فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
چکیده:
شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی :
شهر سلطانیه در 30 کیلو متری جنوب شرقی شهر زنجان و در 54 کیلو متری ابهر قرار دارد . این محل طبق کتیبه هایی که از پادشاهان اشور به دست امده در قرن هشتم قبل از میلاد محل سکونت طایفه جنگ اور ساکاراتی ها بوده و درعهد فرمانروایان ماد به اسم " اریباد " خوانده میشده است. و پارتها ان را به نام نخستین پادشاه خود " ارساس " نامیدند.
از تاریخ سلطانیه تا حمله مغول اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن لازم به تذکر است تا پیش از تسلط مغول سلطانیه به نام " نیز اگامبی " و " شرویاز " معروف بوده است.
سلطانیه در دوره ایلخانان مغول :
حمد الله مستوفی مورخ نامی که در زمان سلطان محمد خدا بنده میزیسته است از سلطانیه چنین یاد کرده است:
( قبل از حمله مغول در سلطانیه فعلی هیچ گونه اثر ساختمانی نبوده و این ناحیه به شکل مرغزار و چمنزار بوده و سلاطین مغول پس از استقراردر ایران و پایتخت قرار دادن تبریز , برای شکار و گذرانیدن ایام تابستان بدان سو روانه میشدند به همین جهت این محل " قنقو اولانگ " یا به قولی " ایقرئولن " یعنی چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده میشده است.)
کم کم پادشاهان بعدی در مکان مذبور تصمیم به ایجاد ساختمانهایی برای اسکان خویش و اطرافیان خویش گرفتند . این فکر در زمانی تقویت شد که ارغون خان پسر اباقاخان چهارمین ایلخان مغول بر اریکه سلطنت تکیه زد وی تصمیم گرفت که در محل فعلی سلطانیه که دشت وسیع و سرسبز بود شهری را بنا نماید. لذا دستور داد که قلعه ای که دور باروی ان 12 هزار گام باشد از سنگ تراشیده بسازند وقتی پسرش غازان خان به پادشاهی رسید دستور داد تا بر قبر پدر ارامگاهی دوازده وجهی و از لحاظ معماری بس با شکوه بسازند .
نا گفته نماند که غازان خان ابتدا سعی به بازسازی بخش نیمه تمام کرد ولی بعدا بنا به عللی از انجام این کار انصراف حاصل کرد و تبریز را به پایتختی برگزید.
با به حکومت رسیدن اولجایتو در سال 702 هجری وی تصمیم گرفت که به ارزوی پدر جامه عمل بپوشاند به همین جهت دستور داد شهری بسازند که دور ان سی هزار گام باشد. قلعه کوچکتر به مساحت 2000 گام و به طول 500 گز و شامل 16 برج و یک دروازه ورودی بوده است.
سلطان ایلخانی پس از طرح شهر سلطانیه امر کرد که ارامگاهی با همان عظمت شنب غازان خان برای وی بسازند.
حافظ ابرو به این نکته اشاره کرده است و چنین مینویسد :
( اولجایتو برای مدفن خود در اندرون قلعه عمارتی ساخته است که ان را ابواب البر نام نهاده با گنبدی بزرگ که قطر ان 60 گز است و ارتفاع ان 12 گز. چنانچه در اقصی بلاد عالم مثل ان عمارتی نشان نمیدهند .)
نا گفته نماند که سلطان ایلخانی برای این کار تمام هنر مندان و صنعتگران و تجار ایران را به شهر سلطانیه کوچ داد و برای اسکان انها جا و مکان مناسب ساخت لذا نام " قنقورلنگ " به "سلطانیه" یعنی محل شاهنشین تغییر یافت.
انچه در شهر سازی سلطانیه جلب توجه میکند همکاری بزرگان و درباریان بوده است. چرا که سلطان خدابنده دستور داد تا هریک از بزرگان قوم و رجال برجسته محله ای که دارا ی مسجد , خانقاه , مدرسه , بیمارستان و مهمانسرا باشد به نام خود بسازند و این کار به سرعت صورت عمل به خود گرفت. اشراف برای جلب توجه شاه هرکدام محله ای به نام بنا کرده و عمارات عالی در ان ساختند و هر گونه وسایل رفاهی در ان فراهم نمودند . منجمله "چلبی اوغلو" که یکی از وزرای مغولی شاه بود محله ای در نزدیکی ارامگاه سلطان محمد خدا بنده در نظر گرفت.
از انجا که سلطان محمد خدابنده مانند بسیاری از حکمرانان گذشته در ایجاد شهر عجله ای زیاد داشت به همین دلیل در بنای سلطانیه امکانات فراوانی ایجاد شد تا انجا که شاه خودش موقتا زیر چادر مجللی به سر برد و انجام کارها و پیشرفت ان را مستقیما تحت نظارت قرار داد.
درسال 710 هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان گرفت و به این مناسبت سلطان مغول جشن مفصلی برپا کرد و این شهر را سلطانیه یا " سلطان چمان " یا " سلطان نشین " نامید. از این فرمان به بعد با توجه وافری که سلطان محمد خدابنده به پایتخت جدید خود مبذول داشت این شهر بعد از تبریز بزرگترین شهر امپراطوری وسیع ایلخانی گردید.
این پادشاه به سال 716 هجری بعد از یک بیماری نسبتا طولانی در گذشت و چون هنرمندان و صنعتگران که از نقاط گوناگون کشور به انجا کوچ داده شده بودند باطنا ناراضی بودند بعد از مرگ اولجایتو شهر سلطانیه را ترک گفتند.
با مرگ سلطان محمد خدابنده و جانشین او "ابوسعید بهادر" در حقیقت سلطانیه نیز مرد . شهر از رونق افتاده بی مهری ها دید و رو به زوال رفت چرا که ابو سعید بهادر نتوانست قدرتی به خرج دهد و از زوال تدریجی پایتخت جلوگیری کند.
به همین جهت وزیر ابو سعید بهادر به نام علیشاه که متوجه زوال شهر سلطانیه گردید در تبریز شروع به ایجاد ساختمانهای مجلل کرد. شاید علیشاه قصد داشته شهر باعظمت دیگری در مقابل سلطانیه بر پا سازد. که این منظور به زودی رنگی از واقعیت به خود گرفت و شهر تبریز بار دیگر رونق یافت . افول قدرت مغول رمق از سلطانیه گرفت و دیری نپاییدکه سلطنت به دست ال مظفر افتاد .
سلطانیه در دوره تیموریان:
با حملات متوالی خونخوار بزرگ امیر تیمور گورکانی در سال 786 ضربه ای مهلک بر پیکر سلطانیه وارد امد . این شهر از سکنه خالی گردید. بسیاری ازابنیه واثار این شهر نابود شد . تنها یادگاری که ماند وباز مورد احترام قرار گرفت گنبد سلطانیه بود.
پس ازتیمور میران شاه پسروی حکومت را به دست گرفت. وی در صدد بر امد در شهر سلطانیه بناهای عالی بسازد لیکن هنگامی که فهمید این کار زمان زیادی طول میکشد وتلاشهای او در برابر عظمت سلطانیه بیثمر است دستور خرابی اثار وابنیه سلطانیه را صادر کرد . عده ایی نیز معتقد هستند که میران شاه به علت عارضه دیوانگی دستور ویرانی سلطانیه را داد.
" کلاویخو" سفیر هانری سوم پادشاه اسپانیا در دربار تیموری در بخارا که از سلطانیه دیدن کرده است وضع شهررا چنین توصیف میکند :
( شهر سلطانیه در دشتی واقع شده است و هیچ حصاری ندارد که درمیان ان دژی بزرگ است که از سنگ ساخته اند و برجهای محکم دارد . برجها و دیوارهای ان با کاشیهای ابی ارایش شده و زیبا است . در هر یک از این برجها یک عراده کوچک توپ قرار دارد.
سرانجام در نتیجه جنگی که بین قرایوسف و فرزند میرانشاه رخ داد شهر سلطانیه به کلی موجودیت سیاسی خود را از دست داد و تبریز دوباره جای ان را گرفت.)
سلطانیه در دوره صفوی:
در زمان صفویه شهر سلطانیه هر چند از اهمیت سابق افتاده بود مع ذالک یکی از منارل معتبر بین راه تبریز محسوب میشد و بسیاری از عمارات قدیم به صورت نیمه مخروبه وجود داشته است. "پیتر دلاواله " سیاح ایتالیایی در اوایل قرن 17 میلادی از سلطانیه بازدید نموده است از ویرانیهای سلطانیه در عهد صفوی سخن میگوید. :
( سلطانیه سابقا شهر بزرگی بوده ولی امروز خراب شده , دیوار قسمت اعظم خانه ها نیز به ویرانی گراییده است به قسمی که اکنون در شهر تعداد زمینهای بایر که بر روی ان چادر زده شده است خیلی بیشتر از تعداد محدود خانه های مسکونی است. )
" ادام اولاریوس " که در نیمه اول قرن 17 از سلطانیه دیدن کرده بود در سفرنامه خود شرح کوتاهی در باره سلطانیه اورده است و مینویسد:
( این شهر به مناسبت ساختمانهای بلند برجها و ستونهای بسیار از خارج زیبا به نظر میرسد . )
این مورخ تصویری از شهر سلطانیه تهیه کرده است که در ان ساختمانهای بلند را بسیار واضح نشان میدهد.
از طرف راست به چپ این بنا ها وجود دارند:
مسجدی که دو مناره ان دو طرف سردر ان واقع گردیده و بر همه شهر مسلط است. سپس یک مقبره استوانه ای که بر فراز ان گنبدی بیضی شکل هویدا است , در کنار ان دروازه ای ملاحظه میگردد که بر روی برجی با گنبدی مخروطی شکل تعبیه شده است . نزدیک این دروازه مسجدی با گنبدی بسیار زیبا مشاهده میشود. در وسط تصویر زیگوراتی عظیم ملاحظه میگردد و در کنار ان برجی استوانه ای که از ان بلندتر است از ابهت ارتفاعی ان کاسته است.بعد از یک ردیف ویلا و ساختمانهای ییلاقی مقبره سلطان محمد خدابنده با تمام ابهت خود نمودار میگردد.
شاردن و تاورنیه دو سیاح فوانسوی که در اواسط قرن 17 از این شهر دیدن نموده اند ان را زیبا , اباد و مصفا یاد کرده اند.
سلطانیه اگرچه براثر از مرکزت افتادن و دگرگونیهای سیاسی و لشکر کشیهای متعدد ملوک و عوامل طبیعی مانند زمین لرزه و طوفانهای شدید به سرعت رو به زوال و ویرانی نهاد لیکن تا پایان دوران صفویه به صورت شهر کوچکی با نعمت فراوان و عمارات نیمه ویران اما با شکوه خود , جلوه ای داشته است.
سلطانیه در دوره قاجار:
در اوایل سلطنت سلسله قاجار انچه از این شهر و بناهای رفیع ان از دستبرد عوامل ویران کننده طبیعی و دیگر عوامل بر جای ماند دچار هوسهای شاهانه فتحعلیشاه شد.
در زمان جنگ ایران و روس سلطانیه محل تجمع قوای ایران بود. فتحعلیشاه که برای ترتیب سپاه در ایام تابستانی مدتی را در انجا گذراند و طول اقامتش به اندازه ای بود که دستور داد عمارتی از مصالح گنبد سلطانیه برروی تپه های سلطانیه برای وی ساخته شود.
فعلا اثاری از این بنا جز پی ها و قسمتی از اشیا مکشوفه چیزی وجود ندارد.
به طور کلی میتوان گفت که سلطانیه بعد از دوره سلطنت سلطان محمد خدابنده , هرگز ان عظمت گذشته را نیافت. بنا ها ویران گشت . شهر باشکوهی که روزی پایتخت بزرگترین امپراطوری دنیا بود به ویرانی کشیده شد و امروز به صورت روستایی دیده میشود.
گنبد عظیم سلطانیه:
گنبد عظیم سلطانیه در حال حاضر در بین خانه های خشتی سلطانیه همچون نگینی میدرخشد. و گوشه اس از هنر و فرهنگ و معمای این مرزو بوم را یه نمایش میگزارد.
علت ایجادگنبد سلطانیه:
در مورد علل ایجاد گنبد سلطانیه در تواریخ این چنین آمده است:
( اولجایتو پس از طرح طهر سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از اراگاه برادرش غازان خان آرامگاه رفیعی برای خود بسازد.به همین جهت برای برپایی این آرامگاه از هرسو به سلطانیه امدند تا یکی از بناهای بزرگ دوره مغول را بنا کنند.
بنای گنبد سلطانیه در سال 702 بر اساس طرح ارامگاه غازان خان که رد ان هم از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرو الهام گرفته شده بود ساخته شد. با این تفاوت که پلان ارامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه 8 ضلعی است.)
اگرچه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن جنبه های ابتکاری در بنای اخیر یه حدی است که آن را به صورت یکی از بناهای شاهکار معماری ایران در اورده است که بعدها به عنوان الگو و نمونه برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد.
معمار گنبد سلطانیه شخصی به نام سید علی شاه بوده است. ظاهرا هنگامی که اولجایتو امر به احداث ارامگاه خود کرد هنوز یکی از مذاهب اسلام را به عنوان دین و مذهب رسمی انتخاب نکرده بود ور تقریبا در سال 709 یعنی وقتی که کار ساختمانی گنبد سلطانیه بو به اتمام بود سفری به عراق نمود و تربت پاک امام حسین و حضرت علی در کربلا و نجف زیارت نمود. بنا به قولی بر اثر ترغیب و تشویق علما و روحانیون بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه مملکتی دارای نفوذ بودند اولجایتو مذهب رسمی را تشیع اعلام کرد و بعد از مدتی اعلام کرد که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص میدهد . بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان را به سلطانیه داشت تا بر رونق اقتصادی و اهمیت این شهر اضافه کند لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا را که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. به همین جهت بود که کلمه علی به صورت مکرر با کاشی در متن آجر نوشته شد.
در همین اوان سلطنت محمد خدا بنده دستور ساختن آرامگاهی ساده برای خود در جنب گنبد اصلی را صادر کرد که به گفته مورخین این بنای آجری ظرف چند هفته به اتمام رسید .اما انتقال اجساد مطهر ائمه اطهار به سلطانیه به خاطر انتقاد و مخالفت علمای شیعه با این عمل و انجام نگرفت.
بنابراین سلطان ایلخانی مصمم شد تا دوباره این بنا را به اراگاه خود اختصاص دهد و به نظر میرسد که در همین ایام از مذهب تشیع به مذهب تسنن گروید.
و شاید به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات معرق کاری را که کلمه علی بر آن نقش بسته بود و تمام تزئینات آجری و گره سازی را با پوشش های گچ اندود کنند و روی ان پوشش را با کتیبه ها و اشکال مختلف گل و بوته دار بارنگ آبی بر زمینه سفید گچبری کردند.( حدود سال 713 ه_ق ).
اولجایتو در سال 716 یعنی تقریبا 4 سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگی درگذشت و جسد او در تابوتی از زر ناب در آرامگاه ابدی او دفن شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:35
چکیده:
شهر سلطانیه از نظر جغرافیای تاریخی :
شهر سلطانیه در 30 کیلو متری جنوب شرقی شهر زنجان و در 54 کیلو متری ابهر قرار دارد . این محل طبق کتیبه هایی که از پادشاهان اشور به دست امده در قرن هشتم قبل از میلاد محل سکونت طایفه جنگ اور ساکاراتی ها بوده و درعهد فرمانروایان ماد به اسم " اریباد " خوانده میشده است. و پارتها ان را به نام نخستین پادشاه خود " ارساس " نامیدند.
از تاریخ سلطانیه تا حمله مغول اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن لازم به تذکر است تا پیش از تسلط مغول سلطانیه به نام " نیز اگامبی " و " شرویاز " معروف بوده است.
سلطانیه در دوره ایلخانان مغول :
حمد الله مستوفی مورخ نامی که در زمان سلطان محمد خدا بنده میزیسته است از سلطانیه چنین یاد کرده است:
( قبل از حمله مغول در سلطانیه فعلی هیچ گونه اثر ساختمانی نبوده و این ناحیه به شکل مرغزار و چمنزار بوده و سلاطین مغول پس از استقراردر ایران و پایتخت قرار دادن تبریز , برای شکار و گذرانیدن ایام تابستان بدان سو روانه میشدند به همین جهت این محل " قنقو اولانگ " یا به قولی " ایقرئولن " یعنی چمنزار یا شکارگاه شاهین نامیده میشده است.)
کم کم پادشاهان بعدی در مکان مذبور تصمیم به ایجاد ساختمانهایی برای اسکان خویش و اطرافیان خویش گرفتند . این فکر در زمانی تقویت شد که ارغون خان پسر اباقاخان چهارمین ایلخان مغول بر اریکه سلطنت تکیه زد وی تصمیم گرفت که در محل فعلی سلطانیه که دشت وسیع و سرسبز بود شهری را بنا نماید. لذا دستور داد که قلعه ای که دور باروی ان 12 هزار گام باشد از سنگ تراشیده بسازند وقتی پسرش غازان خان به پادشاهی رسید دستور داد تا بر قبر پدر ارامگاهی دوازده وجهی و از لحاظ معماری بس با شکوه بسازند .
نا گفته نماند که غازان خان ابتدا سعی به بازسازی بخش نیمه تمام کرد ولی بعدا بنا به عللی از انجام این کار انصراف حاصل کرد و تبریز را به پایتختی برگزید.
با به حکومت رسیدن اولجایتو در سال 702 هجری وی تصمیم گرفت که به ارزوی پدر جامه عمل بپوشاند به همین جهت دستور داد شهری بسازند که دور ان سی هزار گام باشد. قلعه کوچکتر به مساحت 2000 گام و به طول 500 گز و شامل 16 برج و یک دروازه ورودی بوده است.
سلطان ایلخانی پس از طرح شهر سلطانیه امر کرد که ارامگاهی با همان عظمت شنب غازان خان برای وی بسازند.
حافظ ابرو به این نکته اشاره کرده است و چنین مینویسد :
( اولجایتو برای مدفن خود در اندرون قلعه عمارتی ساخته است که ان را ابواب البر نام نهاده با گنبدی بزرگ که قطر ان 60 گز است و ارتفاع ان 12 گز. چنانچه در اقصی بلاد عالم مثل ان عمارتی نشان نمیدهند .)
نا گفته نماند که سلطان ایلخانی برای این کار تمام هنر مندان و صنعتگران و تجار ایران را به شهر سلطانیه کوچ داد و برای اسکان انها جا و مکان مناسب ساخت لذا نام " قنقورلنگ " به "سلطانیه" یعنی محل شاهنشین تغییر یافت.
انچه در شهر سازی سلطانیه جلب توجه میکند همکاری بزرگان و درباریان بوده است. چرا که سلطان خدابنده دستور داد تا هریک از بزرگان قوم و رجال برجسته محله ای که دارا ی مسجد , خانقاه , مدرسه , بیمارستان و مهمانسرا باشد به نام خود بسازند و این کار به سرعت صورت عمل به خود گرفت. اشراف برای جلب توجه شاه هرکدام محله ای به نام بنا کرده و عمارات عالی در ان ساختند و هر گونه وسایل رفاهی در ان فراهم نمودند . منجمله "چلبی اوغلو" که یکی از وزرای مغولی شاه بود محله ای در نزدیکی ارامگاه سلطان محمد خدا بنده در نظر گرفت.
از انجا که سلطان محمد خدابنده مانند بسیاری از حکمرانان گذشته در ایجاد شهر عجله ای زیاد داشت به همین دلیل در بنای سلطانیه امکانات فراوانی ایجاد شد تا انجا که شاه خودش موقتا زیر چادر مجللی به سر برد و انجام کارها و پیشرفت ان را مستقیما تحت نظارت قرار داد.
درسال 710 هجری قمری کار ساختمانی شهر سلطانیه پایان گرفت و به این مناسبت سلطان مغول جشن مفصلی برپا کرد و این شهر را سلطانیه یا " سلطان چمان " یا " سلطان نشین " نامید. از این فرمان به بعد با توجه وافری که سلطان محمد خدابنده به پایتخت جدید خود مبذول داشت این شهر بعد از تبریز بزرگترین شهر امپراطوری وسیع ایلخانی گردید.
این پادشاه به سال 716 هجری بعد از یک بیماری نسبتا طولانی در گذشت و چون هنرمندان و صنعتگران که از نقاط گوناگون کشور به انجا کوچ داده شده بودند باطنا ناراضی بودند بعد از مرگ اولجایتو شهر سلطانیه را ترک گفتند.
با مرگ سلطان محمد خدابنده و جانشین او "ابوسعید بهادر" در حقیقت سلطانیه نیز مرد . شهر از رونق افتاده بی مهری ها دید و رو به زوال رفت چرا که ابو سعید بهادر نتوانست قدرتی به خرج دهد و از زوال تدریجی پایتخت جلوگیری کند.
به همین جهت وزیر ابو سعید بهادر به نام علیشاه که متوجه زوال شهر سلطانیه گردید در تبریز شروع به ایجاد ساختمانهای مجلل کرد. شاید علیشاه قصد داشته شهر باعظمت دیگری در مقابل سلطانیه بر پا سازد. که این منظور به زودی رنگی از واقعیت به خود گرفت و شهر تبریز بار دیگر رونق یافت . افول قدرت مغول رمق از سلطانیه گرفت و دیری نپاییدکه سلطنت به دست ال مظفر افتاد .
سلطانیه در دوره تیموریان:
با حملات متوالی خونخوار بزرگ امیر تیمور گورکانی در سال 786 ضربه ای مهلک بر پیکر سلطانیه وارد امد . این شهر از سکنه خالی گردید. بسیاری ازابنیه واثار این شهر نابود شد . تنها یادگاری که ماند وباز مورد احترام قرار گرفت گنبد سلطانیه بود.
پس ازتیمور میران شاه پسروی حکومت را به دست گرفت. وی در صدد بر امد در شهر سلطانیه بناهای عالی بسازد لیکن هنگامی که فهمید این کار زمان زیادی طول میکشد وتلاشهای او در برابر عظمت سلطانیه بیثمر است دستور خرابی اثار وابنیه سلطانیه را صادر کرد . عده ایی نیز معتقد هستند که میران شاه به علت عارضه دیوانگی دستور ویرانی سلطانیه را داد.
" کلاویخو" سفیر هانری سوم پادشاه اسپانیا در دربار تیموری در بخارا که از سلطانیه دیدن کرده است وضع شهررا چنین توصیف میکند :
( شهر سلطانیه در دشتی واقع شده است و هیچ حصاری ندارد که درمیان ان دژی بزرگ است که از سنگ ساخته اند و برجهای محکم دارد . برجها و دیوارهای ان با کاشیهای ابی ارایش شده و زیبا است . در هر یک از این برجها یک عراده کوچک توپ قرار دارد.
سرانجام در نتیجه جنگی که بین قرایوسف و فرزند میرانشاه رخ داد شهر سلطانیه به کلی موجودیت سیاسی خود را از دست داد و تبریز دوباره جای ان را گرفت.)
سلطانیه در دوره صفوی:
در زمان صفویه شهر سلطانیه هر چند از اهمیت سابق افتاده بود مع ذالک یکی از منارل معتبر بین راه تبریز محسوب میشد و بسیاری از عمارات قدیم به صورت نیمه مخروبه وجود داشته است. "پیتر دلاواله " سیاح ایتالیایی در اوایل قرن 17 میلادی از سلطانیه بازدید نموده است از ویرانیهای سلطانیه در عهد صفوی سخن میگوید. :
( سلطانیه سابقا شهر بزرگی بوده ولی امروز خراب شده , دیوار قسمت اعظم خانه ها نیز به ویرانی گراییده است به قسمی که اکنون در شهر تعداد زمینهای بایر که بر روی ان چادر زده شده است خیلی بیشتر از تعداد محدود خانه های مسکونی است. )
" ادام اولاریوس " که در نیمه اول قرن 17 از سلطانیه دیدن کرده بود در سفرنامه خود شرح کوتاهی در باره سلطانیه اورده است و مینویسد:
( این شهر به مناسبت ساختمانهای بلند برجها و ستونهای بسیار از خارج زیبا به نظر میرسد . )
این مورخ تصویری از شهر سلطانیه تهیه کرده است که در ان ساختمانهای بلند را بسیار واضح نشان میدهد.
از طرف راست به چپ این بنا ها وجود دارند:
مسجدی که دو مناره ان دو طرف سردر ان واقع گردیده و بر همه شهر مسلط است. سپس یک مقبره استوانه ای که بر فراز ان گنبدی بیضی شکل هویدا است , در کنار ان دروازه ای ملاحظه میگردد که بر روی برجی با گنبدی مخروطی شکل تعبیه شده است . نزدیک این دروازه مسجدی با گنبدی بسیار زیبا مشاهده میشود. در وسط تصویر زیگوراتی عظیم ملاحظه میگردد و در کنار ان برجی استوانه ای که از ان بلندتر است از ابهت ارتفاعی ان کاسته است.بعد از یک ردیف ویلا و ساختمانهای ییلاقی مقبره سلطان محمد خدابنده با تمام ابهت خود نمودار میگردد.
شاردن و تاورنیه دو سیاح فوانسوی که در اواسط قرن 17 از این شهر دیدن نموده اند ان را زیبا , اباد و مصفا یاد کرده اند.
سلطانیه اگرچه براثر از مرکزت افتادن و دگرگونیهای سیاسی و لشکر کشیهای متعدد ملوک و عوامل طبیعی مانند زمین لرزه و طوفانهای شدید به سرعت رو به زوال و ویرانی نهاد لیکن تا پایان دوران صفویه به صورت شهر کوچکی با نعمت فراوان و عمارات نیمه ویران اما با شکوه خود , جلوه ای داشته است.
سلطانیه در دوره قاجار:
در اوایل سلطنت سلسله قاجار انچه از این شهر و بناهای رفیع ان از دستبرد عوامل ویران کننده طبیعی و دیگر عوامل بر جای ماند دچار هوسهای شاهانه فتحعلیشاه شد.
در زمان جنگ ایران و روس سلطانیه محل تجمع قوای ایران بود. فتحعلیشاه که برای ترتیب سپاه در ایام تابستانی مدتی را در انجا گذراند و طول اقامتش به اندازه ای بود که دستور داد عمارتی از مصالح گنبد سلطانیه برروی تپه های سلطانیه برای وی ساخته شود.
فعلا اثاری از این بنا جز پی ها و قسمتی از اشیا مکشوفه چیزی وجود ندارد.
به طور کلی میتوان گفت که سلطانیه بعد از دوره سلطنت سلطان محمد خدابنده , هرگز ان عظمت گذشته را نیافت. بنا ها ویران گشت . شهر باشکوهی که روزی پایتخت بزرگترین امپراطوری دنیا بود به ویرانی کشیده شد و امروز به صورت روستایی دیده میشود.
گنبد عظیم سلطانیه:
گنبد عظیم سلطانیه در حال حاضر در بین خانه های خشتی سلطانیه همچون نگینی میدرخشد. و گوشه اس از هنر و فرهنگ و معمای این مرزو بوم را یه نمایش میگزارد.
علت ایجادگنبد سلطانیه:
در مورد علل ایجاد گنبد سلطانیه در تواریخ این چنین آمده است:
( اولجایتو پس از طرح طهر سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از اراگاه برادرش غازان خان آرامگاه رفیعی برای خود بسازد.به همین جهت برای برپایی این آرامگاه از هرسو به سلطانیه امدند تا یکی از بناهای بزرگ دوره مغول را بنا کنند.
بنای گنبد سلطانیه در سال 702 بر اساس طرح ارامگاه غازان خان که رد ان هم از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرو الهام گرفته شده بود ساخته شد. با این تفاوت که پلان ارامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه 8 ضلعی است.)
اگرچه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن جنبه های ابتکاری در بنای اخیر یه حدی است که آن را به صورت یکی از بناهای شاهکار معماری ایران در اورده است که بعدها به عنوان الگو و نمونه برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد.
معمار گنبد سلطانیه شخصی به نام سید علی شاه بوده است. ظاهرا هنگامی که اولجایتو امر به احداث ارامگاه خود کرد هنوز یکی از مذاهب اسلام را به عنوان دین و مذهب رسمی انتخاب نکرده بود ور تقریبا در سال 709 یعنی وقتی که کار ساختمانی گنبد سلطانیه بو به اتمام بود سفری به عراق نمود و تربت پاک امام حسین و حضرت علی در کربلا و نجف زیارت نمود. بنا به قولی بر اثر ترغیب و تشویق علما و روحانیون بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه مملکتی دارای نفوذ بودند اولجایتو مذهب رسمی را تشیع اعلام کرد و بعد از مدتی اعلام کرد که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص میدهد . بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان را به سلطانیه داشت تا بر رونق اقتصادی و اهمیت این شهر اضافه کند لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا را که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع به خوبی مورد استفاده قرار گیرد. به همین جهت بود که کلمه علی به صورت مکرر با کاشی در متن آجر نوشته شد.
در همین اوان سلطنت محمد خدا بنده دستور ساختن آرامگاهی ساده برای خود در جنب گنبد اصلی را صادر کرد که به گفته مورخین این بنای آجری ظرف چند هفته به اتمام رسید .اما انتقال اجساد مطهر ائمه اطهار به سلطانیه به خاطر انتقاد و مخالفت علمای شیعه با این عمل و انجام نگرفت.
بنابراین سلطان ایلخانی مصمم شد تا دوباره این بنا را به اراگاه خود اختصاص دهد و به نظر میرسد که در همین ایام از مذهب تشیع به مذهب تسنن گروید.
و شاید به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات معرق کاری را که کلمه علی بر آن نقش بسته بود و تمام تزئینات آجری و گره سازی را با پوشش های گچ اندود کنند و روی ان پوشش را با کتیبه ها و اشکال مختلف گل و بوته دار بارنگ آبی بر زمینه سفید گچبری کردند.( حدود سال 713 ه_ق ).
اولجایتو در سال 716 یعنی تقریبا 4 سال بعد از اتمام بنا در سن 36 سالگی درگذشت و جسد او در تابوتی از زر ناب در آرامگاه ابدی او دفن شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:17
فهرست مطاللب:
مقدمه
ویژگیهای اقلیمی
نقش ارتفاعات براقلیم استان
نقش منابع رطوبتی
تاثیرعرض جغرافیائی
نقش پوشش گیاهی وکشاورزی دراقلیم استان
تاثیرتوده های هواوسیستم های هواشناسی
منابع اصلی شکل گیری توده های هوا
دسته بندی توده های هوا
توده هواهائی که استان راتحت تاثیرقرارمی دهند
جریانات مؤثردر فصول پائیز و زمستان بیشتر شمالی و شمال غربی هستند به طوریکه
بارندگی
دمای هوا
تعدادروزهای یخبندان
توفان رعدوبرق
باد
بادشرقی
بادغربی
باد غالب
طبقه بندی اقلیمی استان
جدول پارامتر های مربوط به طبقه بندی آمبرژه استان اردبیل
توصیههای طراحی
ویژگیهای طراحی بومی منطقه
اصول طراحی و اقلیم
انرژی خورشیدی جذب شده در دیوارهها
انرژی خورشیدی نفوذ یافته از طریق پنجرهها
انتخاب مصالح ساختمانی
فرم ساختمان
جهت استقرار ساختمان
سیمای طبیعی و جغرافیایی اردبیل
مشخصات جمعیتی
بافت شهری و روستایی در نواحی کوهستانی
بررسی بافت شهری اردبیل
منابع و مآخذ
مقدمه :
استان اردبیل درمنطقه ای سردسیر و درشمالغربی فلات ایران با وسعت 5/17952کیلومترمربع یک درصد مساحت کل کشور را تشکیل میدهد. این استان بخشی ازفلات مثلثی شکل ایران درشرق فلات آذربایجان واقع میباشد که حدود3 /2 آن دارای بافت کوهستانی با اختلاف ارتفاع زیاد بوده و بقیه رامناطق هموار و پست تشکیل داده است . مرتفع ترین نقطه استان ،قله سبلان باارتفاع تقریبی 4811 میباشد.
اقلیم استان اردبیل بطور عمده به چهارعامل ارتفاع ، عرض جغرافیایی ، منابع آبی و توده های هوای مهاجر بستگی دارد. عوامل دیگری نیز نظیر پوشش گیاهی ، فعالیتهای کشاورزی صنعتی و معدنی درمقیاس کوچک بر اقلیم تاثیرداشته و یا تاثیر می پذیرند.
2-1- ویژگیهای اقلیمی
2-1-1- نقش ارتفاعات براقلیم استان :
باتوجه به اینکه استان اردبیل دارای 3/2بافت کوهستانی باارتفاع متوسط 3700مترازسطح دریامی باشدوسبلان نگین تابناکی بربلندای استان با ارتفاع 4811متر واقع شده است بطوریکه غیرازآن کوههای طالش وقوشه داغ درغرب کوه سبلان وبزغوش درجنوب وجنوب غربی سبلان باارتفاع متوسط 2200مترویارشته کوه پلنگان درحوالی دریاچه نئوروقله آق داغ باارتفاع 3322متردراستان واقع گردیده اند. سبب شده که اقلیم استان اردبیل تحت تاثیراین ارتفاعات ازویژگیهای خاص برخوردارشودواین استان درشماریکی ازسردترین استانهای کشورقرارگیردورژیم بارندگی ودمایی آن درحدوسیعی تحت تاثیرارتفاعات بوده که غالباً با برف پوشیده می باشند.
2-1-2- نقش منابع رطوبتی :
استان اردبیل دارای رودخانه های ارس ،قره سو،بالخلی چای ودریاچه های نئوروشورابیل می باشدکه درشکل گیری اقلیم نقش قابل توجهی داردومنبع رطوبتی دریای خزربررژیم های اقلیمی آن بطورشاخص اثرمیگذارد.
2-1-3- تاثیرعرض جغرافیائی
عرض جغرافیائی نیزجزءعوامل اصلی مؤثربرشکل گیری اقلیم میباشد.استان اردبیل یکی ازاستانهائی است که دارای گستره وسیع شمالی –جنوبی است که نزدیک به 3درجه عرض جغرافیائی اختلاف دارندکه این اختلاف موجب گردیده است برشرایط جغرافیایی وآب وهوائی استان تاثیربگذاردورژیم دمائی واقلیمی متفاوتی رابوجودآورد.
2-1-4- نقش پوشش گیاهی وکشاورزی دراقلیم استان :
استان اردبیل ازپوشش مرتعی مناسبی دربسیاری ازمناطق برخوردارمیباشدو وجودجنگلهای استان درشمال وشرق اردبیل وارتفاعات طالش واقع دراستان تاثیرات قابل ملاخظه ای براستان پدیدمی آورندوبه عنوان عوامل فرعی تاثیرگذاربررژیم آب وهوائی می باشد.
2-1-5- تاثیرتوده های هواوسیستم های هواشناسی :
توده های هوابه حجم بزرگی ازهـــوا با خصوصیات فیزیکی خاص اطـــلاق می گردد، توده های هوابه دلیل قرارگرفتن درروی یک ناحیه وسیع به دلیل عبورآرام ازیک منطقه بتدریج خصوصیات فیزیکی ناحیه ازقبیل دماورطوبت رابه خودمیگیرد.
2-1-5-1- منابع اصلی شکل گیری توده های هوا:
یک توده هوابه حجم عظیمی ازهواگفته می شودکه وقتی به صورت افقی درداخل آن حرکت کنیم دارای خصوصیات فیزیکی مشابه درطول مسیرباشد،یک توده هواممکن است سطحی بیشترازهزاران کیلومترمربع رابپوشاندمثلایک توده هوای بزرگ زمستانی بیشترازنصف قاره آمریکارامی پوشاند.
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:104
فهرست مطالب:
فصل اول؛ کلیات تحقیق
1-1 طرح مسئله
1-2 هدف تحقیق
1-3 اهمیت تحقیق
1-4 فرضیه تحقیق
1-5 قلمرو تحقیق
1-6 روش شناسی تحقیق
1-7 محدودیت های تحقیق
1-8 ساختار تحقیق
1-9 کلیه واژگان
فصل دوم؛ ادبیات و مبانی نظری تحقیق
2-1- جغرافیای تاریخ، اجتماعی و امنیتی
2-1-1 - پیشینه نژادی ـ تاریخی
2-1-2 - بررسی جغرافیایی و بستر اجتماعی ـ آیینی کردها
2-2 – پراکندگی کردها
2-2-1- کردهای ترکیه
2-2-2- کردهای عراق
2-2-3- کردهای ایران
2-2-4- کردهای سوریه
2-2-5- بررسی مهاجرت کردها به جمهوری های سابق شوروی و غرب
2-3- موقعیت ژئوپولیتیکی کردستان عراق
2-4- بررسی ترتیبات ژئوپولیتیکی ـ نظامی کردستان عراق
فصل سوم؛ یافته های تحقیق: اوضاع سیاسی ـ اجتماعی کردستان از شکل گیری عراق تا فروپاشی رژیم بعث
3-1- پایان قیومیت انگلستان و شکل گیری عراق
3-2- مفاد قرارداد 1970 بین کردها و رژیم عراق
3-3- جنگ ایران و عراق و وضعیت کردها
3-4- جنگ دوم خلیج فارس و کردها
3-5- تحولات داخلی کردستان مستقل
3-6- سیاست خاورمیانه ای امریکا و مسئله کردستان
3-7- کردستان و فدرالیسم
فصل چهارم؛ اثبات فرضیات
4-1- بررسی الگوی فرالیسم قومی
4-2- اثبات فرضیه بین المللی شدن عراق و منافع مناقشات قومی
فصل پنجم؛ نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات
ضمائم
کتاب شناسی
مقدمه:
خاورمیانه در طول سالیان در یک افق صد ساله از قرن بیستم همواره کانون بحران و بستر مناقشات متعددی بوده است. همواره بحث از اهمیت مکانی خاورمیانه و دارایی های طبیعی کشورهای این منطقه است که این حوزه از جغرافیا را به مرکزی پرنقش و ناآرام تبدیل کرده است.
اما بحث اقلیت های قومی نیز وجه دیگری از ویژگی های این منطقه است که به موضوع مناقشه آمیزی در درون دولت، میان مرزها، میان دولت ها و نهایتاً در وخیم ترین سطح آن موضوع کشمکش قومی با یک دولت مستقل است. عدم درک درست و ناکافی از حقوق اقلیت ها به ویژه اقلیت کردی که به شکل چند تکه در میان دول ایران، ترکیه و سوریه پراکنده گشته اند. همواره از مسائل بحران زای سیاسی درون دولتی و میان دولتی بوده است.
آگاهی اقلیت ها به حقوق اساسی و طبیعی خود که مورد تأکید نوانسیون حقوق اجتماعی ـ سیاسی، اعلامیه حقوق بشر و بخشهای مختلف سازمان ملل است همگی می تواند به نوعی به برجسته شدن بار ژئوپولیتیکی چنین فضاهایی بیانجامد. حمایت از گروههای قومی، مذهبی و نژادی از دیرباز در حقوق و سیاست بین الملل مطرح بوده است. ظهور کشورها در قالب های دولت ـ ملت طی قرون شانزدهم و هفدهم و پیدایش ترتیبات حقوق بین الملل که بازتابی از این نظام بود، توجه به گروه های اقلیت را ضرورت بخشید. با این حال مسئله اقلیت ها در نیمه دوم قرن بیستم به ویژه پس از فجایع جنگ جهانی دوم بار دیگر توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
از آنجایی که اساساً مسئله کرد و کردستان ریشه در مفهوم اقلیت کرد دارد، باید بیش از هر چیز به روشن ساختن مفهوم «اقلیت» بپردازیم؛ در رابطه با تعریف «اقلیت» در میثاق حقوق مدنی و سیاسی به تفصیل بحث شده است. اما تعریف کاربردی از این مفهوم را می توانیم از کاپورتورتی سراغ بگیریم؛ «اقلیت عبارت است از گروهی که در حاکمیت شرکت نداشته و از نظر تعداد کمتر از بقیه جمعیت کشور هستند، ویژگی های متفاوت قومی، مذهبی یا زبانی با سایر جمعیت کشور دارند و دارای نوعی حس وحدت منافع و همبستگی در جهت حفظ فرهنگ، آداب و رسوم، مذهب یا زبان خود هستند.» از میان اقلیت های بزرگ شرق زمین و مسائل مربوطه به آنها کردها و کردستان به دلیل جایگاه جغرافیایی و موقعیت استراتژیک و ژئوپولیتیک این سرزمین و نیز تاریخ گذشته آن و اوضاع اجتماعی مردم کرد و نیز با توجه به ساختار بی ثبات و شکننده وترکیب دموگرافیکی ناهمگون و به شدت مرکب و اوضاع جغرافیایی نامتجانس کشورهایی که کردها مهمترین اقلیت درون مرزهای آنان را تشکیل داده اند. از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تاریخی منطقه هستند و از رو حس مقاومت آنان نیز آمیخته به شیوه های تلافی جویانه بوده است.
2- کردستان عراق هم در ترتیبات جنگ سردی و هم نظام جهانی پس از فروپاشی عصر جنگ سرد، به دلیل جایگیری در ترتیبات سیاسی انرژی محور خاورمیانه قرار می گیرد و خود ملاحظات خاص سیاسی، انرژی = امنتی و البته نظامی دارد.
بررسی تحولات این سرزمین از مقطع تاریخی شکل گیری عراق، نگاه به مبارزات کردها با رژیم بعث و نهایتاً فروپاشی رژیم بعث و موضوع شکل گیری اولین حکومت فدرالی قومی منطقه در چارچوب حفظ تمامیت ارضی عراق از فرازهای قابل توجه این پژوهش است.
اما نکته حائز اهمیت اینکه ما با توجه به تئوری «بین المللی شدن مناقشات قومی»[1] بر این باور هستیم که ویژگی های ژئوپولیتیکی و ترتیبات جغرافیایی سیاسی = نظامی کردستان عراق به ویژه پس از فروپاشی رژیم بعث گویای یکی از موفق ترین تجربه های حق تعیین سرنوشت مردم اقلیت با باقی ماندن در چارچوب مرزهای سیاسی کشور میزبان است. الگوی کردستان فدرالی در عراق نمونه تاریخی موفقی خواهد بود که به مثابه حلقه های تکمیل کننده زنجیره های دولت = ملتهای خاورمیانه، فضای پرتنش اقوام= ملت را پرمیکند.
فصل اول؛ کلیات تحقیق
1-1- طرح مسئله
مشرق زمین گهواره تمدنی زیست بزرگترین اقوام اعم از گروههای زبانی، فرهنگی و نژادی ـ قومی مختلف است. از میان اقلیت های بزرگ مشرق زمین و مسائل مربوط به آنها کردها و کردستان به دلیل جایگاه جغرافیایی و موقعیت استراتژیک ژئوپولیتیکی این سرزمین و نیز تاریخ گذشته آن و اوضاع اجتماعی مردم کرد و نیز با لحاظ نمودن ساختار سیاسی شکننده و ترکیب جمعیتی ناهمگون و وضعیت جغرافیایی نامتجانس کشورهایی که کردها مهمترین اقلیت درون مرزهای آنان را تشکیل داده اند. گروه قومیتی که در مقایسه با سایر اقوام پراکنده و گروههای اقلیتی در این منطقه سیاسی ترین آنها نیز هستند و این موضوع را از اهمیت خاصی برخوردار کرده است.
کردستان به عنوان یک واحد جغرافیایی در دو مرحله تقسیم گردیده است. نخستین تجزیه در تاریخ این سرزمین هنگامی اتفاق افتاد که درسال 920 هـ . ق در نبرد چالدران نیروهای امپراطوری عثمانی لشکریان شاه اسماعیل صفوی را در هم شکستند، به موجب تحولات ناشی از این رخداد تاریخی بخش های وسیعی از غرب کردستان از پیکره جغرافیایی ایران جدا و ضمیمه قلمرو امپراطوری عثمانی گردید.
قرنها بعد یعنی هنگامی که امپراطوری کهن، گسترده و در عین حال پوسیده عثمانی در پایان جنگ جهانی اول از هم فروپاشید. و میان اقوام و ملل تابعه این امپراطوری تنها ملت کرد بود که نه تنها توانست به آرزوهای خویش برای تشکیل حکومت ملی جامه عمل بپوشاند بلکه سرزمین آنان میان کشورهای تازه تأسیس ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شد و به این ترتیب بخشهای مختلف کردستان تحت مالکیت کشورهایی درآمد که از نظر قوانین اداری و فرهنگ اجتماعی و شیوه حکومتی با هم کم و بیش متفاوت داشتند.
اما در این میان کردستان عراق شرایط خاص جغرافیایی= سیاسی خاصی در میان کشورهای میزبان کردها دارا بوده است. از سویی از لحاظ جغرافیایی در مرکز پراکندگی کردهاست و از سویی به لحاظ سیاسی سیاسی ترین گروه اقلیت کردها می باشد.
ناسیونالیزم کرد در عراق که پس از جنگ جهانی اول نضج گرفت زمانی که نیم بند عراق تحت قیومیت و هدایت نیروهای استعماری بریتانیا اداره می شد؛ محصول تضادها و دوگانگی های آشتی ناپذیر میان فرهنگ، آداب و رسوم، تاریخ، نژاد، زبان و … دو قوم تشکیل دهنده ساختار سیاسی عراق یعنی کردها و عربهاست. تلاش و برنامه انحصار گرایانه اعراب برای جلوگیری از حضور مشارکت کردها در ساخت قدرت سیاسی در تشدید و تقویت آن تأثیر ویژه ای نهاده است. کشمکش های درون مرزی از یک طرف و عواملی همانند وضعیت جغرافیایی ناهنگون، چگونگی استقرار جمعیت از لحاظ جغرافیایی (کردها در شمال و عربها در جنوب) و همین طور مداخله کشورهای بزرگ که منافع آنان در منطقه گاهی با منافع عراق هماهنگ و گاهی در تضاد است و نیز افزایش فشارهای سیاسی= نظامی بر کردها از سوی حکومت هایی که یکی پس از دیگری اداره امور عراق را به دست می گرفتند و با پیش گرفتن سیاست های افراطی ؟ کردها و کردستان را تحت فشارهای مضاعف قرار می دادند.
مسئله کردها و عامل جغرافیایی کردستان عراق و ملاحظات ژئوپولیتیکی آن همواره ذهن تمام رژیم های حاکم بر بغداد را به خود مشغول داشته است چه بسا دولت هایی که در پی ناکامی در حل مسائل کردستان از قدرت بر افتاده اند و عده ای دیگر نیز با توسل به ابزار و سلاح سرکوب سعی کرده اند صورت مسئله کردستان عراق را پاک کنند.
و در این پایان نامه با بررسی پایه ای از مسائل کردستان و نیز نگاهی به روند تاریخی این بحران با تکیه بر عوامل تقسیم کردستان از دید ژئوپولیتیکی و بستر بحران زای جغرافیایی= امنیتی آن تلاش می شود حتی حل مسئله کردستان در قالب شکلی از فدرالیسم پس از فروپاشی رژیم بعث، در چارچوب تئوری «بین المللی شدن منافع و تهدید یک بحران قومی» به تحلیل ژئوپولیتیکی دست پیدا کنیم و قادر به ارائه پیش بینی در خصوص آینده و روابط عراق با همسایگانش باشیم و از سوی دیگر ملاحظات این تحولات را هم بر امنیت ملی ایران در نظر بگیریم.
این پایان نامه با رویکردی ژئوپولیتیکی در بستر تحولات جبهه های ژئواستراتژیک و چرخش این جبهه ها به سمت ژئواکونومی بویژه در خاورمیانه فضای تحلیلی گسترده ای را از جغرافیای تهدید و منافع برای کردستان و کل منطقه در اختیار خواننده قرار خواهد داد.
تلاش نهایی و مهم این پایان نامه این است که تحولات رخداده در کردستان عراق را با توجه به متن ژئوپولیتیکی در فضای جدید بین المللی تحلیل کند.
1-2- هدف تحقیق
هدف هر پژوهش در واقع موتور اولیه روشن کننده و انگیزه نهایی در تحقیق است. هدف اصلی از انجام این تحقیق بررسی بستر جغرافیایی= امنیتی کردستان به ویژه عراق و فهم چرایی و چگونگی شکل گیری ترتیبات جغرافیایی سیاسی کردستان عراق است. چگونگی شکل گیری این ترتیبات مسلماً در رأی ملاحظات دولتی، میان دولتی و میان مرزی است که به تبع می تواند برای همسایگان عراق هم ملاحظات چندی را در بر داشته باشد. بررسی ملاحظات می توانند به عنوان مدل سازی[2] در تصمیم گیری های سیاسی مورد توجه واقع شود.
1-3- اهمیت تحقیق
در گذشته مسائل مربوط به اقلیت ها، تنها عرصه تعادل میان اقلیت ها و گروههای قومی با دولتها بوده است. اما هم اینک بازیگران جدیدی مانند سازمانهای سیاسی و مدنی و بین المللی به شکل مؤثری وارد این عرصه شده اند. همچنین در سالهای اخیر، دفاع از حقوق اقلیت ها و قومیت ها بدل به ابزاری برای اعمال فشار و مداخله در امور کشور شده است. بررسی مسئله مناقشه قومی میان مرزی از چند حیث شایان توجه بسیار است.
1- توجه روز افزونی که به نقش مردم توده ها و به تبع این رویکرد به جایگاه اقلیت های سرکوب شده اجتماعات حاشیه نشین شده می شود باعث افزایشی اهمیت سرنوشت اقلیت ها در میان جوامعی شده است که این اقلیت در حاکمیت دولت مرکزی نقش مهمی ندارند.
2- در جغرافیا هایی که قومیت واحدی میان مرزهای سیاسی چند کشور از گسسته شده اند، بحران ها و مناقشات یک گروه می تواند به بحرانی شدن اوضاع در سایر مرزها و در میان دیگر قومیت ها بیانجامد برعکس حتی اگر وضعیت بالنسبه با ثباتی برای یک منطقه پیش بیاید یا به وضعیتی از نوع خودمختاری یا فدرالیسم برسد، سایر مناطق هم خواهان پیروی از الگوی عملی شده هستند. از این رو اهمیت انجام پژوهشی این چنینی در این است که ما وضعیت کردستان عراق را در 2 حالت بحران و ثبات با ملاحظه پیامدهای خاص اش بر مناطق اطراف بررسی می کنیم و این می تواند به محقق توان پیش بینی و روند شناسی آینده را نیز بدهد.
1-4- فرضیه تحقیق
· تحولات ناشی از شکل گیری نوعی از فدرالیسم در کردستان عراق می تواند (با توجه به تئوری بین المللی شدن تهدید و منافع مناقشات قومی) در رفتارهای کشورهای همسایه عراق، به ویژه ایران تأثیر بگذارد.
· تحولات ناشی از تغییر در الگوی قلمرو خواهی کردهای عراق بر کردهای همسایه عراق تأثیری نخواهد گذاشت.
· الگوی فدرالیسم به عنوان راه حل میانی برای مسئله کردها با حفظ تمامیت ارضی کشورهای میزبای، تنها راه حل موجود و عملی است.
1-5- قلمرو تحقیق
در 3 بعد موضوع، مکان و زمان می تواند به حیطه شناسی قلمرو تحقیق مبادرت کرد.
الف) موضوع تحقیق عبارت است از جغرافیای سیاسی امنیتی کردستان عراق
II) از زمان تحقیق عمدتاً پس از جنگ جهانی اول و شکل گیری عراق به عنوان بازیگری جدید در جغرافیای سیاسی جهان تا فروپاشی رژیم بعث
مکان) عمدتاً جغرافیا و گستره پراکندگی کردها در خاورمیانه از سوریه تا زاگرس ولی با تکیه و تأکید بر کردستان عراق
1-6- روش شناسی تحقیق
برای انجام این تحقیق از شیوه های زیر برگرفته شده است:
الف) مطالعه کتابخانه ای و بررسی اسناد و آثار موجود در این زمینه به عنوان محور اصلی این تحقیق مورد توجه جدی بوده است که بیشترین زمان هم صرف این کار شده است.
ب) طبقه بندی اطلاعات و استفاده از داده های گردآوری شده به فراخور موضوع در هر قسمتی که مورد نیاز بوده است.
پ) با توجه به تمرکز بر رویکرد ژئوپولیتیک به نوعی تلاش وافری برای تحلیل آن از طریق بررسی الگوهای ژئوپولیتیکی شده است.
1-7- محدودیت های تحقیق
نبود منابع تحقیقاتی گسترده به روز و البته متنوع و بیش از آن عدم امکان دسترسی به محققینی که در این خصوص تحقیقات ارزنده ای داشته اند. اما متأسفانه اکثر محققین این حوزه در خارج از کشور هستند و اطلاعات کمابیش ناموثقی از محل زندگی یا مؤسسات تحقیقاتی آنها در دست است. سانسور شدید مسائل کردستان عراق و متأسفانه عدم انتقال اخبار درست در طی سالیان گذشته محققان را در یک حبس اطلاعاتی قرار داده است.
1-8- ساختار تحقیق
این تحقیق مشتمل بر پنج فصل می باشد: فصل اول مشتمل بر کلیات تحقیق است؛ فصل دوم به ادبیات و مبانی نظری تحقیق خواهد پرداخت؛ در فصل سوم که فصل یافته های تحقیق است اوضاع سیاسی= اجتماعی کردستان از شکل گیری عراق تا فروپاشی رژیم بعث رابررسی خواهد کرد.
فصل چهارم فصل رد یا تأیید فرضیات اساسی تحقیق است که در 2 قالب 1- بررسی الگوی فدرالیسم قومی؛ 2- اثبات یا رد فرضیه بین المللی شدن بحران و منافع مناقشه قومی تحلیل خواهد شد. و فصل پنجم نیز نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات به منظور رسیدن به الگوی قابل پیش بینی برای آینده برای مناطق همجوار است.
در ادامه هم بخش ضمائم نقشه ها و البته کتابشناسی ارائه خواهد شد.
1-9- کلیه واژگان
جغرافیای سیاسی، جغرافیای امنیتی، کرد، کردستان عراق، ژئوپولیتیک، ژئواکونومی، بحران درون مرزی، میان مرزی، میان دولتی.