داستان کوتاه را برای بیان مقاصد خویش مناسب تر یافتند.
۲ـ نویسندگان جنگ غالباً نویسندگان «نسل نو» (اگر چنین تعبیری جایز باشد) محسوب می شوند. ذکر این نکته درباره نویسندگان جوان ضروری به نظر می رسد که این دسته از نویسندگان معمولاً پیش از آن که قالب هایی چون رمان را بیازمایند استعداد وتجربه خود را در قالب داستان کوتاه آزموده اند. این امر حتی اگر قاعده ای کلی وجهان شمول نباشد، دست کم در مورد بیشتر نویسندگان ادبیات داستانی که تجربه داستان نویسی خود رابا داستان کوتاه آغاز کرده اند و پس از آن در دوره پختگی به دیگر قالب های داستانی روی آورده اند، مصداق می یابد.
۳ـ داستان کوتاه ویژگی فوتوگرافیک (عکس گونگی) دارد. اگر داستان بلند یا رمان را به فیلم تشبیه کنیم، داستان کوتاه بیشتر شبیه به یک سکانس از آن فیلم است . داستان کوتاه ضبط یک احساس، تجربه یا واقعه در موجزترین شکل خود است. برخی احساسات، تجربه ها یا وقایع اگر در داستان کوتاه ثبت نشوند از دست می روند. داستان کوتاه، واکنشی در برابر تأثیرپذیری شدید از یک تجربه یا واقعه است. تجارب یا حوادثی نظیر: شهادت یک دوست یا همرزم،وقایع یک عملیات، بازگشت یک اسیر یا مفقودالاثر و…، که نویسنده از آنها به شدت متأثر شده است.
بررسی جامعه شناختی محتوای داستانهای کوتاه جنگ
آنچه آمد اشاراتی اجمالی به ویژگی های داستان کوتاه و علل گرایش نویسندگان ادبیات جنگ به این گونه ادبی است که خود از حیث جامعه شناسی ادبیات حائزاهمیت است. اکنون وقت آن فرا رسیده است که مشخص کنیم چه جنبه هایی از داستان های کوتاه جنگ به لحاظ محتوا ومضمون قابل بررسی جامعه شناختی است. اما پیش از پرداختن به این موضوع ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که این مقاله داعیه پرداختن به تمام جنبه های قابل بررسی داستانهای کوتاه جنگ به لحاظ جامعه شناختی را ندارد، زیرا در جامعه شناسی ادبیات نیز نظیر هرپژوهش تجربی دیگر نظریه ها وفرضیه های متعدد راهنمای بررسی علمی هستند ودرواقع با یاری گرفتن از آنها جنبه های مختلف متن آشکار خواهد شد. بنابراین بی مدد این نظریه ها و فرضیه ها نمی توان به همه جنبه های جامعه شناختی داستان های کوتاه جنگ پرداخت. به این ترتیب آنچه در پی می آید بیشتر به معرفی مضامین مختلف داستانهای کوتاه جنگ ایران وعراق اختصاص دارد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:39
فهرست مطالب:
1-1- مقدمه
2-1- بیان مسئاله:
3-1 – هدف تحقیق:
4-1- ضرورت و اهمیت تحقیق:
5-1- سؤالات تحقیق:
6-1- فرضیات تحقیق:
7-1- متغیرهای تحقیق:
8-1- واژگان تخصصی تحقیق:
متغیر وابسته: رضایت شغلی
10-1- محدودیتهای تحقیق:
1-2- پیشینه پژوهش:
9-1- قلمرو تحقیق:
2-1-2- آشنایی با اداره کل مالیاتهای غرب تهران
2-3-1-2-تحقیقات انجام شده در جهان:
2-2- مبانی نظری تحقیق:
2-1-2-2-ماهیت استرس:
3-1-2-2-انواع استرس:
6-1-2-2- علایم و نشانه های استرس:
7-1-2-2-طرق مقابله با استرس یا کاهش آن یا غلبه بر آن:
8-1-2-2- استرس شغلی:
1-2-2-2- تعریف رضایت شغلی:
2-2-2- رضایت شغلی:
2-2-2-2- اهمیت و ویژگیهای رضایت شغلی:
3-2-2-2- ابعاد رضایت شغلی:
4-2-2- منشأ رضایت شغلی:
5-2-2-2-مدلهی رضایت شغلی:
1-3- مقدمه:
2-3- منابع جمع آوری داده ها:
2-2-3- منابع اولیه:
3-3- روش تحقیق:
2-3-3- روش نمونه گیری:
1-3-3- جامعه آماری:
3-3-3- حجم نمونه:
4-3-3- ابراز جمع اوری داده ها:
1-4-3-3- روایی پرسشنامه:
2-4-3-3- پایایی پرسشنامه:
3-4-3-3- مقاسهای مورد استفاده:
مقدمه:
از آنجا که بیشتر عمر ما در محیط کار سپری می شود و بسیاری از روابط و مناسبات ما در طول ساعات کار شکل می گیرد، می توان از کار به عنوان بخش بسیار مهمی از زندگی یاد کرد. با توجه به اهمیت ابعاد مختلف کار در زندگی انسانها ، می توان گفت که رضایت شغلی و تمایل به انجام کار نیز تأثیر بسزایی در نحوه خشنودی انسانها از وضعیت زندگیشان دارد. از سوی دیگر، سلامت روانی انسانها نیز دز گرو همین رضایت شغلی است،چنانکه می توان گفت انسانهایی که دستخوش نارضایتی شغلی هستند، دچار استرسهای شدیدی در زندگی خانوادگی و اجتماعی می شوند. بررسیهای انجام گرفته، نشان می دهد که تقریباً در تمامی مشاغل استرس وجود دارد، اما میزان و تأثیر آن به لحاظ نوع و ماهیت استرس و خصوصیات شخصی افراد، در مشاغل گوناگون، متفاوت است ( پارکز ، 1992، ص 57 )
از جمله مشخصات یک سازمان سالم، این است که سلامت جسمی و روانی کارکنان، به اندازه تولید و بهره وری مورد توجه قرار گیرد. در جامعه سالم، مسئولیت سازمانهای تولیدی، منحصر به تولید هر چه بیشتر کالا و خدمات سود آور نیست و مدیران سازمانهای چنین جوامعی می دانند که تولید بیشتر، نتیجه و محصول مدیریت اثر بخش است. مدیریت اثر بخش نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روانی کارکنان حاصل نمی شود. در مورد اهمیت توجه به بیماریهای روانی در محیط کار، کافی است بگوییم که هیچ پدیده ای به اندازه سلامت روانی برای کارگر اهمیت ندارد ( ساعتچی، 1375، ص 91).
شیوع و گستردگی استرس در محیط کار، محققان را بر آن داشته است که به تحلیل گسترده این موضوع در سازمان و تأثیر آن بر عملکرد کارکنان بپردازند. عده ای از صاحبنظران رفتار سازمانی تا آنجا پیش رفته اند که استرس را « بیماری شایع قرن» نامیده اند و معتقدند دامنه این بیماری، به علت پیچیدگی روز افزون سازمانها، ابرازها و روشها، درصورت عدم برنامه ریزی صحیح افزایش خواهد یافت. این تحقیق شامل پنج فصل کلیات، پیشینه و ادبیات تحقیق، یافته و تجزیه و تحلیل داده ها و نتیجه گیری و پیشنهادات است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:45
مقدمه:
دیگان نویسنده کتاب "زنان در جامعه شناسی" معتقد است عبارت "پدران بنیانگذار" جامعه شناسی همواره شامل مردان بوده است و فقط برخی مانند هس، مارکسون و ستین ازعبارت "مادران بنیانگذار" استفاده کرده اند. از نظر اوبسیاری از زنان بنیانگذار جامعه شناسی، زندگی خود را وقف ازبین بردن نقش سنتی زنان و ستم گستره در پیرامون نقش مادری کرده اند. مادران همواره نقش سرویس دهنده و خادم پدران، شوهران و پسران را داشته اند. به نظر وی عبارت "خواهران بنیانگذار" در جامعه شناسی از اقتدار بیشتری نسبت به دو عبارت فوق برخوردار است بطوریکه از درگیری هردو جنس و محدوده های سنتی درحال تغییر جامعه شناسی و زنان سخن می راند. عبارت خواهران بنیانگذار با عبارت سیاسی فمینیستی "خواهری" بسیار درپیوند است (دیگان، ص٢).
او درتحقیق گسترده خود برای شناسایی زنان جامعه شناس از ٥ معیار اساسی بهره جسته است که دیرک کسلر برای مطالعه جامعه شناسان اولیه آلمان استفاده کرد
نقش زن در جامعه ایران باستان
رای درک وضعیت زنان در ایران و نقش آنها در زندگی سیاسی باید بستر تاریخی ـ اجتماعی و مسائل بنیادین، مانند مقام و منزلت زن در جامعه، ملهم از مجموعة ارزشها، اعتقادها و باورها، حضور تاریخی مستقیم و غیر مستقیم آنها در سیاست و نقشآنها در تحولات اجتماعی ـ سیاسی که همگی عناصر اساسی در پدید آوردن فرهنگ سیاسی جامعه است را مدّ نظر داشته باشیم، وضعیت حال هر پدیده اجتماعی بدون شناخت پیشینة تاریخی و عقاید و ارزشهای حاکم بر جامعه میسر نیست. کشور ایران که در طول تاریخ خود، همواره از مراکز مهم تمدن دنیا با فرهنگ و تمدنی شکوفا و غنی به حساب آمده است. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش مهم و اساسی در شکل گیری و گسترش تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... این مرز و بوم داشته اند. البته اطلاعات و دانستنی ها دربارة وضعیت زنان در ایران مانند همه نقاط جهان کم و گاهی متناقض است و از طرف دیگر، تاریخ سیاسی زنان از تاریخ سیاسی مردان جدا نیست و همه تواریخ حول محور پادشاهان نوشته شده است. در نتیجه درک شرایط تودة مردم و از جمله جامعة زنان ایران مشکل است. در تاریخ ایران باستان زنان از مقام و موقعیت بالایی برخوردار بوده اند. به عنوان مثال در دورة حکومت ایلامیان، مردانی که از وارثان ملکه نخستین بودند اجازه سلطنت داشتند. پرستش الهه های زنان متداول بود. زن جاودانه و قابل احترام بود و نسب خانواده را حفظ می کرد، الهة مادر در رأس خدایان ایلامی قرا رداشت و موجب باروری و سودبخشی همه پدیده های طبیعت می شد باستان شناسان پیکره های بسیاری از الهه های مادر را کشف کرده اند که حاکی از مقام و موقعیت زن بود و یا شاتن های زن (مسئولان امور دینی جامعه) که از جایگاه اجتماعی آنان خبر می داد. براساس منابع و ماخذ تاریخی، مقام و موقعیت و حرمت زنان در ایران باستان نسبت به سایر ممالک هم عصر خود، بهتر بوده است. زمانی که در یونان قدیم زنان، حتی شهروند هم به حساب نمی آمدند، در ایران پادشاهی همای و جنگ های گرد آفرید جزیی از تاریخ است. زمانی که اعراب دختران خود را زنده بگور می کردند، در ایران دختران خسروپرویز، آذرمیدخت و پوراندخت، فرمانروایی می کردند. در دوران بربریت اروپای شمالی، زنان مسلمان ایرانی مانند ریحانه، دختر حسین خوارزمی، در علم نجوم متبحر بودند. در بین النهرین (حکومت بابلیان) زن از شوهر ارث می برد، ارثیة او جهیزیه و مهریه اش بود. زن در حکومت آشور هیچ حقی نداشت اما در ایران در عصر ایلامی ها براساس گل نوشته ی به جا مانده از آن حکومت، مرد هنگام مرگ، مایملکش را با رضایت کامل به همسرش می بخشید و پس از آن تنها فرزندانی می توانستند وارد خانه شوند که حرمت مادر را نگه می داشتند. البته باید توجه داشت که اصولاً نوسانات مدارج حقوقی و مقام زن در هر دوره به مقتضیات زمان و وضعیت محیط و نوع مناسبات اجتماعی بستگی داشته است. پایه و ارزش مدارج نقش هایی که زن در جامعه ایفا می کرد، به نسبت آزادیی بود که در موقعیت های گوناگون اجتماعی برخوردار بوده است. بدین معنا که این حقوق و مقام زن در دوران ما قبل تاریخ، ایران باستان، پس از اسلام و امروز همواره تابعی از موقعیت عصر خود بوده است. دوره حکومت مادها در تاریخ ایران، دورة انتقال عصر مادرسالاری به پدر سالاری است، براساس اسناد و مدارک موجود دوران اولیة زندگی اجتماعی انسان (عصر حجر و عصر مفرغ) دورة مادر سالاری بوده اما پس از شروع عصر آهن و تکامل ابزار کار با یک تحول تاریخی نقش زن و مرد روبرو می شویم که مصادف با دورة حکومت مادها است. در این دوره حقوق زن و مرد در جامعه با هم مساوی بود. در امور سیاسی و حتی در حق توارث سلطنت نیز مساوری بودند. دیاکونف در کتاب (تاریخ ماد) می گوید:» در میان مادها و پارسیان و مصریان دختر پادشاه و داماد او می توانند به جای او بنشینند.« در عصر حکومت هخامنشیان زمینه اجتماعی مقام زن بر مبنای مفاهیم عدالت و مردمی عصر خود استوار بود. زن در این دوره در امورسیاست، تعلیم و تربیت و سرنوشت میدان جنگ نقش داشته است. مقام و منزلت زن در دورة هخامنشیان تا آنجا بود که چون اسکندر، داریوش سوم را شکست داد و مادر او اسیر شد، پادشاه ایران طی سومین نامه خود به اسکندر حاضر شد به خاطر آزادی مادرش گذشته از 30 هزار تالان پول، پسرش نیز نزد اسکندر به گروگان باقی بماند. در مورد مقام و موقعیت زن در دوره حکومت اشکانیان اطلاعا ت چندانی در دست نیست اندک اطلاعاتی که وجود دارد، حکایت از آن دارد که نقش ملکه های اشکانی زیاد نبوده و آنها در امور سیاسی و دولت زیاد مداخله نکرده اند. البته فقط در یک مورد از ملکه موزا، همسر فرهاد چهارم ذکر شد. که با پسرش فرهاد پنجم در سلطنت مشارکت داشته است. در عصر اشکانیان زن موهبتی برای برقراری صلح میان اقوام مختلف و ملتها بوده و پیوند زناشویی با آنها سبب اتحاد، وحدت و صلح، امنیت بوده است. در دورة ساسانیان، مقام و موقعیت زنان در جامعه اهمیت زیادی داشته است. زنان نقش موثری را در بین تمام طبقات جامعه ایفا نمودند و به بالاترین مقام رسیده و سلطنت کرده اند. البته فقط زنان طبقات بالای جامعه از امتیازات خاصی برخوردار بودند تاریخ دربارةوضعیت توده زنان سکوت کرده است و به این مقوله پرداخته نشده است. براساس منابع موجود، مذهب زرتشت در ایران قبل از اسلام زمینه ساز مناسبی برای حرمت زنان بوده است. زن در مذهب زرتشت و در کتاب اوستا از ارزش و کرامت و احترام والایی برخوردار است. زن نگهدارندة روشنایی آتش و رکن اساسی خانواده است. در اساطیر زرتشت زن و مرد هر دو شاخة یک ریواس هستند. در کتاب مقدس زرتشتیان (اوستا) بارها و بارها بر تساوی حقوق زن و مرد تاکید شده است. مادر از احترام خاصی برخوردار است در دینکرت، به زنان حق مالکیت داده شده است و در مرگ شوهر معادل پسر متوفی ارث به او تعلق می گیرد. در نزد مانویان، زنان ارج و منزلت خاصی در جامعه داشته اند زن حتی می توانست جز طبقه برگزیدگان دینی قرار گیرد و به عنوان مبلغ مذهبی یا فقیه دینی به جامعه، دین و آیین خود خدمت کند. بنابراین زنان در طول تاریخ ایران در تحولات جامعه نقش مهم و اساسی داشته اند و همدوش مردان در صحنه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و ... حضور داشته اند در نتیجه بدون نگرش مثبت و بهره گیری از توان جمعیت زنان در جامعه نمی توان به آینده مطلوب اندیشید و به توسعه که فصل مشترک همه مطالعات علوم انسانی است دست یافت. منابع: 1ـ بارتلمه، کریستان، زن در حقوق ساسانی، ترجمه ناصر الدین صاحب الزمانی، بی جا، عطائی، 1337. 2ـ پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، دنیای کتاب، تهران، 1342. 3ـ دیاکونف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، امیر کبیر، تهران، 1343. 4ـ طلوعی، محمود، زن بر سریر قدرت، اسپرک، تهران، 1371. 5ـ منوچهریان، مهر انگیز، تربیت سیاسی و اجتماعی زن، یونسکو، تهران، 1348.
نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی
نقش کلیدی و محوری زنان در فراز و فرود جامعه انسانی در این کلام امام خمینی(ره) خلاصه میشود که فرمودند: «صلاح و فساد جامعه در گرو صلاح و فساد زنهاست» این مقاله در صدد است که جایگاه و نقش زنان مسلمان را به طور اجمالی در نظام اسلام مورد بررسی قرار دهد.